سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

موضوع : انجام دادن هر کاری برای رضای خداوند

ارسال شده توسط: مديربازدید شده: 958 مرتبه
دسته: سخنراني هاي قرانيتاریخ: 1391.12.25
 
سخنراني حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا ابراهیمی امام جمعه محترم بافت در جمع پرسنل نيروي انتظامي 91/5/22
موضوع : انجام دادن هر کاری برای رضای خداوند
http://yascms.ir/istgah/ebrahimi3.jpg

بسم الله الرحمن الرحیم
«اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا»
اصحاب رقیم

در سوره کهف می فرماید یکی از آیات عجیب خدا کهف و رقیم هستند اصحاب کهف آیات عجیب خدا هستند و یکی دیگر اصحاب رقیم در بعضی از تفاسیر می فرماید که اصحاب رقیم همان اصحاب کهف هستند رقیم یعنی مرحومین که درب غار اسم این افراد را نوشته بودند به این جهت می گویندرقیم یعنی افردی که اسمشان نوشته بودند. بنابر روایتی که ابوالفتوح هم نقل می کند روایت از رسول خدا حضرت محمد ( صلی الله علیه و آله و سلم ) اصحاب رقیم سه نفر بودند این سه نفر در بیابان راه می رفتند باران شدیدی گرفت غاری را در نزدیکی دیدندو پناه بردند به غاربه قدری باران شدید بود سنگی از بالا کوه افتاد و درب غار بسته وغار تاریک شد هرچه تلاش کردند برای جابجایی سنگ نتوانستند،گفتند مرگ ما حتمی است گفتند هرکس که کار خوبی برای رضای خدا انجام داده ، این کار خوب را برای خدا عرضه کند و بگوییم خدایا این کار خوب را برای رضای تو انجام دادم و قبولش کن و روزنه و امیدی برای ما باز کن یکی از آنها چنین گفت: خدایا من پدر و مادر پیری داشتم و همیشه خودم به آنها سر می زدم و احوال آنها را جویا می شدم و غذای آنها شیر بود یک شب دیر آمدم و هنگامی که آمدم آنها خواب بودند و از روی دلسوزی آنان را بیدار نکردم و گفتم شاید بیدار شوند و طلب آب و غذا کنندگفت خدایا تو میدانی من در طول شب و تا صبح این کاسه شیر را بدست گرفتم خدایا تو میدانی و اگر این خدمت به پدر و مادررا از من قبول کردی یک روزنه ای برای ما بگشا دیدم تخته سنگ بزرگ مقداری کنار رفت و یک شفقی آشکار شد و نفر دوم گفت خدایا تو میدانی من یک دختر عموی زیبایی داشتم و حاضر نشد من را کامروا کند گفت مگر اینکه صد دینار به من دهی بالاخره صد دینار( صد مثقال طلا) را فراهم کردم به او دادم تا کام حرام بگیرم وقتی صد دینار را رابه او دادم گفت ای مرد حیا نمی کنی چیزی که خداوند مهر کرده تو می خواهی به حرام بگشایی آیا از خداوند حیا نمی کنی و این جمله چنان در من اثر گذاشت که من دست از حرام کشیدم خدایا تو میدانی به غیر از من کسی آنجا نبود اگر من اینکار را برای تو انجام دادم یک روزنه ای برای من باز کن و ما را از این زندان نجات بده ،دیدم مقداری تخته سنگ جابجا شد ولی نور تا آن حد نرسیده که بتوانند از داخل غار بیرون بیایند نیست و این امکان وجود نداشت نفر سوم گفت خدایا تو میدانی من کشاورز بودم کارگری گرفتم برای من کشاورزی کند حقش را طی کردم که فلان مقداررا من غروب بدهم این بنده خدا خیلی کار کرد غروب که شد گفت من دو برابر کار کردم باید بیشتر به من کمک کنید من هم در جواب گفتم نه ،و طبق قرارداد این حق توست آن هم حاضر نشد این حق و حقوق را بگیرد من رفتم پول را گوسفندی خریدم و زادو ولد کردند و تعداد گوسفندان زیاد شد و تمام درآمد انها را نگه داشتم که اگر شاید این بنده خدا به من مراجعه کردو حق و حقوقش را از من خواست به او بدهم تا یک روزی آمد و گفت فلانی حق و حقوق مرا بده گفتم حق تو این گلّه گوسفندان است گفت من این حق تو را گوسفندی خریدم که الان تعداد آنان زیاد شده است و همه اینها از آن توست خدایا تو میدانی اجحاف به این مرد نکردم در طول این سالیان تمام آنچه که این گوسفندان در آمد داشت یکجا این گلّه را دادم به کارگر ،خدایا تو میدانی اگر من این کار رابرای رضای تو کردم ما را از این محبس نجات بده یکباره دیدند سنگ کنار رفت و اینها آزاد شدند و به اینها اصحاب رقیم می گویند اصحاب کهف جدا هستند این روایتی که عرض کردم اصحاب رقیم همین سه نفر بودند نتیجه این است که «قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا»(سوره تحریم آیه 6)هم خود را از جهنم نجات دهیم هم خانواده خود را از جهنم نجات دهیم همه اش این نباشد که ما برای دیگران کار کنیم برای دیگران که ماهواره داردو خلاف می کند خود را نیز باید دریابیم و هرکار ی که انجام می دهیم برای خدا انجام دهیم خدا را در نظر بگیریم همه آن درقالب کارهای اداری نگنجد بتوانیم یک کار قابل قبول برای خدا عرضه کنیم مثل این بندگان خدا آمدند این کار قابل قبولشان را عرضه کردندباید اخلاص در کار داشته باشیم برای خداوند قدمی برداریم ارزش دارد خدا رحمت کند یکی از علما از دنیا رفت خوابش را دیدند گفتند خدا با تو چه معامله ای کرد تو این همه کتاب نوشتی گفت این همه کتاب که نوشتم غل وغش در آن وجود داشت خداوند آنها را از من قبول نکردندیک روز در مسیر خانه که جگر خریده بودم سگی را دیدم با توله هایش . و با خود گفتم که این سگ از من گرسنه تر است آمدم جگر را خردخرد کردم و دادم به سگ وهنگامی که خورد تمام شد سرش را بالا کرد و در حق من نیز دعایی کرد و خداوند فرمود این را برای ما انجام دادی و این برای غیر خدا نبوده است همین را از من قبول کردکار رابرای خدا انجام دهیم، اگر کار برای خدا شد یکرنگی می شود، دیگران نباید خلاف عمل بکنندخودمان نباید برای خدا خلاف عمل کنیم نه اینکه من ماموری باشم برای دیگران ، نظمی باشم برای دیگران ،و خودم از آن غافل باشم امشب شب قدر است اگر قدمی خالصانه برای خدا برداریم در پیشگاه خدا ماندگار است .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.