سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود

سخنرانی حجت الاسلام والمسملین ابراهیمی در جمع زائران حج تمتع کاروان معراج نور کرمان (7) مرداد97


سخنرانی حجت الاسلام والمسملین ابراهیمی در جمع زائران حج تمتع کاروان معراج نور کرمان (7) مرداد97


http://yascms.ir/emam/gozaresh/bb525.JPG



سفره مهمانی کم کم دارد جمع می شود. بالاخره هر آمدنی یک رفتنی هم دارد . عمر سفر خیلی کوتاه است، خصوصاً سفری که خیلی برای ما عزیز است . دو سه نکته در باب شهر مدینه باقی مانده است که خدمتتان عرض می کنم.

معرفی مشربه ام ابراهیم:

یکی از جاههایی که کاروانی نتوانستیم، برویم مسجد شجره است. ما هر وقت به مدینه مُشَرف می شدیم به مسجد شجره و مسجد شیعیان هم می رفتیم، البته جز برنامه کاروانها نیست و باید جداگانه هزینه داد و رفت، آنجا هم نماز جماعت داشتیم و هم نهار می خوردیم . ولی الان گفتند اگر بخواهید بیایید مسجد شیعیان، دولت سعودی هم ما را اذیت می کند و هم ممکن است رنجی برای شما داشته باشد . بیش از سی هزار تا پنجاه هزار شیعه در شهر مدینه داریم. ان شاءالله خداوند همه شیعیان را حفظ کند. مَشربه اُم ابراهیم هم کنار مسجد شیعیان است، اینها را بخاطر بسپارید. اگر جایی پرسیدند، نگویید روحانی کاروان ما نگفت. مشربه ام ابراهیم مشربه به معنای باغ است (در زبان عربی به یک باغ که در وسط آن خانه ای باشد، مشربه می گویند). این مشربه متعلق به ماریه قبطیه ، مادر ابراهیم (پسر پیامبرخدا) است. پادشاه مصر وقتی جواب نامه رسول خدا را داد ،همراه آن یک کنیز به نام ماریه فرستاد. ماریه پسری به نام ابراهیم را به دنیا آورد که در 18 ماهگی از دنیا رفت و در بقیع هم دفن شده است و شما ابراهیم را زیارت کردید. این باغ متعلق به یک یهودی به نام مخیره بود. این یهودی قرارداد بسته بود که پیامبر را حمایت کند. مخیره یعنی خیرالیهود، بهترین یهود است. هنگام جنگ احد این یهودی هم در جنگ شرکت کرد و وصیت کرد اگر من در این جنگ کشته شدم تمام اموالم در اختیار رسول خدا قرار بگیرد.

اتفاقاً در این نبرد شرکت کردو به شهادت رسیدو این اموال به پیامبرخدا(ص) هدیه شد. از جمله هدایایی که بعدها رسول خدا به حضرت زهرا هدیه کردند، همین مشربه ام ابراهیم بود. همسران رسول خدا نسبت به ماریه حسادت می کردند که پیامبر ماریه را از خانه کنار مسجد که سکونت داشتند، به مسجد شیعیان و این مشربه منتقل کردند. بعدها هرجا پیامبر نماز خوانده بودند، مسلمانان مسجدی ساختند و این مکان به مسجد مشربه معروف شد. بعدها این مسجد تخریب شد و امروز چیزی از آن باقی نمانده است و در کنار آن یک قبرستانی قراردارد که مادر امام رضا(ع) در آن دفن شده است. مشهدیها خیلی علاقه دارد که قبر مادر امام رضا(ع) را که در کنار مشربه ام ابراهیم است را زیارت کنند. ببینید باب تهمت چقدر وسیع است، حتی به همسرپیامبر هم تهمت زدند. وقتی ابراهیم فرزند پیامبر فوت کرد، عایشه به پیامبر(ص) که غمگین بود، گفت برای چه از مرگ او ناراحتی در حالی که او فرزند تو نبوده و فرزند جریح بوده است. پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از این گفته عایشه به شدت عصبانی ‌شده و علی علیه‌السلام را فراخواندند و امر به قتل جریح دادند. امیرمؤمنان علیه‌السلام به مشربه ام‌ابراهیم رفت؛ زمانی که در زد و جریح در را باز کرد، چهره برافروخته حضرت را که دید، به عقب برگشت و فرار کرد. حضرت او را تعقیب کردند و او از ترس بر بالای درخت نخلی رفت و حضرت به دنبالش، چون جریح بر بالای درخت خرما رسید بادی وزید و عورتش نمایان شد و معلوم شد که او از آلت مردانگی بی‌بهره است و نمی تواند با زنان ارتباط داشته باشد، پس علی علیه‌السلام برگشت و جریان را به رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم اطلاع داد؛ بدین ترتیب ماریه از این اتهام تبرئه شد.(1) امام صادق فرمودند: هرگاه به مدینه رفتید ، مسجد مشربه ام ابراهیم را زیارت کنید(2).

یک داستان دیگری هم هست که در سوره مبارکه تحریم آمده است و در مورد آزار دو تن از همسران پیامبر(ص) نسبت به ایشان نازل شده است که آن حضرت در برابر آنان به عکس العمل منفى (تحریم برخى از لذائذ برخود) اقدام فرمود و این آیات در رفع تحریم پیامبر(ص) و توبیخ آن دو زن و هشدار به این که همسرى پیامبر(ص) مانع از رفتن به جهنم یا موجب ورود به بهشت نمى‏شود نازل گردید. قصه اش مفصل است . امروزه از مشربه ام ابراهیم ، چیزی نمانده است و شیعیانی که آنجا می روند را خیلی اذیت میکنند زیرا ابن تیمیه (پیامبر وهابیت است که در قرن 6-7 زندگی می کرده و یک فردی یزیدی صفت بوده است و فتواهای همه علمای وهابیت بر اساس فتواهای ابن تیمیه است که دشمنی زیادی با پیامبر و اهل بیت داشت.) از این مسجد بسیار بدگویی کرده است. بعد از او محمدبن عبدالوهاب در قرن دوازده پیدا شد وهمان افکار این تیمیه را زنده کرد. الان یک کتاب را یکی از دوستان داد به نام کتاب توحید ، راجع به خداشناسی است که نابینا بود. می گفت خدا را شکر چشمم کور بود و حرم رسول خدا را ندیدم، والا اینها قصد داشتند بعد از تخریب بقیع ، حرم رسول خدا را هم خراب کنند. همه فتواهای وهابیت براساس دشمنی و تفکر معاویه ای و یزیدی است . امروزه تروریست ها وگروههای تکفیری هم نسبت به ما همین تفکر یزیدی را دارند. نگاهی که آنها نسبت به امام حسین(ع) داشتند را اینها نسبت به شیعیان دارند. علمای وهابی مخالف ساختن گنبد و بارگاه و گلدسته بر روی قبور بودندو آن را مظاهر شرک می دانستند، و به این بهانه دستور تخریب گنبد و بارگاه و گلدسته‌ها و بناهای قبور را دادند. تمام آنها به جز بارگاه پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم آن هم از ترس مسلمین، تخریب کردند. شیخ عبدالعزیز بن باز مفتی سابق حجاز می‌گوید: اگرکسی به قصد زیارت پیامبر(ص) از خانه اش حرکت کندو حرم پیامبر را زیارت کند، باید توبه کند.اگر توبه نکرد باید گردن او را بزنید!!

در حفظ نظام بکوشید:

برخی می گویند چه می شود اگر نظام جمهوری سرنگون بشود ؟ دوباره یک نفر مانند شاه روی کار می آید. اینطوری نیست، اگر خدای نکرده برای انقلاب اتفاقی بیفتد،داعش وگروههای تکفیری بر ما مسلط می شوند.آنها در سوریه به هیچ زن و مردی رحم نکردند و ماشین های خود را با سر بریده جوانان شیعی سوریه تزیین میکردند. اگر خدای نکرده اینها روی کار بیایند ،امریکا هم حامی آنهاست و آن کاری که با زنان ایزدی عراق کردند، چنان وضعی را پیش می آورند .ما باید از نظام جمهوری اسلامی که امام به وجود آورده است، با چنگ و دندان محافظت کنیم. ان شاءالله از این سفر معنوی که به سلامت برگشتید، باید کمک کنید تا این نظام شیعی حفظ شود. علیرغم مشکلات اقتصادی که وجود دارد. اصل قصه دشمنی استکباارجهانی با نظام ما این است که ما شیعه امیرالمومنین(ع) هستیم و برای همین است که تا این حد، مورد هجمه دشمنان قرار گرفتیم . اگر ما پیرو خلفا بودیم کسی به ما کار نداشت، علت دشمنی ها این است که ما محب و شیعه علی(ع) هستیم . خدارا شکر می کنیم که ما را شیعه علی(ع) و محب حضرت زهرا(س) قرار داد.

مسجد فاطمه زهرا(س):

یکی از بهترین مکانهایی که در مدینه بود و امروز کاملا تخریب شده اس و اثری از آن نیست ، مسجد فاطمه زهراست . مسجدی که در بقیع بود و قصه دارد. این مسجد بهترین جایی است که امام صادق می فرمود: آنجا نماز بخوانید . چرا بهترین مسجد است ؟ چون جایگاه رسول خدا بوده است و پیامبر خدا هرشب به بقیع می آمدندو در این نقطه می ایستادندو برای اهل بقیع دعا می کردند و براى مردگان، طلب رحمت و آمرزش مى‌کرد. رمزگونه از شب های تار و فتنه ها می گفتند و مسائلی را مطرح می کردند که کسی سر درنمی آورد. ابن شعبه کتابی دارد که می گوید : شاید دلیل اینکه پیامبر در این نقطه خاص می ایستادند این باشد که بگوید این جا بعدها قبر عقیل یا عباس عموی پیامبر می شود ولی آن چیزی ما شیعیان تشخیص می دهیم این است که پیامبر قصد داشتند مردم را متوجه مدفن چهار امام معصوم کنند. همانگونه که بعد از نزول آیه فوق ،پیامبر (ص) مدت شش ماه نزدیک نماز صبح در خانه علی و فاطمه (ع) را می زدند و می فرمودند: «السَّلَامُ‏ عَلَیْکُمْ‏ أَهْلَ‏ الْبَیْتِ‏ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ‏ وَ بَرَکَاتُهُ‏، الصَّلَاةَ یَرْحَمُکُمُ اللَّهُ‏،إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا». و رسول خدا هر روز پنج مرتبه این سلام را به فاطمه(س) و اهل بیت او می‌داد.(3) این نکته قابل توجه است که تکرار این مساله در مدت شش یا هشت‏یا نه ماه به طور مداوم در کنار خانه فاطمه (ع) برای این است که مطلب را کاملاً مشخص کند تا در آینده تردیدی برای هیچکس باقی نماند که این آیه تنها در شان این گروه نازل شده است و منظور از اهل بیت در آیه ی شریفه تطهیر (احزاب، 33) پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) می باشند.از ام سلمه همسر رسول خدا نقل شده است : من گفتم: اى رسول خدا ! آیا من هم با شما هستم فرمود: « انک الى خیر» تو بر خیر و نیکى هستى (اما در زمره اهل بیت نیستى) .(4) در حدیث کسا هم با انداختن عبا ، بار دیگر اهل بیت مشخص شده اند. علت این که پیامبر (ص) در قبرستان بقیع در یک نقطه خاص می ایستادند و دعا می کردند، می تواند این باشد که اینجا مدفن چهار امام باشد. در نزديکى قبور امامان بقیع ، بیت الاحزان حضرت فاطمه سلام ‌الله ‌علیها قرار دارد. بیت الاحزان را باید خانه اسرار آن حضرت نامید. این جا، جایى بود که حضرت امام على علیه‌السلام آن را براى حضرت فاطمه سلام ‌الله ‌علیها ساخته بود و آن حضرت با حسنین علیهماالسلام، به آنجا می رفتند و تا شب، به گریه مى‌پرداخت. وقتی که جناب جبرئیل در حدیث کساء سوال کرد « يا رَبِّ وَمَنْ تَحْتَ الْکِسآءِ »چه کسانی زیر این عبا هستند؟ خداى عزوجل فرمود:« هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها » آنان فاطمه است و پدرش و شوهر و دو فرزندش هستند؛ تنها اسم ظاهری را که خدای متعال در اینجا آورده اند نام فاطمه است و فرمود: « هُمْ » یعنی اینها، « فاطِمَةُ وَاَبُوها »فاطمه و پدرش (در زبان عربی واو، واو عطف است ، واو عطف یعنی تکرار می شود، یعنی فاطمه وپدرفاطمه ،فاطمه وشوهر فاطمه ،فاطمه وفرزندان فاطمه؛ یعنی 7مرتبه تکرار شد ودرهمین سه کلمه خدای متعال 7مرتبه اسم حضرت فاطمه را چه با واو وچه با ضمیر تکرار کرده است وتنها اسم ظاهری هم که آمده فاطمه است که این هم نشان عظمت حضرت زهرا(س) است.پس بیت الاحزان حضرت زهرا(س) هم بسیار با عظمت و مقدس است،حتما آنجا دو رکعت نماز بخوانید. حضرت زهرا(س) هر روز به این مکان می آمدند و گریه می کردند. این یکی از راههای حمایت حضرت زهرا(س) از امیرالمومنین(ع) بود. بهر حال در طول تاریخ سوال پیش می آمد که چرا حضرت زهرا (س) این همه گریه می کردندو وصیت کردند که فلانی ها سر مزار من نیایند و در تشییع من شرکت نکنند. کتابی را یکی از شیعیان نوشته است که من با نور فاطمه هدایت شدم .حضرت زهرا(س) یگانه حامی امیرالمومنین(ع) بودند. امام علی(ع)بسیار مظلوم بودند ، با آن همه قدرت و عظمت که پیروزی های اسلام همه از برکت اوست ولی این چنین مظلوم باشند.

هر چند اهل سنت برادر ما هستند و وحدت سرجای خودش باشد ولی باطن قضیه را که نگاه کنید می بینید که چقدر اسلام را تغییر داده اند و همه زحمات را هدر دادند. حضرت زهرا(س) فدایی امیرالمومنین (ع) بودند و یکی از راهها این بود که شبانه روز گریه می کردند، که همسایه ها اعتراض کردند: یا علی به فاطمه بگو یا شب گریه کند یا روز ، گریه شبانه روزی او آسایش ما را گرفته. که حضرت زهرا فرمودند: صبر کنید، عمر من تمام شده، چند روز دیگر از بین شما خواهم رفت.بعد از آن روزها دست حسن (ع) و حسین(ع) را می گرفت و می رفت سر قبر رسول خدا(ص) و آنجا گریه می کرد. گاهی هم در بقیع سر قبر شهدا. حضرت علی(ع) آنجا برایش سایبانی درست کرد که به بیت الحزان فاطمه (س) مشهور شد.حضرت زهرا(س) برای خودشان گریه نمی کردند، این گریه برای مظلومیت علی بود و اینکه جهان را از علی محروم کردند.در بیت الحزان مسجدی ساخته شد به نام مسجد فاطمه که دعا در این مکان مستجاب است. محل بیت الاحزان در جلوی قبر چهار امام قرار گرفته است . جایی که شما آقایان می ایستید و به ائمه بقیع سلام می دهید که به نیت این مسجد هم می توانید آنجا دو رکعت نماز بخوانید و چهارامام را زیارت بکنید.امروز صبح که برنامه بقیع داشتیم، فرصت نشد این توضیحات را بدهیم، فردا هم که اخرین زیارت و زیارت وداع است ، اگر دوست داشته باشید می توانید به این مکان هم بروید.

کم کم سفره مهمانی جمع می شود و ان شاءالله که خدای تبارک و تعالی بازهم چنین سفری را نصیب همه ما بکند. اعلام کردند که باید برای عمره تمتع آماده بشویم ، همانطور که گفتیم عمره تمتع 5 عمل دارد.

اعمال عمره تمتع:

مستحب است ابتدا غسل کنید وغسل را در همان مسجد شجره انجام بدهیم ولی آنجا جمعیت زیاد است و ماشین هم سرد است ممکن است همان ابیدای مسیر سرما بخوریدو مریض بشوید. بنابراین اشکالی ندارد غسل احرام را در همین هتل انجام بدهید. فلسفه غسل هم این است که خدایا همانطور که جسمم پاک می شود ،روح مرا نیز از آلودگی ها پاک کن . این غسل واجب نیست و مستجب است ولی برخی مستحبات اثر قوی داردو آن واجب را تقویت و کمک می کند. بعد لباس احرام را می پوشید ومحرم می شوید مدیر محترم هم وقت را اعلام می کنند.

آقایان نباید کلاه به سر داشته باشند و لباس آنها نخیت نباشد یعنی لباس دوخته نپوشند و لباس زیر هم نداشته باشند فقط یک حوله و کمربند که کمربند هم نباید دوخته باشد. می توانید از همین کمربندهای چرمی تان استفاده کنید هرچند رنگ آنها تیره باشد. بعد ماشین را سوار می شوید و می روید این پیش مقدمه است و محرمات احرام شروع شده است.

پیاده شدید به آقای شمس الدینی که پرچم دست گرفته اند نگاه کنید و ایشان را دنبال کنید. خانمها به قسمت بانوان مسجد شجره بروند و آقایان که ما را همراهی کنند. خانمها برای محرم شدن ، یک خانم خانم معینه درمسجد شجره هست که کاروان ها را راهنمایی می کند، نزد او می روند و محرم شوید. سه تا دو رکعت نماز مستحبی هم برای احرام بخوانید و سجده شکر کنید ، بعد پیش خانم معینه می روید و نیت ها را به شما می گوید: محرم می شوم برای عمره تمتع قربه الی الله ، بعد لبیک را می گویید به خاطر داشته باشید که لبیک باید بر زبان جاری شود. مانند الله اکبر نماز که واجب است بر زبان بیاوری و نمی شود فقط از دل بگذرانی . این لبیک هم باید بر زبان شما جاری شود اگر هم نتوانستید چندین مرتبه تکرار کنید. « لَبَّیكَ الّلهُمَّ لَبَّیكَ، لَبَّیكَ لاشَریكَ لَكَ لَبَّیكَ، إنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلكَ، لاشَریكَ لَكَ لَبَّیكَ» فقط مقلیدین آیت الله مکارم شیرازی، لبیک آخر را نگویند. تا دیوارهای مکه را می بینید ، می توانید این لبیک را تکرار کنید. لبیک واجب فقط یک مرتبه است. خداوند توسط حضرت ابراهیم(ع) همه مسلمانان را برای اقامه فریضه حج، دعوت کرده است. این لبیک یعنی پاسخ مثبت به ندای حق دادن.ل بیک یعنی خدایا من با شوق و ذوق به سوی تو آمده ام. در زبان عربی دو جواب مثبت داریم: نعم یعنی بله و لبیک یعنی با تمام وجود استقبال کردن است.بعداز لبیک گفتن محرم می شویدو باید محرمات احرام را رعایت کنید. خانمها لباس نازک نپوشند، عطری و گلاب و بوی خوش استفاده نکنید و طلا و زینت خود را در بیاورید اگر هم النگوهای خودتان را نمی توانید در بیاورید، آن را بپوشانید حتی از شوهرتان . تا شب می توانید ذکر بگویید یا استراحت کنید. بعد همانطور که آقای شمس الدینی فرمودند: کسانی که مشکل دارند و پایشان درد می کند ،عجله نکنند ونگران نباشید. کسانی که اعمال را انجام دادند می روند و بقیه می مانند تا فردا اعمال خود را صحیح انجام می دهند.اشکالی ندارد، هیچ نگران نباشید.انجام اعمال حج، صفا و مروه ، طواف بسیار لذت دارد و عجله ای نیست و با حوصله و تأنی و آرامش آنها را انجام می دهیم وهیچ نگران نباشید. مدینه شر غم است و دل آدم غصه دار است، شهری که پیامبر و ائمه در آن سالها زندگی می کردند ولی امروزه نشانی از آنها نیست به همین علت انسان غمگین می شود ولی در مکه شاد هستید و غصه ندارید. ان شاءالله اعمال را که انجام دادید ، بعد از اینکه تقصیر کردید از رعایت محرمات، آزاد هستید.

ان شاءالله عمره تمتع بر شما خوش بگذردو لذت ببرید ونگران نباشید.ماراهم حلال کنید. بیشتر از این توان ما نبوده است . به هر حال یکدیگر را حلال کنیم. هنوز هم فرصت هست که تلفن کنید و اگر با کسی قهر هستید، آشتی کنید. گاهی باید غرور خودت را بشکنی تا اجر و قیمت پیدا کنی . اگر دلی را شکستی و یا با کسی قهری و ظلم کرده اید زنگ بزنید و او را راضی کنید تا خدا از شما را ضی شود و لبیک شمارا پاسخ دهد. با مال پاک، روح پاک و جسم پاک آمده اید. به قول آقای راشد در مدینه فرصت دارید تا در محضر رسول خدا اگر خطایی کرده ،پیامبر خدا را واسطه کنید تا خدا شمارا ببخشد و از خطای شما درگذرد.

خداوند دنبال بهانه است تا خطای بندگانش را ببخشد. اگر ببخشید خدا هم شما را می بخشد و با روی باز از شما استقبال میکند.

شناخت حج واقعی در گفتگوی امام سجاد(ع) و شبلی: باطن مناسک حج چیست؟

امام زین العابدین(ع) در بازگشت از سفر حج به شبلی فرمودند: حج به جا آورده ای شبلی؟ شبلی عرض کرد، بله یابن رسول الله(ص). امام(ع) فرمودند: آیا در میقات فرود آمدی، جامه های دوخته از تن کنده ای و غسل نمودی؟ شبلی عرض کرد: بله! امام فرمودند: آیا در آن موقع نیت آن داشتی که لباس گناه از تن خود خلع کرده و جامه طاعت می پوشی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (ع) فرمودند: آیا به هنگام برهنه شدن از لباس دوخته ات توجه به این معنی داشتی که از ریا و نفاق و ورود در کارهای شبهه ناک دور شده و بر کنار می گردی؟شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: بنابراین نه در میقات فرود آمده ای و نه از لباس دوخته مجرد گشته ای و نه غسل نموده ای!سپس امام(ع) فرمودند: آیا خود را از کثافات بدن تنظیف نمودی و موهای زائد را از بدن زدودی؟ آنگاه لباس احرام پوشیده و پیمان حج بستی؟ شبلی عرض کرد: آری! امام فرمودند: آیا همزمان با تنظیف بدن این چنین نیت کردی که با داروی توبه خالص کثافات گناه را از قلب و جانت بزدائی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: آیا موقع محرم شدن متوجه این معنی بودی که تمام آنچه را که خداوند حرام کرده بر خود تحریم نمایی و دیگر هرگز پیرامون آن نگردی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: آیا به هنگام عقد الحج و بستن پیمان حج بر این نیت بودی که هرگونه عهد و قرار داد با غیرخدا را (که برخلاف رضای خداست) منحل کرده و زیر پا نهادی و تنها با خدا عقد عبودیت و بندگی بستی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (ع) فرمودند: پس با نداشتن چنین قصدی در حقیقت نه تنظیف نموده ای و نه مُحرم شده و نه پیمان حج بسته ای!آنگاه امام(ع) فرمودند: آیا وارد میقات شدی و دو رکعت نماز احرام خواندی و لبیک گفتی؟ شبلی عرض کرد: بله! امام(ع) فرمودند: در موقع ورود به میقات آیا نیتت این بود که به قصد زیارت داخل میقات می شوی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: آیا دو رکعت نماز که می خواندی در نیت داشتی که به سبب بهترین اعمال و بزرگترین حسنات بندگان خدا که نماز است به خدا نزدیک می شوی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (ع) فرمودند: آیا به هنگام گفتن لبیک این نیت در تو بود که براساس تعهد به طاعت در تمام موارد اطاعت و سکوت و خودداری از هرگونه معصیت ـ با خدا سخن بگویی و پیمان عبودیت همه جانبه با خداوند می بندی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (ع) فرمودند: در این صورت نه داخل میقات شده ای و نه در حقیقت نماز خوانده ای و نه لبیک واقعی گفته ای!سپس امام (ع) فرمودند: آیا به حرم داخل شدی و کعبه را دیدی و نماز خواندی؟ شبلی عرض کرد: بله! امام(ع) فرمودند: آیا داخل شدنت به حرم به این نیت بود که هرگونه غیبت و نسبت ناروایی که در غیاب مسلمانان در باره آنان روا میداشتی بعد از این بر خود حرام نموده و با ورودت به حرم امن خداوند نیت کردی که تمام ملت اسلام را بعد از این از شر فکر و زبانت ایمن گردانی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: آیا وقتی به مکه رسیدی در دل گذراندی که از این سفر جز خداوند مقصود و مطلوبی ندارم و چیزی جز رضایت حضرت حق تعالی را نمی خواهم؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (ع) فرمودند: پس در واقع نه داخل حرم خداوند شده ای و نه کعبه را دیده ای و نه نماز خوانده ای!سپس امام (ع) فرمودند: آیا طواف بیت کردی و مس ارکان نمودی و در انجام این اعمال از خود سعی واقعی نشان دادی؟ شبلی عرض کرد: آری! امام (ع) فرمودند: آیا هنگام سعی و کوشش در انجام این اعمال از صمیم دل، نشان دهنده این حقیقت بودی که از شر مکاید شیطان و وساوس نفس امارة بالسوء گریخته و خود را در پناه خداوند افکنده ای و این فرار از ماسوی و پناهندگی به خداوند را حضرت علام الغیوب از تو شناخته و باور کرده بود؟ یعنی آیا تنها صورت نبود و واقعیت داشت؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: پس طواف بیت نکرده ای و مس ارکان ننموده ای و سعی وافی از خود نشان نداده ای! سپس امام(ع) به شبلی فرمودند: آیا با حجرالاسود مصافحه نمودی و در مقام ابراهیم(ع) ایستادی و دو رکعت نماز به جا آوردی؟ شبلی عرض کرد: بله! در این موقع امام(ع) ناله ای کردند و فریادی کشیدند و فرمودند: اه.…اه.…کسی که با حجرالاسود مصافحه کند در حقیقت با خدای تعالی مصافحه کرده است! پس بنگر و نیکو توجه کن تا اجر کاری را که حرمت ان در پیشگاه خداوند بس عظیم است را ضایع نسازی و همچون مجرمین تبهکار از در طغیان و عصیان در نیایی و با مخالفت فرمان خداوند و نا پرهیزی از حرام ارزش مصافحه با خداوند را از دست ندهی و پیمان عبودیت حضرتش را دائم نشکنی!سپس امام (ع) فرمودند: آیا موقع وقوف در مقام ابراهیم(ع) این نیت در تو بود که این توقف در مقام ـ محل ایستادن ابراهیم خلیل! آن بنده موحد و با اخلاص خدا ـ نشان دهنده تصمیم قاطع بر قیام به طاعت و فرمانبرداری در پیشگاه اقدس حق و پرهیز از تمام صحنه های عصیان و گناه است؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (ع) فرمود: آیا هنگام ادای نماز در مقام این نیت را داشتی که با همین نمازت نماز حضرت ابراهیم(ع) را به جای آورده ای و بینی شیطان را به خاک می مالی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: پس در واقع نه مصافحه با حجرالاسود نموده ای! و نه در مقام ابراهیم(ع) ایستاده ای و نه نماز در مقام بجا اورده ای!در اینجا امام(ع) فرمودند: آیا بر سر چاه زمزم رفتی و از آب آن نوشیدی؟ شبلی عرض کرد: بله! امام(ع) فرمودند: آیا از اشراف بر آن چاه و آشامیدن از آب آن ـ که بر اثر اخلاص و توکل یک زن با ایمان در هزاران سال پیش از زمین جوشیده و تاکنون جاری است ـ این نیت و تصمیم در تو پیدا شد که باید اشراف بر طاعت حق و بندگی با اخلاص در صفحه قلبت تحقق یابد و از صحنه های گناه و معصیت چشم پوشیده و اعراض نمائی تا چشمه آب حیات از عمق وجودت بجوشد و شادابی همه جانبه ات ببخشد؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: پس در عالم معنا و حقیقت، مشرف بر چاه زمزم نشده ای و از آب آن ننوشیده ای! یعنی آثار روحی و طهارت قلبی و تشفی از امراض باطنی که باید از نوشیدن آن آب عایدت گردد نمی گردد!پس از آن امام(ع) فرمودند: آیا سعی بین صفا و مروه را انجام دادی بین آن دو کوه راه رفتی و رفت و آمد نموده ای؟ شبلی عرض کرد: بله! امام(ع) فرمودند: آیا نیتت این بود که بین خوف و رجا! و بیم و امید نسبت به قبولی اعمال خود در پیشگاه خداوند قرار گرفته ای و نمی دانی که مقبول یا مردود درگاهش خواهی شد؟ شبلی عرض کرد خیر! امام(ع) فرمودند: پس سعی و راه رفتن و رفت و آمد نمودن تو بین صفا و مروه خالی از معنا و عاری از حقیقت بوده است و گوئی که آن را انجام نداده ای!امام(ع) فرمودند: آیا از مکه به قصد منا بیرون رفتی؟ شبلی عرض کرد ، آری! امام(ع) فرمودند : آیا از رفتنت به منا در این نیت بودی که مردم را از شر دست و فکر و زبانت در امان قرار دهی وهیچکس را بعد از این با دست و زبانت نخواهی آزرد و درقلبت بد خواه کسی نخواهی بود؟ شبلی عرض کرد خیر! امام (ع) فرمودند: پس در واقع به منا نرفته ای و کار مؤثری انجام نداده ای!سپس امام(ع) فرمودند: آیا وقوف در عرفات انجام دادی؟ بالای جبل الرحمه رفتی؟ وادی نمرة را شناختی و خداوند را خواندی؟ شبلی عرض کرد: بله! امام(ع) فرمودند: آیا با وقوف در موقف عرفه حق معرفت و شناسائی خداوند را به دست آوردی و پی به معارف و علوم الهی ـ به قدر ظرفیت و استعداد خود ـ بردی ودانستی که با تمام وجودت در قبضه ی قدرت خداوند هستی و او از تمام کارهای نیک و خطایت مطلع است؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (ع) فرمودند: آیا بر بالای کوه رحمت (جبل الرحمة) که در آمدی به خاطرت گذراندی که خداوند بر هر مرد و زن با ایمانی رحمت می آورد و هر مرد و زن با ایمانی را یاری می نماید؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: نزد نمرة که ایستادی به این معنی پی بردی که تا خود تن به اوامر و نواهی خداوند ندهی و فرمانبردار نباشی امر به معروف و نهی از منکر کردن تو به دیگران دارای اثر و ثمری نخواهد بود؟شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: در آن موقع که نزد "علم" ایستادی متذکر این شدی که همین جا شاهد طاعات و عبادات تو می باشند و همراه فرشتگان نگهبان به امر پروردگار آسمان حافظ و نگهدار تو هستند؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (ع) فرمودند: با این توصیف تو واقف در عرفات نبوده ای و بالای کوه رحمت نرفته ای، نه کوه نمرة را شناخته ای و نه خداوند را آنچنانکه باید خوانده ای!سپس امام (ع) فرمودند: آیا از بین علمین عبور نمودی و دو رکعت نماز پیش از عبور از آن خواندی و بر زمین مزدلفه راه رفتی و در آنجا سنگریزه ها را برچیدی و از مشعر الحرام گذر کردی؟ شبلی عرض کرد: بله! امام(ع) فرمودند: در آن دو رکعت نمازی که پیش از مرور از بین العلمین خواندی آیا متذکر این شدی که آن نماز (نمازی است که در شب دهم ذیحجه برای شکر و سپاس به درگاه خداوند خوانده می شود)موجب حل مشکلات و آسانی کارها می گردد؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: آن موقعی که بین العلمین راه می رفتی و خوب مراقب بودی که به سمت یمین و یسار(راست و چپ)انحراف پیدا نکنی نیت کردی و تصمیم گرفتی که برای همیشه در مسیر دین حق ثابت قدم و مستقیم بمانی و قلب و زبان و اعضای تنت را در انحراف به یمین و یسار(راست و چپ) و افراط و تفریط نگهداری و منضبط و منظم سازی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمود: هنگام راه رفتن بر زمین مزدلفه و بر چیدن سنگریزه ها به این نیت بودی که هر گونه بذر جهل و گناه را از زمین قلبت بر می چینی و در زمینه علم و عمل ثابت می مانی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام (ع) فرمودند: آن دم که عبورت بر مشعر الحرام افتاد آیا حالت ترس از خداوند را که شعار اهل تقوی است در دل نشاندی و همچون جامه زیرین بر قامت جان خود پوشاندی؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: در این صورت نه از علمین عبور کرده ای و نه دو رکعت نماز شکر به جا آورده ای و نه بر زمین مزدلفه راه رفته ای و نه سنگریزه ها برچیده و نه از مشعر الحرام گذشته ای!سپس فرمودند: آیا به منا رسیدی و رمی جمرات نمودی و سر تراشیدی و قربانی کشتی و در مسجد خیف نماز خواندی و بعد از آن به مکه برگشته و طواف افاضه به جا آوردی؟ شبلی عرض کرد: بله! امام(ع) فرمودند: هنگام رسیدن به منا و رمی جمرات این توجه را داشتی که باید به نتیجه کار و غایت اعمالت رسیده باشی و اینکه خداوند تمام حوائجت را برآورده و خواسته هایت را اعطا فرموده باشد؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: آیا موقع رمی جمرات این نیت در تو بود که با این عمل دشمن خود ابلیس را کوبیده و با پایان دادن به حج نفیست تخلف فرمان شیطان نموده ای؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: آیا هنگامی که سر می تراشیدی به این نیت بودی که از تمام پلیدیها و آفات روحی پاک گشته و از تبعات سوء ظلم و تعدی به آدمیان و یا تضعیف حقوق آنان تطهیر شده و همچون روز ولادت از مادر عاری از گناهان گردیده ای؟ شبلی عرض کرد: خیر! امام(ع) فرمودند: در نمازی که در مسجد خیف خواندی، به درک این حقیقت رسیدی که به جز از خداوند و گناهت! از کسی نترسی و جز رحمت خداوند به چیزی امید وار نباشی؟ شبلی عرض کرد: خیر!امام(ع) فرمودند: آیا موقع ذبح قربانی نیتت این بود که با تمسک به حقیقت پرهیز و ورع حنجره طمع را بریدی و از سنت ابراهیم(ع) پیروی نمودی که با ذبح فرزند و میوه قلب خود سنت بندگی با اخلاص و تقرب به درگاه خداوند را برای آیندگان بعد از خویش پایه گذاری نمود و معنای واقعی توحید، رضا و تسلیم را به دنیا نشان داد؟ شبلی گفت: خیر! امام (ع) فرمود: آیا بعد از اینکه از منا به مکه مراجعت کرده ای و به طواف بیت پرداختی متذکر این معنی بودی که اکنون با بهره کافی از رحمت خداوند به محیط اطاعت و بندگی وارد شدی و دست بر دامن حب خداوند زده ای، وظائف واجب بندگی را به پایان رسانده و در مقام قرب خداوند منزل گرفته ای؟ شبلی عرض کرد: خیر! در این موقع امام زین العابدین (علیه السلام) فرمودند: پس بنابراین تو نه به منا رفته ای و نه رمی جمرات نموده ای، نه سر تراشیده ای و نه قربانی کشته ای ... نه نماز در مسجد خیف خوانده ای و نه طواف بیت انجام داده ای! و بالاخره به مقام قرب خداوند نرسیده ای ... بر گرد؛ چه آنکه تو حج بجا نیاورده ای! (5)

اما زمان هم در بین حجاج حضور دارند، ان شاءالله همه امام زمان را یارت کنیم . سالهای سال چشم انتظاریم . شاید خدا در مدینه و یا مکه عنایتی بکند و به محضرشان شرفیاب بشوید. سلامتی امام زمان(عج) و سلامتی خودتان خانواده و فرزندانتان و سلامتی رهبر عزیزمان و شادی روح و امام و شهدا که هر چه داریم از برکت آنهاست ، صلوات.


پی نوشت:

1- فسیر قمی، ج۲، ص۹۹-۱۰۰/ انساب الاشراف، ص۴۵۰.

2- كافي، ج۴، ص۵۶۱.

3- ينابيع المودة، ص174./ شواهد التنزیل جلد 2 صفحه 11. / شیخ طوسى، محمد بن الحسن،‏ الأمالی، ص 251،دار الثقافة، قم، چاپ اول، 1414ق؛ روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم، ج 8، ص 592

4- " طبرسى" در" مجمع البیان" ذیل آیه مورد بحث- این حدیث به طرق دیگر نیز از" ام سلمه" به همین مضمون نیز نقل شده است (به" شواهد التنزیل" حاکم حسکانى جلد 2 صفحه 56 به بعد مراجعه شود).

5- مستدرك الوسائل: 10/ 166، باب 17، حديث 11770.



http://yascms.ir/emam/gozaresh/u1531.jpg

انتشار در سایت: سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود
نویسنده: عرب
لینک مستقیم: http://yascms.ir/index.php?module=News&do=View&id=8464