سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

خنده های حکیمانه

خانه

خانه اضافه
جملات پربار و زیبا از بزرگان
خنده های حکیمانه
سخنان ائمه(علیهما السلام) در خصوص خنده
سخنان بزرگان در خصوص خنده
پرسش و پاسخ در خصوص خنده و شادی
چيستان ها:قراني،احكام،نماز و ...

 خنده و شادی با توجه به کلام اهل بیت(ع)

انسان به طور فطري از غم گريزان و به سوي شادي در حرکت است. شادي و نشاط نه تنها بر روح و روان انسان، بلکه بر جسم او نيز تأثير مي گذارد.
تبيين جايگاه شادي در اسلام، بايد گفت که اصل شاد زيستن در اسلام، مورد پذيرش، بلکه تأکيد است. امام علي عليه السلام مي فرمايد: «شادي، انبساط خاطر و نشاط مي آورد و غم، گرفتگي خاطر و دل گيري(ري شهري، ميزان الحکمه، ج 6، ص 2449.) و نيز فرمود: «کسي که شاديش کم باشد، آسايش او در مردن باشد.( همان.)
امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «هر که به چهره برادر خود لبخند زند، آن لبخند براي او حسنه اي باشد(همان، ج 7، ص 3225.)
نگاه به شادي در دو تفکر
الف) گروهي اعتقاد دارند که شادماني و نشاط، مطلق بوده، هيچ حد و مرزي را نمي شناسد و با هر وسيله اي و با هر ابزار و شيوه اي، مي توان به شکار شادي و شادماني رفت؛ هر کاري مجاز است؛ هر نوع ترانه و رقصي، رواست و هر گونه گفتن و خنديدن و خنداندن، درست است. اين گروه، معتقد به «اصالت لذت» بوده، هر لذت و هر شادي را با هر عاملي تجويز مي کنند.
ب) گروهي ديگر، شادي ها و تفريحات را قانونمند مي دانند و در مرز «بايدها» و حلال تفسير مي کنند. آنان، هر نوع شادي و تفريحي را مجاز نمي شمارند و در يک کلمه، «تفريحات سالم» را باور دارند تا از اين طريق، مرز حرمت و آبروي خود و ديگران محفوظ بماند و شادي، خنده و تفريحات آنان، به ديگران صدمه اي وارد نسازد.
به نظر اين گروه، خنده، شادي و لذت، خوب است؛ اما نه با آزار و اذيت ديگران و شادماني خوب است؛ اما نه با زير پا گذاشتن قوانين و مقررات اجتماعي و الهي.
از ديد اين گروه، همان گونه که اگر «آزادي»، قانونمند و هدفدار نباشد، مي تواند جامعه را به هرج و مرج بکشاند، شادي ها و تفريحات نيز اين گونه اند.
با توجه به منابع ديني، يعني قرآن و سيره پيشوايان معصوم، دين اسلام موافق نشاط و شادي بوده، علاوه برآن که آدمي را از تنبلي رهانده، سرزنده و سر حال مي سازد; البته اين شادي، افراطي و تفريطي نبوده، بلکه درچارچوب نگاه تعديلي قابل رهيابي است.
نکته : خنده، شوخي، تبسم، فرح، مزاح و... به عنوان يکي از مصاديق شادي است که در تعابير متون ديني به چشم مي خورد. مااينجا به حد و مرز شادي از ديدگاه اسلام مي پردازيم.
مرز شادي و نشاط و خنده
براساس هدف و فرجام زندگي، شادي و نشاط از ديدگاه اسلام داراي حد و مرز مي باشد . محتوا و قالب شادي و نشاط و عوامل آن نبايد با روح توحيدي و انساني که دين اسلام مطرح کرده است، در تضاد و تنافي باشد; زيرا هر پديده اي که انسان را از آرمان و غايت اصلي خويش دور سازد، به هيچ وجه مقبول اسلام نخواهد بود . بنابراين پديده شادي و نشاط و عوامل آن به عنوان يک نياز اساسي و ضروري تا حدي روا و مجاز مي باشد که علاوه بر آن که مانع نيل انسان به هدف اصلي اش نگردد، بلکه در رسيدن به آن مددکار وي باشد; از اين رو بسياري از انديشمندان مسلمان معتقدند: از آن جا که انسان در انجام هر رفتار ارادي، انگيزه و هدفي راپي مي گيرد، (اخلاق اسلامي، ص 98 - 99; اخلاق الهي، ج 5، ص 238 .)
شادي و نشاط به عنوان يک رفتار، از اين قاعده مستثنا نبوده، هدف و انگيزه اي در آن دنبال مي شود . در اين پديده، اگر انگيزه و هدف، حق و در راستاي هدف اصلي زندگي آدمي باشد، اين پديده حق، مفيد و سودمند خواهد بود و اگر انگيزه و هدف باطل در آن نهفته باشد و در برابر هدف اساسي زندگي انسان باشد، اين پديده، باطل و مضر خواهد بود; بنابراين مي توان مرز شادي و نشاط را انگيزه و هدف آن دانست .
مزاح و شوخي که يکي از عوامل برجسته شادي است، اگر به سبک سري، بي شرمي و گستاخي بياميزد، «هزل » ناميده مي شود که در اسلام مطرود است و اگر به تحقير و بدگويي و ناسزا آميخته گردد، آن را «هجو» مي خوانند و اين نيز در اسلام نهي شده است، يکي از صحابيان از رسول خدا پرسيد: «آيا اگر با دوستان خود شوخي کنيم و بخنديم، اشکالي دارد؟ حضرت فرمود: اگر سخن ناشايستي در ميان نباشد، اشکالي ندارد (کافي، ج 2، ص 663; تحف العقول، ص 323) .)
همچنين اگر شوخي درست از حد خارج شود و به بيهودگي يا زياده روي بينجامد، باز از نظر اسلام عملي ناپسند خواهد بود; همان طور که اميرمؤمنان علي - عليه السلام - مي فرمايد: «هر کس بسيار شوخي کند، وقار و سنگيني او کم مي شود» . (غررالحکم، ص 222 .) امام صادق - عليه السلام - مي فرمايد: «زياد شوخي کردن، آبرو را مي برد» . (کافي، ج 2، ص 665 .)
خنده و تبسم که از عوامل ديگر نشاط و شادي است، بايد صادقانه بوده، شخصيت آدمي را لکه دار نسازد . خنده از نظر اسلام، آن گاه مؤثر و مفيد است که به شخصيت ديگران لطمه وارد نياورد . خنده، با انگيزه آزردن، اهانت و تحقير ديگري، حکم حرمت آزار شخص مؤمن را دارد و به شدت از آن نهي شده و حرام است . وقتي براي مؤمن، احترامي برتر از کعبه را بر شمرده اند، به خوبي روشن مي شود که اهانت و تحقير او، چه اندازه نکوهيده است . (اخلاق الهي، ج 5، ص 256 -)
قالب هاي نشاط و شادي و عوامل آن نيز بايد در شان مقام انسان و آرمان هاي والاي او باشد; زيرا گاه محتوايي مفيد، در قالبي نامناسب نتيجه اثرگذاري را معکوس خواهد کرد و به همين دليل در روايات، قهقهه از شيطان تلقي (کافي، ج 2، ص 664) و تبسم بهترين خنده دانسته شده است . (غررالحکم، ص 222) زمان و مکان نشاط و شادي نيز بايد با آن متناسب باشد; زيرا اگر اين تناسب برقرار نباشد، بسيار ناپسند و زشت خواهد بود . مزاح و بذله گويي در مراسم سوگواري و مکان هاي مقدس ناپسند است (اخلاق الهي، ج 5، ص 258 - 259) و در خصوص مکان و زمان خنده از رسول اکرم - صلي الله عليه و اله - نقل شده است: «کسي که بر جنازه اي بخندد، خداوند در روز قيامت پيش چشم همه، به او اهانت مي کند و دعايش اجابت نمي شود و کسي که در گورستان بخندد، باز مي گردد، در حالي که سختي بزرگي همانند کوه احد، براي اوست » . (همان)
در اينجا به بعضي از روايات در باب حد و مرز خنده و شادي اشاره مي کنيم.
1- خنده و شادي نبايدموجب آبروي ريزي ديگران شود.
عنبسه عابد گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مى‏فرمود: خنده زياد آبرو را مى‏برد.( اصول كافى، ص 632( باب الدعابة و الضحك).)
2- خنده و شادي بدون علت نباشد.
امام صادق (ع) فرمود: خنده بدون سبب نشانه نادانى است(اصول كافى، ص 622( باب الدّعابة و الضّحك).)
همچنين امام جعفر صادق (ع) فرمود: چه بسيارند كسانى كه خنده بيهوده مى‏كنند و گريه آنها در روز قيامت زياد است، و چه بسيارند كسانى كه از خوف خدا زياد گريه مى‏كنند و در روز قيامت در بهشت خنده و شادى آنان زياد است(عيون اخبار الرضا، ص 179.)
وهمچنين امام صادق (ع) فرمود: سه چيز مورد غضب شديد خداست: 1- خوابيدن بدون شب‏زنده‏دارى. 2- خنده بدون علّت. 3- غذا خوردن از روى سيرى(خصال صدوق، ج 1، ص 44.)
3- خنده و شادي موجب گستاخي طرف مقابل بر تو نشود.
امام صادق (ع) فرمود: مجادله نكن، زيرا آبروى تو مى‏رود، و شوخى نكن كه نسبت به تو گستاخ مى‏شوند(اصول كافى، ج2 ص 632( باب الدعابة و الضحك).)
در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مى‏خوانيم كه فرمود: «لا تُمازِحْ فَيُجْتَرَءُ عَلَيْكَ؛ مزاح مكن كه افراد بر تو جرى و جسور نمى‏شوند»( همان، صفحه 665، حديث 18.)
4- خنده و شادي همراه لهونباشد
امام جعفر صادق (ع) فرمود: چه بسيارند كسانى كه خنده بيهوده مى‏كنند و گريه آنها در روز قيامت زياد است، و چه بسيارند كسانى كه از خوف خدا زياد گريه مى‏كنند و در روز قيامت در بهشت خنده و شادى آنان زياد است(عيون اخبار الرضا، ص 179.)
5- خنده و شادي لطمه به وقار و ابهت تو نزند.
امام علي عليه السلام مي فرمايد: «وقار خود را در برابر خوشمزگي ها و حکايت هاي مضحک و ياوه ها و هرزه گويي ها حفظ کنيد»( ري شهري، ميزان الحکمه، همان، ج 7، ص 3229.)
در حديثى از امام صادق عليه السلام مى‏خوانيم: «ايَّاكُمْ وَ الْمَزاحَ فَانَّهُ يَذْهَبُ بِماءِ الْوَجْهِ وَ مَهابَةِ الرِّجالِ؛ از مزاح بپرهيزيد كه آبرو و ابهّت انسان را مى‏برد».( اصول كافى، جلد 2، صفحه 665، حديث 16.)
6- خنده و شادي براي احياي حق يا از بين رفتن باطل باشد.
امام علي(ع) در نامه‌اي به «عبدالله بن عباس» مي‌فرمايد: «اما بعد، انسان گاهي مسرور مي‌شود به خاطر رسيدن به چيزي که هرگز از دستش نمي‌رفت و گاهي محزون مي‌شود به خاطر از دست دادن چيزي که هرگز به آن نمي‌رسد. پس بايد شادي تو به خاطر احياي حق يا نابودي باطل باشد.»
7- خنده و شادي در مجالس جشنها و اعياد اسلامي باشد
يکي از شادي‌هاي مثبت و پسنديده، خنده و شادي در مجالس جشن و سرور به مناسبت روزهاي شادي معصومان(ع) است، مانند: سالروز ميلاد پيامبر اکرم(ص) و مواليد ائمه معصومين(ع) و مناسبت‌هايي مانند: عيد مبعث، عيد فطر، عيد قربان، عيد غدير و....
امام رضا(ع) به ريان بن شبيب فرمود: «اگر دوست داري در درجات عاليه بهشت با ما باشي، به حزن ما محزون و به شادي ما شاد باش!»
-8 خنده و شادي نبايد در حدي باشد که سخنان جدي بي ارزش شود.
كسانى كه زياد شوخى مى‏كنند سخنان جدى آنها از ارزش مى‏افتد، و مردم سخنان آنان را به عنوان جدّى قبول نمى‏كنند، چنانكه در حديث اميرمؤمنان على عليه السلام وارد شده است «مَنْ كَثُرَ هَزْلُهُ بَطَلَ جِدُّهُ؛ كسى كه شوخى‏اش زياد شود، جدّى‏اش باطل مى‏شود»( غررالحكم، شماره 8356، جلد 5، صفحه 279.)
بنابر آنچه در اين روايات كوتاه و پر معنى آمده است، مزاح امرى است بسيار پيچيده، و گاه شوخى‏ها از جدى‏ها جدى‏تر است، و به تعبير ديگر، مزاح بسيار ظريف و شكننده است، و اگر از حساب و كتاب خارج شود، آثار آن بسيار ويران‏گر و مخرّب است. مزاح مى‏تواند آبرو و شخصيت انسان را بر باد دهد، سبب عداوت و دشمنى گردد، و مانند دشنام تأثير سوء بگذارد و موجب جرئت و جسارت افراد نادان بر انسان گردد.
اگر مزاح در حد اعتدال و صرفاً براى ادخال سرور و شادمانى در قلب مؤمن و رفع خستگى‏ها و اندوه‏ها باشد، و تمام جهات شرعى در آن رعايت گردد به يقين‏مطلوب است و مورد رضاى خدا.
ولى اگر مزاح به قصد انتقام جويى و بردن آبروى اشخاص، و اعمال كينه توزى است، مخصوصاً در مواردى كه از طريق جدى، اين كارها امكان‏پذير نيست، و گروهى به شوخى و مزاح براى رسيدن به اهداف شيطانى خود پناه مى‏برند، بدون شك مبغوض و منفور، و گاه از دشنام هم بدتر است.
همچنين اگر در مزاح از كلمات ركيك و سخنان سبك و كودكانه استفاده شود بى‏شك سبب آبروريزى و از بين رفتن شخصيت انسان است.
و نيز اگر مزاح در برابر كسانى كه ظرفيت آن را ندارند و حريم شخصيت اشخاص را نمى‏شناسند انجام گيرد، اى بسا راه را براى جرئت وجسارت آنها باز مى‏كند و آنها نيز هر چه بخواهند مى‏گويند.
اين گونه مزاح‏ها، نه تنها مطلوب نيست، بلكه گاهى در سلك گناهان كبيره قرار مى‏گيرد.
راهيان راه حق و سالكان الى اللّه و طالبان تهذيب نفس بايد در مورد مزاح به هوش باشند، نه آن را از زندگى حذف كنند، و به صورت انسانى عبوس و خشك و فاقد احساس و محبت در آيند، و نه به وسيله آن آلوده گناهان يا اعمال منافى مروّت گردند، و بسيار ديده‏ايم كه افرادِ ظاهراً متدين گاهى در جلسات خود به عنوان مزاح و شوخى سخنانى مى‏گويند يا حكاياتى نقل مى‏كنند كه گاه غيبت يا تهمت و يا اشاعه فحشاء، و يا سبب ريختن آبروى مسلمانان مى‏گردد.
از اين گذشته مزاح هر چند هيچ مطلب خلافى در آن نباشد اگر زياد شود غالباً آثار منفى دارد، و به گفته بعضى از بزرگان: «الْمَزاحُ فِى الْكَلامِ كَالْمِلْحِ فِى الطَّعامِ؛ مزاح در سخن مانند نمك در غذاست (كه اگر از حد بگذرد شور، و اگر كم باشد بى نمك مى‏شود)».
اين نكته نيز حائز اهميت است كه گاه مزاح‏ها، اهداف جدى را تعقيب مى‏كند، اگر اين هدف‏هاى جدى، مسايل تربيتى و سازنده باشد بسيار خوب است، مثلًا از طريق شوخى به كسى فهمانده شود كه بايد در امور دينى و اخلاقى كوشا باشد، اين كار بسيار خوبى است، ولى اگر هدف‏هاى جدى نهفته در مزاح مسايل تخريبى و مفسده‏انگيز و انتقام‏جويى و مانند آن باشد، بسيار زشت و ناجوانمردانه است كه انسان در لباس مزاح آبروى افراد را ببرد و بر شخصيّت آنها ضربه وارد كند.( اخلاق در قرآن، ج‏3، ص: 170و171 با کمي تغييرات)
دانشجوي عزيز آنچه در مورد مرز شادي و خنده بيان شد وظيفه ما را نسبت به مواقعي که بايد در رفتارمان، در معاشرت با ديگران جدي باشيم را به خوبي روشن مي کند.در واقع بايد سعي کنيم با حذف کردن رفتارهاي که در روايات به آن اشاره شد زمينه جدي بودن خود را در معاشرت با ديگران فراهم آوريم.

ارسال شده توسط: yasser1234 دسته: سخنان ائمه(علیهما السلام) در خصوص خنده تاریخ: 1390.04.20

 کوتاه و زیبا

فرق عکس و ترمز

سوال: اگر گفتی عکس و ترمز چه فرقی دارند؟

جواب: عکس را اول می ایستند بعد می گیرند، اما ترمز را اول می گیرند، بعد می ایستند.

سیلی به ملا

روزی شخصی در کوچه سیلی به صورت ملا زد ، سپس برگشت و شروع به عذر خواهی نمود که اشتباه کردم و شما را اشتباه گرفتم ملا قانع نشد و گریبان آن شخص را گرفت و به خانه ی قاضی برد .

قاضی حکم کرد که ملا در عوض یک سیلی به صورت شخص بزند.

ملا به این راضی نشد ، پس قاضی حکم کرد که ملا در عوض یک سیلی بزند و آن شخص یک سکه طلا نیز به ملا بدهد. طرف ناچار تسلیم شد و برای آوردن پول از محکمه بیرون رفت.ملا چون مدتی منتظر ماند و آن شخص برنگشت برخاست و سیلی محکمی به صورت قاضی زد و گفت:من خیلی کار دارم هنگامی که پول را آورد شما درمقابل سیلی پول را از او بگیرید .

لقب گذاشتن ملا

یکی از امیران روزی از ملا پرسید در زمان خلفای بنی عباس رسم بود که خلفا و سلاطین لقبی داشتد که به الله ختم می شد مانند موفق بالله و معتصم بالله به نظر شما برای من چه لقبی مناسب است؟

جواب داد بهترین لقب برای شما، نعوذ بالله است .

نهنگ

دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگ ها بحث مى کرد.

معلم گفت: از نظر فيزيکى غيرممکن است که نهنگ بتواند يک آدم را ببلعد، زيرا با وجود این که پستاندار عظيم الجثه اى است، امّا حلق بسيار کوچکى دارد.

دختر کوچک پرسيد: پس چه طور حضرت يونس به وسيله يک نهنگ بلعيده شد؟ .....
جاي پارك ( طنز )

يارو داشته دنبال جاي پارك مي گشته اما پيدا نمي كرد!

در همون حال گشتن به خدا ميگه: خدايا !

اگه يه جاي پارك برام پيدا كني من نماز مي خونم ، روزه مي گيرم كه يه دفعه يه جاي پارك مي بينه و به خدا مي گه! خدا جون نمي خواد خودم پيدا كردم

حافیظ
. «به آب روشن مي عارفي طهارت کرد»/ و رفته رفته به اين کار زشت عادت کرد...
2. «برقي از منزل ليلي بدرخشيد سحر»/ ليلي آمد دم در، گفت: بيا! برق آمد!...
3. «داشتم دلقي و صد عيب مرا مي‌پوشيد»/ صد و يک عيب چو شد، دلق من از کار افتاد...
4. «مشکل خويش بر پير مغان بردم دوش»/ گفت: دنيا شده از مشکل پر، اين هم روش...
5. «در آستين مرقع پياله پنهان کن»/ که چوب و غيره در آن ناگهان فرو نکنند...
6. «اگر آن ترک شيرازي به دست آرد دل ما را»/ به دستش مي‌دهم کاري که بار آخرش باشد...
7. «چه خوش صيد دلم کردي، بنازم چشم مستت را»/ ولي از روي پايم خواهشا بردار دستت را...
8. «خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد»/ بعد از اين آب خرابات چه آبي بشود...
9. «غلام همت آنم که زير چرخ کبود»/ اگرچه له شود اما شکايتي نکند...
10. «صوفيان واستدند از گرو مي همه رخت»/ بنده از شرم شدم پشت درختي پنهان...
11. «جميله‌اي است عروس جهان، ولي مگذار»/ که اين زمان حرکت‌هاي او شود موزون...
12. «پيرهن چاک و غزل‌خوان و صراحي در دست»/ آن‌قدر عربده زد، آبروي ما را برد...
13. «دستي به جام باده و دستي به زلف يار»/ پس من چگونه پيرهنم را عوض کنم؟...
14. «سال‌ها دل طلب جام جم از ما مي‌کرد»/ بي‌خبر بود که ما مشترک کيهانيم!...
15. «دامني گر چاک شد در عالم رندي چه باک»/ رند بايد چيز ديگر را نگهداري کند...
16.«چمن خوش است و هوا دلکش است و مي بي‌غش»/ مرا فقط نگراني ز گشت ارشاد است..
ارسال شده توسط: yasser1234 دسته: خنده های حکیمانه تاریخ: 1390.04.30

 طنز هایی از عبید زاکانی

كاسه ی عسل

كودكی بود كه در دكان خیاطی، شاگردی می كرد. روزی استادش كاسه ی عسلی به دكان آورده بود. وقتی استاد خواست به دنبال كاری برود، به شاگرد مغازه گفت: «در این كاسه زهر هست. مواظب باش از آن نخوری كه هلاك می شوی.»

گفت:«مرا با این كاسه چه كار است؟!»

وقتی استاد رفت، شاگرد پارچه ای برداشت و به بازار برد. با آن نانی خرید و تمام عسل را با آن نان خورد. استاد برگشت و دنبال آن تكه پارچه می گشت. شاگرد گفت: «مرا مزن تا راست گویم. وقتی من به خواب رفتم، دزدی آمد و پارچه را برد. بعد از آن بیدار شدم، ترسیدم كه تو بیایی و مرا بزنی. پس تمام زهر را خوردم تا راحت شوم. اكنون هنوز زنده ام و سرانجام كار را نمی دانم!»

كاسه ی عسل

كودكی بود كه در دكان خیاطی، شاگردی می كرد. روزی استادش كاسه ی عسلی به دكان آورده بود. وقتی استاد خواست به دنبال كاری برود، به شاگرد مغازه گفت: «در این كاسه زهر هست. مواظب باش از آن نخوری كه هلاك می شوی.»

گفت:«مرا با این كاسه چه كار است؟!»

وقتی استاد رفت، شاگرد پارچه ای برداشت و به بازار برد. با آن نانی خرید و تمام عسل را با آن نان خورد. استاد برگشت و دنبال آن تكه پارچه می گشت. شاگرد گفت: «مرا مزن تا راست گویم. وقتی من به خواب رفتم، دزدی آمد و پارچه را برد. بعد از آن بیدار شدم، ترسیدم كه تو بیایی و مرا بزنی. پس تمام زهر را خوردم تا راحت شوم. اكنون هنوز زنده ام و سرانجام كار را نمی دانم!»



اشتها

روزی در جایی نذری می دادند از فقیری كه از آن حوالی می گذشت پرسید:«اشتها داری؟» گفت:« من در این جهان جز اشتها چیزی ندارم!»

سپر

ساده دلی به جنگ رفته بود. سپر بزركی با خود داشت كه برای محافظت از جان خویش برده بود. چندی نگذشت كه از بالای قلعه سنگی بر سرش زدند وبشكستند. دست لر سر شكسته گذاشت و گفت:«مگر كورید؟... سپر به این بزرگی را نمی بینید و سنگ بر سرم می زنید؟! »

چاه
ساده دلی را پسر در چاه افتاد. سر به درون چاه كرد وگفت:«پسرجان،جایی مرو تا طنابی آورم و تو را نجات دهم!»


گروگان

در خانه جحی را كندندو دزدیدند.او هم رفت و در مسجدی را از جا كند و به خانه برد.گفتند:«چرا چنین كردی و در خانه خدا را كندی؟»

گفت:«خدا خوب می داند كه در خانه مرا چه كسی دزدیده است. هر وقت دزد را به من بسپارد، من هم در خانه اش را پس میدهم!»

جواب پر بركت!

سلطانی در راهی می رفت. پیری ضعیف و از كارافتاده را دید كه خار بر دوش می كشید. رحمش آمد و گفت:«پدرجان، چند دینار زر می خواهی یا خری یا چند گوسفند یا باغی كه به تو دهم تا روزگارت بهتر شود و از این زحمت خلاص شوی؟»

پیر گفت:«زر بده تا در كیسه ام ریزم و بر خر بنشینم و گوسفندان را جلو اندازم و به باغ بروم!»

سلطان را این حاضر جوابی خوش آمد و دستور داد كه هر چه پیرمرد می خواهد به او بدهند.


راه علاج

مرد فقیری پیش طبیب رفت و گفت:«ای طبیب، به دادم برس كه درد امانم را بریده است. از فرق سر تا نوك انگشتان پاهایم درد می كند و گوشهایم نیز وزوز می كنند.»

طبیب نبض مرد را گرفت و زبانش را نگاه كرد. بعد گفت:«علاج تو این است كه هر روز پنج مرغ چاق و چله را بگیری و بریان كنی و با كباب پنج بره نر بیامیزی و با قدری عسل بخوری. قبع از خوردن اینها باید بی معطلی انگشت به حلق خود فرو كنی تا آنچه كه خورده ای بالا بیاوری و بیرون بریزی. ده روز این كار را انجام ده تا بهبود حاصل شود.»

مرد بیمار گفت:«حقا كه عقل طبیبان پارسنگ برمی دارد. اینها كه تو می گویی، اگر كس دیگر خورده و بالا آورده باشد، من آن را از روی زمین جمع كرده و می خورم!»

كلاه

كچلی از حمام بیرون آمد و دید كه كلاهش را دزدیده اند. داد و فریادی راه انداخت و كلاهش را از حمامی خواست. حمامی گفت:« من كلاه تو را ندیده ام و تو چنین چیزی به من نسپرده ای. شاید اصلا كلاهی بر سر نداشته ای.»

كچل گفت:«انصاف بده ای مسلمان! این سر من از آن سرهاست كه بشود بدون كلاه بیرونش آورد؟!»

نصف و تمام

دانشمندی با كشتی سفر می كرد. چون نیمی از راه را طی كردند و به وسط دریا رسیدند، دانشمند به یكی از كارگران كشتی گفت:«تو علم ریاضیات می دانی؟»

گفت:«نه»

دانشمند خندید و گفت:«نصف عمرت بر باد رفت.»

مدتی اندك گذشت و دریا طوفانی شد. كشتی شكست و در آستانه غرق شدن بود. كارگر كشتی به دانشمند گفت:«تو شنا می دانی ؟»

گفت:«نه» كارگر كشتی گفت:«تمام عمرت بر باد رفت!»


كجا می برند؟

جنازه ای را از كوچه ای می بردند. فقیری با پسرش ایستاده بود و تماشا می كرد.پسر از پدر پرسید :«پدرجان، این مرد را به كجا می برند؟» مرد فقیر گفت:«به جایی كه نه خوردنی هست،نه پوشیدنی ،نه هیزم،نه نان،نه زر و سیم و نه بوریا و نه گلیم.»

پسر گفت:«پس او را به خانه ما می برند!»


چشم و دندان

كسی از درد چشم می نالید. همسایه ای به در خانه اش آمد و گفت:«تو را چه می شود؟ دردت را بگو تا شاید آن را علاجی كنیم.»

مرد بیمار گفت:«چشمم چنان درد می كند كه به مرگ خود راضی شده ام.»

همسایه قدری با خود اندیشید. آنگاه گفت:«پارسال دندانم درد می كرد، آن را از بیخ كندم و راحت شدم!»
ارسال شده توسط: yasser1234 دسته: خنده های حکیمانه تاریخ: 1390.04.20

 جالب

سخنان بزرگان درباره‌ی خنده

آنها كه نمی‌توانند از ته دل گریه كنند، خنده كردن را هم نمی‌دانند.((گلدا مایر))

لبخند، مانند یك ارتش پیشتاز است. تغییر [=دگرگونی] چهره‌ای‌ست كه پس از چهره می‌ماند، از چهره جدا می‌شود و در دوردست‌ها پرواز می‌كند؛ بسیار دورتر از چهره‌ای كه لبخند را پدید آورده و لبخند در آن بر لب‌ها نشسته است.((كریستین بوبن))

لبخند از اندیشه باور كردنی‌تر است. لبخند، بسیار كارآمدتر و بسیار پُرمعنی‌تر [=پُر چَم‌تر] است.((كریستین بوبن))

شرارتم شرارتی خندان است و خود را در زیر چفته های [ = چترهای ] نسترن و چَپَرهای [ =شاخه های درهم ] سوسن در خانه ی خویشتن می یابد؛ زیرا در خنده شرارتها همه نزد یكدیگر گرد می آیند، اما خجستگی خنده آن را قدسی و آمرزیده می دارد.((نیچه))

دروغ باد ما را هر حقیقتی كه با آن خنده ای نكرده ایم!((نیچه))

من هرگز او را و خنده اش را باور ندارم هرگاه كه زبان به بدگویی از خود می گشاید.((نیچه))

شاید من بهتر می دانم كه چرا بشر تنها حیوانی است كه می خندد؛ تنها انسان است كه به شدت رنج می برد و ناگزیر است خنده را بیافریند.((نیچه))

عشق، خطری است در كمین تنهاترین كس، عشق به هر چیزی كه زنده باشد و بس! براستی؛ خنده آور است جنون و فروتنی من در عشق!((نیچه))

این تاج مرد خندان، این تاج گل سرخ را من خود بر سر نهادم. من خود خنده ی خویش را مقدس خواندم. بهر چنین كاری هیچ كس دیگر را امروز چندان كه باید نیرومند نیافته ام.((نیچه))

حرف كسانی كه می گویند عشق به دور از خودخواهی است خنده دار است؛ زیرا همه چیز طبق خواست قدرت ما است.((نیچه))

هرگاه این جانور ظریف، انسان، خوش اخلاقی خود را از دست بدهد می گویند كه او جدی شده است و هرگاه كه اندیشه را با خنده و شادی تلفیق كند می گویند این اندیشه بی ارزش است.((نیچه))

خنده یعنی دیدن درون چیزها.((نیچه))

دلسوزی، خنده بر لب پوینده ی راه شناخت می نشاند، درست مانند دستانی ظریف كه به بدن غولها می خورد.((نیچه))

آن كه بر فراز بلندترین كوه رفته باشد، خنده می زند بر همه نمایش های غمناك و واقعیت های غمناك.((نیچه))

با گشاده‌رویی و لبخند است كه می‌توانید همدلی و همدردی دیگران را جلب كنید.((استیو چندلر))

انسان‌های خوشبخت و شادمان، كسانی هستند كه این شایستگی و توانایی را دارند كه از تماشای یك لبخند زیبا، شاد شوند و احساس خوشبختی كنند.((آنتونی رابینز))

شادمان بودن، آن هم زمانی كه شرایط خوب است، كار چندان سخت و دشواری نیست؛ همه در این شرایط می‌توانند شادمان باشند و لبخند بزنند.((آنتونی رابینز))

به همسرتان لبخند بزنید، به شوهرتان لبخند بزنید، به فرزندانتان لبخند بزنید و به یكدیگر لبخند بزنید. مهم نیست كه به چه كسی لبخند می‌زنید، مهم این است كه این لبخندها به شما كمك خواهد كرد تا میزان عشق‌تان را نسبت به یكدیگر افزایش دهید.((مادر ترزا))

خردمندان گشاده‌رویند. انگار آرامش آنان ریشه در گشاده‌رویی‌شان دارد یا گشاده‌رویی‌شان برآمده از آرامش است. آنان می‌توانند دیگران را كه دچار پریشانی و نگرانی هستند، به داشتن آرامش و لبخند زدن برانگیزند.((ادوارد هوگلند))

لبخند راستین، لبخند كسی است كه همه چیز را یافته است: دیگر حساب یا فریبی در كار نیست.((كریستین بوبن))

زیباترین لبخندها همان است كه به ناگهان بر چهره ای خاموش و غمگین نقش می بندد.((كریستین بوبن))

شگفت انگیزترین چیز، لبخند است.((كریستین بوبن))

نویسندگی، تجربه ای خنده آور است؛ باید هزاران بار مُرد تا به تازگی آغازین بنفشه ها دست یافت.((كریستین بوبن))

خنده، بدبختی را از بین می برد. خنده به انسان می آموزد كه حتی در سخت ترین شرایط، خونسرد بماند و وجود خود را چندان جدی نگیرد.((شری كارتر اسكات))

خنده، نزدیكترین فاصله بین دو نفر است.((ویكتور بورگ))

در میان اندوه و خطا و غم، شبنم جوانی را در دل خود نگهدار و بر لبان خود لبخند حقیقت را.((هنری وادزورث لانگ‌فلو))

ای ستاره ی نیرو، تو را می بینم كه ایستاده ای و بر درد من لبخند می زنی؛ تو با دست فولادین خود اشاره می كنی و من نیروی خویش را باز می بابم.((هنری وادزورث لانگ‌فلو))

كوتاهترین فاصله بین دو نفر، لبخند است.((مثل))

زمانی چیزهایی مرا به خشم می آورد كه امروز باعث خنده ام می شوند. برای این كار پایداری لازم است تا با آن، انسان های میانه ی اهل عمل بر شاعران و هنرمندان خنده سر دهند.((فرناندو پسوا))

كمتر چیزی یافت می شود كه نفرت انگیز را از خنده دار، جدا كند.((یونسكو))

اگر داستانی خنده دار را با دقت به طول و تفضیل نگاه كنیم، داستان بیش از پیش حزن انگیز می شود.((گوگول))

نویسنده ای كه می كوشد بر ترجمه ی رمانهایش نظارت كند، همچون چوپانی كه در پی گله ای از گوسفندان ناآرام است، به دنبال كلمه های بی شماری می گردد؛ حالت این نویسنده برای خودش غم انگیز است و برای دیگران خنده آور.((میلان كوندرا))

به آنها كه مرا دوست دارند لبخند می زنم و برای آنها كه از من متنفرند آه می كشم، آسمان هر جور كه بالای سر من قرار دارد بی تفاوت است، زیرا در درون من قلبی است كه برای مواجهه با هر سرنوشت و تقدیری آماده است.((بایرون))

[ به ] راستی كارهای آدمی چه خنده آور و ضد و نقیض و ناپایدار است!((مارك تواین))

ناراحتی های بزرگ نیست كه صبر و بردباری نیاز دارد، بلكه این ناراحتی های خرد خرد و جگر سوراخ كن را با تبسم برگزار كردن، به راستی نیازمند روحیه است.((جین وبستر))

یاد بگیرید كه وجه خنده دار هر چیزی را ببینید. این كار، بهترین شیوه برای رها شدن فوری از چنگ تنش و از بین رفتن پریشانی و تردید است؛ آن را بیازمایید.((ریچارد تمپلر))

این حقیقت كه می توانم دانه ای بكارم و آن دانه تبدیل به گل شود، دانش خود را با دیگری بخش بخش كنم و آن دانش همان شخص شود، یا به كسی لبخند بزنم و بجای آن، لبخندی دریافت كنم، تمرینات معنوی است.((لئوبوسكالیا))

بوسه‌ی خورشید برای پوزش خواستن و آواز پرندگان برای خنده و شادی است. انسان در باغچه از هر جای دیگری بر روی زمین به قلب خداوند نزدیكتر است.((داراتی گرنی))

هر بار كه مردی لبخند می‌زند و بسیار بیش از آن، زمانی كه می‌خندد، چیزی به بخشی از زندگی‌اش افزوده می‌شود.((لورنس استرن))

كسی كه به جای خشمگین شدن، لبخند می‌زند، همیشه نیرومندتر است.((گفته ی ژاپنی))

با لبخندی زوركی، از تخت بیرون بیایید، زیرا اگر به زور، لبخند بزنید، شادمان خواهید شد... زیرا لبخند می‌زنید.((كند گود))

خنده، هدیه‌ای است كه باید آن را باز كنید.((جین میچنر))

خنده، بُرسی است كه تار عنكبوت‌های قلب را می‌زداید.((مورت واكر))

خنده ای كه با دیگران شریك می‌شوی، عشقی است كه شنیده می‌شود.((ایتزی گسل))

خنده، خورشیدی است كه زمستان را از نژاد انسانی دور می‌كند.((ویكتور هوگو))

بخش كردن خنده با دیگران مانند آن است كه دریچه‌های در اتاقی نیمه تاریك را ناگهان باز كنی و بگذاری هوای تازه و نور خورشید وارد آن شود.((لیلا گرین))

همیشه به نظرم می رسد كه خنده‌ی عمیق، راهی خوب برای دویدن درونی است، بدون آنكه ناگزیر باشی از خانه بیرون بروی.((نورمن كازبنز))

خنده‌ی عمیق، زندگی عمیق است.((میلن كوندا))

در برابر یورش خنده، هیچ امری نمی‌تواند پایداری كند.((مارك تواین))

زمانی كه تنها، ناآرام، بد یا دلگیر هستید، بیاد بیاورید كه خنده كجا پنهان شده... جایی در درون شما!((دیوید سالتزمن))

گرچه می‌توان از خواری بسیار آموخت، ولی بسیاری از همان درسها را می‌توان از خنده و شادی نیز آموخت.((پیتر مك ویلیمز))

شادی، احساس تبسم درون است.((ملبا كالگرو))

شكوه دوستی در دستان دراز شده به سوی هم، لبخند با محبت و شادی همنشینی نیست، بلكه الهامی روحانی است كه هر زمان فرد كشف می كند شخصی دیگر باورش دارد و می‌خواهد به او باور داشته باشد، به او دست می‌دهد.((رالف والدو امرسون))

گل شادی‌بخش زندگی، تنها با تبسم ملكوتی [ =آسمانی ] كودك شكفته می‌شود.((ویكتور هوگو))

مزه‌ی زندگی به سبب مرگ از دست نمی‌رود، همان گونه كه خنده ما از جدی بودن زندگی نمی‌كاهد.((جرج برنارد شاو))

تبسم بدون اینكه دهنده اش را تهیدست كند، گیرنده اش را توانگر می سازد.((؟))

روی دروازه ی قلبم چنین نوشته ام: "ورود ممنوع"، ولی عشق، خنده كنان وارد شد و گفت: "من همه جا وارد می شوم. "((هربرت شیب من))

اگر همه ی ما این سختی را به خود بدهیم كه گاهی به غریبه ها لبخند بزنیم، جهان می تواند روزهای خود را بر پایه ی زد و خوردهای كمتری آغاز كند.((ریچارد تمپلر))

محبت گوهر گرانبهایی است كه در برخی از قلبها روی آن خاكستر نشسته است. این پوشش نازك و كوتاه را با تبسم بزدایید تا گوهر گرانبهایی كه پنهان است، آشكار شود و با درخشش خود، روح و قلب همگان را روشن سازد.((موریس مترلینگ))

قمار، مشروب و زن بد، خنده را از لبان مرد دور می كند.((مثل انگلیسی))

اگر قرار است زندگی خود را برای چیزی خرج كنیم، بهتر است كه آن را خرج لطافت یك لبخند و یا نوازشی عاشقانه كنیم.((ویلیام شكسپیر))

مرگ آرزویی جز این ندارد كه به وعده‏ای كه در صبح زندگی داده است وفا كند. به بیان جدّی‏تر شیرینی و گرمی لبخند مرگ كمتر از لبخند زندگی نیست.((ژرژ برنانوس))

زندگی مانند لبخند ژوكوند است، در نگاه اول به روی بیننده می خندد، اما اگر در او دقیق شوی می گرید.((ژری تایلر))

چشمان زیبای اشكبار از لبخند زیباتر است.((كامپ پل))

هر كس بخواهد در باب دانش و حقیقت بر كرسی داوری بنشیند، خنده ی خدایان او را خراب خواهد كرد.((آلبرت انیشتین))

سعی كنید فرزند برگزیده ی پروردگار باشید، آن وقت است كه الهه ی هنر به روی شما لبخند خواهد زد و جایی در ردیف بزرگان دانش و هنر به شما داده خواهد شد.((پل كلی))

تبسم، دشمن را دوست می كند.((جرج نیكولا))

هرگز خنده را از یاد مبر، غرور هم نباید مانع گریستن تو شود، با خندیدن و گریستن است كه زندگی معنای كامل می یابد.((نانسی سیمز))

از میان هدایای آسمانی، خنده صمیمانه ترین آنها به شمار می رود.((كارل پارت))

شما چون فصلهای سال هستید، زیرا در زمستان خود بهار را انكار می كنید، در حالی كه بهار سرسبز هرگز شما را انكار نمی كند، بلكه در سنگین ترین خواب بی خبری به روی شما لبخند می زند، بی آنكه خشمگین شود و یا با شما ستیز كند و صفا و یكرنگی را نادیده بگیرد.((جبران خلیل جبران))

انسان خوشبخت آن كسی است كه حوادث را با تبسم و اندكی دقت به علت وقوع آن تلقی نموده و بپذیرد.((مترلینك))

هیچ چیز به اندازه ی زمانی كه آدمی مطلبی خنده دار می گوید، شخصیتش را نشان نمی دهد.((گوته))

شاد كردن دل دیگران نه خرجی دارد و نه زحمتی، یك لبخند كافی است.((تاگور))

اگر اخمو و ترشرو باشید هیچ كس تمایل همنشینی با شما را ندارد؛ پس شاد باشید و بر دیگران لبخند بزنید تا شما را در جمع خود بپذیرند.((ویلیام مكبث))

لبخند، حتی زمانی كه بر لبان یك مرده می نشیند، باز هم زیباست.((كریستین بوبن))

افرادی كه توانایی لبخند زدن و خندیدن دارند، موجوداتی برتر هستند.((ویلیام شكسپیر))

با یك لبخند، همه ی درها به سوی انسان گشوده خواهد شد.((بنجامین فرانكلین))

ای امیدهای دوره ی زندگی اگر شما نبودید و به روی این حیات پر از مصیبت تبسم نمی زدید، بشر چگونه زنده می ماند؟((؟))

خنده بهترین داروها است.((مثل آلمانی))

لبخند، بیش از چند لحظه دوام ندارد، اما خاطره ی آن جاودانی است.((آبراهام لینكلن))

لبخند می تواند جراحت اخمی را بهبود بخشد.((ویلیام شكسپیر))

اگر هر بار كه لبخند بر لبانم می نشانی، می توانستم به آسمان بروم و ستاره ای بچینم، آسمان شب دیگر مثل كف دست بود.((؟))

امروز به شمار نویسندگان، وب نوشت های اینترنت، بنگاه سخن پراكنی و خبرگزاری ایجاد شده است. پنهان سازی خبری در جهان امروز بسیار خنده آور و كودكانه است.((ارد بزرگ))

خنده، سختی ها و مشكلات زندگی را كوچك و رنجهای روحی را محو می كند.((ژول سیمون))

در رنجی كه ما می بریم، درد نه تنها در زخمهایمان، كه در اعماق قلب طبیعت نیز حضور دارد. در تغییر هر فصل، كوهها، درختان و رودها ظاهری دگرگونه می یابند؛ همان گونه كه انسان در گذر عمر با تجربه ها و احساساتش دگرگون می شود. در دل هر زمستان، تپشی از بهار و در پوشش سیاه شب، لبخندی از روشنایی نمایان است.((جبران خلیل جبران))

با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی كن.((مثل آلمانی))

چین و چروك ها صرفاً از جایگاه لبخندها حكایت می كنند.((مارك تواین))

اگر همواره به لبخند فكر كنی، صورتت جوان و شاداب خواهد ماند.((فرانك گلت بارگس))

برخی برای شوخی و خنده ارزش قایل نمی شوند؛ در صورتی كه شوخی و خنده برای روح انسان بسیار سودمند است.((جی.كی.چیسترتون))

خنده، دیدگاه تان را تغییر می دهد، زمانی كه احساس خوبی ندارید، روحیه تان را عوض می كند و هنگامی كه احساس ضعف می كنید به شما نیرو می بخشد.((اریك جون))

هرگاه بتوانیم بعد از شكست لبخند بزنیم شجاع هستیم.((آبراهام لینكلن))

یك خنده بهتر از هزار ناله است.((ابوالعلاء))

خنده طبیعی، فریاد موتور نیرومند بدن است.((آناتول فرانس))

لبخند زن در دو جا آسمانی و فرشته مانند است: یكی، هنگامی كه برای اولین بار با لبخند به معشوق خود می گوید دوستت دارم و دیگر، هنگامی كه برای اولین بار به روی نوزادش لبخند می زند.((ویكتور هوگو))

پلی كه خنده را به گریه می پیوندد زیاد دراز نیست.((مثل امریكایی))

گلها تبسم زمین هستند.((رالف والدو امرسون))

رنج و شادی؛ این سخن مرا جز با عاقلان مگویید، زیرا مردم عوام جز نیشخند كاری نمی توانند كرد.((گوته))

برای ارواح بشری چه چیزی بالاتر از این است كه در هر رنج و محنتی غمخوار یكدیگر و در هر شادی، شریك خنده های هم و در خلوت خاطره های یكدیگر تنها تصاویر ماندگار و ابدی وجود هم باشند.((جرج الیوت))

با گریه به دنیا می آیی، اما چنان زندگی كن كه با خنده از دنیا بروی.((سرنگ))

به روزگار شیرین رفاقت سفره خنده بگسترید و نان شادمانی قسمت كنید. به شبنم این بهانه های كوچك است كه در دل، سپیده می دمد و جان تازه می شود.((جبران خلیل جبران))

روزانه یك كار نیك انجام دهید و پس از انجام دادن یك كار خوب لبخند بزنید و شاهد لبخند دیگران باشید.((دیل كارنگی))

خنده دار است كه كسانی كه دل و جرات خطر كردن ندارند و كسانی كه جرات آن را دارند، به یك اندازه می ترسند. تفاوت تنها در این است كه كسانی كه شانس ها را نمی ربایند، نگران چیزهای بی اهمیت هستند.((جان هنری نیومن))

اگر خنده را فلج كنی، گریه را نیز فلج كرده ای. تنها كسی كه می تواند خوب بخندد می تواند خوب گریه بگرید و اگر بتوانی خوب بخندی و خوب گریه كنی، زنده ای!((اشو))

سعادتمند كسی است كه به مشكلات و مصیبتهای زندگی لبخند بزند.((كریستوفر مارلو))

زن كودكی است كه با اندك تبسم، خندان و با كمترین بی مهری، گریان می شود.((هرود))

كسی كه روح شادی دارد، همیشه وسیله خوبی برای شادمانی و خنده پیدا می كند.((آرتور شوپنهاور))

خنده، بهترین اسلحه جنگ با زندگی است.((آناتول فرانس))

برخی از خنده ها از گریه بالاتر است.((دیل كارنگی))

هرگز مگذار كه خنده تو باعث گریه دیگری شود.((حسین بهزاد))

اگر می بینی كسی به روی تو لبخند نمی زند، علت را در لبان فروبسته خود جستجو كن.((؟))

حقیقت تركیبی است از گریه ها و خنده ها.((داستایوسكی))

دیدن لبخند آنهایی كه رنج می كشند از دیدن اشك آنها دردناكتر است.((مادام دولیر))

شك حالت خوش آیندی نیست، ولی ادعای یقین خنده دار است.((فرانسوا ولتر))

شش راه برای جلب محبت مردم :1- صمیمانه نسبت به غیر، علاقه مند باشید. 2- تبسمی بر لب داشته باشید. 3- به یاد بیاورید كه نام هر كس برای او شیرین ترین و مهمترین لغت قاموسهاست.4- شنیدن را بیاموزید، طرف خود را به شوق آورید كه از خود سخن بگوید.5- با مخاطب از آنچه دوست دارد صحبت كنید.6- صمیمانه و صادقانه اهمیت او را برا ی خودش آشكار سازید.((دیل كارنگی))
ارسال شده توسط: yasser1234 دسته: سخنان بزرگان در خصوص خنده تاریخ: 1390.04.20

 جمعه ها گویند به امید ظهورش صلوات

جمعه ها گویند به امید ظهورش صلوات کاش این جمعه بگویند به یمن ورودش صلوات.

http://i.imagehost.org/0272/2nk6xqs.jpg
ارسال شده توسط: yasser1234 دسته: تاریخ: 1388.10.15

 چقدر عجیبه ؟

چقدر عجیبه ؟
عکس شهدا را می بینیم ولی عکس شهدا عمل می کنیم.

http://www.sharemation.com/shamimeyas145/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF.bmp?uniq%203zysdu
ارسال شده توسط: yasser1234 دسته: تاریخ: 1388.10.15

 اس ام اس ویژه حضرت مهدی ( عج )

بیا که جاده قلبمان را پاییز گرفته

و چشم انتظار بهاریم

بیا که در سختی انتظارت

در سرخی غروب بر جاده پر درد انتظار غمگین نشسته ایم.



این جمعه نیا امیرمان می آید این جمعه نیا وزیرمان می آید

داریم حساب می کنیم آقا جان با آمدنت چه گیرمان می آید







بیا مهدی ستم گردیده افزون ببین دلهای ما رو غرقه در خون

خوش آنروزی که بینم از عنایت ظهورت با حیاتم گشته مقرون
قطعه گمشده ای از پر پرواز کم است

یازده بار شمردیم و یکی باز کم است

این همه آب که جاریست نه اقیانوس است

عرق شرم زمین است که سرباز کم است


*** اللهم عجل لولیک الفرج ***




عمریست كه از حضور او جا ماندیم
در غربت سرد خویش تنها ماندیم
او منتظر است تا كه ما برگردیم
ماییم كه در غیبت كبری ماندیم





ارسال شده توسط: مدير دسته: تاریخ: 1388.06.27

 اس ام اس شعر جملات زیبا مخصوص

سلام
سلام من بر آن در یگانه که ما را صاحب و صاحب زمانه سحرگاهی بر آید همچو خورشید گل دین بر زند از نو جوانه .





چراغ
امیر کاروانم! کی می‏آیی! شه صاحب زمانم کی می‏آیی؟ جهان تاریک شد، از ظلم ظلمت چراغ آسمانم، کی می‏آیی؟

علی ترکی





روز آدینه
ای مژده ظهور روز آدینه، بیا! سرسبز، سراپا همه آیینه، بیا! دیریست غزلها به تو می‏اندیشند ای جانب عشق! ای طمانینه! بیا!

شیرین پیشگاهی





مصدر هر هشت گردون، مبدا هر هفت اختر خالق هر شش جهت، نور دل هر پنج مصدر والی هر چار عنصر، حکمران هر سه دفتر پادشاه هر دو عالم، حجت‏یکتای داور آنکه جودش شهره نه آسمان، بل لا مکان شد مصطفی سیرت، علی فر، فاطمه عصمت، حسن تو هم حسین قدرت، علی زهد و محمد علم و مه‏رو شاه جعفر فیض و کاظم علم و هفتم قبله گیسو هم تقی تقوا، نقی بخشایش و هم عسکری مو مهدی قائم که در وی جمع اوصافی چنان شد پادشاه عسکری طلعت، نقی حشمت، تقی فر بوالحسن فرمان و موسی قدرت و تقدیر جعفر علم باقر، زهد سجاد و حسینی تاج افسر مجتبی حکم و رضیه عصمت و دولت چو حیدر مصطفی اوصاف مجلای خداوند جهان شد

امام خمینی قدس‏سره






خورشید من برآی...
دل را ز بیخودی سر از خود رمیدن است جان را هوای از قفس تن پریدن است از بیم مرگ نیست که سر داده‏ام فغان بانگ جرس ز شوق به منزل رسیدن است دستم نمی‏رسد که دل از سینه بر کنم باری علاج شوق، گریبان دردیدن است شامم سیه‏تر است ز گیسوی سرکشت خورشید من برآی که وقت دمیدن است سوی تو ای خلاصه گلزار زندگی مرغ نگه در آرزوی پر کشیدن است بگرفته آب و رنگ ز فیض حضور تو هر گل در این چمن که سزاوار دیدن است با اهل درد شرح غم خود

ارسال شده توسط: مدير دسته: تاریخ: 1388.06.27

 اس ام اس به مناسبت شهادت امام علی

در سجده آنچه خواست علی مستجاب شد
محراب پر ز خون دل بوتراب شد

سیمرغ عشق ، از قفس آزاد گشت باز
آری قسم به کعبه ، علی کامیاب شد


***************
* *
* *
* *
**************

گیسوی شب ، سپید شد از داغ مرتضی
وقت سحر ، که صورتش از خون خضاب شد

کشتند شیر خدا را به سجده گاه
دیگر برای کشتن حق فتح باب شد

جسمی بخاک رفت که جانها فدای اوست
داغی به جا ماند که دلها کباب شد



***************
* *
* *
* *
**************



دانی زچه رو دیده ما میگرید
در ماتم شاه اولیا می گرید
تنها ز غمش اهل زمین گریان نیست
عیسی بفلک از این عزا میگرید
شد کشته بمحراب عبادت حیدر
هر دیده بحال مرتضی می گرید
بـا گفتن "قد قتل" ز جبریل امین
در خلد برین خیر نساء میگرید



اس ام اس شب قدر اس ام اس به مناسبت شهادت حضرت علی (ع)



بی علی دنیا ندارد اعتبار

وای بر ما وای بر این روزگار







اس ام اس شب قدر , اس ام اس به مناسبت شهادت حضرت علی (ع)





امشب این دل یاد مولا می کند

لیلة القدر است و احیا می کند




بشنو ای گوش دلها بی صدا

نغمه فزت و رب الکعبه را






اس ام اس شب قدر , اس ام اس به مناسبت شهادت حضرت علی (ع)


به حق ساقی کوثر وجودت بی بلا باشد

دو دستت را علی گیرد نگهدارت خدا باشد






اس ام اس شب قدر , اس ام اس به مناسبت شهادت حضرت علی (ع)


دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت

آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست





اس ام اس شب قدر , اس ام اس به مناسبت شهادت حضرت علی (ع)




ای کاش علی شویم و عالی باشیم

هم سفره کاسه سفالی باشیم




چون سکه به دست کودکی برق زنیم

نان آور سفره های خالی باشیم









اس ام اس شب قدر , اس ام اس به مناسبت شهادت حضرت علی (ع)



امشب سر مهربان نخلی خم شد

در کیسه نان به جای خرما غم شد

در خانه ی دور بیوه ای شیون کرد

همبازی کودک یتیمی گم شد










اس ام اس شب قدر

تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانی، شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی- لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم، سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی.









اس ام اس شب قدر

تقدیری سراسر خیر، برکت، خرسندی، سلامت، خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت، توشه شب قدرتان باد.









اس ام اس شب قدر

به فرق نازنینش کی اثر می کرد شمشیر، یقینا ابن ملجم وقت ضربت یا علی گفت. (با تسلیت ایام شهادت مولای متقیان در مناجات شبانه شبهای قدر را التماس دعا دارم.)











اس ام اس شب قدر


شنیدم عاشقی مستانه می گفت، اگر آتش به زیر پوست داری نسوزی گر علی را دوست داری.










اس ام اس شب قدر

شب قدر است و من قدری ندارم، چه سازم توشه قبری ندارم
مبادا لیله القدرت سرآید، گنه بر نالم ام افزون تر آید
مبادا ماه تو پایان پذیرد، ولی این بنده ات سامان نگیرد









اس ام اس شهادت علی ( ع ) و شب های قدر


خدایا قدر ما را به قدر مولا علی نزدیک فرما







اس ام اس شب قدر


امشب رحمت دوست جاریست , مانند رود , نه ! مانند باران , اگر دلتان لرزید , بغضتان ترکید , کسی اینجا محتاج دعاست ، اگر یادتان بود باران گرفت دعایی به حال من بیابان کنید.








اس ام اس شب قدر


امشب ...

از آسمان باران انا انزلنا بر فرق زمین می بارد ...

امشب چشمانم را با آب توبه می شویم

و کلام قرآن در دهانم می ریزم

تا خواب چشمانم را نیازارد ...


ارسال شده توسط: مدير دسته: تاریخ: 1388.06.27

 جدیدترین اس ام اس ها درباره امام علی

جدیدترین اشعار درباره امام علی از استاد حسان


1
گمراه کیست ؟


گم کرده ره نجات خود را
هر کس که به معبر علی نیست


در محضر او ، گناه کردن
شایسته نوکر علی نیست




2
حب علی


به آتش گر سپر خواهی ، « علیُّ حُبُُّهُ جَنَّه »
به اذن حق بُوَد مولی ، « قَسیمُ النارِ وَالجَنَّه »


صراط المستقیم است او ، امیرالمومنین است او
پس از احمد ، علی باشد ، « امام الاِنس والجنَّه »




3
یا علی نیست چون تو خوش سخنی
با سخن ، شور در جهان فکنی


همه گفتار توست حکمت و پند
جان فدای چنین لب و دهنی



4
بر دوزخ و فردوس ، قسیم است علی (ع)
بر عالم ایجاد زعیم است علی(ع)

شمشیر کجش به خط خونین بنوشت
میزان و صراط مستقیم است علی(ع)



5
به شهر کوفه در محراب طاعت
علی شد کشته در حال عبادت
ز پـور ملجم مردود کافر
بخون شد غوطه ور ساقی کوثر
---
اَللهُمّ الْعَن قتَلهَ اَمیرالمؤمنین




6
دانی زچه رو دیده ما میگرید
در ماتم شاه اولیا می گرید
تنها ز غمش اهل زمین گریان نیست
عیسی بفلک از این عزا میگرید
شد کشته بمحراب عبادت حیدر
هر دیده بحال مرتضی می گرید
بـا گفتن "قد قتل" ز جبریل امین
در خلد برین خیر نساء میگرید



7
محراب کوفه امشب در موج خون نشسته
یا عرش کبریا را سقف و ستون شکسته
سجاده گشته رنگین از خون سرور دین
یا خاتم النبیین، یا خاتم النبیین
از تیغ کینه امشب فرقی دو نیم گردید
رفت آن یتیم پرور، عالم یتیم گردید
---
با عرض تسلیت و التماس دعا.

ارسال شده توسط: مدير دسته: تاریخ: 1388.06.27
مجموع 29 پست فعال - 3 صفحه و 10 پست در هر صفحه
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.