مطالب

الحمدالله والصلاة والسلام علی رسول الله وآله آل الله.
قال الله الحکیم فی کتابه:" وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ "(1)

توفیقی شد تاخدمت شما خواهران مکرمه برسیم ،ازجناب آقای شبانی مسئول محترم صالحین شهرستان صمیمانه تشکروقدردانی می کنم،ازحضرت حجت الاسلام والمسلمین انصاریان وسرکارخانم انصاریان که زمینه برگزاری این جلسه را فراهم نمودند،تقدیروتشکرمی کنم.ان شاءالله خدای متعال این جلسه ما را مورد لطف وعنایت ویژه خودش قراردهد.

ایام مبارک دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی را به شما خواهران مکرمه تبریک عرض می کنم ،ان شاء الله به خواست خدای تبارک وتعالی چشمان ما به جمال منوّر یوسف زهرا(س)روشن شود.

هرروزصبح به حضرت صاحب الامر(عج)سلام بدهید:
قبل ازاینکه مطالبی رادرباب اهمیت ولایت فقیه وبرکات حضرت امام ومقام معظم رهبری خدمت شما عرض کنم ،یک نکته ای رایکی ازعلمای ربّانی به مرا نصیحتی کرد که خدمت شما عرض می کنم،ایشان یکی از علمای برجسته بودند که بنده خیلی دوست داشتم تا به محضر ایشان برسم ودیداری با ایشان داشته باشم (اکنون هم به رحمت خدارفته اند) بالاخره توفیقی شد تا درجایی ایشان را زیارت کردم که به من گفتند:هرروز صبح که ازمنزل خارج می شوی به حضرت صاحب الامر(عج)سلام بده وبگو" السلام علیک یاصاحب الزمان(عج)"،سلام مستحب است ولی جواب آن واجب است وامام زمان هیچ واجبی راترک نمی کنند وبه بهترین نحوپاسخ شما رامی دهند واین پاسخ حضرت، 24ساعت شما را بیمه می کند واگراز آسمان سنگ واززمین آتش ببارد،شما درپناه حضرت صاحب الامر(عج)هستیدوخودشان هم داستانهایی را نقل کردند وگفتند:من بیش از50سال است که متوسل به صاحب الامر(عج)هستم ونقل کردندکه من آن زمان که یک ماشین فولکس خریده بودم ایشان به من گفت: مبارک است ولی ماشین خودت را بیمه کن ، اگر شده فرش زیر پایت را بفروشی،این کار را بکن و ماشین ات را بیمه کن و بعد گفت: خودت را هم بیمه امام زمان کن ، هر روز صبح که از منزل بیرون می آیی بگو« السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)».بنده از ایشان سوال کردم که من می توانم این روایت را برای دیگران تعریف کنم که ایشان اجازه دادند .

عنایت امام زمان(عج)درگردنه خطرناک:
چند نمونه از اتفاقات زندگی خودشان را که از ناحیه ارتباط با امام زمان برایش رخ داده بود را برای من تعریف کرد و گفت که یک روز ما همراه پدرم به شمال می رفتیم ،که از پدرم سوال کردم آیا در این گردنه های خطرناک هم امام زمان به کمک ما می آید؟ و ایشان گفت: بله همین جا هم آقا به ما کمک می کنند ، ناگهان ماشین ما در یک محل بسیار خطرناک خراب شد ومجبور شدیم آنجا نگه داریم و هر چه کردیم ماشین روشن نشد، هر کس رد می شد، می گفت چرا در این جای خطرناک ایستاده اید؟ و نمی دانستیم چه بکنیم تا اینکه یک ماشین ایستاد و راننده آن یک نگاهی به ماشین ما کرد و گفت: ناراحت نباشید من تمام وسایل این ماشین را دارم و خودم هم تعمیر کار ماشین هستم، وسایل مورد نیاز آن را از تهران برایتان می خرم و به جاده شمال می آورم و ماشین شما را درست می کنم ،آن شخص گفت: من ارمنی هستم و در جاده برای هیچ کس نمی ایستم ولی نمی دانم چرا به ماشین شما رسیدم، میخکوب شدم و برای کمک به شما آمدم و رو به من کرد و گفت: قدر این پدرت را بدان و بعد ایشان گفت: دیدی پسرم اگر آقا بخواهد همین جا هم به ما کمک می کند و ما در همین جا هم می توانیم به حضرت صاحب الامر (عج) متوسل شویم.

توسل به امام زمان(عج)درمسجدالنبی:
خاطره دیگری تعریف کرد که یک سال در زمان طاغوت در مکه آتش سوزی شده بود وخیلی از زائران خانه خدا در آتش سوزی سوختند واز بین رفتند ازجمله تعدادی از ایرانی ها وپخش شده بود که فلانی هم به رحمت خدا رفته است ،من هم خبر نداشتم واز مکه بیرون آمدیم در راه یکی از روحانیون را ملاقات کردم وگفت:مگرشما زنده هستید؟ گفتم مگر قرار بود که زنده نباشم گفت:پخش شده است که شما هم در اتش سوزی سوخته اید.چون یک روحانی دیگر هم فامیل من بود واوبه رحمت خدا رفته بود وحتی گفت که رادیو ایران هم اعلام کرده که فلانی هم در آتش سوزی مکه به رحمت خدا رفته است وخانواده ات هم مجلس عزا برایت گرفته اندحالا برو به خانواده ات خبر بده که سالم هستی گفت:من به مخابرات رفتم وگفتند یک هفته باید در نوبت باشید ناراحت شدم وامدم به مسجد النبی به رسول خدا متوسل شدم تا گره کارم باز شود وآنجا هم به من الهام شدکه اینجا هم باید به امام زمان متوسل شوم ورفتم کنار ستون توبه ودو رکعت نماز خواندم وبه امام زمان متوسل شدم وبه دلم الهام شد که تا از در بیرون روم مشکل من حل خواهد شد وگفت:ازباب جبرییل خارج شوم یک بازاری بود ان طرفش هم مغازه بود ویک دفعه دیدم تابلویی که روی ان نوشته شده بود برادران الحوانی و به آن مغازه رفتم صاحب آن مغازه یک زمانی به ایران آمده بودند رفتم وگفتم: ناصرالحوانی را می شناسید گفت:بله پسرعموی من است گفتم:ممکن است که به او زنگ بزنید وبگویید فلانی از ایران آمده است وبا شما کار دارد با او تماس گرفت واوگفت بله می شناسم زمانی که در ایران بودم ایشان مرا پیش آیت الله میلانی برده بود وپولی به من داد واین لباس که الان بر تن من است این آقا به من داده است برای ناهار او رادعوت کن که به منزل ما بیایدگفت: در راه که من می رفتم سوال کردند که این آقا شغلش چیست ؟گفت:مسئول مخابرات مدینه است ما رفتیم ومسئله را به او گفتم بلافاصله شماره منزل ما را گرفت همسرم گوشی رابرداشت وگفتم که من فلانی هستم باور نمی کردوگفت اگر تو واقعا خودت هستی ،اسم فرزندانمان را بگو من گفتم باز هم باور نکردوگفت: اگر راست می گویی اسم من را هم بگو اسم او را هم گفتم وگفت: کاری که یک هفته باید معطل می شدم تا حل شود با یک توسل به امام زمان نیم ساعته حل شد. این علامه خیلی سفارش می کردند،که هرصبح به حضرت صاحب الامر(عج)متوسل شوید ،ماهم دراین اولین جلسه واولین دیدار سلام عرض می کنیم خدمت حضرت صاحب الامر(عج)وان شاء الله که همه ما درپناه امام زمان(عج)باشیم .

وظیفه مهم پیامبرواهل بیت بیان حکم خدا:
یکی ازمهمترین کارهای رسول خدا(ص)بیان حکم خداست واین وظیفه مهم برعهده اهل بیت (ع)هم است وعلاوه براینکه حکومت تشکیل می دهندومسئول اداره زندگی مردم هستند،بیان حکم خدارا هم برعهده دارند .

مسلمانان باید احکام الهی را بیاموزند:
درزمان پیامبر(ص)، هرگاه که جنگ می شد ،همه مسلمانان درجبهه حضورپیدا می کردند؛خدای متعال آیه ای را فرستاد " وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ " (1) که این آیه به آیه «نَفَر» هم معروف است .در این آیه خدای متعال نهی کرده که همه مسلمانان بسیج شوندوهمراه پیامبرخدا به جبهه روند ومی فرمایند:چرا ازهرقبیله ای یک عده ای به محضررسول خدا نمی روند تا فقه را یاد بگیرندواحکام الهی وحلال وحرام دین خدا را بیاموزند .فقیه دردین شدن واحکام الهی را یادگرفتن خواست خداست وهمان وظیفه ای را که رسول خدا برعهده داشتند،یک عده ای دیگرهم باید یادبگیرند وتمام سعی وکوشش خود را بکارگیرند تافقیه دردین شوندوآن عده ای که ازجبهه برمی گردند نیازبه این دارند که حلال وحرام را بیاموزند وآنهاهم باید بپذیرند .

اولین حوزه علمیه درمحضر رسول خدا(ص)تشکیل شد:
اولین حوزه علمیه طبق این آیه درمحضررسول خدا(ص)تشکیل شد وعده ای شروع به درس خواندن کردندودرزمان خودِائمه معصومین(ع)هم به فقها ارجاع می دادندچون مردم به امامان دسترسی نداشتند .

ائمه مردم را به فقها ارجاع می دادند:
زمانی که ائمه درزندان بودند،ارتباط مردم باآنها سخت تربود،پس باید چکارمی کردند؟خودِائمه مردم را به فقها ارجاع می دادندودراین زمینه هم روایت داریم که چندنمونه را خدمت شما عرض می کنم . یکی ازآن روایت ها این است که شعیب عقرقونی می گوید: به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم «ربمااحتجنا ان تسال عن الشی فممن نسال؟ » چه بسا در مواردی نیاز به پرسش پیدا می کنیم، در این صورت مسائل خود را از چه کسی بپرسیم؟ امام فرمودند: «علیک بالاسدی یعنی ابابصیر» از اسدی، یعنی ابوبصیر . (2) یک روایت دیگراست که عبدالله بن ابی یعفور می گوید به امام صادق(ع) عرض کردم: «انه لیس کل ساعة القاک ولا یمکن القدوم» ممکن نیست هر ساعتی که بخواهم، بتوانم شما را ملاقات کنم و خدمت شما برسم،« ویجی ء الرجل من اصحابنا فیسالنی، ولیس عندی کل ما یسالنی عنه؟ » در حالی که گاه مردی از اصحاب ما می آید و در مورد مساله ای سؤال می کند و من پاسخ تمام سؤالات او را نمی دانم. (در این مواقع چه باید بکنم؟) امام(ع) فرمودند: « ما یمنعک من محمد بن مسلم الثقفی؟ » چه چیزی ترا از (رفتن نزد) محمد بن مسلم ثقفی (و سؤال کردن از او) باز می دارد؟ « فانه سمع من ابی وکان عنده وجیها» چرا که او (احادیث فراوانی) از پدرم شنیده است و نزد پدرم معتبر بوده است.(3)

به سراغ زکریای قمی بروید:
در روایت دیگری داریم که علی بن مسیب همدانی که از اصحاب و یاران شناخته شده امام رضا(ع) و فردی مورد اطمینان و اعتماد راوی شناسان تیزبین است. او درباره استادش - زکریای اشعری- و چگونگی ارتباطش با زکریا داستان زیر را نقل کرده است: روزی به خدمت حضرت علی بن موسی الرضا(ع)، رفتم و عرض کردم; راه دور است و به علت دوری مسافت نمی توانم همیشه به حضورتان برسم و مسائل دینی خود را از شما دریافت کنم. بنابراین مسائل فقهی و مبانی اعتقادی و دینی خود را از چه کسی سؤال کنم؟ امام رضا(ع) در جواب فرمود: «من زکریابن آدم القمی، المامون علی الدین والدنیا» (4). این فرمایش پر ارج یکی از بهترین اسناد افتخار و عظمت ستاره تابناک اشعریان است امام رضا(ع) در این کلام ارزشمند، وکیل امین خویش را به بهترین شیوه ستوده و نه تنها در امور مذهبی و دینی، بلکه در مسائل دنیوی و اجتماعی مردمان آن عصر، به وی درجه و اعتباری ویژه بخشیده است،. علی بن مسیب همدانی در ادامه داستانش می افزاید: پس از آنکه از خدمت امام رضا(ع) برگشتم، به قم رفته، در سرای بی ریای زکریا حاضرشده و راهنماییهای لازم را از او فراگرفتم. در روایات داریم که سید خراسانی جوانمردی از بنی هاشم و از نسل پیامبر خدا (ص) است و از خراسان حرکت و جنبش خود را آغاز می کند. او همان کسی است که پیش از سپاه سفیانی و قتل و غارت آنها وارد کوفه می شود و همزمان با ورود او یمانی نیز از یمن به وی می پیوندد و سپاه سفیانی را در خارج کوفه از بین می برند و بعد از آن امر را به امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ تسلیم می کند و با او بیعت می کند.

آیاتی که درمورد ملت ایران پیشگویی کرده اند:
ما هم در قرآن آیاتی راجع به ملت ایران وهم روایاتی درمورد حضرت امام خمینی(ره) داریم وهمچنین روایاتی داریم که درمورد مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی)است که بعضی از آنها را خدمت شما عرض می کنم .
یکی ازآیاتی که راجع به ملت ایران آمده است این است : "وَآخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ "(5) و (نيز بر جماعتهايى) ديگر از ايشان كه هنوز به آنها نپيوسته‏اند. برخى از اصحاب از پیامبر پرسيدند: اینها چه کسانی هستند که حضرت دست مبارك را بر شانه «سلمان» نهاد و فرمود:اینها همشهریان سلمان هستند واین آیات زمانی نازل شد که ایرانی ها هنوزمسلمان نشده بودند وهمین طور درپایان سوره حضرت محمد(ص)آمده است: " وَإِن تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ "(6) و اگر روی برتابيد ، به جای شما مردمی ديگر آرد که هرگز همسان شما نباشند. عربها به چه چیزی پشت کردند؟ آنها هم نماز می خواندند روزه می گرفتندولی به امامت وولایت امیرالمومنین(ع)پشت کردند واز رسول خدا(ص) سوال کردندکه آن قوم جایگزین چه کسانی هستند؟ پیامبرخدا(ص) دست برشانه سلمان زدند وفرمودند: " هذا و قومه ..."سلمان وهمشریان اوهستند، کلمه "قوماً"یکی ازمصادیق ملت ایران هستند . در ادامه پیامبر (ص) فرمود: به آن قدرت بى‏كرانى كه جانم به دست اوست سوگند كه اگر ايمان به ستاره «ثريا» گره خورده باشد، گروهى از مردم ايران زمين به آن دست خواهند يافت. آیات دیگری هم در این مورد داریم. مانند این آیه که خداوند می فرماید: " يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ " ای کسانی که ايمان آورده ايد ، هر که از شما از دينش بازگردد چه باک ، "فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ " به زودی خدا مردمی را بياورد که دوستشان بدارد و دوستش بدارند "أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ" در برابر مؤمنان فروتنند " أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ " و در برابر کافران سرکش ، "يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ "، در راه خدا جهاد می کنند "وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ " واز ملامت هيچ ملامتگری نمی هراسند "ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء " اين فضل خداست که به هر کس که خواهدارزانی دارد ، "وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ " و خداوند بخشاينده و داناست . (7) هنگامی که این آیه نازل شد، باز هم پیامبر(ص) فرمودند که اینها سلمان و همشهریهای سلمان هستند .مجموعه این آیات از آینده بسیار درخشان ملت ایران خبر می دهند .درمورد شخص ِحضرت امام (ره) هم روایت داریم که " رجلٌ مِن قم يدعو الناس الي الحقِّ" مردي از قم، مردم را به سوي حق دعوت مي‌كند. ،" يجتمع معه قومٌ كُزبُر‌الحديد" جماعتي همانند پاره‌هاي آهن گرد او جمع مي‌شوند " لا تزلهم‌الرياحُ‌ العواصف " كه طوفان‌هاي سهمگين آنان را به‌لرزه درنمي‌آورد، "و لا يملّون مِنَ‌الحرب " از جنگ نمي‌هراسند "و لا يجبُنون" و ترسي به دل راه نمي‌دهند، " و علي الله يتوكلون" بر خدا توكل دارند "والعاقبه للمُتَّقينَ"؛و سرانجام، پيروزي با پارسايان است.(8) دقت درکلمات خیلی چیزها به انسان یادمی دهد. درابتدای روایت می گوید: " يجتمع معه "همه همراهی می کنندودرآخرروایت هم داریم "والعاقبة للمتقین"کسانی تا آخرمی مانند که باتقواباشند ،پس معلوم می شود اززمان این حرکت وپیروزی ،یک ریزشهایی هم است آنهایی که دیندار نیستند در بین راه هرچرخی که این نهضت می زند،یک عده به برون پَرت می شوند،اما عاقبت پیروزی می شوند.

به خودتان ببالید که ایرانی وشیعه امیرالمومنین هستید:
ویک روایت بسیارجالب هم از رسول خدا(ص) است که خدمتتان عرض می کنم؛ مرحوم مجلسی نقل می کنند که : " أَقْبَلَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ وَ الزُّبَيْرُ وَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ جَلَسُوا بِفِنَاءِ رَسُولِ اللَّهِ ص " ابو بكر و عمر و زبير و عبد الرحمن بن عوف در صحن خانه حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم نشسته بودند " فَخَرَجَ إِلَيْهِمُ النَّبِيُّ ص " حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم هم (از حجره خويش) بيرون آمد "فَجَلَسَ إِلَيْهِمْ‏ " و در جمع آنها نشست، " فَانْقَطَعَ شِسْعُهُ فَرَمَى بِنَعْلِهِ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع " ناگاه بند كفش آن جناب كنده شد حضرت كفش خود را به على بن ابى طالب عليه السّلام داد تا اصلاح كند "ثُمَّ قَالَ "و فرمود: (به خودتان ببالید که ایرانی هستید و شیعه امیرالمؤمنین(ع) هستید ، به این روایت به دقت و با تمام وجود گوش بدهید) " إِنَّ عَنْ يَمِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْ عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ" همانا از جانب راست خداوند عزّ و جل يا از جانب راست عرش، "قَوْماً مِنَّا" مردمى از ما (قومی از ما، سلمان منا سلمان از ما اهل بیت است) " عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ " بر كرسى‏هائى از نور هستند "وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ " كه صورتهاشان از نور "وَ ثِيَابُهُمْ مِنْ نُورٍ " و لباسهايشان از نور، "تَغْشَى وُجُوهُهُمْ أَبْصَارَ النَّاظِرِينَ دُونَهُمْ " نور آنها چشمهاى بينندگان از غير آنها را پر كند، "قَالَ أَبُو بَكْرٍ" ابو بكر گفت " مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ " آنها چه كسانى هستند يا رسول اللَّه؟ "فَسَكَتَ" حضرت سكوت فرمود " فَقَالَ الزُّبَيْرُ " زبير پرسيد "مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ" يا رسول اللَّه آنها كيانند؟ " فَسَكَتَ " سكوت فرمود "فَقَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ " عبد الرّحمن پرسيد "مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ " يا رسول اللَّه آنها كيانند؟ " فَسَكَتَ " باز چيزى نفرمود، "فَقَالَ عَلِيٌّ ع" تا حضرت على عليه السّلام سؤال كرد، "مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ " يا رسول اللَّه آنها كيانند؟ " فَقَالَ هُمْ قَوْمٌ تَحَابُّوا بِرَوْحِ اللَّهِ " فرمود آنها كسانى هستندكه به واسطه روح الله با هم دوستى كنند "عَلَى غَيْرِ أَنْسَابٍ وَ لَا أَمْوَالٍ " و دوستيشان بر پايه نژاد و مال نيست، " أُولَئِكَ شِيعَتُكَ " يا على آنها شيعيان تو هستند "وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ يَا عَلِيُ‏ " و تو امام آنهايي.(9) اینجا سرّ سکوت پیامبر(ص) مشخص می شود، حضرت(ص) می خواهد عظمت شیعیان امیرالمؤمنین را در این کلام مشخص کنند.

پرچم این قوم را همراهی کنید:
این روایات هم از اهل سنت درمورد ملت ایران است که سنن از ابو داوود ذکرشده است که ولو اینکه روی برف سینه خیز بروید ،پرچم این قوم را همراهی کنید چون پرچم آنهاحق است ودرادامه روایت می فرمایند:صاحب این پرچم پرچم را نمی دهد،مگربه دست صاحب پرچم.

خداوند برای مااهل بیت آخرت را بردنیاترجیح داده است:
یک روایت دیگر داریم که عبد الله بن مسعود نقل می کند که روزی خدمت پیامبر در جمعی نشسته بودیم وایشان خیلی خوشحال وبشاش با ما برخورد میکردند که ما تا به حال پیامبر را چنان ندیده بودیم در همین حین حسن (ع) وحسین (ع )از کنار ما گذشتند وآنها را صدا کردند و درآغوش گرفتند؛ یک دفعه حال پیامبر (ص) دگرگون شدند وبسیار ناراحت گشتند وما علت آن را از ایشان پرسیدیم ، ایشان فرمودند: خداوند برای ما اهل بیت (ع) آخرت را بر دنیا ترجیح داده وبه زودی بعد ازمن اهل بیتم آواره می شوند وهیچ پناهگاه ومأمنی پیدا نمی کنند وتا این که پرچمهایی از مشرق به اهتزاز در آیند که حق را می طلبند اما حکومت وقت به آنها اعتنایی نکند وآنان به خواسته های خود پافشاری کنند وحکومت نپذیرد تا این که دست به مبارزه زنند وهرگاه شما یا فرزندانتان آن موقع را درک کردید به پیشوایی که از اهل بیت من است(یعنی سید واز نسل من است)بپیوندید آنان پیروز شوند وآنان پرچم های هدایتند و آن را به دست مردی از اهل بیت من که هم نام من است می سپارند وزمین را پراز عدل وداد می کند(10)

تداعی فرمایش پیامبربرای عالِم تونسی:
یک روایت از اهل سنت است که در سالگرد 22 بهمن تعدادی از علمای اهل سنت به ایران دعوت شده بودند از جمله بسیاری از علمای تونس که به تهران آمدند و اینها از بیرون هتل آمدند تا به مراسم بروند که یکی از علمای بزرگ تونس به زمین می خورد و زمانی که زمین می خورد برف هم آمده بود وهنگامی که می خواستند ایشان را بلند کنند گفت: صبر کنید تا من برف را لمس کنم از پیامبر‏(صلي الله عليه وآله) به مارسیده بود که پیامبر‏(صلي الله عليه وآله) فرموده بودند:مردم مشرق قیام می کنند که پرچم آنها حق است وبه آنها بپیوندید و ما گمان کردیم که مردم مدینه قیام می کنند و می گفتیم مدینه که برف نمی آید ولی امروز که به ایران اسلامی آمده ایم حرف پیامبر(ص) برای من تداعی شد واجازه بدهید تا برف را لمس کنم و معمولاً از مشرق زمین به ملت ایران تعبیر شده است وصاحب این پرچم حق است که این در باب عظمت ملت ایران است.

روایت شهیدسیدعباس موسوی درمورد امام ومقام معظم رهبری:
در اوایل رهبری آیت الله خامنه ای، آیت الله شهید سیدعباس موسوی (دبیرکل سابق حزب الله لبنان)برای دیدار با رهبری و عرض تسلیت به پسر امام(مرحوم حجت الاسلام احمدآقا خمینی) به ایران می آیندو بعد با سیداحمد آقا ملاقات می کند و به ایشان تسلیت میگ ویند و بعد یک روایت به ایشان می گوید که مضمونش این است که پیغمبر اسلام (ص) به علی (ع) می فرمایند که در آخرالزمان یکی از فرزندان من که همنام پیامبر بنی اسرائیل است بنام روح الله به حق قیام می کند و ظالم از کشورش بیرون میکند و حکومت تشکیل میدهد و بعد از او فرزند دیگر من از اهل خراسان که همنام علی است صاحب حکومت می شود و در دست راستش خللی وارد میشود و پرچم را به صاحب امر می دهد،تا سید عباس این روایت را به سیداحمدآقا گفت؛سیداحمدآقا گفت: حالا شما این را گفتید. منم یک چیز به شما بگویم که وقتی روز ششم تیر آقای خامنه ای ترور شد. به من گفتند که این خبر را به امام بدهید. من ترسیدم که خبر را بگویم برای قلب امام مشکلی پیش بیاید لذا نگفتم. باز بعد از مدتی با ترس رفتم پیش امام. تا امام مرا دید فرمود: فکر میکنید که من خبر ندارم چه اتفاقی افتاده است. بعد امام به من فرمود که دست راست آقای خامنه ای چی شد؟ منم گفتم که دست راست ایشان دیگر کار نمیکند و عصب دستشان از کار افتاده است ؛بعد از اینکه این حرف را زدم ناگهان دیدم امام رو به قبله ایستاد و سه بار فرمود: الحمدلله؛ من تعجب کردم که چرا امام این را گفت و اظهار ناراحتی یا چیزی نگفتند و من این ماجرا را نمیدانستم تا موقعی که حدیثی که شما گفتید خواندم و فهمیدم که منظور امام چی بود.

بنابراین انقلاب اسلامی ما ازتمام انقلابها بالاتر و والاتراست ،چون ادامه دهنده راه رسول خدا(ص) وادامه دهنده راه سیدالشهداء وتمام شهداءاست وزمینه سازظهور حضرت صاحب الامر(عج)است.ان شاء الله که محبت ما نسبت به مقام معظم رهبری روزبه روز بیشترشود .

خدایاچنان کن سرانجام کار*توخشنودباشی ومارستگار