سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود

سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی در مراسم ختم مرحوم حاج محمد عرب در روستای گورچوئیه


سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی در مراسم ختم مرحوم حاج محمد عرب در روستای گورچوئیه مورخه97/11/25



http://yascms.ir/emam/gozaresh/bb525.JPG



الحمدلله، الصلاة والسلام علی رسول الله وعلی آله آل الله.

قال رسول الله(ص) : « إِنَّ هَذَا وَ شِيعَتَهُ لَهُمُ اَلْفَائِزُونَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ »(1)

السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)، السلام علیکم یا شهداء، یا سعداء.

استفاده کردیم ازصحبتهای بسیار خوب حجت الاسلام والمسلمین حاج آقای مجتهدی امام جمعه محترم در باب اهمیت نمازجمعه وهمچنین استفاده کردیم از فرمایشات برادر مداح مان، بنده هم چند کلامی را در باب اهمیت شیعه وصفات شیعه علی بودن خدمت شما عرض می کنم .

خوشبختی یاران وشیعیان امیرالمومنین(ع) در قیامت:

روزی امیرالمومنین علی(ع)با یاران واصحابشان (از همان زمان رسول خدا(ص) دوستداران وپیروان امیرالمومنین (ع)به عنوان شیعه علی(ع) شناخته می شدند) ، امیرالمومنین(ع) با اصحابشان می آمدند،چشم پیغمبر(ص) به ایشان افتاد ، فرمودند:« إن هذا و شيعته لهم الفائزون يوم القيامة » (هذا اشاره است).اصحاب ویاران من بدانید این آقا که می آید وشیعیانش در روز قیامت خوشبخت وسعادتمند هستند، رسول خدا(ص) پیروان علی را به عنوان شیعه قلمداد کرده اند، حالا روی این کلمه شیعه وفرقه های اهل سنت یک داستانی را هم خدمت شما عرض می کنم تا یک مقدار تنوع ایجاد شود، فرمایش پیغمبر(ص) تمام نشده بودکه این آیه نازل شد« إِن‌َّ الَّذِین‌َ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات‌ِ أُولئِک‌َ هُم‌ خَیرُ البَرِیَّةِ »(2) ومصداق این آیه مشخص شد یعنی کسانی که ایمان آوردندوکارخوب انجام دادند بهترین بندگان کسانی هستند که اولاً ایمان وباور داشته باشندودوم هم اینکه کار خوب بکنند، پیامبر مصداق مومنی که کارخوب انجام می دهد،علی(ع) وشیعه علی(ع) نام برده اند،چون این آیه واین روایتی که خدمت شما عرض کردم پشت سر هم و در یک جا نازل شده اند .

ماجرای علامه حلی وسلطان محمد خدابنده:

پیشرفت مذهب شیعه در زمان سلطان محمد خدابنده در ایران شروع شد ،سلطان محمد خدابنده سُنی بود. یک روز در یک مجلسی ازهمسرش ناراحت شد، وسه مرتبه به او گفت: ای زن « اَنْتِ طالِقٌ، اَنْتِ طالِقٌ، اَنْتِ طالِقٌ» تو را سه طلاقه نمودم. وبعد هم پشیمان شده وجمعی از علمای مسلمان را جمع کرد وگفت: من چنین کاری را انجام دادم وحالا همسرم را می خواهم باید چه کاری انجام دهم ؟ گفتند سه مرتبه طلاق واقع شده ودیگر نمی توانی با او ازدواج کنی ، این زن باید برود با یک مرد دیگر ازدواج کند وبعد او به خواست خودش او را طلاق بدهد وبعد تو دوباره می توانی با او ازدواج کنی گفت : این خیلی سخت است که همسر من با یک نفر دیگر ازوداج کند گفت: شما علمای اهل سنت در همه مسائل اختلاف دارید،گفتند ولی در این مسئله ما اختلاف نداریم .همه چهار مذهب اهل سنت می گویند وقتی که سه طلاق واقع می شود دیگر نمی تواند برگردد . سلطان گفت راه دیگری ندارد؟ گفتند :خیر راهی ندارد. سلطان محمد وزیری داشت که گفت : یک مذهب دیگری به نام مذهب شیعه وجود دارد که آنها فتوای متفاوتی دارند .
سلطان گفت: پیشوای این مذهب کیست؟ گفت: علامه حلی است که در حله زندگی می کند سلطان گفت: بروید وبه او بگوئید نزد ما بیاید. ( سلطانیه در 5 فرسخی زنجان قرار دارد )علمای اهل سنت گفتند اولاً این مذهب شیعه مذهبی خرافی و رافضی وخارج ازدین است وعلامه حلی هم از عقل برخوردار نیست . سلطان گفت : حالا به هر طریقی است ایشان را به نزد من بیاورید وبعد به علامه حلی در حله نامه نوشتند وایشان احساس کرد که تکلیف است واز حله حرکت کرد وبه سلطانیه ونزد سلطان محمد خدابنده آمد ومجلس از علمای اهل سنت پُر شد وسلطان هم نشسته بود، وقتی که علامه وارد شد گیوه های خود را زیر بغل گذاشت ویک نگاهی به تمام مجلس کرد وآمد در کنار سلطان نشست علمایی که در انجا بودند شروع به مذمت علامه کردند وگفتند اولا که بر حاکم تعظیم نکرد وبعد از ان هم کفش هایش را زیر بغلش گذاشت وحرمت شاه را هم نگاه نداشت ودر کنار شاه هم نشست سلطان از علت این کارهایش او سوال کرد .علامه گفت: پیغمبر خدا(ص) فرمودند : وقتی وارد مجلسی شدی هرکجا که جا خالی بود بنشین ومن هم دیدم هیچ کجا جز در کنار شما خالی نبود ومن هم اینجا نشستم . سوال کرد : چرا تعظیم نکردی؟ گفت: پیغمبر خدا(ص)فرمودند: سلام کنید واجازه سجده فقط برای خداست ومن جز برای خدا نمی توانم بر کسی سجده کنم. گفت: چرا کفشهایت را زیربغل گذاشتی؟ گفت: برای اینکه ابوحنیفه کفش پیغمبر(ص) را دزدیده است وترسیدم که علمای شما هم کفش مرا بدزدند به همین دلیل کفشم را زیر بغل گذاشتم، صدای اعتراض علمای پیرو مذهب ابوحنیفه بلند شد . گفتند ابوحنیفه هنوز در زمان پیغمبر (ص) متولد نشده بود چگونه این تهمت بزرگ را به او می زنید ؟ علامه گفت: اشتباه کردم مالک بود ، گفتند: وقتی که ابوحنیفه از دنیا رفت مالک بدنیا آمده و او در زمان پیامبر(ص) نبوده است علامه گفت: احمد حنبل بوده است واینها هرکدام را که علامه می گفت اقرار می کردند که در زمان رسول خدا(ص)هیچ کدام از خلفای چهارگانه اهل سنت نبوده اند وبعضی از آنها صد سال بعد بدنیا آمده اند .علامه گفت: جناب خلیفه خودتان شنیدید که اینها اقرار کردند در زمان پیغمبرحنفی وشافعی ومالکی وحنبلی در کار نبوده است واین چهار مذهب بعداً خودشان بوجود آورده اند وهمه هم پیرو اینها هستند اما ما پیرو امیرالمومنین(ع) اسدالله الغالب علی ابن ابیطالب هستیم که در زمان خودِ رسول خدا(ص)به پیروان علی(ع) شیعه علی می گفتند وخودِ رسول خدا(ص) می فرمودند: « إنّ عليّا و شيعتَهُ هُمُ الفائزونَ يومَ القيامةِ» اين علي و شيعيانش جزء رستگاران در قيامت هستند. سلطان گفت: من به اینها کاری ندارم ، بگو ببینم من سه مرتبه همسرم را طلاق داده ام تکلیف من چیست که دوباره همسرم را برگردانم؟ علامه گفت: این طلاق اشکال دارد به فتوای مذهب شیعه اولاً سه طلاق در یک مجلس واقع شده و یک طلاق محسوب می شود، پس طلاق رجعی است شما حق رجوع دارید و دوماً هنگامی که گفتید « اَنْتِ طالِقٌ » شاهد هم داشتی ؟ گفت: نه نداشتم .علامه گفت: در زمان طلاق باید دوشاهد عادل حضور داشته باشد شما آن دو شاهد را هم نداشته اید پس اصلاً طلاقی واقع نشده است، مذهب شیعه آنقدر گسترده و راهگشاست چون هر آنچه که دارد از منبع وحی واز امیرالمومنین(ع) گرفته است وسلطان خدابنده نیز شیعه شد ودستور داد تا سکه ای بنام پیغمبرخدا(ص) وائمه معصومین بزنند واعلام کرد از امروز مذهب رسمی در ایران شیعه است وتمام تلاش خود را هم کرد تا مذهب رسمی ایران مذهبی شیعه شود که این واقعه در قرن هفتم اتفاق افتاده است.(3) خدارا شکر می کنیم که ما پیرو مذهب شیعه وپیرو امیرالمومنین(ع) هستیم که مورد تائید خدا وقرآن وروایات است وراه ما بیراهه نیست بلکه صراط مستقیم است .

صفات انسانهای مومن از بیان حضرت علی(ع):

شیعه علی(ع) بودند علامت وصفاتی دارد. یک روز امیرالمومنین(ع) در مسجد به عده ای برخورد کردند،آقا فرمودند شما چه کسانی هستید ؟گفتند ما شیعه شما هستیم، آقا فرمودند : من وقتی که در چهره های شما نگاه می کنم صفات وعلامت شیعه را نمی بینم،افرادی آنجا بودند سوال کردند علامت شیعه را برای ما بیان کن اینکه دوستداران شما چه صفات و ویژگیهایی دارند؟حضرت از مسجد بیرون آمد وجواب اینها را ندادند، در میان اینها یکی از اصحاب امیرالمومنین(ع)بنام هَّمام دست بردار نبود وپا به پای امیرالمومنین(ع) آمدوگفت: « يا اَميرَ الْمُوْمِنينَ صِفْ لِىَ الْمُتَّقينَ » یا علی صفات شیعه را برای من بیان کن، شیعیان شما چه صفاتی دارند؟وبه گونه ای هم برای من بیان کن « حَتّى كَاَنّى اَنْظُرُ اِلَيْهِمْ » به گونه ای بیان کن که مانند اینه من به این صفات نگاه کنم و ببینم که آیا من هم در زمره این شیعیان هستم یا نه، امیرالمومنین (ع) فرمودند: « يا هَمّامُ: اِتَّقِ اللّهَ وَ اَحْسِنْ »ای هَّمام تو باتقواوخداترس باش وکار خوب انجام بده که اگر در زندگی خدا ترس واهل خیر وخوبی باشی خدا همیشه با تو است وبه قول معروف اگر کارت به مو هم برسد پاره نمی شود وفرمودند: خدا را در نظربگیر « اِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذينَ اتَّقَوْا وَالَّذينَ هُمْ مُحْسِنُونَ » خدا با انسانهای با تقوا وانسانهایی است که کارخوب انجام می دهند وخدا با آنهاست« فَلَمْ يَقْنَعْ هَمّامٌ بِهذَا الْقَوْلِ » همام گفت: آقا من تشنه هستم وبه کنار دریا امده ام وشمامی خواهید با قطره من را سیراب کنید،من به محضر باب علم پیغمبر(ص) آمده ام وشما با قطره چکان قطره ای از علم تان را در دهان من چکانیده ایدومن را تشنه ترکردید ومرتب پا به پا شد واصرارکردکه آقا باید صفات شیعه را برای من بیان کنید وآنقدر اصرار کرد تا امیرالمومنین(ع) را وادار کرد،درنهج البلاغه وخطبه متقین دارد « فَتَثاقَلَ عَلَيْهِ السَّلامُ عَنْ جَوابِهِ» تثاقل یعنی ثقل یعنی سنگین، بر امام سنگین شد که جواب او را بدهدحالا علما بحث می کنند که چرا سنگین شد؟ برخی می گویند به محض اینکه کسی سوال کرد نباید بلافاصله جواب داد بلکه باید صبرکرد وامام می خواهند یاد بدهند که عِلم حرمت دارد وقتی کسی از شما چیزی سوال کرد نباید بلافاصله جواب بدهید بلکه باید صبر کنید، عده دیگری آمدند وگفتند افراد نامحرم ومنافقی درآن مجلس حضور داشتند وامیرالمومنین(ع) نمی خواستند که این افرادمنافق این صفات را یاد بگیرند ، این حرفها مانند دُّر است ودُّر را باید دست کسی بدهیم که دُّر شناس باشد، طلا را باید دست کسی بدهیم که طلا را بشناسد والِّا کسی قدر طلا را نمی داند وآن را در خاک می اندازد ویک جواب دیگرهم دادند وآن هم اینکه هَّمام نمی تواندطاقت بیاوردیعنی هَّمام طاقت شنیدن موعظه امیرالمومنین (ع) وصفات شیعه را ندارد واین موعظه درتک تک سلولهای بدن او اثرمی گذارد ونمی تواند تا آخر تحمل کند و همینطور هم شد ،وقتی که امیرالمومنین(ع) صفات شیعه را بیان می کردندبه صد وده ویژگی وصفت رسیدند یک مرتبه دیدند که هَّمام یک فریادی کشید وناله ای زد و افتاد ، وقتی که خواستند او را به هوش بیاورند دیدندکه جان به جان آفرین تسلیم کرده واز دنیا رفته است وحضرت فرمودند: من از همین لحظه بیم داشتم،کلام امام اینگونه در هَّمام اثر کردحالا آیا کلام امیرالمومنین(ع)بر یکی از ما هم اینگونه تاثیر می گذارد حالا بنده چند مورد از این صفات را امشب در این مجلس به عنوان تبرک خدمتتان عرض می کنم .

انسانهای مومن اهل فضیلت وخوبی هستند:

ابتدا یک مقدمه ای را ذکر کردند که در اینجا فرصت نیست آن را بگویم، در ادامه حضرت فرمودند: « فَالْمُتَّقُونَ فيها هُمْ اَهْلُ الْفَضائِلِ» یعنی انسانهایی که شیعه ما و باتقوا هستند منبع خوبی واهل فضیلت وخوبی هستند، شیعه ما در وجودش بدی نیست وهمه خوبیها در چهره شیعه ما وجود دارد ؛ همه خوبیها چیست؟ وبعد حضرت شروع به بیان این خوبیها می کنند.

شیعه علی خوب حرف می زند:

اولین خوبی « مَنْطِقُهُمُ الصَّوابُ» یعنی شیعه علی خوب حرف می زند وفحش نمی دهد وناسزا نمی گوید ودعوا نمی کند وغیبت هم نمی کند وتهمت نمی زند و آبروی مومنی را نمی برد ، این مطلب خیلی مهم است، بالاترین نعمتی که خدا به ما انسانها نسبت به سایر حیوانات داده است همین نعمت حرف زدن است، هیچ موجودی نمی تواند حرف بزندالبته موجودات دیگرهم که صحبت می کنند ما نطق آنها را متوجه نمی شویم ، آنهاهم هوشیارند وذکر خدا را می گویندولی نطق وحرف زدن با یکدیگر را خداوند تنها به ما انسانها عطا کرده است واین نعمت بزرگی است ودرکنار آن لغزش خیلی زیاد است در این مورد مثالی می زنم تا خوب متوجه بشوید مثل یک قله کوه که هر چه به بالای قله بروید دّره کنار آن هم عمیق تر است وهر چه آن کوه بزرگتر باشد دره کنار آن هم خطرناک تر است، هر چه نعمت بالاترباشدخطر آن هم بیشتر است؛ خدا نعمت نطق، فکر ومنطق را به ما داده است وعمده گناهان کبیره هم از همین نطق است؛ عجیب است که بالاترین نعمت نطق و بالاترین گناهان کبیره هم از نطق است،عمده گناهان کبیره هم زیر سر زبان است حالا امیرالمومنین(ع) می فرمایند: اولین ویژگی شیعه ما این است که حرفش ثواب است یعنی خطا نمی گوید.

شیعه علی میانه رو ومعتدل است:

دومین ویژگی شیعه امیرالمومنین(ع) «وَ مَلْبَسُهُمُ الاِْقْتِصادُ» شیعه ما در زندگی میانه رو است یعنی در زندگیش متعادل است ، نه شاهانه زندگی می کند ونه فقیرانه ،شیعه ما اهل کار است ، از امام صادق(ع) روایت داریم شیعه ای که دوست نداشته باشد مال را از حلال جمع کند در او خیری نیست واو شیعه ما نیست منتهی باید کار خیرکند و صله رحم انجام بدهد واز دیگران دستگیری کند.

شیعه علی مغرور ومتکبر نیست:

سومین ویژگی شیعه امیرالمومنین(ع) «وَ مَشْيُهُمُ التَّواضُعُ » این است که شیعه ما متکبر ومغرور نیست.

افتادگی آموز گر طالب فیضی * هرگز نخورد آب زمینی که بلند است

درخت هر چه که پُر بارتر می شود شاخه هایش سنگین تر می شود ،انسان عاقل وفهمیده در مقابل خدا وپیغمبر ودین خدا (ع) تواضع داردو زمخت ودرشت وخشن ومغرور زندگی نمی کند چرا می فرماید«وَ مَشْيُهُمُ التَّواضُعُ » ؟ چون بالاخره انسان از روی همین حرکات ریزش شناخته می شود ،انسانی که متکبرانه راه می رود فکرش هم متکبرانه است وهمین حرکت کوچک نشان دهنده شخصیت یک انسان است .

شیعه علی چشمش برحرام بسته است:

« استغَضُّوا اَبْصارَهُمْ عَمّا حَرَّمَ اللّهُ عَلَيْهِمْ» شیعه ما چشمش را از حرام بسته است ودر زندگی اهل حرام نیست « وَ وَقَفُوا اَسْماعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النّافِعِ لَهُمْ » شیعه ما مراقب گوشش است وهر چه را که رسید گوش نمی دهد وهر علمی که نافع باشد آن را گوش می دهدتا می رسند به این جمله «عَظُمَ الْخالِقُ فى اَنْفُسِهِمْ، فَصَغُرَ ما دُونَهُ فى اَعْيُنِهِمْ » خدا در جانشان بزرگ است، شیعه ما خالق وهستی بخش درجانشان بزرگ است وغیرخدا همه راکوچک می بیند واینکه امام می فرماید در مقابل قدرتها نترسید چون خدا در جانش بزرگ است اگربر هواپیما سوار شده باشید هرچه به طرف بالا می روید دنیا کوچک تر می شوید وهرچه که انسان به طرف خدا اوج می گیرد غیرخدادر نظرش کوچکتر می شود ،این فقط یک گشت گذاری در باغ پُرگل نهج البلاغه بود ، کلمات امیرالمومنین(ع) خیلی پُرمحتوا و زندگی ساز است ولی متاسفانه ما از معارف؛تفسیر، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه محروم شده ایم،اینها کتاب راهنما و زندگی هستند، امروزه دانشمندان شیوه های زندگی را بحث می کنند که چگونه زندگی کنیم حرفهایشان راکه امروز یاد گرفتند و زدند پیغمبر ما ومایرامیرالمومنین(ع)بهترومحکمتر از آنها را گفته است ولی ما کم کار ومطالعه می کنیم ، ان شاء الله که این خطبه متقین را از فضای مجازی بگیرید ومطالعه کنیدکه 110 صفت است که به حروف ابجد علی می شود یعنی این 110 تا نشان دهنده امیرالمومنین(ع) است شب وروز متقین چگونه است همه اینها دراین خطبه ذکر شده است(4) .خوب بنده دیگر بیش از این مزاحم وقت شما نمی شوم ان شاء الله که خداوند عاقبت همه ما را ختم بخیر بگرداند وتا زنده ایم ما را عاشق امیرالمومنین(ع) و اهل بیتش قرار بدهد .بر محمدواهل بیت محمد(ص) صلوات.



پی نوشت:


1- الأمالی، شیخ‏طوسی ص ۲۵۱ / تفسيرفرات‏الكوفی، فرات كوفی، ص۵۸۵ / كشف‏الغمة، علی بن عیسی اربلی، ج ۱ ص ۱۵۲ / بحارالأنوار،مجلسی ج ۳۸ ص ۵

2- سوره مبارکه بینه ،آیه 7

3- روضات الجنات جلد2، صفحه279

4- نهج البلاغه، خطبه 193 معروف به خطبه متقین (یا خطبه همّام)


انتشار در سایت: سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود
نویسنده: عرب
لینک مستقیم: http://yascms.ir/index.php?module=News&do=View&id=8805