سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود

حضور وسخنرانی امام جمعه محترم در مراسم رحلت رسول اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع)


حضور وسخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی امام جمعه محترم در مراسم شب رحلت رسول اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) در محل حسینیه حضرت اباالفضل(ع) روستای فتح آباد از توابع یزدان اباد زرند مورخه98/08/04




سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی درمراسم شب رحلت رسول اکرم حسینیه حضرت اباالفضل(ع) روستای فتح آباد یزدان آباد مورخه898/08/04



اَلحَمدُ اللِه رَبِ اِلعالَمینَ الصَلاة وَالَسلامُ عَلی عَبِداللِه وَ رَسُولِهِ وَحَبیبِه وَصَفیهَ وَحافِظِ سِرِه وَمُبَلغِ رِسالاتِه سِیدِنا وَ مَولانَا اَبِی القاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَد صلی الله علیه وآله وسلّم وَعَلی آله الطَیِبینَ الطاهِرین المَعصُومینَ اَلهُداةِ المَهدیین وَالَلعنَ الدائم عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ ِاِلی قِیامِ یَومِ الدین .

قال الله الحکیم فی کتابه : « مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم»(1)

السلام علیک یا خاتم النبییین(ع) ، السلام علیک یا حسن بن علی (ع)، السلام علیک یا صاحب الزمان(عج).

خشنودی مولایمان صاحب الزمان(عج) ، سلامتی رهبر عزیز و بزرگوار مان، شادی روح امام راحل عظیم الشأن، شادی ارواح طیبه شهدا ، شهدای والا مقام شهرستان، شهدای مدافع حرم، یگانه شهید مدافع حرم شهرستان شهید سرافراز علی عظیمی، شادی ارواح مطهر شهدای گمنام شهرستان ،شهدای والامقامی که وابسته به این منطقه هستند، سلامتی خودتان و خانواده و فرزندانتان اجماعاً صلوات.

شب رحلت جانگذار پیامبر اعظم(ص)وسبط اکبر امام حسن مجتبی(ع) است، این مصیبت و عزا را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر(عج) و به همه شما ارادتمندان و علاقمندان تسلیت عرض میکنم . استفاده کردیم از فرمایشات جناب حجه الاسلام ایزدی واز بانی و بانیان محترم در این شب مصیبت و عزا هم صمیمانه تشکر و قدردانی میکنم، ان شاءالله خدای متعال این عزاداری ها را به احسن الوجه از همه ما قبول بگرداند.

ارزش واهمیت نام مقدس رسول خدا(ص):

برادران و خواهران حرمت نام مقدس رسول خدا بسیار والا و زیاد است ،ابو هارون می گويد: در مدينه همواره به خدمت امام صادق عليه السّلام مى‌رفتم، چند روزى نتوانستم به خدمت آن بروم، روزى به خدمتش شرفیاب شدم، به من فرمود: « لَمْ أَرَكَ مُنْذُ أَيَّامٍ يَا أَبَا هَارُونَ » اى ابا هارون! چند روز است تو را نمى‌بينم‌؟! « فَقُلْتُ وُلِدَ لِي غُلَامٌ » عرض كردم: برايم پسرى به دنيا آمده است. «فَقَالَ بَارَكَ اللَّهُ فِيهِ فَمَا سَمَّيْتَهُ» فرمود: خداوند او را برايت مبارك گرداند! نامش را چه گذاشته‌اى‌؟ « قُلْتُ سَمَّيْتُهُ مُحَمَّداً» عرض كردم: او را محمّد نام نهادم. (همین که امام صادق (ع) این جمله را از من شنید )« قَالَ فَأَقْبَلَ بِخَدِّهِ نَحْوَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يَقُولُ مُحَمَّدٌ مُحَمَّدٌ مُحَمَّدٌ حَتَّى كَادَ يَلْصَقُ خَدُّهُ بِالْأَرْضِ» امام عليه السّلام درحالى كه مى‌فرمود:«محمّد، محمّد، محمّد» گونه‌اش را آن اندازه به زمين نزديك نمود كه نزديك بود كه به زمين بچسبد. « ثُمَّ قَالَ بِنَفْسِي وَ بِوُلْدِي وَ بِأَهْلِي وَ بِأَبَوَيَّ وَ بِأَهْلِ الْأَرْضِ كُلِّهِمْ جَمِيعاً الْفِدَاءُ لِرَسُولِ اللَّهِ ص» سپس فرمود: خودم، فرزندم، خاندانم، پدر و مادرم و همۀ اهل زمين به فداى پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلم ! (این احترام به نام مقدس رسول خداست)« لَا تَسُبَّهُ وَ لَا تَضْرِبْهُ وَ لَا تُسِئْ إِلَيْه» فرزندت را دشنام نده، او را نزن و با او بداخلاقى نكن. « وَ اِعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ فِي اَلْأَرْضِ دَارٌ فِيهَا اِسْمُ مُحَمَّدٍ إِلاَّ وَ هِيَ تُقَدَّسُ كُلَّ يَوْمٍ » و بدان كه در روى زمين هر خانه‌اى كه در آن نام محمّد باشد، هرروز آن خانه تقديس مى‌شود.(و خداوند به آن خانه نظر لطف دارد).(2) امروزه برخی دنبال نام هایی برای فرزندان خود می گردند که کسی نگذاشته باشد و از نامهایی که از اسما و صفات خداوند است و از نامهای انبیا و ائمه پرهیز می کنیم و حال اینکه امام صادق(ع) چنین به نام پیامبر(ص) احترام می گذارند.امشب شب رحلت پیامبر(ص) ماست ،پیامبر اعظم بالاترین خلق خداست ،همه ما جمع شدیم تا در این مجلس عزای رسول خدا عرض تسلیتی به حضرت صاحب الامر(عج) داشته باشیم.

وجود مقدس رسول اکرم(ص) مانع از عذاب الهی است:


وجود مقدس پیامبرخدا(ص) مانع از غذاب الهی است .چنانچه خدای تبارک و تعالی در قرآن می فرماید:« ما کانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فيهِمْ » ولی ( ای پیامبر! ) تا تو در میان امت هستی ، خداوند آنها را مجازات نخواهد کرد «وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» و ( نیز ) تا استغفار می کنند ، خدا عذابشان نمی کند. (3)تا حدی پیامبر خدا(ص) در پیشگاه خداوند ، شخصیت والا داردکه خدای متعال می فرماید: ای رسول ما تا زمانی تو در میان امت هستی ، من آنها را عذاب نمی کنم. البته بعد از وفات هم رسول خدا (ص) می فرماید: من مایه خیر و برکت هستم چون اعمال شما بر من عرضه می شود، ومن برای شما استغفار میکنم.استغفار پیامبر مستجاب است . وجود رسول خدا در زمان حیات موجب رفع عذاب است چون برای هدایت و دستگیری ما آمدند تا انسانها را از ظلم و ستم و غل و زنجیر توهمات نحات بدهند. امروز دنیا محتاج خلق و خوی و رفتار پیامبر ماست. شما ببینید در عالم مسیحیت برای ولادت عیسی مسیح چه جشنی برگزار می کنندو چقدر برای او حرمت قائل هستندو نام او را می برند ولی ما چقدر برای پیامبر خود حرمت قائل هستیم؟ تنها یک شب در سال ما برای پیامبر خود مجلس می گیریم و عزاداری می کنیم و اخلاق و رفتار و سیمای رسول خدا را در مجالس خود بیان کنیم ما نیاز داریم تا پیامبر خودمان را از نو بشناسیم و با خلق و خوی او آشنا شویم .

دو کلید نجات از بیان خداوند متعال:


خدای متعال دو چیز را مانع عذاب الهی می دانند یکی وجود مقدس رسول خدا و توسل به او و دیگری استغفار است . این دو کلید نجات از دیدگاه قرآن است . یکی وجود مقدس رسول خدا که باید رفتار ما نیز شبیه رفتار رسول خدا باشدو دوم در زندگی از خداوند بخاطر گناهان و خطاهایمان عذرخواهی کنیم که به این عمل استغفار می گویند. استغفار یعنی طلب بخشش کردن که این دو رفع عذاب و رفع خشم پروردگار می کند.تازمانی امت اهل استغفار باشند عذاب هایی که بر اقوام دیگر نازل شد بر امت مسلمان نازل نمی شود.اگر می بینیم در زندگی مشکلات و گرفتاری داریم و هرچه تلاش می کنیم زندگی ما سامان نمی گیرد ،چاره کار رو به خدا کردن و استغفار کردن است . اگر انسان در زندگی اهل استغفار شد ، دعای او مستجاب می شود و از نظر مالی تمکن مالی پیدا می کند ووضعیت زندگی او عوض می شود.

تاثیر استغفار در استجابت دعا:

شخصی نزد آیت الله بهجت رفت و گفت : سالها ازدواج کرده ام ولی بچه دار نمی شوم . آقا فرمودند: مرتب استغفار کن ، با زبان و قلب بگوییم استغفر الله . شخصی دیگری آمدو گفت مشکل مالی دارم به او هم فرمودند استغفار کنید. قرآن می فرماید اگر امت اهل استغفار شوند به قحطی آب و غذا دچار نمی شوند. پس دو امان برای ما هست یکی وجود مقدس پیامبر خاتم و دیگری استغفار. یعنی انسان در زندگی ارتباط خود را با خدا قطع نکند همه ما باید وصل به درخت توحید باشیم . اگر شاخه درختی را ببرید خشک می شود بنابراین اگر ما را از ذکر و یاد خدا جدا کنند روح ما می میرد پس روح زنده است اگر به درخت توحید وصل باشد.« وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي» (4) خداوند از روح خود در ما دمیده است ، بنابراین حیات معنوی ما بستگی به اتصال به مبدا حی دارد. خداوند مبدا زنده بودن ماست، ما اگر بخواهیم در زندگی سرافراز و خوشبخت باشیم باید وصل به درخت توحید باشیم. اگر اهل ذکر و یاد پروردگار شدیم و زندگی الهی و معنوی داشتیم زندگی رونق پیدا میکند.از حضرت آیت الله بهجت سوال کردند شما برای همه حاجات استغفار را توصیه می کند، فرمود : بله قرآن به ما یاد داده است. چنانچه در سوره نوح هم می خوانیم : « يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ ...» (5) « يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا» (6) «وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ »(7) اگر مردم اهل استغفار شدند خداوند به آنها فرزند میدهدو آسمان و زمین برآنها خیرات وبرکات نازل می کند. رسول خدا(ص) به هر مجلسی که می رفتند، 70 مرتبه استغفار می کردند. « استغفرالله » کلیدی بود که خدمت شما عرض کردم .کسانی که می گویندچرا حاجات ما برآروده نمی شود و گره به کار ما افتاده است و مشکلات مارا احاطه کرده است ، جواب قرآن این است : اگر انسان اهل ذکر واستغفار باشد ، گره ها و مشکلات او در زندگی حل می شود.

پیامبراعظم(ص) الگو واسوه مسلمانان:

وجود مقدس پیامبر اعظم(ص) مایه رحمت و برکت است و اسوه و الگویی برای ما در زندگی هستند و اینکه انسان اهل ذکر و استغفار باشد، زندگی گلستان خواهد شد .

اخلاق ورفتار خود را به رسول خدا(ص) شبیه کنید:

نکته بعدی اینکه برادران و خواهران امروز جامعه بشریت بسیار نیازمند اخلاق رسول خداست، آن شخصیت والا که وقتی وارد مسجد می شد با اصحاب ومردم حلقه وار دور هم می نشستند و هیچ امتیازی را در نشستن برای خود قائل نبودند و اگر کسی وارد مجلس می شد نمی توانست رسول خدا را تشخیص دهد. چرا آمار طلاق در جامعه امروز ما روز به روز بیشتر می شود ؟ برای اینکه هوس ها و خودخواهی ها بیشتر شده است،اگر اخلاقی زندگی کنندو یکدیگر را تحمل کنندو اهل گذشت باشند زندگی ها این قدر دچار مشکل و گرفتاری نخواهد شد، اگر جامعه نگاه کند به شیوه رفتاری که پیامبر خدا داشتند،گرفتاری ها خیلی کم می شود حال ما چگونه خودرا شبیه رسول خداکنیم ؟ یک رو زرسول خدا در جمع اصحاب خود فرمودند : « ألا اُخْبِرُکُمْ بِاَشبَهِکُم بی؟ » آیا شما را از شبیه ترینتان به خودم با خبر نسازم؟ « قَالوا: بَلی یا رَسولَ اللّه ِ. »گفتند: آری‌ ای رسول خدا! « قالَ: اَحسَنُکُم خُلقا وَاَلیَنُکُم کَنَفا وَ اَبَرُّکُم بِقَرَابَتِهِ وَ اَشَدُّکُم حُبّا لاِِخوانِهِ فی دینِهِ وَ اَصبَرُکُم عَلَی الحَقِّ وَاَکظَمُکُم لِلغَیظِ وَ اَحسَنُکُم عَفْوا» فرمودند: هر کس خوش اخلاق تر، نرم خوتر، به خویشانش نیکوکارتر، نسبت به برادران دینی اش دوست دارتر، بر حق شکیباتر، خشم را فروخورنده‌تر و با گذشت‌تر و درخرسندی و خشم با انصاف‌تر باشد.(8) یهودیان شکمبه شتر بر سر پیامبر خالی می کردند، خار مغیلان جلو یپای پیامبر می ریختند ولی حضرت با مهربانی با آنها برخود میکردند .

برخورد نیکوی رسول خدا(ص) با مرد یهودی:

نمونه آن مدارای آن حضرت با مرد یهودی است که ادعا می کرد از پیامبر طلب کار است. او روزی در کوچه جلوی پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله) را گرفت و مدعی شد که از آن حضرت طلب کار است. پیامبر فرمود: اولا من بدهکار تو نیستم. ثانیاً، الان پول همراه ندارم، اجازه بده بروم. یهودی می گفت: تا بدهی مرا ندهی به هیچ وجه نمی گذارم از اینجا بروی. هر قدر پیامبر با او لطف و نرمش نشان می داد، او بیشتر خشونت به خرج می داد، تا آنجا که با پیامبر گلاویز شد. ردای پیامبر را لوله کرد، دور گردن آن حضرت پیچید و می کشید، به نحوی که اثر قرمزی اش در گردن پیامبر ظاهر شد. وقتی مسلمانان با خبر شدند، خواستند با آن یهودی برخورد کنند، اما حضرت فرمود: کاری نداشته باشید! من خودم می دانم که چه کنم. حضرت آن قدر نرمش و مدارا از خود نشان داد که یهودی همان جا گفت: «أشهد أن لا اله الا اللّه و أشهد أنّک رسول اللّه» و گفت: تو با این قدرتی که داری، این همه تحمّل نشان می دهی! این تحمّل و صبر عادی نیست، بلکه تحمّل پیامبرانه است و مسلمان شد.(9) این اخلاق پیامبر است ، تا این حد صبر و تحمل داشتند،نمونه دیگر : چند روز بود که از آن مرد یهودی که سر راه پیامبر می نشست و او را اذیت می کرد حتی شکمبه گوسفند روی سر حضرت خالی کرده بود، خبری نبود ،پیامبر سراغش را گرفتند ، اصحاب گفتند بیمار شده است ، پیامبر مقداری خوراکی تهیه کردو به عیادت او رفت، یهودی شرمنده شد و گفت کاش زمین دهان باز می کردو مرا می بلعید ،من این همه پیامبر را اذیت کردم حالا بیمار شدم و ایشان به عیادت من آمده است ،کدامیک از ما این کارها را در زندگی می کند و به عیادت دشمن خود می رود و یا در زندگی مانند پیامبر (ص) صبر و تحمل داریم و تا این حد نسبت به همسایه و فامیل و خانواده مهربان هستیم ، این اخلاق پیامبر است که موجب گسترش و پیشرفت اسلام شد، خداوند می فرماید: ای مسلمانان شیوه تبلیغی شما باید مانند پیامبر باشد ، الگو و اسوه شما رسول خداست. حضرت فرمودند هر کدام از شما اخلاق بهتری داشته باشد به من شبیه تر است. نرم خو باشدو در زندگی غضبناک نباشد و نسبت به خویشاوندان بیشتر رسیدگی کند ،جامعه امروز ما نیزمند به این اخلاق است ، امروزه درآمدها بهتر شده است و ظاهر زندگی بهتر شده است ولی آنچه گمشده است، مسائل اخلاقی و رفتاری و سرکشی خانواده ها از یکدیگر است. خانوداه هایی که به هم پیوسته اندو به هم سرکشی می کنند ولو به بهانه دعا، هفته ای یک بار نوبتی دور هم جمع می شوند و یک غذای ساده را با هم می خورند، زندگی های آنها سامان پیدا می کندو از آن طرف قطع ارتباط با فامیل عمر انسان را کوتاه می کند، سرکشی عمر انسان را زیاد میکند. در روایتی پيامبرخدا (ص) می فرماید: بهترين شما كسى است كه براى خانواده خود بهتر باشد و من از همه شما براى خانواده ام بهترم (10)

شیوه رفتاری پیامبر(ص) در منزل:

در روایتی دیگر ، امام حسین (ع) از امیرالمومنین (ع) سوال می کنند که پیامبر(ص) در منزل چگونه رفتار می کردند و چه شیوه رفتاری داشتند؟ «کانَ [رسولُ الله]إذا أوَى إلىَ مَنزِلِهِ، جَزَّءَ دُخُولَهُ ثَلاثَةَ أجزَاءٍ » پیامبر (صلی الله علیه و آله) وقت خود را در منزل به سه قسمت می کرد: « جُزءاً لِلَّهِ، وَجُزءاً لِأهلِهِ، وَجُزءاً لِنَفسِهِ » بخشی برای (عبادت) خدا، بخشی برای خانواده و بخشی برای خویش (11) وبخشي را که براي خودش بود و وقت خودش را با مردم قسمت مي کرد. رسول خدا(ص)کارهای شخصی را خودشان انجام میدادند، این شیوه اخلاق و رفتار رسول خداست.

دو چیز را در میان شما به یادگار می گذارم:

همچنین حضرت دو مطلب را در پایان عمر تاکید داشتند ، فرمودند : « من از میان شما می روم و دو چیز سنگین و گرانبها از خود در میان شما به امانت می گذارم کتاب خدا (قرآن) و عترتم که این دو هرگز از همدیگر جدا نمی شوند تا وقتی که بر من نزد حوض کوثر وارد شوند.» (12) اگر می خواهید در زندگی گمراه نشوید با قرآن باشید و از علی (ع) جدا نشوید .

روزهای آخر عمر رسول خدا(ص):

روز های آخر عمر پیامبر است و حضرت بخاطر زهری که زن یهودی در جنگ خیبر به پیامبردادند، سخت بیمار شدند، فرمودند قلم وکاغذ بیاورید تا وصیتی را برای شما بنویسم تا بعد از من گمراه نشوید(13) ،هرچند رسول خدا هفتاد روز قبل از آن ،وصیت خود را انجام دادند و قرآن و عترت را معرفی کردند و امیرالمومنین را به عنوان امام و جانشین معرفی کرده بودند و کار تمام شده بودو مردم با علی (ع)بیعت کرده بودند ولی منافقین می ترسیدند که نوشته ای از پیامبر برجا بماند، عمر به پیامبر جسارت کرد و اجازه نداد قلم و کاغذ بیاورد و توهین کرد و گفت : پیامبر(ص) تب دارد و هذیان می گوید نیازی به قلم و کاغذ نیست ، در میان حاضران برای آوردن و نیاوردن قلم و کاغذ، اختلاف شد و به یکدیگر پرخاش کردند(14). پیامبر(ص) فرمود: «از کنار من برخیزید، نزاع و درگیری نزد من سزاوار نیست.»(15) و به امیرالمومنین نیز وصیت کردند : علی جان وقتی من از دنیا رفتم، خود مرا غسل بده و کفن کن و پیش از همه بر من نماز بخوان و از من جدا نشو تا مرا به خاک بسپاری و از خدای متعال کمک بخواه(16) .

توطئه منافقان بعد از مرگ پیامبراکرم(ص):

پیامبر از دنیا رفتند، مردم می خواستند نماز بخوانند، حضرت به مردم فرمود: گروه گروه بر او نماز بخوانید وهمه فرادا بر پیامبر نماز می خواندند ، منتهی از روز اولی پیامبر از دنیا رفت صحنه عوض شد ، دو قبیله مشهور در مدینه بودند، قبیله های اوس و خزرج ، قبیله خزرج و مردم مدینه در محلی به نام سقیفه که قبل از اسلام در آن محل شورا برگزار می کردند، جمع شدند، امروز سعودی ها این محل را حفظ کردندو در کنار حرم پیامبر پارک زیبای درختکاری شده و سرسبزی ساختند و روی ان هم نوشتند : محل سقیفه بنی ساعده، بزرگان از مردم مدینه نشستند وگفتند پیامبر از دنیا رفته است و باید برای او جانشین انتخاب کنیم ، قبیله خزرج بزرگی داشتند به نام سعد بن عباده که پیر و مریض بود، او را در گلیم گذاشتند و به محل سقیفه آوردند و گفتند: حال که پیامبر از قریش بود و از دنیا رفته است، باید جانشین او از مردم مدینه و از انصار باشد، با اینکه هفتاد روز قبل با امیرالمومنین علی(ع) بیعت کرده بودند ، پیمان را شکستند و سعد بن عباده را جانشین پیامبر (ص)تعیین کردند خبر به ابوبکر و عمر و ابوعبیده جراح رسید که انصار در سقیفه بنی ساعده جمع شدند تا جانشین پیامبر را تعیین می کنند، آنها نیز بلافاصله خودشان را به این محل رساندند. در این هنگام امیرالمومنین مشغول غسل و کفن پیامبر بودند ومسلمانان نیز گروه گروه بر پیامبر(ص) نماز می خواندند و پیامبر وصیت کرده بود یا علی از جنازه من جدا نشو. این مطالب را خدمت شما عرض می کنم تا بخش مهم تاریخ اسلام بعد از رحلت پیامبر آشنا بشوید که چه اتفاقاتی در آن زمان افتاده است، بلافاصله عمر ، ابوبکر و ابوعبیده جراح خودشان را به محل سقیفه رساندندو گفتند استدلال شما اشتباه است اینکه پیامبر از قریش است و جانشین او هم باید از مدینه و انصار باشد غلط است، پیامبر فرمودند جانشین من از قریش است بنابراین جانشین باید از قریش و مردم مکه باشد . اختلاف افتاد سعد بن عباده درآن شلوغی نزدیک بود لگد مال شود. ابوبکر و عمر جانشینی پیامبر را به هم تعارف می کردند . در این هنگام قبیله اوس هم آمدند ، اوسی ها دشمن خزرجی ها بودند و دوست نداشتند سعد بن عباده از خزرج جانشین پیامبر شود ،آنها سالهای طولانی خون هم را ریخته بودند و با هم جنگیده بودند و به برکت اسلام بین آنها صلح برقرار شده بود، بعد از رحلت پیامبر شیطان بازهم ریشه های جهالت را بین آنها زنده کرد و اوسی ها به کمک عمر و ابوبکر آمدند و آخرین کلام عمر این بود ابوبکر رها کن ، الان وقت آن نیست و دست او را گرفت وگفت من به عنوان خلیفه پیامبر با تو بیعت کردم و بالافاصله قبیله اوس هم با او بیعت کردند و این اولین اتفاقی بود که در سقیفه بنی ساعده افتاد . وقتی یک نظامی نوپا بر سرکار می آید، باید اول رادیو و تلویزیون و رسانه را در دست بگیرند ، هدف اصلی منافقین هم گرفتن رسانه پیامبر که مسجد پیامبر بود.در این زمان ، قبیله ای از بیرون مدینه به نام قبیله اسلم برای خرید آذوقه به شهر مدینه وارد شدند، عمر و ابوبکر نزد آنها رفتند و گفتند: پهلوانان و شمشیرزنان تان را به کمک ما بفرستید تا ابوبکر حاکم شود و در ازای آن هرچه بخواهید ما به شما می دهیم،آنها برای خرید آذوقه همه پهلوانان و شمشیر به دستان خود را آورده بودند تا اموالشان را در بین راه کسی غارت نکند. گفتند ما همه گونه به شما کمک می کنیم. عمر می گوید کار سامان پیدا نمی کرد تا قبیله اسلم آمد و کار تمام شد. اینها اولین کاری کردند صبح مسجد پیامبر و منبر پیامبر را گرفتندو مردم را به زور جمع کردندو به مسجد آوردند. سلمان وابوذر به نزد امیرالمومنین آمدند حضرت مشغول سرو سامان دادن امورات وفات پیامبر بودند .یاران وفادار حضرت به ایشان گفتند که غاصبین مسجد پیامبر را گرفتند و به زور از مردم بیعت میگیرند. حضرت سوال کردند آیا می دانید چه کسی اول با ابوبکر بیعت کرد؟ گفت پیرمردی عصا زنان وارد مسجد شدو به ابوبکر سلام کردو با او دست دادو بیعت کرد . حضرت فرمودند او را شناختی؟ گفت نه حضرت فرمودند: او ابلیس بود(17)،کسانی هم که حاضر نبودند قبیله اسلم به زور آنها را وادار به بیعت کردند.غاصبین خلافت اول رسانه را گرفتند بعد مردم را هم جمع کردندو بیعت ها شروع شد، امیرالمومنین (ع) بدن پیامبر را و کفن دفن کردند ،عمر و ابوبکر و کسانی که در سقیفه مشغول بودند، به نماز پیامبر نرسیدند . اعتراض کردند که چرا بدون حضور پیامبر او را دفن کردید ؟ عمر گفت ما نبش قبر می کنیم و بدن را در می آوریم و بر آن نماز می خوانیم، امیرالمومنین(ع) پیشانی بند قرمزی داشتند که در جنگ ها آن را می بستند و هیچکس جلودار او نبود، حضرت ذوالفقار خود را برداشتند و پیشانی بند را بستند و قسم خوردند اگر به قبر رسول خدا نزدیک بشوید خون همه تان را خواهم ریخت، آنها جرأت بی حرمتی و شکافتن قبر پیامبر (ص) را نکردند و منصرف شدند.

خانه نشینی امیرالمومنین(ع) بعد از رحلت رسول خدا(ص):

امیرالمومنین در این فضا در خانه نشستند و مشغول جمع آوری قرآن شدند و شرح و تفسیر قرآن نوشتند و اینکه این آیات در کجا نازل شده است و شأن نزول آنها چیست؟ سه روز بعد رحلت رسول خدا دنبال علی(ع) فرستادند که چرا به مسجد نمی آیی؟ حضرت گفتند: من نذر کردم تا قرآن را جمع آوری کنم. بعد از اینکه کار قرآن تمام شد آن را به مسجد آوردند و به ابوبکر وعمر اعلام کردند من قرآن و شرح آن را جمع آوری کردم . عمر خطاب کرد : یا علی قرآن را بگذار و برو. حضرت فرمودند قرآن و عترت با هم هستند . عمر گفت: ما نیازی به قرآن شما نداریم،حضرت فرمودند دیگر این قرآن را نخواهید دید ،البته آیات و سوره های قرآن امروز ، همان آیات و سوره هایی است که امام علی (ع) جمع آوری کردند، ولی آن شرح و تفسیری که امیرالمومنین بر آیات نوشتند و شأن نزول آنها در قرآنی است که امروز نزد امام زمان است . بعضی از صحابه هم مانند سلمان ، ابوذر و زبیر با ابوبکر بیعت نکردند و در خانه علی(ع) بسط نشستند و حاضر به بیعت با خلیفه غاصب نشدند. این جا بود که ماجرای آتش زدن خانه حضرت زهرا(س) و شکستن پهلوی حضرت پیش آمد، همه این حوادث در چند روز بعد از رحلت پیامبر اتفاق افتاد، کتاب سقیفه علامه عسکری یکی از بهترین کتابها در این زمینه است. این کتاب شامل چند جلد است .توصیه میکنم حتما آن را مطالعه کنید بخش مهمی از تاریخ اسلام در آن است که چه منافقین با اسلام ناب کردند. پیامبر(ص) فرمود: من از دنیا می روم دو چیز گرانبها را برای شما امانت می گذارم یکی قرآن و دیگری عترت . خداوند را شکر می کنیم که به ما توفیق داده است هم پیرو قرآن باشیم و هم پیرو عترت. حتما جوانان عزیز بخش مهمی از تاریخ اسلام مخصوصا اواخر عمر رسول خدا را مطالعه کنید .کتابهای علامه عسکری در این زمینه بسیار ممتاز و خواندنی است مخصوصا کتابی دارند به نام سقیفه که تمام مطالبی عرض کردم در این کتاب هست. این کتاب حدود 300-400 صفحه است که خلاصه ای از آن را خدمت شما عرض کردم که بعد از رحلت پیامبر چه بر سر اسلام ناب و بر سر عترت پیامبر(ص)، امیرالمومنین و حضرت زهرا و فرزندانش آوردند. امشب هم رحلت جانگداز پیامبر خدا(ص) و شب شهادت امام حسن مجتبی است که به همه شما بزرگواران تسلیت عرض می کنم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


پی نوشت:

1- سوره مبارکه الفتح آیه ۲۹

2- الکافي , جلد 6 , صفحه 39

3- سوره مبارکه انفال ،آیه 33

4- سوره مبارکه ص ،آیه 72

5- سوره مبارکه نوح ،آیه 4

6- سوره مبارکه نوح ،آیه 11

7- سوره مبارکه نوح ،آیه12

8- اصول کافی، جلد ۲، صفحه ۲۴۰

9- مرتضی مطهّری، سیری در سیره نبوی، چ سی و سوم، تهران، صدرا، 1385، ص 207.

10- نهج الفصاحه، ح 1520

11- مکارم الأخلاق، ج. ۱، ص.۴۴

12- خلاصة عبقات الانوار في امامة الائمّة الاطهار، ج 1، ص 3؛ سنن التّرمذي، ج 5، ص 622.

13-صحیح بخاری، ج 1، باب کتاب العلم، ص 30 – حنبل در مسند، ج 1، ص 325 - صحیح مسلم، ج 2، ص 14

14- صحیح بخاری، ج 8، ص 9 و ج 4، ص 85 مسند احمد، ج 1، ص 425،الطبقات الکبری، ج 2، ص 244.

15- صحیح بخاری ج 1، باب کتابت العلم حدیث 3 ص 37 دارالفکر
16- شیخ مفید، پیشین، ج 1، ص 186.

17- روضه کافی و الاحتجاج، ج 1 ص105 و کتاب سلیم بن قیس، ص 78.



http://yascms.ir/emam/gozaresh/u3230.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/u3231.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/u3232.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/u3233.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/u3234.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/u3235.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/u3236.jpg

انتشار در سایت: سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود
نویسنده: عرب
لینک مستقیم: http://yascms.ir/index.php?module=News&do=View&id=9226