سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

سخنرانی امام جمعه محترم در جمع پلیس اصناف

ارسال شده توسط: مدیربازدید شده: 750 مرتبه
دسته: سخنرانیتاریخ: 1388.08.09
 


بسم الله الرحمن الرحیم
سخنرانی در جمع پلیس اصناف 19/7/88

خدا را شکر گذارم که توفیق عنایت نمود که در جمع شما خوبان بهترینها و متدینین و
اصناف محترم و نیروی انتظامی شرکت کنم. از تلاوت و قرائت زیارت حضرت زهرا (س) استفاده کردیم . جلسه ای زیبا و ارزشمند و بسیار عالی بود.
اهمیت قرائت زیارت حضرت زهرا (سلام الله علیه)
ما واقعا بهره بردیم و خوب بود در همه مسجدهای یک شبی را اختصاص دهند به حضرت زهرا (س) ما هر چه داریم از امیرالمومنین (ع) و حضرت زهرا (س) و اولاد ایشان بوده است. ما شیعیان مدیون حضرت زهرا (س) هستیم . واقعا مدیون هستیم.
انفاق حضرت زهرا (سلام الله علیه)
یکی از انفاقات حضرت زهرا (س) دنیا را پر از خیر و برکت کردند. حسنین (ع) مریض شدند. نذر کردند که اگر بچه ها خوب بشوند روزه بگیرند. بعد بچه ها خوب شدند. چیزی هم در منزل نداشتند. امیر المومنین (ع) آمد چادر حضرت زهرا(س) را به گرو گذاشت پیش یک یهودی و مقداری جو قرض کرد. بعد آمد اینها را سه قسمت کرد، آرد کردند آن هم با آسیاب دستی و حضرت زهرا (س) هم آسیاب کردند. از دستان مبارک همیشه خون می آمد. در درس تفسیر آیت الله جوادی عاملی مفسر بزرگ بودیم . ایشان فرمودند : که شما فکر می کنید یک خانواده 5 نفری چقدر خرج دارند که حضرت زهرا (س) از دستانشان خون بیاید. فرمودند: هر گرفتاری در مدینه پیدا می شد می آمد خانه حضرت زهرا (س) هر گرسنه ا ی که بود می آمد درب خانه حضرت زهرا (س)، هر بینوایی که بود می آمد درب خانه حضرت زهرا (س) در می زد. بعد روزه گرفتند . نزدیک افطار شد روز اول یک مسکینی و فقیری آمد در زد، خاندان پیغمبر (ص) من فقیرم. امیرالمومنین (ع) با شعر می گوید به حضرت زهرا(س) که ما باید کمک بکنیم. می توانستند یک نان بدهند و به این فقیر بگویند برو. شما فکرکنید که چرا حضرت زهرا (س) ، امیر المومنین (ع) ، امام حسن (ع)، امام حسین (ع) و حتی فضه خادمه هم هر چی داشتند دادند . چرا حالا خودش یک مطلبی است . هر چه داشتند به فقیر دادند و با آب افطار کردند. روز بعد روزه گرفتند . یتیمی آمد، بچه شهیدی آمد. درب خانه را در زد خاندان پیغمبر (ص) من فقیرم ، بینواهستم ،یتیمم .امیرالمومنین (ع) با شعر خواندن و حضرت زهرا (س) با شعر جواب دادند که ایتام فرزندان من هستند. فرق نمی کند هر چه دار و ندارشان بود دادند .



باز هم با آب افطار کردند. روز سوم دیگر بچه ها می لرزیدند از گرسنگی ، بچه کوچک است سه روز با آب افطار کنند. من شنیدم که آیت الله بروجردی (رحمة الله علیه) که سه روز، روزه گرفتند و با آب افطار کردند. روز سوم خیلی مهم است یعنی آدم باید سجده کند به معرفت حضرت زهرا (س) . این حقوق بشری که امروز دم می زنند باید بروند از حضرت زهرا (س) یاد بگیرند. روز سوم اسیری آمد . اسیر که مسلمان نبوده ، معنا ندارد شهر مدینه مسلمان اسیر باشد ، یک اسیر کافر که در جنگ اسیر شده او هم آمده ، فهمیده مشکل گشا حضرت زهرا (س) است. او هم فهمیده اگر غمی باید برداشته شود باید برود در خانه امیرالمومنین(ع) برداشته می شود. آمده در زده در خانه حضرت زهرا (س) گفت : ای خاندان پیغمبر (ص) من در شهر شما اسیرم ، بینوا هستم . امیرالمومنین (ع) باز هم شعر خواندند حضرت زهرا (س) جواب دادند . بچه ها از گرسنگی می لرزند ولی بابا اهل خیر است و مادر اهل انفاق است. آن روز هم همه نانهایشان و هر چه دار و ندارشان بود دادند.شما فکر بکنید چرا من حالا جواب را برای خودم پیدا کردم شما هم کمی فکر کنید به جواب بهتری می رسید. من پیش خودم فکر کردم که می خواهند یاد بدهند کسی که درب خانه اهل بیت (ع) می آید جای دیگری شرمنده نشود، کسی که درب خانه اهل بیت(ع) را می زند دیگر نمی خواهند عرق شرمنده گی در درب خانه دیگری بر چهره اش بنشیند و الا می شد فقط یک نان بدهند. آن وقت آیه نازل شد ببینید چه تعریفی! کجا می توانید همچنین انفاقی « لانرید منکم جزاء ولا شکورا» الله اکبر چه کسی می تواند مثل حضرت زهرا (س) باشد. «لا نرید منکم جزاء ولا شکورا» می فرمایند: ما انفاق که کردیم، پاداش نمی خواهیم. بله خیلی کسانی هستند انفاق می کنند و پاداش نمی خواهند. و اما « ولاشکورا» خیلی مهم . «لاشکورا» یعنی چه ؟ یعنی ما کمکی بکنیم، توقع داریم بگویند لااقل دستت درد نکند ، یک تشکر خشک و خالی . شما می روید انفاق می کنید کسی را از گرسنگی نجات می دهید ، حیات می دهید بالاخره توقع دارید که به آدم بگویید دستت شما درد نکند. توقع تشکر داریم. حضرت زهرا (س) اینجوری تربیت می کنند « لا نرید منکم جزاء ولا شکورا» تشکر ما نمی خواهیم. ما دلداده فاطمه (س) هستیم. شخصی عاشق اهل بیت (ع) ، عاشق امیر المومنین (ع) بود یک روز شخصی آمد درب خانه حضرت زهرا (س) صبح زود بود. بی بی فرمودند: برای چی آمدی؟ گفت : آمدم برای برکت ، بعد حضرت فرمودند: که پدرم در مسجدند و کسی که سه روز بر من و ایشان سلام کند او اهل نجات است. بعد من سوال کردم زمان حیات شما یا زمان وفات شما فرق می کند؟ فرمودند: چه زمان حیات و چه زمان ممات. این چند کلامی خواستم در باب حضرت زهرا (س) در جمع شما خوبان ، ارادتمندان و علاقمندان به اهل بیت (ع) عرضه بدارم. ان شاءالله دلهای ما مالامال ازعشق به حضرت زهرا (س) و امیرالمومنین (ع) باشد.
خدا را شکر می کنیم که امنیتی که در شهر الحمدلله داریم و احساس امنیتی که داریم از برکت چشمان بیدار عده ای که از ناموس ما ، مال ما، از شهر ما، از محل کسب و کار ما دارند نگهداری می کنند، از چشمان بیدارنیروی انتظامی است. نیروی انتظامی حراست از شهر و خانه و زندگی مارا به عهده



دارد. واقعا تشکر و قدردانی می کنیم از پلیس کوشا و زحمتکش . این جلسه بهانه ایست که هفته نیروی انتظامی را تبریک عرض کنیم و تشکر کنیم هم از امنیتی است الحمدلله و هم احساس امنیتی که بر دلها حاکم است.
داشتن انصاف در کسب و کار
یک مقداری راجع به اصناف و بازار و کسب و تجارت خدمتتان عرض می کنم. نکته ای که جناب سرهنگ گفتند نکته بسیار جالبی است. اگر برادران عزیز بخواهد کسب و کار در شهر رونق داشته باشد. باید برگردیم به دستور خدا حرص و طمع را بگذاریم کنار و انصاف را رعایت کنیم. اگر انصاف رعایت کردیم یک کاسب موفقیم نه تنها خودمان بلکه دلها را جذب می کنیم. در نمازجمعه گفتیم و از مردم خواهش کردم شما بیاید خریدهایتان را در شهر خودتان داشته باشید، از کاسبهای محل خودتان خرید کنید. از شهر خودتان خرید کنید. اینها زحمت می کشند جنس از شهرهای دیگر می آورند و شما می روید جای دیگری خرید می کنید. خوب اینها فردا بدهکار هستند، به بانکها بدهکارند. زندگی شان را باید توسعه بدهند و اداره کنند . این کار از عهدشان برنمی آید . بعد از آن طرف توصیه من به اصناف و بازاریان و کسبه که انصاف را رعایت کنند. وقتی که یک نفر گران فروشی که می کند این آثارش و ضررش شامل همه می شود. معذرت می خواهم اگر فرض کنیم یک سربازی خطا کند نمی گویید فلان سرباز، می گویند سربازها. اگر روحانی خطا کند نمی گویند فلان روحانی می گویند روحانیت اینطور است . آن وقت ضررش همه کسبه می برند، این خود شما باید مراقبت کنید بیش از همه ، بیش از پلیس ، شما خودتان در شهر این احساس نا امنی بوجود نیاورید که کاسبه های ما گران فروشند خوب کسی نمی آید از شما خرید کند می رود از سیرجان ، کرمان و آن وقت جنس در مغازه بماند مجبورید گران و گرانتر آخر بدهید و قرض و دیگر هیچی باید یک کاری بکنیم.کاسب خوش نام به انصاف است. منفعتی که خدا و رسول خدا(ص) اگر راضی باشند، خیر و برکت بیشتر درب خانه شما می آید شما این را تجربه کنید اخلاق خوش و انصاف . اگر این دو مطلب را در کسبتان مراعات کردید. خیر و برکت درب خانه شما می آید. خیر را باید خدا بدهد . نه حرص نه طمع، از آن طرف زیادی می گیرید، از آن طرف یک جای باید زیادی خرج کنید.
نان حلال در آوردن ثوابش مانند جهاد در راه خداست
من چند روایت در باب کسب خدمتتان عرض می کنم. اولا اصل کسب و تجارت یک کار مقدسی است . نان حلال در آوردن ارزشش مثل جهاد در راه خدا است، یعنی وقتی آمدند، مقایسه کردند، کسب حلال را گفتند:« کالمجاهد فی سبیل الله» و قیمت دارد، نان حلال در آوردن مثل جهاد، ارزشش و کارش و ثوابش و پاداشش است. نسبت به ایرانیان در زمان امیرالمومنین (ع) خیلی ظلم می شد. امیر المومنین (ع) به همه نظر داشت به ایرانی و غیر ایرانی برایش فرقی نمی کرد ، وعدالت داشت. ایرانیان به همین خاطرجذب امیرالمومنین (ع) شدند. عربها زن از ایرانیها می گرفتند اما زن به ایرانیها نمی دادند.مخصوصا در زمان عمر اگر جنگ اتفاق می افتد خودشان قبل از لشکر بودند جلو که پیش مرگ باید باشد ایرانیان را می فرستادند . از قضات ایرانی انتخاب نمی کردند می گفتند شهروند درجه دو، سه و چهار و پنج ،اصلا هیچی حساب نمی کردند حتی اینقدر عمر، کینه داشت نسبت به ایرانیان یک متری برای ابوموسی اشعری فرستاده بود قد ایرانیان را اندازه بگیرند،هرکدام قدش از این بلندتر بود گردنش را بزنند.بعد یک نفر آنجا بود گفت :


که به عمر پیغام بده این کار صحیح نیست و بیشتر دشمنت می شوند.و امیرالمومنین (ع) می فرمایند: که من ازپیغمبر خدا(ص) شنیده ام همان جوری که شما شمشیر می زنید که ایرانیان را مسلمان می کنید یک زمانی می آید،همین ایرانیان می آیند، شمشیر می زنند که شما را مسلمان کنند. این ایمان والایی ایرانیان را می رساند.و این مطلب را آمریکایی ها هم گفتند که نسل ایرانیان را ما باید بخشکانیم این هم یک تفکرعمری است . این تازیانه فرستاد . گفتند اگر این کار را بکنید دشمنی ایرانیان با تو بیشتر می شود،شما همچنین کاری بکنید دشمنی آنها بیشتر می شوند. خوب عمر از این کارش منصرف شد. منتهی منظورم عربها چنین روشهای با ایرانیان داشتند. بعد از بیت المال می خواستند تقسیم کنند به ایرانیان نمی دادند. اگر می بایست ده تومان بدهند یک تومان می دادند. ایرانیان ناراحت از این بی عدالتیها آمدند پیش امیرالمومنین (ع) گفتند: شما بروید با اینها صحبت کنید. عدالت داشته باشند . اینها می گویند مسلمانیم ، حاکم اسلامی هستیم با ما، با عدالت رفتار کنند. حضرت آمد هرچه صحبت کرد اینها زیر بار نرفتند. حضرت برگشت به ایرانیان اینطور فرمودند: من هر چه صحبت کردم فایده ندارد. اما یک راه برای شما نشان می دهم. رزق و روزی اگر 10 جز است ، 9 جز آن در تجارت است. این حضرت یاد داد به ایرانیان که شما بروید تجارت کنید، زندگیتان خوب می شود. منتهی تجارتی خوب است که انصاف داشته باشید،اگر منصفانه نباشد تجارت برکت ندارد. برکت او باید بدهد یک دفعه می بینید آدم ورشکست می کند. انصاف داشته باشید.
غش در معامله نداشتن
غش در معامله نکنید. یک روز پیغمبر خدا (ص) آمد به بازار. پیغمبرخدا(ص) به یک بازاری که گندم می فروخت . گفت:«ما اراءطعامک طیبا» نگاه کرد گفت: عجب گندم خوبی داری واز قیمت گندم سوال کردند قیمت گندم چقدر؟ همان زمان هم کلک می زدند. وحی نازل شد یا رسول الله (ص)دستهایت ببر زیر گندمها و از زیر بیار بالا ببین چه خبره « و فعله » پیغمبرخدا (ص) گندمهای زیر را آوردند بالا « واخرج طعاما ردیا دیدند گندمهای لاغر و ناجوری در زیرگندم ها ی خوب است.حضرت خیلی ناراحت شدند. «فقال لصاحبه» به مغازه دار گفتند«ما اراک و قد جمعت خیانة»
تو خیانت را جمع کردی «و غشاللمسلمین» تو غش در معامله کردی یعنی جنس خوب و بد را مخلوط کردی، به عنوان جنس خوب داری می فروشی. دریک روایتی پیغمبرخدا(ص) می فرمایند: کسی که غش در معامله داشته باشد«فی شراء او بیع» در خرید و یا فروش «فلیس منا» خیلی حرف بزرگ و مهمی است. فرمودند: کسی با مسلمانی از در غش بیرون بیاید او از ما نیست«ویحشر یوم القیامة مع الیهود» روز قیامت چنین کاسبی با یهودی محشور می شود. چون یهودیها همه اش اهل فریب و کلکند. اهل دروغ اند. امروز تمام خبرگزاریهای دنیا علیه جمهوری اسلامی ریشه اش یهودی است. همه اش کارشان «یحرفون کلم عن مواضعه»



اصلا ذاتشان تحریف ودروغ گویی است و کسی هم بیاید این خلاف را انجام دهد،غش در معامله،این روز قیامت ولو مسلمان باشد با یهود محشور می شود.
کسب روزی حلال و تاثیر آن بر نسل
یک روایت راجع به تلاش برای روزی حلال خدمتتان عرض کردم که ثوابش مثل جهد درراه است حیف نیست آدم این تجارتی که می تواند ثوابش مثل جهاد در راه خدا باشد،خودش را آلوده کند به حرام خوب نتیجه اش،خودش بدبخت می شود.خانواده اش بدبخت می شود.نسلش بد بخت می شود. یک بنده خدایی خیلی مراقب بود مواظب بود بچه اش را پاک تربیت کند.بعد از مدتی آن بچه بزرگ شد به او خبر دادند.آن زمان مشکها را از پوست شتر درست می کردند،آب می ریختند داخلش به عنوان سقا بر روی حیوان یا الاغی می گذاشتند و سقایی می کردند و آب می دادند . او آمده بود با کارد زده بود این مشک را پاره کرده بود. بعد آمدند چرا بچه همچنین کاری کردی ؟ او آمد پیش خودش گفت که من هر چی فکر می کنم خلافی نکردم. خوب به خانمش گفت تو چکار کردی؟ من خیلی مراقبت کردم نان حلال غذای حلال تا بچه را به اینجا رساندم. اما وقتی که رفته مشک را پاره کرده دلیل باید داشته باشد . مادر گفت : بله یک روزی من که حامله بودم وقتی از باغی رد می شدم دلم انار می خواست گفتم که اگر انار بچینم حرام است آمدم یک چوبی فرو کردم در پوست انار یک کمی آب انار مکیدم. گفت تو آنجا انار مردم را سوراخ کردی و بعد حامله بودی و نتیجه اش این بچه شده وقتی بزرگ شده مشک آب مردم را پاره کرده است. تاثیر روی نسل دارد. اخلاق پدر،اخلاق مادرروی نسل اثر دارد. خلقیات اثر دارد ، روحیات اثر دارد. زمینه بدی را فراهم می کند. امیدواریم که خدای متعال توفیق بدهد که کاسبها جز بهترین کاسبهای استان باشید .
لزوم همدلی و وحدت
ما هم دنبال هستیم که ان شاءالله با حفظ مواضع اصولگرایی ،وحدت و همدلی را در شهر بیشتر کنیم. برادری و دوستی بیشتر باشد . سوءظن و بدبینی و بد گمانی نداشته باشیم. شهر توسعه پیدا کند پیشرفت پیدا کند.یک چاله ای پر شود.ما نمی خواهیم یک چاله ای کنده شود.بالاخره بس است دیگر در این سالها،این تجربیات واقعا به ما نشان می دهد اگر این عوامل دینداری را بیشتر می کرد باز نماز جماعت های ما بیشتر می شد،باز نمازجمعه های ما بیشتر می شد، باید خمس و زکات مردم بیشتر شده باشد. اگر این راهها بیشتر نشده ما راهمان را، شیوه مان را، بیان مان را، تاکتیک مان را باید عوض کنیم. دیروز که پشت سنگر بودیم، امروز باید شیوه مان را عوض کنیم دلهایمان را نسبت به هم مهربانتر کنیم . ان شاءالله این شهرستان پیشرفت کند این شهرستان از نظر اقلیمی و خدادادی،از نظر کشاورزی بهترین ظرفیت دارد. از نظر دامداری بهترین ظرفیت،از نظر استعداد داریم،از نظر تولید گردو حرف دوم را در کشور داریم. ولی این همه فقیر آدم تعجب می کند.پس راه را ممکن است خطا رفتیم تا به حال. ولی شیوه مان را برگردانیم عوض کنیم شهر حیف است. شهر اینقدر استعداد دارد،توان دارد،می تواند پیشرفت کند ولی متاسفانه اینجور اتفاق نیافتاده ولی امیدواریم در دولت جناب آقای دکتر احمدی نژاد اگر همه با هم باشند،من نظرم اینکه اول امام جمعه پدر باشد

http://yascms.ir/emam/sokhan/image001.jpg


مهربان «رب رحیما» باشد او مثل یک نخ تسبیح باشد و همه را به هم وصل کند،همه مدیران را به حرکت در آورد و در جهت پیشرفت بیافتند.منتهی شما باید کمک کنید سوءظن نسبت به هم نداشته باشید والله همینی که می گوییم همین است ما ته دلمان غیر از این هیچی نیست.ما می خواهیم حفظ مواضع رهبری در اینجا بلند آوازه باشد،مردم دیندار باشند،با تقوی باشند،شهر پیشرفته باشد، کارخوب در این شهرستان انجام شود، کار بد در این شهرستان خیلی کم شود. ما دلمان این را می خواهد ماغیر از این هیچی نمی خواهیم.نه دنبال نام و نه دنبال آوازه هستیم.نه نیت سوءی داریم.حکم ما را همان آقایی زده که برای دیگران زده هیچ فرقی در جهت حکم نمی کند فقط ما دلمان می خواهد این شهر شهری پیشرفته باشد این همه استعداد درخشان،از اینجا بچه های شما بلند می شوند می روند واقعا مثل گل خوشبو هستند همه جا ولی در شهر خودشان پرپر می شوند. می خواهیم زمینه را با کمک شما درست کنیم برای پیشرفت این شهرستان شما بازاری ها باید ما را کمک کنید در نمازجمعه و جماعات و کار خیر و دین و دینداری پیش قدم باشید بازوی ما باشید در کار خیر ان شاءالله خدا هم به کسب شما برکت بدهد،هم به زندگیتان برکت بدهد،هم به اولادتان بدهد،هم به شهرتان ان شاءالله خدای متعال برکت بدهد.
والسلام علیکم و رحمة الله

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.