سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

نماز، نشانه کرامت انسان

ارسال شده توسط: مدیربازدید شده: 757 مرتبه
دسته: اخلاقتاریخ: 1388.07.26
 
بسم الله الرحمن الرحيم

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

بحثي كه در نظر گرفتم براي شما بگويم سيمايي از نماز است.

1- نماز نشانه‌ي كرامت انسان است.

همين كه خدا به ما اجازه داده، اگر يك كارتي به شما بدهند كه شما با فلان شخصيت ملاقات داري، كلي افتخار مي‌كنيد. در مكه در سال چند نفري را يك كارتي مي‌دهند كه اينها در خانه‌ي كعبه بروند، نه در مسجد الحرام. در خود كعبه! سر آن كارت‌ها دعوا است. آن كارت‌ها را حاضر هستند چند ميليون بخرند. همين كه به ما اجازه مي‌دهند ما كه همه جمع شويم نمي‌توانيم يك مگس خلق كنيم، گفتند: تو كه نمي‌تواني يك سلول و يك اتم خلق كني، با كسي حرف بزن كه با يك اراده همه‌ي هستي را به وجود مي‌آورد. اجازه‌ي گفتگو.

الآن اگر بگويند: آقا اين شماره را بگير. مثلاً فلان شخصيت، مقام معظم رهبري گوشي را برمي‌دارد. رييس جمهور گوشي را برمي‌دارد. رييس مجلس گوشي را برمي‌دارد. نمي‌دانم رييس قوه‌ي قضاييه گوشي را برمي‌دارد. يك استاندار گوشي را برمي‌دارد. اگر بگويند: آقا اگر زنگ بزني خودش گوشي را برمي‌دارد، همه‌ي شما زنگ مي‌زنيد. مي‌گوييد: خودش برمي‌دارد. راستي مي‌گويي. خود خود خودش برمي‌دارد؟

2- ياد خدا، زمينه دريافت لطف خدا

بگذار ببينم. قرآن يك آيه دارد مي‌گويد: بابا من ياد شما مي‌كنم. «فَاذْكُرُوني‏ أَذْكُرْكُم‏» (بقره/152) تو ياد من باش، من خودم گوشي را برمي‌دارم. تازه ما ياد خدا باشيم چيزي گير خدا نمي‌آيد. ولي اگر خدا به ما لطف كند، خيلي چيز گير ما مي‌آيد. نماز كرامت انسان است.

يك وقت دخترها مي‌گفتند: چرا ما زودتر بايد نماز بخوانيم؟ الآن اگر در يك سالن بستني آوردند، گفتند: اول بستني رابه دخترها بدهيد، دخترها مي‌توانند بگويند: آقا چرا اول به ما دادي؟ همه مي‌گويند: خوب خوب شد، خوب شد. چرا؟ براي اينكه بستني... (خنده حضار) بله ديگر... يعني يك بستني توجه كنيد. يك بستني پذيرايي است. به شما احترام كردند براي شما بستني آوردند. اينكه به دخترها بگويند: زودتر با خدا حرف بزنيد، احترام به شماست. اين يك مورد. يك مورد هم چون يك مشكلاتي، شايد البته اين دومي را من شايد مي‌گويم. با كلمه‌ي شايد شايد شايد شايد مي‌گويم.

دختر مشكلاتي خواهد داشت، دارد. در سال و در ماه، روزهايي را نمي‌تواند نماز بخواند. ما اگر اينها را جمع كنيم گفتند: 6 سال زودتر شروع كند. تا اين شش سال جبران آن چهل سالي كه فرض كنيد چهل سال مشكل دارد. چهل تا دوازده ماه، چهل تا ده تا چهارصد تا، چهل تا هم چهارصد و... چهارصد هشتاد ماه هرماهي هم پنج، شش، روز مشكل دارد. مي‌گويد: شش سال زودتر نماز را شروع كن تا اگر يك زماني نتوانستي نماز بخواني، از پسرها و مردها عقب نماني... مثل يك ماشيني كه نمي‌تواند راه برود، مي‌گويند: يك نيم ساعت زودتر از خانه حركت كن.

چون او ماشينش بي‌ام و است گازش را مي‌گيرد و مي‌رود. تو چون ممكن است ماشينت پنچر شود، بنابراين يك نيم ساعت زودتر حركت كن كه اگر دو بار پنچر شدي، از آن بي ام و عقب نماني. قرآن نمي‌خواهد عقب باشد. و همه بايد دوش به دوش برويم. زن‌ها عمرشان چهار سال هم بيش از مردها است. ميانگين مي‌گوييم. حالا يك زني زودتر بميرد، تصادف است. معمولاً عمر زن‌ها بيش از مردها است. آدم قبرستان كه مي‌رود زن‌ها سر قبر شوهرها نشستند. هر قبرستاني بروي زن‌ها سر قبر شوهرها نشستند. ما الآن زن بيوه خيلي داريم ولي مرد بيوه كم داريم. (خنده حضار) اينكه مي‌گويم ميانگين مي‌گويم. مربوط به زنان ايران هم نيست. عمر زن در كره‌ي زمين، ميانگين، ميانگين، مثلاً مي‌گويند: ميانگين هواي تابستان داغ است. حالا يك روستا خنك است، كار به آن نداريم. ميانگين مي‌گوييم. ميانگين عمر زن در دنيا چهار سال بيش از مرد است. چهار سال بيش از مرد عمرمي‌كند، يعني مرد مرده، زن هست. شش سال هم زودتر نماز را شروع مي‌كند، شش سال و چهار سال؟ يعني چهار سال بعد از مرگ شوهرش نماز مي‌خواند. شش سال هم زودتر شروع كرده، اين ده سال جبران آن پنج روز، پنج روز، شش روز، شش روزها است. شايد! نماز يك كرامت است.

پس بگذاريد بنويسم كه حالا اگر كسي خواست يك تابلودرست كند، داشته باشد.

3- تكليف الهي، امتياز انسان بر حيوان

1- نماز گفتگو با خداوند و نشانه‌ي كرامت انسان است. گربه به تكليف نمي‌رسد. فيل به تكليف نمي‌رسد. انسان به تكليف مي‌رسد. پيداست تكليف يك مقام است. يك كرامتي است كه خدا به گربه و فيل نداده است. به انسان داده است. كرامت است. مثل عمامه! الآن به هر طلبه‌اي اجازه نمي‌دهند عمامه به سر گيرد. مي‌گويند: بايد سوادت به اينجا برسد بعد ما عمامه سر تو بگذاريم. عمامه كرامت است. و يك روحاني را هم اگر خواستند توبيخ كنند، دادگاه ويژه‌ي روحانيت يكي از كارهايي كه مي‌كنند مي‌گويند: عمامه‌اش را برداريد. يعني اين كرامتش را برداريد. حجاب يك كرامت است. اصلاً لباس يك كرامت است. برهنگي كه حيوان‌ها هم هستند. اگر برهنگي نشانه‌ي تمدن است كه الآن همه‌ي حيوان‌ها از ما تمدنشان بيشتر است. لخت شدن كرامت نيست. پوشش كرامت است. شما سكه را در قاب مي‌گذاري. برگ زرد را كه در قاب نمي‌گذاري. يك چيزي كه ارزش دارد، حفاظت مي‌كني. يك چيز مهم را در گاوصندوق مي‌گذاري. هيچ وقت در گاو صندوق تنباكو نمي‌گذاريد. پنبه نمي‌گذارد. اگر يك چيزي را گفتند حفظ كن، خانم خودت را حفظ كن، چون ارزش داري. اگر مي‌گويند: فحش نده، به خاطر اينكه عزيز هستي. اين زبان حيف است فحش بدهد. حرف زشت است. تو خليفه‌ي خدا هستي. خليفه‌ي خدا فحش مي‌دهد؟ اگر مي‌گويند: سيگار نكش، اين ريه حيف است دود در آن برود. اين ريه را خدا براي هواي سالم خلق كرده است. تو چرا در اين دود مي‌كني. اين چشم شما حيف است بد ببيند.

زمان شاه ما سوار يك اتوبوس شديم، مسافرت كنيم. يك كسي تا ديد ما آخوند هستيم، مي‌خواست حال ما را بگيرد. گفت: آقاي راننده جناب شيخ وارد اتوبوس شد. موسيقي را روشن كن. (خنده حضار) مي‌خواست حال ما را بگيرد. اين راننده هم موسيقي را روشن كرد. من داشتم فكر مي‌كرد كه حالا چه كنم؟ پياده شوم؟ساكت شوم؟بلند شوم بگويم: نكن. همينطور كه داشتم فكر مي‌كردم چه كنم اين آقايي كه گفت: راننده موسيقي را روشن كن، گفت: آ شيخ! از موسيقي لذت مي‌بري؟ گفتم: بحث حلال و حرامي نيست. اينكه مي‌خواند يك رقاصه است. يك خواننده است.

5- بهره‌گيري بهتر از نعمت‌هاي الهي

من مي‌توانم يك دانشمند شوم. آيا مغزي كه مي‌تواند دانشمند شود، حيف نيست در اختيار يك رقاصه بگذارد؟ حالا گيرم هم موسيقي حلال! گيرم هم موسيقي حلال، حلال هم باشد من حيف هستم. من كاري به حلال و حرامي‌اش ندارم. من خيلي از اخبار هم پاي تلويزيون گوش نمي‌دهم. اخبار مهم را گوش مي‌دهم. يك اخباري كه در من و در جامعه من فعلاً نقشي ندارد، خبر از ورزش دقيقه‌ي آخر مي‌گيريم. آقا بالاخره فلان كشور با فلان كشور مسابقه داشتند، چه كسي برنده شد؟ مي‌گويد: دو به يك خلاص! حالا چرا من دو سه ساعت بنشينم دو به يك شوند. برو دو ساعت را خودت ورزش كن، خودت ورزش كن. خودت ورزش كني ارزش است، بنشيني ورزش مرا ببيني. مثل اينكه تو بنشيني پول‌هاي مرا ببيني. خوب چيزي گير تو نمي‌آيد. من اگر پول هايم را نشان شما بدهم، به شما چه ربطي دارد؟ خودت بلند شو پول پيدا كن. حالا مي‌خواهي اطلاع داشته باشي، بگو: آقاي قرائتي پول چقدر، چقدر پول در جيبت است؟ دقيقه‌ي آخر بگو: چقدر؟ همينطور عمرمان را تلف نكنيم. جوان‌ها و عزيز‌ها خيلي عمر شما مهم است. قرآن بخوانم. قرآن مي‌گويد: لحظه‌ي مرگ مي‌گويد: «رَبِّ ارْجِعُونِ» (مومنون/92) يك مدت و مهلت كم... يعني اين عمري كه ده ساعت ده ساعت تلف مي‌كنيم، وقتي مي‌رسد كه براي يك دقيقه‌اش التماس مي‌كنيم. ديگه مي‌گويند: فايده ندارد. بنابراين اين كرامت انسان است، ارزش دارد. آقا يك نوار من به شما بدهم، حاضر هستي صداي گربه روي آن ضبط كني؟ خوب نوار است، ارزش دارد. عمر ما چه نواري روي مغز ما پر مي‌شود؟ مغز ما، اين دست شما مي‌تواند كرامت باشد. مي‌تواني از اين دست كار خير بكني. چرا كار شر كردي؟ مي‌توانستي حرف خوب بزني. اصلاً مي‌توانستي رفيق خوب بگيري، چرا با اين رفيق شدي؟از وقتي با اين رفيق شدي چقدر ما را آلوده كرده است؟ وادارمان كرده فحش بدهيم. وادارمان كرده بد بگوييم. بد ببينيم، بد عمل كنيم. كرامت انسان است.

6- مقايسه اذان مسجد با ناقوس كليسا

2- نماز گفتگو از طريق وحي است.. همه از طريق وحي است. شما اذان را با ناقوس مقايسه كنيد. مقايسه كنيد ببينيد چه مي‌شود. من ماه رمضاني در يكي از كشورهاي غربي بودم. به من گفتند: امشب جمعي از مسيحيّت، مسيحي‌ها پاي منبر شما مي‌آيند. خوب يك عده مسلمان نشسته بودند، مسيحي‌ها هم وارد شدند. حرف‌هاي ما هم دوبله انگليسي مي‌شد. من گفتم: حالا امشب مخاطبين ما هم مسلمان هستند هم مسيحي چه بگويم؟ گفتم: مقايسه كنم بين اذان و ناقوس. به يك آدم خوش صدا گفتم بلند شو جمله جمله اذان بگو. اذان چيست، ناقوس چيست. ناقوس صدايش را هركس شنيده كه شنيده هركس نشنيده، مثل اين ساعت‌هاي بزرگ هست دِلنگ دِلنگ مي‌كند. اين مثل زنگ ساعت‌هاي بزرگ كه در ميدان‌ها هست. گفتم: اين صدا چه باري دارد؟ چه پيامي دارد؟ اما اذان چه پيامي دارد؟ الله اكبر! اولش مي‌گوييم: الله، آخرش هم مي‌گوييم: لا اله الا الله!اول اذان الله است، آخرش هم الله است. بين دو تا الله يك دوره تفكرات است. دعوت به خير است. «حي علي الصلاة، حي علي الفلاح،حي علي...»، «حي» يعني بشتاب. نه يعني برو. بدو! بدو بشتاب. «اشهد ان لا اله الا الله» هيچ جاذبه‌اي براي من جز خدا نيست. من جذب هيچ چيز نمي‌شوم. «اشهد ان محمداً رسول الله» (صلوات حضار) من قانون و مكتبم را از هيچ كس نمي‌گيرم. جز مكتب پيغمبر!به چه دليل من بله قربان‌گوي تو شوم. تو بله قربان‌گوي من باش. به چه دليل من قانون تو را عمل كنم؟ قانوني ارزش دارد كه قداست داشته باشد. او كه مرا ساخته است، او براي من حق قانون‌گذاري دارد. خدا مرا ساخته قانون مرا شرق بدهد، قانون مرا غرب بدهد. شرق و غرب چه كاره هستند كه براي من قانون وضع كنند؟ قانون من الهي است. «اشهد ان اميرالمؤمنين علياً ولي الله» اگر بنا است الگو بگيرم، اميرالمؤمنين الگوي من است. يك مقايسه‌اي كردم. آن مؤذن هي اذان مي‌گفت من معنا مي‌كردم. اين سرود ما است. حالا سرود مسيحيت ناقوس است.

بحث تحقير نيست. بحث مقايسه است. مقايسه كنيم اين دو را. يكي از راه‌هاي قرآن مقايسه است. من مقايسه‌هاي قرآن را نوشتم. حدود چهارصد مقايسه در قرآن است. اين يا آن؟خودت فكر كن. «أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقا» (سجده/18) مؤمن و فاسق يكسان هستند؟ «هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى‏ وَ الْبَصير» (رعد/16) نابينا و بينا يكسان هستند؟ «أَمْ هَلْ تَسْتَوِى الظُّلُمَاتُ وَ النُّور» (رعد/16) «أَمْ نَجْعَلُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كَالْمُفْسِدينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقين‏» (ص/28) مفسد و متقين را يكسان حساب كنيم. «ْمِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْر»، «مِثْقالَ ذَرَّةٍ شر» مقايسه‌هايي كه در قرآن است من حدود چهارصد تا يادداشت كردم. اين يا آن؟ چون وقتي آدم به هم مي‌رسد، يعني يك آدم معمولي كه راه مي‌رود معلوم نمي‌شود. اما يك بلند كنار او بايستد، مي‌گويد: اوه اين چقدر كوتاه است. اگر يك كوتاه ببيند مي گويد: اوه اين چقدر كوتاه است. يعني ما مي‌گوييم: «تعرف الاشياء باضدادها» آدم يك مقدار در جاده‌ي خاكي كه رفت تا به آسفالت رسيد مي‌گويد: هاي، چون اذيت شد. در گرد و خاك شد، ماشينش، لاستيكش...

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.