سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

وظیفه ما نسبت به شهداء وولایت

ارسال شده توسط: عرببازدید شده: 324 مرتبه
دسته: سخنرانیتاریخ: 1393.11.04
 
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی در یادواره شهداء روستای هنجروئیه 93/10/1


http://yascms.ir/emam/gozaresh/a1002.jpg

السلام علیک یا ثامن الحجج یا علی ابن موسی الرضا (ع) ، السلام علیک یا صاحب الزمان (عج). یا بقیه الله یا ابا صالح ادرکنا و اغثنا ، السلام علیکم یا شهداء یا سُعداء یا نُجباء ، السلام علیکم یا اهل التوحید، السلام علیکم یا انصارالله ، السلام علیکم یا انصار الرسول الله ، السلام علیکم یا انصارامیرالمؤمنین ، السلام علیکم یا انصار فاطمه الزهرا (س) سیده النساء العالمین ، السلام علیکم یا انصار رسول الله ، السلام علیکم یا انصار الحسین سید شباب اهل الجنه ، السلام علیکم یا انصار شیعه المعصومین من ذُریه الحسین (ع) ، السلام علیکم یا انصار امام الخمینی ، السلام علیکم یا انصار امام الخامنه ای .

تقدیر و تشکر می کنم از ستاد یادواره شهداء هنجروئیه که این یادواره را برگزار کردند .ان شاالله که خدای متعال این جلسه نورانی را از همه ما قبول بفرماید و ذخیره ای ارزشمند برای دنیا و آخرت وحاجت روا شدن همه ما قرار دهد باز هم صلوات بر محمد و آل محمد (ص). مقام شهادت مقامی بسیار والاست و قبل از اینکه مطالبی را در باب اهمیت شهادت بیان کنم ،عرض تسلیت دارم به مناسبت شب شهادت حضرت امام رضا (ع) به محضر مولایمان صاحب الزمان و همه شما ارادتمندان و علاقمندان به اهل بیت (ع).

شهداء زنده اندونزدپروردگاراشان روزی داده می شوند:
برادران و خواهران، مقام شهادت بسیار والاست تا جایی که خدای متعال اجازه نداده که به شهداء مُرده خطاب کنیم .درست است که همه می میرند و از دنیا می روند اما خداوند در آیه 169 آل عمران فرموده است" وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ "و كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏اند مرده مپندار، بلكه آنها زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند و نه تنها می فرماید که نباید مرده خطاب کنید بلکه گمان مُرده بودن را هم نباید داشته باشید.

فضائل امیرالمومنین(ع):
امیرالمؤمنین علی(ع)فضائل بسیار بزرگی دارند که هیچ کس درآن فضایل همتای امیرالمؤمنین نیست. یکی از فضائل امیرالمؤمنین"ضَربَةُ عَلِی یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثّقلین؛ ارزش این فداكارى بالاتر از عبادت تمام جنّ و انس ‍ است. (بحارالانوار، ج20، ص 216 ).خدا ان شاءالله نصیب شما کند در مدینه یکی از جاههایی که زائران را برای بازدید می برند ، محل جنگ خندق و یا احزاب است . پیامبر فرمود: خدایا تمام کفر در مقابل تمام اسلام قرار گرفته است . ده هزار نفر، نیروی مشرک در مقابل اندکی از مسلمانان قرار داشتند و پهلوان نامی مشرکان هم آمده و می گوید : هَل مِن مُبارِز چهار نفر بودند عَمرُو ِابن عَبدُود پهلوان نامی آنهاست . اگر بخشی از تاریخ اسلام را بخوانید اولی و دومی بُتی را پیدا کرده بودند و بت می پرستیدند و بعد او را دفن می کردند و می گفتند: اسلام شکست می خورد و مشرکین پیروز می شوند و وقتی که پیروز شدند ما این بت را از زیر خاک در می آوریم و می گوئیم که ببینید ما بُت پرست بودیم و اینقدر فشار دشمن و ساز و برگ جنگی آنها زیاد بود و امیرالمؤمنین وقتی که مبارزه کردند و بر عُمر بن عبدُود ضربه زدند این مدال افتخار را پیامبر به آل حضرت دادند و این ضربه چنان تاثیرگذار بود و کمر کفر را شکست که ارزش آن از تمام انسانها و تمام اجنبه که خدا را عبادت کند بیشتر است و یا اینکه پیامبر وقتی که می خواستند اول ماه ربیع الاول حرکت کنند امیرالمؤمنین جای ایشان خوابیدند و جان خودشان را فدای پیامبر کردند و آیه در شأن امیرالمؤمنین(ع) ناز شد .خدای متعال به دو تا از فرشته های مقرب درگاه خودش گفت : روی زمین را نگاه کنید و ببینید که چه اتفاقی افتاده است . گفتند که حضرت علی جای پیامبر خوابیده است و بعد خدا به دو فرشته بزرگ خودگفت : اگر بنا باشد که شما جان خودتان را فدای دیگری کنید حاضرید این کار رابکنید؟ گفتند : خیر؛ گفت : نگاه کنید که حضرت علی چگونه جان خودش را فدای پیامبر کرد. و آیه 207 سوره بقره در شأن حضرت علی (ع) نازل شد " وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ" و از مردم كسى است كه در طلب رضاى خدا از سر جان مى‏گذرد،با این مقامی که حضرت علی(ع) داشتند هیچگاه نگفتند من خوشبخت و رستگار شدم . چه زمانی امیرالمؤمنین فرمود من سعادتمند شدم و عزت ابدی رسیدم ؟ وقتی که در محراب عبادت فرق مبارکشان غرق در خون بود فرمودند :" فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبه " قسم به خدای کعبه رستگار شدم.

آرزوی شهید برای بازگشت به دنیا:

روایت داریم که اگر تمام این دنیا را با همه خوبیهایش به کسیبدهند که از این دنیا رفته است و بگویند یک بار دیگر به دنیا برگردو زندگی کن؛ می گوید من هرگز حاضر نیستم همان یک بار که طعم مرگ را چشیده ام برای من کافی است ، اما شهید تنها کسی است که آرزو می کند که به دنیا بر گردد و جهاد کند و دوباره به شهادت برسد . در شب عاشورا ، یاران امام حسین (ع) به محضر ایشان آمدند و گفتند :آقا یک جان که ارزشی ندارد کاش می شد که ما هزار جان را در راه شما می دادیم و این عظمت شهادت است.

تقاضای عبدالله ابن انصاری ازخداوند:
پیامبر خدا(ص) به جابربن عبدالله انصاری که فرزند شهید است می فرمایند : جابر خداوند با همه از پشت پرده صحبت می کند اما با پدرت چون به شهادت رسیده است، مستقیم سخن گفت و فرمود:از من بخواه که چه حاجتی داری تا آن را برآورده کنم و پدر تو گفت : خدایا من شهادت را دوست دارم ،یک بار دیگر مرا به دنیا برگردان تا جهاد کنم و به شهادت برسم ؛خدای متعال فرمود : من کسی را که از دنیا بردم دیگر بر نمی گردانم ، چیز دیگری را از من بخواه و پدرت گفت : پروردگارا عظمت و مقام جهاد و شهادت در راه خودت را به زنده گان برسان و خداوند فرمود : من پیام تو را به آنها خواهم رساندو آیه 169 آل عمران نازل شد:"وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ " وكسانى را كه در راه خدا كشته شده‏اند مرده مپندار، بلكه آنها زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى ‏شوند.

معنای شهید:
چرا به شهید این لقب را داده اند ؟ چون شهید یعنی شاهد ، یعنی بر اعمال من و شما شاهد است ، حضور دارد و روحش آزاد است و اعملا ما را می بیند، اگر اعمال ما را نبیند نمی تواند شهادت دهد . شما یک پرونده ای را در دادگاه دارید و می گوئید فلانی شاهد است و شاهد را به دادگاه می آورید و از او سؤال می کنند که آیا شما شاهد بودید که می گوید : بله من صحنه را دیدم که آن آقا با ماشین آمد و به این فرد زد و من دیدم. شهید هم شاهد بر اعمال ماست از تمام کارهای ما باخبر است و در روز قیامت شهادت می دهد. البته شهدای والامقامی که این مراسم بنام این عزیزان برگزار شده است شاهد اعمال ما هستند و روز قیامت شهادت می دهند که این مردم مؤمن سالگرد شهدای خود را با شکوه و باعزت برگزار کردند و در مجلس شهید حضور داشتندو ارزشهای این شهداء را فراموش نمی کنند.

امضاء شهید بردفترفرزند:
در یکی از مدارس ،معلمی به شاگردانش گفته بود دفترتان را بدهید پدرتان امضاء کند ،در جمع شاگردان فرزند شهیدی هم حضور داشت که آن روز وقتی به خانه رفت ،از اینکه پدرش نبود تا دفترش را امضاء کند آنقدر گریه کرد که روی دفترش به خواب رفت و صبح که بیدار شد دید که دفترش امضاء شده است و این دفتر الان در موزه شهداء نگهداری می شود . شهداء ارتباطشان با این دنیا قطع نمی شود و نه تنها ارتباطشان قطع نمی شود بلکه به مقام دارالشفاء نیز دست پیدا می کنند و دستشان باز است و می توانند شفاعت کنند و گِرِه گشا می شوند .

توسل به شهدا حلال خیلی ازمشکلات:
یکی از بستگان ما می گفت : دست من خیلی درد می کرد و مدتها ادامه داشت تا اینکه متوسل به شهدای گمنام در گلزار شهدای کرمان شدم و دستم را روی قبر شهید گذاشتم و گفتم ای شهید خودت من را شفا بده و گفت : وقتی که دستم را برداشتم دیگر هیچ دردی نداشتم و شک کردم و گفتم نکند دست دیگر من درد می کرد ، شهداء واقعاً دارالشفاء هستند .روایت داریم به زیارت مزار شهید رفتن ، ثواب حج خانه خدا را دارد. روایتی را در خصوص زیارت قبور شهداء خدمتتان عرض می کنم تا قدر بدانیم .

زیارت مرقداهل بیت معادل با انجام حج به همراه پیامبر(ص):
حضرت زهرا (س) مرتب به زیارت شهداء می رفتند این روایت این است که فضل بن یسار روایت می کند که امام باقر عليه السلام فرمودند:"زيارة قبر رسول الله (صلى الله عليه و آله)و زيارة قبور الشهداء، و زيارة قبرالحسين بن على(عليهما السلام) تعدل حجة مبرورة مع رسول الله( صلى الله عليه و آله)" زيارت قبر رسول خدا (ص) و زيارت مزار شهيدان، و زيارت مرقد امام حسين (ع) معادل است با حج مقبولى که همراه رسول خدا (ص) بجا آورده شود. این مقام و عظمت شهید است که اینها اینگونه به این مقام دست یافته اند.

به خانواده من بگو که من درمسجد فائق تهران دفن هستم:
بنده چندی قبل در اینترنت در خصوص شهداء مطلبی را جستجو می کردم و دیدم که تعداد 5 شهید گمنام را در تهران تشیع و در مسجد فائق تهران آنها را دفن کرده بودند و یکی از آقایان مداح می گوید : من هنگامی که شهدای گمنام را آوردند متوسل به این شهداء شدم و گفتم : شهداء من که نمی توانم به تشیع جنازه شما بیایم شما من را شفا بدهید ، می گوید شب خوابیدم و درخواب دیدم در تشیع جنازه 5 شهید شرکت کرده ام و وقتی که می خواستند آنها را دفن کنند آن شهید سوم را به من دادند و گفتند تو باید او را دفن کنی ،داخل قبر رفتم و دیدم که یک قبر بزرگ و یک تختی است . جنازه را روی تخت گذاشتم و دیدم که این شهید زنده شد و با من حرف زد و گفت: فلانی ما درد تو را درمان می کنیم و همسرت را نیز شفا می دهیم، منتهی شما به خانوک برو، نام من حسین عرب نژاد است و پدرم مشهور به حسین اکبر است. به پدر و مادرم خبر بده که من در مسجد فائق ،قبر سوم دفن شده ام و آنها را از نگرانی بیرون بیاور. آن شخص می گوید: بیدار که شدم ، با همسرم صحبت کردم و او گفت : باید پیغام شهید را برسانی. گفتم کسی حرف من را قبول نمی کند. بالاخره با همسرم به خانوک آمدیم و اتفاقاً با عموی آن شهید صحبت کردم و ما را به خانه پدر و مادر شهید بردند ،سوال کردند: تو شهید را می شناسی؟ گفتم :بله من با شهید صحبت کردم و او را می شناسم و عکس شهید را آوردند و گفتند : حالا بگو کدام یک است و من به آن عکسها نگاه کردم و دیدم که هیچ کدام از آنها عکس شهید نیست و گفتم اینها هیچ کدام نیستند و بعد یک عکس دیگری را آوردند و گفتم :همین شهید بود و شروع به گریه کردن کردند . بعضی از شهداء صلاح می دانند که از گمنامی بیرون بیایند و بعضی از شهداء می خواهند مانند حضرت زهرا (س) گمنام باقی بمانند. بستگی به اراده و خواست آن شهید دارد.

شهداء ومعرفت به خداوند:
برادران و خواهران شهداء همین بچه های کوچه و بازار بودند، فوتبال بازی می کردند و افراد عادی جامعه بودند امّا اینها رضای خدا را بر همه چیز ترجیح دادند و بهترین و پاک ترین فرد خانواده بودند وعزیزترین فرد خانواده همین بچه هایی بودند که رفتند و جان خودشان را فدا کردند ، معرفت به خدا پیدا کردند و خواست خدا را بر هر چیزی ترجیح دادند. رزمندگان دفاع مقدس به یاد دارند که برادران شهیدشان حتی مکروهات را هم انجام نمی دادند و بقدری مراقب بودند که تمام مستحبات را انجام می دادند و به اهل بیت (ع)، امام زمان(عج) و سیدالشهداء(ع) معرفت پیدا کردند .

شهداء اینگونه آسمانی می شوند:
شهیدی بنام محمدرضا حقیقی که همیشه ورد زبانش این بود که ای امام حسین(ع) من خجالت می کشم از اینکه روز قیامت وقتی که خدا ما را محشور می کند من سر داشته باشم و شما سر در بدن نداشته باشید،در عملیات فتح المبین به شهادت می رسد و جنازه اش زیر آتش دشمن می ماند و بعد وصیت نامه اش را پیدا می کنند که در آن نوشته بود که مرا در حسینیه المهدی شیراز به خاک بسپارید که من در آنجا قبری را برای خودم آماده کرده ام . رفتند دیدند که قبر کوچکی است ،هنگامی که جنازه اش را آوردند ، دیدند که سر در بدن ندارد و بدن مطابق با این قبر بود و از قبر این شهید بوی ضریح سیدالشهداء (ع) می آید ،شهداء این گونه آسمانی شدند . با اینکه شهدای ما در عصر غیبت امام زمان(عج) زندگی می کردندوهیچکدام از اهل بیت(ع) را ندیده بودند،عشق، علاقه و معرفت بسیار به اهل بیت(ع)داشتند . آنها امام خمینی(ره) را بعنوان جانشین حضرت مهدی (عج) می شناختند .

یا ابن زهرا گشته ام ازفراق توشِیدا:

یکی از دوستان طلبه ما تعریف می کرد که یکی از دوستان وقتی که مرا می دید، می گفت که دوست دارمشما در مجلس ختم من سخنرانی کنی و همیشه هم وِرد زبانش این جمله بود:

*یا بن زهرا گشته ام از فراق تو شیدا * یا بیا یک نگاهی به من کن * یا به دستت مرا در کفن کن *

آن طلبه می گوید من به شهر آمدم و دیدم که عکس او را زده اند و شهید شده بود ، به خانواده اش گفتم که چنین وصیتی کرده است و من طبق وصیت خودش می خواهم در مجلس ختم او سخنرانی کنم و در آن مجلس همین شعر را گفتم و این شهید همیشه می گفت : ای امام زمان با دست خودت مرا کفن کن . وقتی که این را گفتم یک نفر در آن مجلس بلند شد و گفت : من غسال هستم و وقتی که می خواستم بدن این شهید را غسل دهم یک آقایی آمد و گفت : برو بیرون من خودم می خواهم این بدن را غسل دهم و بدن را غسل داد و کفن کرد و وقتی که رفت من آمدم و دیدم که تمام این فضا معطر است . شهدای ما به این مقام دست می یافتند و ارتباط با حضرت صاحب الامر وهمچنین تبعیت از حضرت امام و مقام معظم رهبری داشتند و آنها را جانشین امام زمان می دانستند .

خوشحالی شیهدصیادشیرازی ازرضایت رهبری:

شهید صیاد شیرازی وقتی که از دست مقام معظم رهبری سردوشی گرفت ،خیلی خوشحال بود به او گفتند : از اینکه سردوشی گرفته اید خوشحال هستید گفت : نه ، از اینکه جانشین حضرت مهدی از من راضی هستند، خوشحال هستم . شهداء در وصیت نامه های خودشان همواره به تبعیت از ولایت فقیه تاکید داشتند .اگر شهداء به این مقام دست یافته اند از برکت امام(ره) است چون به امر امام حرکت کردند و اگر به شهید ، شهید می گویند چون به امر جانشین حضرت صاحب الامر و به فرمان حضرت امام حرکت کردند وبه این مقام دست یافتند .

وظیفه ما نسبت به شهداء وولایت:
وظیفه ما نسبت به شهداء این است که میراث شهداء را که نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه است را حفظ کنیم . ارزشهای شهدای خودمان را حفظ کنیم و به نظام اسلامی خدمت کنیم و این پرچمی را که شهدای ما بلند کرده اند ، زمین نگذاریم و همانطور که ما امروز سر سفره شهدای بَدر ، اُحُد و کربلا نشسته ایم ، آیندگان نیز از برکت این شهداء مسلمان و شیعه می شوندو این پرچمی که شهداء برافراشته اند به دست حضرت صاحب الامر می رسد . امام باقر(ع) می فرماید:"ولا یدفعونها إلاّ الی صاحبکم " این حکومت را جز به صاحب شما (حضرت مهدی(عج)) تسلیم نمی کنند.( بحار الأنوار، ج 52: 243).

جمهوری اسلامی ایران را جز به امام زمان تحویل نمی دهند پس شهدای ما زمینه سازان ظهور حضرت صاحب الامر هستند و جهان در حال رفتن به سمت عدالت است . این چند جمله ای بود در مورد مقام شهداء ؛ ان شاءالله که نگاه ما به این شهداء و زیارتشان عرض شود که هرگاه به زیارت شهداء می رویم مانند این است که یک حج را با پیامبر برگزار کردهایم . شهداء دارالشفاء هستند و می توانید به آنها متوسل شوید و حاجت بگیرید چون آنها هستی خودشان را برای خدا دادند.وامروز ما هرچه داریم از برکت شهداست ،چون آنها زمینه ساز بودند و یک جمله هم در باب امام هشتم عرض کنم .

عنایت امام رضا(ع)به مجروح جنگی:
یک سالی ما با تعدادی از روحانیون به مشهد رفتیم و یکی از روحانیون که خودش مجردم جنگی بود گفت : من در جنگ مجروح شدم و برای درمان مرا به آلمان بردند .در آنجا یک مجروح جنگی بنام احمد درویش بود که ترکش به گردن او خورده بود و 6 الی 7 ماه بود که در کشور آلمان مداوا می کرد و ما بین گردن او را سوراخ کرده بودند و با شلنگ مواد را به صورت پودر به معده او می رساندند و من هم همراه او به نزد پزشک می رفتم .وقتی که نزد پزشک رفتیم ،پزشک به او گفت: من شما را عمل می کنم ولی یک سال بعد معلوم می شود که می توانی غذا بخوری یا خیر ؛ حال نظر خود شماست ،اگر می خواهی تو را عمل کنم ، باید یکسال منتظر بمانی .بالاخره تصمیم این شد که از تنها امیدی که هست،استفاده بکنیم و عمل کردکه عملش هم خوب بود ،روز آخر که می خواست به ایران بیاید ،پزشک گفت : احمد حرف من همان است و یک سال بعد معلوم می شود که تو می توانی غذا بخوری یا خیر ولی یک راه داری و آن این است که به ایران و نزد پروفسور رضا بروی و اگر درمانی هم است آنجاست .می گوید این حرف در کشور آلمان چنان تأثیری روی ما گذاشت که فوراً بلیط هواپیمای مشهد را گرفتیم و به حرم امام رضا (ع) آمدیم و دخیل پنجره فولاد شدیم(ما هم امروز خودمان را حواله امام رضا (ع) کنیم). یک شب گذشت،احمد می گوید: یک آقایی بالای سرَ من آمد و گفت : احمد بلند شو. گفتم :آقا حالم خوب نیست و یک لقمه نان از گلوی من پایین نرفته است. سوال کرد: کجایت درد می کند و دست کشید بروی گردن من و گفت : احمدجان ان شاالله خوب می شوی و یک دفعه نگاه کردم و دیدم کسی کنارم نیست و به دوستم گفتم که من شفا گرفتم و یک لقمه نان به من بده تا بخورم گفتم : اگر غذا بخوری می میری .گفت : بگذار اگر قرار است بمیرم در حرم امام رضا (ع) بمیرم.همچنین یکی از خُدام امام رضا(ع) می گفت : گاهی از کشورهای خارجی زنگ می زنندو می گویند تلفن را روبروی گنبد امام رضا بگیرید و حاجت خودشان را به امام رضا(ع) می گویند و متوسل به امام هشتم می شوند و ما هم امشب به امام رضا متوسل شویم تا گِره از مشکلات ما باز شود .

توسل به امام رضا(ع)وقسم ایشان به مادرشان فاطمه(س):
یک بنده خدا از دنیا رفته بود که آدم خوبی نبود و بعد دیدند که عاقبت به خیر شد و گفتند: تو چگونه عاقبت به خیر شدی تو که جزء بدها بودی. گفت : وقتی که من از دنیا رفتم و من را به حرم امام رضا آوردید ، من هر چه که به آقا گفتم: آقا به من نگاه کنید ،آقا به من توجهی نمی کردند چون خیلی گناهکار بودم، یک نفر آنجا بود و گفت از اینجا که بیرون رفتی آتش است گفتم : چه کار کنم آقا به من نگاه نمی کند. گفت : امام رضا را به مادرش زهرا قسم بده و خود امام رضا فرمودند : مردم به ما متوسل می شوند و ما هم اگر مشکلی داشته باشیم خدا را به مادرمان زهرا قسم می دهیم . یا علی ابن موسی الرضا ما که از آهو بدتر نیستم که او را نجات دادی، جان مادرت زهرا گره از مشکلات ما هم باز کن .

« والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته»

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.