سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

خاطرات حجت الاسلام والمسلمین علی ابراهیمی امام جمعه محترم بافت در تمتع 1390

ارسال شده توسط: مدیربازدید شده: 549 مرتبه
دسته: عکس ها و خاطرات حجة الاسلام ابراهیمی امام جمعه در تمتع90تاریخ: 1393.06.06
 
بسم الله الرحمن الرحیم
خاطرات حجت الاسلام والمسلمین علی ابراهیمی امام جمعه محترم بافت روحانی کاروان حج معراج نور کرمان سال 1390

http://yascms.ir/istgah/ebrahimi3.jpg

تاریخ:دوشنبه90.7.18 مصادف با 12 ذی القعده
بعداز رفع خستگی از اعمال عمره تمتع در مسجد الحرام آماده حرکت شدیم. از کاروان با تلفن اعلام کردند ماشین ها حرکت کرده اند شما هم راه بیفتید.ما آرام آرام از مسجد الحرام و از باب ملک عبد العزیز خارج شدیم و می بایست زائر را به زیر گذر ببریم و از داخل زیرزمین سوار اتوبوس ها شویم. همه زائران به زیر پل که در محوطه بیرون مسجد الحرام بود، آمدند.هوا بسیار مه آلود بود و هر چه انتظار کشیدیم ماشینی در کار نبود.
فکر کنم حدود دو ساعتی حیران و سرگردان شدیم و زائران عصبانی بودند و مدیر و معاون هم مرتبا با تلفن با مسئولین امر در تماس بودند و اشکال کار هم این بود که اتوبوس هایی که برای کاروان ما آمده بودند یک مدیر دیگری برای زائران خود برده بودند و چون ما کاروان های اولیه بودیم هنوز سیستم حمل و نقل شکل نگرفته بود.بعضی از زائران با تاکسی خود را به هتل رساندند. خستگی حرکت از ایران از یک طرف و بیدار و خوابی در فرودگاه جده و اعمال عمره تمتع تاب و تحمل را از زائر برده بود و واقعا لحظات به کندی پیش می رفت و بالاخره سر و کله اتوبوس ها پیدا شد و زائران را به هتل آوردیم و اعلام کردیم دوشنبه 18/7/90 اولین جلسه کنترل اعمال است زائران در جلسه شرکت کنند.هتل دارای یک سالن اجتماعات بزرگ بود و طبق اعلام خیلی از زائران کاروان که از لباس احرام خارج شده و دوش هم گرفته بودند خستگی از تن و روحشان بیرون رفته بود با نشاط و خوشحال از این که اعمال را انجام داده بودند در جلسه حضور پیدا کردند.جلسه با تلاوت قرآن شروع شد.اول جلسه روحانی معین حاج آقای غلامی ذکر توسل و توجهی به حضرت صاحب الامر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)داشتند که بسیار لذت بخش بود. نوبت به بنده رسید اعمال عمره را به ترتیبی که انجام داده بودیم از احرام در جحفه و طواف خانه خدا و نماز پشت مقام و سعی بین صفا و مروه و تقصیر بیان کردم و شیوه انجام آن را هم تذکر دادم و گفتم هر کس شک و شبهه ای دارد یا در هر کدام نقصی داشته اعلام کند، همه اعلام کردند که اعمال را مرحله به مرحله درست انجام دادند.حتی برای آنهایی که می بایست علاوه بر خودشان یک نفر نیابت کند نماز خوانده شده بود.با این کنترل اعمال اطمینان پیدا کردیم که زائران اعمال را صحیح انجام داده اند.نکته دیگری که تذکر دادم بعد از عمره تمتع زائر چه وظیفه ای دارد که طبق نظر مراجع بزرگوار اعلام کردم زائران از مکه نمی توانند خارج شوند و عمره مفرده نمی توانند انجام دهند، درخت و گیاه حرم را نمی توانند قطع کنند و صید در حرم نمی توانند انجام دهند.با انجام عمره تمتع محرمات غیر از موارد گفته شده بر محرم حلال می شود.
یکی از بهترین اعمال بعد از عمره تمتع طواف خانه خدا می باشد که هفت دور، یک طواف محسوب می شود و حتما باید طواف را با نماز آن اقامه کرد و نمی شود دو طواف را پشت سر هم بدون نماز انجام داد. به آن طواف قَران می گویند و این طواف اشکال دارد.لازم نیست نماز طواف مستحب پشت مقام حضرت ابراهیم(علیه السلام) باشد و هر جای مسجدالحرام می شود اقامه کرد. یک طواف را می شود به نیابت چندین نفر انجام داد.همچنین نحوه اقتدای نماز و شرکت در نماز جماعت را برای زائران اعلام کردم.
از طرفی بیش از یک ماه در مکه می ماندیم لازم بود با قصد ده نمودن نماز را کامل بخوانیم که از لحظه ورود زائران این مطلب را اعلام نمودم.با قصد ده نمودن حتی در عرفات هم که خارج است نماز کامل است.یکی از مسائلی که باز تذکر دادم نماز جماعت استداره یعنی دائره وار در مسجدالحرام است.فتوای مراجع را نقل کردم خلاصه این است که می فرمایند:اقتد کردن به نماز جماعت استداره صحیح است منتهی پشت سر امام جماعت یا سمت راست یا چپ او واقع شوند و روبروی امام جماعت قرار نگیرند.هنگام برپایی نماز ظهر امام جماعت روبروی رکن یمانی زیر محفظه شیشه ای قرار می گیرد و جلوتر از صف دائره نماز جماعت صحیح نیست و امام جماعت در نماز صبح و مغرب و عشا بین محدوده مقام ابراهیم(علیه السلام) می ایستد.
یکی دیگر از اعمالی که خوب است زائر در این ایام انجام دهد تلاوت قرآن است.طبق روایت امام باقر(علیه السلام):«مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ بِمَكَّةَ لَمْ يَمُتْ حَتَّى يَرَى رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله وَ يَرَى مَنْزِلَهُ مِنَ الْجَنَّةِ»(من لا یحضره الفقیه، ج2، ص299 و تهذيب الاحكام، ج 5، ص 468)کسی که یک ختم قرآن در مکه انجام دهد قبل از مرگ رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)را می بیند و جایش را در بهشت نشان می دهند.همین طور ختم صلوات و اهدای ثواب برای ائمه معصومین(علیهم السلام)و حضرت امام(رضوان الله تعالی علیه)و شهیدان و اموات و سلامتی حضرت صاحب الامر(عجل الله تعالی فرجه الشریف).
یکی دیگر از مطالب تذکر داده شده این بود که صبح جمعه امام جماعت ممکن است سوره سجده دار بخواند و همه سجده بروند و در این حال سجده واجب می شود.بعد گفتم بهترین کار این است هنگامی که اذان صبح گفته شد، نماز صبح را خودتان بخوانید و وقتی اقامه را گفتند برای نماز جماعت اقتدا کنید اگر سجده اتفاق افتاد سجده کنید ولی شما قبلش نماز صبح را خوانده و مشکلی ندارد.حتی گفتیم اول نماز بخوانند نه بعد از نماز صبح، چون اهل سنت نماز خواندن بعد از نماز صبح را بدعت می دانند، چه بسا ممکن است برخورد هم کنند.
مسائل دیگری چون خوش بین بودن به هم و خوش برخورد بودن و مدیریت بحران داشته باشیم و چنانچه مشکلی پیش آمد آستانه تحمل خود را بالا ببریم و منفی بافی نکنیم سفر حج است بالاخره بدون مشکل نخواهد بود باید سعی کنیم با کمک هم مشکلات را برطرف کنیم
یکی از مطالبی که مورد بحث قرار دادم درباره کتابی بود که وهابیون در همان ابتدای ورود به جده توزیع می کردند.اسم کتاب چگونگی حج و عمره و زیارت با دعا بود. این کتاب هم مشکل فقهی و هم مشکل اعتقادی دارد چون بر مبنای فقه اهل سنت تنظیم شده اما فقه ما شیعه اثنی و عشری است، فقه ما از رسول الله و جانشینان رسول الله یعنی ائمه طاهرین گرفته شده است. فقه ما از انسانهای معصوم و بدون خطا سرچشمه گرفته اما فقه آنها از افراد دیگر.
در صفحه 19 این کتاب حدیث جالبی نقل شده که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:«قال خذوا عني مناسككم»(عوالي‏اللآلي، ج4، ص34) طبق نقل مسلم مناسک حج را از من بگیرید. همین طور فرمودند:«مَنْ عَمِلَ عَمَلاً ليسَ عليه أمرُنا هذا فهو رَدٌّ»(صحیح مسلم)هر کس عملی انجام بدهد که امر و فرمان ما بر آن نیست آن عبادت مردود است.
ما به دستورات رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)و اهل بیت(علیهم السلام)که جانشین ایشان هستند و در غدیر خم آنها را معرفی کردند عمل می کنیم و غیر آن را وامی گذاریم.
در صفحه 69 کتابی که اهل سنت پخش می کنند، آخرین عمل عمره را حلق ذکر می کند و برای خانمها و آقایان می نویسد: از زلف خود به اندازه یک بند انگشت، موی خود را کوتاه کنید حال اینکه بر مبنای فقه شیعه پنجمین عمل عمره، تقصیر یعنی کوتاه کردن مقداری از موی سر و ناخن است.همین طور در اعمال حج تمتع یکی از واجبات طواف نساء و نماز طواف نساء است که آنها قائل نیستند.مهمترین بخش انحراف فکری و عقیدتی این کتاب بحث درباره زیارت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)است.فقط بحث زیارت مسجد رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم)را ذکر و آن را برجسته می کند. حال آنچه که مهمتر از مسجد رسول است زیارت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)و زیارت حضرت فاطمه(سلام الله علیها)و زیارت ائمه بقیع است.
در صفحه 117 این کتاب می نویسد:برای زن زیارت قبر رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگر قبرستان ها جایز نیست. لیکن زن مسجدالنبی را زیارت کرده و در آن خداوند را عبادت می کند. حال اینکه حضرت زهرا(سلام الله علیها)هر هفته به زیارت حمزه سیدالشهداء(علیه السلام)می رفتند.
در صفحه 111 این کتاب حدیث از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)که فرمودند:کسی که حج بگذارد و به زیارت من نیاید به من جفا کرده را ساختگی و مجهول می دانند. لازم است این را تذکر دهم که یکی از علماء اهل سنت به نام عمر عبدالسلام کتابی در مورد مذهب وهابیت نوشته که نام کتاب«مخالفة الوهابیه للقرآن والسنه»است در این کتاب چند اشکال بسیار مهم بر مذهب وهابیت ذکر شده، از جمله:ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب و بن باز در کتاب خود «التحقیق والایضاح ص69»زوار قبر رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم)را جُمال و کفار می دانند و با سفر به قصد زیارت رسول مخالفت می کنند. حال این که پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله و سلم)فرمودند:«فزورو القبور»، خود رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)به زیارت قبر مادرشان و شهداء رفته اند. در همین کتاب حدیث«من حجَّ بيت ربّي و لم یزرنی فقد جفانی»رد می کند.
در آیات قرآن مجید«مهاجر الی رسول الله، مهاجر الی الله»نامیده شده است.«وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللّهِ وَرَسُولِهِ»(سوره نساء،آیه100) این آیه بیان نکرده که«مهاجر الی رسول فی زمن حیاته».رسالت پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله و سلم)جهانی و جاودانی است. آیه دیگر می فرماید:«وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا»(سوره نساء، آیه64)خطاکاران پیش تو اجاوک بیایند.نفرمود که در زمان حیات همیشه جاری و ساری است.
بهره بردن از زیارت پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم)
ازمنه زیارت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و آمدن، علاوه بر آن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نیست نابود که نشده است.چنانکه وهابیون که مادیون عصر منکران روح هستند و مردن را معدوم شدن می دانند ایشان شهید از دنیا رفته و طبق قرآن شهداء زنده هستند و اگر ایشان نیست و نابود و معدوم شده چرا در نماز می گوئیم:« اَلسَّلامُ عَلَيْكَ أيُّهَا النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكَاتُهُ».
طبق نقل زید شحام از امام صادق(علیه السلام)درباره پاداش زیارت قبر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)فرمودند:«کَمَنْ زَارَ اللّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ»(وسایل الشیعه، ج10، ص262).خود رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)فرمودند:«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ زَارَنِي بَعْدَ وَفَاتِي كَانَ كَمَنْ زَارَنِي فِي حَيَاتِي، مَن حجّ فزار قبری بعد وفاتی کان کمن زارنی فی حیاتی»(الوفاء، ج4، ص1336).
چطور شده در طول یک هزار و چند سال از وفات پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)اصحاب و تابعین و مسلمین یک لحظه زیارت پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)را ترک نکرده اند و هر ساله به زیارت ایشان می آمدند و به ساختن گنبد و بارگاه به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) اهتمام داشتند. اگر ایراد و اشکالی داشت آنها نزدیک به عصر رسالت بودند. آنها زیارت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)را ترک می کردند و گنبد و بارگاه نمی ساختند.اگر اشکالی در زیارت و جُمال و کفار بود در کتابهای خود بسیار می نوشتند و نقل می کردند در حالی که خود بزرگان و فقهاء اهل سنت در طول تاریخ به زیارت پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)شرف یاب می شدند و حاجت می خواستند و حاجت می گرفتند. حتی عایشه از قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) حاجت خواست و در خشک سالی فرمود:سوراخی از قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به آسمان بگشایید تا رحمت نازل شود. اگر زیارت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)حرام شرعی بود ایشان به دختر خود حضرت فاطمه(سلام الله علیها) یاد نمی دادند. آیا فاطمه زهرا(سلام الله علیها)که طبق آیه شریفه تطهیراً معصوم از گناه و اشتباه هستند کار حرام شرعی انجام می دهند؟
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) نقل می کنند که چند روز پس از ارتحال پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دختر ایشان حضرت فاطمه(سلام الله علیها)کنار قبر پدر رفتند، از خاک قبر برداشتند و روی چشم خود گذاشتند و به شدت گریه می کردند و این اشعار را می خواندند:
«ماذا عَلى مَنْ شَمَّ تُرْبَةَ اَحمَدٍ اَنْ لايَشمَّ مَدَى الزَّمانِ غَوالِيا
صُبَّتْ عَلَىَّ مَصائبٌ لَوْ اَنَّها صُبَّتْ عَلَى الْايَّامِ صِرْنَ ليالياً»
ترجمه اشعار این است که:
چه می شود برای کسی که خاک پاک پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را ببوید؟(السیرة النبویه زینی دحلان، ج2، ص310)دیگر او هرگز بوی خوش دیگر را نمی بوید.
با رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)چنان مصیبت ها بر من روی آوردند که اگر به روزهای روشن روی می آوردند آنها را به شب های سیاه تبدیل می کردند.
علمای وهابی که زائرین قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را جُمال و کفار می دانند آیا حضرت زهرا(سلام الله علیها)کفر انجام داده؟آیا نعوذبالله از جُمال و کفار بوده است؟آیا اینها از حضرت فاطمة الزهرا(سلام الله علیها)که محدثه و عالم غیر معلم و تربیت شده و پاره تن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) است بیشتر می فهمند و از ایشان به احکام الهی عالم تر هستند؟
آیا حضرت فاطمه(سلام الله علیها)که سیدة نساء العالمین است به زیارت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می رود و خاک قبر پیامبر خود را متبرک می کند کار خلافی انجام داده؟ چه شده است که اینها اینقدر به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت پاک ایشان دشمنی و آثار آنها را محو، تخریب و از بین می برند یا طبق نقل وفاء الوفاء ج4، ص1399 و المواهب الدنیه، ج4، ص583 و مشارق الانوار ج1، ص121 به نقل از امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) می نویسند: سه روز پس از وفات پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) عربی وارد مدینه شد و خود را بر روی قبر آن حضرت انداخت و خاک قبر بر سرش ریخت آنگاه به آیه64 سوره نساء استناد کرد و گفت: یا رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) شما عامل بخشش گناهان ما هستی و من آمده ام که برای مغفرت لغزشهایم شفاعت نمایی و در این میان از داخل قبر نوایی رسید که خداوند تو را بخشید.اگر زیارت و توسل به قبر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)اشکال داشت و حرام بود چرا حضرت علی(علیه السلام)که عالم به اسلام و احکام اسلام است و خلیفه دوم، عمر بارها گفت:«لو لا علی لهلک عمر»نهی نکرد؟چرا نگفت ای عرب کار حرامی انجام دادی؟چرا نگفت: از جُمال و کفار شدی؟چرا نقل نموده که ندایی از قبر بلند شد که خداوند تو را بخشید؟ آیا حضرت علی(علیه السلام) به اندازه این علماء وهابی احکام اسلامی را بلد نبوده و حلال و حرام را نمی شناخته؟ایشان که آیات قرآن را می نوشتند و از اول شروع اسلام و نزول آیات قرآن همراه پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده و همه احکام حلال و حرام را از زبان رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم)شنیده و شرح و توضیح و تفسیر آیات را از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در مواقع و امکنه مختلف شنیدند.
اگر زیارت قبر مشروع، حرام و باطل و کار جُمال و کفار بود چرا بیان نکرده که این عمل حرام است و این عرب کار حرام و باطلی انجام داده؟مبادا ارتکاب به حرام در جامعه زیاد شود. آیا می شود حضرت علی(علیه السلام)کار حرامی ببینند و جلوگیری نکنند؟آیا علی(علیه السلام)که عین الله و یدالله بوده اند می شود باور کرد که کار حرامی ببینند و جلوگیری نکنند و حتی تبلیغ آن را هم ننمایند؟
اینها سم پاشی این گروه اقلیت تازه به دوران رسیده است که با زور و تهدید و بی منطقی افکار خود را عین صواب و کلام الله دانسته و همه مسلمانان جهان را به غیر از خودشان تکفیر می کنند و هیچ کس را به غیر از خود موحد نمی دانند مگر کسی که از آنان پیروی و افکار غلط آنان را قبول کند.
و عجب است طبق نقل زهاوی که یکی از علماء مسلمان است می گوید:نتیجه مذهب وهابیون حکم به کفر همه مسلمانان جهان است.
علمای وهابی با عقاید مسلم اسلامی سر جنگ و ستیز دارند و از جمله عقیده مسلم اسلام توسل است. اگر بگوئی«یا محمد یا علی»آنها می گویند شرک است شما مشرک شدی و باید توبه کنی و الاّ حکم به قتل تو می دهند.
اگر این شرک است، قرآن درس شرک می دهد نه توحید چون در قرآن مجید می خوانیم:فرزندان یعقوب به آن حضرت متوسل شدند و گفتند:«قَالُواْ يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ»(سوره یوسف، آیه97)ای یعقوب و ای پدر برای ما در نزد خداوند استغفار کن که ما خطاکار بودیم.اگر رفتن پیش انسان دیگر به جز خدا شرک است چرا یعقوب نفرمود:فرزندان چرا مستقیم پیش خداوند نمی روید و خودتان مستقیم دعا کنید و از خداوند بخواهید شما را ببخشد. پس چرا فرمودند:«سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّيَ»(سوره یوسف، آیه98)به زودی برای شما استغفار خواهم کرد.
چرا بنی اسرائیل برای زنده شدن مقتول و معرفی قاتل به حضرت موسی(علیه السلام)متوسل شدند بعد چرا حضرت نفرمود خودتان مستقیم نزد خداوند بروید.
چرا وقتی مسیحیان برای شفای امراضشان به حضرت عیسی(علیه السلام)متوسل شدند ایشان نفرمودند مستقیم نزد خداوند بروید.
چرا قوم حضرت موسی(علیه السلام)از ایشان آب خواستند«وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ»(سوره اعراف، آیه160)اگر اینها شرک است قرآن درس شرک می دهد؟
اگر توسل غلط بود چرا اصحاب به آب وضوی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) طلب استشفا می کردند؟
آیا شما وهابیون مخالف علم و قدرت و فضل انبیاء و اولیاء هستید؟آیا به علم و قدرت و فضائلی که خداوند به اولیاء خاص خود داده منکر شدید؟وهابیون قبول ندارند کسی به اذن خداوند مریضی را شفا دهد یا از داخل خانه های مردم خبر دهد یا تخت پادشاهی را در یک چشم به هم زدن احضار کند. توسل مردم به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت ایشان این است.چون بندگان خاص خداوند هستند،در اثر عبودیت خداوند متعال، چون بنده خاص خداوند هستند خداوند قدرت به آنها عنایت کرده است. ما در زندگی خود بارها شاهد آثار توسل بر بندگان خاص خداوند بوده ایم و امراض صعب العلاج را شفا یافته دیدیم.
روزی به حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها)می رفتم عکسی را نشانم دادند که یک مجروح نابینای جنگ به دیدار حضرت امام(رحمة الله علیه)رفته است و حضرت امام(رحمة الله علیه)دست به چشمان او می کشند و می گوید: به حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها)برود و متوسل شود و از حضرت بخواهد چشم او را شفا دهد. همین که درباره این عکس گفت و گو می کردیم گفتند که خود مجروح دارد می آید منتظر شدیم و می آمد، چشمان او را بوسیدم و صحت شفا یافتن را از او سؤال کردم.
نیمه شعبانی بود که به جمکران رفته بودم. شخصی اعلام کرد مدتها در جشن نیمه شعبان فلج و ناامید بوده که یک روز به جمکران می رود و می گوید: یا صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)یا مرگ را از خداوند برایم بخواه یا شفایم بده. امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)مرا شفا دادند.حتی پزشک او حضور داشتند و آزمایشات و نوارها و عکسهای او را نشان می داد که فلج بوده است.
حتی بالاتر از این اتفاق این که:یکی از جوانان اهل سنت به نام سعید جُندانی که فلج و مدتها در بیمارستان تهران بوده است. یک شب مادر او خواب می بیند که او را به قم و جمکران ببرند. بعد جوان را به جمکران و قم بردند و متوسل شدند و او شفا یافت و مدتها صحیح و سالم بوده و بعداً به جبهه می رود و به افتخار شهادت نائل می شود.
این بیچاره ها فکر می کنند وقتی متوسل می شویم یعنی امام قدرتی در کنار قدرت خداوند دارد حال این که لا مؤثر فی الوجود الا الله، اثر گذار فقط خداوند است و بس اما خداوند این قدرت و اثر را به بندگان خود می دهد. یعنی به حضرت عیسی(علیه السلام)شفای مریض و زنده کردن مرده را می دهد. حتی خداوند می تواند این قدرت را به قسمتی از یک گاو ذبح شده بدهد که به مرده ای بزنند و زنده شود.این قدرت الهی و شفا از ناحیه خداوند است، خداوند می تواند این قدرت را به بنده خود بدهد. چنانکه احیاء مردگان کار خداوند است ولی این قدرت را به حضرت ابراهیم خلیل(علیه السلام)هم دادند که خداوند فرمود:چهار مرغ کوبیده و ذبح شده را صدا بزن که زنده خواهند شد.
وقتی امام حسین(علیه السلام)تمام هستی و زن و فرزند و حتی نوزاد شش ماهه خود را برای خداوند و زنده نگه داشتن اسلام دادند، خداوند هم اجابت دعا را زیر قبه ایشان و شفا گرفتن را در تربتشان قرار می دهند.
ما هم به عالم وهابی منکر می گوئیم اولین دلیل امکان یک چیز وقوع آن است.آنها هم امتحان کنند، وقتی در گرفتاری ها و سختی ها دلشان از همه چیز کوتاه شد با اخلاص به درب خانه پیامبراعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)، حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، سیدالشهداء(علیه السلام) و امام حی حضرت صاحب الامر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)بروند و از آنها شفا و باز شدن گره کار خود را بخواهند اگر گره گشایی نشد هر چه خواستند بگویند.اولیاء الهی در عرض الهی و خداوند نیستند و آنها در طول هستند.فعلاً خداحافظ تا بعد

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.