سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

کرامات امام رضا (ع)

ارسال شده توسط: مدیربازدید شده: 1768 مرتبه
دسته: سخنرانیتاریخ: 1388.08.24
 
بسم الله الرحمن الرحیم
سخنرانی در مسجد امام رضا (ع)
به مناسبت میلاد امام هشتم علی بن موسی الرضا (علیه السلام)
مورخه 8/8/88

http://yascms.ir/emam/sokhan/38.jpg


السلام علیک یا ثامن الحجج، یا علی بن موسی الرضا (علیه السلام)، یا ضامن آهو
اولا ولادت با سعادت امام هشتم علی بن موسی الرضا (ع) را به محضر حضرت بقیة الله اعظم امام زمان (عج) و به همه شما دوستداران امام هشتم (ع) ارادتمندان ، علاقه مندان ، شیعیان تبریک عرض می کنیم. ان شاء الله این مجلس مورد رضایت امام زمان (عج) و مورد رضایت امام هشتم (ع) قرار بگیرد.
من و شما هر چه داریم از برکت علی (ع) و اولادعلی(ع) داریم. هر چه داریم از برکت حضرت زهرا(س) است. ما در زندگیمان مدیون اهل بیت (ع) هستیم، ما مدیون امیرالمومنین (ع) هستیم. ما مدیون حضرت زهرا(س) هستیم. ما مدیون امام هشتم علی بن موسی الرضا (ع) هستیم. ما ایرانیها هر چه داریم از برکت اهل بیت (ع)داریم.
برادران ، خواهران در زندگی یک پنجره های به سوی معنویت باز می شود. از همان نفحات ، نسیمها در زندگی ما دمیده می شود. ما از آن نسیمها برای پیشرفت معنویت خودمان استفاده کنیم. همین مجلس امام هشتم (ع) یکی از آن موارد است.. ولادت امام رضا (ع) است . امام موسی بن جعفر(ع) خوشحالند. نجمه مادرشان خوشحالند. امام زمان (عج) خوشحالند. پیغمبرخدا (ص) خوشنودند. حضرت زهرا (س) خوشنودند. امیرالمومنین (ع) خوشنودند. چه می خواهم عرض کنم. برادران ، خواهران به نکته ای که می خواهم عرض کنم بیشتر توجه کنید. از همین لحظات برای پیشرفت معنویت باید استفاده کرد. از همین لحظات ، از همین نفخه ها و نسیمها آدم باید اتصالش را برقرار کنند. در همین جلسات توسل پیدا کند ، توسل به اهل بیت (ع) ، توسل به امام زمان (عج) ، توسل به امام هشتم علی بن موسی الرضا (ع) البته هرچه به مرکز نوردهی بیشتر برویم ، به زیارت امام رضا (ع) برویم بیشتر استفاده می کنیم. هرچه به زیارت سیدالشهدا (ع) می رویم. بیشتر زنده می شویم. لذت می بریم. به زیارت امیرالمومنین() می رویم زنده می شویم. به زیارت پیغمبرخدا () برویم زنده می شویم. منتهی مجالسی که به نام آنها برقرار می شود. امازادگانی و شهدای که به زیارت آنها می رویم حتی زیارت مومنین رفتن هم تاثیر گذار است یعنی از همین لحظات ، از همین مکان نسیمهای زندگی ، سیم خود را وصل کنیم و توسل پیدا کنیم به اهل بیت (ع).
عنایت امام رضا به ابراهیم جیب بر
یک گروهی از تبریز می خواستند بروند زیارت امام رضا (ع) آن کسی که بانی این مجلس بود گفت : من خواب دیدم امام رضا (ع) فرمودند: ابراهیم جیب بر را همراه خودت بیاور. ابراهیم جیب بر یک قلدری بوده یعنی دزد حرفه ای . من اصلا تعجب کردم . از خواب بیدار شدم گفتم ابراهیم جیب بر را برای چه ببرم؟ خیلی اعتنایی نکردم و شب بعد شد من خواب دیدم باز هم آقا فرمودند: زائران را که می آوری آن دزد ابراهیم جیب بر را با خودت بیاور. باز هم اعتنایی نکردم . شب سوم شد. شب سوم همین خواب را دیدم . بعد آماده حرکت شدیم رفتیم پیش ابراهیم جیب بر گفتم امام رضا (ع) تو را دعوت کرده است . گفت من و امام رضا (ع) اصلا من کاری به امام رضا (ع) ندارم . گفت بالاخره امام رضا (ع) تو را دعوت کرده است . از او نه ، از ما بله. بالاخره به هر طریقی بود حرکتش دادیم.

http://yascms.ir/emam/sokhan/39.jpg


آوردیمش در مسیر وقتی می آمدیم دزدانی به ما حمله کردند. آنچه طلا و جواهر زنان و دختران داشتند سرقت کردند. همه را لخت کردند و رفتند. ابراهیم جیب بر گفت : از هر کسی چی برده ؟ یکی گفت طلا برده ، یکی گفت ساعت برده، هر کسی چیزی گفت. او گفت بیا تحویل بگیرید. از هر کس هر چی برده بودند این ابراهیم جیب بر آن لحظه ای که آنها می رفتند از جیبهایشان زده بود بدون آنکه دزدان متوجه بشوند. خوب اینها دزدان حرفه ای هستند. این یکی ماهرتر بود پیش دزدهای دیگر، این جیبهای همه آنها را زده بود آن لحظه ای که از اتوبوس پیاده می شدند. خوب رفتیم زیارت امام رضا (ع) ، حضرت می خواهند اینگونه زائرانشان را حفظ کنند . بعد ابراهیم جیب بردیگر گم شد . دیگر ما او را اصلا پیدا نکردیم. تا اینکه سالها گذشت. که یک روز رفتیم حرم امام رضا (ع) یک پیرمردی ریش سفید و بلند در حال سجده ، خوب که نگاه کردم دیدم که همان ابراهیم جیب بر است . گفتم چی شده قصه؟ گفت آقا ما را دعوت کرده بود بعد عنایتی کرد ، توبه کردم و سالها مجاور حضرت رضا (ع) شدم و تمام گناهانی که انجام دادم توبه کردم ، بدهی که به مردم داشتم پرداخت کردم و الان آمدم مقیم و مجاور شدم. امام هشتم (ع) خیلی بزرگوار است. یک داستان دیگر را نقل می کنم. بعدش حرفهایی که می خواهم بزنم خدمتتان عرض می کنم.
عنایت امام رضا به برادر فاسد
یک گروه حرکت کردند یک برادری داشت خیلی فاسد و خیلی اهل آزار و اذیت ، او را همراه خودشان بردند با اینکه مایل نبودند. این هم به زور خودش را به این قافله چسباند. در راه مریض می شود و از دنیا می رود. او را در پتو می پیچند و با خود حمل می کند بعد می روند جایی که او را غسل می دهند و می برند حرم امام رضا (ع) و در حرم امام رضا(ع) طواف می دهند و همان مشهد دفنش می کنند. بعد از مدتی خوابش را می بینند ، می بینند حالش خوب است گفتند: تو کجا ، حال خوب کجا؟ گفت : آن لحظه ای مرا لابه لای پتو گذاشتید پتو برایم آتش بود ، وقتی مرا غسل می دادید آب می ریختید آتش روی من می ریختید. وقتی مرا کفن می کردید ، کفنم آتش بود. تا اینکه مرا آوردید کنار حرم ، وقتی مرا بردید طواف دادید خود امام رضا (ع) آمدند و به زائرانشان توجه داشتند. به آقا سلام کردم جواب سلام من را نداده و رو برگرداندند. دوباره از آن طرف پیش آقا آمدم رو برگرداندند . یک پیرمردی بود گفت اگر نجات پیدا کردی که هیچی ، اگر نجات پیدا نکردی همان آتش را دیدی در انتظارت است. از هر طرف به طرف آقا آمدم اعتنا نکردند از بس ظلم کرده بودم و مردم را اذیت می کردم. پیرمرد به من گفت : اگر می خواهی آقا به تو توجه کند ، آقا را به مادرشان فاطمه (س) قسم بده . من گفتم : به جان مادر پهلو شکسته ات فاطمه (س) نگاهم کن. وقتی که آقا را به مادرش قسم دادم به من توجه کردند و از توجه ایشان عذاب از من برداشته شد.
می خواهم این را عرض کنم مجلسی که به نام امام رضا (ع) ، به نام امیرالمومنین(ع) برپا می شود قیمتی است. در همین مجالس می شود حاجت گرفت در همین مجالس ما می توانیم که معنویت و توسل پیدا کنیم. به اهل بیت (ع) از لحظه لحظه های عمرمان، در این جلسات برای پیشرفت معنویتمان استفاده کنیم. به همان اندازه خطا می کنیم به همان اندازه کار خیر انجام دهیم. حضور در مجالس خیر داشته باشیم تا جبران کنیم. امام هشتم (ع) در چنین روزی سال 148 بدنیا آمد . یازدهم ذیقعده آن زمان هم مصادف بود یا پنجشنبه یاجمعه مثل همین امروز، مادر بزرگوارشان نجمه خانم است نجمه خانم عرب نیست همان طور مادر امام سجاد (ع) غیر عرب و ایرانی است. همان طور مادر امام زمان (عج) عرب نیست دست تقدیر الهی ، خدا می داند چه کسی شایستگی دارد که باید مادر معصوم باشد. او باید انتخاب شود. کتاب زندگی چهارده معصوم (ع) آقای عمادزاده نوشتند . اینکه نقل می کنم از همان کتاب است. در آن کتاب نوشته اند که امام هفتم (ع) به یکی از اصحابشان گفتند یک تاجر مغربی آمده بغداد . کنیزانی آورده ما برویم نگاه کنیم تا یک کنیزی بخریم. خرید و فروش کنیز آن زمان رایج بوده ، می آیند بازار آن آقا را پیدا می کنند . امام می فرمایند: کنیزداری ؟ گفت : بله کنیزانی می آورد اما امام نمی پسندد. امام دوباره سوال می کند که کنیزان دیگری هم داری؟ گفت: بله دارم که مریض است و آنرا نمی فروشم. امام می روند روز بعد به همان آقا پول می دهند که کنیز را بخرند و این آقا وقتی که می خواهند کنیز را بخرد آن تاجر سوال می کند شما کنیز را برای چه کسی می خرید؟ برای چه طایفه ای ؟ گفت: طایفه بنی هاشم. گفت از نسل کیست؟ گفت: از نسل حضرت زهرا (س) است. گفت خاطرم جمع شد. حالا بیا کنیز را به همان قیمتی که امام داده بودند کنیز را خرید. من سوال کردم این سوالها برای چیست؟ شما تاجرید پس چرا این سوالها را می پرسید؟ سوالها به خاطر این است این کنیز را در اقصی نقاط مفرب من خریداری کردم یک راهبه مسیحی (بعضی جاها نوشتند اسقف ، بعضی جاها راهبه زن بوده است) یک دانشمند مسیحی از من سوال کرد این کنیز را برای چه کسی خریدی؟ گفتم برای خودم. گفت: نه این نصیب تو نمی شود این نصیب مرد بزرگی در مشرق زمین می شود . بعد من خواستم که خاطرم جمع بشوم. که آن حرف عملی شده یا نه؟ آیا آن حرفی که اسقف یا راهبه مسیحی زده عملی شده یا نه؟ که خاطرم جمع شد. (این در منتهی الامال مرحوم شیخ عباس قمی نوشته شده است) می گوید من آمدم پیش حضرت موسی بن جعفر (ع) داستان را تعریف کردم . گفت : بله قائم آل محمد(ع) و فرزندی که در شرق و غرب عالم نظیری ندارد از این زن بوجود می آید. ایشان از خانمهای با شرافت و بزرگ بوده است . حالا چگونه بصورت کنیزی در آمده ممکن است به زور اسیر کردند . چه اتفاقاتی آنجا افتاده است که این زن به عنوان کنیز آمده آنجا را ما نمی دانیم. شاید در کتابها نوشته شده باشد. چطوری شده که به صورت کنیز وارد شده است به هر حال دست تقدیر است که چنین بوده که این بزرگوار بیاید به خاندان اهل بیت (ع) چون می فرمایند: وقتی من حامله بودم ، صدای لااله الا الله صدای ذکر خدا را از درون خودم می شنیدم و نحوه تولد را ذکر کرده اند که فرصتی نیست عرض کنم. تا به حال در ذهنم این بود نجمه مادر امام رضا (ع) دو فرزند بیشتر ندارد. یکی امام رضا (ع) و یکی حضرت معصومه (س) فقط یک برادر و خواهر بیشتر نیستند ولی مدتی قبل از یکی گویندگان شنیدم که شاه چراغ احمد بن موسی (ع) هم مادرشان نجمه خاتون است یعنی نجمه خاتون سه فرزند داشتند.امام رضا (ع) ، شاه چراغ احمد بن موسی (ع) ، و همینطور حضرت معصومه (س) از یک مادر بودند.
نحوه بوجود آمدن جریان واقفیه
در باب زندگی امام رضا (ع) و جریاناتی که در زندگی امام هشتم (ع) اتفاق افتاده است یک دو تا خدمتتان عرض می کنم و کم کم مجلس را واگذار می کنم. یکی از جریاناتی که در شیعه اتفاق افتاد جریان واقفیه بود. واقفیه یعنی چه؟ دو گروه در شیعه زمان علی بن موسی الرضا (ع) بوجود آمد یکی را قطعیه می گفتند . دیگری را واقفیه. واقفیه یعنی چه؟ قطعیه یعنی چه؟ قطعیه کسانی بودند که یقین داشتند به امامت امام هشتم علی بن موسی الرضا (ع) امامت امام رضا (ع) را پذیرفته بودند . اما یک تعدادی از شیعیان بودند که می گفتند واقفیه، چرا واقفیه شدند یعنی یک شایعه بزرگ در زمان امام هشتم (ع) شیعیان را فرا گرفت که موسی بن جعفر (ع) امام زمان (ع) و امام قائمی هست که همیشه زنده است . امام حی است و امامت امام رضا (ع) را نپذیرفتند. گفتند : امام حی ما امام موسی بن جعفر (ع) است و ما بر ایشان متوقفیم . خوب بروید تحقیق کنید چرا واقفیه بوجود امد؟ منشاء آن چیست؟ خیلی مهم است منشاء آن دنیا طلبی است. یعنی چه دنیا طلبی ؟ امام موسی بن جعفر (ع) وکلایی داشتند . دسترسی مردم به امام موسی بن جعفر (ع) خیلی مشکل بود. امام برای اینکه مردم راحت باشند و کلایی تعیین کرده بودند که مردم در حلال و حرام و خمس و وجوهاتشان به این وکلاها مراجعه کنند . امام 14سال زندان بودند. در مصر امام یک وکیل داشتند ، در بصره یک وکیل داشتند ، در کوفه یک وکیل داشتند ، در ایران یک وکیل داشتند. شبکه وکالت توسعه پیدا کرد تا زمان، امام زمان (عج) این شبکه وکالت خیلی تقویت شد . عده ای از وکلا ، اموال امام پیش آنها بود . یکی از وکلای امام که در مصر زندگی می کرد 30 هزار دینار از خمس مردم دستش بود یعنی 30هزار مثقال طلا می شود سرمایه ، خمسی بود ، وجوهاتی بوده که مردم به وکیل امام موسی بن جعفر (ع) داده بودند. خوب در بخش مصر بود در جاهای دیگر بود. وقتی که امام موسی بن جعفر (ع) از دنیا رفت. آقا امام رضا (ع) به امامت رسیدند نامه نوشتند که آقا شما وکیل بابایم بودید پدرم امام موسی بن جعفر (ع) تمام اموالی که در دست شما داشته اینها را بیاورید به ما تحویل بدهید. خوب اینجا دنیا طلبی است. می گویند مجتهد حریص به دنیا نباشد. اینکه امام در فتوایشان هست که از مجتهدی باید اطاعت کرد که حریص بدنیا نباشد سرش اینجا معلوم می شود. آنها امامت امام رضا (ع) را انکار کردند گفتند: موسی بن جعفر(ع) از دنیا نرفته ، شیعیان ما هنوز وکیل امام هستیم ، ما هنوز وکیل موسی بن حعفر (ع) هستیم و متوقف هستیم و اصلا امامت امام رضا (ع) را هم قبول نداریم. خوب اینها شدند واقفیه تعدادشان زیاد بود. رهبرانشان چه کسانی بودند؟ فقها بودند ، علماء بودند. شما تعجب می کنید می گویید چه اتفاقی افتاده است چرا با امام در افتادند خوب ریشه اش دنیا است همان طور زمان ما اتفاق افتاد. قبل هم اتفاق افتاده بود در زمان ما هم می گویند من نامه می نویسم به امام که خواب را از چشمش بگیرم مگر نشد چرا اتفاق هم افتاد. خوب اینها مجتهد بودند ، مجتهدین امروز ، وکلایی عام امام زمان (عج) هستند آنها وکلای خاص بودند. امام رسما به آنها نامه داده بود که شما وکیل خاص من هستید . این بخشی بود که در زمان امام رضا (ع) اتفاق افتاد . یکی از مشکلات سر راه تشیع ، سر راه امام هشتم علی بن موسی الرضا (ع) جریان واقفیه بود و مسئولینش هم فقها بودند، فقهایی بودند که امامت امام رضا (ع) را نپذیرفتند. خوب این هم بخشی از زندگی امام بود. سه سال آخر دوران زندگی امام وقتی آقا آمدند به ایران یعنی امام 55 سال زندگی کردند 52 سال در مدینه بودند و مسافرتهای دیگری هم داشتند یعنی گفتند قبل از این سفرشان به ایران یک سفری به قزوین هم داشتند.
هدف از آوردن امام رضا به ایران توسط مامون
منتهی آن سفری که در تاریخ ذکر شده است سه ساله آخر عمر امام سال 200 هجری است. مأمون با سیاستی که داشت هدفش این بود تسلط پیدا کند بر امام و از طرفی ایرانیان را جذب خودش کند و ایرانیان قیام بر علیه اش نکند و امام را بیاورند به دستگاه ، قداست امام را زیر سوال ببرد مردم نگاه کنند که امام زاهد نیست ، دستش نمی رسید به حکومت اگر دستش بود فوری حکومت را می گرفت. زیر بار طاغوتها می رفت. بعد تبلیغات زیادی مأمون راه انداخت، مأمون خیلی زیرک بود . عالم ترین خلیفه عباسی مأمون بود. البته مأمون مادرش ایرانی است. هارون چند پسر داشته امین مادرش عرب است به قول خودشان مأمون مادرش ایرانی است. آن هم یک قصه ای دارد که چطور شد مأمون بدنیا آمد هارون با خانمش زبیده یک برد و باختی داشتند. هارون باخت ، خانمش مجبورش کرد که شما باید با خانمی در دستگاه آشپزخانه هم بستر بشوید آن هم ایرانی بود با او هم بستر شد و مأمون بدنیا آمد و مأمون مادرش ایرانی بود عربها و بنی عباس مأمون را نمی پذیرفتند. می گفتند او نژادش خالص نیست . بنی عباس می گفت ما کسی را می پذیریم که نژادش خالص باشد. امین را قبول داشتند در نتیجه گرایش های که به ایرانیان داشت گفت امام را بیاوریم به دستگاه خودمان از برکت امام ، حکومت ما محکم شود.
شرکت امام رضا در تشییع جنازه یک ایرانی
امام در نزدیک طوس آمدند دیدند تشیع جنازه است . راوی می گوید همان طور که بره به مادرمی چسبد . امام رضا(ع) همینطور به این تابوت چسبیدند به این جنازه چسبیدند بعد دستور دادند جنازه را بگذارند زمین این جمله را گفتند: «یا فلانی ابشر بالجنه» دست گذاشتند روی سینه اش گفتند بهشت گوارای وجودت «فلا خوف علیک» دیگر ترسی نداشته باش . راوی این صحنه را دید جای تعجب برایش بود آقا جان شما که ایران نبودید؟ اینجا نزدیک طوس است شما در مدینه بودید نمی دانید این کیست؟ باباش کیست؟ امام فرمودند: «اما علمت انا معاشر الائمه تعرض علینا اعمال شیعتنا صباحاً و مساءً» مگر نمی دانید اعمال شیعیان صبح و بعد از ظهر بر ما عرضه می شود مگر خبرندارید در بعضی روایات مداوم خواندیم که پنجشنبه اعمال عرضه می شود بر امام ولی اینجا امام تصریح می کند اعمال صبح و عصر همه بر ما عرضه می شود بعد فرمودند: «فما کان من التقصیر فی اعمال شیعتنا» در پروند شان نگاه می کنیم ما باید خیلی خوشحال باشیم که شیعه امام رضا (ع) و شیعه اهل بیت (ع) و شیعه امیرالمومنین (ع) هستیم که خدا توفیق به ما داده که شیعه عمر و آل عمر نشدیم . می فرمایند: اگر تقصیر در کارشان باشد ما می گوییم خدایا گذشت کن «سئلنا الله السهو» خدایا شیعه ما هست ندید کن اگر کار خوبی در پرونده اش باشد خدایا توفیق شکر به آنها عنایت فرما. بعد این جمله را امام اضافه کردند که «من شیَّع جنازة» کسی تشیع جنازه دوستی از دوستان ما برود «خرج من ذنوبه کیوم ولدته امه» مانند کسی است که از مادر متولد می شود، گناهانش بخشیده می شود.
والسلام علیکم و رحمة الله.

چاپ این نسخه درجه: 1.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 1 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.