سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

اخلاق فردی و اجتماعی پیامبر اعظم (ص)

بسم الله الرحمن الرحیم
خطبه نمازجمعه 23/11/89
به امامت حاج آقا ابراهیمی

http://yascms.ir/emam/Untitled%20-%2020.bmp



خطبه اول
امیدوارم خدای متعال این حضور مومنانه ، این نشستن و این سکوت و این خطبه را از همه ما قبول بگرداند و ذخیره ارزشمند برای دنیا و آخرتمان قرار دهد انشاءالله .
یا رب به مقامت آبرویم دادی
در چشمه عشق شستشویم دادی
خواهم به محمد که گناهم بخشی
چون راه به کوی این نکویم دادی

اخلاق فردی و اجتماعی پیامبر اعظم (ص)
عرض تسلیت دارم به مناسبت رحلت جانگداز پیامبر اعظم(ص) سبط اکبر(ع) و شهادت امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع)، روی این جهت من اجازه می خواهم بحثهایی که در خطبه های گذشته مطرح کردیم عجالتاً قطع کنیم و موضوع بحث این هفته را در باب پیامبر اعظم(ص)، اخلاق پیغمبرخدا(ص) که امروز نیاز جامعه هست چند کلامی را من خدمت شما بزرگواران در خطبه اول عرض کنم. اولین نکته ای که می خواهم در باب رسول خدا(ص) خدمتتان عرض کنم. امام حسن(ع) یک دایی ناتنی دارد از فرزندان حضرت خدیجه(س) یک روز امام حسن(ع) سؤال کردند که دایی بزرگوار اخلاق پیامبر خدا(ص) را برای من توصیف کن که چگونه اخلاقی داشته اند؟ ایشان کلماتی را بیان می کند از جمله دو کلمه ای که مورد نظر من است خدمت شما عرض می کنم. ایشان می فرمایند: پیغمبرخدا(ص) «خفیف المونة و کثیر المعونة» اخلاق پیغمبر (ص) این بود زندگیش سبک، مخارج او بر بیت المال سبک بود، هزینه سنگینی پیغمبرخدا(ص) بر بیت المال نداشت. زندگی حضرت یک زندگی خیلی سبک بود اما از آن طرف «کثیر المعونة» معونة با عین یعنی کمک ، یعنی پیغمبرخدا(ص) پرکار بود. اگر بخواهیم این دو کلمه را به فارسی سلیس ترجمه کنیم کم هزینه ولی پرکار، پیغمبرخدا(ص) هزینه اش کم بود ولی پرکار بود. عونش و کمکش نسبت به مسلمانان و جامعه خیلی زیاد بود این چیزی که امروز ما و مسئولین ما به این اخلاق پیغمبرخدا(ص) خیلی نیاز داریم .
خدای متعال می فرمایند: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه» اگر شما اسوه و الگو می خواهید در زندگیتان به پیغمبرخدا(ص) اقتداء کنید. در زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادیتان توجه ، نگاهتان سمت و سویتان و رفتار و گفتارهایتان پیغمبرخدا(ص) را الگو قرار دهید.
از عایشه سوال کردند اخلاق پیامبر چگونه بود؟ گفت «کان خلقه القرآن» خلق و خوی پیغمبر(ص) برخاسته از خلق و خوی قرآن بود . حالا بعضی از شیوه های زندگی حضرت را به اندازه فرصتی که من دارم خدمت شما بزرگواران عرض می کنم تا ما مسلمانان و شیعیان امیرالمومنین(ع) یکبار دیگر زندگیمان را زندگی محمدی قرار بدهیم. اخلاق و شیوه زندگی را از آقا بگیریم ببینیم پیغمبرخدا(ص) چگونه زندگی می کردند. حضرت بسیار با ابهت، عزیزدلها و چهره اش مثل ماه تابان بود. اینها را عرض کرده بعد شیوه های زندگی را هم عرض می کنم. زیبا، پاکیزه، آراسته و متفکر حالا برای هر کدام از اینها انشاءالله مطلب و روایتش را هم عرض می کنم . شاد، گشاده رو و سهل گیر بودند پیغمبر(ص) ما آدم سر سخت، بدعنق و بد اخلاق نبودند. خدا می فرماید: «لو کنت فضاً غیظ القلب لانفضوا من حولک » پیغمبر ما اگر سید بداخلاق و تندخویی بودی هیچ کس دور شما جمع نمی شد «لانفضوا من حولک» از اطرافت پراکنده می شدند. کسی که مسئولیت دارد باید خوش اخلاق ، خوش برخورد و گیرا باشد و دلها را جذب کند. نباید در وجود، اخلاق و رفتارش حالتی باشد که تنفرزا باشد. امروز به یک اداره ای زنگ زدم هنوز دو کلام حرف نزده بودم تلفن را قطع کرد، زنگ زدم گفتم بنده خدا این چه اخلاقی داری من دارم با تو حرف می زنم حالا نمی گویم کدام اداره اصلا طاقت شنیدن دو کلام را ندارند هنوز حرف نزده پرخاش می کنند این شیوه مدیریت واقعا نیست حالا چه مدیریت اجتماعی ؟ چه داخل خانه؟ آدم، من هم گرفتارم مثل شما حالا شما خوب هستید من خودم را عرض می کنم بداخلاقی و تندخویی اینها تنفر ایجاد می کند نفرت درست می کند. پیغمبر(ص) ما آسان گیر ، ملایم و خوشخو بود برخوردهای رعب و ترس آور در وجودش نبود. یک عربی آمد خدمت پیغمبرخدا(ص) تا که نگاه به پیغمبرخدا(ص) کرد اُبهت حضرت در دلش افتاد و زبانش به لکنت افتاد شروع کرد به من من کردن و نتوانست خدمت پیغمبر(ص) حرف بزند. پیغمبرخدا(ص) این عرب را که از روستا آمده بود بغل گرفتند نوازشش کردند گفتند آسوده باش من از جبابره نیستم.
حضرت نوعا معطر بود با هیچ کس با چشم و ابرو اشاره نمی کرد اکثراً رو به قبله می نشستند با فقرا نشست و برخاست داشتند، با دست غذا می خوردند، فقیری را تحقیر نمی کرد، حضرت از هیچ قدرتی ، سلطانی و هیچ آدم قدرتمندی هراسی به دل نداشت. عیب جو نبود اگر ماها جای پیغمبرخدا(ص) بودیم دنیا را به فساد می کشاندیم حضرت از همه باخبر بود، رفتارهای همه را می دانست آیا از اولی و دومی نمی دانست؟ آیا از سومی خبر نداشت؟ آیا از یارانش حضرت بی خبر بود؟ ولی حضرت آنها را رسوا کرد؟ نکرد. ما از همسایه مان هنوز چیزی نشنیدیم نمی توانیم زیپ دهانمان را ببندیم فوراً پخشش می کنیم فوری عیبش را افشاء می کنیم اینها شیوه های درستی نیست. ما اگر اینجور باشیم خدای نکرده اسم ما مسلمان است؟ البته اهل نمازجمعه از این حرفها مبرا هستند منتهی ما داریم اخلاق پیغمبر(ص) را برای خودمان بیان می کنیم.
نعمت خدا را بزرگ می شمرد اگر چه به ظاهر اندک باشد این خیلی مهم است من و شما معمولا همیشه نصف خالی لیوان را می بینیم نصف پر لیوان را در زندگیمان نمی بینیم همیشه عیب جویی می کنیم یعنی مثلاً اینجور شد، چرا آنجور نشد؟ چرا من بدبخت شدم؟ چرا من بیچاره شدم؟ چرا اینجور شد؟ بچه هایم سرکار نرفتند همیشه غصه،الحمدلله فرزندی سالم دارید، اهل مسجدند و نماز هستند، رزق و روزی حلالی دارید، دست، چشم و قلب سالمی دارید، راه می روید حالا اگر یک عضو بدنتان از کار افتاد نود ونه عضو دیگر سالم دارید چرا آنها را شکر نمی کنید ؟ کوچکترین نقصی در زندگی پیدا شد فوری نگران می شویم. نعمتها را حضرت رسول(ص) اندک نمی شمرد. در روایت داریم یکروز در خانه یکی از همسرانش یک لقمه نانی به زمین افتاده بود پیغمبرخدا(ص) این لقمه نان را برداشت بوسید و میل کرد. فرمودند این چیزی است که آسمان ، زمین و تمام موجوداتی که بین این دو در کار بودند تا این لقمه نان به دست تو رسیده است. شکر گزار نعمت خدا بودند. حالا ببیند زندگی ما چقدر اسراف که صورت می گیرد؟ چه بی اعتنایی ها که صورت می گیرد؟
پیغمبر(ص) ما در طول عمرش به هیچ کسی فحش نداد، بد نگفت و دشنام نداد. ما حالا بیاییم به خودمان نگاه کنیم یک کسی را قبولش نداریم تا می توانیم می خواهیم خوردش کنیم حالا همان مقداری هم که هست نمی گویم چهار تا هم به آن اضافه می کنیم بقول معروف پیاز داغش را زیاد می کنیم همان اندازه هم نباید بگویم .
می فرمود: پروردگارم به من دستور داده که تمام کارهای آشکار و پنهان را فقط برای خدا انجام دهم یعنی اخلاص. اگر کسی به من ظلم و ستمی کرده من از او درگذرم، او را محروم نکنم و ببخشم این اخلاق پیغمبر(ص) بود.
هر کسی با من قطع رحم کرده من بروم با آن احوال پرسی کنم، به او سر بزنم آنها قطع رحم کردند آنها اشتباه کردند دلیل نیست که من هم اشتباه کنم من باید صله رحم کنم، خاموش باشم کمتر حرف بزنم بیشتر تفکر کنم، نگاه کردنم برای عبرت و پند باشد.
امام محمد باقر(ع) می فرمایند: رسول خدا حضرت محمد(ص) فرمودند پروردگار هفت خصلت را به من دستور دادند:
1- دوست داشتن فقرا و نزدیک شدن به آنها، در خانه فقرا نشست و برخاست کردن، آدم را از مستی قدرت و مال حفظ می کند آدم بایستی شکر گزار نعمت خدا باشد.
2- مطلبی که پروردگار به من دستور داده است ذکر «لاحول ولا قوة الا بالله» را زیاد بگویم زیرا ذکر آرام بخش است.
3- با خویشان خودم وصلت کنم اگر چه آنها با من قهر کنند.
4- از حیث دنیوی به پایینتر از خودم نگاه کنم نه به بالاتر ، این باعث می شود آدم شکر گزار باشد . نوعاً چشم و هم چشمیها در عروسیها و مجالس می گویند فلانی را ببین چه خرجی کرده؟ چه جهازی؟ یا مثلا فامیلش فوت می کند ندارد نه فلان فامیل ببین چقدر خرج کرده، چشم هم چشمی حضرت نداشت مثلا در کارها هم نگاه به پایینتر از خود می کرد.
5- من در راه خدا از مذمت مردم هیچ باکی ندارم از اینکه من را مسخره بکنند که مسجد می روم، نمازجمعه می روم و کار خیر انجام می دهم . در راه خیر ممکن است آدم را مذمت کنند ولی من از این مذمتها باکی ندارم.
6- فرمودند به من خدا دستور داد حق را بگوییم اگر چه تلخ باشد.
7- خدای متعال به من دستور داده از احدی چیزی نخواهم.
پیغمبر(ص) ما از همه مردم سخی تر بود به کمترین، خرما و جو اکتفا می کرد اصلا نان گندم حضرت نخورد و بقیه اش را در راه خدا انفاق می کرد، سائلی را هرگز رد نکرد و تا آنجا که ممکن بودحاجتها را برآورده می کرد و گرنه با زبان خوش البته ناگفته نماند بعضی از این گداها تکدی گری است رفته خودش را معتاد کرده خودش، خانمش آنها بحثش فرق می کند ولی یک فقیر آبرومندی نیازمندی واقعا باشد نباید او را رد کرد.
هدیه را قبول می کرد با روی گشاده ، ولی صدقه را قبول نمی کرد . دعوت را می پذیرفت اگر که فقیر و مسکینی بود.
عیادت بیماران می رفت، تشیع جنازه می رفت. حضرت پدر مهربان بود واقعا«اباً رحیما» مردم در کنار پیغمبرخدا(ص) احساس امنیت می کردند.
خوش حرف و شیرین زبان بود. در کلامش به کسی تکه نمی پراند، زخم زبان نمی زد. بعضی ها عادتشان این است همیشه حرف که می زنند عیب گیری می کنند زخم زبان می زنند باید حتما از جایی ایراد بگیرند .
اخلاق پیغمبر(ص) ما با مردم و در خانه اش همیشه تبسم داشتند، عبوس نبودند و شوخی می کردند یک روز پیرزنی آمد خدمت آقا رسول خدا(ص) وقتی که بر می گشت آقا فرمودند: پیرزنها به بهشت نمی روند. خیلی پیرزن ناراحت شد آمد یک غلام سیاهپوستی آنجا بود گفت نه بد شنیدی الان من می روم خدمت رسول خدا(ص) ببینم قضیه چیست؟ آمد خدمت پیغمبرخدا(ص) فرمودند که سیاهها هم بهشت نمی روند. این هم ناراحت شد و گریه کنان آمد تو همین لحظه که می آمد امیرالمومنین(ع) را دیدند آقا فرمودند چرا شما گریه می کنید ؟ گفتند همچین حرفی شده است امیرالمومنین(ع) فرمودند منظور پیغمبرخدا(ص) این بوده است که پیرزنها جوان می شوند و سیاهها هم سفید می شوند.
یکروز انس بن مالک آمد خدمت پیغمبرخدا(ص) حرفی زد حضرت فرمود : ای صاحب دو گوش خوب همه دو گوش دارند. حضرت شوخی می کرد. یک خانمی آمده بود پیش پیغمبرخدا(ص) گفت شوهر من اینجور است حضرت فرمود شوهر تو همانی است که سفیدی در چشمش است این یک دفعه جا خورد منظورم سرطبع پیغمبرخدا(ص)، با مردم شوخی می کرد ، می خندید. امیرالمومنین(ع) هم همین طور بود یکی از ایرادهای مهمی که برای امیرالمومنین(ع) گرفتند گفتند حضرت علی(ع) به درد حکومت نمی خورد حکومت آدمی می خواهد که عبوس و اخمو باشد مثل عمر، علی(ع) می خندد، شوخی می کنداین به درد حکومت نمی خورد. این اخلاق پیغمبر(ص) ما بود «حزنه فی قلبه و بشره فی وجهه» انسان غم و غصه اش باید در دلش باشد. از راه که وارد می شود باید غمها را بریزد پشت سرش، کفشهایش را که در می آورد غمهایش را باید کنار بگذارد، با خوش اخلاقی برود به خانه.
این شیوه پیغمبر(ص) ما بود در عین حال شوخی هایی هم که حضرت می کرد هیچ وقت بی احترامی نبود، لطمه آبرویی نبود.
حضرت خیلی پاکیزه بودند، نگاه به آیئنه می کردند، موهایشان را شانه می زدند. امام بزرگوار را دیدید مثل جوانها، پیرمرد 80-90 ساله می رفت جلوی آیئنه محاسن را شانه می کردند، مسواک زدن قبل از غذا و بعد از غذا دست خودشان را می شستند، خانه را تمیز می کردند، زباله ها را از خانه بیرون می بردندنمی گذاشتند زباله شان تا شب بماند.
حضرت می فرمودند: فضای جلوی خانه را تمیز کنید مثل یهودیان کثیف نباشید تمیز زندگی کنید.
نشست و برخاست حضرت، پایشان را هیچ وقت دراز نمی کردند، همیشه رو به قبله می نشستند، به افراد احترام می کردند با یاد خدا نشست و برخاست می کردند. در مجلس پیغمبرخدا(ص) صدا بلند نمی شد، حرمت کسی شکسته نمی شد.
به احترام پیغمبر(ص) کسی به خودش اجازه نمی داد در آن مجلس غیبت کند، تهمتی بزند حالا ما دور هم جمع می شویم دعا بخوانیم دیگر خدا رحم کند، می نشینیم زیارت عاشورا بخوانیم دیگر خدا رحم کند سیر و پیاز دیگر از دست و زبان ما در امان نمی ماند پشت سر این و آن تهمت ، غیبت و دروغ اسمش هم هست مجلس دعا و روضه البته همه جا نیست منتهی هست و همینطور مطالب دیگری که پیغمبرخدا(ص) داشتند.
اخلاق خانوادگی حضرت را هم بگویم. در نهایت عطوفت با زن و بچه ، رفق و مدارا، تندخو نبودند، بد زبانی را تحمل می کردند با همسر خود خوش اخلاق بودند. در باب همسر می فرمودند: که همه مردم هم خوبی دارند و هم بدی، مرد نباید تنها خصلتهای بد خانمش را ببیند آن را بخاطر همین خصلت بدش ترک بکند اگر از یک خصلتی بدت آمد خلق دیگرش هست که باعث خوشحالی شما می شود. این را هم باید در نظر بگیرید فوری زندگی را از هم نپاشید.
در خانه همکاری می کردند. پیغمبر خدا(ص) با کوکان ملایمت، ملاطفت می کردند یک پیرمردی آمد دید پیغمبر (ص) امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را می بوسید. گفت که آقا مگر شما بچه تان را می بوسید؟ فرمودند بله می بوسم . گفت خدا چند تا بچه به من داده من یکبار آنها را نبوسیدم. حضرت فرمودند کسی که رحم نداشته باشد خدا به او رحم نمی کند، کسی دلسوز نباشد خدا به او دلسوزی نمی کند و همین طور اخلاق دیگر حضرت که بخش دیگرش انشاءالله راجع به مسائل سیاسی و اقتصادی حضرت، اجرای حق و حدود اگر عمری باشد در باب رسول خدا(ص) می گذاریم برای خطبه ای آینده انشاءالله.

خطبه دوم
«اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله»
در آغاز خطبه دوم در توصیه به تقوا حدیث بسیار ارزشمندی در باب نمازجمعه خدمتتان عرض می کنم تفسیر تقوا بنا بر فرموده امام صادق(ع) این است که هر کجا خدا دستور داده، ما باشیم و هر کجا گفته نباشیم، نباشیم، این تفسیر تقواست. یکی از جاهایی که خدای متعال دستور داده ما باشیم کجاست؟ نمازجمعه است. خدای متعال دستور داده است که با سرعت به نمازجمعه برویم«فاسعوا الی ذکرالله» هرکاری داری بگذار زمین «وذروا البیع» اگر بهترین کار از نظر خودت خرید و فروش است اینها را بگذار زمین«فاسعوا» و به سوی ذکر خدا با شتاب بیاید.

نمازگزاران روز جمعه سه گروهند
امیرالمومنین علی(ع) می فرمایند: نمازگزاران روز جمعه سه گروهند«الناس فی اتیان الجمعه ثلاثة رجال»حضور مردم در نمازجمعه سه گروه است .
1- «رجل حزنت جمعه للغو و المراء» کسی نماز جمعه می آید برای خودنمایی،نزاع و ستیزه جویی ببیند امام جمعه چه می گوید؟ ایرادی را پیدا کند و بفرستد این طرف و آن طرف، حال بعضی ها هم دروغ می نویسند.
2- «رجل جاء الامام یخطب فصلّی» امام دارد خطبه می خواند و او دارد نماز می خواند وقت خطبه باید بنشیند ، سکوت کند نباید نماز بخواند ، نباید حتی ذکر بگوید باید حواست به خطبه نمازجمعه باشد. نماز جمعه می آید ولی اعتنایی به نمازجمعه ندارد برای خودش نماز می خواند، نمازقضا می خواند اینجا هم امیرالمومنین(ع) می فرمایند:«انشاءالله اعطاه و انشاء حرمه» این دیگر به عهده خدا است اگر خدا صلاح دانست به او بهره نمازجمعه را می دهد و اگر صلاح ندانست او را از ثواب نمازجمعه محروم می کند.
3- گروه سوم که همه شما جزء این گروه هستید «رجل حضر قبل خروج الامام» در مسجد حاضر می شود قبل از اینکه امام جمعه خطبه اش را شروع کند می نشیند «فصلی» قبلش می آید «ما قضی له» نماز قضایی به گردنش است می خواند، دو رکعت نماز صبح قضا شده است قضایش را می خواند«ثم جلس فی انصاتٍ و سکوت»بعد هم می نشیند بطور منظم و در حالی که ساکت است و حواس دیگران را هم در خطبه پرت نمی کند «حتی خرج الامام الی ان قضی» تا اینکه بالاخره می ماند و نمازجمعه اش را با امام اقتدا می کند.
خوب این چه پاداشی در پیشگاه خدا دارد؟ «فهی کفارة لما بینها و بین الجمعة التی تلیها و زیادة ثلاثة ایام» امیرالمومنین(ع) می فرمایند این نمازجمعه کفاره گناهانش است از این جمعه تا جمعه آینده ، از همین جمعه ای که شروع می شود تا جمعه آینده این می شود 7 روز، 3 روز هم رویش این 10 روز، تا 10 روز این نمازجمعه کارساز است، تا 10 روز این نمازجمعه خطایی که از او سر بزند پاک می کند. بعد حضرت استشهاد می کنند به این آیه از قرآن «من جاء بالحسنه فله عشر امثالها» خدا می فرماید کسی که یک حسنه ای را بجا بیاورد پاداشش ده برابر است تا 10 روز این نمازجمعه او را محافظت می کند. نمازجمعه، برادران و خواهران، خیلی قیمتی است و آنچه هم که ما داریم از برکت امام بزرگوار ، از طرف شهدا و امروز از طرف ولایت فقیه و رهبر عزیز و بزرگوار است.
28 صفر روز زیارتی حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله)
فردا روز زیارتی رسول خدا(ص) است. خواهشی که دارم از همه هیئتهای سیاه پوش و عزادار بیایید برای رسول خدا(ص) از دل و جان عزاداری کنید برای سبط اکبر عزاداری کنید . در مسجد صاحب الزمان(عج) برنامه ای انشاءالله از ساعت نه و نیم به بعد ما زیارت پیامبر(ص) را گذاشتیم از راه دور. روایتش را هم خدمتتان عرض می کنم و یکی از برنامه های مسلمانان روزهایی که متعلق به رسول خدا(ص) هست به آنها توجه کنند، هم از نزدیک به زیارت بروند و هم از راه دور، توجه به رسول خدا(ص) بسیار ارزش دارد حالا هر چند وهابیون منع کردند ابن تیمیه رئیس همه اینها بود و قرن هفتم بعد از او محمد بن عبدالوهاب اینها واقعا خوارج و منافقند. این محمد بن عبدالوهاب نعوذ بالله می گوید مرداری است که کاری از او بر نمی آید این عصایی که دست من است این هم فایده دارد و می تواند به کسی ضرر برساند پیغمبر چه فایده دارد؟ ابن تیمیه هم همین حرفها را می زد.
برای چه نمی گذارند ما زیارت کنیم ؟ می گویند مُرد تمام شد و ارتباطش قطع شد. در حالی که هیچ قومی و ملتی به بزرگان خودشان اینقدر توهین نمی کنند که وهابیون توهین می کنند.
پیغمبر(ص) هم شفا می دهد مظهر برکت است پیراهن یوسف چشم یعقوب را شفا داد، برادران یوسف جمع شدند پیش یعقوب خوب نمی توانستند خودشان بروند پیش خدا، چرا پیش پدر آمدند؟ گفتند پدر برای ما دعا کن. خدا می فرماید: «اذا جاءوک» پیغمبر ما اگر گنه کاران آمدند پیش شما بر ایشان استغفار کن. نگفت اگر در زمان حیات آمدند فرمودند اگر گنه کاران آمدند خدمت شما چه زمان حیات و چه بعد از وفات پیغمبر استغفار می کند. ولی اینها منع می کنند.
پیغمبرخدا(ص) می فرمایند: هر کس مرا در زندگی و پس از مرگ زیارت کند روز قیامت در کنار من است. باز حضرت می فرماید: هر کس پس از مردنم مرا زیارت کند مثل کسی است که در زمان حیات بسوی من آمده و اگر زیارت من برای شما ممکن نیست به من سلام کنید که سلام شما به من می رسد.

آثار زیارت پیغمبر(ص) و ائمه معصومین(ع)
روایات زیادی در این زمینه ها داریم. امام صادق(ع)(طبق نقل امالی صدوق) از پدران خود، امام حسن(ع) سوال کردند از رسول خدا(ص) یا رسول الله(ص) کسی که شما را زیارت کند چه پاداشی دارد؟ پیغمبرخدا(ص) فرمود: هر کس مرا و امیرالمومنین(ع) پدر تو را و شما را و برادرت امام حسین(ع) را زیارت کند بر من لازم است که در روز قیامت به دیدارش بروم و او را از گناهان نجات داده و در بهشت او را وارد کنم.
این همه توصیه شده است آثار پیغمبر(ص) نباید بگذاریم از بین برود درس ایمان و تقوا را از زیارت پیغمبر(ص) می گیریم حالا چه از نزدیک و چه از راه دور، از راه دور هم مستحب است روز جمعه هم روز زیارتی پیغمبرخدا(ص) است. حالا من بخشی از سلامی که در روز جمعه یا فردا که روز زیارتی است هم از طرف خودم و شما هم با ما همراهی کنید می خواهیم از همین جا پیغمبرمان را زیارت کنیم.
« السلام علیک یا رسول الله ورحمة الله و برکاته»
«السلام علیک یا محمد بن عبدالله»
«السلام علیک یا خیرة الله»
«السلام علیک یا حبیب الله»
«السلام علیک یا صفوة الله»
«السلام علیک یا امین الله»
تا می رسد به اینجا که من دیگر کلام آخر را می گویم.
« اللهم صل علی محمد و آل محمد افضل ما صلیت علی ابراهیم و آل ابراهیم انک حمید مجید» ما ارتباط برقرار کنیم با پیغمبرخدا(ص) این سلامی که می دهیم به حضرت می رسد فرشته ای هم مامور است که هر کسی در هر کجا به آقا رسول خدا(ص) سلام کند این سلام را خدمت حضرت برساند، سلام بی جواب نمی ماند.
فردا 28 صفر روز رحلت جانگداز پیغمبر(ص) ما است. در جنگ خیبر یک زن یهودی پیغمبر(ص) را زهر داد غذای مسموم از دست گوسفند درست کرده بود آورد خدمت آقا، حضرت لقمه را برداشتند داخل دهان گذاشتند ولی نخوردند، یک نفر از اصحاب و دوستان حضرت، ایشان هم غذا را خورد همان لحظه به شهادت رسید اینقدر زهر قوی بود همین که حضرت داخل دهان گذاشتند این لقمه به سخن آمد که مرا زهر دادند حضرت بیرون آوردند ولی این زهر اثر خودش را گذاشته سال هشتم دو سال بعد اثر گذاشت حضرت دچار تب شدیدی شدند جد سادات در تب می سوختند، داخل خانه ام سلمه بودند امیرالمومنین(ع) بالای سر حضرت و حضرت زهرا(س) هم نشسته بودند اشک می ریختند در همین حال حسنین(ع) آمدند گریه کنان وقتی دیدند جد بزرگوارشان اینگونه در این حال است خود را روی بدن رسول خدا(ص) انداختند خوب کسی که در حال احتضار است یقه اش را باز می کنند ، بدنش را سبک می کنند امیرالمومنین(ع) آمدند امام حسن (ع) و امام حسین(ع) را بردارند که سنگینی نکنند پیغمبر(ص) فرمودند علی جان بگذار بچه هایم باشند من اینها را ببویم بچه ها هم مرا ببویند به خدا قسم این بچه های من را به ظلم و ستم شهید می کنند در همین حال درب خانه را زدند حضرت زهرا(س) آمد پشت درب گفت چه کسی هستی؟ گفت مرد غریبی هستم اجازه بدهید من می خواهم وارد خانه بشوم از پیغمبر(ص) پرسشی دارم حضرت فرمودند برگرد پیغمبرخدا(ص) دچار تب شدیدی شدند و حالشان خوب نیست. سادات مجلس، بزرگواران، شیعیان، علاقمندان و دوستداران پیغمبرخدا(ص)، این مرد رفت و دوباره درب زد حضرت زهرا(س) آمدند بروند پشت درب پیغمبر(ص) از هوش رفته بودند به هوش آمدند فرمودند دخترم درب را باز کن، این کسی است که لذات را در هم می کوبد ، جمعیتها را پراکنده می کند این عزرائیل است از هیچ کس اجازه نمی گیرد فقط و فقط به احترام من اجازه می گیرد برو اجازه بده آمد مثل یک نسیم وارد خانه شد من همین مقدار عرض می کنم یک دفعه امیرالمومنین(ع) فرمود اهل بیت(ع) پیغمبر(ص) تسلیت عرض می کنم.

تشکر و قدردانی از حضور مردم شریف بافت در راهپیمایی 22 بهمن
اولاً تشکر و قدردانی می کنم از حضور مومنانه شما برادران، خواهران و همه مردم شریف بافت در راهپیمایی 22 بهمن ، شما مردم کاری کردید کارستان دو تا آیه قرآن را به عنوان تشکر من عرض می کنم آیه اول خدای متعال در سوره محمد(ص) می فرماید: « و ان تتولوا یستبدل قوماً غیرکم ثم لا یکونوا امثالکم» خدای متعال فرموده است ملت ایران ملت وفاداری است مثل عربها بی وفا نیست که پشت کند. آفرین بر شما 1400 سال قبل خدای متعال در قرآن فرمود که ملت ایران، ملت وفاداری هستند. یکی از مصادیق آیه طبق نقل مردم ایرانند و دیروز واقعا وفا بود و وفاداری، واقعا با همه گرفتاری و مشکلات همه مردم آمدند وفاداری خودشان را به اسلام ، قرآن،امام و رهبری اعلام کردند ولایت مداریشان را اعلام کردند، تبعیت خودشان را اعلام کردندکه امام بزرگوار ما می فرماید: من به جرأت می گویم ملت ایران از ملت زمان رسول خدا(ص) و امیرالمومنین(ع) بهتر و وفادارترند. این حرف را ما امروز با تمام وجود داریم حس می کنیم و می فهمیم . یک آیه دیگر هم هست «علی امر جامع لم یذهبوا» امر جامع یعنی انتخابات ، امر جامع یعنی جبهه و جنگ، امر جامع یعنی حضور در راهپیمایی، فرمود: مومن آن کسی است که وقتی نیاز است در کار عمومی که اسلام و مسلمین به او نیاز دارد حضور پیدا کند مومن حضور پیدا می کند، مومن صحنه را خالی نمی کند اگر هم نتواند بیاید می رود اجازه می گیرد.این ایه هم تشویق ملت ایران است که امر مهمی که رهبری اعلام کردند ، مراجع اعلام کردند و بعضی از مراجع فتوای عینی دادند که این حضور برای این است که دشمن باید ضربه بخورد ، دشمن باید نا امید بشود، دشمن باید امیدش قطع شود الحمدلله شما دیدید این حضور با شکوه مردم بیش از 45 میلیون آدم نمی توانند جمع بکنند ولی بعد از سی سال ملت لبیک به امام و رهبری ، به دین و دیانت ، به قرآن و اسلام گفتند. ملت شیعه امتیازشان به تشیع شان و وفاداریشان است و خدا انشاءالله بهترین مزد و برکات را به شما بزرگواران عنایت فرماید که بصیرت و امام شناسی در راهپیمایی کاملا مشهود بود همه حضور داشتند سلیقه ای هم نبود، همه سلایق مختلف در راهپیمایی حضور داشتند وقتی پای اسلام و پای ترساندن دشمن هست همه یکی هستند. الحمدلله مردم شهرستان بافت هم حضور جانانه داشتند.

افتتاح بیش از 100پروژه در دهه فجر در شهرستان بافت
در این هفته بیش از 100 پروژه، گلنگ زنی یا افتتاح شد من حیفم می آید یکی دو تا آنها را اگر نگویم واقعا ظلم به نظام جمهوری اسلامی است.
یکی از جاهایی که افتتاح شد در بیمارستان، سی تی اسکن بود که دستگاه حدود 500 میلیون تومان خریداری شده بودخانه هایی که ساخته شده بودند و همینطور سالن و نزدیک یک میلیارد تومان در همین یکساله فقط در بخش بهداشت هزینه شده است.
جای دیگری که رفتیم گلنگش زده شد تسویه خانه برای آب آشامیدنی است که کل سقف اعتبار امسالش 13 میلیارد تومان بوده است که 10 میلیارد تومان آن برای سد و 3 میلیارد تومان دیگرش هم برای تسویه آب بود.
جاده های روستایی مثل طرنگ افتتاح شده بود که هزینه آن یک میلیارد و چهارصد میلیون تومان ،
الحمدلله آهنگ شهرستان بر وحدت و برادری است بر محور ولایت برادران و خواهران پیشرفت شهرستان همه جانبه اش با دعوا و نزاع نمی شود اگر بخواهیم در شهرستان بحث اسلام، قرآن، صله رحم ، نمازجمعه و راهپیمایی همه باید وحدت داشته باشند اشکالی ندارد ما در نمازجمعه سلایق مختلف داشته باشیم مگر سلایق مختلف نباید نماز بخوانند، مگر شیعه نیستند، مگر ما حق داریم سلیقه مختلف را بگویم تو ضد دینی، ضد ولایتی؟ حق نداریم همچین حرفی بزنیم. همین حرفهایی که ما در این 6 ماهه زدیم همه را شما از نماینده خبرگان جناب آیت الله خاتمی یک جا شنیدید. یک سرسوزن ببینید این طرف و آن طرف نشد آن هم تمام مواضع رهبری، آنچه در این مدت گفته شد. ما گوشمان کنار دهان رهبری ما که برای خودمان چیزی نمی خواهیم پیشرفت این شهرستان با برادری، وحدت، همدلی و دلسوزی می شود الحمدلله مسئولین همه دارند تلاش می کنند برای پیشرفت همه جانبه من در جریان هستم.
طرحهای بسیار خوبی هست آینده این شهرستان، آینده بسیار درخشانی است. در کنار گوش مردم آهنگ رشد و صنعت و کلنگش مرتب دارد به زمین کوبیده می شود.
برادرانمان در فولاد دارند کار می کنند فعالند 35 درصد رشد داشته است با اینکه این طرح فولاد بافت آخرین طرحی بود یعنی هشتمین طرح بود که تصویب شده ولی امروز در رقابت، هفتم شده است و الان اندک تحولی بشود به مرحله ششم نزدیک می شود خوب دارند کار می کنند و فعال هستند و بودجه دارد گذاشته می شود.

توصیه به کشاورزان برای آبیاری قطره ای
یکی از کارهایی که ما باید در کشاورزی انجام دهیم بحث آبیاری است اسراف خیلی زیاد است 80 درصد آب تلف می شود. فرماندار فرمودند: من حساب کردم از این تلمبه هایی که در این شهرستان است اگر از هر تلمبه ثانیه ای 10 لیتر آب مصرف بشود به اندازه کارون از این شهرستان آب دارد کشیده می شود، اگر هر تلمبه ای ثانیه ای 20 لیتر اب از او استحصال شود به اندازه دو تا کارون این آب دارد تلف می شود. الان بحث آبیاری قطره ای در این خشکسالی جزء اوجب واجبات است. دولت نصف هزینه اش را دارد رایگان پرداخت می کند حتما این کار باید انجام شود چاره ای هم نداریم مسئولین هم بنا دارند مشکلات در این بخش را حل کنند و باید هم حل کنند. ممکن است خشکسالی ما 10 سال دیگر هم ادامه داشته باشد. ما باید آمادگی و تدبیر و آینده نگری داشته باشیم.

طرح دولت برای بهسازی منازل
دولت بودجه گذاشته است برای بهسازی خانه ها، برادران، زلزله خبر نمی کند من داغ زلزله را در زرند، راور و کوهبنان چشیده ام. بعضی از دوستان طلبه ما برای تبلیغ رفته بودند نماز عاشورا را خواند بعد تمام سقف خانه ریخته ، جنازه شان را صبح در آوردیم. خانه هایی مثل همین خانه های روستایی، سنگی،زلزله خبر نمی کند این خانه ها واقعا شایسته این مردم نیست دولت وام می دهد، بخشداری هم کمک می کند و زنجیره ای است یعنی اینکه او ضامن این می شود و این ضامن او، بخشی از آن هم مجانی در می آید بروید به سمت نوسازی خانه های ضد زلزله ، در داهو که یکی از دوستان طلبه ما خدا رحمتش کند از دنیا رفت یک خانه سالم مانده بود آن هم خانه ای که درست ساخته بودند فقط یک خانه و تمام خانه ها خراب شده بودند و چه وضعی آنجا بود و چه منظره دلخراشی البته در شهر هم همینطور است ما باید بهسازی و نوسازی کنیم خانه ها را این جزء کارهای واجب ما است .

حفظ موقوفات
موقوفات را باید حفظ بکنیم. امام (ره) فتوا دادند موقوفات باید به حال وقف در بیایند. در زمان طاغوت موقوفات را غارت کردند. ما در کوهبنان یک جایی بودیم سرهنگی آمده کل مزرعه ای را برای خودش گرفته بود در حالیکه این موقوفه مال شیرخوارگاه بود. قدیم آن کسی که وقف کرده بود می بایست شیرخوارگاه درست کند. خیلی جاها وقفیات را باید احیاء و زنده نگه داریم .
آماری را خدمتتان عرض می کنم، کل موقوفات شهرستان 60 مورد است که شامل شهرستان رابر هم می شود.20 امامزاده و قدمگاه، 200مسجد، سوال کردم از مسئول اوقاف ایشان گفت این موقوفات شهرستان اکثرا مال 50 سال قبل است، در این ده ساله فقط 10 مورد ما وقف داشتیم و بقیه اش مال گذشته است که اسلامی حاکم نبوده، ببینید مردم چقدر دیندار و متدین بودند.

موقوفات شهرستان
سه تا موقوفه می خواهم خدمتتان عرض بکنم چگونه این موقوفات از بین رفته که باید اینها را احیاء کنیم .
یکی از موقوفات بنام موقوفات ملا ابوالحسن پلاک2164، معروف به اراضی حسن آباد این شش دانگ، یک دانگش وقف سید الشهداء (ع) است. 5 دانگش برای ارتزاق اولادش، سازمان مسکن و شهر سازی بدون هماهنگی آمده این زمینها را غصب کرده و داده، 200 خانه الان ساخته شده و سند گرفتند در زمین وقفی، هرگز مالک نمی شود آن کسی که این خانه ها را گرفته باید برود با اوقاف قرارداد ببندد و اجاره بدهد . شبکه بهداشت زمینش جزء موقوفه است دادگاه او را الان محکوم کرده که 14 میلیون تومان بپردازد.
متاسفانه زمین بهشت زهرا (س) همه اش موقوفه است و شما اموات را در زمین غصبی دفن می کنید و حتما باید با اوقاف قرار داد ببندند ولی تا کنون شهرداری هیچ گونه برنامه ای را انجام نداده است و مردم هم خبر ندارند.
ما وظیفه داریم این مسائل را عرض کنیم نه مسائل خطی و خطوطی و جناحی، که دلها از هم رمیده شود و اختلاف درست بشود.
موقوفه دوم ملا ابوالفتح این هم یک دانگ آن وقف عزاداری سید الشهداء(ع) است و 5 دانگش وقف درآمد اولاد است اینجا اولاد ناخلف آمدند و زمینهای وقفی را فروختند. الان که محدوده اش را می خواهم عرض کنم دبیرستان دخترانه مطهری این جزء محدوده وقف است و سالی 700 تومان دارد اجاره می دهد و همچنین خیریه ابوالفضل(ع) که او هم اجاره می دهد و در محوطه آنجا هر کسی هست باید اجاره بدهد و اگر نپردازد غصب است.
شما می توانید فرشی که مال حسینیه است بیاورید مسجد؟ نه نمی توانید بیاورید. فرشی که مال مسجد است شما نمی توانید حسینیه ببرید وقف است. در گذشته اگر لانه موریانه بود می خواستند این لانه موریانه را حذفش کند می گفتند یک کم خاک وقفی را بریزید در سوراخشان اینها می روند. ولی متاسفانه وقف را، تاراج شد و اهمیت داده نشد.
موقوفه سوم که یک کتاب دارد و تدریس می شود در دانشگاه به نام موقوفه سالارالدین ابوجعفر که این در 4 جای کشور موقوفه دارد . یک قسمت در ریگان بم است، یک قسمتش در تبریز است، قسمتی از این موقوفه در رفسنجان است . در این سه مورد عمل به وقف می شود. و قسمت دیگرش در ارزوئیه که الان سندهایش موجود است. علی آبادشمشیر بُر ، دولت آباد ، سوغان، سلطان آباد بخش 41 اینها زیر مجموعه این موقوفه است. شما ببینید چقدر چاه زده شده و کشاورزی می شود روی زمین موقوفه، آیا درآمد اینها اگر به اوقاف اجاره ندهند غصب نیست؟ بله غصب است. چرا دعاهایمان مستجاب نمی شود؟ چرا رحمت خدا نازل نمی شود؟ بیش از 100 سال این موقوفه دارد.
من سوال کردم از موقوفه ارزوئیه فقط تنها شرکت پنبه آمده اجاره بسته سالی یک میلیون تومان، آن آدمی که اینها را وقف کرده خیلی ملا بوده و خیلی حساب شده مثلا پرورشگاه، یتیم خانه، ابن سبیل در راه مانده ، کمک به ضعفا، فقراء هر کار خیر ، ساخت حوزه علمیه، تربیت طلاب دینی یک وقف بسیار حساب شده ای این آقا آمده در نظر گرفته، حالا کجاست الان؟ کجاست وقفیاتش؟ چه اندازه ما به مال موقوفه اهمیت می دهیم؟ این هم بخشی بود راجع به اهمیت وقف می خواستم خدمتتان عرض بکنم البته چند مورد هم در شهرستان وقف داشتیم که الان واقفین را اوقاف فرستاده کربلا، ان شاء الله از این به بعد هم وقف را احیاء کنیم و هم مراقبت کنیم و هم خودمان اهل وقف باشیم نیت و عقیده خودمان را با وقف ماندگار کنیم.
والسلام علیکم و رحمة الله
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.