مطالب

بسم الله الرحمن الرحیم
سرمایه انسان محبت است
از جناب حجت الاسلام سالار محمدی که زمینه دیدار حقیر را با شما فراهم کرده است صمیمانه تشکر می کنم از جناب مهندس ایزدی و همکاران محترمشان تقدیر و تشکر می نمایم انشاء الله خداوند این جلسه را مایه خیر و برکت قرار دهدآیه ای که تلاوت شد خدای تبارک و تعالی می فرماید: «وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ »(سوره بقره آیه 165) انسانهای مومن شریف ترین حب آنها عشق آنها به خدای تبارک و تعالی است این محبت قبل از آن معرفت است تا آدم چیزی را نشناسد دوست نمی دارد وقتی که شناخت دوست می دارد خدایی که هستی بخش ماست وما از برکت او هستیم الان هم که خدا ما را آفریده لحظه لحظه فیض حیات به قلب من و شما افاضه می کند من که حرف می زنم و شما که گوش می دهید لحظه به لحظه فیاض است و فیض رسان است فیض زنده بودن و ما همانند سایه هستیم و چیزی از خود نداریم او که محیی است صفت احیاء دارد لحظه به لحظه فیض حیات به قلب من و شما افاضه می کندو زنده بودن ما از برکت حیات او و زندگی بخشی او است چون بالاترین نعمت را خداوند به ما می دهد وقتی معرفت پیدا کردیم نسبت به خالق و هستی بخش خودمان محبت پیدا می کنیم او را دوست می داریم چون نعمت رسان و روزی رسان ما ست وقتی محبت پیدا کردیم دنبال این محبت اطاعت پیش می آید سعی می کنیم بعد از اینکه او را شناختیم و معرفت به او پیدا کردیم و بعد از اینکه بیشترین محبت راداشتیم سعی کنیم مخالفت نکنیم و دستورات را انجام دهیم اینها همه از عشق و محبت می جوشد و سرمایه انسان هم محبت است اگر محبت را از آدم بگیرند دیگر هیچ چیزی ندارد.
امر به معروف و نهی از منکر یک امر واجب الهی وخلیفه خدا برروی زمین
در بحث اطاعت چون امروز نهم ماه مبارک رمضان است من هم دو الی سه آیه که در جزء نهم هست وحتما تلاوت کردید و یا امروزتلاوت می کنید دو الی سه آیه که هم داستان است و هم مورد بحث من هست می خواهم خدمت شما عرض کنم این دو هفته ماه مبارک رمضان را هفته امر به معروف و نهی از منکر وتذکر لسانی نام گذاشته شده است همانطور که نماز بر من و شما واجب است روزه واجب است وحج دستور خدااست و خمس هم یکی از دستورات خدا می باشد و از فروع دین ما می باشد یکی از واجبات دینی این است که ماهم نسبت به جامعه خود بی تفاوت نباشیم اگر گناه را در جامعه دیدیم ذائقه ما تلخ شود خوشحال نباشیم اگرگناه در جامعه دیدیم در قلب خودمان احساس ناراحتی بکنیم و سپس برزبان خود جاری بکنیم به اندازه توانمان همان طور که نماز ، روزه ، خمس ، حج واجب است یکی از واجبات الهی که برمن و شما واجب است امر به معروف و نهی از منکر است منهی کسی که می خواهد آمر باشد ناهی نباشد باید ویژگی خاص خود داشته باشد اولا در روایات آمده است که کسی که آمر به معروف و ناهی از منکر باشد خلیفه خدا است خدا گفت من می خواهم در زمین خلیفه خلق کنم جانشین خودرا خلق کنم فرشتگان اعتراض کردند گفتند ما هستیم نحن نسبح مقدس »ما تورا تقدیس می کنیم می خواهی آدم را خلق کنی که خونریز است گناهکار است آدمکش است خدا می فرماید: آن چیزهایی که من می دانم شما نمی دانید انسان که خلق شد هر کسی که آمر به معروف و ناهی از منکر باشد خداوند می فرماید خلیفه و جانشین خداست در وا قع اوغرض از آفرینش را تحقق می یابد خلیفه پیغمبر نیز میباشد خلیفه کتاب قرآن نیز هست بنابراین کسی که این واژه را ادا کندهم خلیفه خدا هست هم خلیفه پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم) وهم جانشین خلیفه قرآن است امام اگر کسی که می خواهد امر به معروف کند معرف ها را باید بشناسد منکرات را هم بشناسد یعنی خوبیها را بداند خوبیهایی که خدا و قرآن و عقل گفته است خوبیها و بدیها را بشناسد کسی که خودش گناه می کندنمی تواند امر به معروف کند.
فرد آمر به معروف باید خود اهل گناه نباشد
یک روز خانمی پیش پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلم) آمد دست بچه خود را گرفت گفت یارسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم)به این فرزند من بگوخرما نخوردفرمودند بگویید صبح بیاید صبح که آمد حضرت فرمودند پسر خوب خرما برایت ضرر دارد خرما نخور این که کاری ندارد همان دیروز می گفتید تا خرما نخورد آقا فرمودندمن خودم خرما خورده بودم وقتی خودم خرما خوردم بعد دیگران بخواهم امر و نهی کنم این اثری ندارد ولی کسی می خواهد خوبی در جامعه باشد خودش باید واقعا اهل خوبی باشد خودش هزار گناه می کند بعد بخواهدمامور امر به معروف باشد این اثری ندارد پست و مقامی نیست که به آنها پست و مقامی بدهیم و بگوییم شما آمر هستید این وظیفه همگانی است روزه را خدا واجب کرده است نماز را واجب کرده است همه باید انجام دهند امر به معروف ونهی از منکر را همه باید انجام دهند اما باید اهلش باشد یعنی کسی که کم کاری می کند کم کاری یک منکر است خوب کارش را انجام نمی دهد این حرف او ارزشی ندارد چرا ؟ چون آن کسی که دارد می گوید این کاررا نکن خودش اهلش نیست بنابراین آمر و ناهی خودش باید اهلش باشد خوبیها و بدیها را بشناسد وقتی که شناخت می تواند انجام دهد یک زمانی عده ای رفته بودند از پشت بام به خانه ای رفته بودند مشروب خوردن افراد آن خانه را دیده بودند ازپشت بام رفته بودند و آنها را کتک زدند بعد گفتند چکار کردید گفتند ما امر به معروف و نهی از منکر کردیم از دیوار مردم بدون اجازه بالارفتند و بدون اجازه برروی پشت بام مردم که رفتید چند گناه انجام دادند اسم این را امر به معروف گذاشته اید خود آمر و ناهی در امرش نباید گناه انجام دهد بنابراین وظیفه همگانی است
امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه همگانی است
این وظیفه همگانی تاثیر گذار است مثلا در جامعه اگر من بروم خلافی انجام دهم شما با زبان خوش به من بگوئید برادر عزیز انجام دادن این کار خوب نیست و عاقبت خوبی نداردآن هم به من بگوید عاقبت خوبی نداری وقتی همه حساس باشند این را با زبان خوب تذکر دهند نبایدکار آنهابه دادگاه و پاسگاه بکشد در پاسگاه دعوای زن و شوهر هست شما بگویید فلانی این کار خوب نیست و گناه است نباید چنین کاری وقتی انجام دهید همه وقتی بگویند این کار درست نیست بالاخره حرف برروی انسان اثر می گذارد ولی اگر در فامیل زن و شوهری دعوا دارند افراد بگویند به ما چه ربطی دارد گناه کم کم اشاعه پیدا می کند این است که انسان وقتی ناهنجاری و گناه در جامعه می بیند خطا و گناه در فامیل صورت می گیرد باید با زبان خوش برای رفع آن گناه کوشش کند این یک وظیفه همگانی است هرکسی در فامیل خودش در جامعه ای که زندگی می کندباید مسئول باشدو امربه معروف کند ماننداین است که خانه ای آتش می گیرد اگر خانه ای آتش گرفت همسایه ها کوشش نکنند تا آتش را خاموش بکنند آتش سرایت می کند و نمی ایستد و از این خانه به آن خانه می رود یک دفعه می بینی شهر منفجر شد اگر در خانه ای گناه باشدباید با زبان خوش برای رفع آن گناه کوشش کرداین یک وظیفه همگانی است هر کسی در فامیل خودش در جامعه ای که زندگی می کند اگر همه سکوت کنند مثل این است که آتش در خانه ای باشد اگر خانه ای آتش گرفت همسایه ها کوشش نکنند و آتش را خاموش نکنند یک دفعه می بینی شهر منفجر می شود مانند کشتی غرق می شود اگر گناه در جامعه باشد و انسان حساس نباشد می بینی همه غرق می شوند مانند کشتی که اگر سوراخ شد و آب داخل کشتی آمدو یک نفر بگوید نمی خواهد بیایید برویم و همه سکوت کنند و آب داخل کشتی بیاید همه غرق می شوند امر و نهی حالتی دارد که همه باید انجام دهند آیاتی که من در نظر گرفتم خدمت شما عرض می کنم صفحه صدو هفتاد و آیه صدوشصت سه سوره اعراف است اگر شما در ماه مبارک رمضان یک آیه تلاوت کنید ثواب ختم قرآن رادارد چند آیه تلاوت می کنیم سوره اعراف آیه صدوشصت سه « واَسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَيَوْمَ لاَ يَسْبِتُونَ لاَ تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُم بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ» (سوره اعراف آیه 163) واَسْأَلْهُمْ یعنی سوال خدا وند خطاب به پیغمبر (صلی اللله علیه و "آله وسلم) می فرماید :سوال کن ایشان را این ضمیر به یهودیها بر می گردد پیغمبر از یهودیها بپرس چه چیزی را بپرسد ؟ عن القریه :از اهل شهر بزرگ التی کانت حاضرة البحر »از اهالی آن شهری که در ساحل دریا زندگی می کردند از آنها سوال کن چه چیزی را سوال کنیم ؟« اذ یعدون فی السبت » یهودیها روز شنبه را تعطیل می کردند دستور الهی بود که به جای جمعه روز شنبه راتعطیل می کردند و در روز شنبه بروند مسائل دینی را یاد بگیرند احکام را یاد بگیرند و کار را تعطیل می کردند و به عبادت خدا می پرداختند و شغل آنها ماهیگیری بود روز شنبه که خداوند می خواست آنها را امتحان کندروز شنبه ماهیها به لب ساحل می آمدندو خود را نشان می دادند چون شنبه کار تعطیل بود حق نداشتند ماهیها را بگیرند ولی روزهای دیگر تا آخر هفته ماهیها در دریا فرو می رفتند و ماهی بالا نمی آمد شغل آنها ماهیگیری بود شنبه به حکم خدا تعطیل بود در لب ساحل حوضچه درست کرده بودند این آب و ماهیها بالا می آمدند و ماهی ها داخل حوضچه ها می آمدند و پر می شد آنها را نمی گرفتند هنگام غروب که می شد آب می خواست برگرددآنها تور ماهگیری درست کرده بودند ماهیها داخل حوضچه ها به دام می افتادند و روز یکشنبه می رفتند ماهیها را می گرفتند ولی روزهای شنبه بعد عادی شد وقتی ماهیها می آمدند روی آب کاری به حوضچه ها هم نداشتندو تور می انداختند وتمام ماهیها را می گرفتند این کار حرام بود مردم این شهر سه گروه شدند یک گروه اکثریتی بودند که می رفتند و این کار خلاف را انجام می دادند یک گروه هم بودند که نمی توانستند تحمل کنندآنها رانصیحت و موعظه می کردند می گفتند حکم خداوند این است نباید چنین کاری انجام دهید به حکم خدای متعال تجاوز نکنیدخداوند دستور داده است دائما آنها را از کار بدشان نهی می کردند یک گروه هم بی تفاوت بودنداصلا کاری به این کارها نداشتند سرنوشت این سه گروه در این آیه ذکر شده است آنهایی که امر به معروف می کردند و آنهایی که ساکت بودند و آنهایی که اهل گناه بودند «واَسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ » از آنها سوال کن از شهر بزرگی که در کنار ساحل بود «إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ » اینها در روز شنبه تجاوز می کردند و حد خداوند را می شکستند « إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا» ماهیها در روز شنبه به لب ساحل می آمدند« وَيَوْمَ لاَ يَسْبِتُونَ لاَ تَأْتِيهِمْ» اما روزی که شنبه نبود این ماهیها به لب ساحل نمی آمدند « كَذَلِكَ نَبْلُوهُم بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ» ما اینها را امتحان کردیم خداوند همه را امتحان می کند (سوره اعراف آیه 163) همه باید امتحان خود را پس دهیم سالی یکبار یا دوبار امتحان همگانی است جامعه سالی یک یا دوبار امتحان همگانی دارند هرکسی جدا جدا خداونداو را امتحان می کند محبتی که نسبت به خدا دارد آیا اطاعت هم دارد یا فقط حرف می زند «کذلک نبلوهم » ما امتحان کردیم ببینیم آنها فرمان خدا را انجام می دهندیا نافرمانی می کنندآیه بعد «وَإِذَ قَالَتْ أُمَّةٌ مِّنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ»زمانی که گفت گروهی از اینها ، آنها ساکتین بودند ساکتین چه گفتند «لِمَ تَعِظُونَ» برای چه موعظه می کنید ؟ یک عده ای امر به معروف می کردند و یک عده ای ناراحت می شدند و ساکت بودندو می گفتندبرای چه خود را در دردسر می اندازید به شما چه ربطی دارد ؟سرت به کار خودت باشد« اللّهُ مُهْلِكُهُمْ» خدا آنها را هلاک می کند و یا آنها را عذاب می دهدبه عذاب شدید آنهایی که امر به معروف می کردندچه جواب دادنداولا «قَالُواْ مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ» ﴿سوره اعراف آیه164﴾باید وظیفه خود را انجام دهیم ما تکلیف داریم و ما انسان هستیم نمی توانیم ببینیم در جامعه گناهی صورت گرفته است ما بی تفاوت باشیم باید وظیفه خود را انجام دهیم یعنی بین خود و خدا دینمان را ادا کنیم دین خود را به شهداء و رهبر ادا کنیم ما وظیفه داریم بین خود و خدا عذر داشته باشیم «وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ» و ثانیا حرف اثر می گذارد در جمع ممکن است یک نفر هم به راه راست هدایت شودنمی توانیم ساکت باشیم از کجا معلوم می شود شاید روی آنها اثر گذاشت هر چه آنها موعظه و راهنمایی کردند این حرفها اثر نداشت سرنوشت چه شد ؟ «فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِ» وقتی فراموش می کردند آنچه به آنها تذکر می دادند یعنی اکثریت مردم فراموش کردند هر چه گفتند نباید گناه انجام دهید فایده نداشت «أَنجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُواْ بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ» ﴿سوره اعراف آیه ۱۶۵﴾ وقتی که گناه همه گیر شد و هیچ اعتنایی به حکم خدا صورت نگرفت خداوند عذاب شدیدی بر همه اینها نازل کرد فقط یک گروه نجات پیدا کردند آ"ن کسانی که بسیجی و مخلص بودند و امر به معروف و نهی از منکر می کردند آنهایی که اهل امر به معروف و نهی از منکر بودند انجینا آنها را نجات دادیم ؟« أَنجَيْنَا »نجات دادیم کسانی که يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ از گناه نهی می کردند بی تفاوت نبودند فقط آن گروه را نجات دادیم «وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُواْ بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ»اما آنهایی که ظلم کردند ما آنها را گرفتیم بِعَذَابٍ بَئِيسٍ آنها را گرفتار کردیم به یک عذاب درد ناک و سخت چرا پروردگاربر آنها عذاب نازل کرد مگر با آنهادشمنی داشت؟ بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ چون آنها فاسق شده بودند فسق مانند میوه ای که از پوست خود در می آید مانند گردو که پوست آن را در می آورید آشکار می شوداین از نظر لغوی فسق می شود یعنی از پوست خودش خارج شد اینها پوست دین داشتند ظاهر دین داشتند ظاهر دین را کنار گذاشتند از پوست دین بیرون آمدند آن باطن گناهکار خود را آشکار کردند چون در مقابل حکم خدا ایستادگی می کردند و توهین به حکم خدا می کردند خداوند می فرماید ما اینها را به عذاب دردناک مبتلا کردیم عذاب آنها به خاطر چیست ؟«فلما عتوا عن ما نهوا عنه» (سوره اعراف آیه 166)حکم خدا را زیر پا گذاشتند.
کسانی که حکم خدا را نادیده می پندارند چهره های آنها بصورت مسخ شده در می آید
« قلنا لهم کونوا قردة خاسئین »شما که حکم خدا را نادیده می گیرید همه شما مسخ شوید همه به شکل میمون در بیایید حکم خدا این بودکه تمام افراد این شهر به صورت میمون در آمدند مسخ شدند یعنی قیافه میمون در آمدند وقتی قیافه میمون پیدا کردند و دو الی سه روز دیگر بیشتر زنده نماندند وقتی انسانی نسخ شد و به صورت یک حیوان در آمد« کونوا قردة خاسئین » خداوند وقتی که حضرت ابراهیم (علیه السلام) را در آتش انداختند خداوند فرمود : ای آتش سرد شو آتش بود ولی سرد شد همین که حکم خدا آمد همه به میمون تبدیل شدند نتیجه این است که خدا گناهکاران را تهدید می کند به آنها بگویید اگر گناه کنید عاقبت شما هم این طوراست و هرکسی که گناه کند خدا او را گرفتار عذاب می کند ایستادگی در مقابل حکم خدا عذاب دارد بصورت میمون نمی شوند ولی باطن آنها عوض می شودیکی از عرفا می گفت سوار اتوبوس شدم دیدم جمعیت شلوغ شد عده ای سوار شدند دیدم راننده زنی است آنهایی هم که در ماشین هستند خانم هستند نگاه کردم دیدم کنار خودم هم خانم است تعجب کردم اینها همه مرد بودند چطور شد به زن تبدیل شدند یک وقت خود را کنار کشیدم دیدم خانمی است تعجب کردم اینها همه مرد بود چطور شد به مرد تبدیل شدند یک مقدار که اتوبوس رفت بعد یک خانم پیاده شد بعد همه قیافه ها تغییر کرد همه مرد شدند رفتم پیش رجبعلی خیاط هنوز صحبتی نکرده بودم که گفتند امروز همه در اتوبوس قیافه زن شده بودند گفت شما اینها را دیدید گفتم بله گفت بخاطر اینکه این خانم بد حجاب آمد تمام مردها تمایل به این زن پیدا کرده بودند حتی راننده ، آن تمایل باطنی چهره واقعی آنها را نشان داد که همه تبدیل شدند چون همه معصیت کار بودند مثلا روز قیامت انسانهایی که اهل غیبت و تهمت هستند به صورت عقرب در می آیند نیش می زنند باطن آنها روز قیامت آشکار می شود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند : شب معراج مسلمانان را ده گروه دیدم باطن هرکس در قیامت یوم تبلع صراط » آشکار می شود این آیه تهدید می کند که اگر گناهکاران به گناه خود ادامه دهند اینگونه می شوند پناه می بریم به خدای تبارک و تعالی امیدواریم آن محبتی که در این ماه مبارک به خداوند داریم آن محبت باعث شود دستورات خدا را در زندگی انجام دهیم و نسبت به جامعه هم بی تفاوت نباشیم .

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته »