سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود

حضور وسخنرانی امام جمعه محترم در مراسم شب شهادت امام رضا(ع)


حضور وسخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی امام جمعه محترم در مراسم شب شهادت امام رضا(ع) در محل مسجد حضرت رقیه(س) روستای علی آباد سفلی از توابع شهرستان زرند مورخه98/08/06



سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی در مراسم شب شهادت امام رضا(ع) در مسجد حضرت رقیه(س) روستای علی آباد سفلی مورخه98/08/06


الحمدلله، الصلاة والسلام علی رسول الله وعلی آله آل الله

دشمنان جهان را از علم امیرالمومنین(ع) محروم کردند:

منافقین با سیاست « حسبنا کتاب الله» ، امیرالمومنین را از صحنه کنار گذاشتند وجهان اسلام وشریعت را از این مرد بزرگ محروم کردند.

امیرالمومنین(ع) الگوی همه ماست .در زندگی خود، به امیرالمومنین نگاه کنید. اشعث بن قیس بزرگ قبیله عرب بود، جورثومه فساد، خودش قاتل امیرالمومنین(ع)، دخترش جعده قاتل امام حسن(ع) و پسرش محمد بن اشعث در کربلا در شهادت امام حسین (ع) دست داشت. چقدر تلاش کردند تا علوم را از امیرالمومنین(ع) بگیرند وجهان را مأمور کردند و بزرگترین ضربه را زدند تا بشریت را ازعلم ومعرفت امیرالمومنین (ع) محروم کنند حضرت یک خطبه دارندکه شما جوانان حتماً آن را مطالعه کنید، زنان مدینه به عیادت حضرت زهرا(س) آمدند وسوال کردند:"کیف اصبحتم؟" یا شب گریه کن یا روز یا زهرا، وبعد حضرت شروع به صحبت کردند وفرمودند علی را کنار گذاشتید، اگر علی بود شمارا به مراتع سرسبز هدایت می کرد وزندگیتان را گوارا می کرد و از سرچشمه های علم ودانش شما را بهره مند می کرد،شما وجهان را محروم کردند ،اینها بزرگترین ظلم را به بشریت انجام دادند و دست شما را از علی کوتاه کردند ، پیغمبرخدا(ص) فرمودند : من از دنیا می روم ودو چیز را در بین شما می گذارم؛ یکی قرآن ویکی هم عترت(1)، در روز عید غدیر دست امیرالمومنین(ع) را گرفتند وبلند کردند وهمه بیعت کردند ولی هفتاد روز بعداز رحلت رسول خدا(ص) همین مردم خیانت کردند وبا دیگران دست بیعت دادندوعلی(ع) را کنار گذاشتند ،در صحنه غدیر اینها نقشه ریختند که مسئله امامت امیرالمومنین(ع) مطرح نشود وگفتند ما پای منبر پیغمبر(ص) می نشینیم و زمانی که پیغمبر(ص) خواست صحبت کندیکی یکی بلند می شویم ومی رویم ومجلس خلوت می شود وحرف پیامبر ناتمام بماند ونمی تواند این مسئله را مطرح کند ولی موفق نشدند وحضرت خطبه راخواندند و اینها سرجایشان میخکوب شدند(2) .

توطئه منافقان در سه روز آخر حیات رسول خدا(ص):

در آن سه روزی که پیغمبر(ص) در بیمار بودند اینها یک طوماری نوشتند که پیغمبر از دنیا رفت وانسان بسیارخوبی بود ولی بعد ازمرگش کسی را به عنوان جانشین برای ما تعیین نکرد وما بزرگان واصحاب شهادت می دهیم پیامبرخدا از دنیا رفت وبعد از خود کسی را به عنوان امام قرار نداد(3) امروز شما در یک اداره برویدکه هرمدیر یک معاون برای خودش داردپس چگونه پیغمبرخدا(ص) هیچ جانشینی برای خودش نمی گذاشت یعنی نعوذ بالله پیغمبرخدا(ص) این اندازه ای که مردم امروز عقل دارند عقل نداشتندکه بزرگان اهل سنت چنین تهمت بزرگی به پیامبرخدا (ص) زدند،امروز جهان اسلام پیرو صحیفه است ، از بزرگان اهل سنت اگر سوال کنید که آیا پیغمبر(ص) بعد از خودشان کسی را به عنوان جانشین معرفی کرده اند؟ جواب می دهند خیر ،پیامبر کسی را به عنوان امام وجانشین برای مردم تعیین نکردند،مگرمی شودکه احکام ودین خدا تعطیل بشود،اینها بزرگترین جنایت را انجام دادند که مردم را از عترت جدا کردند ولی خوشا به حال مردم ایران ،با فاصله ای که با شهر مدینه دارند پیام زندگی بخش رسول خدا(ص) را شنیدند وهم پیرو قرآن وهم پیرو پیغمبر(ص) شدند ، هم پیام حیات بخش امام زمان(عج) را شنیدند وهم اهل توحید وهم اهل ولایت شدند وامروز مردم ایران در دنیا به برکت همین ولایت مشهور شدند و امروز جانشین امام زمان(عج)حضرت آیت الله العظمی الامام خامنه ای(حفظه الله تعالی)هستند،امروز جانشین امیرالمومنین (ع) وپیغمبر(ص) ولِّی فقیه است، این افتخار بزرگ نصیب ما شده است وما سررشته را ازدست ندادیم ما با بیعت با ولِّی فقیه دستمان را در دست پیغمبر(ص) و امیرالمومنین (ع) می گذاریم وهم اهل قرآن وهم اهل عترت شدیم،این پیام امام هشتم علی ابن موسی الرضا (ع)است که ای مردم هم اهل توحید وهم اهل ولایت باشید ودر عصر غیبت پیرو ولِّی فقیه باشید ، امروز خدا را شکرمی کنیم که فقیه جامع الشرایط ، ولِّی وامام وپیشوای ما جانشین امام زمان(عج) همان خواسته امام رضا(ع)وهمان خواسته امیرالمومنین(ع) وخدای تبارک تعالی را در قالب نظام اسلامی انجام می دهند که خدا را بر این نعمت بزرگ شکرگزاریم .

شفای مجروح جنگی با عنایت امام رضا(ع):

امشب شب شهادت یکی از فرهیختگا ن به نام احمد درویش است ، ایشان ترکش به حلقش اصابت کرده بود ودیگر نمی توانست غذا بخورد ،یکی از دوستان ما که مجروح شده بود این ماجرا را تعریف کرد که من مجروح جنگی شدم ومن را برای درمان به آلمان فرستادند واین شخص احمد درویش هم ترکش خورده بود و قبل از من به آلمان آمده بود وحدود یک سال بود که دیگرنمی توانست غذا بخورد چون که حلقش سوراخ شده بود ویک شلنگ گذاشته بودند وغذا را پودر وبه صورت مایع می کردند واز طریق این شلنگ وارد معده او می کردند تا اینکه نزد دکتر رفتیم و پزشک او گفت: ما تو را عمل می کنیم ولی یک سال بعد جواب می دهد که آیا تو می توانی غذا بخوری یا نه؛ اگر حاضری تو را عمل می کنیم گفت: ما نشستیم وبا هم مشورت کردیم وبه این جمع بندی رسیدیم که بالاخره بعد از یک سال یک امیدی وجود دارد ،احمد حاضر شد و اورا عمل کردند وعمل هم موفقیت آمیز بود واین دوست ما می گفت: وقتی که احمد حاضر شد تا آخرین حرفهای دکتر را بشنود، دکتر گفت: احمد حرف همانی است که گفتم من تو را عمل کردم وعمل تو هم موفقیت آمیز بود ولی یکسال بعد مشخص می شود اما یک راه داری وآن اینکه نزد پروفسور رضا بروی ، اگر او به تو عنایتی بکند که یک شبه همه کارها درست می شود، گفت: این حرف پزشک ایرانی که درآلمان بود به قدری روی احمد اثر گذاشت که از همان جا بلیط هواپیما گرفت ویک راست به مشهد مقدس امدیم وکنار پنجره فولاد آمد ویک نخ به پنجره فولا دویک نخ هم به گردنش بست و به امام رضا(ع) متوسل شد، امشب هم شب حاجت گرفتن است و در همین مجلس هم می توان حاجت گرفت ودر همین مجلس هم امام رضا(ع) شفا می دهد ، بعضی ها به حرم امام رضا(ع) زنگ می زنند وشفای مریضشان را می گیرند ، امشب در این مجلس وشب شهادت امام هشتم(ع)ما می خواهیم حاجت بگیریم ،آن بنده خدا تعریف می کرد که احمدگفت: نیمه های شب بود که دیدم یک آقای بالای سر من آمد وبه من گفت: احمد جان حالت چطور است؟ گفتم حالم خوب نیست یک سال است که ترکش به گردنم اصابت کرده است وحتی نمی توانم یک لقمه نان بخورم وعمل کرده ام ودرآلمان پزشک به من گفت که اگر شفایی باشد که هست پیش پرفسور رضاست ومن هم امشب به حرم امام رضا(ع) آمده ام ومتوسل شده ام ان شاء الله که آقا به من عنایتی بکنند احمد می گوید آن آقا دست بر گردن من کشید وگفت: احمد جان ان شاء الله خوب می شوی؛گفت: من نگاه کردم ودیدم کسی کنار من نیست وبه آن رفیقی که بامن همراه بود گفتم یک لقمه نان به من بده تا بخورم ،گفت: احمد می میری، گفت: اگر بنا باشدکه بمیرم می خواهم درکنار پنجره فولاد امام رضا (ع)بمیرم واحمد شفا گرفت ودر روزنامه های آن زمان هم نوشتند .

شهادت امام رضا(ع) به دست مأمون:

برادران وخواهران امشب شب حاجت گرفتن است ، مأمون امام را خواست، امام به اباصلت فرمودند: اباصلت اگر دید که من عبایم را بر سر گرفته ام دیگر با من صحبت نکنی ، امام به مجلس مأمون آمدند ،مأمون انگورها را چیده بود وبه امام رضا(ع) رو کرد وگفت: این انگورها را از باغ خودم چیده ام ومرتب به امام تعارف می کرد که از این انگورها بخورید واز گوشه ای که سمی نبود خودِ لعنت الله علیه شروع به خوردن کرد وبه امام گفت: نگران نباش اینها مسموم نیست وبخور،امام چند دانه خوردندکه مأمون گفت: بیشتر بخورید، امام فرمودند با همین ها به مقصودت خواهی رسید، امام حرکت کردند وعبای خودشان را بر سر گرفتند ، اباصلت می گوید راه نزدیک بود ولی امام در همین مسیر کوتاه چندین مرتبه نشستند وبلند شدند واینقدر زهر قوی بود وبعد هم امام در حجره آمدند وصدا زدند اباصلت پرده های حجر ه را جمع کن که می خواهم مانند جدم حسین(ع) غریبانه جان بدهم .

الالعنة الله علی القوم الظالمین وسیعلم الله الذین ای منقلب ینقلبون

والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته


پی نوشت:

1- خلاصة عبقات الانوار في امامة الائمّة الاطهار، ج 1، ص 3؛ سنن التّرمذي، ج 5، ص 622

2- مناقب علی ، ابن مغازلی، ص42 / تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر، ج42، ص226 / مجمع الزوائد، ج1 ،ص271

3- کشف اليقين علامه حلي ص 137 و بحارالانوار ج 28 ص 86.




http://yascms.ir/emam/gozaresh/u3245.jpg

انتشار در سایت: سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود
نویسنده: عرب
لینک مستقیم: http://yascms.ir/index.php?module=News&do=View&id=9229