سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

توسل به امام زمان (عج)

ارسال شده توسط: مدیربازدید شده: 538 مرتبه
دسته: سخنرانیتاریخ: 1390.02.05
 
بسم الله الرحمن الرحیم
سخنرانی امام جمعه محترم به مناسبت دهه فجر در روستای دشتاب 20/11/88
http://yascms.ir/emam/ebrahimi3.png

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
السلام علیک یا صاحب الزمان یا بقیة الله ادرکنا و اغثنا
سعادتی نصیب بنده شد که در جمع شما خوبان خواهران مکرمه و برادران عزیز و بزرگوار ، فرزندان خوبم، دختران و پسران خوبم حضور پیدا کنم در صحبتهای بسیار خوبی روحانی جلیل القدر این منطقه جناب آقای رضا زاده و از سرود بسیار خوبی که دختران خوبم ارائه کردند استفاده کردیم و امید است خدای متعال این جلسه ما را که در ایام خجسته دهه مبارکه فجر انقلاب اسلامی واقع شده است را مورد عنایت خودش و انشاءالله مورد عنایت حضرت صاحب الامر(عج) قرار دهد.
چند نکته را به اختصار خدمت شما بزرگواران عرض می کنم نکته اول برادران عزیز و خواهران مکرمه توجه به حضرت صاحب الامر(عج) است هر چه بیشتر من و شما به منبع فیض الهی اتصال پیدا کنیم برای سعادت و خوشبختی خودمان کار کرده ایم یکی از بزرگان و اوتاد به من نصیحت می کرد که سلام صبحگاهی به امام زمان(عج) را فراموش نکنم ایشان تعریف می کرد 50 سال پیش من یک ماشین خریده بودم یکی از بزرگان عارف گفت ماشین خریدی گفتم بله آقا گفت بیا ماشینت را بیمه کن خانه خودت را هم بیمه کن اگر شده فرش زیرپایت را بفروش و خودت را بیمه کن گفتم آقا من فقط ماشینم را می توانم بیمه کنم دیگر خانه و وسایل خیلی قیمتی و زیاد می شود بعد فرمودند که بیا و بیمه امام زمان(عج) بشو هر صبح که از خواب بیدار می شوی اولین کاری که انجام می دهی بگو «السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)» چون سلام مستحب ولی جواب سلام واجب است و حضرت بقیة الله(عج) واجبی را ترک نمی کنند در جواب شما می گویند «و علیکم السلام و رحمة الله» این جواب امام زمان(عج) شما را 24 ساعت بیمه امام زمان(عج) می کند اگر از آسمان سنگ و از زمین آتش ببارد شما در پناه امام زمان(عج) محفوظید بعد جریاناتی را نقل کردند یکی از داستانهایی را خدمت شما عرض می کنم گفتند در آتش سوزی زمان طاغوت در مکه مکرمه من هم جز زائرین خانه خدا بودم خیمه ها و چادرها آتش گرفت. تعدادی از زائران خانه خدا سوختند و مردند بعد از اعمال حج من به مدینه آمدم خدا قسمت کند انشاءالله در مدینه که آمدم یکی از رفقا مرا دید گفت فلانی مگر شما زنده هستید گفتم بله مگر چه اتفاقی افتاده است گفت پخش شده که شما از دنیا رفته اید چون شخصیت برجسته ای است در رادیو زمان طاغوت هم اعلام کردند فلانی در جریان آتش سوزی از دنیا رفته است خانواده ات حتی برای شما مجلس ختم گرفته اند نگران هستند هر طور شده است زودتر به خانواده ات خبر بده که شما سالم هستید و این خبرها دروغ است ایشان می فرماید من به مخابرات رفتم و از بس که مخابرات شلوغ بود گفتند که یک هفته بعد نوبتت می شود اسمت را می نویسم یک هفته بعد بیا و ما تلفن را در اختیارات قرار می دهیم من دیدم که اگر یک هفته بمانم خیلی سخت می شود و به دلم الهام شد که در مسجد النبی(ص) بروم و متوسل به خدا و پیغمبر(ص) بشوم. در مسجد النبی(ص) در کنار قبر پیغمبرخدا(ص) و در جوار خانه حضرت زهرا(س) آمدم به من الهام شد که شما باید اینجا هم متوسل به امام زمان (عج) بشوید به امام حی و زنده باید توسل پیدا کنی کنار ستون توبه برو و دو رکعت نماز بخوان و متوسل به امام زمان(عج) بشو من کنار ستون توبه آمدم دو رکعت نماز خواندم و متوسل به امام زمان(عج) شدم در خانه پیغمبر(ص) کنار حرم پیغمبر(ص) به دلم افتاد و الهام شد برو بیرون اولین مغازه روبرو گنبد، مشکلت را حل می کند از حرم بیرون رفتم و اولین مغازه دیدم تابلوی این مغازه که فامیلی نوشته بود دیدم که به ذهنم آشنا می آید رفتم صاحب مغازه دیدم که این فامیل برای من آشنا است من سوال کردم فلانی حاجی ایرانی با شما کار دارد گفت شما را می شناسد گفتم بله او مرا می شناسد با خانه اش تماس گرفت گفت فلان حاجی ایرانی با شما کار دارد شما او را می شناسم من آمدم مشهد و مرا به دفتر آیت الله میلانی برده و حتی به من هم پول داده است این پیراهنی که تن من است پولی که همین آقا به من داده است و من خریدم حتما پیش من و در خانه ما بیاورش می گوید مرا سوار کرد و در خانه اش رفتیم بعد من مشکل را گفتم بعد همان آقای مغازه دار گفت اتفاقا ایشان رئیس مخابرات مدینه هستند همین الان مشکل تلفنی ات حل می شود از خانه اش به منزل خودمان در مشهد زنگ زدم گفت خانمم گوشی را برداشت گفتم من فلانی ام باور نمی کرد گفت که شما مجلس ختم گرفتید آن آقا فوت کرده است گفت اگر راست می گویی فلانی هستی نام بچه هایت چیست؟ من اسم بچه ها را هم گفتم باز هم باور نمی کرد گفت اگر راست می گویی اسم من چیست؟ ایشان گفتند خودش برایم تعریف کرد با توسل به امام زمان(عج)و امام زنده و حی آن هم در مسجد النبی(ص) مشکل شش روزه من که آن هم آیا حل بشود یا نشود نیم ساعته حل شد ایشان خاطرات زیادی را از همین سلام صبحگاهی و توجه به امام زمان(عج) و آثارش نقل کردند. این نکته اول بود عادت کنیم از همین امروز صبح همین که از خواب بیدار شدیم اولین کاری را که انجام دهیم به حضرت صاحب الامر(عج) سلام دهیم چون حیات من و شما، نفس کشیدن من و شما از برکت فیض حضرت صاحب الامر(عج) است.
نکته دوم به مناسبت ایام خجسته و پیروزمند دهه مبارکه فجر این آیه قرآن را در نظر گرفتم خدای متعال می فرماید « و لقد ارسلنا موسی بایاتنا ان اخرج قومک من الظلمات الی النور و ذکرهم بایام الله» جناب موسی ماموریت داری که مردم خودت را از ظلم و ستم فرعون نجات دهی دست آنها را بگیری و به سمت نور هدایت کنید. وقتی مردم را نجات دادی دائما به مردم گوشزد کن « و ذکرهم بایام الله» بگو آن روز و روزهایی خدایی را از یاد نبری، فراموش نکنی، چون روزهای خدا برای بندگان نشانه است. به حضرت موسی(ع) در آیه بعد می خواهد یادآوری کند «اذ قال موسی لقومه» جناب موسی هم امر خدا را اطاعت کرد بعد مردم را می خواهد به ایام خدا گوشزد کند یادآوری کند جناب موسی اینگونه شروع می کند «اذکروا نعمة الله علیکم» مردم بنی اسرائیل نعمت خدا را بر خودتان فراموش نکنید کدام نعمت؟ «اذانجاکم من ءال فرعون» شما را از فرعون لشکریان و خاندان منحوس فرعون نجات داد فرعون چه می کرد؟ «یسومونکم سوء العذاب» بدترین شکنجه ها را به شما می داد «ویذبحون ابناءکم» بچه ها و پسران شما را می کشت « و یستحیون نساءکم» زنان شما را به بیگاری می گرفت و به فساد می کشاند آل فرعون چنین می کردند خدا می فرماید ما شما را از فرعون و آل فرعونی که این همه مصیبت بر سر شما بود نجات دادیم به یاد آورید این نعمت خدا را فراموش نکنید.
امروز ایام خجسته دهه مبارکه فجر انقلاب اسلامی و سالگرد پیروزی است پیروزی از شر طاغوت و فرعون و زمان خاندان منحوس پهلوی از بالا که ظلم می کرد همینجور تا پایین بعضی از کدخداها و اربابان در دوره طاغوت بدترین ظلم را می کردند من یک روستایی از شهرکرد به نام شلمزاد رفتم در آن روستا یک خانی بوده است که دخترانی را که می خواستند ازدواج کنند شب اول مال آن خان بودند و شب دوم پیش داماد بروند. چنان ظلم و ستمی خاندان منحوس پهلوی بر مردم روا می کردند بر جان و مال مردم، برناموس و گردن مردم سوار بودند نه یک ذره زمین را مردم مالک بودند نه یک ذره آب هر کار که دلشان می خواستند به رعیت انجام می دادند چه کسی ما را آزاد کرد؟ چه کسی ما از شر ساواک نجات داد؟ در خانه هایمان جرات نمی کردیم راجع به شاه حرف بزنیم می گفتیم دیوارها موش دارد موش هم گوش دارد. همه از هم می ترسیدند جرات نمی کردند در باب ظلم طاغوتی حرف بزنند مبادا ساواک آنها را دستگیر کند خوب اگر دستگیر می کرد چه کار می کرد؟ یکی از طلبه ها برای تبلیغ آمده بود دستگیرش کرده بودند اینقدر پیاز به خوردش داده بودند که خدا می داند و حالا این آسانش بوده است ناخنهایش را می کشیدند بعضی از جوانهای ما را با مته قلبهایشان و پاهایشان را سوراخ می کردند. چه کسی این ظلمها را برداشت؟ امام برداشتند اینها همه از برکت امام است «اذکروا نعمة الله» این نعمت آزادی امروز شما هر چه دلتان می خواهد ما هم در روستای پایینی آمدیم یک تنه جاده روستایی را آسفالت کرده بودند افتتاح کنیم یک برادر محترم شهید آمد و هرچه دلش خواست گفت این هم بکنید بردارید و ببرید چه کسی می خواست این تکه را آسفالت کنید چرا بقیه اش را آسفالت نکردید ما باید شکرگزار باشیم شکر نعمت ، نعمت آزادی ، آسایش را شکر کنیم، زنان ما به فحشا و منکرات کشیده می شدند بچه های ما هم همینطور ، برکت نظام جمهوری اسلامی همین که ما را از زیر بار ظلم و ستم طاغوت آزاد شدیم خدا را باید شکر کنیم یکی از آیات قرآن که واقعا برای من و شما پند آموز است این آیه که خدمت شما عرض می کنم خدای متعال می فرماید: «ضرب الله مثلا قریة کانت ءامنة مطمئنه» خدای متعال برای گوشزد مومنین یک شهری را مثال زده است مردم این شهر امنیت داشتند و کسی به آنها ظلم نمی کرد «مطمئنه» کار و اشتغال هم در خود آن شهر بود «یاتیها رزقها رغدا من کل مکان» از زمین و زمان برایشان رزق و روزی می بارید بچه هایشان در همان شهر کار می کردند در ناز و نعمت بودند «فکفرت بانعم الله» اما این مردمی که در ناز و نعمت بودند به جای اینکه شکرگزار نعمت خدا باشند کفران نعمت کردند. در تاریخ نوشته شده خدا اینقدر گندم به اینها داده بود که کهنه های بچه هایشان را از نان درست می کردند به جای اینکه آب بردارند و کهنه بچه را پاک کنند از گندم و نان و خمیر برای کهنه های بچه هایشان استفاده می کردند اینقدر کفران نعمت کردند خدای متعال اينقدر گندم به اينها داده بود كه كهنه هاي بچه هايشان را از نان درست مي كردند به جاي اينكه سنگ بردارند و كهنه بچه را پاك كنند از گندم و نان و خمير براي كهنه بچه هايشان استفاده مي كردند روي تلي انبار كرده بودند. اينقدر كفران نعمت كردند خداي متعال بدبختي و فقر را به آنها چشاند چنان خشكسالي بر آنها آورد و چنان گرفتارشان كرد که نانهایی که کهنه بچه هایشان را با آنها پاک می کردند كه مجبور شان كرد كه همه نانها را شروع به خوردن كنند. در زمان قديم نان احترام داشت يك لقمه ناني در خيابان پيدا مي شد اين نان را بر مي داشتند مي بوسيدند كناري مي گذاشتند، امروز چقدر اسراف در زندگي من و شما صورت مي گيرد فرماندار محترم مي گفتند ما حساب كرديم از چاههايي كه در منطقه كل شهرستان بافت است اگر هر موتورش ثانيه اي ده ليتر آب حساب كنيم به اندازه كارون از همين شهرستان از زيرزمين آب بيرون كشيده مي شود به اندازه كارون آنهايي كه رفته اند و كارون را ديده اند مي فهمند من چه مي گويم اگر هر موتوري ثانيه اي 20 ليتر آب حساب كنيم به اندازه دو تا كارون آب داريم چقدر آب هدر مي رود چقدر اسراف مي شود امروز يك كار خوبي كه دولت دارد انجام مي دهد آبیاری قطره ای است 50 درصدشان را دولت می دهد كه آبياري قطره اي است 80 درصد كشت بيشتر مي شود الان 20 الي 25 درصد از آب استفاده مي شود 75 درصد تلف مي شود.
برادران عزيز خواهران مكرمه اين نكته اي كه مي خواهم خدمت شما عرض كنم را جدي بگيريد من زرند و كوهبنان بودم زلزله وحشتناك ديدم بعضي از دوستان روحانيم را از زير آوار در آوردم بهسازي و نوسازي منزل را جدي بگيريد امروز دولت نهم و دهم بودجه در اختيار قرار مي دهد همه هم ضامن همديگر مي شوند اين بودجه را بگيريد و منزل خودتان بهسازي كنيد خانه ها را مقاوم سازي كنيد زلزله هيچ خبر نمي كند بهسازي و نوسازي و محكم سازي واجب است حفظ جان واجب است از اين اعتباري كه دولت داده است مي توانيد استفاده كنيد يك خانه امني براي خودتان داشته باشيد الان در مناطق زرند ديده ام كه الحمدلله در داهوئيه من زمان زلزله رفتم همانجايي كه دوستان طلبه ما صبح زيارت عاشورا را برگزار كرده بود نيم ساعت بعدش ديوار سنگي با سقف سنگي اين خانه ريخته بود وجنازه هايشان را در آوردند. يك خانه كه سالم بود آن خانه اي بود كه او آمده بودند شنارژ و شيرواني و ضد زلزله درست كرده بودند همه خانه هاي روستا از بين رفته بود ولي اين خانه سالم بود امروز علم پيشرفت كرده است ما بايد از امكانات خدادادي استفاده كنيم به نفع سلامتي، زندگي و آرامش خودمان استفاده كنيم خداي متعال مي فرمايد «فاذا امة الله لباس الجوع والخوف» اينها كفران كردند و خدا گرسنگي را به آنها چشاند ترس بر آنها مستولي شد به خاطر چه شد؟ «بما كانوا يصنعون » به خاطر كارهاي خودشان «ولقد جاءوهم رسول منهم» چكار كردند اينها نسبت به پيغمبر خدا(ص) كه براي هدايت آنها آمده بود گوش به حرف او نكردند گوش به حرف رهبر نكردند گوش به حرف هدايت الهي ندارند «فكذبوه» تكذيبش كردند خوب عذاب هم بر آنها نازل شد و بيچاره شدند بعد خدا مي فرمايد «فكلوا مما رزقکم الله حلالاً طيبا» از اين رزق خدا كه حلال و طيب است بخوريد «والشكروا نعمت الله» شكر نعمت نظام جمهوري اسلامي كنيد شكر اين است كه اسراف نكنيم شكر اين است كه گوش به حرف رهبرش داشته باشيم «ان كنتم اياه تعبدون» درباره قوم سبا هم اين آيه گفته شده است كه اينها در عين خشكسالي داشتند بعد آمدند و سدي ساختند درختكاري كردند اگر زير درختها روزها مي رفتي آفتاب را نمي ديدي چنين زندگي خوش و خرمي داشتند ولي اين مردم ناشكري كردند و گوش به حرف پيغمبر شان ندادند خداي متعال دو تا موش فرستاد اين سد را سوراخ كردند يكدفعه آب آمد تمام درختان و زندگيشان را از بين برد آدم اگر شكرگزار نباشد نعمت از كفش بيرون مي رود شكر نعمت رهبري را بكنيم.
انشاءالله 22 بهمن در پيش است دشمن اميد بسته است، راهپيمايي در پيش است حضور مردم امروز از هر چه بگويي تاثيرش در دنيا مهمتر است دشمنان ما نه از اسلحه من و شما مي ترسند و نه از ارتش ما مي ترسند ترس دارد ولي آن چيزي كه مي ترسند از حضور مردم مي ترسند. حضور مردم در راهپيمايي بسيار سرنوشت ساز است هر كدام مي توانيد در مركز شهرستان و هر كدام هم كه اگر اينجا برگزار مي شود انشاءالله در راهپيمايي 22 بهمن كه كمر دشمن بايد شكسته شود در راهپيمايي شركت كنيم .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.