مطالب

بسم الله الرحمن الرحيم
سخنرانی امام جمعه محترم در جمع خانواده های زندانیان 30/10/88

از اينكه خداي متعال توفيق داد در جمع شما بزرگواران برادران عزيز خواهران مكرمه مسئولين عزيز اين مركز حضور پيدا كنم خدا را شكر گذارم تشكر و قدرداني مي كنم از سرور ارجمند جناب حجت الاسلام والمسلمين حاج آقا انجم شعاع و همه برادران عزيزمان مدير محترم اين مركز آقاي سلحشور همكارانشان صميمانه تشكر و قدرداني مي كنيم.
دلیل سوگند یاد کردن خداوند
موضوع صحبت را همين سوره عصر من قرار مي دهم خداي متعال در اين سوره مي فرمايد «والعصر» قسم به عصر حالا عصر يا وقت نمازعصر است يا قسم به عصر زمان پيغمبرخدا(ص) است مردم هدايت شدند يا قسم به عصر زمانيكه حضرت صاحب الامر(عج) مي آيند و خوبي و عدالت همه جا را فرا مي گيرد. قسم به عصر امام زمان (عج) خدا قسم ياد كرده است حالا چرا خدا قسم مي خورد ما هم وقتي با هم حرف مي زنيم براي اينكه طرف ما حرف ما را قبول بكند ما قسم مي خوريم تا طرف به حرفمان گوش كند خداي متعال هم با بندگانش وقتي حرف مي زند قسم مي خورد مي گويد بندگان من حرف من راست است ولي قسم هم مي خوريم تا طرف به حرفمان گوش كند. خداي متعال هم با بندگانش وقتي حرف مي زند قسم مي خورد مي گويد بندگان من حرف من راست است ولي قسم هم مي خورم كه خوب باورتان شود قسم به عصر حالا يا نماز عصر كه نماز عصر كه نماز بسيار مهمي است وقت عصر وقتي است كه توبه حضرت آدم(ع) قبول شد يا عصر زمان پيغمبر(ص) يا عصر زمان حضرت صاحب الامر(عج) است «ان الانسان لفي خسر» انسان ها سرمايه شان را از دست مي دهند ضرر مي كنند خسر يعني زيان، كسي كه سرمايه اش را ببازد آنرا خسران مي گويند نه اينكه سود نبرد آدمي كه سود نبرده است نمي گويند دچار خسران شده، آدمي كه سرمايه اش را باخته است خسران مي گويند.
عامل موفقیت
يك مثال خدمت شما بزنم يك يخ فروشي سر خيابان، تابستان هر چه پول دارد مي رود و يخ مي خرد بعد مردم اگر يخش را بخرند هم سرمايه اش را از دست نداده و هم سود برده است ولي يخ فروش تابستان هواي گرم مردم يخش را نخرند نه تنها سودي نبرده بلكه سرمايه اش را هم باخته است اين را خسران مي گويند. كسي كه سرمايه اش را باخته است اين آدم را مي گويند زيان كرده است مي فرمايند خدا قسم مي خورد انسانها شما سرمايه تان، عمرتان را داريد از دست مي دهيد ضررمي كنيد سرمايه اي كه بايد تجارت بكنيد كه عمر شما باشد اين سرمايه را داريد نابود مي كنيد داريد خودتان را بيچاره مي كنيد چه كساني ضرر نمي كنند؟ «الا الذين ءامنوا و عملوا الصالحات» مگر كساني كه ايمان به خدا داشته باشند و خدا را در زندگيشان باور كرده باشند علاوه بر ايمان، كار خوب هم انجام دهند غير از اين، ايمان و كار خوب كسي در زندگيش داشته باشد كه خوب او موفق است، اگر غير از اين دو شد ارتباط با خدا نباشد گناه معصيت در زندگي باشد آلودگي باشد ناهنجاري باشد اين دنيا كه سرمايه اش را باخته و ضرركرده است كه هيچ، آخرت هم سرمايه اش را باخته و زيان كرده است.
مي خواهم عرض بكنم اولاً برادران عزيز زنداني، خواهران زنداني، در زندان هم آدمهاي خوب رفته اند هم آدمهاي گناهكار و معصيتكار رفته اند، بزرگان ما سالها زندان رفتند. امام موسي بن جعفر(ع) يك زندانش چهارده سال طول كشيد آدمهاي خلافكار هم زندان رفتند ولي مي خواهم اين را عرض بكنم كه زندان را هم مي شود تبديل به اصلاح كرد امام موسي بن جعفر(ع) وقتي كه در زندان بودگفت خدايا از اينكه يك جايي خلوتي براي من قرار دادي كه من تو را عبادت و بندگي بكنم تو را شكر گذارم. از همين زندان هم آدم مي تواند براي اصلاح خودش استفاده كند، اين دنيا كه مي گذرد از زندان هم مي تواند براي عاقبت خودش كه هميشه است، ما يكروز نبوديم، بود شديم، خدا ما را آفريد وقتي كه آفريد هميشه هستيم، نابود كه ما نمي شويم هميشه اعمال من و شما همراه ما است. خدا مي فرمايد تا كاري انجام ندادي كلامي از شما صادر نشده است چيزي به گردن شما نيست. همين كه از اعمال خوب و بد انجام داديد اين هميشه همراه شما است.
عمل از عامل جدا نمي شود اعمال خوب باشد همراه آدم است اعمال بد هم باشد هميشه گريبانگير است. روز قيامت يك عده اي مي گويند خدايا كاش بين من و اين اعمال بد «ابداً بعيدا» يك فاصله بسيار زيادي بين من و كارهايم مي شد. عمل از عامل جدا نمي شود عمل چنگالهايش را به روح انساني فرو مي برد و جدا نمي شود مگر اينكه آدم توبه كند، اگر توبه كند او سبك مي شود، اگر توبه كند خلاف از او جدا مي شود. زندان راهم مي شود به اصلاح تبديل كرد، زندان را هم مي شود همانطور كه آقا موسي بن جعفر(ع) فرمودند خدايا تو را شكر مي كنم كه يك فراغتي براي من قرار دادي كه من تو را بندگي كنم. آدم به خودش مراجعه كند هميشه آدم حالا زندان يا غير زندان همه ما خلاف داريم. منتهي نوع خلافها با هم فرق دارد هر لحظه آدم بايد توبه كند به سوي خداي متعال رجعت كند.
نكته اي كه مي خواهم خدمت شما عرض بكنم سر منشا گناه و معصيت از خانواده ها شروع مي شود خانواده نقش مهمي دارد. يك نفر خلاف كرده بود يك پسري را مي خواستند اعدامش كنند گفت به مادر من بگوييد بيايد مي خواهم خداحافظي كنم وقتي كه طناب دار بر گردنش انداختند به مادر گفت تو بيا مادر زبانت را در بياور مي خواهم ببوسم اين مادر زبانش را درآورد اين جوان آمد زبان مادر را گاز گرفت و زبانش را كند گفتند كه چرا وقت مردن اين زبان مادرت را كندي گفت اين مادر يك روزي كه من يك تخم مرغ دزديده بودم اگر به من نمي گفت بارك الله و من را تنبيه كرده بود امروز من گرفتار چوبه دار نمي شدم اگر آنروز مرا توبيخ كرده بود من اين بدبختي را مي كشيدم خانواده سازنده اجتماع است. اجتماع از خانواده تشكيل شده است زن و شوهرند كه آينده بچه هايشان را می سازند اينها هستند چه جور بايد زندگي كنند آيه قرآن می فرماید ايمان رابطه با خدا اگر در زندگي كسي رابطه با خدا نداشته باشد شيطان او را فريب مي دهد اگر از قيامت نترسد سر منشا تباه كاري آدمهاست از قيامت نمي ترسند از حساب و كتاب نمي ترسند فكر مي كند هميشه هستند اگر يك كسي در اداره مي رود اگر بفهمد اگر يك روز در اداره حضور پيدا نكند حقوقش را نمي دهند و يكسال غيبت داشته باشد مواخذه اش كنند سعي مي كند سر وقت به اداره اش برود اگر انسان باور كند كه كارهايش را قيامت بايد جواب بدهد حساب و كتابي است حرفي كه من دارم مي زنم الان ديگر از من جدا نمي شود كاري كه من دارم انجام مي دهم از من جدا نمي شود خوبي بكنم جزاي خوب به من مي دهند بدي بكنم يك سر سوزن هم كه باشد بايد جواب پس بدهم چه جوري مي شود خانواده ها بد و پرخاشگر مي شوند، قيامت را فراموش مي كنند؟ سر منشا گناه كاري انسانها فراموشي قيامت است، مردن را فراموش مي كنند، شب اول قبرشان را فراموش مي كننند، حساب و كتاب را فراموش مي كنند.
مطلب دوم كار خوب و كار بد است خانواده ها اگر شبي ده دقيقه دور هم جمع مي شدند قرآن را باز مي كردند مي گفتند كه بياييم قرآن بخوانيم به جاي اينكه موسيقي های تند داشته باشند، به جاي اينكه کنار ماهواره ها بنشينند، به جاي اينكه پاي منقل بنشينند، ده دقيقه دور قرآن جمع شوند پدر خانواده بچه ها را جمع كند به پسرش بگويد ده دقيقه قرآن بخوان اين خيلي اثر دارد خانه اي كه در آن قرآن خوانده شود رابطه با قرآن دارد برادران خواهران بچه هاي خوبي تحويل مي دهند ملائكه در آن خانه مي آيد شياطين در آن خانه رفت و آمد نمي كنند. ماها همين جوري تربيت نمي شويم، تربيت الهي را بايد باور كنيم، دستورات خداي متعال كه اين كار را انجام بده، آن كار را انجام نده، اين به سعادت و خوشبختي ما است خدا فرمود اگر نماز بخوان اگر حجاب داشته باش اگر خلاف نكن همه اش بر گشت به خودمان است مثل پزشك وقتي ما پيش پزشك مي رويم يك ناراحتي داريم مي گويد اين دارو را بخور و اینرا نخور، اين غذا را بخور و آن را نخور، اگر ما به پزشك منت بگذاريم ما داريم دستورات تو را انجام مي دهيم خوب مي گويد چه منتي داري؟ دستور را انجام دهي خودت خوب مي شوي، ما چه منتي به خدا داريم دستوراتش را انجام بدهيم راحتي خودمان است سلامتي روحي و جسمي و زندگي خودمان است فرزندان خوب تربيت مي شود، نامي خوب از ما در اجتماع مي ماند.
ولي به هر حال هر موقع آدمها تصميم بگيرند زندگيشان را درست بكنند راه برايشان باز است راه توبه به سوي بندگان باز است راه صالح شدن و جبران كردن به روي بندگان باز است و سرمنشا اصلاح دین است كه قيامت را آدم باور كند، كارهايي كه انجام مي دهد خوب يا بد هيچكس هم نفهمد او مي فهمد. آيت الله بروجردي وقتي مي خواست از دنيا برود خيلي ناراحت بود گفتند آقا شما چرا ناراحتيد؟ گفت «فان ناقده بصير» آن كسي كه ديده است همان كس هم مي خواهد محاكمه كند خدايي كه ديده است خودش قيامت مي خواهد محاكمه كند، قاضي و بيننده و همه چيز خودش است. حالا يك دفعه آدم خلافي مي كند چند نفر مي آيند شهادت مي دهند بعد قاضي يك نفر ديگر است. ولي ما كه در منظر خداي متعال هستيم او همه چيز را خودش مي داند چون كه مي داند قضاوتش هم درست است اگر هم بگوييم نه من چنين كاري نكردم به دست مي گويد صحبت كن، دست شروع به توضيح دادن در روز قيامت مي كند، ما اعتراض مي كنيم اي دست تو جزء پيكر من هستي چرا بر عليه من داري شهادت مي دهي، مي گويد خدايي كه همه چيز را به زبان در آورده مرا هم به زبان در آورده است. ما فكر مي كنيم هيچ كس خبر ندارد زميني كه ما رويش نماز مي خوانيم با خبر است خلاف هم با خبر است. علاوه بر فرشتگان، اعضاي بدن من و شما سرباز حقند اين زبان من سرباز خداست، دست من سرباز خداست، چشم من سرباز خداست، الان مال من است ولي قيامت ديگر مال من نيست اين پوست الان مال من است ولي قيامت مال من نيست پوست شهادت مي دهد دست شهادت مي دهد پا شهادت مي دهد در اين عالم حساب و كتاب است. حساب و كتاب خيلي حساب شده است. اگر باور داشته باشد كه همه چيز حساب دارد ديگر براي چه خلاف كنيم سر منشا خلافكاري آدم اين است كه باور ندارد واقعاً باور ندارد كه اين دستش بر عليه او روزي شهادت مي دهد، اين پا عليه او شهادت مي دهد، زبان بر عليه او شهادت مي دهد. در دنيا ممكن است كه هيچ اتفاقي نيفتد ولي حساب و كتابها در قيامت است اگر دين آدم باور بكند اين سرمنشا اصلاح است سرمنشا خوبي آدمها اين است كه قيامتشان را باور كنند.
چرا بعضي از بزرگان در خانه هاي خودشان قبري كنده بودند و در قبر مي رفتند و مي خوابيدند؟ براي اينكه باور كند كه روزي بايد جواب دهد اعمالش را. يك كسي از دنيا رفت ما مي گوييم چه گذاشت ولي فرشتگان الهي مي گويند چه همراه خودش آورد، خوب آورد يا بد آورد.
خانواده در اسلام حرف اول را مي زند پدر و مادر خوب، فرزندان خوب، دل مادر زمينه ساز خوبي فرزندان و دل مادر زمينه ساز بدي فرزند است. پدر خوب، مادر خوب، خوش اخلاق، ديندار، متدين روي نسلشان هم اثر مي گذارند. پدر و مادري خلاف بكنند روي نسلشان هم اثر مي گذارد.
ببينيد راه عوض شدن هر لحظه براي انسانها میسور است هر كس بخواهد خودش را از راه خلافش برگرداند، مي تواند برگردد اگر هم بر نگردد با اختيار خودش بر نمي گردد آدمهايي كه نماز نمي خوانند رو به خدا نمي آورند، روز قيامت دستور داده مي شود ركوع كنند كسي كه اهل نماز نبوده است كمرش خم نمي شود هر كاري كند ركوع كند نمي تواند ركوع كند، دلش مي خواهد ركوع كند ولي كمرش خم نمي شود، چون تواضع در مقابل پروردگارش نكرده است. من ديگر بيش از اين تصديع ايجاد نكنم اميدواريم خدا توفيق دهد آنچه كه گفتيم اول من عمل كنم اميدواريم مفيد باشد اميدواريم خانواده ها فكر خودشان باشند نه فكر بچه هايشان باشند به فكر آينده بچه هايشان باشند اميدواريم كه نامي خوب و نيك از همه ما به يادگار بماند من ديگر بيش از اين زحمت درست نمي كنم .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته