سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

تفسیر سوره لقمان و ویژگی های این سوره

ارسال شده توسط: مدیربازدید شده: 2645 مرتبه
دسته: سخنرانیتاریخ: 1390.07.12
 
تفسير سوره لقمان در منزل امام جمعه محترم 89/1/22
تفسیر سوره لقمان و ویژگی های این سوره
http://yascms.ir/emam/ebrahimi4.JPG

بسم الله الرحمن الرحيم

فضیلت تلاوت سوره لقمان از کلام نورانی امام محمد باقر(علیه السلام)
اولين نكته فضيلت تلاوت سوره لقمان است كه دو روايت را من يادداشت كردم يك روايتي از رسول خدا حضرت محمد(ص) و يك روايت هم از امام باقر(ع)، روايت اول امام باقر (ع) مي فرمايند «من قرا» هر کس سوره لقمان را در شب قرائت کند خداي متعال سي ملك مي فرستد تا آن قاري سوره لقمان را تا صبح مراقبت كنند. پس كسي كه سوره لقمان را تلاوت كند در پناه سي ملك الهي قرار مي گيرد و اگر در روز اين سوره را تلاوت كند تا شب باز هم همان ملائكه او را از ابليس و جنيان حفظ مي كنند. اين يك روايت از نور الثقلين بود.
فضیلت تلاوت سوره لقمان از کلام گهربار پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله)
روايت بعدي پيغمبرخدا(ص) مي فرمايند كسي كه سوره لقمان را قرائت كند اولا روز قيامت رفيق حضرت لقمان و با حضرت لقمان محشور مي شود و به عدد همه كساني كه كار خوب در اين دنيا انجام داده اند يا كار بد انجام داده اند مهم تعدادش است به تعداد همه آدمهايي كه در دنيا آمده اند خداوند ده حسنه در پرونده اعمالش مي نويسد، اگر روز تلاوت كند خدا او را حفظ مي كند و اگر شب تلاوت كند او را حفظ مي كند. براي احاديث اگر بخواهيم كنكاش كنيم ما بايد حتما راویهاي حديث را بررسي كنيم و البته روايت اول نور الثقلين و روايت دوم از مجمع البيان است و مجمع البيان معمولا محكم است. كه البته يك بحث هم است تسامح در ادله سنن است در مستحبات تسامح در ادله شان شده است اگر كسي به همان نيتي كه در مستحبات آنرا انجام دهد خداي متعال همان ثوابي كه بايد بدهد به او مي دهد.
وجه نامگذاری سوره لقمان
نكته دوم چرا اين سوره به اسم حضرت لقمان نامگذاري شده است ؟ براي اينكه اندرزهاي حضرت لقمان در اين سوره ذكر شده و براي همين اين سوره را بنام سوره لقمان نامگذاري كرده اند و در واقع يك نوع تشكري است كه خداي متعال از اين بنده سپاس گويش دارد. هر كس اهل سپاس و تشكر از خدا باشد خدا هم از او تشكر مي كند و تشكر الهي اين است كه نامش را در اين سوره خداي متعال آورده است و با آوردن نام اين مرد بزرگ و حكيم در واقع ايشان جاودانه شده است و خداي متعال تمام حكمتهايي كه اين حكيم بزرگ تبيين كرده در يك كلام خلاصه كرده است و آن اين است كه ايشان شكر و سپاس خدا را مي كرده است. منتهي در هر بعدش به نوع خودش و خداي متعال هم از او اينگونه تشكر كرده است در قرآن نامش را ذكر كرده است.
لقمان پیامبر نبوده حکیم بوده
لقمان پيغمبر خدا كه نبوده است بلكه يك مرد حكيمي بوده كه فتواي ارزنده اي داشته است. در بعضي از روايات هم آمده است اولين باري كه حكمت از ايشان ظاهر شد غلام بود اربابش گفت برو بهترين عضو اين گوسفند را بياور رفت و زبانش را آورد و وقتي هم گفت برو بدترين عضوش را بياور باز هم رفت زبانش را آورد از ناحيه زبان آدم هم مي تواند بهترين باشد و هم از ناحيه زبان مي تواند جز بدترينها باشد. بخاطر اينكه اندرزهاي لقمان در اين سوره ذكر شده است حالا مثل سوره بقره چون قصه بقر در سوره آمده است آن سوره را سوره بقره گذاشتند البته اين نامها را خود پيغمبر(ص) انتخاب كردند اينگونه نبوده است كه مثلا ديگران بيايند انتخاب كنند البته ما تفسير مجمع نداشتيم كه بيشتر بشود تحقيق كنيم منتهي در تفاسيري كه من داشتم اينطور بود.
مکی بودن یا مدنی بودن سوره لقمان
بحث بعدي اين سوره مكي است يا مدني؟ اكثريت مفسرين قريب به اتفاق مي گويند اين سوره در مكه نازل شده است چون معارفش معارفي است كه در باب توحيد است كه مبدا است و در مورد نبوت است و نوعا سوره هايي كه از اول مي آيد و اعتقادات را محكم مي كند اين سوره در مكه نازل شده است و البته مرحوم شيخ طوسي در تفسير تبيان گفته اند آيه چهارم كه سخن از نماز و زكات هست اين مكي نيست. و همينطور فخر رازي گفته است كه آيه بيست و هفتمش این، آيه مكي نيست منتهي در نمونه، جواب مي دهند كه اين حرف دليل روشني پشت سرش نيست كه اين آيات حتما غير مكي باشد منتهي در تفسير نمونه دليل روشني بر اين استثنا ما نداريم البته دليلش را ذكر نكرده اند و گفته اند ما نتوانستيم دليلي براي استثناي اين دو آيه از مكي بودن پیدا کنیم .
دلایل و مباحث مطرح شده در سوره لقمان
مطلب بعدي محتواي كلي اين سوره را در چهار بحث يادداشت كردم يكي در باب عظمت قرآن است كه قرآن هم هادي و هم رحمت خداي متعال است. بحث دومي كه در اين سوره مطرح مي شود آفرينش است مثل آسمان، كوه، جنبندگان مختلف، نزول باران و همينطور دلايل توحيد را در اين سوره ذكر مي شود و بحث بعدي كه محتواي اين سوره دارد سخنان حكمت آميز جناب لقمان است و چهارمين بحثي كه در اين سوره مطرح شده بحث معاد است پنج تا دليل شد البته اگر دلايل توحيد را هم ذكر كنيم پنج تا مي شود.
فتوای امام خمینی(ره) در باب قرائت «بسم الله الرحمن الرحیم» هر سوره
بسم الله الرحمن الرحيم حضرت امام معتقدند محتواي بسم الله هر سوره اي متناسب با محتواي همان سوره است و روي اين جهت فتوا دادند كه اگر خواستيد سوره «قل اعوذ برب الناس» را بخوانيد اگر به نيت «قل هو الله احد» بسم الله گفتيد بايد تكرار كنيد بخاطر اينكه بسم الله هر سوره اي متناسب با محتواي همان سوره است مثلا نيت كرديد قل هو الله بخوانيد بسم الله را گفتيد بعد سوره ديگري بخوانيد بايد از اول بسم الله را بگوييم هر بسم الله جزء هر سوره اي است فتواي امام اين است. منتهي اهل سنت با بسم الله قهر هستند شما ديديد كه خطبه نمازجمعه را كه مي خواهند شروع كنند بسم الله نمي گويند نماز مي خواهند بخوانند بسم الله را نمي آورند و بعضي ها البته بسم الله را اول نماز مي گويند و خيلي کم مي گويند مخصوصا امام جماعت مسجد النبي(ص) آن پيرمرد وقتيكه مي خواند بسم الله را يواش مي گويد و هر كاري كه بدون نام خدا شروع شود ابتر است. بسم الله را كه رد شويم.
حروف مقطعه و ابعاد مختلف اعجاز قرآن
الم ، الف لام میم جز حروف مقطعه است در اينكه اين حروف مقطعه چيست ؟ اقوالي ذكر شده است. بيست و نه سوره قرآن با حروف مقطعه در واقع شروع شده است. يك قول اين است كه اين الم رمز بين خدا و پيغمبر (ص) است بعضي از اين رمزها را آمده اند آشكار كرده اند مثل كهيعص كه اشاره به كربلا عطش امام حسين (ع) و اشاره به يزيد است. ولي در بعضي ها رمز گشايي نشده است. يك قول ديگر اين است كه اين خودش اعجاز است يعني الف لام میم نشان از اعجاز قرآن است كه خدا مي فرمايد كه الم يعني همين بيست و هشت حرف عربي، ماده اش بين شما است ولي شما نمي توانيد تركيبش كنيد اين جوري تركيب شده است كه غير از خدا هيچكس نميتواند چنين آياتي را بياورد.
برتری قرآن و نیاوردن مثل قرآن
در زمان امام صادق (ع) سه نفر از مادييون دهريين، یکی از اینها ابن ابي اوجا و با دو نفر ديگر گفتند هر كدام از ما يك سوم اين قرآن مي سازيم و مي آوريم و سال ديگر در مكه تلاوت مي كنيم اينها نشسته بودند و به هيچكس هم نگفته بودند يكي از آنها گفت من وقتي به اين آيه رسيدم اوج کار را ديدم و ديدم كه غير از خدا هيچكس نمي تواند چنين حرفي را بزند آن يكي هم گفت من وقتي مطالعه كردم و زمانيكه مي خواستم مثل آیه را بسازم، ديدم كه غير از خدا هيچكس نمي تواند و آياتش را هم ذكر كرده است و آن يكي هم همينطور تا اينكه امام صادق(ع) از آنجا رد مي شدند و فرمودند آن آيه «لئن اجتمعت الانس و الجن علی ان یأتو بمثل هذا القرآن لا یءتون بمثله » آنها خيلي بهت كردند كه امام صادق(ع) چگونه از دلهاي اينها و نيتشان با خبر بوده است و اين هم يك قول هست كه ماده اش دست شماست. مثلا معجزه حضرت موسي(ع) اين ماده اش در اختيار مردم نبود كه بتوانند چوب را اژدها كنند ولي ماده قرآن بين مردم است همين بيست و هشت حرف عربي كه مردم با آن مي نويسند حرف مي زنند صحبت مي كنند ولي نمي توانند مثلش را بياورند و اين نشان از اعجاز قرآن است. دليلش هم اين است كه از اين بيست و نه سوره، بيست و چهار تا آن بعد از حروف مقطعه قرآن ذكر شده است مثل همين آيه «تلك آيات الكتاب الحكيم» بعد از اين حروف مقطعه عظمت قرآن ذكر شده است. بعد از اين قول هم در تفسير آقاي جوادي آملي مطرح كردند فرمودند كه اين سوره هايي كه حروف مقطعه داشته اند با كامپيوتر حروفشان را حساب كردند و ديدند كه در قرآن در اين سوره لقمان مثلا الم از همه حروف ها بيشتر آمده است البته استثناهايي هم دارد كه اين خود اعجازي ديگر است كه گوينده جوري حرف بزند كه اول اين سه كلمه و اين سه حرف را مي گويد و مي گويد كه من در تمام اين سوره اين سه حرف را بيشتر مي آورم.خوب اين يك بعد ديگر از اعجاز قرآن است.
اشاره تلک در آیه «تلک آیات الکتاب و الحکیم» به چیست؟
«تلك آيات الكتاب الحكيم» تلك در واقع براي اشاره دور است و حال اينكه قرآن الان دست ما است مثلا هذا آيات الكتاب الحكيم و اشاره نزديك باید می آمد چرا اين تلك براي اشاره دور آمده است بخاطر اين است كه محتوايش خيلي عظيم و بزرگ است در واقع اين تلك كه اينجا آمده براي اشاره دور که عظمت قرآن در واقع ذكر شده است تلك براي اشاره دور است و هذا نيامده و آنهم بخاطر عظمت قرآن است.
معنی حکیم و نبود نقص در قرآن
اين آيات كتاب حكيم ، حكيم را استوار معنا كرده اند حكيم يعني بدون نقص، بدون خلل، هيچ نقصي در قرآن ما مشاهده نمي كنيم استوار و محكم است مثلا وقتي يك نويسنده اي يك كتابي را چند سال مي نويسد اولا كه عذر خواهي مي كند ميگويد من جايي اشتباه كردم يا اصلا صدر و وسط و آخرش با هم همخواني ندارد چه بسا اولش يك نظري داده باشد ولي کم کم نظرش عوض شده است يا مراجع ما اول يك فتوا مي دهند بعد از يك مدتي فتوايشان عوض مي شود خداي متعال مي فرمايد حرفي كه من روز اول بيست و سه سال پيش زدم با حرفي كه بيست و سه سال بعد مي زنم هيچ فرقي نمي كند و استوار و محكم است و هيچ خللي در وجودش نيست و هيچ نقصي در آن نيست و همچنين اول و آخرش هم با هم همگام است اول و وسط و آخر محتواي آيات اينطور نيست كه اينها با هم نظرات عوض شده باشد.
حکیم یعنی هیچگونه باطلی در قرآن راه ندارد
يك معناي ديگر هم كه در باب حكيم كرده اند این است که باطل در آن راه ندارد در آيات يك معنايي از حكيم اين است كه هيچگونه باطلي در قرآن راه ندارد اگر آنطور باشد يعني جز به حق نمي گويد جز به حق دعوت نمي كند مطلب بعد اين است كه هدف از نزول كتاب حكيم چيست و براي چه ما آنرا نازل كرديم؟ در آيه بعد بيان مي كند.
هدایت و رحمت برای محسنین
«هدي و رحمة للمحسنين» هدف هدايت و رحمت براي محسنين است چرا براي محسنين و نيكوكاران؟ چرا هدايت براي انسانهاي محسن است و حال اينكه «هدي للناس» قرآن بايد همه را هدايت كند ولي مي فرمايد كه در اين آيه «هدي و رحمة للمحسنين» من فكر مي كنم جوابش اين باشد كه در واقع محسنين از اين آيات و از اين قرآن بهره مي برند درست است كه قرآن آمده و همه را هدايت كرده است ولي چه كساني از اين قرآن استفاده مي كنند؟ آنهايي كه محسن و نيكوكار باشند. البته محسن در الذين تبيين مي كند منظور از محسنين كه در قرآن آمده چه كساني هستند در آيه بعد جواب شما را مي دهد.
دو معنای هدی و رحمة
نكته بعد «هدي و رحمة» بعنوان مصدر آمده است چرا نفرموده است يهدي با يرحم للمحسنين فرموده «هدي و رحمة» بصورت مصدر آمده است دو جواب را من به ذهنم آمده است البته يك جواب در تفسير آقاي قرائتي مي فرمايند كه اين «هدي و رحمة» بعنوان مصدر آمده است يكي نشان از مبالغه است و در تفسير نور مثال مي زند، كه مي گويند فلاني شيرين سخن است، يكدفعه مي گويند كه فلاني شكر است يا عسل است اينكه شكر و عسل آمده است يعني خيلي شيرين است زيد و عدل بله اينجا «هدي و رحمة» در واقع مبالغه را مي خواهد برساند يعني قرآن واقعا هدايتگر است براي آدمهايي كه اهل خير باشند و دست آنها را مي گيرد. يك معناي ديگر هم پيدا كردم اين است كه چون اگر به فعل مي آمد زمان در آن بود حالا كه با مصدر آمده است ديگر براي زمان خاصي نيست يعني قرآن هميشگي هدايت كننده است و نه فقط زمان گذشته، هدايت در آن است و هم مهرباني در آن است و جداي از همه است.
سر هدایت و رحمت
نكته بعدي كه حالا همين جواب مطلب شماست «هدي و رحمة» چرا رحمت آمده است؟ اين سري دارد، سرش اين است كه هدايت با محبت بايد همراه باشد يعني اگر كسي بخواهد نقش ارشاد داشته باشد ولي تند باشد اين اثر ندارد هدايت بايد با مهرباني و رحمت همراه باشد. قرآن مي فرمايد پيغمبر كه مي خواهد هدايت كند، هم ارشاد مي كند و ارشادش هم از روي محبت است «لو كنت فضا غليظ القلب لنفضوا من هولك» اگر شما سيد تند بد اخلاقي بوديد«لنفضوا من هولك» همه رهایت مي كردند ديگر دور شما را خالي مي كردند. منظور اين است كه هدايت بايد با رحمت آميخته باشد. اگر هدايت با رحمت و محبت در كار نباشد ولو روي محسنين هم تاثير نخواهد داشت.
اساس و مبنای کار قرآن
نكته بعد محور اين آيات در باب محسنين است چرا محسنين آمده است سرش چيست؟ «هدي و رحمة للمحسنين» من در تفسير هدايت مطالعه كردم ايشان اينگونه توضيح دادند كه اساس كار قرآن بر دو محور قرار گرفته است گرفتن و دادن، يعني از يك سو انسانها موظفند دنبال كسب مال بروند و بر طبيعت سيطره پيدا كنند و مال را پيدا كنند اين از يك طرف و از طرف ديگر آنچه را هم بدست مي آورند به ديگران بخشش كنند. اين اساس قرآن كه روي اين دو نكته يكي گرفتن و ديگري دادن است.
ضرورت بخشش در قرآن و توجه به احسان از بعد مادی و معنوی
قرآن بر ضرورت بخشش تاكيد زيادي دارد. چون محسن آن كسي است كه كار خير انجام مي دهد. بعضي از انسانها هستند كه برعكس هستند فقط مثل مور دانه كش هستند فقط حب ذات دارند مي خواهد مرتب طرف خودش انبار كند و فقط به فكر منافع مالي خودش است و احسان يك جنبه اش مادي است و جنبه دیگرش مثلا فرض كنيد كه از علمش به ديگران انفاق مي كند خوب بعضي هستند همان علمش را بخل دارند بعضي ها هستند كه حتي حاضر نيستند از علمشان براي مردم استفاده كنند ما جنبه مادي و قدسي را در نظر مي گيريم و راه رسيدن به هدايت و رحمت را قرآن در سايه احسان مي بيند يعني اگر كسي خواست رحمت خدا و هدايت الهي شامل حالش شود بايد اهل احسان شود يكطرفه نمي شود حالت بخل داشته باشد و مرتب بخواهد حب ذات داشته باشد و همه چيز را بطرف خودش جذب كند و براي اينكه رحمت خدا شامل حال بندگان شود آنهم در سايه احسان است آن كسي كه مرتب مي خواهد بطرف خودش مال جمع كند هدف خودش است و نه خداوند و در حقيقت كسي كه مي خواهد همواره مال را بطرف خودش جمع كند اين در واقع روز به روز از حقيقت دور مي شود او اهل ضلالت مي شود و نه اهل هدايت، چه موقع اهل هدايت مي شود؟ وقتي است كه هم بگيرد و هم بخشش داشته باشد.
مهمترین امتیاز پیامبران
كسي كه در پي هواي نفس است و حب ذات دارد او در واقع عقلش هم خاموش مي شود و در واقع به ضلالت مي افتد و نه به راه هدايت، لذا خداوند مي فرمايد نيكوكار و محسن را هدايت مي كند و مهمترين امتياز پيغمبران الهي اين بود كه اهل احسان بودند. حداقل پيغمبران الهي اول اينرا بايد داشته باشند بله ايثار را هم دارند يعني ممكن است پيامبران چيزي از مردم نگرفته باشند ولي به مردم مي بخشند ولي حداقل امتياز پيغمبران الهي در احسانشان است بعد اين آيات را من ذكر كردم.
درجه و مقام حضرت یوسف(ع) و حضرت موسی(ع) در رابطه با احسان
يكي سوره يوسف آيه بيست و دو البته عربي اش را نياوردم حضرت يوسف چون به سن رشد رسيد او را حكمت و علم داديم و نيكوكاران را چنين پاداش می دهيم، پاداش نيكوكار و اهل احسان چه چيز بود؟ حضرت يوسف اهل احسان بود و خدا چه پاداشي به او داده است؟ هم علم داده است و هم حكمت داده است.
در سوره قصص آيه چهارده مي فرمايد حضرت موسي(ع) چون به سن رشد رسيد و نيرومند شد او را فرزانگي و دانش داديم و نيكوكاران را چنين پاداش مي دهيم. پس اين آيات در واقع از احسان تمجيد مي كند و اگر كسي بخواهد از هدايت الهي و رحمت الهي برخوردار شود حتما بايد اهل احسان باشد.
چگونه اهل احسان شویم؟
راه عملي اش چيست و چگونه ما اهل احسان شويم؟ راه عملي اش در آيه بعد است «الذين يقيمون الصلاة و يوتون الزكوة» كه شما فرموديد هم بعد معنوي اش و هم بعد مادي اش است. بايد توجه كنيد كه پيامبران هم جز محسنين هستند يعني پيامبران هم اهل احسان بودند كه به اين مقام رسيدند اگر به مقام پيغمبري رسيدند بخاطر اينكه اهل احسان و جز محسنين بودند. پيامبران چون اهل احسان هستند هدايت الهي لحظه به لحظه شامل حالشان مي شود حالا در آيه بعد ذكر مي شود.
دلیل اینکه هدایت شامل محسنین می شود
علت اينكه محسنين هدايت الهي شامل حالشان مي شود با اختيار خودشان «الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا» چون اينها اهل جهاد هستند اهل مبارزه با نفس هستند خدا اينها را هدايت مي كند «و ان الله لمع المحسنين» در اين آيه بعد ذكر مي شود يعني در واقع اينها با اختيار مي آيند و در راه خدا مجاهده مي كنند و لحظه به لحظه هدايت الهي شامل حالشان مي شود. بنده فكر مي كنم كه چون اينها اهل احسان هستند اهل احسان يعني اينكه به مردم رحم مي كنند وقتي كسي كه به مردم رحم كرد خدا به او رحم مي كند و روايت هم است كه «من لايرحم لايرحم» كسي كه رحم نكند مورد رحم قرار نمي گيرد. چون اينها محسن هستند و به مردم رحم مي كنند مقتضاي آيه اين است كه در اينجا رحمة بيايد.
محسنین چه کسانی هستند؟
محسنين چه كساني هستند؟ «الذين يقيمون الصلاة و يوتون الزكوة» در اينجا كلمه يقيمون آمده است يعني با فعل مضارعه آمده است اين نشان از استمرار است يعني كسيكه يك بار نماز خواند به او آدم نيكوكار نمي گويند، كسي كه يك بار زكات داد خمسش را داد به او نمي گويند كه آدم خوب و اهل خير است بلكه دائما نماز بخواند دائما هم زكات بدهد زكاتي هم كه در قرآن آمده است اين كلمه زكات فقهي نيست كه ما فقط بگوييم كه اين آيه ربطي به ما ندارد زكاتي كه در قرآن آمده است، انفاق است يعني اهل انفاق هستند. چه انفاق واجب، چه انفاق مستحب و منظور از استمرار يعني هميشه نماز مي خوانند.
اجرا کردن واجبات شرعی در جامعه
آقاي جوادي در تفسير گفتند چرا نگفته اند «يقرؤن الصلاه» علت اينكه نماز ستون دين است «الصلاة عمود الدين» و عمود خواندني نيست عمود بايد برافراشته نگه داشته بشود يعني حدود نماز در جامعه برافراشته شد حدود نماز اجرا شد به موازات آن فحشا و منكر هم از جامعه رخت بر مي بندد و زكاتي هم كه اشاره كرديم زكاتي كه براي تزكيه است زكات فقهي با زكاتي كه در قرآن آمده است فرق مي كند. يعني آن اخص است زكات در قرآن اعم است هم زكات مستحب را شامل مي شود انفاقات مستحب را هم شامل است «الذين يقيمون الصلاة»
پرداخت زکات و خواندن نماز
در قرآن هر كجا كه بحث زكات مطرح شده است اعم از زكات واجب و زكات مستحبي است زكات مستحب هم شرعي است البته صلاة هم اعم از مستحب و واجب است و فرق نمي كند نيامده است كه حتما نماز واجب اينجا بيان كند يعني اينها اهل نمازند اينها اهل زكات هستند و منظور هم نماز مستحب و هم نماز واجب است اينكه من مي گويم نظر مفسرين است. مفسريني كه زكات را معنا كردند زكات مسئله فقهي منظور نيست «الذين يقيمون الصلاة» نماز مي خوانند چه نماز واجب و چه نماز مستحب و همينطور زكات مي دهند چه زكات واجب و چه مستحب، اهل زكات هستند «و هم بالآخرة هم يوقنون» در واقع محسنين هم جنبه اقتصادي را مراعات مي كنند و هم جنبه معنوي را و هم ايمان به معاد دارند البته يقين از ايمان بالاتر است.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

چاپ این نسخه درجه: 2.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 2 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.