سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

پرچمداران نهضت و قیام امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)

ارسال شده توسط: مدیربازدید شده: 359 مرتبه
دسته: سخنرانیتاریخ: 1391.05.14
 
سخنرانی امام جمعه بافت حجة الاسلام و المسلمین ابراهیمی در مسجد امام رضا(علیه السلام) به دو مناسبت شب شهادت امام رضا(علیه السلام) و یادواره شهدای مسجد امام رضا(علیه السلام) مورخ 89/11/14
پرچمداران نهضت و قیام امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
http://yascms.ir/emam/ebrahimi3.png

بسم الله الرحمن الرحیم
ملت ایران سرآمد همه ي ملت های جهان طبق پیشگویی قرآن و روایات

دو مطلب را خدمت شما عزیزان عرض می کنم،مطلب اول درباره عظمت ملت ایران،از دید آیات و روایات،نکته دوم در باب زندگی امام رضا(علیه السلام)است،در باب ملت ایران،در باب ولایت مداری، پیروی از اهل بیت(علیه السلام) و تبعیت از مولای متقیان امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)و این عشق و محبت و این صمیمیتی که ما به امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)داریم،این محبت یک طرفه نیست،اهل بیت(علیه السلام)ملت ایران را دوست دارند،خدای تبارک و تعالی در سوره محمد(صلی الله علیه و آله)در پایان این سوره می فرماید«ان تتولوا یستبدل قوماً غیرکم» این آیه خطاب به مسلمانان صدر اسلام است،ای مسلمانان اگر شما از اسلام روی گردان شوید ضرری به اسلام وارد نمی شود، ضرری به خداوند وارد نمی شود،خداوند تبارک و تعالی قوم و ملتی دیگر را جایگزین شما می کند،ملتی می آیند و جایگزین شما عربها می شوند« ثم لا یکونوا امثالکم»آن ملت و قوم مثل شما عرب ها نیستند،این مطلب ترجمه آیه بود،از امام محمد باقر(علیه السلام)سؤال کردند آن ملتی که جایگزین ملت عرب می شوند کدام ملت است؟ امام باقر(علیه السلام) فرمودند آنها ایرانی ها هستند،عین این سؤال را از پیامبر اسلام سؤال کردند یا رسول الله آن ملت جایگزین چه کسانی هستند؟«فضرب بیده علی عاتق سلمان فقال هذا و ذووه ثم قال: لو کان الذین معلقا بالثریا لتناوله رجال من ابناء فارس»دست بر شانه سلمان زدند و فرمودند سلمان و همشهری های سلمان بعد فرمودند اگر ایمان و علم متعلق به ستاره ثریا باشد مردم ایران و فارس به آن دست پیدا خواهند کرد، زیرا ستاره ثریا دورترین ستاره به زمین است،اگر فاصله مردم ایران تا مرکز وحی زیاد باشد به آن علم دست پیدا خواهند کرد،چرا ملت ایران جایگزین ملت عرب می شوند؟آیا قرآن به این سؤال پاسخ داده است؟ فرمودند بله، قرآن جواب داده است«و من یرتدّ منکم عن دینه»از این آیه مشخص می شود که ملت عرب از دین ارتداد پیدا می کنند،از دین بر می گردند و خداوند تبارک و تعالی«فسوف یأتی الله بقومٍ»در آینده دور ملتی را جایگزین آنها می کند«یحبّهم و یحبّونه اذّله»خداوند آنها را دوست دارد و آنها خداوند را دوست دارند و در راه خداوند متعال جهاد می کنند،خوف و ترس در دل آنها وجود ندارد،« من یرتد منکم»شما مسلمانان در دین مرتد می شوید،مگر مسلمانان در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله)نماز نمی خواندند؟آنها حتی در ماه رمضان نمازهای مستحبی را به جماعت می خواندند، قرآن می خواندند، روزه می گرفتند،جهاد می کردند، خداوند می فرماید اگر شما ارتداد پیدا کنید و از دین برگردید، منظور خداوند متعال از ارتداد،ارتداد از دین و ولایت است،ملت مسلمان در رکاب پیامبر ارتداد از ولایت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) پیدا کردند،چون ارتداد از امامت مولا پیدا کردند،خداوند متعال قومی را جایگزین آنها می کند که محب ولایت باشند،آنها از امامت و ولایت جدا نمی شوند و حامی ولایت هستند،در روایات آمده است آن قوم ملت ایران است، در این مجلس باشکوه که پدران و مادران شهدا،خواهران و برادران شهدا حضور دارند، بستگان شهدا حضور دارند روایتی را خدمت شما عرض می کنم که امام باقر(علیه السلام) می فرمایند:نهضتی اتفاق می افتد و حتماً ملت ایران قیام خواهند کرد،کسانی که در این نهضت به شهادت می رسند«قتلاهُم شُهَداءُ»کشته های آنان شهید هستند،امام باقر(علیه السلام) مُهر شهادت را بر پای کشته های ملت ایران زده است،هزاران نفر در دنیا کشته می شوند امّا هر کشته ای که شهید نیست،1400 سال قبل وقتی امام باقر(علیه السلام) مراحل نهضت اسلامی ایران را بیان می کند می فرماید«قتلاهُم شُهَداءُ» آنهایی که در این نهضت کشته شدند ما آنها را به عنوان شهید می پذیریم و مُهر شهادت آنها را امضاء کردیم،متن روایت را برای شما عرض می کنم امام باقر(علیه السلام) می فرمایند«کأنی بقوم قد خرجوا بالمشرق»من ملتی را می بینم که از مشرق زمین قیام می کنند«یطلبون الحق» اسلام ناب را جستجو می کنند«فلا یعطونه»به آنها داده نمی شود«ثم یطلبونه فلا یعطونهُ»دوباره خروج می کنند،امام باقر(علیه السلام)مراحل نهضت را از سال 41 تا 22 بهمن و سالروز پیروزی انقلاب را در این روایت بیان کرده است،مردم ایران در سال 41 قیام می کنند اسلام ناب به آنها داده نمی شود،دوباره در سال 56 قیام می کنند و حق را طلب می کنند باز هم به آنها داده نمی شود«فاذا رأوا ذلک وضعوا سیُوفُهم علی عواتقهم»وقتی مردم این وضعیت را ببینند شمشیر ها را آماده جنگ می کنند و آماده نبرد می شوند تا حق را بگیرند« فیطعون ما تسألوا فلا یقبلونه»تا اینکه تسلیم می شوند حق را به آنها بدهند،امّا ملت قبول نمی کنند، قیام می کنند و پیروز می شوند، در ادامه این نهضت آقا می فرمایند « حتی یُقوموا و لا یدفعونها الا صاحبکم »پرچمدار این نهضت پرچم را به کسی تحویل نمی دهد مگر به صاحب این نهضت حضرت بقیة الله الاعظم امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)این نهضت تا ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ادامه می یابد و کسانی که در این قیام به شهادت می رسند شهید هستند،عده ای از فرماندهان جنگ نزد حضرت امام(رضوان الله تعالی علیه)رسیدند و گفتند تعدادی از جوانان این ملت کشته می شوند چه کسی جوابگوی خون های ریخته شده ي این جوانان است؟امام فرمودند چه شما باشید و چه نباشید آنهایی که مقدّر شده است در این نهضت به شهادت برسند به شهادت می رسند، شما بروید جنگ را اداره کنید،بعد امام می فرماید«أما انیّ لو اُدرکتُ ذلک لا سَبقیتُ نفسی لصاحب هذا الامر»( کتاب الغیبة، صفحه 145)اگر من آن زمان را درک کنم خود را مهیای ظهور حضرت صاحب الامر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می کنم،امیدواریم خداوند توفیق دهد چشم ما به جمال منّور حضرت صاحب الامر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) روشن شود،این انقلاب زمینه ساز ظهور حضرت صاحب الامر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)است،از برکت حضرت امام و شهداء بود که ما زنده شدیم،طاغوت بر ما حکومت می کرد ما از زیر بار طاغوت آزاد شدیم،زحمات ائمه به بار نشست، دلسوزی های حضرت زهرا(سلام الله علیها) به بار نشست، پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله)می فرمایند اهل بیت من آواره می شوند،از مدینه آواره می شوند و تا زمانی این آواره گی ادامه دارد که ملت ایران قیام کند،راوی این روایت را از اهل سنت نقل کرده است و از سنی ها این گونه نقل شده است ما خدمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله)بودیم و گروهی از جوانان از کنار ما عبور کردند از جمله ي این جوانان امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) بودند،وقتی چشم پیامبر به امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) افتاد،چشمان پیامبر از اشک پر شد و فرمودند،اهل بیت مرا می کشند و آواره می کنند تا وقتی که ملت ایران قیام کنند، وقتی ملت ایران قیام می کنند وظیفه همه مسلمانان است که ملت ایران را حمایت کنند،ولو اینکه بر روی برگ ها بخزند،باید این مردم را حمایت کنید،زیرا این مردم به طلب حق قیام می کنند، یکی از علمای تونس در سالگرد پیروزی انقلاب به ایران آمده بود،در تهران جلوی در هتل زمین می خورد،این عالم تونسی وقتی زمین می خورد به کسانی که برای کمک به او می آیند می گوید صبر کنید ما در روایات خوانده بودیم که ملت ایران قیام می کند و این نهضت را به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می رساند و این نهضت زمینه ساز ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)خواهد شد، شبهه ای که در ذهن من ایجاد شده بود این بود که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از مکه قیام می کند امّا در روایات بیان شده بود که مسلمانان باید جهت حمایت از این نهضت کمک کنند ولو اینکه در برف خیز بردارند،این مطلب برای من ابهام داشت در مکه برف نمی آید چگونه پیامبر در روایت فرموده همراهی کنید ولو اینکه در برف خیز بردارید، امروز این روایت برای من معنا پیدا کرد،در این روایت به تمام مسلمانان دستور داده شده است که ملت ایران را در این قیام همراهی کنند،مردم ایران برای اهل بیت(علیه السلام) خون دادند، برای اسلام ناب خون دادند،همه زحمات برای این است که اسلام ناب در ایران و سراسر دنیا پیاده شود،خانواده های شهدا،خون شهدای شما هدر نرفته است،خون شهدای شما زمینه ساز ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)است،اگر من و شما امروز سر سفره شهدای کربلا و شهدای بدر و ُحد نشستیم،آیندگان سر سفره ی شهدای ایران خواهند نشست،اسلام از برکت خون این شهدا عالمگیر خواهد شد، شهدای ما بودند که در بیداری اسلامی نقش داشتند، در روز قیامت می گویم یا رسول الله(صلی الله علیه و آله)ما هر چه داشتیم در طبق اخلاص نهادیم، باچنگ و دندان از اسلام و رهبری دفاع کردیم، و سر سوزن اجازه ندادیم فتنه گران در کشور آشوب ایجاد کنند، تا آخرین قطره خون خود از امام و شهدا و از رهبر عزیز دفاع کردیم.
دنیا طلبی صحابه ي امام موسی بن جعفر(علیه السلام)
امام موسی بن جعفر(علیه السلام) صحابه ي خاص داشتند،این صحابه وکلای امام بودند،مردم خمس و وجوهات خود را به وکلای امام می دادند،تا آنها را به امام برسانند،امام موسی بن جعفر(علیه السلام)که به شهادت رسیدند، تعدادی از همین وکلای امام اعلام کردند همان طور که حضرت مریم(علیه السلام) به آسمان رفت، آقا موسی بن جعفر(علیه السلام)هم به آسمان رفته است و ایشان در غیبت کبری به سر می برد،مهدی امت موسی بن جعفر(علیه السلام)است،امام زمانی که در روایات صحبت شده است ایشان هستند،در حالیکه امام فرموده بودند بعد از من علی بن موسی الرضا(علیه السلام)امام شما است،امّا این افراد قبول نکردند،بزرگان و اصحاب امام هفتم ولایت امام رضا(علیه السلام)را قبول نکردند،این افراد حرکتی را به وجود آوردند به نام واقفیه و هفت امامی شدند و امامت امام رضا(علیه السلام)را قبول نکردند، به خاطر دنیا گرایی و مال دنیا بود که اصحاب امام هفتم ولایت امام رضا(علیه السلام) را قبول نکردند،یکی از صحابی که ولایت امام رضا(علیه السلام) را قبول نمی کرد،هشتاد هزار دینار(هشتاد هزار مثقال طلا) از اموال امام هفتم در دست این فرد بود،اگر به امامت امام رضا(علیه السلام) تن می داد باید همه این اموال را به امام رضا(علیه السلام) می داد برای این که در اموال امام تصرف کنند این شایعه را ساختند که امام موسی بن جعفر(علیه السلام) غایب شده است،در بین شیعیان تبلیغ کردند که امام از دنیا نرفته و غایب شده است، بعد از خود جانشینی را انتخاب نکرده است،امروز تعدادی به خاطر مال دنیا و دنیا گرایی در مقابل ولی فقیه ایستادگی می کنند، به خاطر مال دنیا بود که تعداد زیادی از صحابه ي موسی بن جعفر(علیه السلام) امامت امام رضا را قبول نکردند،امروز هم تعداد زیادی از صحابی حضرت امام،رهبری ولایت فقیه را قبول ندارند،دنیا دنیای امتحان است،همه باید امتحان پس دهند،خداوند متعال می فرمایند سالی دو بار همه بندگان را امتحان می کنیم.
دعوت مأمون از امام رضا(علیه السلام)
مأمون از امام رضا(علیه السلام) می ترسید، به همین دلیل در سال 200 ه.ق امام را دعوت کرد به ایران بیاید،در مسیری که به ایران می آمدند،یکی از شهرها تشییع جنازه بود امام رضا(علیه السلام) فرمودند این جنازه را بر زمین بگذارید،راوی می گوید همین طور که بچه به مادر خود می چسبد امام همین طور به جنازه چسبید،بعد رو کردند به جنازه و گفتند از این به بعد نگرانی نداشته باشید،راوی سنی بود به امام می گوید شما تازه به ایران آمده اید از کجا اسم این فرد و نام پدر او را می دانید،امام رضا(علیه السلام) فرمودند ما شیعیان خود را در شرق و غرب عالم می شناسیم،هر که به زیارت من بیاید من هم به زیارت او خواهم آمد،من و شما امشب رشته محبت خود را وصل می کنیم به پنجره فولاد.
شفا دادن مجروح جنگی توسط امام رضا(علیه السلام)
داستان یکی از بسیجیان مجروح را خدمت شما عرض می کنم،یکی از آقایان تعریف می کرد من مجروح شدم و برای معالجه به کشور آلمان رفتم،قبل از ما تعدادی از مجروحین را به کشور آلمان منتقل کرده بودند،در آنجا مجروح جنگی بود به نام احمد درویش به گردنش ترکش اصابت کرده بود،حتی غذا نمی توانست بخورد،هفت الی هشت ماه بود که در آنجا بستری بود،پایین گلوی ایشان را سوراخ کرده بودند و غذا را بصورت پودر به بدن او می رساندند،ما نزد پزشک رفتیم که رضایت دهیم ایشان را عمل کنند و پزشک معالج ایشان گفت احمد را عمل می کنیم و یکسال طول می کشد که ایشان بهبود یابند،امّا تضمین نمی کنیم که این عمل موفقیت آمیز باشد، امّا یک راه دیگر هم وجود دارد نزد پروفسور رضا در مشهد بروید،اگر ایشان اراده نماید شما همین الان هم می توانید غذا بخورید،بقدری این حرف در آلمان بر روی احمد تأثیر گذاشت به سرعت تصمیم گرفت به ایران برگردد، وقتی به مشهد رسیدند احمد رفت و کنار پنجره فولاد نشست و گفت یک طناب به گردن من بیندازید،من باید متوسل به امام رضا(علیه السلام)شوم،در کشور آلمان آدرس امام رضا(علیه السلام) را دادند و گفتند او دردها را دوا می کند،احمد تعریف می کند نصف شب دیدم آقایی بالای سر من ایستاده است،گفت احمد جان حالت چطور است؟گفتم آقا بیشتر از یکسال است حالم خراب است ترکش به گردنم اصابت کرده است، نمی توانم غذا بخورم، نمی توانم آب بخورم،پزشکان در آلمان به من گفتند که نزد پروفسور رضا در مشهد برو من هم به حرم آمدم که آقا عنایتی کند تا من از این درد نجات یابم،آن آقا به من گفت احمد جان درد کجاست،دست به گردنم گذاشتم گفتم آقا گردنم درد می کند،ایشان دست خود را به گردن من کشیدند و گفتند احمد جان انشاءالله خوب می شوی،صبح ازخواب بیدار شدم به دوستم گفتم یک لقمه نان به من بده بخورم دوستم به من گفت احمد جان اگر نان را بخوری می میری،گفتم اگر قرار است بمیرم بگذار در حرم امام رضا(علیه السلام) کنار پنجره فولاد بمیرم،امام مرا شفا داد و دیگر اثری از بیماری نبود.
نحوه ي به شهادت رسیدن امام رضا(علیه السلام) توسط مأمون(لعنة الله علیه)
ای شهدا به جان امام هشتم دست ما را بگیرید تا ما از جاده مستقیم توحید خارج نشویم،ما را لایق بدانید که شهادت در راه خدا نصیب ما شود،مأمون امام را خواست،امام به خادم خود فرمودند من نزد مأمون می روم اگر برگشتم دیدی من عبا به سر گرفته ام دیگر با من سخن نگو،اباصلت می گوید من نگران شدم.مأمون از انگورهایی که زهرآلود نبودند خورد و به امام تعارف کرد،امام دو دانه انگور خورد، بعد از خوردن انگور حال امام متغیر شد، مأمون باز هم تعارف کرد،امام فرمودند با همین دو دانه انگور مقصود تو برآورده می شود امام حرکت کردند و عبا به سر گرفتند،اباصلت می گوید فاصله بین خانه مأمون و خانه امام اندک بود امّا امام این فاصله اندک را بارها بر زمین نشست تا به منزل رسیدند، وقتی به منزل رسیدند دستور دادند فرش را جمع کنند،می خواهم مثل جدم امام حسین(علیه السلام) غریبانه جان بدهم، نام فرزند خود را صدا زدند،اباصلت می گوید در همین حین دیدم آقایی کنار در اتاق ایستاده است از او پرسیدم شما چگونه وارد منزل شدید، فرمودند آن کسی که مرا از مدینه به طوس آورد نمی تواند در را به روی من بسته نگه دارد،چشم امام رضا(علیه السلام) به فرزندش افتاد و سر فرزندرا به دامن گرفت و عرض کردند یا حسین(علیه السلام) هیچ روزی مثل روز کربلا نبود.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.