عوامل ايجاد شادي در زندگي
ارسال شده توسط: مدیر | بازدید شده: 857 مرتبه |
دسته: متنوع | تاریخ: 1388.07.18 |
  |
عوامل ايجاد شادي در زندگي
شادي
اسلام و شادي
اسلام با توجه به نيازهاي اساسي انسان، شادي و نشاط را تحسين و تاييد كرده است. قرآن، زندگي با نشاط و شادي را نعمت و رحمت خدا تلقي كرده، درباره ي شادي و نشاط مؤمنان در دنيا و آخرت، مي فرمايد: «بگو [در برابر كساني كه بسياري از مواهب زندگي را تحريم ميكردند] اي پيغمبر! چه كسي حرام كرده است زينت و آرايش و زيباييهايي را كه خداوند از درون طبيعت، براي بندگانش بيرون كشيده؟ چه كسي حرام كرده است روزيهاي پاك و مواهب پاك را; بگو: اين مواهب پاك و اين زيباييها، براي مردم با ايمان در همين زندگي دنيا و در زندگاني جاويد آخرت، قرار داده شده است».1
اين آيه به خوبي بيانگر اين حقيقت است كه اسلام به بهرهمند شدن از زيباييها و موهبتهاي زندگي، اهميت ميدهد و آن را زيبنده ي دينداران و مؤمنان ميداند.
اسلام به بهرهمند شدن از زيباييها و موهبتهاي زندگي، اهميت ميدهد و آن را زيبنده ي دينداران و مؤمنان ميداند.
رسول اكرمصلياللهعليهوآله ميفرمايد: «مؤمن، شوخ و شاداب است».2
حضرت عليعليهالسلام ميفرمايد: «شادماني، گشايش خاطر ميآورد»3 و «اوقات شادي، غنيمت است»4.
امام صادق عليهالسلام ميفرمايد: «هيچ مؤمني نيست كه شوخي در طبع او نباشد»5 و «شوخ طبعي، بخشي از حسن خلق است».6
امام رضا عليهالسلام ميفرمايد: «كوشش كنيد اوقات شما چهار زمان باشد؛ وقتي براي عبادت و خلوت با خدا، زماني براي تأمين معاش، ساعتي براي معاشرت با برادران مورد اعتماد و كساني كه شما را به عيبهايتان آگاه ميسازند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند و وقتي را هم به تفريحات و لذتهاي خود اختصاص دهيد و از شادي ساعتهاي تفريح، نيروي لازم براي عمل به وظايف وقتهاي ديگر را تأمين كنيد».7
مرز شادي و نشاط
براساس هدف و فرجام زندگي، شادي و نشاط از ديدگاه اسلام، داراي حد و مرز است. محتوا و قالب شادي و نشاط ، نبايد با روح توحيدي و انساني اسلام، در تضاد باشد; زيرا هر پديدهاي كه انسان را از آرمان و هدف اصلي خويش دور سازد، به هيچ وجه، مورد قبول اسلام نخواهد بود. بنابراين، پديدة شادي و عوامل آن، به عنوان يك نياز اساسي و ضروري، تا حدي روا و مجاز است كه مانع نيل انسان به هدف اصلياش نگردد، از اين رو، بسياري از انديشمندان مسلمان معتقدند: از آن جا كه انسان در انجام هر رفتار ارادي، انگيزه و هدفي را پيميگيرد،8 سرور و نشاط به عنوان يك رفتار، از اين قاعده جدا نيست. اگر انگيزه و هدف، در راستاي هدف اصلي زندگي آدمي باشد ، اين پديده ، مفيد و سودمند خواهد بود و اگر انگيزه و هدف باطل ، در آن نهفته و در برابر هدف اساسي زندگي انسان باشد ، اين پديده ، باطل و زيانآور خواهد بود. بنابراين، ميتوان مرز شادي و نشاط را انگيزه و هدف آن دانست.
مزاح و شوخي، يكي از عوامل برجستة شادي است؛ اما اگر به سبكسري، بيشرمي و گستاخي بياميزد، «هزل» ناميده ميشود كه در اسلام، منع شده است و اگر به تحقير و بدگويي و ناسزا آميخته گردد، آن را «هجو» ميخوانند و اين نيز در اسلام نهي شده است.
يكي از اصحاب از رسول خدا صلياللهعليهوآله پرسيد: «آيا اگر با دوستان خود شوخي كنيم و بخنديم، اشكالي دارد؟ حضرت صلياللهعليهوآله فرمود: اگر سخن ناشايستي در ميان نباشد، اشكالي ندارد».9 اگر شوخي از حد خارج شود و به بيهودگي يا زيادهروي بينجامد، باز از نظر اسلام، عملي ناپسند خواهد بود; همان طور كه اميرمؤمنان، عليعليهالسلام ميفرمايد: «هر كس بسيار شوخي كند، وقار و سنگيني او كم ميشود»10 امام صادق عليهالسلام ميفرمايد: «زياد شوخي كردن، آبرو را ميبرد».11
خنده و تبسم - كه از عوامل نشاط و شادي است - بايد صادقانه باشد. خنده از نظر اسلام، آن گاه مؤثر و مفيد است كه به شخصيت ديگران، لطمه وارد نياورد. وقتي احترام مؤمن، برتر از كعبه بر شمرده شده، به خوبي روشن ميشود كه اهانت و تحقير او، چه اندازه نكوهيده است.12
قالبهاي نشاط و شادي، خوب است از بهترين قالبها باشند و به همين دليل، در روايات، قهقهه از شيطان تلقي شده13 و تبسم، بهترين خنده دانسته شده است.14
زمان و مكان شادي نيز بايد با آن متناسب باشد; زيرا اگر اين تناسب برقرار نباشد، ناپسند و زشت خواهد بود؛ به طور مثال، مزاح و بذلهگويي در مراسم سوگواري و مكانهاي مقدس، ناپسند است!15
با كندوكاوي اجمالي در نظريات و گفتههاي دانشمندان و متون معتبر، ميتوان موارد ذيل را در زمره عوامل نشاط و انبساط دروني برشمرد:
1. ايمان.
2. داشتن روحيه رضايتمندي و تحمل.
3. پرهيز از گناه.
4. مبارزه با نگراني.
5. تبسم و خنده.
6. مزاح و شوخي منطقي.
7. استعمال بوي خوش.
8. آراستگي ظاهري، در حد متعارف.
9. پوشيدن لباسهاي روشن.
10. پرهيز از همنشيني با افراد افسرده.
11. ورزش و کار و فعاليت بدني.
12. داشتن روحية توکل و اميدواري.
13. سير و سفر.
14. نماز شب.
15. تفريح و مشاهده طبيعت، به ويژه فضاهاي سبز.
16. تلاوت قرآن.
17. تفكر در آفريدههاي خداوند.
18. صدقه دادن و كمك به ديگران .
پينوشت:
1. اعراف، آية 32.
2. حراني، تحفالعقول، ص 49.
3. آمدي، غررالحكم، ج 2023.
4. همان، ح 1084.
5. كليني، اصول كافي، ج2، ص 663.
6. همان.
7. مجلسي، بحارالانوار، ج 75، ص 321.
8. اخلاق اسلامي، ص 98 و 99؛ اخلاق الهي، ج 5، ص238.
9. كافي، ج2، ص663؛ تحفالعقول، ص 322.
10. غررالحكم، ص222.
11. كافي، ج2، ص665.
12. اخلاق الهي، ص256 – 257.
13. كافي، ج 2، ص 664.
14. غررالحكم، ص222.
15. اخلاق الهي، ج5، ص258 – 259.
لذت ببر ،اين يک دستور است!
فرزند
شادي خواستني ترين و شيرين ترين احساس بشر است. زن و مرد ، پير و جوان، ثروتمند و فقير پيوسته در جستجوي شادي اند و کيفيت زندگي خود را براساس ميزان شادي شان مي سنجند.
از اين رو انگيزه بسياري از رفتارهاي ما شاد شدن است. حتي زماني که با بيماري و تنگدستي، عدم امنيت و بي اعتمادي، ناداني و بي عدالتي مي جنگيم، مي خواهيم اين عوامل اندوه را از زندگي خويش برانيم تا زمينه را براي ورود شادي فراهم کنيم. با گذشت زمان ، به تجربه آموخته ايم که تا ميهمان ناخوانده "غم" را از دل بيرون نکنيم، نمي توانيم پذيراي احساس دلنواز و شيرين شادي باشيم.
ياد بگيريم که براي لذت بردن از زندگي به دنبال بهانه هاي بزرگ نباشيم.
امروزه در نتيجه پژوهش هاي علوم مختلف شواهد و يافته هاي بسياري در مورد شادي وجود دارد. اين يافته ها نشان مي دهند که احساس شادي علاوه بر آن که شيرين و دل انگيز است، وجودش سلامت و عمر انسان را افزايش مي دهد و سبب برقراري پيوند محبت آميز ميان افراد ، جلوگيري از آسيب هاي اجتماعي، و رشد و آرامش جامعه بشري مي شود.
دکتر ريچارد ليارد در کتاب معروف و پژوهش خود به نام "شادي" که در سال 2004 منتشر کرده بر هفت عامل بزرگ زير تاکيد مي کند:
ارتباطات خانوادگي، وضع اقتصادي، شغل، اجتماع و دوستان، وضع سلامتي، آزادي شخصي و ارزش هاي شخصي.
او مي گويد که اين عوامل به ترتيب اهميت نوشته شده اند و نتيجه مي گيرد که کيفيت روابط ما با ديگران بيش از همه چيز بر شادي مان اثر مي گذارد.
اين نتيجه اي است که بسياري از ما تجربه کرده ايم. او همچنين پژوهش هاي ديگري را به عنوان شاهد مي آورد تا تأکيد کند که ثروت ، تنها وقتي سبب شادي افراد مي شود که آن ها را از مرحله فقر درآورده و موجب آساني امرار معاش شان شود. اما پس از اين مرحله افزايش ثروت در بالا بردن ميزان شادي نقش چشمگيري ندارد.
داراترين مردم کساني هستند که چشمه هاي شادي ارزان دارند.
نصايح خردمندان جامعه ما و نوشته ها و گفته هاي تجربي بسياري، حاکي از آن است که همه مي توانند با توجه کردن و عمل نمودن به هر يک از موارد زير شادي خود را افزايش دهند:
- سالم ماندن و از سلامتي خود مواظبت کردن.
- امنيت داشتن در خانه، محل زندگي، محل کار و جامعه.
- معني دار کردن زندگي با داشتن آرزو و دنبال کردن هدفي ارزشمند و دست يافتني.
- سرگرم بودن به شغلي که نه تنها با آن امرار معاش کنند بلکه از انجامش نيز لذت برند.
- توجه محبت آميز به ديگران داشتن و مورد توجه و علاقه آن ها قرار گرفتن.
- مفيد واقع شدن و کمک به ديگران، بودا مي گويد: "شادي وقتي مي آيد که شما با کلمات و کارهاي تان براي خود و ديگران مفيد واقع شويد."
- داشتن تفکر و و نگرش مثبت.
- پذيرفتن خويش و به خود اعتماد داشتن.
- ارتباط سازنده داشتن و وقت گذارندن با افراد خانواده و دوستان خوب.
- بر شمردن نعمت هاي خود و سپاسگزار بودن.
- استفاده کردن و لذت بردن از موجودي خويش.
- مقايسه نکردن خود و دارايي هاي خويش با ديگران.
- آرام ماندن در رويارويي با غير منتظره ها.
- عملي کردن هدف و خواسته هاي معقول خود.
- تعادل داشتن در کار، تفريح و...
- اعتماد داشتن و احترام گذاشتن به مردم.
- شوخ بودن و به زندگي خنديدن.
- بخشيدن خود و ديگران.
- اعتقاد داشتن.
- آزادي داشتن.
- با جرات بودن.
- کار گروهي کردن.
هنگامي که به ديگران مهرباني مي کنيم، به زندگي آن ها نور و صفا مي دهيم و آگاهيم که بخشندگان نور، خود در تاريکي نمي مانند.
هر کس با توجه به ارزش هاي شخصي خويش مي تواند موارد ياد شده را به ترتيب اهميت نوشته و عوامل شادي بخش ويژه خود را به آن ها بيفزايد و به کار گيرد.
براي بسياري از افراد دنبال کردن يک کار هنري مي تواند شادي پيوسته اي ايجاد کند. برخلاف بعضي از چيزها که يک باره به دست مي آيند و پس از مدتي وجودشان عادي شده و از شادي بخشي آن ها کاسته مي گردد، کار هنري شادي پايداري را سبب مي شود. زيرا مهارت در هنر به تدريج به دست مي آيد و هنرجو با دستيابي به هر سطح مهارتي برتر، شادي تازه اي به خود هديه مي دهد.
با گزينش و اراده مي توان از چيزهاي ساده تر نيز شادمان شد.
بسيارند افرادي که از گفت و گو با عزيزان، بازي و خنده کودکان، و پياده روي با دوستان لذت مي برند. فراوانند آن ها که از تماشاي پديده هاي طبيعي چون درخشش خورشيد ، گل و سبزه، برف و باران، کوه و دشت، آب و آبشار و ماه و مهتاب به وجد آمده و آن ها را سرچشمه هاي شادي خود قرار مي دهند.
زيبا و طبيعي است که ما هم در هر مکان و زمان، سببي براي شادي پيدا کنيم.
زيبنده و سازنده است که هميشه به ياد آوريم که مردم ديگر نيز چون ما خواهان شادي اند.
اميد بخش و برانگيزنده است که مي دانيم مي توانيم با يک نگاه ، سخن، يا کردار محبت آميز بر شادي آن ها بيفزاييم. هنگامي که به ديگران مهرباني مي کنيم، به زندگي آن ها نور و صفا مي دهيم و آگاهيم که بخشندگان نور، خود در تاريکي نمي مانند.
درونی سازی شادی
شاد باشیم و دیگران را شاد کنیم (4)
شادی
در مبحث قبل به صحبت های آقای دکتر گلزاری در مورد شادی، راه های حل مشکلات و تأثیر آن در شادکامی، و شادی های پایدار و گذرا اشاره کردیم. در این مقاله بحث را با بررسی عوامل ایجاد شادی از نگاه ایشان ادامه می دهیم.
* خوب است به چند عامل كه در فراهم ساختن شادی و نشاط و سعادت انسان نقش اساسی دارد، اشاره داشته باشید
1- در وهله اول ایمان و جهان بینی درست نقش بسزایی در شاد بودن انسانها خواهد داشت.
یكی از مقولاتی كه در پرتو این ایمان و اعتقاد صحیح برای انسان حاصل میشود و در ایجاد شادی مؤثر است، زهد و قناعت است. تعابیر خیلی عمیقی در اسلام وجود دارد كه در بحث شادی باید روی آن خوب كار بشود و نمونهای از آن به كار بردن همزمان واژه زهد با واژه شادی و شادمانی است. زهد یعنی این كه انسان از دنیا استفاده كند ولی به آن وابسته نباشد و حرص آن را نزند. این كه حافظ میگوید:
در این دنیا اگر سودی است با درویش خرسند است خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی نشان دهنده این است كه نوع نگاه انسان به دنیا میتواند اسباب خرسندی را فراهم كند.
2ـ عامل مهم دیگر داشتن ارتباط با افرادی است كه درك محضرشان به زندگی انسان معنا میدهد. در روایات داریم كه اگر كسی چهل روز با عالم عاملی برخورد نكند، قساوت قلب پیدا میكند. در هر شهری انسانهای عالم عاملی هستند كه در گوشهای آرام و ساكت نشستهاند. ما انتظار داریم دانشجوهای ما بروند و بگردند تا جهانهای بنشسته در گوشهای را پیدا بكند.
3ـ برقرار كردن ارتباط عاشقانه با خدا از طریق ادعیه به خصوص مناجاتهای عاشقانه و زیبایی كه در صحیفه سجادیه است. ما بخشی از خلوت خود را حتماً باید با این دعاها پر كنیم .
4ـ داشتن ارتباطات اجتماعی سالم و دو طرفه با همنوعان. باید توجه داشت ارتباطات یك طرفه عمدتاً به وابستگی میانجامد و خود عامل سلب شادی میشود.
5ـ در كنار تمام اینها، مسأله جسم مهم است. برای شادیهای ما جسم باید سالم و دارای تغذیه مناسب و خوب باشد. ورزش بین جوانهای ما خیلی فراموش شده است.
6ـ ارتباط با طبیعت نیز شادی آور است. یكی از روانشناسان میگوید: آنهایی كه دلبسته یك چیز مردهاند، وجودشان هم مرده است.
امام رضا(ع) میفرماید: سه چیز روح انسان را جلا میبخشد: نگاه كردن به آب روان، به سبزه و به صورت زیبا (صورت زیبایی كه انسان از آن لذت حلال ببرد).
ما باید قدر خودمان را بدانیم و یاد بگیریم، اگر خودمان را دوست داریم، نگاهمان را به منظرههای بد نیندازیم. گوشمان را به شنیدن صدای ناهنجار عادت ندهیم. گوش و چشم و دهان انسان دریچههای ورودی جهان بیرون به جهان درونند .
7ـ ارتباط داشتن با گنجینه غنی ادبیات فارسی نیز برای آشنا شدن با راههای شادی و سعادت انسان بسیار اهمیت دارد
8ـ هنر اصیل نیز عامل خوبی برای كسب شادی و نشاط است. بسیاری از آهنگهایی كه دانشجویان ما گوش میدهند، از نظر زیبا شناختی، خشن و آزار دهنده روح هستند .
9- باید بدانید پرخوری، كم خوابی، پر خوابی، خواب بعد از طلوع آفتاب نیز ـ آن چنان كه در روایات آمده است كسالت و خمودگی میآورد.
10- گفتن و شنیدن لطیفههای سالم نیز در شادی انسان موءثر است. در روایات آمده است: یكی از معصومان از یاران خود پرسیدند: آیا با هم شوخی و مزاح میكنید؟ گفتند نه. حضرت به آنها فرمود: كار خوبی نمیكنید. البته شوخی زیاد هم وقار را كم میكند .
بحث تعامل بین نقش فرد و جامعه در شادی، بحثی جالب است كه میتواند موضوع بررسی قرار گیرد. وقتی ما به اطراف خود دقت میكنیم، میبینیم كه در جامعه اطراف ما ـ با این كه جامعهای دینی است و در دین ما این همه توصیه به شادی شده- شادی و نشاط در بین مردم كمتر دیده میشود. به نظر من، در این شرایط حداقل كاری كه میتوان انجام داد این است كه جاهایی كه میبینیم عوامل اجتماعی مانع شادی میشود، با آن برخورد كنیم و سعی كنیم حق خودمان را از جامعه بگیریم، البته با رعایت اعتدال رفتاری. اما اگر دیدیم این تلاشها به نتیجه نرسید، سعی كنیم درون خودمان را به صورتهای مختلف آرام كنیم. شادی انسان سقفی است كه ستونهای بسیاری آن را نگه داشتهاند. سلامت جسمی، دوستان خوب، همسر و فرزندان خوب، عشق به مطالعه و... . حال اگر یكی از این ستونها مشكل پیدا كرد، انسان نباید با دست خود سایر ستونها را هم خراب كند؛ بلكه باید با تقویت سایر ستونها از ریزش سقف ممانعت به عمل آورد. مخاطب من در اینجا جوانان هستند. این كه جوان صبح زود از خواب بلند شود، ورزش كند، به طور منظم به فكر غذایش باشد، در زندگیاش برنامه و نظم داشته باشد و... این ها همه دست خود آدم است. به هر حال باید با یك دوراندیشی و تصمیم قاطع وارد كارزار شد.
* خوب، پس از چند سؤال كاربردی، مایلم دوباره بحث را به حوزه نظری بكشانم. به نظر شما، آیا ریشه شادی و نشاط در درون انسان قرار دارد یا عوامل بیرونی نقش اساسیتری در شادمانی انسان بازی میكنند؟
- مولوی جواب شما را در این بیت زیبا داده است:
اصل لذّت از درون دان نی برون ابلهی دان جستن از فسق و فسون
خلاصه این كه اصل لذّت از درون است نه از بیرون. این طور نیست كه به صرف این كه در باغیم شاد هم باشیم. اگر بینشمان و هدفمان و درونمان ناشاد باشد، در ظاهر نیز ترش رو و ناشاد خواهیم بود.
* اگر شادی درون را بخواهیم موجب شادی برون قلمداد كنیم، آنگاه این حدیث را كه میگوید «حزن مؤمن در درون او است ولی شادی و نشاط در ظاهر او» چگونه توجیه خواهید كرد؟
- بله، این حرف هم درست است به نظر من، در این جا ما باید به تفاوت دو مقوله افسردگی و اندوهگینی اشاره داشته باشیم. آدم افسرده احساس گناه میكند، ناامید است، خودش را مقصر همه بدیها میداند؛ به تعبیر دیگر، ما یك حزن سازنده داریم و یك حزن مخرب.
حزنی كه به هوشیاری و تحرك منتهی شود، حزن ممدوح و سازنده است. در مقابل حزنی كه تنها حسرت خوردن و گوشه نشینی در آن باشد، به هیچ وجه مطلوب نیست و به شادی هم نمیانجامد.
به نظر من، آن حزنی كه در حدیث از آن یاد شده، حزن سازنده است. بررسی گذشته و پیگیری آینده در چنین حزنی نهفته است. اما از لحاظ ظاهری به ما گفتهاند مهمترین خصوصیات یك مؤمن حسن خلق است. در احادیث داریم كه حسن خلق روز قیامت پا به پای نماز بندگان سنجیده میشود. در ترازوی اعمال انسان نیز هیچ چیزی از حسن خلق سنگینتر نیست. حسن خلق دوستان آدم را زیاد میكند.از امام صادق(ع) پرسیدند: حسن خلق چیست؟ حضرت فرمود: چهره گشاده، كلام زیبا، رفتار نرم و انعطافپذیر. چهره گشاده پلی است برای ارتباطات سالم و سازنده با مردم.
12 قدم به سوي شادي
شادي
بهار طربانگيز، طلوع خورشيد، صبح پر لطافت، آبشارهاي زيبا، گلهاي رنگارنگ، ازدواج و بسياري ديگراز پديدههاي جهان، براي انسان شاديآور است.
غم نيز جزو زندگي انسان و همزاد اوست. بيماري، مرگ، پيري، تنگدستي و حوادث ديگر، خيمه ماتم را در دل آدمي بر پا ميکنند.
انسان با اين دو واقعيت روبرو است: گاهي غم و زماني شادي.
شادابي، به معناي انکار واقعيات و نديدن مشکلات خود و ديگران نيست. شادابي، به معناي چشم بستن بر تلخيهاي زندگي نيست و بالاخره، شادابي به معناي خوشي بيپايه و خود فريبي نيست.
انسان شاداب، ناکامي و تلخي را انکار نمي کند، اما معتقد است که مي توان آن ها را به کاميابي و شيريني تبديل کرد. او فشارهاي زندگي را مانند حرکات ورزشي ميداند که هرچه شديدتر باشند، بدن او را نيرومندتر خواهند کرد. او شکست را مقدمه پيروزي، و سختي را طليعه آساني ميداند. چنين کسي با نگاه اميدوارانه به زندگي و اعتماد به خدا و در نتيجه، اميد به هدايت او و اعتقاد به نيروهاي دروني خود، دليلي براي افسرده شدن نميبيند.
اين شاديها گاهي براي خود آدمي و زماني براي ديگران است. تبسم به ديگران، پوشيدن لباسهاي شاد، استفاده از بوي خوش، مهرباني کردن، شاد کردن مردم و... همه براي ايجاد فضاي شاد و در نتيجه تجديد قوا براي ادامه حرکت تکاملي است.
با شادي، زندگي انسان معنا مييابد و ناکامي، نااميدي، ترس و نگراني بياثر مي شوند.
در پرتو شادي است که انسان مي تواند خودسازي کند و در اجتماع مفيد باشد.
عوامل شاديآفرين
1- ايمان
نگاه گذرا به تعاليم ديني نشان مي دهد که شادابي و سرزندگي از آثار ايمان به خدا و مذهب است، چرا که مذهب بر زمينههاي پيدايش شادي سفارش کرده است و نشانههايش را ستوده است.
نداشتن نگراني و اضطراب و رسيدن به اطمينان قلبي، اساس هر نوع شادي است و اين ممکن نيست، مگر با ايمان داشتن به قدرت مطلقي که سرچشمه همه نيکيهاست. مهربان دانستن خداوند و امکان گفتگوي مستقيم با او، چراغي از اميد و اطمينان در دل مومن ميافروزد.
2- رضايت و شکيبايي
در زندگي گاهي مشکلاتي به وجود ميآيد که رفع آن ها بيرون از توان انسان است. ما به طور معمول از اين مشکلات خشنود نيستيم و آن ها را با ديد ظاهري، مانع اهداف و اميال خود ميدانيم. بيشتر ناخرسندي هاي ما درهمين مواقع بروزمي کنند، چون ميخواهيم به هر شکل ممکن، مشکلات فوق طاقت خود را رفع کنيم، در حالي که بهترين راه غلبه بر اين رخدادها، کنار آمدن با آن هاست. راضي بودن به رضاي خدا، به انسان آرامش ميبخشد و در سخت ترين حوادث، مددکار آدمي ميشود.
3- پرهيز از گناه
لذت و خوشي، فقط با عوامل مادي به دست نمي آيد، بلکه عوامل معنوي هم در ايجاد شادي موثرند. گاهي انجام دادن کارهايي که به نظر بايد لذتبخش باشند، هيچ لذتي به انسان نميدهند، حتي عذاب وجدان هم ميآورند، زيرا روح و وجدان، آماده لذت بردن نيستند. يک غذاي لذيذ يا خانه بسيار زيبا، اگر حرام و نامشروع باشد، براي انسان سالم و مومن، تلخ و ناگوار است.
پرهيز از گناه ، در بيشتر مواقع، پرهيز از لذتهاي مادي سطحي است، اما شاديآور است، زيرا روح آدمي به گونهاي است که گاهي از "پرهيز" و "رياضت معقول" سرخوش ميشود. ارضاي تمايلات به هر صورت، شاديآور نيست، گاهي "پرهيز از لذت"، لذتبخش است.
4- مبارزه با نگراني
شادي، نبودن اندوه است. اگر انسان بتواند نگرانيها و اندوهها را از خود دور کند، شاد است. البته انسانهاي شاد نيز گاهي غمگين ميشوند که طبيعي است، چرا که بعضي از غمها لازمه زندگي است، اما بسياري از آن ها برخاسته از نگرانيها و نااميديهاست.
اين نگرانيها منشا مشکلات بسيار ديگري، از جمله بيماري است. آري! کساني که دچار دلهره و نگراني باشند، از هيچ يک از امکانات زندگي لذت نميبرند.
5- تبسم و خنده
گرمي تبسم و لبخند، کينهها را از بين ميبرد و به روابط انساني تعادل ميبخشد. وقتي ميخنديم، همه چيز به نفع جسم و روح ما پيش ميرود. هنر شاد بودن، مستلزم توانايي خنديدن به مشکلات در کوتاهترين زمان ممکن است.
ما ميتوانيم در خنديدن، کودکان را سرمشق خود قرار دهيم. کودک به طور طبيعي تقريبا به همه چيز ميخندد. گويي ميداند که خنديدن، او را سالم و متوازن نگه ميدارد. حتي وقتي انسان خيلي غمگين و ناراحت است، بايد هنگام روبرو شدن با ديگران، خود را شاد نشان دهد و تبسم کند. بايد صادقانه خنديد و شخصيت خود را نيز در نظر داشت. خنده، آن گاه موثر و درمان بخش است که به موقع باشد و به شخصيت ديگران آسيب نرساند. خندههاي بي مورد و تمسخرآميز، انسان را غافل ميکند و پرده سياهي روي عوامل شاديآفرين ميکشد.
6- شوخ طبعي
شوخ طبعي و خوش رويي را ميتوان سادهترين راه آفرينش شادي دانست. شوخي، روح را شاد ميکند و با آفرينش لبخند، انسان و محيط را شادابي و خرمي ميبخشد.
خنده، حتي لبخند و حتي خيال خنده، شگفتي مطبوعي به روح انسان ميبخشد که اغلب با آرامش اعصاب و سبکي ذهن همراه است.
7- بوي خوش
در روابط انسانها، بوي خوش ، عامل فرح انگيز مهمي است و متقابلا بوي بد، نااميد کننده و سبب افسردگي است. امام صادق (ص) ميفرمايد: "رسول خدا براي خريد عطر، بيشتر از خوراک خرج ميکرد."
8- پوشيدن لباسهاي روشن
رنگها، عکس العملهاي گوناگوني را در انسان برميانگيزند. رنگ روشن، شاديآفرين است. در دين نيز به پوشيدن لباسهاي روشن، توجه زيادي شده است. پيامبر(ص) فرمودند: "جامه سفيد بپوشيد که نيکوترين رنگهاست."
در حال نماز نيز مستحب است که نمازگزار، لباس سفيد بر تن کند و تاکيد شده که پوشيدن لباس سياه در هنگام نماز، مکروه است.
9- خودآرايي
آراستگي ظاهري انسان، عامل مهمي در جذب افراد به کردارهاي پسنديده است. روانشناسان اجتماعي، آراستگي شکل ظاهري را عامل موثري در کارآيي پيامدهي ميدانند.
در اسلام، آراستگي ظاهري، امتيازي براي فرد و يکي از نشانههاي ايمان معرفي شده است.
10- تلاش کردن و پرهيز از تنبلي
کار، جوهر آدمي و نشان حيات اوست. کسي که تلاش نميکند و به تنبلي خو کرده، بهرهاش از زندگي اندک است و سلامت او در خطر و شادابياش بر باد است. کار و تلاش، استعدادهاي آدمي را شکوفا ميسازد، از انحراف و لغزش او جلوگيري ميکند و بر سرزندگي و نشاط او ميافزايد.
11- سير و سفر
گشت و گذار در طبيعت و ديدن منظرههاي زيبا و آشنايي با آداب و رسوم ملل، غير از فايدههاي بيشمار مادي و معنوي که دارد، آدمي را از افسردگي ميرهاند و به سلامت جسم و روان او کمک ميکند.
12- اميد به زندگي
در فرهنگ نيايش پيشوايان معصوم(ع )، تقاضاي عمر طولاني از خداوند، ذکر شده است و همين را به دوستان خويش نيز آموختهاند. از اين رو در ماه مبارک رمضان که بهترين زمان براي سخن گفتن با خداست، اين دعا هر روز تکرار ميشود: "بار خدايا! از تو ميخواهم که يکي از مقدرات شب قدر را عمر طولانيام قرار دهي."
يکي از فلسفههاي انتظار در مکتب تشيع نيز، اميد و توجه دايمي انسانها به زندگي و آينده برتر است.
|
|
| چاپ این نسخه درجه: 0.00 چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه |