سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود

حضوروسخنرانی امام جمعه محترم در مراسم عزاداری سقاخانه حضرت ابالفضل(ع)


حضور وسخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی امام جمعه محترم در مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) که مورخه 97/11/17 با حضور اقشار مختلف مردم د محل سقاخانه حضرت ابالفضل(ع)زرند برگزار شد.




سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی در مراسم عزاداری ایام فاطمیه سقاخانه حضرت اباالفضل(ع) مورخه97/11/17


قال الرسول الله (ص): « یا سلمان من احب فاطمه فهو فی الجنه معی» (1)

السلام علیک یا صاحب الزمان(عج) ، یا بقیه الله ادرکنا و اغثنا ؛ السلام علیک یا باب الحوائج یا ابالفضل العباس (ع)؛ السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س) سیده النساء العالمین .

خشنودی مولایمان صاحب الزمان(عج) ، سلامتی رهبر عزیز و بزرگوار مان، شادی روح امام راحل عظیم الشأن، شادی ارواح طیبه شهدا ، شهدای والامقام شهرستان، شهدای مدافع حرم، یگانه شهید مدافع حرم شهرستان شهید سرافراز علی عظیمی ، شهدای خدمت، سلامتی همه خدمتگزاران به نظام اسلامی ، سلامتی خودتان و خانواده و فرزندانتان ، اجماعاً صلوات.

ایام پُر از حُزن و اندوه شهادت حبیبه رسول خدا حضرت زهرا(س) را به ساحت مقدس امام زمان و همه شما ارادتمندان وعلاقمندان تسلیت عرض می کنم. دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی را هم به همه شما شیعیان امیرالمومنین و دوستداران امام و رهبرتبریک عرض میکنم. از هیات امنای این بُقعه مکرم و همین طور امام جماعت این مسجد جناب حجه الاسلام قاسمی؛ از ریاست محترم اداره اوقاف که شرف حضور دارند نیز تقدیر و تشکر می کنم. دو مطلب را در خدمت شما بزرگواران عرض می کنم.

مطلب اول : پیشگویی رسول خدا نسبت به انقلاب اسلامی و ملت ایران و همین طور حضرت امام(ره)

مطلب دوم : راجع به حضرت زهرا و وظیفه ما در مقابل حضرت .

اما مطلب اول، انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام و نقش ایشان در عصر غیبت، هم در آیات قرآن مجید و هم در روایات اهل بیت بیان شده است. از جمله این روایات روایتی است که می خواهم خدمت شما بزرگواران عرض کنم.

پیشگویی پیامبر(ص)درمورد ملت ایران:

مرحوم مجلسی نقل می کنند که : « أَقْبَلَ أَبُوبَكْرٍ وَ عُمَرُ وَ الزُّبَيْرُ وَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ جَلَسُوا بِفِنَاءِ رَسُولِ اللَّهِ ص » ابو بكر و عمر و زبير و عبد الرحمن بن عوف در صحن خانه حضرت رسول(صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم )نشسته بودند « فَخَرَجَ إِلَيْهِمُ النَّبِيُّ ص » حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم هم (از حجره خويش) بيرون آمد « فَجَلَسَ إِلَيْهِمْ‏ "و در جمع آنها نشست « فَانْقَطَعَ شِسْعُهُ فَرَمَى بِنَعْلِهِ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع)» ناگاه بند كفش آن حضرت كنده شد حضرت كفش خود را به على بن ابى طالب عليه السّلام دادند تا درست كند « ثُمَّ قَالَ » فرمودند: «إِنَّ عَنْ يَمِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْ عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ»همانا از جانب راست خداوند عزّ و جل يا از جانب راست عرش، « قَوْماً مِنَّا» مردمى از ما (قومی که شیعه و پیرو ما هستند) « عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ » بر كرسى‏هایى از نور هستند « وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ » كه صورتهاشان از نور «وَ ثِيَابُهُمْ مِنْ نُورٍ » و لباسهايشان از نور، « تَغْشَى وُجُوهُهُمْ أَبْصَارَ النَّاظِرِينَ دُونَهُمْ » نور آنها چشمهاى بينندگان از غير آنها را پُر می كند، « قَالَ أَبُو بَكْرٍ» ابو بكر گفت « مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ » آنها چه كسانى هستند يا رسول اللَّه؟ « فَسَكَتَ » حضرت سكوت فرمود « فَقَالَ الزُّبَيْرُ » زبير پرسيد « مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ » يا رسول اللَّه آنها چه کسانی هستند؟ « فَسَكَتَ »سكوت فرمودند «فَقَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ » عبد الرّحمن پرسيد « مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ » يا رسول اللَّه آنها چه کسانی هستند؟ « فَسَكَتَ » باز چيزى نفرمود، «فَقَالَ عَلِيٌّ ع» تا حضرت على عليه السّلام سؤال كرد، «مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ » يا رسول اللَّه آنها چه کسانی هستند؟ « فَقَالَ هُمْ قَوْمٌ تَحَابُّوا بِرَوْحِ اللَّهِ» فرمود آنها كسانى هستندكه به واسطه روح الله با هم دوستى كنند «عَلَى غَيْرِ أَنْسَابٍ وَ لَا أَمْوَالٍ »" و دوستيشان بر پايه نژاد و مال نيست، « أُولَئِكَ شِيعَتُكَ » يا على آنها شيعيان تو هستند «وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ يَا عَلِيُ‏ » و تو امام آنهايي(2). به شهادت تاریخ از زمان رسول خدا(ص) تا به امروز، عالِم شیعی که مردم را به حق دعوت کرده باشد ومُحِّب علی باشند ومردم هم اورا دوست داشته باشند به غیرازامام روح الله الموسوی الخمینی(ره)کسی نیامده است . این حدیث، سند افتخاری برای ملت ایران است ، شما اگر فضای مجازی و اینترنت این مطلب را جستجو کنید ، کامل این حدیث با متن عربی و ادرس آن را می توانید مطالعه کنید. بنابراین انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام در روایات ما پیشگویی شده است درآینده پرچم این انقلاب به دست حضرت صاحب الزمان(عج) می رسد. منتهی این انقلاب هر چرخی زده است و هر دوره ای را طی کرده است، ناخالص ها را کنار زده است ولی در اینکه انقلاب ثابت قدم بماند و زمینه ساز ظهور حضرت صاحب الامر(عج) شود، هیچ شک و شبهه ای نیست.

ایرانیان زمینه ساز ظهور حضرت صاحب الامر(عج):

ایام خجسته دهه فجر است، اینها همه از برکت حضرت امام (ره)، از برکت فهم و شعور ، معرفت و عشق و علاقه ملت ایران است، پیامبر خدا علاقه زیادی به مردم ایران داشتند، که این مطلب را بارها در سخنان خود به زبان آورده اند، برادران و خواهران خدا را شکر می کنیم در چنین عصری به دنیا آمدیم که زمینه ساز ظهور حضرت باشیم. در روایتی آمده است که روزی رسول خدا(صلوات‌الله علیه و آله) در بین جمعی از اصحاب خود، دوبار فرمودند: « اشوقاهُ اِلَی لِقاءِ اِخوانی» چقدر دلم برای برادرانم تنگ شده است؛اصحابی که دور حضرت بودند، گفتند: ای رسول خدا، آیا ما برادران شما نیستیم؟ حضرت فرمودند: خیر، شما یاران من هستید؛ و برادران من قومی هستند که در آخرالزمان به من ایمان می آورند در حالی که مرا ندیده اند. آنها کسانی هستند که پایداریشان بر دین خود، از راه رونده‌ی برخار مُغیلان و از نگهدارنده‌ی آتش سوزان در دست بیشتر است. آنها در ظلمات، چراغ های هدایت‌اند و خداوند آنها را از هر فتنه‌ای در زمین پُر از ظلمت نجات می دهد.(3)

تفاوت مردم ایران با مردم زمان رسول خدا(ص):


آیاتی نیز در قرآن کریم در این زمینه آمده است.که نمونه ای را به عنوان تبرک خدمتتان عرض می کنم. خدای متعال در بخش پایانی سوره کریمه محمد، خطاب به مسلمانان در رکاب رسول خدا(ص) می فرماید: « وَإِن تَتَوَلَّوْا »اگر شما روی برتابيد و به اسلام پشت کنید، (این رویگردانی شما از اسلام، ضرری به دین وارد نمی کند )«يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ »خداوند به جای شما مردمی ديگر می آرد «ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ » که هرگز همسان شما نباشند. و هیچگاه به دین پشت نمی کنند. (4) البته آیات دیگرهم در قرآن مجید است که خداوند می فرمایند:« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ » (5). ای کسانی که ايمان آورده ايد ، هر که از شما از دينش بازگردد چه باک ، ،زودا که خدا مردمی را بياورد که دوستشان بدارد و دوستش بدارند وتا آخر آیه که فضائل ملت ایران را بیان می کند.شما ببینید دعای ندبه ، کمیل و دعای ماه رمضان ،دعاهای بعد از نماز که در مساجد ایران خوانده می شود ،در کجای دنیا خوانده می شود؟ همه اینها نشان از عشق و محبت ملت ایران به پروردگار است که در این آیه به آن اشاره شده است. بعد از نزول این آیات ، این سوال برای مسلمانان در رکاب رسول خدا مطرح شد که آن قوم جایگزین چه کسانی هستندو چه ویژگی هایی دارند؟ روای می گوید:وقتی از رسول خدا(ص) سوال شد که این قوم جایگزین چه کسانی هستند؟ « فضرب بیده على عاتق سلمان» پیامبرخدا(ص) دست بر ران پای سلمان زدند وفرمودند: « هذا و ذووه... » سلمان وهمشهریان اوهستند، یعنی ایرانی ها پرچم اسلام را بر دوش می گیرند. (6)این آیات نشان از ایمان ملت ایران و نقش مهم انقلاب اسلامی در پرچم داری اسلام است که بخاطر ایمان ملت ایران به خدا و پیامبر و اهل بیت است، والا عربها هم ایمان به خدا و هم ایمان به پیامبر داشتند وآنچه که نداشتند و ندارند، ایمان به اهل بیت است. پیرو امامت و ولایت بودن مهم است.

عاقبت دوستی حضرت فاطمه(س) وفرزندانش:


در حدیثی که ابتدای جلسه خدمتتان عرض کردم، رسول خدا (ص) می فرمایند : « یا سلمانُ مَنْ احبَّ ابنتی فهو فی الجنةِ معی» ای سلمان هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد در بهشت با من خواهد بود (باید خدا را بر این محبت و عشق و علاقه به حضرت زهر شکر کنیم )« و مَنْ اَبْغَضها فهو فی النارِ » و هر کس او را دشمن بدارد پس او در آتش است (7).خوشحال باشید که شما نیز دوستدار حضرت زهرا و امیرالمومنین هستید .مردم مدینه آن زمان ، پیامبر خدا را دیده بودند ،در کنار حضرت زهرا و امیرالمومنین زندگی کرده بودند ولی چه ظلم ها که به خاندان اهل بیت نکردند، ولی ملت ایران با اینکه پیامبر خدا و اهل بیت را ندیده است ولی قلبش مالامال از عشق و محبت به پیامبر خدا(ص)، امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا(س) است. خدارا برای محبت و عشق و علاقه ای که به اهل بیت داریم، شکرگزاریم.ایام، ایام محبت به فاطمه زهرا(س) است. برادران و خواهران ما هرچه داریم از برکت حضرت زهرا و امیرالمومنین(ع) است، علت اینکه ملت ایران برگزیده شده تا زمینه ساز ظهور شود، همین عشق و علاقه به اهل بیت بوده است، ایرانی ها با اختیار مسلمان شدند زیرا حقیقت را در رخ علی دیدند و دلباخته و شیفته امیرالمومنین شدند.

مردم ایران شیفته ودلباخته امیرالمومنین(ع):

یک روز خلیفه دوم شلاقی را برای زیاد (حاکم کوفه آن زمان)فرستاد و گفت : هر کدام از ایرانی که قدش از این شلاق بلندتر بود را گردن بزنید که من خود از پیامبرخدا شنیدم که فرمود:« ای گروه قریش! شما مردم فارس (ایرانیان) را با شمشیر (در فتح ایران) می زنید، تا به سوی اسلام بیایند. سوگند به خدا، روزی خواهد آمد که آنها شما را برای کشاندنتان به سوی اسلام، با شمشیر می زنند».(8)

نامه ای را خلیفه دوم برای معاویه می نویسد که مطالب مهمی را در آن آورده است، توصیه می کنم آن را در اینترنت جستجو و مطالعه کنید، اینترنت تیغ دو لبه است؛ هم می توان از آن استفاده خوب و هم بد کرد. همین طور با استفاده از اینترنت می توان به دنیایی از اطلاعات مفید دست یافت. پس توصیه می کنم که متن نامه عمر به معاویه را جستجو کنید و ببینید چگونه اعتراف کرده است که من هرگز به رسول خدا(ص) ایمان نیاوردم وبه معاویه نیز توصیه می کند: تو هم ایمان نیاور واینکه چگونه خلافت امیرالمومنین را غصب کرده است و چه ظلمهایی که در حق حضرت زهرا کرده است. همه اینها را با قلم خودش نوشته است. گوشه ای از آن را خدمتتان عرض می کنم.

نامه عمر به معاویه درباره ظلم به حضرت زهرا سلام الله علیها :

زمانی که خبر شهادت امام حسین (ع) وبریدن سر آنحضرت و اسیر شدن ذریّه آنحضرت در مدینه منتشر شد ، عبدالله بن عمربن خطاب فریادزنان، لطم زنان وگریبان چاک زنان! از خانه اش بیرون آمد و می گفت:«ای گروه بنی هاشم و قریش ومهاجرین وانصار!آیا رواست این کارها نسبت به رسول خدا واهل بیت و ذریّه اش در حالی که شما زنده اید و روزی می خورید و در برابر یزید ساکت بنشینید؟»،پس از مدینه خارج شد ودر شام و دمشق نیز تمام روز و شب مردم را تحریک می کرد و به شهری وارد نمی شد مگر اینکه فریاد می کشید و اهالی شهر را بر علیه یزید می شورانید و یزید را لعن کردند تا اینکه اخبار به یزید نوشته شد. یزید گفت:«هیجانی از هیجان های ابامحمد (کنیه عبدالله بن عمر) است،به زودی به اشتباه خود پی خواهد برد! سپس به او اذن مجلس خصوصی داد؛عبدالله بن عمر داخل شد وفریاد زنان می گفت:«داخل نمی شوم ای امیرالمؤمنین!با اهل بیت محمد (صلّی الله علیه و آله) کاری کرده ای که اگر تُرک و روم توانایی داشتند روا نمی داشتند آنچه را که تو روا داشتی و نمی کردند آنچه را که تو کردی.از این بار گاه دور شو تا مسلمانان کسی را که از تو سزاوار تر است انتخاب کنند».یزید به او مرحبا گفت وتواضع کرد و او را به سینه خود چسبانید و گفت:ای ابا محمد!هیجان زده نشو و فکر کن وچشم و گوشت را باز کن.در باره پدرت عمربن خطاب چه میگویی؟ آیا هدایت کننده و هدایت شده و خلیفة رسول الله(صلّی الله علیه و آله) و یاور او نبود؟ عبد الله بن عمر گفت: «همانطور است که وصف کردی،در باره اش چه میخواهی بگویی؟» یزید گفت:پدر تو حکومت شام را به پدرم داد یا پدر من خلافت رسول الله را به پدر تو داد؟ عبدالله بن عمر گفت: پدر من حکومت شام را به پدر تو داد. گفت:ای ابامحمد! آیا به سبب پدرت وعهدی که با پدر من بست راضی می شوی؟یا راضی نمی شوی؟ عبدالله گفت: راضی می شوم . سپس یزید(لعنه الله) صندوقی را قفل شده و مهر شده را آورد و از داخل آن طوماری که در پارچه ابریشمی سیاهی پیچیده شده بود ، بیرون آورد و آنرا با دستش باز کرد و گفت: ای ابامحمد! آیا این دست خطّ پدرت هست یانه؟ گفت آری به خدا.پس طومار را از دست یزید (لعنه الله) گرفت وبوسید! یزید(لعنه الله) به او گفت: بخوان. در این نامه عمر اقرار کرده است که چگونه حکومت علی(ع) را غصب کرده و چه ظلم هایی به حضرت زهرا(س) کرده است و در بخشی از آن نوشته است : من به کنار خانه علی رفتم ، در حالی که خالد بن ولید و قنفذ و گروهی از طرفداران خاص ما همراه من بودند و در خانه را به شدت کوبیدم . کنیز خانه مرا جواب داد . گفتم به علی بگو سخنان بیهوده را رها کن و به خودت در طمع خلافت فشار نیاور . بدان که امر خلافت از آن تو نیست امر خلافت از برای کسی است که مسلمانان او را برگزیدند و برآن اجتماع کردند . فضه گفت امیرالمومنین علی مشغول ( جمع آوری قرآن ) است . در این هنگام فاطمه پشت در آمد و گفت ای گمراهان دروغگو چه می گویید و چه می خواهید . گفتم : به علی بگو از خانه بیرون آید، اگر علی از خانه بیرون نیاید و به بیعت با ابوبکر پای بند نشود هیزم فراوانی بیاورم و آتشی برافروزم و خانه و اهلش را بسوزانم. فاطمه گفت ای دشمن خدا وای دشمن رسول خدا و ای دشمن امیر مومنان.و بعد دو دستش را به در گرفت تا مرا از گشودن آن باز دارد .آن گاه تازیانه قنفذ را گرفتم و با تازیانه بر دستهای فاطمه زدم که دردش آمد و صدای ناله و گریه اش را شنیدم . ناله اش آنچنان جان سوز بود که نزدیک بود دلم نرم شود و از آنجا برگردم ولی به یاد کینه های علی و حرص او در ریختن خون بزرگان عرب و نیز به یاد نیرنگ محمد و سحر او افتادم اینجا بود که با پای خودم لگدی به در زدم در حالی که او خودش را به در چسبانده بود که باز نشود . و صدای ناله اش را شنیدم که گمان کردم این ناله مدینه را زیر و رو نمود. در آن حال فاطمه می گفت ای پدر جان ای رسول خدا با حبیبه و دختر تو چنین رفتار می شود آه ای فضه بیا و مرا دریاب که به خدا قسم فرزندم کشته شد . متوجه شدم که فاطمه بر اثر درد زایمان به دیوار تکیه داده است . در خانه رافشار دادم و آن را باز کردم . وقتی که وارد خانه شدم فاطمه با همان حال رو به روی من ایستاد (‌ تا مانع از رفتن من به داخل خانه شود ) ولی از شدت خشم پرده ای در برابر چشمانم افتاده بود پس چنان از روی رو پوش بر صورت فاطمه زدم که گوشواره اش کنده شد و خودش بر زمین افتاد... . (9)خود عمر این اعترافات را کرده است ولی وقتی امروز وقتی جوانان ما به مدینه و مکه می روند، به آنه گفته می شود که حضرت زهرا(س) شهید نشده است و به مرگ طبیعی از دنیا رفته است، و دختر او نیز به عقد عمر در آمده است! در این قسمت ما کم کار کرده ایم، ما دو دهه فاطمیه می گیریم تا فرزندان ما و جوانان ما با زندگی حضرت فاطمه (س) و فرهنگ فاطمی آشنا بشوند و رشد کنندتا بنا نباشد اگر به کشور دیگر رفتند با دو کلمه حرف دروغ و شبهناک، از درون تهی بشوند و دچادر شک و تردید شوند. ما باید کار ، مطالعه و برنامه ریزی داشته باشیم تا با دلیل و سند به جوانان و نوجوانان خود بفهمانیم که حق با اهل بیت و شیعه است

«السّلام علیکم و رحمة الله برکاته»



پی نوشت:


1- بحارالانوار، ج٢٧، ص١١۶

2- بحارالانوار جلد 68 (در برخي از چاپها جلد65) صفحه 139

3- مکیال المکارم ، ج 1 ،ص 421

4- سوره مبارکه محمّد،آیه 38

5- سوره المائده،آیه 54

6- قرب الاسناد، ص53، بحارالأنوار، ج64 ، ص175.

7- بحار الانوار، ج 27، ص 116

8- تفسیر روح البیان، ج9، ص90؛ تفسیر القرطبی، ج9، ص6161.
9- اسناد این نامه در کتب اهل تسنن: الامامه و السیاسه 1/30 ؛
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید 2/24 ؛ تاریخ طبری 3/202 و 206 و 218 و...


http://yascms.ir/emam/gozaresh/u2440.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/u2441.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/u2442.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/u2443.jpg

انتشار در سایت: سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود
نویسنده: عرب
لینک مستقیم: http://yascms.ir/index.php?module=News&do=View&id=8766