سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

اخلاق و فضائل پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله)

خطبه های نماز جمعه به امامت حجت الاسلام و المسلمين حاج آقا ابراهيمي مورخ 90/11/21
http://yascms.ir/emam/ebrahimi1.png

بسم الله الرحمن الرحيم
اخلاق و فضائل پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله)
خطبه اول

اولا امروز روز میلاد سید بشریت و انسانیت حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه وآله) و روز ولادت رئیس مذهب امام صادق(علیه السلام) است، روز اخلاق و روز مهرورزی هم نامگذاری شده است. این روز ولادت را بر همه شما شیعیان، علاقمندان، ارادتمندان و مسلمان به، پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله) مبارک باشد. فردا هم سالگرد پيروزي نظام جمهوري اسلامی است بيست و دوم بهمن سالروز سرنگوني طاغوت دو هزار پانصد ساله، سرآغاز حكومت الله بر جمهوري اسلامي، بر اين آب و خاك است، بر تمام مستضعفان، شيعيان، مسلمانان، بر تمامي شما مردم عزيز مخصوصا جوانها و نوجوانها اين ايام خجسته بر همه ی شما انشاءالله مبارك باشد.
کم رنگ بودن برگزاری مراسم ولادت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان در شهرستان
در خطبه اول حق اقتضا مي كند، مناسبت اقتضا مي كند، از پيغمبر حرف بزنيم، اخلاق، شيوه هاي رفتاري، آداب و سنني كه پيغمبر(صلی الله علیه وآله) ما بنيانگذاري كردند. قبل از اينكه برادران و خواهران عزيز و بزرگوار شيعيان دوستداران علاقمندان ارادتمندان درباره آداب و سنن پيغمبر خدا(صلی الله علیه وآله) مطالبي را عرض كنم.اين نكته را يادآور شوم ببينيد امروز روز ولادت است اين شهرستان بافت را در نظر بگيريد چند مجلس بنام پيغمبر(صلی الله علیه وآله) ما منعقد كرديم چند تا مراسم جشن برگزار كرديم؟ كدام مساجد ما شيريني داد و جشني گرفت و يك تجمع برگزار كرد اگر پيغمبر خدا(صلی الله علیه وآله) از ما گله كند حق دارد يا ندارد، بهتر از ولادت نبي مكرم ولادتي داريم؟ فرمودند وقتي ما شاد هستیم شاد باشيد آيا جا نداشت شب ولادت، نه اينكه چيزي نبوده است ولي خيلي بهتر از اين باشد، بسيج مي بايست يك برنامه شاداب داشته باشد، هياتهاي مذهبي جلسه داشته باشند مسجدي كه بنام پيغمبر(صلی الله علیه وآله) منعقد شده است امشب مي بايست يك برنامه جانانه اي داشته باشد، شما ببينيد ما كمتر از مسيحي ها هستيم براي عيد كريسمس مسيحي ها در دنيا چكار مي كنند؟ براي ولادت پيغمبرشان عيسي مسيح (عليه و علي نبينا السلام) ببينيد چكار مي كنند ما مسلمانها چكار مي كنيم؟ ما که انقلاب كرديم سي و سه سال از انقلاب مي گذرد سي و سه سال است كه اهداف اسلامي رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را در جامعه و در زندگيمان مي خواهيم پياده كنيم، به نظر شما اين كوتاهي نيست اين كم كاري نسبت به رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نيست آيا ما نبايد بگوييم يا رسول الله(صلی الله علیه وآله) ما عذرخواهي مي كنيم آيا نبايد عذر تقصير به پيشگاه پيامبر ببريم كه آقا ما نتوانستيم و هنوز شما را نشناختيم حق شما را ادا نكرديم و نمي توانيم ادا كنيم، بالاخره اين درد دل اين بنده حقير در باب ولادت با سعادت پيامبر اعظم(صلی الله علیه وآله) بود. ما معمولا در مجالس عزا خوب شركت مي كنيم ولي اين مورد نيمه كار است، در مجالسي كه اهل بيت شاد هستند، ما بايد برنامه ريزي كنيم اميدوارم خداي متعال ما را ببخشد و از تقصيرات ما بگذرد ما را هدايت و دستگيري كند آنگونه كه رضاي پيغمبرش است ما بتوانيم در زندگي عمل كنيم.
گفتيم كه برادران و خواهران بهترين سنتها و روشها روشي است كه خوب باشد، كدام روش از همه ی روشها بهتر است؟ آن روشي خوب است كه از ناحيه عقل باشد، آن روش سنت و آدابي پسنديده است كه پيغمبران الهي از طريق وحي به مردم گفته باشند، آن سنت را بايد پاس داشت، اما سنتهايي كه از سر خرافات و سنتهايي كه اوهام است مثلا سيزده بدر ؛سيزده بدر يك پايه عقلي در آن پيدا نمي كند، عدد سيزده مثلا نحس است اين نحس بودنش را پايه عقلي انسان پيدا نمي كند يا هر جا انسانها سنتها و روشهاي مخصوص به خودشان را دارند سنت و روشي پسنديده است كه عقل آنرا قبول داشته باشد از ناحيه وحي جوشيده باشد. در حديث داريم «خير السنن سنة محمد» بهترين سنت و روش سنتي كه آقا و سرور ما گذاشتند و اهل بيت دنبال آن بودند كه روش پيغمبر(صلی الله علیه وآله) را حفظ كنند، سيره اهل بيت اين بود كه روش پيغمبر را حفظ كنند، امام حسن (عليه السلام) مي فرمايند: من خيلي کوشش داشتم و دوست داشتم اخلاق و روش پيغمبر(صلی الله علیه وآله) را ياد بگيرم. در نتيجه يك دايي داشتند كه به نام هند بود پيش هند آمدند و گفتند دايي چون حضرت خديجه(سلام الله علیها) فرزندان ديگري را از همسران قبلي خودش داشت از جمله هند بود، هند در کنار دست و پاي پيغمبر بزرگ شده بود، اخلاق پيغمبر(صلی الله علیه وآله) را مي شناخت و توصيف مي كرد مي گويد من گفتم دايي بيا و اخلاق و روش پيغمبر(صلی الله علیه وآله) را براي من توصيف كن تا من آنها را در زندگي بكار بگيرم. مي فرمايد من بعد از مدتي متوجه شدم برادرم امام حسين(علیه السلام) هم دنبال همين قصه است ايشان هم از بابايم اميرالمومنين علی(علیه السلام) مرتب سوال مي كرده است كه اخلاق و شيوه و روش رسول خدا(صلی الله علیه وآله) چه بوده است؟ تا آنها را در زندگي پياده كند.
دائم الفکر بودن پیامبر(صلی الله علیه وآله) و ایجاد اتاق فکر برای پیشرفت شهرستان
روايتي امام حسن (عليه السلام) نقل مي كنند خوب توجه بفرماييد انشاءالله اين جلسه جلسه اي باشد تا ما چند نمونه از اخلاق آقا را ياد بگيريم و در زندگي خود پياده كنيم .كلاس را كلاس درس پيغمبر خاتم و اخلاق پيغمبر بدانيم. مي فرمايند من گفتم ويژگي هاي ايشان را براي من تعريف كنيد، يكي از ويژگي هاي پيغمبر(صلی الله علیه وآله) دائم الفكر بودن ایشان بود يعني هميشه در زندگيش متفكر بود، انسان در زندگي اش نبايد بي گدار به آب بزند بايد اهل تدبير باشد، امروزه مي گويند براي اداره يك شهر و يك جامعه، اتاق فكر لازم است، آنهايي كه عاقل و فهميده هستند آن مديران بنشينند آينده نگري كنند، برنامه ريزي داشته باشند، به روزمرگي نمي توان شهر را اداره كنيم. امروز من در دفتر امام جمعه، آقاي فرماندار در دفتر خودشان، آقاي شهردار در دفتر خودشان روزمره كار كنيم كار پيش نمي رود اتاق فكر مي خواهيم بنشينيم برنامه ريزي كنيم شش ماه ديگر شهرستان بايد به كجا برسد، يك سال ديگر بايد به كجا برسد، چقدر بايد شغل و اشتغال ايجاد كنيم؟ در كدام قسمت بايد كار كنيم نقصهايمان چيست و چگونه بايد پول جمع آوري كنيم؟ با شهري كه شهردارش مثلا نود ميليون تومان درآمد سالانه اش بوده است صد و پنجاه ميليون تومان بايد هر ماه حق كارمندش را بدهد چگونه بايد اداره كند؟ اينها برنامه ريزي مي خواهد شوراي شهر بايد بنشيند، اتاق فكر مي خواهد برنامه ريزي مي خواهد، كار که همین طوری پيش نمي رود، حالا بگويد من اصولگرا هستم، خوب هستم اسلامي، ديني و هر چه مي خواهيد بگوييد، برادران خواهران تدبير مي خواهد، فكر مي خواهد، برنامه ريزي مي خواهد، مي فرمايند پيغمبر خدا(صلی الله علیه وآله) دائم الفكر بودند با اينكه به منبع وحي وصل بودند علم اول و آخر را داشتند اما هميشه در حال تفكر بود.
پیامبر اسلام غمخوار امت
«متواصل الاحزان» حزنش دائمي بود من فكر كردم كه چگونه ايشان متواصل الاحزان بودند متواصل يعني وصل احزان يعني جمع حزن ؛ حزنش هميشگي بود فكر كردم كه براي شما چه ترجمه كنم ديدم بهترين كلمه اين است كه پيغمبر(صلی الله علیه وآله) غمخوار و غصه خوار مردم بود پيغمبر(صلی الله علیه وآله) غصه ی دنيا را كه نمي خورد غم مردم را مي خورد غصه ی مردم را مي خورد يعني دلش مي سوخت پيغمبر(صلی الله علیه وآله) هميشه دلسوز مردم بود، دلسوز امت بود، غمخوار امت بود، واقعا همينجور بود روز قيامت كه مي شود يعني همه پيغمبران وقتيكه شدت عذاب را مي بينند مثلا حضرت موسي(علیه السلام) مي گويد خدايا به دادم برس حضرت عيسي(علیه السلام) مي گويد خدايا به دادم برس اما پيغمبر(صلی الله علیه وآله) ما فرياد مي زند خدايا به داد امتم برس، خدايا به داد امتم برس، غمخوار بود.
کم حرف بودن پیامبر(صلی الله علیه وآله) و باز کننده ی گره های سخت
«و ليس له راحة» هيچوقت پيغمبر(صلی الله علیه وآله) راحت نبود، هميشه به دنبال این مي گشت گره اي را باز كند، دنبال راحت طلبي در زندگي نبود، یعنی پست و مقامي، مثلا پيغمبري را بگيرد و راحت طلبي كند هرگز،
«طويل السكت» سكوتي طولاني داشت، كم حرف بود، آدم پرگو خطا گو مي شود، آدم پر حرف اشتباه مي كند پيغمبر خدا(صلی الله علیه وآله) «لا يتكلم الا عند حاجة» اگر نياز بود حرف بزند حرف مي زد اگر نياز بود دفاع كند دفاع مي كرد، اگر قرار بود آيه قرآن بخواند آيه قرآن مي خواند، شما همين يك كلمه را در زندگي در نظر بگيريد و عمل كنيد. چقدر اختلافات خانوادگي برطرف مي شود؟ همه دعواها از همين پر حرفي است. در مهماني يك حرفي مي زنيم خاله و عمه و دايي ناراحت مي شوند. يك سخني مي گوئيم دلبري مي شود، بجاي اينكه دلبري شود.
اهل مدارا
«اهل لين» اهل مدارا بود، اين يكي از شيوه هاي پيغمبر خدا(صلی الله علیه وآله) بود بلندبلند نمي خنديد البته هميشه تبسم بر لب داشت.
ظاهر و باطنش با مردم يكي بود اين شيوه حضرت بود كساني بودند كه يك حاجتي داشتند بعضي ها بودند دو تا حاجت داشتند بعضي ها چند حاجت داشتند، وقتش را يك مقدار برای خدا، يك مقدار برای مردم، يك مقدار برای خانه اختصاص داده بود.
شغل اصلی پیامبر(صلی الله علیه وآله) خدمت به مردم و جذب کردن مردم به شیوه های مختلف
«فيتشاغل بهم» شغل اصلي پيغمبر(صلی الله علیه وآله) اين بود كه به مردم خدمت كند.يكي از كارها و شيوه ها و سنن پيغمبر(صلی الله علیه وآله) اين بود «كان يألفهم و لا ينفرهم» پيغمبر(صلی الله علیه وآله) كاري مي كرد كه مردم جذب شوند، جذب دين، قرآن، اسلام، «و لا ينفرهم» مردم را فراري نمي داد، كاري نمي كرد كه مردم فرار كنند، نفرت در مردم ايجاد نمي كرد، اخلاق و شيوه پيغمبر(صلی الله علیه وآله) شيوه جذابيت بود.
احترام به بزرگان و عدم افراط و تفریط از ویژگیهای خاص پیامبر(صلی الله علیه وآله)
«يكرم كريم قوم و يوليهم عليهم» بزرگان هر قوم را اكرام مي كرد بزرگ هر قوم و هر طايفه اي را خورد نمي كرد، او را احترام مي كرد، او را بزرگ مي داشت.
«معتدل الامر» بود پيامبر(صلی الله علیه وآله) اهل اعتدال بود، افراط و تفريط نداشتند، بيشترين منزلت و بزرگي را در محضر پيغمبر خدا(صلی الله علیه وآله) كسي داشت كه با مردم مواسات داشته باشد يعني در غم مردم شريك باشد، كارگشا باشد، كسي منزلت بالايي داشت كه گره از كار مردم باز كند.
پیامبر(صلی الله علیه وآله) و شیوه های برخورد با مردم
«من ساله حاجة لم يرجع الا بها» درخواستي از محضرشان مي شد اگر مي توانست آن درخواست را اجابت مي كرد و جواب مي داد. «او بميسور من القول» اگر توان نداشت حاجت همه را برآورده كند، با روي خوش با مردم رفتار مي كرد. مي فرمودند شما كه نمي توانيد با مال همه مردم را از خودتان راضي كنيد شما كه از خودتان پولي نداريد لااقل با اخلاق خوش با مردم رفتار كنيد، خوش برخورد باشيد.
یکسان بودن همه ی مردم در نزد پیغمبر(صلی الله علیه وآله)
«و سار لهم اباً» پيغمبر(صلی الله علیه وآله) براي همه به منزله ی پدر بود.
«ساروا عنده سوا» مردم هم در چشم پيغمبر(صلی الله علیه وآله) مساوي بودند پايين و بالايي نداشت، همه در چشم حضرت مساوي بودند، برتري قائل نمي شد.
«اهل تسوية النظر و الاستماع بين الناس» وقتي نگاه مي كرد به همه نگاه مي كرد، به افراد توجه خاصی نداشت كه مثلا بگويد اينها ثروتمندتر هستند، یا اينها برجسته تر هستند به همه نگاه مي كرد و همه را با یک دید نگاه می کرد، حرف همه را گوش مي داد.
ارتباط صمیمانه و دوستانه با پیامبر(صلی الله علیه وآله)
«سهل الخلق» خیلی راحت می توانستند با پيغمبر(صلی الله علیه وآله) راحت مي شد ارتباط برقرار كنند، شوخي مي كرد، مزاح مي كرد، اخم نمی کرد، تند نبود، خودشان هم مي فرمودند با مردم شوخي كنيد.
«ليس بفظ و لا غليظ» تند نبود، تندخو نبود، خشن نبود.
پیامبر(صلی الله علیه وآله)عیبگو نبودن
«و لا فاحش و لاعياب» فحش بر دهانشان جاري نمي شد و عيب گير نبود. يك روايتي داريم اگر كسي در محضر پيغمبر(صلی الله علیه وآله) دروغ مي گفت حضرت يك لبخندي مي زد مي گفت حالا يك چيزي گفته است.
«ولا مداح» اهل مبالغه نبود، یا از كسي تعريف كند، اهل چنين كاري نبود.
«ولا يتنازعون عنده حديث» در محضر پيغمبر(صلی الله علیه وآله) مردم در حرفهاي همديگر نمي دويدند. يكي كه حرفش تمام مي شد آن يكي شروع مي كرد، همه سر و صدا نمي كردند، در محضر پيغمبر(صلی الله علیه وآله) تنازع نمي كردند.
رمز نفوذ رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در میان مردم
رمز نفوذ رسول خدا(صلی الله علیه وآله) مي دانيد چه بود ؟ رمز نفوذشان اين بود كه عصبانی نمی شد، حليم و بردبار بود، شما ببينيد يك كسي حرف درشتي به آدم مي زند، يكدفعه آدم حلم مي ورزد، يكدفعه در مقابلش تندي مي كند، پيغمبر خدا(صلی الله علیه وآله) عصبانی نمی شد، شرح صدر داشت، يعني تحمل داشت و رفتار منفي را مثبت پاسخ مي داد، رفتار منفي و توهين را با توهين جواب نمي داد، بديها را با خوبي جواب مي داد، اين رمز نفوذ پيامبر(صلی الله علیه وآله) است. اين شيوه پيغمبر(صلی الله علیه وآله) است قاطع بود صلابت در عين رأفت داشت، در حكم خدا كوتاه نمي آمد، كسي كه خطا كرده بود یا دزدي كرده بود مي گفت ببخشيد، نامه مي دادند و توصيه مي كردند مي گفتند هرگز، اما يهودي عبا دور گردنشان مي انداخت مي كشيد حضرت چيزي نمي گفت، در مسائل شخصي گذشت مي كردند اما در مسائل ديني، اجتماعي، نظامي، اقتصادي مربوط به حكم خدا قاطع بودند.
پیامبر(صلی الله علیه وآله) طبیب روح و جان مردم
«طبيب دوار بطبه» اين يكي ازخصوصيات ايشان است یعنی دنبال مريض مي رفتند، دنبال كسي مي رفت كه هدايت كند، پزشكان در مطبشان مي نشينند تا مريض پيش آنها برود و مداوا كند. يك پزشك هم هست كه كيف طبابتش را برميدارد از اين خانه به آن خانه و مي گردد و به او طبيب دوره گرد مي گويند. پيغمبر(صلی الله علیه وآله) ما طبيب دوره گرد بود. انسانهاي گمراه و دور مانده از راه خدا را پيدا مي كرد. آنها را هدايت مي كرد. اين بخشي از اخلاق و شيوه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بود.
لزوم تاسی به شیوه های رفتاری پیامبر(صلی الله علیه وآله) در زندگی و جامعه امروزی
ببينيد چقدر در جامعه ما، من و شما، زن و مرد، پير و جوان، چقدر به اين اخلاق محتاج و نیازمندیم؟ اگر بخواهيم خوب زندگي كنيم، ارزشمند زندگي كنيم، شاداب زندگي كنيم، عالي زندگي كنيم، چقدر به اين اخلاق و شيوه پيغمبر(صلی الله علیه وآله) در زندگيمان محتاجيم؟ چقدر بايد مراجعه كنيم و دانه دانه اخلاق آقا را ياد بگيريم؟ برادران و خواهران كتابهاي زيادي در اين زمينه نوشته شده است يكي از اين كتابها علامه طباطبايي بنام سنن النبي(صلی الله علیه وآله) نوشتند كه اين كتاب ترجمه هم شده است. يك كتاب هم نگين آفرينش است. كتابهاي زيادي در زمينه پيامبر(صلی الله علیه وآله) و خصوصا راجع به اخلاق پيامبر(صلی الله علیه وآله) نوشته شده است اينها را مراجعه و مطالعه كنيد و لذت ببريد سعی كنيم شيوه، رفتار، و تأسی ما به پيامبر اعظم(صلی الله علیه وآله) باشد.
خطبه دوم
«اوصيكم عبادالله و نفسي بتقوی الله»
تقدیر و تشکر از حضور چشمگیر مردم

از اينكه مجبور هستيد با اين حال خسته و سرماخوردگي بنده را تحمل كنيد من عذرخواهي مي كنم. من هر چه فكر مي كنم كه با چه زباني از شما مردم شريف تقدير و تشكر كنم زبانم واقعا گويا نيست. در هرجا كه نظام نياز داشته است در هر برنامه اي كه بوده است بهترين حضور را شما مردم شهرستان بافت، زن و مرد، پير و جوان الحمدلله داشتيد. واقعا زبان من و وجود من قاصر است كه بتوانم حق شما را ادا كنم و از شما قدرداني كنم. خداي متعال كه خالق من و شما هست بهترين پاداش را به همه شما عنايت بگرداند زنده باشيد و صحيح و سالم باشيد انشاءالله
مناسبتهايي كه در پيش داريم خدمت شما عرض مي كنم، امروز كه گفتيم سالروز ولادت پيامبر(صلی الله علیه وآله) و امام صادق (عليه السلام) است.
خبردار شدن شیطان از ولادت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اغوا کردن امت پیامبر(صلی الله علیه وآله)
در چنين روزي خيلي اتفاقات عجيبي هنگام ولادت رخ داد هر پادشاهي بود در روز هفدهم ربيع گم شد، تختش واژگون شد، شياطين به چهار آسمان مي توانستند بروند يكدفعه منع شدند، ارتباطشان قطع شد، ابليس فرياد زد، ببينيد چه خبر شده است چرا ما را از رفتن به آسمان منع مي كنند؟ اعوان و انصار را در سراسر دنيا فرستاد ببينند چه خبر شده است نتوانستند تشخيص دهند. گفت اين كار كار خود من است به پرواز درآمد و همينكه مي خواست وارد مكه شود فرشتگان او را با پرتاب سنگ پذیرایی کردند و به او گفتند دور شو نگذاشتند وارد شود. مي خواست از كوه حرا و غار حرا وارد شود جبرئيل نگذاشت وارد شود. گفت جناب جبرئيل چه خبر شده است؟ چگونه شد ما منع شديم؟ چه اتفاقي افتاده است؟ گفتند پيغمبر آخر الزمان حضرت محمد (صلي الله عليه و آله و السلم) بدنيا آمده است. سوال كرد جناب جبرئيل من شيطان در وجودش هم بهره اي است يا نه، من هم مي توانم از او بهره اي ببرم گفتند نه بهره اي از وجودش نداري، سوال كرد آيا از امت اين پيغمبر من را بهره اي است يا نه، گفتند بله از امت اين پيغمبر تو مي تواني به سمت خودت بكشي و جهنمي كني گفت همين براي من بس است.
اتفاقات زمان ولادت پیامبر(صلی الله علیه وآله)
چهارده كنگره از كنگره هاي قصر انوشيروان فرو افتاد. طاق كسري ترك برداشت كه الان هم طاق كسري در شهر مدائن هست. درياچه ساوه كه براي خوشگذراني بود خشك شد. آتشكده فارس هزار سال مي سوخت براي هميشه خاموش شد.
حلیمه سعدیه مادر رضاعی پیامبر(صلی الله علیه وآله)
سراغ گرفتند كسي را پيدا كنند تا پيغمبر(صلی الله علیه وآله) را شير دهد شرق شناسان نوشتند كه چون اين بچه يتيم بود مال و منالي داشت زنان عرب رغبت پيدا نمي كردند بروند اين بچه را شير دهند، ولي اين اشتباه شرق شناسان غربي بود، خود پيغمبر هر سينه اي را قبول نمي كردند هر زني را قبول نمي كرد يك خانمي آمد و درب زد جناب عبدالمطلب سوال كردند كه شما چه كسي هستيد گفت من حليمه سعديه فرمودند بخ مبارك است، حلما و سعداً آن را به خير زدند حلم بردباري است و سعد خوشبختي است. انشاءالله قدمت براي اين بچه خير است از اين اسمش تفال زدند. حليمه مي گويد يكي از سينه هاي من از روز اولي كه زايمان كرده بودم خشك شده بود همينكه نوزاد را بغل گذاشتم و سر را روي سينه من گذاشت سينه ام پر از شير شد و براي هميشه از يك سينه شير خورد و آن سينه را براي خواهر و برادر رضاعي خودش گذاشت. عبدالمطلب كسي است که براي عبدالله پسرش يك سال قبل صد شتر قرباني كرده است كسي يك سال قبل براي فرزندش عبدالله يك سال قبل صد شتر قرباني كرده است معلوم مي شود آدم ثروتمندی است بر فرض هم بخواهد براي اين نوزادش پنج شتر را قربانی کند. ديگر عالمي را كه نمي خواهد اينكه نوشتند ايشان يتيم بودند كسي را نداشت پولي را نداشت اين دروغ است.
راجع به اين صد شتر بنده توضيح دهم جناب عبدالمطلب نظري كرده بود كه اگر خداوند توفيق دهد ده پسر به او بدهد چاه زمزم را احيا كند و وقتي چاه زمزم را احيا كرد يكي از پسرانش را در راه خدا قرباني كند خداي تبارك و تعالي به عبدالمطلب ده پسر داد و چاه زمزم را احيا كرد حالا نوبت قرباني كردن فرزندانش است قرعه زدند قرعه بنام عبدالله افتاد، عبدالله را مصباح الحرم مي گفتند يعني پدر پيغمبر(صلی الله علیه وآله) ما مصباح الحرم يعني چراغ حرب بود در كوچه كه مي آمد شب تاريك تا آخر كوچه را روشن مي كرد، مردم نگذاشتند او را قرباني كند گفتند برويم سوال كنيم ببينيم هيچ راهي ندارد يك نفر را فرستادند بالاخره سوال كردند گفت ديه فرزند بين شما چقدر است؟ گفتند ديه يك آدم ده شتر است گفت عبدالله يك طرف، ده شتر هم يكطرف اگر قرعه زديد بنام عبدالله افتاد مي شود بيست شتر آنها، يكطرف عبدالله هم يكطرف، همينطور ده تا ده تا اضافه كنيد تا قرعه اين دفعه بنام شترها بيفتد قرعه زدند بنام عبدالله افتاد ده شتر اضافه باز هم بنام عبدالله، ايندفعه صد شتر يكطرف عبدالله هم يكطرف ایندفعه كه قرعه زدند بنام صد شتر افتاد همه خوشحال شدند الله اكبر گفتند جناب عبدالمطلب گفت بايد چند بار قرعه بزنيد تا من يقين كنم حكم خدا همين است و خدا هم راضي است. بعد چند بار تكرار شد قرعه زدند قرعه بنام صدشتر افتاد ايشان به شكرانه سلامتي فرزند ايشان صد شتر را قرباني كرد و خيرات كرد و به مردم مكه داد از همان جا رفت. براي فرزندش آمنه را خواستگاري كرد. يك خانمي هم براي خودش خواستگاري كرد و آمنه براي عبدالمطلب حضرت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) را آورد و آن خانم هم حمزه سيدالشهدا را آورد. منظور اينكه اين شخصيت عبدالمطلب فرد فقيري نبوده است كه شرق شناسان اروپايي بگويند چون بي كس بوده است هيچ كس نمي رفته است و اين بچه را بعهده بگيرد، اين حرف غلطي است. پدربزرگي داشته است كه در يك صحنه صد شتر را به نظر بنده قرباني كرده است.
رازش اين بود كه پيغمبر(صلی الله علیه وآله) سينه هر زني را قبول نكرد پيغمبر(صلی الله علیه وآله) يك خواهر رضاعي بنام شيما داشت و شيما را خيلي دوست ميداشت دختر خانمها گوش كنند شيما هر وقت خانه پيغمبر(صلی الله علیه وآله) مي آمد پيغمبر(صلی الله علیه وآله) عباي خودش را زير پايش پهن مي كردند مي گفت خواهر روي عباي من بنشين سوال مي كرد آقا برادرهاي ديگر هم هستند چرا شما فرق قائل مي شويد؟ آقا فرمودند اين خواهر به پدر و مادرش بهتر مي رسد چون به پدر و مادرش بيشتر رسيدگي مي كرد من بيشتر دوستش دارم. دختران، خواهران، فرزندان اگر به پدر و مادرتان رسيدگي كنيد مورد محبت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) واقع مي شويد.
بیست و دوم بهمن روز اعلام حضور مردم ایران
فردا بيست و دوم بهمن است. روز شكست طاغوت است. روز اعلام حضور است. بنده مي خواهم از صحبتهاي حضرت امام(ره) اين نقش حضور را بیان کنم، ببينيم چه اثري از ديد اين عالم دارد يعني همينكه من و شما در اين راهپيمايي حضور پيدا كنيم، در انتخابات حضور پيدا كنيم، هر كجا نظام گفت بيائيد بگوييم چشم، اثرش از زبان امام چيست؟ يكي از آثارش وقتي كه ما حضور پيدا مي كنيم رحمت الهي پشتيبان ما مي شود پشتيباني خدا؛ امام مي فرمايد خداي تبارك و تعالي از اول با شما بوده است مادامي كه شما در صحنه باشيد و انشاءالله هستيد و خواهيد بود. خداي تبارك و تعالي شما را پشتيباني مي كند پس حضور من و شما باعث مي شود خدا ما را پشتيباني كند خوب يعني چه؟ يعني وقتي ما مي گوييم خدايا ما پشتيبان دين تو هستيم همين را بگوييم. وقتي ما از خانه بيرون بياييم و دين خدا را حمايت كنيم. خدا ما را پشتيباني مي كند.
بیست و دوم بهمن و جهانی شدن اسلام
اين حضور بنده و شما در بيست و دوم بهمن و يا هر كجاي ديگر باعث مي شود اسلام جهاني شود. اين حضور، نقشش جهاني كردن حاكميت اسلام است. حضرت امام(ره) مي فرمايد: حضور شما مردم شجاع و با ايمان است كه خط اصيل اسلام را بر ايران و به اميد خدا بر جهان حاكم خواهد كرد. اين يك حركت است بنده و شما حضور پيدا كنيم اسلام جهاني شود، اين چه قيمتي دارد؟ اصلا هيچ ثوابي مي توان برايش در نظر گرفت؟ يكروز ما به ميدان بيايم و آن حضور جانانه را اعلام كنيم و جهاني شدن اسلام نتيجه اش باشد.
حفظ شدن انقلاب با حضور مردم در صحنه و پیروزی های دائمی برای مردم ایران
يكي ديگر از بركاتش انقلاب حفظ مي شود، همين حضور باعث حفظ انقلاب مي شود فرمودند مردم را در صحنه حاضر نگه داريد، كه آنچه انقلاب ايران را حفظ كرده است همين حضور مردم در صحنه است فرمودند همين حضور است كه موجب اين مي شود كه اين انقلاب حفظ شود دشمن مي گويد اين انقلاب پشتيبان دارد مردم حامي هستند، توطئه هاي دشمنان خنثي مي شود.
يكي دیگر از بركاتش پيروزي است، حضرت امام(ره) می فرمایند: تاكنون هر چه بركات به اين جمهوري اسلامي رسيده است و هر چه پيروزي نصیب مردم شده است، از حضور ملت و همه ی قشرها است. وقتي مردم در صحنه حضور داشته باشند يكي از بركاتش پيروزي است و اين خيلي قيمتي است.
خنثی شدن توطئه های دشمنان ایران
يكي دیگر از بركاتش این است که توطئه هاي دشمن شكست مي خورد كاري كنيم اسلام پيروز شود، جهاني شود و توطئه های دشمنان به سنگ بخورد. اين موارد ارزش است. رمز بقاي انقلاب هم همين است.
تشکر و قدردانی امام خمینی(ره) از حضور بی نظیر مردم برای پیروزی انقلاب اسلامی ایران
يك جمله اي حضرت امام(ره) دارند فرمودند، من از ملت تشكر مي كنم، فرمودند: قبل از هر چيز همگي بايد از خداوند تعالي تشكر كنيم كه ملت ما را توفيق خدمتگذاري به اسلام عطا كرد و از ملت تشكر كنيم كه در همه ی مراحل قبل از انقلاب، تا زمان انقلاب، تا پيروزي انقلاب يكدل، يك جهت و براي اقامه عدل اسلامي و براي دفع اشرار و رژيم هاي فاسد و اقامه ی نظام جمهوري اسلامي كوشش كردند و زمانيكه به پا خاستند تا كنون در صحنه بودند و با تمام توان خود و بذل جان و مال و فرزندان براي پيدا شدن عدل الهي و مستقر شدن احكام آسماني كوشا و در صحنه بودند. الان هم بيش از پيش حاضرند.
تحیر همگانی از حضور همیشگی مردم چه قبل و چه بعد از انقلاب
امام مي فرمايد:بخوبي مردم ايران پيدا نمي شود. مردم ما قبل از انقلاب و بعد از آن، چنان در صحنه هستند كه انسان متحير مي شود، در تمام دنيا مردمي بخوبي مردم ايران پيدا نمي شود. اگر شما امام بزرگوار را شناختيد، امام بزرگوار هم شما مردم را خوب شناخته است و قدر شما را هميشه دانسته است و در همه جا از شما مردم شريف، پدران و مادران شهدا، جوانان، نوجوانان، تقدير و تشكر كرده است.
نقطه قوت نظام ایران غلبه بر چالشها
بيانات بسيار مهم مقام معظم رهبري(دام ظله العالی) را در اين هفته داشتيم، خدا اين مرد بزرگ را حفظ كند كه تا به امروز بهترين فرد در نظام جمهوري اسلامي است كه انقلاب ما را خوب رهنمون كرده است و خوب حفظ كرده است، در تمام چالشها پيروز شده است مديريت مقام معظم رهبري(دام ظله العالی) واقعا در اين دنياي بحران زده يك مديريت الهي و نمونه است. يكي از فرمايشات ایشان را بخوانم يكي دو جمله را هم توضيح دهم، فرمودند: مهمترين نقطه قوت ما در اين سي و سه سال عبارت است از غلبه بر چالشها، تا به امروز بر همه ی چالشها غلبه پيدا كرديم. با قامت استوار ادامه داده ايم اين مهمترین نقطه قوت است. ببينيد در علوم سياسي و اجتماعي يك بحث داريم، در بحثهاي امنيتي، يك چالش داريم، يك خطر داريم، يك بحران داريم، چالش حد وسط بين بحث و خطر است. هنوز دو مرحله مانده است تا به بحران برسيم. يك نمونه اش را عرض كنم، شما بدانيد آمريكائيها آمدند عراق را گرفتند، آمدند افغانستان را گرفتند، هدف از گرفتن اين دو كشور، اين يك چالشي بين ما و بين آمريكائيها بود، آنها مي خواستند چه چيز را به ما منتقل كنند مي خواستند منتقل كنند كه، خطر جمهوري اسلامي را تهديد مي كند، تسليم شويد ما عراق را گرفتيم، افغانستان را گرفتيم، بايد شما تسليم ما شويد. خوب در آنزمان يادتان است تعداد زيادي از نمايندگان دستشان را بالا آوردند كه تسليم هستيم. يك فاكس از وزارت خارجه به آمريكا رفت و تمام شد. ولي مقام معظم رهبري(دام ظله العالی) آمدند و همين چالش را مديريت كردند. همين آمريكائي كه آمده بود عراق را گرفته بود، همين آمريكائي كه آمده بود افغانستان را گرفته بود فرار كردند، خودشان اعلام كردند كه غرب در عراق شكست خورد، آمريكائي ها شكست خوردند، آن كسي كه پيروز شد نظام جمهوري اسلامي بود. اين غلبه بر مديريتها و چالشها بود. سفراي خارجي كشورها را شما ديديد در يك زماني همه ايران را ترك كردند و رفتند. سخنراني آقا را هم نشان دادند يك عده اي گفتند اي واي ما داريم در جهان منزوي مي شويم كشورهاي اروپايي از ايران جا گذاشته اند و سفيرانشان را بردند ما منزوي شديم بي كس شديم، عده اي هم شروع به دلسوزي كردند آقا فرمودند سفير آلمان بايد آخرين نفري باشد كه وارد مي شود چگونه بعد، دست از پا درازتر خودشان برگشتند و دهها نمونه دیگر...
مدیریت بی نظیر مقام معظم رهبری(دام ظله العالی) در همه ی شرایط
در بحث چالش فرهنگي مي خواستند كاري كنند كه انقلاب اسلامي به هيچ جاي عالم نرسد شما ببينيد چهار تا طاغوت سرنگون شد، در همين روزها در شصت و نه شهر آمريكا عكس مصطفي احمدي روشن و به نفع نظام جمهوري اسلامي مردم آمريكا شعار دادند، همين هايي كه بيخ گوششان كاري می كنند كه انقلاب اسلامي بجايي نرسد، نتوانستند مديريت كنند و مديريت ناب مقام معظم رهبري(دام ظله العالی) اينگونه جهان را به حركت درآورده است، خدا اين مرد بزرگ را حفظ كند اين خطبه ی مقام معظم رهبري(دام ظله العالی) آنهايي كه سياسي اند، اجتماعي اند، آنهايي كه كار كردند برويد و از نو مطالعه كنيد كلام به كلام فرمايش مقام معظم رهبري(دام ظله العالی) راهكار است خدا اين مرد بزرگ را حفظ كند.
والسلام علیکم و رحمة الله
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.