سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

شهدا کجا و ما کجا!

ارسال شده توسط: مدیربازدید شده: 808 مرتبه
دسته: سخنرانیتاریخ: 1390.02.18
 
شهدا کجا و ما کجا!
سخنرانی امام جمعه در مراسم گرامیداشت شهدای عملیات والفجر هشت در مسجد صاحب الزمان(عج) مورخه 21/11/89
http://yascms.ir/emam/ebrahimi2.png

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر همه شهیدان،امام شهیدان،فجرآفرینان و شهدای والفجر هشت.سلام بر دوازده شهید این عملیات از شهرستان و قهرمانان شهرستان بافت،سلام بر همه شهیدان گمنام و سلام بر شهید گمنامی که در این عملیات به شهادت رسیده است.من از همه دست اندرکاران،هیئت شهدای گمنام،بسیج،سپاه،بنیاد شهید،خانواده شهدا جانبازان و آزادگان،مسئولین عزیز و سروران معظم روحانیون و خاطرات خوب و سخنرانی جناب دکتر منظری که ایراد شد تشکر و سپاسگذاری میکنم!
من نام هر کدام از شهدای این عملیات را میخوانم و شما بعد از نام مبارک هر کدام از این بزرگواران دو تکبیر بگویید.برادران و خواهران!دوازده شهید امشب این مسجد را نورافشانی کرده است به هر کدام ازاین شهیدان متوسل بشوید حاجت میگیرید.انها پیش خدا آبرو دارند!
پیش بینی شهید از وقت آمدنش
مادر یکی از این شهدا از او پرسید فرزندم کی برمیگردی؟گفت:وقتی عروسی دختر خاله شود!همه شروع به خندیدن کردند و گفتند:دختر خاله هنوزهشت ساله است!این شهید رفت و مفقود شد و سالها گذشت تا اینکه زمان عروسی دختر خاله شد و همه فامیل ها جمع بودند که بقایای او را آوردند!دختر خاله گفت:این چه آمدنی بود شهید؟کاش این چند تکه استخوان هم نمی آمد!مجلس شادی ما را به عزا تبدیل کردی!چه کسی میخواست تو الان بیایی!میگویند شب عروسیش خواب دید در منجلابی گرفتار است و هر چه دست و پا میزند بیشتر در این منجلاب فرو میرود به قدری فرو رفت تا به گردن رسید و میخواست که خفه شود فریاد زد آیا کسی نیست که مرا از این منجلاب نجات بدهد؟در همین حال دستی آمد و او را نجات داد!در همان حالت خواب پرسید ای دست تو چه کسی هستی که مرا نجات دادی؟وقتی او را نجات داد از او پرسید ای دست تو که بودی و از کجا آمدی و مرا نجات دادی؟گفت:من همان استخوانهایی هستم که تو به آنها بد میگفتی و بی اعتنا بودی!این شهیدان خیلی آبرو و عزت نزد خدا دارند و به مقام معرفت دست پیدا کردند!به هر کدامشان متوسل شوید حاجت میگیرید.از حسن روی یوسف دست ها بریده باشد از حسن دلبر ما سرها بریده باشد!
اتحاد عاشق و معشوق
شهیدی همیشه این جمله را میگفت:"ای امام حسین(ع) من از بس که شما را دوست دارم و عاشق شما هستم خجالت میکشم روز قیامت وقتی محشور میشوم شما سر در بدن نداشته باشید(سید الشهدا(ع) روز قیامت بدون سر محشور میشوند) اما من وقتی به صحرای محشر می آیم با سر بیایم!این چه عشق و علاقه ای است؟!چه اتحادی بین من و شما هست؟!من خیلی خجالت میکشم" در عملیات فتح المبین به شهادت میرسد وقتی وصیت نامه او را باز میکنند مشاهده میکنند که نوشته است:مرا در کتابخانه المهدی درشیراز دفن کنید!و جنازه او هم در منطقه عملیات ماند و نتوانستند پیکر او را بیاورند چون زیر آتش دشمن بود!دوستانی که با بودند متوجه نشدند که قبر او کجاست واو در وصیت نامه اش نوشته بود که من قبر خودم را حفر کردم و شما مرا در همانجا دفن کنید!تعریف میکنند که قبر او را پیدا کردند و دیدند که قبری بسیار کوچک است!دوستانی که هنوز منتظر جنازه بودند پیش خود میگفتند که این قبر چرا اینقدر کوچک است؟جای شهید در آن نمیشود!و وقتی جنازه او را آوردند دیدند که مثل سید الشهدا(ع) سر در بدن ندارد!این نشانه بزرگی و با آبرویی شهدا نزد خداست!
خاطره مادر بزرگوار شهید معماریان
خاطره دیگری را که خود من از مادر شهید معماریان در قم شنیده ام که برایتان نقل میکنم.او میگفت:من پایم شکسته بود و به علت اینکه نزد نامحرم و دکتر نمیخواستم بروم،نزد شکسته بند رفتم و او پای مرا بست.گفتم یا امام حسین(ع) اگر پای مرا شفا بدهید هر ساله در مراسم روز عاشورای شما خدمت و نوکری میکنم ولی اگر شفا ندهید دیگه در مجلستان نمی آیم(ایشان همیشه برای کمک از قبیل ظرف شستن و ...در مراسم امام حسین(ع) شرکت میکردند) میفرمایند:شب عاشورا بود و چون هوا گرم بود در پشت بام خانه خوابیده بودیم در عالم خواب دیدم که هیئت سینه زنی به مسجد محله می آید و محمد پسرشهیدم را در این هیئت دیدم و شناختم و بعد اینها به مسجد رفتند و عزاداری و سینه زنی کردند و بعد از آن محمد نزد من آمد و گفتم:مادر از کجا می آیی؟گفت:اینها همه شهدا هستند و شب عاشورا ما از امام حسین(ع) اجازه گرفتیم که به حرم حضرت امام(ره) بیاییم و در حرم ایشان عزاداری و سینه زنی کنیم و بعد هم هر کسی به پدر مادر خودش سر بزند و من هم آمده ام تا به شما سر بزنم.مادر من از امام حسین(ع) این پارچه را گرفتم و(خود بنده که تعریف میکنم این پارچه را دیده ام!که باند سبزی بود) آقا سید الشهدا(ع) این پارچه را به من دادند و گفتند به پای مادرت ببند و به او بگو همیشه در دستگاه سید الشهدا(ع) خدمت کن!میفرمود:شهیدم باند را از پای من باز کرد و باندی که از سید الشهدا(ع) بود به پای من بست و من در همین حال از خواب بیدار شدم و دیدم که باندهای قبلی همه باز شده اند ولی آن باند سبز آقا روی پای من است!بعد این نکته را هم دوست فرزندم گفت:که خانم معماریان شما نذر هم کرده اید اگر پایتان خوب شد سه ماشین بگیرید و مردم محل را به زیارت حضرت امام(ره) ببرید،امام(ره) پیش خدا خیلی مقام دارد و حتما به این نذرتان عمل کنید!بیدار شدم و دیدم تمام فضا معطر است و پارچه سبز روی پایم بسته و پایم خوب شده است!و رفتم به آشپزخانه و مشغول کار کردن شدم در همین حال حاج آقا آمد و گفت:خانم شما پایتان درد میکند و نیاز به استراحت دارید تا خوب شوید و من میخواستم بگم که محمد آمده و مرا شفا داده است ولی نمی توانستم!تا اینکه گفت:چه بوی عطری از خانه ما می آید و همه جا معطر شده است این بوی عطر از کجاست؟گفتم این بوی عطر سید الشهدا(ع) است و امشب محمد آمده بود!و پارچه را نزد خانمی بردم که سالها میگرن داشت همین که پارچه را به سر او بستم شفا پیدا کرد حتی پارچه را خدمت آیت الله گلپایگانی برده بودند و این پارچه حکایات زیادی دارد که فرصت نقل کردنشان نیست!منظور از این حرف ها این بود که دوازده شهید با یک شهید گمنام هستند و من میگویم:شهدا من شرمنده ام ما نتوانستیم آنطور که باید حق شما را ادا کنیم!ما نفس کشیدنمان،زندگی مان و همه چیزمان از برکت شما شهداست.امیدواریم که راه شما را بتوانیم ادامه دهیم.
وظایف ما نسبت به شهدای عزیز
ما وظایف بسیار زیاد و سنگینی داریم.من ازهیئت رزمندگان و شهدای گمنام درخواست میکنیم بیاییم خادم الشهدا باشیم در این شهرستان ما کار زیاد داریم در هر محله ای باید یادواره شهدا برگزار کنیم و الحمد لله روند بسیار مطلوبی است ما چند یادواره شهدا در شهرستان داشتیم و من از شهرداری و شورای شهر صمیمانه تشکر میکنم که تصاویر شهدا را در بلوار بهشت زهرا(س) نصب کردنند!چه خوب بود سر هر کوچه و خیابانی که خانواده شهید است عکس شهید هم زده میشد!چه خوب بود که چند جمله از شهدا را در خیابان نصب میکردیم تا همه بخوانند و بهره مند شوند.خارجی ها روی تبلیغات خیلی کار و حساب باز کرده اند شما ببینید که در همه جا چقدر تبلیغات است که تاثیر زیادی هم دارد.نام شهدا باید برای ما زنده بماند.من باز هم عرض مینمایم هنوز کتاب که شهدای شهرستان ما را معرفی کند بعد از سی و سه سال وجود ندارد!و جایش خالی است آیندگان شهدای ما را نمیشناسند نقش شهرستان بافت در دفاع مقدس را ما نمیدانیم چه برسد به آیندگان!روی اینها باید کار شود و نوشته شود و حتی خانواده های شهدا چه نقشی در دفاع مقدس داشتند؟!اگر فیلمی بخواهد ساخته شود ما اطلاعات و مواد اولیه آن را نداریم!خارجی ها ستاره های خودشان را در خانه های ما آورده اند بچه های ما با تمام فوتبالیست های دنیا آشنا هستند و ستارگانشان را میشناسند ولی شما مشاهده کنید که از عظمت شهدای ما چه کسی اطلاع و شناخت دارد؟!از دل و سینه های خانواده ها و دوستان شهدا چه کسی خبر دارد و خیلی از خانواده های شهدا مردند و خاطراتشان را با خود به گور بردند!به خدا ما وظیفه داریم همین امروز ما خاطرات خیلی زیبایی شنیدیم که تا بحال نشنیده بودیم!نسل جوان هیچ آشنایی ندارد و حتی پدر خودش هم که جانباز است را نمیشناسد!انشاالله که این دوازده شهید و یک شهید گمنام دست ما را بگیرند.انشاالله که ما و شما برنامه ریزی کنیم تا راه شهدا و خدمت به شهدا را بهتر و بیشتر ادامه و انجام دهیم.
اسامی شهدای والفجر هشت شهرستان بافت
اسم شهدا از این قرار است:شهید رمضان دامن خوش، شهید مجید جلالی،شهید حسن زارع پیشه،شهید سید محمود وقاری، شهید حمد الله اسماعیل زاده، شهید ید الله بحرینی، شهید غلام عباس پذیرا، شهید روح الله امینی زاده، شهید علی اکبر خوارزمی، شهید مصطفی رحیمی، شهید حسن قلندری، شهید کرامت رضایی، شهید گمنام خفته در تپه شهدا. بنده از همه شما خواهران و برادران عزیز که تا این موقع در مسجد ماندید تقدیر و تشکر میکنم امیدواریم که بتوانیم را امام(ره) و شهدا و رهبر بزرگوارمان(مد ظله العالی) را ادامه دهیم و وظایفمان و دینمان را نسبت به ایشان انجام دهیم و قدرشناس شهدا،جانبازان و آزادگان آنها باشیم.خدا به حق محمد و آل محمد(ص) ما را از شفاعت این شهدا بهره مند بگردان.خدا هر کس به هر امید،نیت و حاجتی امشب به مراسم سیزده شهید در شب پیروزی انقلاب اسلامی آمده است را حاجت روا بفرما.خدایا به آبروی این شهدا از تمام گناهان ما در گذر.رهبر عزیز ما را به سلامت بدار.این انقلاب را متصل به انقلاب حضرت مهدی(عج) بگردان.خدایا به آبروی این سیزده شهید و همه شهدا تعجیل در ظهور آقا امام زمان(عج) بگردان.خدایا اسم ما را جزء سربازان خاص امام زمان(عج) قرار بده.جوانان ما را در پناه امام زمان(عج) محافظت بفرما.جوانان ما را رهرو راه رهبر و شهدای ما قرار بده.خدایا به این دولت خدمتگذار توفیق خدمت بیشتر عنایت بفرما.خدایا شر اشرار و آمریکا به خودشان باز گردان.اسرائیل از صفحه روزگار محو بگردان.خدایا ملت های مظلوم و مسلمان مخصوصا تونس،مصر و فلسطین پیروز بگردان.خدایا چنان کن سر انجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته



چاپ این نسخه درجه: 4.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 1 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.