سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

سقط جنين و حكم شرعي آن و خصلت هاي برتري امت حضرت محمد صلي الله عليه و آبله و سلم بر ساير امت ها

ارسال شده توسط: مديربازدید شده: 691 مرتبه
دسته: سخنرانیتاریخ: 1391.07.04
 
سخنرانی امام جمعه بافت حجت الاسلام ابراهیمی در هیئت بقیة الله(عجل الله تعالی فرجه الشريف) مورخ 90/9/26
http://yascms.ir/emam/ebrahimi3.png

بسم الله الرحمن الرحیم
سقط جنين و حكم شرعي آن

در جلسه ی گذشته مسائل شرعی را عرض کردیم، سوالی را برادران مطرح کردند در بحث سقط جنین اگر پزشکی تشخیص داد این جنین ناقص الخلقه است آیا می شود او را سقط کرد یا نه؟ گفتیم که فتوا همه مراجع سقط جنین را حرام می دانند حتی اگر جنینی از حرام و زنا هم باشد سقط آن را حرام می دانند. چه برسد به اینکه جنینی از حلال باشد و دیه هم دارد، آن کسی که مباشر در قتل است اگر پزشک و پرستاری باشد آمپولی هم بزند مباشر در قتل است باید دیه بپردازد. همین که نطفه منعقد شد از آن لحظه به بعد حرمت صدق می کند تا این که جنین در چه مرحله ای باشد که این دیه از بیست مثقال شروع می شود تا به صد مثقال می رسد و اگر روح کامل شده باشد دیه آن هزار مثقال و پانصد مثقال و فرق می کند.
اگر پزشک تشخیص داد این جنین ناقص است آزمایشات متعددی تشخیص دادند که این جنینی که الان در رحم مادر است ناقص الخلقه است آیا می شود او را سقط کرد؟ اگر هم به دنیا بیاید این بچه با مشکلاتی مواجه می شود مقام معظم رهبری(دام ظلّه العالی) می فرمایند سقط جنین در هر سنی به مجرد ناقص الخلقه بودن و با مشکلاتی که در زندگی با آن مواجه می شود جایز نیست ولو اینکه بچه ناقص الخلقه به دنیا می آید، فتوا ایشان این است که نمی شود این بچه را سقط کرد حرام است. این کتابی که دست من است استفتائات مقام معظم رهبری(دام ظلّه العالی) است شما می توانید این کتاب را تهیه کنید و مسائل شرعی را که دارید از این استفتائات به دست بیاورید یعنی رساله مقام معظم رهبری(دام ظلّه العالی)همین استفتائات است. سوال کردند که بعضی از زوجها مبتلا به بیماریهای خونی و دارای ژن معیوب و ناقل بیماری به فرزند هستند و احتمال اینکه این فرزندان مبتلا به بیماریهای شدید باشد بسیار زیاد است چنین کودکانی از بدو تولد تا پایان عمر دائماً در وضع مشقت باری به سر خواهند برد مثل بیماران هموفیلی همواره ممکن است با کوچکترین ضربه ای دچار خونریزی شدید منجر به فوت یا منجر به فلج شوند با توجه به تشخیص این بیماری در هفته های اول بارداری آیا سقط چنین جنینی جایز است یا نه؟ یعنی این دیگر قطعی است که این بچه مبتلا به امراضی می شود که کوچکترین خونریزی ممکن است باعث فوت این بچه شود مادر هم نه ماه باید زحمت بکشد ببینید چه جواب می دهند؟ می فرمایند اگر تشخیص بیماری در جنین قطعی است و داشتن و نگه داشتن چنین فرزندی موجب حرج می شود یعنی پزشک یقیناً تشخیص داده است که این جنین چنین بیماری را دارد این بچه هم زندگیش واقعاً حرجی است یعنی بسیار مشکل است در این صورت جایز است قبل از دمیده شدن روح یعنی قبل از چهار ماهگی جنین را اسقاط کنند اما بنابر احتیاط دیه او را هم باید بپردازند.
چنین جنینی را قبل از چهار ماهگی آقا تشخیص می دهند که می شود سقط کرد؟ سقط جنین فی نفسه چه حکمی دارد و در صورت ادامه ی بارداری برای زندگی مادر خطر داشته باشد آیا می شود جنین را سقط کرد؟ در مسأله قبل برای جنین خطر داشت و در این مسأله مادر در وضعیتی قرار دارد مثلاً بیماریهایی دارد و حامله هم شده است چه بسا اگر بخواهد نه ماه صبر کند منجر به فوت مادر شود آیا در این صورت می شود این بچه را اسقاط کرد یا نه؟ می فرمایند سقط جنین شرعاً حرام است و در هیچ حالتی جایز نیست مگر آنکه استمرار حاملگی برای حیات مادر خطرناک باشد اگر جنین بخواهد زنده بماند، مادر می میرد اینجا اسلام اجازه داده است سقط جنین قبل از دمیده شدن روح اشکالی ندارد پس قبل از چهار ماهگی اگر این جنین بخواهد ادامه حیات بدهد، مادر تلف می شود اسلام اجازه داده است اما اگر بعد از دمیده شدن روح ولو این که جان مادر هم در خطر باشد، اسلام اجازه نمی دهد می فرمایند ولی بعد از دمیدن روح جایز نیست حتی اگر ادامه ی حاملگی برای حیات مادر خطرناک باشد یک استثناء دارد، استثناء دیگر این است که مگر این حیات بچه هم برای خودش ضرر دارد و هم برای مادرش اگر بعد از دمیده شدن روح این جنین زنده بماند هم برای خودش و هم برای مادرش خطرناک است در این صورت برای نجات مادر سقط جنین اشکالی ندارد.
یک سوالی هم مطرح شده است برای شما می خوانم: بسمه تعالی افرادی برای این که راحت زندگی کنند بدون هیچ موردی جلوگیری فرزند می کنند از نظر حکم شرعی چگونه است؟
خدمت شما عرض کنم من بحث را به گونه دیگر می خواهم مطرح کنم بحث را به این صورت مطرح می کنیم، اهل سنت در سیستان و بلوچستان آمارشان از سال 55 تا 85 در سال 55 یعنی زمان طاغوت جمعیت اهل سنت در مناطق سنی نشین سی در صد بوده است و شیعه هفتاد درصد بوده است در سال 85 آمار جمعیت اهل سنت در آن مناطق هفتاد درصد شد و جمعیت شیعه سی درصد شده است یعنی ببینید در این سالها چه تفاوتی کرده است؟ به سرعت تکثیر جمعیت پیدا کردند، آمار جمعیتی آنها این را نشان می دهد و مولوی عبدالحمید علاوه بر این که برنامه آمار جمعیتی را بالا برد کار دیگری نیز انجام داد و آن نفوذ در عمق شهرهای شیعه نشین است، گفته است مثل هواپیما حرکت کنید اما مثل دوچرخه نشان بدهید. این اطلاعاتی که خدمت شما می دهم دقیق است و آمار دست اول است یک طلبه ی پاکستانی آموزش دیده وهابیت را به ایران می آورند به عنوان ایرانی و شناسنامه ایرانی هم می گیرد و در ایران ازدواج می کند بعد مولوی عبدالحمید او را از زاهدان به استان کرمان می فرستد و برای جریان مکی در زاهدان می فرستد در رمشک در آنجا سیزده هزار سنی داشتیم اینها با شیعیان اصلاً بحثی نداشتند رفیق بودند و در مجالس امام حسین(عليه السلام) شرکت می کردند غذا و نذری امام حسین(عليه السلام) را می خوردند در مدارس شرکت می کردند، این آقا وقتی به عنوان مولوی و امام جمعه رمشک به این منطقه می آید کاری کرده است که غذای امام حسین(عليه السلام) را نجس می دانند، کاری کرده است که بچه های اهل سنت در مدارس جمهوری اسلامی در رمشک درس نمی خواندند بعد آمده طلبه درست کرده است حوزه مکتبی برای خودش درست کرده است، از عربستان سعودی هم پول مرتب به او می دادند. آمار جمعیتی آنها را ببینید ما چه کار می کنیم و آنها چه کار می کنند؟ آمار جمعیتی آنها سال 55 تا سال 85 از سی درصد اهل سنت به هفتاد درصد اهل سنت رسیده و جمعیت شیعه سی درصد شده است حالا اگر این روند ادامه پیدا کند، چه اتفاقی می افتد؟ آن وقت هم از این طرف می گویند فرزند کمتر زندگی بهتر. حالا شما ببینید چه می شود؟ آیا واقعاً این شعار آن گونه که حقش هست همین است؟ یک بچه دارند و حاضر نیستند بچه دار شوند، دو تا بچه دارند و حاضر نیستند، بچه دار شوند. آنها هم از یک طرف می آیند دخترهای شیعه را می گیرند، تبلیغ وهابیت می کنند، مفسده برای ما درست می کنند. نمی شود بعضی از مسائل را گفت در همین شهر بافت نفوذ کردند چهل پنجاه خانه خریده اند همان حرفی که زدم نفوذ در عمق کشور پیدا کرده اند. می گفتند یک دفعه دیدیم زمین ها در ریگان بم گران شد چه اتفاقی افتاده است که یک مرتبه قیمت بالا رفته است؟ دیدند که همین جریان مکی شروع به خریدن زمینها از شیعه کرده است و قیمت بالا رفته است. در آینده چه اتفاقی می افتد؟ من نمی دانم چرا بعضی از مسئولین ما خواب هستند در کوهبنان که ما بودیم (پاودانا) عده ای از اهل سنت آمدند و کم کم مسجدی و تشکیلاتی درست کردند، این بلندگوهای آنها در روز عاشورا رو به روی بلند گوهای شیعه بود یعنی در مرکز شیعه یک جمعیت چند هزاری زندگی می کنند این دیگر می شود عزاداری کرد، می شود حرف زد من نمی دانم چرا مردم خانه های خود را به یک عده ای می فروشند، بروند تحقیق کنند این شیعه است یا سنی؟ یک سنی هم صرف سنی بودنش ما بحثی نداریم ولی سنی هدایت شده از پشت وهابیت عربستان برای ما خطرناک است در همین اطراف تبلیغات وهابیت را در بعضی از مدارس شروع کرده اند، جزوه چاپ می کنند یک روز من به بزنجان برای سخنرانی رفتم، صحبت من تمام شد یک سوالی را دختری مطرح کرد عین همان حرفی که وهابیون در عربستان در بحث زیارت و شفاعت می زنند، ببینید چنین تبلیغاتی می کنند. وهابیت امروز دارد کار می کند، فعال است گفتم که همان مولوی که در رمشک این کار را می کرد شناسنامه ایرانی گرفته بود، البته بچه های اطلاعات دستگیرش کردند. جایی بودم می گفتند هفت هزار و پانصد شناسنامه ایرانی را در همین استان کرمان به افغانی ها دادند یعنی اینها ایرانی هستند حالا چند نوبت یارانه را پرداخت کرده اند بیش از یک میلیارد تومان همین ها پول یارانه گرفتند بعد دختر شیعه را می گیرند و چه چیزی تحویل می دهند؟ بچه ی شیعه که تحویل نمی دهند. یک چنین وضعیتی است شما اگر توانستید از یک سنی دختر بگیرید، هنر کرده اید اما به راحتی می آیند بچه شیعه را می برند، عقد می کنند و بعدش هم بچه اهل سنت تربيت مي كنند ما بعضی از مسائلی را که وهابیت با آن تبلیغات سوء انجام می دهد را گفتیم.
در خواست حضرت موسي از خدا در مورد خصلت هاي برتري امت حضرت محمد صلي الله عليه و آبله و سلم بر ساير امت ها
«مُنَاجَاةِ مُوسَى عليه السلام وَ قَدْ قَالَ يَا رَبِّ لِمَ فَضَّلْتَ أُمَّةَ مُحَمَّدٍ صلي الله عليه وآله عَلَى سَائِرِ الْأُمَمِ فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى فَضَّلْتُهُمْ لِعَشْرِ خِصَالٍ قَالَ مُوسَى وَ مَا تِلْكَ الْخِصَالُ الَّتِي يَعْمَلُونَهَا حَتَّى آمُرَ بَنِي إِسْرَائِيلَ يَعْمَلُونَهَا» حضرت موسی(علیه السلام) در مناجات با خدا گفت خدایا امت حضرت محمّد(صلی الله علیه و آله و سلم) را بر سایر امتها فضیلت دادی چه اختصاصاتی به پیامبر آخر الزمان دادی تا من هم به بنی اسرائیل بگویم به این خصلت ها عمل کنند. «قَالَ اللَّهُ تَعَالَى الصَّلَاةُ وَ الزَّكَاةُ وَ الصَّوْمُ وَ الْحَجُّ وَ الْجِهَادُ وَ الْجُمُعَةُ وَ الْجَمَاعَةُ وَ الْقُرْآنُ وَ الْعِلْمُ وَ الْعَاشُورَاءُ»( مستدرك‏الوسائل ج : 10 ص : 319) خدای تبارک و تعالی ندا داد یاموسی من آن امت را ده فضیلت دادم که امت های دیگر از چنین نعمت و فضیلتی برخوردار نیستند. اولين فضیلت«الصَّلَاةُ» نماز را به آنها دادم. دیشب گفتیم که نماز پشتوانه، تکیه گاه و آرام بخش است. امروز جوان ما در باب نماز می خواهد جوری حرف بزند نقدی باشد یعنی همین الان به دردش بخورد و آن پشتوانه بودن نماز است، آرامش بخش بودن نماز است که دیشب مطالب آن را خدمت شما عرض کردم .
دومین فضیلتی که به امت آخر الزمان دادم «وَ الزَّكَاةُ» آنها اهل زکات هستند زکات برای چه؟ برای این که مال نمو پیدا کند زکات یعنی نمو، با پرداخت زکات مال کم نمی شود بلکه هم مال را بیمه و پاك می کند و هم مال را زیاد می کند. در تلویزیون یک روز از یک بازاری پرسیدند که می توانی برای خمس یک مثالی بزنید؟ گفت به ما گفته اند خمس مثل پاک کردن درخت انگور است این درخت انگور اگر شاخه های اضافی آن را بزنی هر سال انگور می دهد اما اگر شاخه های اضافی آن را نزنید یکی دو سال به شما انگور می دهد و كم كم دیگر به شما انگور نمی دهد. مال را وقتی پاک کنید مال نمو پیدا می کند.
در کتاب داستان های شگفت آیت الله دستغیب(ره) که کتاب بسیار خوبی است اگر پیدا کردید خیلی داستان های قشنگی دارد، می گوید یک سالی ملخ آمد و هر چه گندم در صحرا بود همه را خورد اما یک مزرعه ای بود گندم آن صحیح و سالم ماند. پرسیدند مال کیست؟ گفتند: مال یک پیرمرد بازاری است. گفتند: بگویید بیاید. آمد و به او گفتند فلانی همه گندمها را ملخ خورده است تو چه کار کردی که گندم تو سالم مانده است؟ گفت من مال کسی را نخورده ام و هر سال زکات مال خود را پرداخت کرده ام، خداوند تبارک و تعالی گندم های من را پاک کرده است.
داستان ملا کاظم ساروقی
او یک آدم کشاورزی بود کارگر یک اربابی بود اربابش خمس و زکات نمی داد، او گفت من دیگر برای تو کار نمی کنم مال تو پاک نیست. ارباب او را از ده بیرون کرد بعد از چند سال پشیمان شد و گفت برگرد یک زمینی هم به تو می دهم خودت زکاتش را بده، پاک ترین مال را به تو می دهم. او شروع به کشاورزی کرد و هر سال به فقرا می داد یک سال قحطی شد یک خانواده فقيري آمدند نزد او که هر سال به ما گندم می دادی چرا امسال ندادی؟ گفت هوا گرم است و باد نمی آید، نتوانستم کاه آن را جدا کنم حالا به هر طریقی شده می روم ببینم می توانم گندم برای شما جدا کنم و بیاورم. رفت و یک من گندم پاک کرد و آمد یک امام زاده ای به نام هفتاد و دو تن آنجا بود، به امام زاده می رود زیارت می کند و زیر سایه خنک می نشیند تا بعد گندم ها را برای آن بنده خدا ببرد. می گوید نشسته بودم، دیدم دو بزرگوار با چهره های نورانی آمدند، سلام و احوالپرسی کردیم. گفتند: مشهدی کاظم زیارت کرده ای؟ گفتم بله آقا من زیارت رفته ام، گفتند همراه ما هم به زیارت بیا، می گوید همراه آنها به زیارت رفتم و گفتند می توانی زیارت بخوانی گفتم نه من بی سواد هستم، بلد نیستم. گفت حالا ببین این خطوطی که بالای این امامزاده نوشته شده است آن خط سبز را می بینی؟ گفتم: بله، گفت: من می خوانم تو هم دنبال من بخوان، می گوید این آقا شروع به خواندن کرد و من هم به دنبال او می خواندم بعد یک دفعه نگاه می کند، می بیند کسی نیست، غش می کند بعد به هوش می آید و می رود نزد ملای ده می گوید ببین این چیزهایی که من بلد شده ام اینها چیست؟ با لفظ محلی شروع به خواندن می کند، می گوید مشهدی کاظم نظر کرده شده، حافظ کل قرآن شده است. به قدری حفظ او از برکت حضرت صاحب الامر(عجل الله تعالی فرجه الشريف) مورد عنایت بوده است از آخر قرآن می خوانده و به اول می آمده است و از اول قرآن می خوانده، به آخر می رسیده است. او هیچ سوادی هم نداشته است او را نزد آیت الله بروجردی(ره) بردند یک کتابی را جلوی او آوردند، می خواستند او را امتحان کنند یک کتاب عربی بود که در آن احادیث نوشته شده بود، هیچ کجا را نمی توانست تشخیص دهد اما روی خط قرآن که می رسید، می گفت این قرآن است بعد سوال می کردند تو از کجا می فهمی که این قرآن است؟ می گفت این سبز است قرآن نور سبزی دارد، من از نورش می فهمم که این خط قرآن است. بین قراء مشهور مصر اختلاف افتاد که باید این گونه قرائت کنید یا آن جور قرائت کنید؟ ایشان را به مصر فرستادند تا قضاوت کند که قرائت صحیح کدام است. این ها همه از برکت حلال خوری است، حلال است که انسان به جایی می رسد، از حرام کسی به جای نمی رسد. خدا به پیغمبرانش می فرماید:«يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا»(سوره مومنون،آيه51) پیغمبران اگر می خواهید کار خوب و صالح انجام بدهید، عذای حلال بخورید. خدا می فرماید من به این امت غذای پاک دادم آنها اهل زکات و خمس هستند.
سومین «وَ الصَّوْمُ» فضیلت روزه است شما ببینید هیچ امتی ماه مبارک روزه ندارد فقط مسلمانان دارند.
چهارمین فضیلت«وَ الْحَجُّ» حج است هیچ امتی حج نمی گذارد فقط این توفیق نصیب مسلمانان شده است. «وَ الْجِهَادُ وَ الْجُمُعَةُ» نمازجمعه را در دنیا فقط مسلمانان برگزار می کنند هیچ امتی این برکت نمازجمعه را ندارد، نزدیک ترین انسان به رحمت خدا آن کسی است که بیشترین نمازجمعه رفته باشد. «وَ الْجَمَاعَةُ» یکی از چیزهایی که من به امت پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دادم نماز جماعت است. یک رکعت نمازجماعت ارزش آن از چهل سال انسان در خانه اش نماز بخواند بیشتر است. هر چیزی که من بخواهم در مورد نمازجماعت بگویم همین یک جمله که گفتم بس است. پیغمبر خاتم حضرت محمّد(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: خواندن یک رکعت نماز به جماعت از چهل سال انسان در خانه نماز بخواند بالاتر است. بقیه ی مطلب را برای شب آینده می گذاریم.
جانها به قربانت یا ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) دیگر هیچ یاوری در روز عاشورا برای سیدالشهدا(علیه السلام) نمانده...
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.