حضور وسخنرانی امام جمعه محترم در مراسم عزاداری سقاخانه حضرت ابالفضل(ع)
حضور وسخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی امام جمعه محترم در مراسم عزاداری و روضه خوانی سقاخانه حضرت ابالفضل(ع) مورخه98/06/16
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی در مراسم عزاداری سقاخانه حضرت اباالفضل(ع) مورخه98/06/16
الحمدلله ، الصلاة والسلام علی رسول الله وعلی آله آل الله.
قال صادق(ع): يَا فُضَيْلُ «تَجْلِسُونَ وَ تُحَدِّثُونَ؟» قَالَ: نَعَمْ، جُعِلْتُ فِدَاكَ. قَالَ: «إِنَّ تِلْكَ اَلْمَجَالِسَ أُحِبُّهَا، فَأَحْيُوا أَمْرَنَا يَا فُضَيْلُ ، فَرَحِمَ اَللَّهُ مَنْ أَحْيَا أَمْرَنَا. (1)
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع)، السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)،یا بقیة الله ، یا اباصالح، ادرکنا واغثنا.
استفاده کردیم از فرمایشات جناب حجت الاسلام والمسلمین موسوی حاج آقای موسوی وجناب حاج آقای ایزدی ان شاء الله که فیض می بریم از مداحی برادرمان مداح اهل بیت وان شاء الله که خدای متعال این عشق واین علاقه واین ابرازارادت به ساحت مقدس امام حسین(ع) را با شهدای کربلا از همه ما قبول بگرداند ، از هیئت امنای این بقعه معظم وهمه عزیزانی که دست اندر کاروبرنامه ریز هستند تا این مجلس باشکوه برگزار شود صمیمانه تشکر وقدردانی می کنم .برادران وخواهران که شَرَفِ حضور دارید در این مجلس اباعبدالله الحسین(ع)، اینگونه مجالس مورد قبول ومورد پسند ومورد دعای اهل بیت است .
ثواب برپایی مجالس عزا برای اهل بیت:
حدیثی را که خدمتتان عرض کردم امام صادق (ع)به یکی از اصحاب باوفای خودشان بنام فضیل سوال کردند: « تجلسون و تحدثون؟» آیا مجلس برپا می کنید وآیا در مجالس ما می نشینید وآیا احادیث ما را در مجالس تان ذکر می کنید وکلام ما را یادآوری می کنید (شما ادب را نگاه کنید) « جعلت فداك » جانم به قربانتان ، بله ما مجلس برپا می کنیم واحادیث شما را در این مجالس ذکر می کنیم ونام شما را می بریم وهر ساله در این مجالس شرکت می کنیم،امام فرمودند: آفرین « إن تلك المجالس أحبها » من هم این مجالس را دوست دارم ( خیلی حرف است که امام معصوم از این مجالس شیعیان تعریف کرده است )وبعد فرمودند: امر ما را احیا کنید ونگذارید نام ما فراموش بشود، همین که شما در این مجالس شرکت می کنید ودور هم جمع می شوید ومجالس ما را باشکوه برگزار می کنید نام ما زنده می ماند وامر ما را احیا کنید .
تلاش منافقان برای فراموشی غدیر:
برادران وخواهران بعد ازاینکه رسول خدا دست مولا امیرالمومنین (ع) را گرفتند وبه عنوان امام وپیشوا معرفی کردند تمام هَّم وغم منافقان این شد که نامی از علی نباشد ونام اهل بیت فراموش بشود ، اولاً که می خواستند غدیر برپا نشود ولی موفق نشدند منتهی یک طوماری نوشتند( شما در فضا مجازی در باب آن طوماری که اولی ودومی نوشتند جستجو کنید )که پیامبر(ص)در خطبه غدیر نوشتند صحیفه وفرمودند خدا اصحاب صحیفه را لعنت کند ،آنها یک طوماری را نوشتند وهمه هم آن را امضاء کردند که پیغمبر(ص) انسان خوبی بود،ازدنیا رفت ولی بعد از خودش کسی را به عنوان امام وپیشوا تعیین نکرده است وما بزرگان اصحاب شهات می دهیم وبرنامه این شد تا غدیر فراموش بشود ونامی از اهل بیت وعلی وحسن وحسین(ع)برده نشود؛ این سیاست روز آن زمان بود که پول هم هزینه می کردند و روحانیون درباری آنها نیزهمین معارف را تبلیغ می کردند تا غدیر فراموش بشود.
وظیفه ما برای احیای معارف اهل بیت:
حالا ما باید چکار کنیم ؟ ما باید بر ضد آن رفتار کنیم ونام اهل بیت را احیا کنیم وزنده نگه داریم وبرای همین است که فرمودند برای فرزندانتان نام علی وفاطمه را انتخاب کنید تا نام ما احیا شود و حتی می فرمایند وقتی که صله رحم می کنید امر ما شیعه واهل بیت احیا می شودوبعد حضرت فرمودند: « فأحیوا أمرنا یا فضیل» امرما را احیا کنید وبعد دعا کردند« فرحم الله من احیی امرنا » خدا رحمت کند کسانی را که امر ما را احیا می کنند، الان این دعا شامل جوانان این مجلس وپیرغلامان اباعبدالله، عاشقان امام حسین (ع) می شود،یکی از این راهها جلسه برگزار کردن ،روضه های خانگی رفتن، لباس مشکی پوشیدن، ایام ولادت آنها را جشن گرفتن و به عشق ولادت امام حسین(ع) ودیگراهل بیت بین همسایه ها شیرینی پخش کردن ودر مجلس عزای آنها شرکت کردن ، اینها امر اهل بیت را زنده نگه می دارد ویک راه دیگر هم دارد واینکه فرزندان خودتان را به حوزه علمیه بفرستید تا طلبه بشوند وعلوم اهل بیت را فرا بگیرند تا در این دنیای بزرگ دین خدا را تبلیغ کنند، اگر فرزند شما طلبه شود وزبان انگلیسی ودیگر زبانها را یاد بگیرد و به میان انسانها برود آنها را هدایت وراهنمایی کند ،امروز چقدر در هند زندگی می کنند که گاوپرست ودر چین چقدر بت پرست هستندوبالاخره یک کسی باید اینها را احیا کند وزنده نگه دارد، یکی از راههای احیا این است که طلبه شود ودرس بخواند و زحمت بکشد وعلوم اهل بیت را فرا بگیرد ویکی دیگر از راههایش همین اقامه مجلس عزاست ، قربان قدمهایتان که شما در این مجلس اهل بیت شرکت می کنید وعده ای هم برای اهل بیت خدمت می کنند واین خیلی قیمتی است این نکته اول بود.
امام حسین(ع) کشتی نجات :
نکته دوم اینکه برادران وخواهران ! امام حسین(ع)برای هدایت و دستگیری است، او کشتی نجات است ، وظیفه امام هدایتگری است که دست انسانها را بگیرد والان هم همین است فرقی می کند والان هم مجالس امام حسین(ع) شفا بخش است واگر انسان خالص ومخلص بیایدویا حسین بگوید، گِره هایش باز می شود، دردهایش درمان می شود
دیدار امام حسین (ع) با مرد عثمانی مذهب:
امام (ع) حرکت کردند ، یک شخصیتی بود که تفکر شیعه نداشت وپیرو دیگران وعثمانی مذهب بود و اصلاً دلش نمی خواست که با امام روبرو بشود والان هم چنین انسانهایی وجود دارندکه دلشان نمی خواهد با مقام معظم رهبری آشتی کنند؛ این آقا هرکجا که امام خیمه وخرگاهشان را برپا می کردندعبور می کرد ودرآنجا خیمه نمی زد تا اینکه اتفاقاً دریک کاروانسرا با امام همراه شد وچاره ای هم نبود ؛آمد وخیمه اش را برپا کرد واز حج هم برمی گشت امام به او پیغام دادند گفتند که فلانی بیا من می خواهم تو را ببینم ، این فرد در حال غذا خوردن بود ودر حال گذاشتن لقمه در دهانش بود که پیک امام برای او پیغام آورد ؛ مات ومبهوت ماند اما همسرش که خانم صالحی بود نام این فرد زهیرابن قین بود،همسرش به او گفت: زهیر پسر پیغمبر تو را دعوت کرده است، چرا معطلی وجواب او را نمی دهی ؟ زهیر مرتب باخودش کلنجار می رفت و می گفت: من خودم را از امام حسین جدا کردم و بالاخره با هزار نگرانی وناراحتی بلند شد و به خیمه امام رفت وهمین آدم ناراحت رفت ،در خیمه امام چه اتفاقی افتاد وچه چیزی شد وامام چه کلامی به اوگفتند، ما واقعاً نمی دانیم که خوشحال برگشت وچهره ناراحت او تغییر کرد و حسینی شد، این خاصیت مجلس امام حسین(ع)است، اگر انسان خالص ومخلص به در خانه سیدالشهداء(ع) بیاید امام دستگیری وکمک می کنند وبعد زهیر دستور داد تاخیمه اش را به کنار خیمه سیدالشهداء(ع) ببرند وگفت : من دیگر حسینی شده ام ومی فهمیدکه عاقبت کار چیست وبه همسرش هم گفت اگر می خواهی با من همراه بشوی که عاقبت مشخص است واگر هم نمی خواهی که من طلاقت را می دهم وبه قبیله خودت باز گرد و برخی می گویند تا آخر زهیر را همراهی کرد وبرخی هم می گویند او جدا شد (2)خوب این فرد عثمانی مذهب به کجا رسید که یکی از فرماندهان لشکر امام حسین(ع) شد .
گفتگوی امام حسین(ع) با عبیدالله ابن حُر جعفی:
یک شخصیت دیگری هم بنام عبیدالله ابن حُر جعفی که پهلوان وشجاع بود ولی نه پیرو عثمان ونه پیرو علی(ع) بود ونه می خواست طرف یزید و نه می خواست طرف امام حسین(ع) باشد وکاری به این مسائل نداشت واز شهر کوفه هم بیرون آمده بود برخی می گویند امام برای بعضی ها پیک فرستادند و برخی هم می گویند امام خودشان شخصاً به خیمه آنها رفتند واین عبیدالله هم از جمله افرادی بود که امام خودشان شخصاً به خیمه او رفتند وبعد عبیدالله رو به امام کردند وگفتند: آقا محاسن شما خیلی مشکی است آیا رنگ آن طبیعی است یا آن را خضاب کرده اید؟ امام فرمودند مصائب و مشکلات من زیاد بوده است ومن زود پیر شده ام و به همین جهت محاسنم را رنگ کرده ام وبعد امام فرمودند : عبیدالله ابن حُر جُعفی! تو خیلی گناهکار هستی وگناهان زیادی انجام دادی( چون این فرد از امیرالمومنین(ع) حمایت نکرده بود) بیا توبه کن و ما را یاری کن ، عبیدالله گفت: آقا من از کوفه بیرون آمده ام ونه می خواهم با یزید ونه می خواهم که با شما باشم ( اینگونه افراد خنثی وبی تفاوت درجامعه امروز هم زیاد هستند که کاری به کارکسی ندارند وسرشان به کارخودشان است که این خوب نیست )انسان باید تا زنده است حق را بشناسد وپیرو وتابع حق باشد، حرکت کند وحمایت کند، ولِّی خدا را بشناسدواز عقل و فکرش در راه صحیح استفاده کند وبفهمد امروز پرچم حق وباطل دست کیست امام حق را بشناسد وحمایت کند، عبیدالله گفت: آقا من به بیرون از کوفه آمده ام تا در این مسائل نباشم امایک اسب و شمشیر خوبی دارم که به شما هدیه می کنم واین اسب اسبی است که در هیچ جبهه ای من را جا نگذاشته است، آقا فرمودند من نه شمشیر ونه اسب تو را می خواهم بلکه من جان تو را می خواستم هدایت کنم(3).آیت الله جوادی آملی نقل می کنند که حضرت امام خمینی(ره) یک نامه برای گورباچف نوشتند وفرمودند این نامه را که می بری همینطور به دست گورباچف ندهی واین نامه را کلام به کلام بخوانید واگر نیاز به شرح وتوضیح هم داشته باشد برای او توضیح بدهید آیت الله جوادی آملی می گوید وقتی که من این نامه را برای گورباچف خواندم آن قسمتی که امام نوشته بودند از این پس کمونیسم را باید درموزه ها سراغ گفت گوش های گورباچف سرخ شد وبعد که نامه تمام شد گفت: شما در امور کشورمن دخالت کرده ای آیت الله جوادی آملی می فرمودند : از آسمان کشورت تا زمینش مال خودت، امام با کشور شماکاری ندارد بلکه امام جان شما ر امی خواهد ومی خواهد که شما را هدایت کندومی خواهد بگوید که شما مثل یک شاخه نیستید که خشک بشوید بلکه به درخت توحید وصل هستید، امام حسین(ع) هم به عبیدالله فرمودند: من خودت را می خواهم که آقا باشی و می خواهم که هدایت بشوی وهر چه که امام گفتند عبیدالله امام را همراهی نکرد و بعداً هم پشیمان شد وبسیار گریه می کرد ومی سوخت ومی گفت مظلوم تر از حسین ندیدم که دست همسر و فرزندانش را گرفت وپیش من آمد ولی من او را یاری نکردم و دیگر کار از کار گذشت ، آن لحظه ای که می بایست در صحنه باشید پای کار نباشید دیگر به درد نمی خورد.
فداکاری خانواده مسیحی در رکاب امام حسین(ع):
یک خانواده دیگر هم بودند که امام با آنها برخورد کردند ومسیحی بودند ، امام به خیمه آنها رسیدند وپیرزنی بنام قمر بود وآنجا خشکسالی هم بود وقتی که امام آمدنداز او سوال کردند چه مشکلی داری؟ پیرزن گفت: خشکسالی است وما آب نداریم وامام در بیرون خیمه آن پیرزن پای مبارکشان را به سنگی زدند وچشمه ای جاری شد پیرزن خوشحال شد وگفت: امروز مسیح به خیمه ما آمد وبعد امام از احوال او جویا شدند که پیرزن گفت: من پسری به نام وهب دارم که به تازگی ازدواج کرده است وامام فرمودند وقتی که پسر وعروست آمدند بگوکه حسین فرزند فاطمه وعلی وپیغمبر از شما یاری خواسته است وبعد هم که آمدند وبسیار در رکاب امام حسین(ع)جانفشانی کردند و درتاریخ بخوانیدکه چگونه جانفشانی کرد و به شهادت رسید(4) .
فعالیت جوانان در عزاداری امام حسین(ع):
امروز هم جوانان ما هم در صحنه وعاشق اهل بیت هستند وعلیرغم بیکاری ومشکلات در هرگوشه ای که قدم می گذارید شما می بینید که جوانان آمده اند ویک خیمه ای برپاکرده اند وبه مردم چای ودمنوش می دهند وبا این که درآمدی هم ندارند از جیب خودشان هزینه می کنند وموکب زد ه اند وعلیرغم این همه دشمنی شما می بینید که اینگونه عاشق امام حسین(ع) هستند ودر فضای مجازی می بینیم که شیطان انواع و اقسام ریسمانهای خودش را برای گمراه کردن جوانان ما انداخته است ولی در تاسوعا وعاشورا همه زحماتش برباد می رود امام حسین(ع)چنین نقش هدایتگری داردبنابراین ازمجالس سیدالشهداء(ع) بیشتر استفاده کنید وفیض ببرید وخودتان و فرزندانتان را بیمه کنید، حالا مراسمات خیلی خوب وباشکوهی برگزار می شود،اهل بیت می خواهند دست ما را بگیرند و هدایت کنند، ما باید قدردان باشیم وما هرچه که داریم از امام حسین (ع)وحضرت زهرا(س)وامیرالمومنین (ع) وهدایتگری اهل بیت داریم.امشب به فرمایش مداحان شب علی اکبر(ع) است، خدایا به آبروی علی اکبر(ع) همه جوانان را حفظ کن .به یک پدر شهیدی خبر دادند که فرزندت علی شهید شده است به معراج الشهداء بیا وفرزندت را ببین، می گوید من از همان ابتدا که وارد شدم دیدم که یک جنازه ای را گذاشته اند وروی آن ر اهم پوشیده اند وقدی بلند ورشید داشت وقت یکه چشمم به آن جنازه افتاد گفتم خدا به پدر ومادر این جوان صبر بدهد، همه والدین شهداء آمدند وجنازه فرزندانشان را تحویل گرفتند ودیدم که هیچکدام علی پسرمن نیستند ویک دفعه امدم وبالای جنازه همان اولین جنازه ای که دیده بودم روپوش آن را کنار زدم و دیدم که او علی من است وآن وقت دیدم که بر امام حسین(ع) چه گذشت ومن تا به حال نفهمیده بودم که چرا امام حسین(ع) سر علی اکبر را بر دامن گذاشتند وزمانی که سر فرزند شهیدم را برسینه گذاشتم آن وقت فهمیدم بر امام حسین(ع) چه گذشت ، صد وبیست نفر را به هلاکت رسانده است وفرزند بزرگ حسین است ، عمر سعد گفت: تا می توانید داغ بر دل حسین بگذارید وهر چه عقده که دارید بر سرعلی اکبرخالی کنید وآنقدر بر بدن علی اکبر نیزه وشمشیر زدند که بدن او قطعه قطعه وپاره پاره شد.
الا لعنة الله علی القوم الظالمین سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ
قال صادق(ع): يَا فُضَيْلُ «تَجْلِسُونَ وَ تُحَدِّثُونَ؟» قَالَ: نَعَمْ، جُعِلْتُ فِدَاكَ. قَالَ: «إِنَّ تِلْكَ اَلْمَجَالِسَ أُحِبُّهَا، فَأَحْيُوا أَمْرَنَا يَا فُضَيْلُ ، فَرَحِمَ اَللَّهُ مَنْ أَحْيَا أَمْرَنَا. (1)
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع)، السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)،یا بقیة الله ، یا اباصالح، ادرکنا واغثنا.
استفاده کردیم از فرمایشات جناب حجت الاسلام والمسلمین موسوی حاج آقای موسوی وجناب حاج آقای ایزدی ان شاء الله که فیض می بریم از مداحی برادرمان مداح اهل بیت وان شاء الله که خدای متعال این عشق واین علاقه واین ابرازارادت به ساحت مقدس امام حسین(ع) را با شهدای کربلا از همه ما قبول بگرداند ، از هیئت امنای این بقعه معظم وهمه عزیزانی که دست اندر کاروبرنامه ریز هستند تا این مجلس باشکوه برگزار شود صمیمانه تشکر وقدردانی می کنم .برادران وخواهران که شَرَفِ حضور دارید در این مجلس اباعبدالله الحسین(ع)، اینگونه مجالس مورد قبول ومورد پسند ومورد دعای اهل بیت است .
ثواب برپایی مجالس عزا برای اهل بیت:
حدیثی را که خدمتتان عرض کردم امام صادق (ع)به یکی از اصحاب باوفای خودشان بنام فضیل سوال کردند: « تجلسون و تحدثون؟» آیا مجلس برپا می کنید وآیا در مجالس ما می نشینید وآیا احادیث ما را در مجالس تان ذکر می کنید وکلام ما را یادآوری می کنید (شما ادب را نگاه کنید) « جعلت فداك » جانم به قربانتان ، بله ما مجلس برپا می کنیم واحادیث شما را در این مجالس ذکر می کنیم ونام شما را می بریم وهر ساله در این مجالس شرکت می کنیم،امام فرمودند: آفرین « إن تلك المجالس أحبها » من هم این مجالس را دوست دارم ( خیلی حرف است که امام معصوم از این مجالس شیعیان تعریف کرده است )وبعد فرمودند: امر ما را احیا کنید ونگذارید نام ما فراموش بشود، همین که شما در این مجالس شرکت می کنید ودور هم جمع می شوید ومجالس ما را باشکوه برگزار می کنید نام ما زنده می ماند وامر ما را احیا کنید .
تلاش منافقان برای فراموشی غدیر:
برادران وخواهران بعد ازاینکه رسول خدا دست مولا امیرالمومنین (ع) را گرفتند وبه عنوان امام وپیشوا معرفی کردند تمام هَّم وغم منافقان این شد که نامی از علی نباشد ونام اهل بیت فراموش بشود ، اولاً که می خواستند غدیر برپا نشود ولی موفق نشدند منتهی یک طوماری نوشتند( شما در فضا مجازی در باب آن طوماری که اولی ودومی نوشتند جستجو کنید )که پیامبر(ص)در خطبه غدیر نوشتند صحیفه وفرمودند خدا اصحاب صحیفه را لعنت کند ،آنها یک طوماری را نوشتند وهمه هم آن را امضاء کردند که پیغمبر(ص) انسان خوبی بود،ازدنیا رفت ولی بعد از خودش کسی را به عنوان امام وپیشوا تعیین نکرده است وما بزرگان اصحاب شهات می دهیم وبرنامه این شد تا غدیر فراموش بشود ونامی از اهل بیت وعلی وحسن وحسین(ع)برده نشود؛ این سیاست روز آن زمان بود که پول هم هزینه می کردند و روحانیون درباری آنها نیزهمین معارف را تبلیغ می کردند تا غدیر فراموش بشود.
وظیفه ما برای احیای معارف اهل بیت:
حالا ما باید چکار کنیم ؟ ما باید بر ضد آن رفتار کنیم ونام اهل بیت را احیا کنیم وزنده نگه داریم وبرای همین است که فرمودند برای فرزندانتان نام علی وفاطمه را انتخاب کنید تا نام ما احیا شود و حتی می فرمایند وقتی که صله رحم می کنید امر ما شیعه واهل بیت احیا می شودوبعد حضرت فرمودند: « فأحیوا أمرنا یا فضیل» امرما را احیا کنید وبعد دعا کردند« فرحم الله من احیی امرنا » خدا رحمت کند کسانی را که امر ما را احیا می کنند، الان این دعا شامل جوانان این مجلس وپیرغلامان اباعبدالله، عاشقان امام حسین (ع) می شود،یکی از این راهها جلسه برگزار کردن ،روضه های خانگی رفتن، لباس مشکی پوشیدن، ایام ولادت آنها را جشن گرفتن و به عشق ولادت امام حسین(ع) ودیگراهل بیت بین همسایه ها شیرینی پخش کردن ودر مجلس عزای آنها شرکت کردن ، اینها امر اهل بیت را زنده نگه می دارد ویک راه دیگر هم دارد واینکه فرزندان خودتان را به حوزه علمیه بفرستید تا طلبه بشوند وعلوم اهل بیت را فرا بگیرند تا در این دنیای بزرگ دین خدا را تبلیغ کنند، اگر فرزند شما طلبه شود وزبان انگلیسی ودیگر زبانها را یاد بگیرد و به میان انسانها برود آنها را هدایت وراهنمایی کند ،امروز چقدر در هند زندگی می کنند که گاوپرست ودر چین چقدر بت پرست هستندوبالاخره یک کسی باید اینها را احیا کند وزنده نگه دارد، یکی از راههای احیا این است که طلبه شود ودرس بخواند و زحمت بکشد وعلوم اهل بیت را فرا بگیرد ویکی دیگر از راههایش همین اقامه مجلس عزاست ، قربان قدمهایتان که شما در این مجلس اهل بیت شرکت می کنید وعده ای هم برای اهل بیت خدمت می کنند واین خیلی قیمتی است این نکته اول بود.
امام حسین(ع) کشتی نجات :
نکته دوم اینکه برادران وخواهران ! امام حسین(ع)برای هدایت و دستگیری است، او کشتی نجات است ، وظیفه امام هدایتگری است که دست انسانها را بگیرد والان هم همین است فرقی می کند والان هم مجالس امام حسین(ع) شفا بخش است واگر انسان خالص ومخلص بیایدویا حسین بگوید، گِره هایش باز می شود، دردهایش درمان می شود
دیدار امام حسین (ع) با مرد عثمانی مذهب:
امام (ع) حرکت کردند ، یک شخصیتی بود که تفکر شیعه نداشت وپیرو دیگران وعثمانی مذهب بود و اصلاً دلش نمی خواست که با امام روبرو بشود والان هم چنین انسانهایی وجود دارندکه دلشان نمی خواهد با مقام معظم رهبری آشتی کنند؛ این آقا هرکجا که امام خیمه وخرگاهشان را برپا می کردندعبور می کرد ودرآنجا خیمه نمی زد تا اینکه اتفاقاً دریک کاروانسرا با امام همراه شد وچاره ای هم نبود ؛آمد وخیمه اش را برپا کرد واز حج هم برمی گشت امام به او پیغام دادند گفتند که فلانی بیا من می خواهم تو را ببینم ، این فرد در حال غذا خوردن بود ودر حال گذاشتن لقمه در دهانش بود که پیک امام برای او پیغام آورد ؛ مات ومبهوت ماند اما همسرش که خانم صالحی بود نام این فرد زهیرابن قین بود،همسرش به او گفت: زهیر پسر پیغمبر تو را دعوت کرده است، چرا معطلی وجواب او را نمی دهی ؟ زهیر مرتب باخودش کلنجار می رفت و می گفت: من خودم را از امام حسین جدا کردم و بالاخره با هزار نگرانی وناراحتی بلند شد و به خیمه امام رفت وهمین آدم ناراحت رفت ،در خیمه امام چه اتفاقی افتاد وچه چیزی شد وامام چه کلامی به اوگفتند، ما واقعاً نمی دانیم که خوشحال برگشت وچهره ناراحت او تغییر کرد و حسینی شد، این خاصیت مجلس امام حسین(ع)است، اگر انسان خالص ومخلص به در خانه سیدالشهداء(ع) بیاید امام دستگیری وکمک می کنند وبعد زهیر دستور داد تاخیمه اش را به کنار خیمه سیدالشهداء(ع) ببرند وگفت : من دیگر حسینی شده ام ومی فهمیدکه عاقبت کار چیست وبه همسرش هم گفت اگر می خواهی با من همراه بشوی که عاقبت مشخص است واگر هم نمی خواهی که من طلاقت را می دهم وبه قبیله خودت باز گرد و برخی می گویند تا آخر زهیر را همراهی کرد وبرخی هم می گویند او جدا شد (2)خوب این فرد عثمانی مذهب به کجا رسید که یکی از فرماندهان لشکر امام حسین(ع) شد .
گفتگوی امام حسین(ع) با عبیدالله ابن حُر جعفی:
یک شخصیت دیگری هم بنام عبیدالله ابن حُر جعفی که پهلوان وشجاع بود ولی نه پیرو عثمان ونه پیرو علی(ع) بود ونه می خواست طرف یزید و نه می خواست طرف امام حسین(ع) باشد وکاری به این مسائل نداشت واز شهر کوفه هم بیرون آمده بود برخی می گویند امام برای بعضی ها پیک فرستادند و برخی هم می گویند امام خودشان شخصاً به خیمه آنها رفتند واین عبیدالله هم از جمله افرادی بود که امام خودشان شخصاً به خیمه او رفتند وبعد عبیدالله رو به امام کردند وگفتند: آقا محاسن شما خیلی مشکی است آیا رنگ آن طبیعی است یا آن را خضاب کرده اید؟ امام فرمودند مصائب و مشکلات من زیاد بوده است ومن زود پیر شده ام و به همین جهت محاسنم را رنگ کرده ام وبعد امام فرمودند : عبیدالله ابن حُر جُعفی! تو خیلی گناهکار هستی وگناهان زیادی انجام دادی( چون این فرد از امیرالمومنین(ع) حمایت نکرده بود) بیا توبه کن و ما را یاری کن ، عبیدالله گفت: آقا من از کوفه بیرون آمده ام ونه می خواهم با یزید ونه می خواهم که با شما باشم ( اینگونه افراد خنثی وبی تفاوت درجامعه امروز هم زیاد هستند که کاری به کارکسی ندارند وسرشان به کارخودشان است که این خوب نیست )انسان باید تا زنده است حق را بشناسد وپیرو وتابع حق باشد، حرکت کند وحمایت کند، ولِّی خدا را بشناسدواز عقل و فکرش در راه صحیح استفاده کند وبفهمد امروز پرچم حق وباطل دست کیست امام حق را بشناسد وحمایت کند، عبیدالله گفت: آقا من به بیرون از کوفه آمده ام تا در این مسائل نباشم امایک اسب و شمشیر خوبی دارم که به شما هدیه می کنم واین اسب اسبی است که در هیچ جبهه ای من را جا نگذاشته است، آقا فرمودند من نه شمشیر ونه اسب تو را می خواهم بلکه من جان تو را می خواستم هدایت کنم(3).آیت الله جوادی آملی نقل می کنند که حضرت امام خمینی(ره) یک نامه برای گورباچف نوشتند وفرمودند این نامه را که می بری همینطور به دست گورباچف ندهی واین نامه را کلام به کلام بخوانید واگر نیاز به شرح وتوضیح هم داشته باشد برای او توضیح بدهید آیت الله جوادی آملی می گوید وقتی که من این نامه را برای گورباچف خواندم آن قسمتی که امام نوشته بودند از این پس کمونیسم را باید درموزه ها سراغ گفت گوش های گورباچف سرخ شد وبعد که نامه تمام شد گفت: شما در امور کشورمن دخالت کرده ای آیت الله جوادی آملی می فرمودند : از آسمان کشورت تا زمینش مال خودت، امام با کشور شماکاری ندارد بلکه امام جان شما ر امی خواهد ومی خواهد که شما را هدایت کندومی خواهد بگوید که شما مثل یک شاخه نیستید که خشک بشوید بلکه به درخت توحید وصل هستید، امام حسین(ع) هم به عبیدالله فرمودند: من خودت را می خواهم که آقا باشی و می خواهم که هدایت بشوی وهر چه که امام گفتند عبیدالله امام را همراهی نکرد و بعداً هم پشیمان شد وبسیار گریه می کرد ومی سوخت ومی گفت مظلوم تر از حسین ندیدم که دست همسر و فرزندانش را گرفت وپیش من آمد ولی من او را یاری نکردم و دیگر کار از کار گذشت ، آن لحظه ای که می بایست در صحنه باشید پای کار نباشید دیگر به درد نمی خورد.
فداکاری خانواده مسیحی در رکاب امام حسین(ع):
یک خانواده دیگر هم بودند که امام با آنها برخورد کردند ومسیحی بودند ، امام به خیمه آنها رسیدند وپیرزنی بنام قمر بود وآنجا خشکسالی هم بود وقتی که امام آمدنداز او سوال کردند چه مشکلی داری؟ پیرزن گفت: خشکسالی است وما آب نداریم وامام در بیرون خیمه آن پیرزن پای مبارکشان را به سنگی زدند وچشمه ای جاری شد پیرزن خوشحال شد وگفت: امروز مسیح به خیمه ما آمد وبعد امام از احوال او جویا شدند که پیرزن گفت: من پسری به نام وهب دارم که به تازگی ازدواج کرده است وامام فرمودند وقتی که پسر وعروست آمدند بگوکه حسین فرزند فاطمه وعلی وپیغمبر از شما یاری خواسته است وبعد هم که آمدند وبسیار در رکاب امام حسین(ع)جانفشانی کردند و درتاریخ بخوانیدکه چگونه جانفشانی کرد و به شهادت رسید(4) .
فعالیت جوانان در عزاداری امام حسین(ع):
امروز هم جوانان ما هم در صحنه وعاشق اهل بیت هستند وعلیرغم بیکاری ومشکلات در هرگوشه ای که قدم می گذارید شما می بینید که جوانان آمده اند ویک خیمه ای برپاکرده اند وبه مردم چای ودمنوش می دهند وبا این که درآمدی هم ندارند از جیب خودشان هزینه می کنند وموکب زد ه اند وعلیرغم این همه دشمنی شما می بینید که اینگونه عاشق امام حسین(ع) هستند ودر فضای مجازی می بینیم که شیطان انواع و اقسام ریسمانهای خودش را برای گمراه کردن جوانان ما انداخته است ولی در تاسوعا وعاشورا همه زحماتش برباد می رود امام حسین(ع)چنین نقش هدایتگری داردبنابراین ازمجالس سیدالشهداء(ع) بیشتر استفاده کنید وفیض ببرید وخودتان و فرزندانتان را بیمه کنید، حالا مراسمات خیلی خوب وباشکوهی برگزار می شود،اهل بیت می خواهند دست ما را بگیرند و هدایت کنند، ما باید قدردان باشیم وما هرچه که داریم از امام حسین (ع)وحضرت زهرا(س)وامیرالمومنین (ع) وهدایتگری اهل بیت داریم.امشب به فرمایش مداحان شب علی اکبر(ع) است، خدایا به آبروی علی اکبر(ع) همه جوانان را حفظ کن .به یک پدر شهیدی خبر دادند که فرزندت علی شهید شده است به معراج الشهداء بیا وفرزندت را ببین، می گوید من از همان ابتدا که وارد شدم دیدم که یک جنازه ای را گذاشته اند وروی آن ر اهم پوشیده اند وقدی بلند ورشید داشت وقت یکه چشمم به آن جنازه افتاد گفتم خدا به پدر ومادر این جوان صبر بدهد، همه والدین شهداء آمدند وجنازه فرزندانشان را تحویل گرفتند ودیدم که هیچکدام علی پسرمن نیستند ویک دفعه امدم وبالای جنازه همان اولین جنازه ای که دیده بودم روپوش آن را کنار زدم و دیدم که او علی من است وآن وقت دیدم که بر امام حسین(ع) چه گذشت ومن تا به حال نفهمیده بودم که چرا امام حسین(ع) سر علی اکبر را بر دامن گذاشتند وزمانی که سر فرزند شهیدم را برسینه گذاشتم آن وقت فهمیدم بر امام حسین(ع) چه گذشت ، صد وبیست نفر را به هلاکت رسانده است وفرزند بزرگ حسین است ، عمر سعد گفت: تا می توانید داغ بر دل حسین بگذارید وهر چه عقده که دارید بر سرعلی اکبرخالی کنید وآنقدر بر بدن علی اکبر نیزه وشمشیر زدند که بدن او قطعه قطعه وپاره پاره شد.
الا لعنة الله علی القوم الظالمین سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ
پی نوشت:
1- قرب الإسناد , جلد 1 , صفحه 36
2- انساب الاشراف ج۳، ص۱۶۷- ۱۶۸/ تاریخ الطبری ج۴، ص۲۹۸ / تنقیح المقال ج۱، ص۴۵۲-۴۵۳/ الاخبار الطوال ص۲۴۶-۲۴۷
3- مقتل الحسین، مقرّم، ص 189، الفتوح، ج 5، ص 131 – 133/ تأمّلی در نهضت عاشورا ، ص 89.
4- لهوف،سید بن طاوس، ص۶۳ / مناقب،ابن شهر آشوب، ج۳، ص۲۵۰ / مقتل خوارزمی،خوارزمی ج۲، ص۱۵-۱۶.
انتشار در سایت: سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود
نویسنده: عرب
لینک مستقیم: http://yascms.ir/index.php?module=News&do=View&id=9147
نویسنده: عرب
لینک مستقیم: http://yascms.ir/index.php?module=News&do=View&id=9147