سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

از خطای دیگران گذشت کردن

بسم الله الرحمن الرحیم

خطبه های نمازجمعه بافت 3/7/1388 به امامت حجة الاسلام والمسلمین حاج آقا ابراهیمی
خطبه اول
از خطای دیگران گذشت کردن
این خطبه هم بخشی دیگر از وصیت نامه امیر المومنین (ع) خدمتتان عرضه می دارم. ان شاءالله که مورد قبول حضرت صاحب الامر (ع) و مورد قبول شما مومنین ، برادران و خواهران قرار بگیرد. مولا و امیر بیان (ع) می فرمایند: « اوصیک بمغفرة الذنب» پسرم شما وهمه شیعیانم را تا قیام قیامت وصیت و سفارش می کنم به اینکه از خطاها در گذری، از اشتباهات دیگران در گذری از گناه دیگران در گذری. « بمغفرة» یعنی بخشیدن ، ذنب یعنی گناه، ذنب یعنی دنباله . چرا به گناه می گویند: ذنب ؟ چون آثار دارد ، چون گناه یک دنباله دارد. آثار دارد که این آثار گریبان گیر آدم می شود. چون آثار بدی گناه دارد و تا قیامت گریبان گیر انسانها می شود از این جهت به گناه ذنب می گویند و چند تا اسم گفتند: اثم، ذنب، سیئه گفتند، منتهی هر یک به جهتی جای آن نسیت که من بحث لغت شناسی را باز کنم که فرق هر کدام آن را از فرهنگ لغت پیدا کنید . ولی اجمالاً به گناه که ذنب گفته می شود چون آثارش گریبان گیر انجام دهنده آن می شود . امیرالمومنین (ع) می فرمایند: اگر کسی خطایی انجام داد گناهی انجام داد، خطایی از او سر زد ، اشتباهی از او سر زد تو دائما به رخش نکش از او در گذر. این که بحث مهمی است بحث روز ماست. برادارن مشکلاتی ما امروز در زندگی خانوادگی مشاهده می کنیم، اوقات تلخی های در زندگی مشاهده می کنیم ، دعواهای بین زن وشوهر و مراجعه به دادگاه ما ملاحظه می کنیم. برخوردهای بین پدرو فرزندان ما زیاد می بینیم. در جامعه برخورهای زیادی هست. جامعه سالم ، خانواده سالم ، خانواده ای هست اهل گذشت باشد . اگر کسی دل دریایی نداشته باشد ، تحمل نداشته باشد واقعا زندگی خوبی نخواهد داشت . اگر خانمش یک حرف نامربوط زد ، مرد خانه نتواند تحمل کند ، اگر مرد خانه ای یک حرکت نامربوطی انجام داد، یک خطایی از او سر زد خانم خانه نتواند تحمل کند ، فرزند ممکن است خام باشد چه بسا برخوردهای پدر و مادر است که بچه ها را از خانه فراری می دهد. برخورد پدر ومادر و سخت گیری آنهاست که باعث می شود بچه ها از دین گریزان شوند .

اخلاق والای مقام معظم رهبری

خدا حفظ کند مقام معظم رهبری (حفظه الله) این مرد بزرگ که همه اخلاق و رفتار و سخنانش که برای ما الگوست. وقتی که رفتند به کوه دیدند که یک پسر و دختری دارند برمی گردنند ، آنها ترسیدند نه پسر وضع درستی داشت و نه دختر. اینها چنان وحشت کردند که آقا الان دستور می دهد که اینها را بگیرند و بفرستند به زندان . خیلی ترسیدند منتهی مقام معظم رهبری (حفظه الله) رفتند پیش آنها احوالشان را پرسیدند و اینقدر با اخلاق خوب آقا با اینها صحبت کردند دیگر خودشان گفتند: اقا ما با هم دوستیم . حالا ببینید شیوه های برخورد را شما نگاه کنید سازندگی را نشانه بگیریم . یک رهبربزرگ این مملکت ، سردار همه بسیجیان و حزب اللهی ها ، اصول گراها ، بزرگ مردی که با سر انگشت تدبیرش کشور را دارد اداره می کند . چگونه رفتارکردند؟ با اخلاق خوب با اینها رفتار کردند و بعد گفتند چه خوبه با خانواده هایتان مطرح کنید که با هم ازدواج کنید شما با هم دوست هستید بیاید با هم محرم بشوید و ازدواج کنید و اگر بخواهید بیاید دفتر من خودم صیغه عقد را برای شما بخوانم . حالا این شیوه را نگاه کنید یا شیوه ای که اگر یک جوانی یک خطای انجام داد ، داد و فریاد پدرومادر بلند می شود، یک دفعه نمازش قضا شد از خانه می خواهند بیرونش کنند. تربیت یک راه دارد ، شیوه دارد. با داد و فریاد و تندی و خشونت کسی نمی تواند کسی را تربیت کنند، تربیت پذیری با تندی نخواهد شد. برادران ، خواهران شیوه دارد ، راه دارد . اینها وقتی برخورد را دیدند آمدند با خانواده هایشان صحبت کردند و وقتی از دفتر آقا گرفتند. رفتند پیش مقام معظم رهبری (حفظه الله) عقد کردند و بعدش توبه کردند. شدند دو جوان خوب. حالا این شیوه بهتراست یا شیوه تند برخورد کردن. امربه معروف و نهی از منکر شرایطی دارد. باید تاثیرگذاری ودرجه تاثیر را نگاه کرد. شیوه تاثیر را باید نگاه کرد، راه تاثیر را باید نگاه کرد. چه بسا از طریق خودش که اسلام دستور داده ما وارد بشویم خیلی بهتر اثر می کنند تا با تندی عمل کنیم . امیرالمومنین (ع)همین مطلب را می خواهد بیان کنند . همین شیوه را دارد. شیوه ای است که اگر زن ومرد در منزل، اجتماع. امروز دبیرستانها و مدارس باز شده ، معلم در مدارس و دانشگاه ، در هر کجا ، مغازه دار در مغازه اش ، کوچه و بازار با همسایه. این شیوه اگر پیاده شود شهر ما گلستان می شود، استان ما گلستان می شود، کشور ما گلستان می شود گلستان هست ولی باید بهتر گلستان بشود.


عفو و گذشت امیر المومنین (علیه السلام)

امیرالمومنین (ع) در یکی از وصیت نامه هایشان در همین روزهای آخرعمرشریفشان می فرمایند: حسنم« ان ابق فانا ولیٌّ دمی» فرزندم اگرمن زنده بمانم خوب اختیار ضارب با خودم، خودم می دانم با این ملجم چکار کنم. « و ان اَفن فالفناءُ میعادی » اگر از دنیا رفتم و فوت کردم خوب معلوم می شود مرگ قسمت من بوده ، وعده گاه من. بعد این جمله را می گویند: « وان اعف فالعفولی قربة» اگر عفو کنی ، عفو نور چشم من است. « و هو لکم حسنة» عفو برای فرزندان من خیلی بهتراست ثواب برای شما می نویسند. « فاعفوا و اصلحوا» پس بیاید عفو کنید و صبر کنید. امیر المومنین (ع) می فرمایند: فرزندانم اگر من زنده بمانم عفو نور چشم من است من خودم می دانم و گذشت می کنم. عفو جایی است که من حق انتقام دارم و گذشت می کنم و همیشه یادم هست. صفح بالاتراست، صفح یعنی انسان ندید کند ، در دلش هم جا ندهد. بدیها را همیشه ندید کند. این مرحله کامل عفواست و نمونه کامل عفو را در عبارات اهل بیت (ع)، هم در کلامشان و هم در سیره عملیشان، که به من و شما یاد دادند. ما مشاهده می کنیم. امیر المومنین (ع) آن منشور تاریخی حکومت داری را وقتی که به مالک اشتر نوشتند . حضرت این طور دستور دادند یعنی یک مسئول حکومت باید این شیوه را داشته باشد. شیوه ای که امیر المومنین (ع) می فرمایند: «ولا تکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم» مالک تو را فرماندار مصر قرار دادم . رهبر مصر تو را قرار دادم « ولا تکونن علیهم سبعا» مبادا تو مالک یک حیوان درنده ای باشی ، من تو را مسئول قراردادم. مبادا مسئولیت را تبدیل کنی به یک حیوان درنده « تغتنم اکلهم» حالا بگویید من فرصت پیدا کردم برای خوردن زندگیشان ، اموالشان ، تجاوز کنی به اموال آنها . امروز حکومتها را شما ببینید ، استکبار جهانی را ببینید، اسرائیل را ببینید، طاغوت را در ایران دیدید. چگونه بین ملت، مثل حیوان درنده وحشت ایجاد می کردند و دار وندار ملت ، مال طاغوت بود. امروز استکبار جهانی و آمریکا خودشان را مالک بشریت می دانند، اسرائیل خودش را همه کاره می دانند . امیر المومنین (ع) می فرمایند: مالک تو به عنوان نماینده علی (ع) هستی مبادا مثل یک حیوان درنده نسبت به مردم باشی . کجا شما این حقوق بشر را جز در راه و مسیر اهل بیت (ع) مشاهده می کنید. « فانهم صنفان» و به مردم بگو اصلاً « اما اخ لک فی الدین ، اونظیر لک فی الخلق» مردم مسلمانند که یا برادر دینی تو هستند ، مسلمان برادر مسلمان است . نباید مسلمان به مسلمان خیانت کند . مسلمان نباید حق مسلمان دیگری را غصب کند. او برادر دینی تو هست. « او نظیر لک فی الخلق» جای که مسلمان نیست انسان است، آدم است. انسانیت حق و حقوقی دارد. حقش را باید مراعات کنید. مالک مردم یا مسلمانند یا غیر مسلمان. در هر حال انسانند. تو وظیفه ای نسبت به آنها داری و حق نداری اموال آنها را ، زندگی آنها را غصب کنی. حالا مسئولیتی که به تو دادند. از این مسئولیت سوء استفاده کنی برای بلعیدن اموال و زندگی آنها . بعد امام می فرمایند: « یفرط منهم الزلل و تعرض لهم العلل و یوتی علی ایدیهم فی العمد و الخطاء» بلاخره عواملی باعث می شود که مردم خطا کنند، خلاف کنند، حالا عمدی یا سهوی. بلاخره مشکلاتی پیش می آید و یا عمداً اشتباه می کنند، عمداً خطا می کنند. یا اینکه نه سهواً خطا می کنند. تو باید چکار کنی؟ تو که مالک هستی؟ تو که فرماندار علی (ع) هستی ؟ « فاعطهم من عفوک و صفحک» پس در مقام عفو باید در بیای . گذشت داشته باشی . مقام صفح داشته باشی . ندید کنی . همان طور که می خواهی خدا از تو در گذرد، همان طور می خواهی تو مالک، توقع داری خدا از خطاهای تو در گذرد ، اشتباهات تو در گذرد تو از اشتباهات مردم در گذر. این شیوه ای که امیرالمومنین (ع) برای مالک توصیه می کند. یک شخصی آمد پیش پیغمبر خدا (ص) شکایت کرد آقا این دشمنان دارند ما را آزار می دهند ما را اذیت می کنند. چکار کنم. «عفوعنهم» گذشت داشته باش. با گذشت آنها را اصلاح کن با گذشت آنها را به راه راست هدایت کن. خوب هم پیغمبر خدا (ص) این حرفها را می زدنند و هم خودشان عمل می کردند.اعراب سوسمار خوار درگرمای خشن زندگی کرده ، روحیه ای وحشی داشتند. پیغمبر(ص) اینها را تربیت کرده به کجا رسانده ، نماز شب خوان کرده ، از جان گذشته شان کرده است. این داستان را عرض می کنم .عربی آمده پیش پیغمبر (ص) حضرت یک عبای روی دوشتشان بود. این عبا کنارهایشان خیلی زبر بود. چنان عبا را کشید که آثارش روی گردن حضرت مشخص شد. اصلا خراشید و پوست حضرت را کند. این با خشونت رفتار کرد حالا چی می گویید؟ عرب آمده : یا محمد (ص) این دو تا شتر من را از مال خدا پر کن این مال نه مال خودت نه مال بابات . چنان عبا را سفت کشیده و بعدش این دو تا شتر من را پر از اموال کن نه مال تواست و نه مال بابات. حالا حضرت چکار کرده؟ حضرت سکوت کرد و بعد سرش بلند کرد و فرمود: مال،مال خدا و من هم بنده خدا هستم. من مال به تو می دهم ولی تو گردن من را زخم کردی پوست گردنم را کندی . حالا حاضرید تلافی بشوی؟ گفت: نه . گفت: چرا حاظر نیستی تلافی کنم؟ توجه بفرمایید مسلمانان « لانک لا تکاف السیئه بالسیئه » تو آدمی نیستی که بدی را بدی پاسخ بدهید. شیوه شما اینطور نیست. شما خاندانی نیستی بدی را با بدی پاسخ بدهید. این مرد می خواهد بدیها را با خوبی پاسخ بدهد. مرد میدان می خواهد اگر انتظار بکشیم که هر کس با ما خوبی کند ما با آن خوبی کنیم . هنر نیست در مقابل بدی ، بدی نکردن و در مقابل بدی در عوض خوبی کردن. این هنر می خواهد. این مرد میدان می خواهد که چند مرده حلاج است « لانک لاتکاف السیئه بالسیئه » شما خاندانی نیستی که بدی را با بدی پاسخ بدهید. پیغمبر خدا(ص) خندیدند و دستور دادند یک بار شتر جو و یک بار خرما به آن بدهند. او به قبیله اش رفت واین برای همیشه یار پیغمبر (ص )است. اینطوری حضرت دلها را جذب می کردند .
عفو و گذشت شیوه پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
عربهای وحشی رادر فتح مکه شما ببینید. بیست سال پیغمبر (ص) آوارگی ، بهترین عزیزانش شهید ، بعد آقا سخنرانی کردند. فرمودند: در مورد من چه فکر می کنید؟ 10 هزار لشکر در مکه همه حاضر به خدمتند. اگر می فرمود: القتل همه را می کشتند. اگر می فرمود: السب همه را غارت می کردند. اگر می فرمود: الاسر همه را اسیر می کردند . 10 هزار رزمنده پر قدرت مسلط بر همه مردم مکه. فرمودند: در مورد من چه فکر می کنید؟ « نقول خیرا و نظن خیراً » ما گمان خوب داریم. «اخٌ کریم و ابن اخٌ کریم» شما هم خودتان بزرگوارید و هم فرزند بزرگوارید. منتهی «قد قدرت» الان برما مسلط شدید . بعد فرمودند: « فانی اقول لکم ما کان اخی یوسف» من همان حرف برادرم یوسف (ع) را می زنم: « لا تثریب علیکم الیوم یغفرالله لکم و هوارحم الراحمین» به برادرانش گفت من هم امروز بیان می کنم. خدا شما را ببخشد. این شیوه پیغمبر خدا (ص) هست ما باید این شیوه را در زندگی خودمان پیاده کنیم . بعد فرمودند: شما نبودید مرا آواره کردید ؟ شما نبودید که سه سال مرا در محاصره گذاشتید ؟ شما نبودید که مرا از این شهر بیرون کردید؟ شما با من جنگیدید. بهترین عزیزانم را به شهادت رساندید. آنها باز ترسیدند. گفتند نکند حالا حضرت دستور بدهند بیچاره بشوند. حضرت فرمودند: « فاذهبوا فانتم الطلقا» همه شما را آزاد کردم .

عفو گذشت امام موسی بن جعفر ( علیه السلام)

یک مرد عمری بود که به امام موسی بن جعفر (ع) فحش می داد، به امیرالومنین (ع) فحش می داد. دوستان امام ناراحت شدند و گفتند با یک ضربه شمشیر به حسابش می رسیم. گردنش را بزنیم، زبانش را از بیخ دربیاوریم تا باشد که به امیرالمومنین (ع) جسارت نکند. امام نگذاشت و فرمودند: این مرد کجاست ؟ گفتند رفته در باغش کار می کند. حضرت سوار اسب شدند و آمدند مزرعه و باغ همین عمری. از فرزندان عمر بن خطاب بود . امام که داشتند می آمدند مرد داد زد : های! در باغ من نیا در مزرعه من حق نداری وارد بشوی. حضرت از کنار آمدند و به او محبت کردند و فرمودند: که چقدر خرج کردی؟ گفت صد دینار( یعنی 100 مثقال طلا) هزینه کردم. امید داری که از این زمین چقدر محصول برداشت کنی. گفت : 200 دینار ( یعنی 200 مثقال طلا) امید دارم . امام موسی بن جعفر (ع) دست کردند در جیبشان یک کیسه در آوردند. فرمودند: این 300 دینار مال تو ، ملک هم مال خودت ، خدا به تو برکت بدهد. این مرد وقتی چنین محبتی از آقا موسی بن جعفر (ع) دید بلند شد سر امام را بوسید، پیشانی امام را بوسید . بعد گفت : آقا از خطای من درگذر. من با شما بد کردم ، اشتباه کردم . امام حرکت کردند و آمدند . به اصحاب فرمودند: این کاری که شما می خواستید انجام دهید بهتر است یا این کاری که من انجام دادم و امام رفتند مسجد دیدند او هم آمده از آن وقت به بعد از یاران حضرت موسی بن جعفر(ع) شد.
پرهیز از برخوردهای دین گریز

برادران نحوه زندگی ما ، برخورد ما، شیوه ما چه بسا از برخی برخوردهای ما هست . بچه های ما را از دین زده می کند، از مسجد زده می کند، جوان در مسجد بیاید با آن بد برخورد کنند دیگر نمی آید. با فرزندان اگر بد برخورد کنیم بد می شوند. شیوه ها را باید یاد بگیریم . با داد و فریاد و اخم و خشم مشکل حل نمی شود. آخرین کلام عرض کنم .

توهین به حضرت امیر المومنین (علیه السلام) و بخشش حضرت

از آیت الله بهجت (ره) نقل کردند . یک نفر بود از شهر مصیب شیعه علی (ع) بوده می رفته به زیارت امیرالمومنین (ع) همین که می خواست برود یک مرد ناصبی همیشه جلویش سبز می شده و می گفت کجا می خواهی بروی؟ گفت نجف زیارت امیرالمومنین (ع). شروع می کرد به امیر المومنین (ع) ناسزا گفتن. دریک مرحله هر چه بود ناسزا گفته، گفت اینها را ببر به امامت و جوابش را برای من بیاور. این مرد شیعه خیلی ناراحت بود. بلاخره آقا امیرالمومنین (ع) را زیارت کرد و می گویید: ای آقا از تو می خواهم با ذوالفقارت حسابش را برسی. می آید در منزل و شب می خوابد. در عالم رویا امیرالمومنین (ع) در خواب می بیند. حضرت می فرمایند: ما نمی توانیم آسیبی به این ناصبی برسانیم . گفت : آقا چرا؟ ناصبی دشمن شماست. حضرت فرمودند: باشد این حق به گردن ما پیدا کرده است. گفت: ناصبی دشمن شماست حق به گردن شما پیدا کرده است ؟ فرمودند: بله این حق به گردن من پیدا کرده است ، یک روزی کنار دجله و فرات که از هم جدا می شود نشسته بود و به این آب نگاه می کرد و خطاب می کند: ای یزید، خدا خاندان تو را نابود کند تو که امام حسین (ع) را شهید می کردی ، امام در اختیار تو بود ، چرا از این آب محروم کردی؟ و لب تشنه او را شهید کردی و یکی دو قطره اشکی برای مظلومیت فرزندم از چشمش جاری شد. حق به گردنم پیدا کرد. از خواب بیدار می شود و برمی گردد به شهر مصیب. ناصبی جلویش را می گیرد، می گوید رفتی پیغام رساندی؟ می گوید: بله پیغام رساندم و جواب هم گرفتم. چه جوابی گرفتی؟ جواب این است که امیرالمومنین (ع) فرمودند: که یک روزی در کنار یک شعبه ای از فرات نشستی و دلت برای امام حسین (ع) سوخته و گفتی یزید تو که امام در اختیارت بود چرا لب تشنه امام را شهید کردی؟ و اشکی هم بر گونه هایت جاری شد. آن مرد یک دفعه شروع کرد به لرزیدن. گفت خدایا هیچ کس نبود آنجا من به احدی نگفتم غیراز من و خدا هیچ کس نمی دانست. این گونه برخورد داشتند اهل بیت (ع) اینگونه بودند شیوه ها را ما باید یاد بگیریم برخوردهای خوب.

خطبه دوم
« اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوی الله»
آثار تقوی
در آغاز خطبه دوم باز همه شما برادران و خواهران و جوانان عزیز پسران دختران را دعوت می کنم به تقوی الهی . از برکت انجام واجبات و ترک محرمات یک حالتی، یک نیروی در انسان بوجود می آید که به گناه می رسد جلوی خودش را می تواند بگیرد. یک حالت ترمز است. امیدوارم خدای متعال تقوی را به همه ما کرامت بفرماید. مناسبتها و مطالبی که در این خطبه خدمت شما عزیزان عرض می کنم .

اهمیت سخنان رهبرعزیز و بزرگوار

سخنرانی بسیار مهم مقام معظم رهبری (حفظه الله) در جمع مجلس خبرگان داشتیم و مطالب بسیار مهمی و راه گشا ، در واقع برای نظام جمهوری اسلامی تعیین کردند من چند نکته ای از سخنان آقا را یادداشت کردم خدمتتان عرض می کنم.




معارضه دشمنان با نظام اسلامی

یکی از نکاتی که مقام معظم رهبری (حفظه الله) تعیین کردند فرمودند: که معارضه با نظام سابقه 30ساله دارد از زمانیکه نظام جمهوری اسلامی سر پا شده دشمنان در حال جنگ با جمهوری اسلامی هستند. یک زمانی جنگ سخت، الان هم ناتوی فرهنگی و جنگ نرم. دشمن دست از دشمنیش برنداشته یک زمانی از طریق مرز حمله می کردند الان به عقل و قلب مردم از طریق تبلیغات. دشمن دارد کار می کند از طریق ماهواره ، از طریق جراید ، از طریق اینترنت ، از طریق فیلم روی فکر جوان، نوجوان ، زن و مرد ، روی هر بخشی دارند کار می کند . حالا خودم عرض می کنم برای هر بخشی از مردم دشمن برنامه ریزی کرده ، گروهی را از طریق فساد جنسی ، گروهی از طریق اعتیاد، گروهی از طریق صوفی گری، عرفانهای کاذب، عرفانهای وارداتی، ایجاد اختلاف و تردید، ایجاد شبهه در کارائی نظام جمهوری اسلامی، شک و تردید به عملکرد مسئولین، راههای مختلفی را دشمن برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی در جنگ نرم تدارک دیده است. بعد فرمودند: الان جنگ نظامی احتمال آن ضعیف است و جنگ سخت که آمریکا بخواهد حمله کند دیگر نه چون آنها جراتش را ندارند و نه توانش را دارند.

کارهای که دشمن از جمله گرفتن امید

ولی در جنگ نرم دشمن دارد خیلی فعالیت می کند. در چند بخش دشمن دارد به ما آسیب می رساند. یکی از کارهایی که دشمن انجام می دهد امید را از مردم می گیرد. نقاط امید را آنچه که مایه عزت است مایه پیشرفت است. اینها را تبدیل کند به یاس و نظام جمهوری اسلامی را یک نظام کارآمد نشان ندهد. فرمودند: 85 درصد مردم در انتخابات حضور پیدا کردند. همین نقطه قوت را تبدیل کنند به نقطه یاس برای مردم ، رئیس جمهور محترم که با رأی بالا در این دوران انتخاب شدند نقطه قوت و امید تبدیل شود به تردید ، تقلب و امثالهم. این نکته که نقاط ضعف را چند برابر بزرگ می کند، بدبین می کند، مردم را به نظام و به مسئولین در نتیجه باعث می شود امید مردم از جمهوری اسلامی قطع شود.

ایجاد تفرقه
یکی از کارهای مهمی که دشمن دارد الان انجام می دهد تفزقه و شقه شقه کردن مردم است .
لزوم اتحاد
بعد مجدداً بحث اتحاد را مطرح کردند. فرمودند: ما نشانه های وحدت را همه جا می بینیم. مردم در روز قدس هیچ اختلافی ندارند. از هر فکر و جناحی که باشند حضور پیدا می کنند، در نمازجمعه حضور پیدا می کنند، در نماز عید سعید فطر همه شرکت می کنند. خوب اینها مظهر وحدت است. علی رغم اینکه ممکن است اختلاف سلیقه داشته باشند ولی در این اصول با هم مشترکند . همین ها را می خواهند تبدیل کنند به نقطه اختلاف. فرمودند: کسانی که دم از تفرقه می زنند، یا غافلند یا واقعا جاهل. نمی دانند که امروز وضعیت ما چه وضعیتی هست.
منصرف کردن مردم و مسئولین از دشمن اصلی

یکی از کارهای که دشمن باز دارد انجام می دهد که در این برهه اینکه دشمن دارد کاری می کند که در مردم چنان اختلافات زیاد شود، همدیگر را دشمن فرض کنند و از دشمن اصلی منصرف شوند. فرمودند: منصرف کردن ذهن مردم از دشمنی ، دشمن اصلی. کاری می کند دشمنان اصلی در این وسط فراموش شود مخصو صا نخبگان و خواص جامعه که باید متوجه باشند. اینها مطالبی بود که مقام معظم رهبری (حفظه الله) بیان نمودند. البته سخنان رهبر خیلی مهم است و شما هم در روزنامه ها نوشته می شود، تحلیل ها را نگاه کنید و گوش ما به طرف دهان رهبر عزیز و بزرگوار باشد. مخصوصا نخبگان و جریانات سیاسی بیشتر به بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) توجه کنند.

حضرت امام(ره) و لزوم وحدت
یکی از دو جمله از بیانات حضرت امام (ره) عرض می کنم در باب وحدت و همدلی است. حضرت امام (ره) فرمودند: تشنج و اختلاف کلمه برای هر چیزی باشد حتی مطلب حق بر خلاف مسیر نهضت و انقلاب است. خوب مناسبتها را خدمتتان عرض می کنم .

سوم شوال قتل متوکل عباسی

یکی از مناسبتها سوم شوال مصادف با قتل متوکل عباسی است. متوکل عباسی خون خوارترین خلیفه عباسی است. متوکل عباسی کسی است که 17 مرتبه قبر سید الشهدا(ع) را شخم زده و گندم کاشته و حتی وقتی برداشت کردند ، صاف کردند و آب انداختند. ولی محدوده حرم سیدالشهدا(ع) آب دایره وار جلو نرفت از آن وقت شد حائر حسینی . او آدمی بود که دشمن اهل بیت (ع)، دشمن امیرالومنین (ع) بود . اینقدر بر سادات و ذریه حضرت زهرا (س) سخت گیری کرده ، کوچکترین احسانی اگر کسی به یک سیدی انجام می داد با سخت ترین وجه مجازاتش می کرد. لباس در خانه سادات پیدا نمی شد. ذریهای فاطمه (س) وقتی نمازمی خواستند بخوانند چند خانواده فقط یک پیراهن سالمی داشتند. روزی در جلوی پسرش شروع کرد به امیرالمومنین (ع) جسارت کرد و شب پسر آمد پدر را به درک واصل کرد ولی عمرش کوتاه شد. درعین حال دشمن امیرالمومنین (ع) را به درک واصل کرد ولی عمر این بچه هم کوتاه شد ، 6 ماه پس از قتل پدرش زنده نماند.
سفر جناب مسلم بن عقیل(ع) به کوفه

پنجم شوال هم روز آمدن جناب مسلم بن عقیل (ع) به شهر کوفه. این بزرگوار وقتی آمد 18 هزار نفر با او بیعت کردند ولی بعد از چند روزی وضع عوض شد که ماجرا را شما بهتر می دانید و بی وفایی مردم کوفه موجب شهادت ایشان شد.

حمله نظامی آمریکا به افغانستان
سوم مهر ماه سالگرد حمله نظامی آمریکای مستکبر به افغانستان که این مردم هنوز هم گرفتار آمریکا هستند. هشتم شوال چند حادثه داریم اولا عملیات ثامن الائمه (ع) را داریم شکسته شدن حصر آبادان.
تخریب قبور ائمه بزرگوار بقیع توسط وهابیون
13هجری قمری یک حادثه بسیار دردناک در عالم اسلام و تشیع پیدا شد و آن تخریب قبور ائمه بقیع(ع) در مدینه است. وهابیون وقتی مسلط شدند بقیع را تخریب کردند. که چهار امام ما ضریع و گنبد داشتند، خاندان پیغمبر (ص) ضریع داشتند. اینها آمدند که دل عالم و شیعیان هنوز از این صحنه دلخراش آتش گرفته است. حرم ام البنین (س) ، فاطمه بنت اسد (س) را تخریب کردند. فرزندان پیغمبر (ص) هم همینطور ، مکه راهم همین کار کردند. قبرستان ابوطالب و حرم جد پیغمبر(ص) گنبد و بارگاه داشتند. همه را تخریب کردند. حضرت خدیجه (س) گنبد و بارگاه داشتند و تخریب کردند و عبدالمطلب هم همینطور. یک سال بعد وهابیون که امروز هم مسلط هستند و مهمترین نفت خواران منطقه هستند. در واقع شریک آمریکا جنایت کار هم هستند حمله کردند به کربلا . هفت هزار نفر از علماء ، بزرگان و شیعیان هم را قتل و عام کردند . حتی ضریع امام حسین (ع) را از جا کندند. آنچه اموال قیمتی بود، تاراج کردند. بعد از او حمله کردند به نجف که دیگر موفق نشدند. هشتم شوال یادآور چنین حادثه دردناکی است که در عالم اسلام اتفاق افتاده است.
شهادت سرداران شهید

مناسبت دیگر هفتم مهر سالگرد شهادت سرداران شهید داریم . شهید فلاحی ، فکوری ، نامجو ، کلاهدوز و جهان آرا در سانحه سقوط هواپیمایی ارتش، خدا رحمت کند این شهدا را که نفس می کشیم از برکات دفاع مقدس و شهیدان وامام شهیدان است. هفته دفاع مقدس است را گرامی می داریم.
سفر ریاست جمهوری به سازمان ملل
سفر ریاست جمهوری داشتیم به سازمان ملل و صحبت های بسیار مهمی که ایشان انجام دادند و یکبار دیگر مواضع جمهوری اسلامی را با شجاعت بیان فرمودند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.


 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.