سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

انصاف مايه خوشبختي

ارسال شده توسط: مديربازدید شده: 666 مرتبه
دسته: سخنراني ها در جلسات درس اخلاق و با موضوع اخلاقتاریخ: 1393.02.30
 
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمين علي ابراهيمي در شب شام غریبان در مسجد النبی (صلي الله عليه و آله وسلم) 92/8/23
انصاف مايه خوشبختي
http://yascms.ir/istgah/ebrahimi3.jpg

بسم الله الرحمن الرحيم

امشب شب شام غريبان آقا ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) است و شام غريبان آقا اباالفضل (عليه السلام) و ياران با وفايش است اين مصيبت و عزا را به مولايمان صاحب الزمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و به همه شما ارادتمندان و علاقمندان ، دوستداران و عاشقان سينه زنان و زنجير زنان اهل بيت تسليت عرض مي كنم انشاء الله بالاترين پاداش را به شما خواهران وبرادران عنايت فرمايد امروز عصر هم از امامزاده سيد فقيه الدين هم مراسم سراسري پخش شد هم از شبكه استان و هم شبكه سراسري در كشور يك طرف كربلارا نشان مي داديم طرف ديگرهم عزاداري شهرستان بافت كه الحمدالله بسيار باشكوه برگزار شد هم حضور بسيار خوب و نذريهاي سيد الشهداء و هم سينه زني و عزاداري به نحو احسن در مسجد برگزارشدكه جاي تشكر و قدرداني از مداحان اهل بيت و از شما جوانان دارد امروز از اول صبح آقا آغاز جنگ نكرد روشنگري كرد حديثي از پيغمبر خدا (صلي الله عليه و آله وسلم ) عرض كردم ان الحسين (عليه السلام) مصباح الهدي امروز اوج آن مي باشد چراغ هدايت و روشنگري نوع خطبه هاي مختلف با بيانات مختلف در روز عاشورا براي لشكريان ايراد كردنداين بخش ازصحبت امام اتمام حجت با كوفيان است بخشهايي از خطبه راخدمت شما عرض مي كنم بهترين كلام،كلام سيدالشهداء است امام فرمودند«أَیهَا النَّاسُ! اسْمَعُوا قَوْلِی»آمدند مقابل مردم فرمودند« وَلَا تَعْجَلُوني»عجله نكنيد براي كشتن ما حرفهاي ما را گوش دهيد«حَتَّی أَعِظَکمْ » من شما را موعظه و راهنمايي كنم «بِمَا لحِقُّ لكم عَلَی » آن حقي كه شما به گردن من داريد آن راهنمايي است فردا نگوييد كه شما بايد با آگاهي اين كاررا انجام دهيد حق شما بر من اين است كه راهنماو چراغ هدايت شماباشم« وَحَتَّی أُعْتذِرَ إلَیکمْ!من مقدمی علیکم » آمدن من براي شما ديگر عذر باقي نگذارد«فان قبلتم عذری وصدقتم قولی» اگر حرفها را بپذيريد و حرف من را تائيد و تصديق كنيد(تاريخ طبري جلد 4 صفحه 322 و كتاب سرمايه سخن جلد2 صفحه 105 ‏)
عدل در جامعه
« و أَعْطَیتُمُونِی النِّصْفَ » با انصاف و عدل با من رفتار كنيد « کنْتُمْ بِذَلِک أَسْعَدَ! » اگر حرفها را گوش كنيد و با انصاف رفتار كنيد مايه خوشبختي و سعادت شما مي شود« ولم یکن لکم علی سبیل ، وان لم تقبلوا منی العذر ولم تعطوا النصف من انفسکم»(تاريخ طبري جلد 4 صفحه 322 و كتاب سرمايه سخن جلد2 صفحه 105 ‏)اگر حرفهاي من را گوش داديد و نخواستيد با عدل رفتار كنيد عذري در پيشگاه خداوند نباشيد هر كاري مي خواهيد انجام دهيد من آماده هستم ولي قبل از آنكه آماده جنگ شوم حق شما اين است كه من شما را راهنمايي كنم بعد آيه قرآن را خواندند كه همه كارهادر دست خداوند است وولي مومنين هم خداوند است «اما بعد فانسبوني فانظروا من انا » به قلب و دل خود مراجعه كنيد بينيد من چه كسي هستم«ثم ارجعوا الي انفسكم وعاتبوا »خودتان را سرزنش كنيد «فانظرو هل يحل لكم قتلي» آيا كشتن من براي شما حلال است آيا من از شما كسي را كشتم آيا مالي را از شما ربودم «وانتها كَ حرمتي»حرمت من را مي خواهيد بشكنيد «والست ابن بنت نبيكم » آيا من فرزند دختر پيغمبر (صلي الله عليه و آله وسلم) شما نيستم «وابن وصية،وابن عمه» آيا من پسر وصي پيغمبر(صلي الله عليه و آله وسلم) شما نيستم شما به خود مراجعه كنيد «واول مومنين بالله »من فرزند اولين كسي كه به خدا ايمان آورده است اولين كسي كه پيغمبر (صلي الله عليه و آله وسلم )را تصديق كرده است آيا حمزه سيد الشهداء (عليه السلام )و جعفر طيار در بهشت عموي من نيستند آيا اين قول از پيغمبر (صلي الله عليه و آله وسلم ) به شما نرسيده است.(تاريخ طبري جلد 4 صفحه 322وكتاب سرمايه سخن جلد2 صفحه 106 )
امام حسن و امام حسين (عليهما السلام ) سيد جوانان اهل بهشت هستند
ان رسول الله (صلي الله عليه و آله وسلم):كه به من و برادرم اينگونه فرمودند: هَذَانِ سَیدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّه ان الحسن و الحسين (عليه السلام )سيدا شباب اهل الجنه » آيا اين حرف از پيغمبر (صلي الله عليه و آله وسلم ) به شما نرسيده كه من و برادرم سيد جوانان اهل بهشت هستيم چگونه شما مي خواهيد ما را بكشيد به جنگ من آمديد«فان صدقتموني بمااقول و هوالحق »آيا تصديق مي كني «ولله ما تعمدت كذباً مذ علمت ان الله يمقت اهله و يضربه من اختلفه و ان كذبتموني فان فيكم من ان سالتموه عن ذلك اخبركم » از همان كودكي من حرف حساب زده ام دروغ نگفتم آنچه را كه مي گويم با صداقت مي گويم ولي اگر من را تكذيب كنيد شما بگوييد پيغمبر (صلي الله عليه و آله وسلم ) چنين حرفي را نزده است اگر بگوييم امام حسين (عليه السلام ) تو دروغ مي گويي پيغمبر (صلي الله عليه و آله وسلم ) فرموده اند كه امام حسن (عليه السلام ) و امام حسين (عليه السلام ) سيد شباب اهل بهشت هستند در جمع شما كساني هستند كه اين حرف را شنيده اند برويد از جابر انصاري بپرسيد از اباسعيد خضري و سهل بن سعد ساعلي ، زيد بن ارغم ، انس بن مالك بپرسيد «اخبركم » اينها همه به شما خبر مي دهند« انهم سمعوا هذه المقالة من رسول الله (صلي الله عليه و آله وسلم )لي و لاخي » آنها به شما اين حرف را خبر مي دهند از پيغمبر (صلي الله عليه و آله وسلم )شنيدم براي من و برادرم «افما في هذا حاجز لكم في سفك دمي» ( تاريخ طبري جلد 4 صفحه 322 و كتاب سرمايه سخن جلد 2 صفحه 106)آيا همين كافي نيست شما از ريختن خون من پرهيز كنيد« فان كنتم في شك من هذا القول» اگر باز هم شك داريد ممكن است بگوييد اينها همه دروغ مي گويند نعوذ بالله ممكن است بگويي آنهايي هم كه نام برديد آنها همه دروغ مي گويند«افتشكون اثرا مااني ابن بنت نبيكم » در اين شك نداريد كه من فرزنددختر پيغمبر (صلي الله عليه و آله وسلم ) شما هستم و فرزند حضرت فاطمه (سلام الله عليها ) در اين شكي نداريد «فوالله ما بين المشرق والمغرب ابن بنت نبي غيري منكم ولا من غيركم » به خدا قسم شرق و غرب عالم به غير از من كسي نيست كه فرزند فاطمه (سلام الله عليها ) باشد در مشرق و مغرب اگر بگردي غير از من كسي نيست «اناابن بنت نبيكم خاصه»من فقط فرزند پيغمبر (صلي الله عليه و آله وسلم) شما هستم« اخبروني اتطلبوني بقتل منكم قتلته»به من خبر دهيد كسي كه كه مي خواهند بكشند قصاص مي كنند آيا من كسي را از شما را كشتم به ما خبر دهيد شما كه به جنگ من آمديد و اجتماع كرديد براي كشتن من آيا من كسي را از شما مجروح كردم «اومال لكم استهلكته » آيا مالي را از شما نابود كردم « او بقصاص من جراحة»(تاريخ طبري صفحه 323 و سرمايه سخن 2 صفحه 107)آيا من جراحت و زخمي به شما زدم كه شما مي خواهيد قصاص كنيد فرزند پيغمبر (صلي الله عليه و آله وسلم ) شما نيستم كه هستم سيد شباب اهل بهشت نيستم كه هستم نه مالي را از شما از بين بردم نه جراحتي برشما وارد كردم و قتلي تا كنون انجام ندادم كه من مستحق باشم كه شما مي خواهيد قصاص كنيد«فاخذوالايكلمونه»امام فرمودند يا شمس بن ربيع يا حجار يا قيس بن اشعث يا يزيد بن حارث اينها كساني بودند كه به امام نامه نوشتند«الم تكتبوا الي»شما براي من نامه ننوشتيد؟«قد اينعت اثمار»( سرمايه سخن 2 صفحه 107)كه ميوه ها رسيده است؟و درختان سرسبز شده است شما بياييد يك لشكر مجهزدراختيارتان است «فاقبل»قبول كنيد شما برما نامه ننوشتيد گفتندنه ما نامه ننوشتيم دروغ هم مي گوييد«ولله قدفعلتم»بخدا قسم اينها امتحان شماست ثم قال ايها الناس« اذكرهتموني »اگر دوست نداريد من بر مي گردم چون صد هزار نفرنامه نوشتيد و من را دعوت كرديد پشيمان شديد من بر مي گردم« اذكرهتموني فدعوني»رها كنيد من را «انصرف عنكم الي مأمني من الارض»تا به خانه خود بازگردم.( كتاب سرمايه سخن 2 صفحه 108)
شهادت امام حسين (عليه السلام )
شخصي بنام قيس بن اشعث كه رئيس منافقين كوفه بود دختري بنام جعده داشت قاتل امام حسن (عليه السلام ) برادر قيس قاتل مسلم بن عقيل بودخودش هم در شهادت امام حسين (عليه السلام ) نقش دارد« تنزل علي حكم بني عمّك »گفت بيا راي اقوام خودت رابپذير يزيد و آل يزيد را تائيد كنيدحكمش را بپذير «و انهم لم يروك الا ماتحب» شما همانطور كه دوست مي داريد بايزيد و آل يزيدعبيدالله با شما رفتار مي كنند « ولم يكسل عليك مكروه «و به اندازه سر سوزني قصد بدي به شماندارم و حكومت آنهارابپذير امام فرمودند: « انت اخو اخيك » تو برادر آن محمد اشعث هستي كه با حيله مسلم را به شهادت رسانديد قسم خورديد كه ما كاري با شما نداريم و با حيله مسلم را دستگير كردند تو برادر محمد بن اشعث هستي«اتريد ان يطلبك بنو هاشم و اكثر من دم مسلم بن عقيل » مسلم را به شهادت رسانديد باز هم مي خواهيد بيشتر كشتار كنيد امام با شعار «لاولله لا اعطيهم بيدي اعطاء الذليل ولا افرفرارالعبيد » به خدا سوگند هرگز ذليلانه تسليم نمي شوم « ولا افرُ فرار العبيد »(كتاب سرمايه سخن 2 صفحه 108) به خدا سوگند ذليلانه تسليم نمي شوم و مثل بردگان هم فرار نمي كنم «عبادالله»بعد آيات قرآن را شروع به خواندن كردند اين بخشي از سخنراني امام بود هشدار دادند و نفرين كردند به بلايي كه مردم مصر مبتلا شدند اينها را مبتلا كن و سپس فرياد زدند «اُدعولي عمر»عمر سعد را بگوييد بيايدكه فرمانده لشكر بودعمر سعداصلا دوست نداشت بيايد «كان كارهاً لا يحب ان يأتي» امام حسين (عليه السلام ) با تو كار دارد «يا عمر انت تقتلني » تو من را مي كشي با حالي كه فكر مي كني اين عبيدالله بلاد گرگان و ري را به تو مي سپارد تو آمده اي به جنگ من ، من را به شهادت برساني تو را استاندار گرگان و شهرري كنند آيا چنين كاري را انجام مي دهد هرگز اينگونه نيست تو اگر به اميد رسيدن به استانداري ري و گرگان هستي هرگز به او نخواهي رسيد« لاوالله عهداُ و معهودا»اين عهدي است از طرف خدا هر كار كه دوست داري انجام بده ولي بدان عهدخدا و پيغمبر (صلي الله عليه و آله وسلم) اين است كه توهرگز پايت به گرگان و ري نرسد« و انك لاتفرح بعدي بالدنيا و الاخرة »تو بعد از من خوشي در دنيا و آخرت نخواهي ديد «و كأني برأسك علي قسبطٍ قد نُسب بالكوفه »من مي بينم كه سر تورا بريده اند بر ني گذاشته اند و در كوفه تورا مي چرخانند «يتراماها سبيان» سر تورا بالاي ني مي كنند و بچه ها به سرتو سنگ مي زنند و فكر كردي آنكس كه به تو فرمان داده است كه به حكومت ري و گرگان دست پيدا كني به دنيا برسي هرگز به آن نخواهي رسيد و بعد از من هرگز خوشي نخواهي ديد و من مي بينم كه سر تو بالاي ني است دوباره به خيمه برگشتند مدتي گذشت يك خطبه ديگر خواندنديك شيوه ديگر امام به كار برد شيوه اي كه از خود دشمن اعتراف بگيري و مطلب خود را ثابت كني من شما را قسم مي دهم و به خداوند سوگند مي دهم« انشدكم الله هل تعرفونني »؟ آيا من را مي شناسيد «قالوا نعم » همه گفتند ما شما را مي شناسيم « انت ابن رسول الله (صلي الله عليه و آله وسلم ) و سبطه »تو فرزند پيغمبر (صلي الله عليه و آله وسلم ) هستي تو سبط پيغمبر (صلي الله عليه و آله وسلم ) هستي « انشدكم الله هل تعلموا ان جدي رسول الله (صلي الله عليه و آله وسلم ) »شما را به خدا سوگند آيا مي دانيد جد من رسول خدا(صلي الله عليه و آله وسلم ) هست « قالوا اللهم نعم » خدايا ما ميدانيم جدت پيغمبر (صلي الله عليه و آله وسلم ) است« انشدكم الله هل تعلموان امي فاطمة الزهرا (سلام الله عليها )بنت محمد المصطفي (صلي الله عليه و آله وسلم)»(كتاب سرمايه سخن جلد2صفحه 157)شما را به خداوند سوگند آيا مي دانيد مادر من فاطمه زهرا دختر پيغمبر (صلي الله عليه و آله وسلم )است خدايا شاهد باش «انشدكم الله هل تعلمون ان ابي علي بن ابيطالب (عليه السلام )» شما را به خداوند سوگند مي دهم آيا مي دانيد پدر من علي بن ابيطالب (عليه السلام )است اينها همان كساني بودند كه پاي منبر حضرت علي (عليه السلام ) بودند« انشدكم الله هل تعلمون ان جدتي خديجة بنت خويلد ؟» و آيا شما مي دانيد حضرت خديجه (سلام الله عليها ) اول زني بوده است كه به اسلام ايمان آورده است « انشدكم الله هل تعلمون ان الطيار في الجنة عمي ؟»( كتاب سرمايه سخن جلد 2 صفحه 158) آيا مي دانيد حمزه سيد الشهداء عموي من است شما را قسم مي دهم آيا مي دانيد جعفر طيار كه در بهشت است آن عموي من است آياميدانيد اين شمشيري كه در دست من است شمشير پيغمبر (صلي الله عليه و آله وسلم ) است «فانشدكم الله هل تعلمون ان هذا السيفُ رسول الله (صلي الله عليه و آله وسلم )انا متقلد»شما را به خدا قسم مي دانيد اين شمشير رسول الله (صلي الله عليه و آله وسلم ) است بر كمرم ؟« انشدكم الله هل تعلمون ان هذه عمامةرسول الله (صلي الله عليه و آله وسلم ) انأ لا بسها »شما را به خداسوگند مي دهم آيا مي دانيد اين عمامه اي كه برروي سر من است اين عمامه پيغمبر (صلي الله عليه و آله وسلم )خداست«انشدكم الله هل تعلمون ان علياً كان اول القوم اسلاماًواعلمهم علماًواعظمهم حلماً و انه ولي كل مومن و مومنة »آيا مي دانيد اول مومن به اسلام علي (عليه السلام )پدر من است شما را قسم مي دهم كه علي (عليه السلام ) ولي هر مومن و مومنه اي استو بيش از همه دانا و بردبار بود و اوست آقاي هر مرد و زن با ايمان ؟ « فبم تستحلون دمي و أبي الذائد عن الحوض يذود عنه رجالاً كما يذاد البعير الصادي عن الماء ولواء الحمد في يد أبي يوم القيمة »( بلاغه الحسين از ناسخ آمالي شيخ صدوق صفحه 96و كتاب سرمايه سخن جلد 2 صفحه 158) پس به چه عقيده اي و جراتي مي خواهيد خون من را بريزيدحوض كوثر در دست پدرم علي (عليه السلام)است و هركس را كه بخواهد راه ميدهد و هركس را كه بخواهد راه نمي دهد در حالي كه پدر من پرچم حق در دستش است ما همه اينها را مي دانيم اما دست از شما بر نمي داريم تا شما لب تشنه شهيد شويد «نحن غير تاريكيك » همه اينها را ما مي دانيم و ما دست از تو بر نمي داريم تا اينكه تشنه تو جان دهي در اين حال صداي گريه زينب بلند شد وقتي ديد اينگونه مردم را راهنمايي مي كند
رجعت امام حسين (عليه السلام ) در زمان امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)
سپس امام حسين (عليه السلام )از آينده خبر دادند فرمودند پيغمبر (صلي الله عليه و آله وسلم ) به من خبر داد«ما بني انك تستساق الي عراق » كتاب سرمايه سخن جلد 2 ، محمد ابراهيم آيتي )به زودي به شهادت مي رسيد و افرادي هم كه با تو هستند آنها نيز به شهادت مي رسند پيغمبر (صلي الله عليه و آله وسلم ) فرمودند شما درد شهادت را حس نمي كنيد سختي شهادت را اصلا لمس نمي كنيد بعد بشارت دادند به ياران خود كه ما دوباره به دنيا بر مي گرديم در زمان حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ما و شما دوباره به اين دنيا بر مي گرديم و اسلام در سراسر دنياپيشرفت مي كند خطبه مفصلي است كه امام از رجعت صحبت كردندو شما درد تير و نيزه را اصلا احساس نمي كنيد و من به شما بشارت مي دهم كه ما در كنار حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ما دوباره به اين دنيا رجعت مي كنيم عدالت را در سراسر دنيا بر مي گرداند و زمين آبادمي شودفرمودند مسجد كوفه چشمه اي از روغن و آب زلال و شير مي جوشد پس آنگاه امير المومنين علي (عليه السلام ) شمشير پيغمبر(صلي الله عليه و آله وسلم ) را به دست من مي دهد و من را به مشرق و مغرب زمين ماموريت مي دهد و به هيچ دشمني نمي رسم مگر خونش ريخته شود و به هيچ بتي نمي رسم تااينكه بت سرنگون شودسرزمين هند را فتح مي كنم آنگاه دانيال و يونس پيغمبر (صلي الله عليه و آله وسلم ) همراه امير المومنين علي (عليه السلام )است تا اينكه جريان رجعت را بيان مي كنند تا اينكه عدالت سراسر جهان را فرا گيرد و به دست صاحب الامر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)به دست مبارك امام حسين (عليه السلام ) رسد .
روضه .......
« والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته »

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.