سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

آثار نفرین پدر و توسل از طريق دعاي مشلول

ارسال شده توسط: مديربازدید شده: 925 مرتبه
دسته: سخنرانیتاریخ: 1391.09.26
 
سخنراني حجت الاسلام والمسلمین علی ابراهیمی امام جمعه محترم بافت در مسجد امام حسين(عليه السلام)مورخ 91/9/1
آثار نفرین پدر و توسل از طريق دعاي مشلول
http://yascms.ir/emam/ebrahimi2.png

بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله الحکیم فی کتابه:«قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى»(سوره شوري، آيه23)

بنده یک سال برای عمره مفرده دانشجويي به شیراز رفتم.کاروان آن زمان دختران دانشجو بودند که بنده با خانواده، کاروان را همراهی می کرديم.معمولاً قبل از سفر دو جلسه برای کاروانها کلاس می گذارند برای ما مشکل بود که از کوهبنان به شیراز برویم.به مسئول كاروان گفتم همان روز در فرودگاه دو ساعت زودتر مي آئيم کلاس را برگزار می کنیم.به شيراز رفتیم و در مسجد فرودگاه برای دانشجویان کلاس برگزار کردیم وقتی دانشجويان را ديدم با خود گفتم چگونه اين دختران با چنين وضع بدحجابي را به مكه ببريم حتماً آنها به سخنان من گوش نمي دهند.در ابتدای کلاس از عظمت خانه خداوند، رسول خداوند(صلي الله عليه و آله و سلم)،اهمیت سفر و تاثیرات سفر در زندگي توضیح دادم.بعد از چند دقيقه ديدم کسانی که عقب هستند برای بهتر شنیدن صدا جلو می آیند،کسانی که ایستاده بودند نشستند و کسانی که بیرون بودند به داخل آمدند تا سخنان بنده را گوش دهند.با ديدن اين صحنه امیدوار شدم.وارد مدينه شدیم در بين الحرمين با توضیحاتی که دادم كم كم متحول شدند بنده باور نمی کردم این گروه در عمق وجود خود اینگونه مؤمن و متدین باشند.همين دختران يك ختم قرآن در مکه و يك ختم قرآن در مدينه انجام دادند.منظور بنده اين است كه وقتي شب اول وارد مسجد امام حسین(عليه السلام)شهرستان شدم جمعیت کم بود و هنگامی نماز می خواندیم سریع می رفتند.ناراحت بودم و با خود گفتم جوانان در این مراسمات شركت نمی کنند در صورتي كه اين مراسمات از آنِ جوانان است تا شور و عشق خود را به امام حسين(عليه السلام)نشان دهند.تصميم گرفتيم هنگامي كه مردم براي نماز جماعت مي آيند نماز را بخوانيم به مردم بگوئيم به خانه هايشان بروند و بعد از خوردن شام و استراحتي كوتاه براي روضه خواني، سينه زني و زيارت عاشورا به مسجد برگردند.با جمعیتی که در شبهای بعد دیدم دانستم الحمدلله مجالس باشکوهی خواهیم داشت و هر شب حضور بهتري از جوانان را شاهديم.انشاءالله در مجلس آینده با وجود جمعيت زياد، سفره هاي شام هم داشته باشيم.
نفرین پدر و آثار توسل به دعاي مشلول
امام حسین(عليه السلام)می فرمایند:در یک شب تاریک در کنار خانه خداوند در خدمت امیرالمؤمنین علی(عليه السلام)بودم.شنیدم یک جوان کنار خانه خداوند گریه و استغاثه می کند و مي گويد:خداوندا اشتباه و توبه کردم مرا ببخش.امیرالمؤمنین علي(عليه السلام)فرمودند:حسین جانم برو ببین این صدا از آنِ چه کسی است؟(اهل بیت(عليهم السلام)غمخوار هستند و همانگونه كه ما اهل بيت(عليهم السلام)را دوست مي داريم آنها نيز ما را دوست دارند.امام از مادر نسبت به نوزاد صغیر مهربان تر است.کسانی که می گویند امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف)می آید و در تمام خيابان ها خون به راه مي اندازد دروغ است امام مظهر رحمت خداوند است این حرفها را می زنند تا مردم را از ایشان دور کنند.امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف)مظهر هدایت، راهنمایی و دستگیری است)امام حسین(عليه السلام)می فرمایند:من در تاریکی در میان جمعیت به دنبال شخص گشتم و از صدا، او را پیدا کردم که پرده خانه خداوند را گرفته و گریه می کند.فرمودم:اي جوان!امیرالمؤمنین علی(عليه السلام)مي خواهند شما را ببينند.جوان گفت:چشم،به محضر امیرالمؤمنین علی(عليه السلام)رفت و سلام کرد.امیرالمؤمنین علی(عليه السلام)از او سؤال کرد برای چه گریه می کنی؟جواب داد:پدر بسیار خوبی داشتم، مرا خیلی دوست داشت و به سختی بزرگم کرد اما من دوستان بدی پیدا کردم و دنبال کارهای خلاف و مشروب خواري رفتم. هر چه پدرم مرا نصیحت و خیرخواهی کرد قبول نکردم.از او خواستم به من پول بدهد اما ایشان گفت مقداری پول برای ازدواج شما فراهم کرده ام نمی دهم اما من قبول نکردم و گفتم پولها را بده می خواهم بروم و با دوستانم باشم.هر چه اصرار کردم پدرم پول را نداد او را کتک زدم و پول را از او گرفتم.پدرم خیلی ناراحت شد و گفت:یک عمر برای تو زحمت کشیدم الان قدرت خود را به رخ من می کشی من خيرخواه تو هستم؟به کنار خانه خداوند می روم و تو را عاق و نفرین می کنم.چند روز بعد پدرم را دیدم که به خانه خداوند رفت، پرده خانه خداوند را گرفت و مرا نفرین کرد، هنور نفرین پدرم تمام نشده بود که نصف بدن من سیاه و فلج شد.سه سال پدرم را التماس کردم و از او خواستم مرا ببخشد.آنقدر خواهش کردم تا قبول کرد مرا ببخشد.از او خواستم در همان مكاني كه مرا نفرین کرده از خداوند برايم طلب بخشش كند تا خداوند مرا ببخشد.پدرم قبول کرد،شب او را سوار بر شتر کردم، در راه حیوانی از جلو شتر رد شد شتر رَم کرد پدرم از شتر افتاد، سرش به سنگ خورد و از دنیا رفت و مجبور شدم در همان مكان او را دفن كنم.پدرم نتوانست بیاید و برای من دعا کند الان خودم گریه می کنم شاید خداوند مرا ببخشد.امیرالمؤمنین علی(عليه السلام)فرمودند:چون پدرت از تو راضی شد من هم از تو راضی هستم.دعايي به تو یاد می دهم این دعا را شب عید قربان تلاوت کن انشاءالله خداوند تو را مي بخشد و شفا می دهد زیرا اين دعا اسم اعظم خداوند است.امام حسین(عليه السلام)می فرمایند:وقتي پدرم این جمله را فرمودند من خوشحال و مشتاق شدم دعا را یاد بگیرم زيرا تا حالا این كلام را از پدرم نشنیده بودم.حضرت علی(عليه السلام)دعا را كلام به كلام فرمود و جوان نوشت.وقتی دعا تمام شد امام(عليه السلام)فرمودند:انشاءالله هر وقت شفا گرفتید این نسخه دعا را به من برگردان.جوان رفت و یک روز بعد از عید قربان در حالي كه شفا گرفته بود خدمت اميرالمؤمنين علي(عليه السلام)برگشت.امام فرمودند:چکار کردی؟جوان جواب داد:همان طور که شما فرموده بودید شب عید قربان دعا را خواندم می خواستم چند بار دعا را بخوانم اما ندایی آمد یک بار بس است زيرا این دعا مشتمل بر اسم اعظم پروردگار است. هر کس این دعا را به هر درب بسته ای بخواند آن درب باز می شود.
توسل به اسمهاي اعظم خداوند
حضرت سلیمان فرمود:چه کسی حاضر است تخت بلقیس را بیاورد؟يكي از اجنّه جواب داد:قبل از این که شما از جایتان تکان بخورید من آن را می آورم.حضرت سلیمان فرمود:نه زودتر از آن می خواهم.جانشین حضرت سلیمان که آصف بن برخیا است گفت:جناب سلیمان قبل از این که شما چشم بر هم بزنید من تخت بلقیس را می آورم.عاصف که فقط دو حرف از اسم اعظم خداوند را می دانست،توانست به یک چشم به هم زدن تخت بلقیس را از کشور یمن به فلسطین نزد حضرت سلیمان بیاورد.
اسم اعظم خداوند 27 حرف است و خداوند آن را به پيامبر و اهل بيت(عليهم السلام)آموخته است.
در دعایی که امیرالمؤمنین علی(عليه السلام)به جوان یاد دادند اسم اعظم پروردگار است.جوان گفت:یک بار دعا را خواندم که ندا آمد یک بار بس است.در عالم خواب رسول خدا حضرت محمد(صلي الله عليه آله وسلم)از من عیادت کردند و به بدنم دست کشیدند به هر جای بدنم دست کشیدند فوراً خوب می شد.تمام عضو معیوب بدنم به برکت امام حسین(عليه السلام)،امیرالمؤمنین علی(عليه السلام)و پیغمبر(صلي الله عليه آله وسلم)شفا یافت.این دعا، دعای مشلول در مفاتیح است.
ائمه مظهر رحمت خداوند هستند.امام حسین(علیه السلام)همه زندگی خود را در راه خداوند قربانی کرد.سعی کنیم خود را نزد ائمه عزیز بداریم،حتی مسیحیان و هندوها از دعاها و توسل به ائمه حاجت گرفته اند.شخصی مسیحی که فرزند نداشت به حضرت عباس متوسل شد خداوند به او فرزندی داد که نام او را عباس گذاشت.
روز ششم ماه محرم لحظه به لحظه نیرو برای یزیدیان می رسید که دستور دادند آب را بر اهل بیت(عليهم السلام)ببندند.چند هزار مرد جنگی بر فرات گذاشتند تا نتوانند آب بردارند.عبيدالله بن زياد از طرف يزيد فرمان داده بود:بر امام حسین(عليه السلام)سخت بگیرید و نگذارید یک قطره آب به خیمه آنها برسد.روز هفتم چنان آب نایاب شد که فرزندان ابا عبدالله از شدت تشنگی مشکهای خالی را کنار زدند و شکم خود را بر خاکهای مرطوب زیر مشکها گذاشتند تا حرارت تشنگی کم شود.امام به حضرت اباالفضل(علیه السلام)دستور دادند 30نفر سواره، 20 نفر پیاده و 20مشک آب ببرید و آب بیاورید.وقتی به آب رسید فرمانده يزيديان گفت می خواهید چکار کنید؟هلال گفت:می خواهم آب ببرم.فرمانده گفت:اگر می خواهید آب بخورید اما یک قطره آب برای حسین(عليه السلام)نبرید.هلال گفت تا حسین و اصحاب ایشان آب نیاشامند من یک قطره آب نمی خورم.
نام حضرت اباالفضل، عباس است که به حروف ابجد 133 است.کلمه 133 یعنی باب الحسین.هر وقت می خواهید به حضرت اباالفضل(علیه السلام)متوسل شوید در یک مکان بنشیند و 133 مرتبه بگوید«یا کاشِفَ الکَربِ عَن وَجهِ الحُسینِ؛ اِکشِف لی کَربی بِحَقّ اخیکَ الحُسَین»حتماً حاجت روا می شوید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.