سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

مهمترین عامل تباهی ودوری انسان از خداوند

ارسال شده توسط: عرببازدید شده: 384 مرتبه
دسته: سخنرانیتاریخ: 1393.12.25
 
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی در جلسه بحث نهج البلاغه مسجد الزهرا(س)93/12/16

http://yascms.ir/emam/gozaresh/a1002.jpg


الحمدلله والصلوة والسلام علی رسول الله وعلی آله آل الله
السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)، السلام علیک یا فاطمة الزهرا(س) سیدة النساء العالمین.

خیرمقدم عرض می کنم خدمت همه بزرگواران، دوستداران قرآن ونهج البلاغه، صمیمانه تقدیر وتشکر می کنم از حضرت حجت الاسلام والمسلمین تهامی وهمینطور از برادران عزیز هیأت نهج البلاغه جناب آقای آبادیان که هر هفته پیگیر برگزاری جلسات نهج البلاغه هستندتقدیر وتشکر می کنم.

دراین جلسه درخدمت شما هستیم تابیانات حضرت امیرالمومنین(ع) را مرور کنیم مهمترین درد وگرفتاری انسان ومهمترین عامل دوری انسان از خدا ومهمترین عامل تباهی را حضرت دراین فراز مطرح می کنند که عبارت عربی آن را می خوانم وبعد درمورد آن توضیح می دهیم.

حالت بین خوف ورجا انسانهای مومن:

در ادامه معرفی انسانهای مؤمن و متقی در خطبه متقین (معروف به خطبه همام) نهج البلاغه به اینجا رسیدیم که آقا امیرالمومنین(ع) می فرمایند: فرد مُتقی کسی است که « یَبیتُ حَذِراً» شب را به سر مى برد با خوف « وَ یُصْبِحُ فَرِحاً» و روز مى نماید دلشاد : «حَذِراً لِما حُذِّرَ مِنَ لْغَفْلَةِ» خوف از غفلتى که او را از آن برحذر داشته اند «وَ فَرِحاً بِما اَصابَ مِنَ الْفَضْلِ وَالرَّحْمَةِ» و دلشاد از فضل و رحمت حق که به دست آورده است. یکی از حالاتی که انسان مومن باید داشته باشد این است که باید حالت بین خوف و رجا داشته باشد یعنی ترس از گناه وبد عاقبت شدن واز طرفی هم امید به فضل وعنایت خدا داشته باشد حالا وزن اینها چه اندازه باید باشد، حضرت آیت الله جوادی آملی فرمودند: در دوران جوانی باید خوف بیشتر باشد، ودر دوران سن بالا باید رجا وامید انسان به فضل خدا بیشترباشد،حالا امیرالمومنین(ع) به لازمه این دو در این فراز فرمودند: یکی از حالات انسان باتقوا ترس است لازمه خوف ،ترس است یعنی حضرت نگفته اند بین خوف ورجا بلکه فرمودند: بین ترس ولازمه رجا وامید این است که انسان به فضل خدا خوشحال باشد ودرمورد لازمه هر دومورد دراین فراز صحبت کرده اند یکی اینکه مومن بین ترس وخوشحالی است ، شب وروز انسانهای باتقوا رامی فرمایند:« یَبیتُ حَذِراً » شب را درخانه با ترس می خوابد حالا ترس از چه چیزی؟این مهم است که حضرت مهمترین درد انسانیت را دراین فراز تبیین می کنند .« وَ یُصْبِحُ فَرِحاً » وروز خود را شروع می کند با خوشحالی حالا چرا انسان مومن باید با ترس بخوابد ؟می فرمایند:« حَذِراً لِما حُذِّرَ مِنَ لْغَفْلَةِ » چون از چیزی که می ترسد این است که غافل شود ، انسان مومن شب که سر را روی بالین می گذارد با ترس می خوابد ، ترس از غفلت دارد و چرا روز را باخوشحالی شروع می کند؟ « وَ فَرِحاً بِما اَصابَ مِنَ الْفَضْلِ وَالرَّحْمَةِ »می فرماید: « برای این که رحمت خدا شامل حال اوشده است پس متقین که شب می خوابند ترس از غفلت از ذکر خدا دارند.

مهمترین عامل بدبختی انسان:

مهمترین عامل بدبختی انسان این است که انسان از مبدأ آفرینش غافلش شود، طبق آیات و روایات در روز قیامت بر زبان هایی که در دنیا قدرت تکلم داشته اند ، مهر زده می شود و نمی توانند حرف بزنند ، اما در عوض در آخرت به تمام اعضای بدن که در دنیا نمی توانستند حرف بزنند ، قدرت تکلّم داده می شود.(1) و همچنین داریم :«وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَینا»(2) وقتی انسان می‌بیند که اعضا و جوارح او، از جمله پوست بدن او علیه او شهادت می‌دهند، با ناراحتی به اعضای خود می‌گوید: چرا علیه من شهادت می‌دهید؟ آنها نیز یک جواب منطقی و عالی می‌دهند و می‌گویند: «قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذی أَنْطَقَ کلَّ شَی‏ءٍ»(2) خداوند که قدرت سخن گفتن به همه موجودات داده است، به ما نیزفرمان داده که سخن بگوییم. گرچه ما نیز می‌سوزیم، ولی چون خداوند فرمان داده است، اطاعت می‌کنیم.در آیه دیگری خدای تبارک وتعالی می فرماید: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي» و هر كه از ياد من روى بگرداند « فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا » بى‏ترديد زندگى سختى خواهد داشت «وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى » و روز رستاخيز نابينا محشورش مى‏كنيم (3) «قَالَ » مى‏گويد: « رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنتُ بَصِي» (4) پروردگارا چرا مرا نابينا محشور كردى با آنكه بينا بودم؟ «قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا » خداوند گوید: آری! نشانه های ما آمد و تو آن را فراموش کردی. «وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَى» این چنین امروز فراموش می شوی. (5) این درد غفلت است وبدترین دردکه یک انسان گرفتارآن می شود این است که از ذکر خدا غفلت پیداکند، ذکر این نیست که تسبیح دست بگیرد وذکر بگوید بلکه از یاد آفریدگار خودش غافل شود که او را بوجود آورده است وهستی او به هستی خداوند بستگی دارد، نَفَس کشیدن وحقیقت او به حقیقت خدا بستگی داردکه اورا فراموش می کند .انسان مؤمن شب که می خوابد از این ترس دارد که مبادا من درزندگی دچار غفلت شوم واز یاد حق غافل بمانم ،نماز که می خوانیم با وَرَع نماز بخوانیم وذکر که می گوییم با خشوع تمام بگوییم ، یاد خدا غفلت را از انسان دور می کند اینکه که گفته اند نماز بخوانید به خاطر چیست؟ برای این است که انسان به یاد خدا باشد وبا شوق ذکر خداوند را بگوییم تا این حقیقت وجود خداوند برای ما زنده شود .چرا مؤمن می ترسد؟چون آیات وروایات قرآن او را از غفلت ترسانده اند ، خوب اگرخوشحال است برای چه خوشحال است؟ ازلطف وعنایت خدا ومحمدوآل محمد(ص) خوشحال است.

حرکات دل ازبیان امام صادق(ع):

روایتی داریم منسوب به امام ششم امام صادق(ع) که می‌فرماید: « إِعْرابُ الْقُلُوبِ عَلی أَرْبَعَةِ أَنْواعٍ » : حرکات دل‌ها چهار نوع است: « رَفْعٍ وَ فَتْحٍ وَ خَفْضٍ وَ وَقْفٍ» رفع و فتح و جرّ و وقف. « فَرَفْعُ الْقَلْبِ فی ذِکْرِ اللَّهِ » رفع دل یاد خداست «وَ فَتْحُ الْقَلْبِ فی الرِّضا عَنِ اللَّهِ» فتح دل خشنودی از خداست « وَ خَفْضُ الْقَلْبِ فی الْاشْتِغالِ به غیرِ اللَّهِ» جرّ دل پرداختن به غیر خداست « وَ وَقْفُ الْقَلْبِ فِی الغَفْلَةِ عَنِ اللَّهِ » و وقف دل غفلت از خداست.(6) مثلاً کشاورز است وهدفش این است که کشاورزی و برداشت کند تا هم خودش بخورد وهم خانواده اش وهم اینکه به کشور اسلامی خدمت کند وهم گِرِهی ازمومن برداردکه اینها اشتغال به غیرخدا نیست بلکه اشتغال به کار خداست ،تجارت می کند تا گِرِه از کار مردم باز کند وخدمت کند و به کارش رنگ خدایی می دهد که این ارزش دارد .

همه کارهای مومن برای خدا:

نقل می کنند که یک نفر پدرش از دنیا رفته بود واورا درخواب دید که پدرش حالش بد است وبعد به نزد یکی ازعلما آمد وگفت:من خواب پدرم رادیدم که حالش بد بودشما یک فکری به حال من بکنید و گفت:من دستشویی که می روم ثواب آن را به پدرت هدیه می کنم که این خیلی ناراحت شده بود وگفته بود که یعنی چه توهمه حالات را رها کرده ای وبه دستشویی که می روی پدرم را هدیه می کنی ؟گفته بود من همه کارهایم برای خداست حالا اگرمی خواهی انجام دهم وبعد ازیک مدتی خواب دید که حالش خوب شده است ، پس یک مومن وخداشناس همه کارهایش برای خداست روزقیامت که می گویند یک عده ای اصحاب یمین ویک عده ای اصحاب یسارهستند،روز قیامت مومن دست چپش هم دست راستش است وفرقی نمی کند، انسان اگرخدایی شد تمام کارهایش رنگ خدایی می گیرد واین اشتغال به غیرخدا نیست چه زمانی روح پایین می آید وقتی که کار رنگ غیر خدایی بگیرد .

چه وقت وقف قلب متوقف می شود:

یکی از حالات قلب وقف قلب است چه وقت قلب متوقف می شود؟ می فرمایند:« وَ وَقْفُ الْقَلْبِ فِی الغَفْلَةِ عَنِ اللَّهِ » قلب وقتی متوقف می شود که انسان ازخدا غافل می شوداگر غافل شد قلب بسته می شود ومحجوب می شود وقساوت هم قلب را می گیرد ، اگر قساوت قلب را گرفت واگر قلبی حالت وقف پیداکرد ومتوقف شد یعنی تمام فضای قلب سیاه شده است.

نشانه های رفع قلب:

در ادامه حدیث حضرت می فرماید: نشانه‌ی رفع قلب سه چیز است: « وجود الموافقة، وفقد المخالفة، ودوام الشوق » وجود موافقت (یعنی در تمامی موافقت‌های درونی و برونی‌اش برای خود، خواهشی جُز خواستِ خدا ندارد) و نبودن هیچ مخالفتی و دوام الشوق (هیچ‌گاه شوقی به غیر خدا ندارد).

علامتهای فتح قلب:


علامت فتح سه چیز است: « التوکل والصدق والیقین» توکل بر خدا و راست بودن با خدا و یقین به حضرتش. و علامات خفض سه چیز است « العجب والریاء والحرص» خودبینی، ریا و حرص وعلامات وقف قلب نیز سه چیز است:« زوال حلاوة الطاعة» شیرینی طاعت خدا از بین رفته یعنی از عبادت و کار خیر لذت نمی برد « وعدم مرارة المعصیة» و گناه نیز برایش تلخی ندارد بلکه شیرین هم هست، شیرین است این فرد قلبش سیاه شده است واین انسان مریض است چون فرد مریض از غذای خود لذت نمی برد واشتهایش نامیزان شده است ونه تنها ازگناه ناراحت نیست بلکه لذت هم می برد واین قلب دچارغفلت شده است «والتباس العلم الحلال بالحرام» و علم حلال و حرام برایش مشتبه گشته است و آن را تشخیص نمی دهد(6) اگرخدای نکرده کسی اینگونه شد این فردغافل است. این که امیرالمومنین می فرماید: انسانهای باتقوا شب را که می خوابند می ترسند از اینکه مبادا به بیماری غفلت دچارشوند که اگر به بیماری غفلت دچار شد ، دیگر حضرت عیسی هم نمی تواند اورا زنده کندوحتی پیامبرخداهم نمی تواند اورا زنده کند واین بدترین بیماری است واینکه خدمتتان عرض کردم که با وَرَع نماز بخوانید وعبادت خدا را بکنید تا اینکه درمدت عمر انسان دچار این بیماری غفلت نشود برای این است. این فرازی بود ازکلام امیرالمومنین (ع) .

عوامل غفلت انسانها:

حالا چه عواملی باعث غفلت می شود؟یکی از عواملی که باعث غفلت می شود مال است که می گویند مستی مال از مستی شراب بیشتر است ، مستی شراب یک شب است ، ولی مستی مال یک عمر است. به روایتی در این مورد توجه کنید: يكى از انصار به نام "ثعلبة بن حاطب" مرد فقيرى بود و مرتب به مسجد پيامبر (صلي الله عليه و آله) مى‏آمد اصرار داشت كه پيامبر (صلي الله عليه و آله) دعا كند تا خداوند مال فراوانى به او بدهد!، پيامبر به او فرمود: "قليلُ تُؤدى شُكرُهُ خَيرِ مِن كَثيرِ لا تَطيقُهُ‏"، مقدار كمى كه حقش را بتوانى ادا كنى، بهتر از مقدار زيادى است كه توانايى اداي حقش را نداشته باشى. آيا بهتر نيست كه تو به پيامبر خدا تاسّى ‏جويى و به زندگى ساده‏اى بسازى؟ ولى ثعلبه دست‏بردار نبود، و سرانجام به پيامبر (صلي الله عليه و آله) عرض كرد به خدايى كه ترا به حق فرستاده سوگند ياد مى‏ كنم، اگر خداوند ثروتى به من عنايت كند تمام حقوق آن را مى‏پردازم. پيامبر (صلي الله عليه و آله) براى او دعا كرد. چيزى نگذشت كه پسر عموى ثروتمندى داشت از دنيا رفت و ثروت سرشارى به او رسيد، و گوسفندى خريد و با زاد و ولد آن چنان زياد شدند كه نگهدارى آنها در مدينه ممكن نبود، ناچار به آباديهاى اطراف مدينه روى آورد و آن چنان مشغول و سر گرم زندگى مادى شد كه در جماعت و حتى نماز جمعه نيز شركت نمى‏كرد. پس از مدتى پيامبر (صلي الله عليه و آله) مامور جمع‏آورى زكات را نزد او فرستاد، تا زكات اموال او را بگيرد، ولى اين مرد كم ظرفيت و تازه به نوا رسيده و بخيل، از پرداخت حق الهى خوددارى كرد، نه تنها خوددارى كرد، بلكه به اصل تشريع اين حكم نيز اعتراض نمود و گفت: اين حكم برادر" جزيه" است يعنى ما مسلمان شده‏ايم كه از پرداخت جزيه معاف باشيم و با پرداخت زكات، چه فرقى ميان ما و غير مسلمانان باقى مى‏ماند؟! دنيا پرستى اجازه بيان حقيقت و اظهار حق به او نمي داد، بهر حال هنگامى كه پيامبر (صلي الله عليه و آله) سخن او را شنيدند، فرمودند: واى بر ثعلبه اى واى بر ثعلبه"! و در اين هنگام این آیات نازل شد: « اگر خدا از كَرَمِ خود به ما مالي عنايت كند، حتماً صدقه و زكات داده، از نيكوكاران خواهيم شد، ولي همين كه از لطف خويش به ايشان عطا كرد، بخل ورزيدند و از دين خارج شدند. براي اين پيمان شكني و دروغ گويي، نفاق در دل آنان تا روز قيامت جايگزين شد.(7) ثعلبه نتوانست از عهده آزمايش برآيد و دنيا را با بدبختي ترك كرد.(8) این را می گویند مست مال ، وقتی که خدا مالی را به انسان می دهد باید خمس مال را پرداخت کند وگِرِه گشا باشد واجازه ندهد که مال باعث غفلت او شود وازمال به نفع پیشرفت ومعنویت ودینداری خود استفاده کند،

مقام، عامل دیگر غفلت :

دومین عامل غفلت مقام است، چه بسا پست ومقام انسان را غافل می کند ، فرعون در ميان مردمش ندا داد که : « يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ » ای قوم من ، آيا پادشاهی مصر «وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِن تَحْتِي » و اين ، جويباران که از زير پای من جاری هستند از آنِ من نيستند ؟ «أَفَلَا تُبْصِرُونَ» آيا نمی بينيد؟ اینها همه متعلق به من است چه کسی می گوید اینها ازآن ِ خداست ؟ « لَمَّا آسَفُونَا انتَقَمْنَا مِنْهُمْ» و چون ما را به خشم آوردند از آنها انتقام گرفتيم « فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ » و همگى‏شان را غرق كرديم (9) فرعون هم در‌‌ همان حالتی که داشت غرق می‌شد، وقتی دید که همه غرق شدند و دیگر راه نجاتی ندارد گفت: « آمَنتُ بِرَبِّ مُوسی » من‌ به‌خداي‌ موسي‌ ايمان‌ آوردم‌ و خدايي‌ جز خداي‌بني‌ اسرائيل‌ نيست‌ ولی دیگر دیر شده بود و فایده ای برای او نداشت. که این را مستی مقام می گوید .

استفاده از نیروی جوانی:

سومین عامل غفلت انسانها استفاده از نیروی جوانی است که این هم غفلت است، عِلم هم ممکن است باعث غفلت شود اگر یادتان باشد شیخ علی تهرانی یک کتاب اخلاقی را نوشته بود ولی یک زمانی فرارکرد وبه نزد صدام رفت وازهمان جا علیه امام سخنرانی می کرد،افراددیگری هم بودند که چه وضعیتی پیدا کردند، دوست بَد هم باعث غفلت است.

عوامل بیداری انسانها:

عواملی که باعث بیداری می شوند: یکی حوادثی است که در زندگی برای انسان پیش می آید تا انسان را بیدارمی کند وخدای تبارک وتعالی می فرماید: « فَاخَذناهُم باِلبَأساءِ وَ الضَرّاءِ لَعلهُم یضَّرَّعون» (10) آنان را با رنج ها و گرفتاری ها روبرو کردیم تا تضرع کنند،تضرع به معنای اظهار ذلت با طلب حاجت است (11) به عبارت دیگر آشکار نمودن عبودیت است. مطالعه تاریخ وسر گدشت گذشتگان هم موثر است. این همه افراد پولدار کجا رفتند؟ آنهایی که این همه ظلم می کردند چه شدند؟ مطالعه تاریخ گذشته انسان را بیدارمی کند ، تفکردرباره مرگ هم یک عامل بیدارکننده است .

خدایا بحق محمدوآل محمد آنچه را که گفتیم وشنیدیم محض رضای خودت قراربده.


پی نوشت:

1- الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ / امروز بر دهانهايشان مهر می نهيم و دستهايشان با ما سخن خواهند گفت وپاهايشان شهادت خواهند داد که چه می کرده اند/ سوره یس،آیه 65

2-سوره فصلت ،آیه 21

3-سوره طه،آیه 124

4- سوره طه،آیه 125

5- سوره طه،آیه 126

6- بحار الأنوار: 67/ 55، باب 44، حدیث 25؛ مستدرک الوسائل: 12/ 169، باب 101، حدیث 13799.

7- سوره التوبه،آیات 75 تا 77

8- بحارالانوار، ج 22ا، ص 40

9- سوره الزخرف، آیه 51 و52

10- سوره انعام، آیه 24

11- کافی، ج 2 ،ص 257


http://yascms.ir/emam/gozaresh/b421.jpg

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.