آثار بد حجابي
ارسال شده توسط: مدیر | بازدید شده: 726 مرتبه |
دسته: بانوان | تاریخ: 1388.11.04 |
  |
آثار بد حجابي
آثار سوء بدحجابى
ط. نکويي ريزي
بدحجابى داراى آثار گوناگون دنيوى و اخروى است كه در اين جا به برخى از آنها اشاره مىشود.
آثار دنيوى بدحجابى
نتايج و آثارى كه در دنيا به دنبال بدحجابى مىآيد شامل آثار فردى، اجتماعى، خانوادگى است كه در اين بحث به آن پرداخته مىشود.
1. آثار فردى
الف( اختلالات روانى
يكى از پيامدهاى سوء و ناگوار بدحجابى و ابتذال در پوشش، ايجاد اختلالات روانى در فرد مىباشد، بعضى از زنان بر اساس نياز ذاتى و فطرى خود براى جلب رضايت محيط به خودآرائى و جلوهگرى پرداخته، فكر و انديشه خود را خواسته يا ناخواسته در بعد تمايلات و تخيلات پوچ، محدود مىكنند. پوشش ناقص زن در جامعه فشارهاى جبرانناپذيرى بر روان، اعصاب و شخصيت او وارد مىسازد چرا كه او در اين حالت خود را در معرض پاسخ گوئى به تهاجم نظرها و افكار مختلف مىبيند و از محقق ساختن شخصيت خود عاجز مىماند، در اين صورت يا به سوى بىتفاوتى و بى قيدى كشيده مىشود و يا به تخيلات و اعمال نامناسب دست مىزند، كه در هر دو صورت خود و اطرافيانش را از نظر روانى، عقلانى و فرهنگى در معرض سقوط قرار مىدهد.
استاد شهيد مرتضى مطهرى در اين زمينه مىنويسد »روح بشر فوق العاده تحريكپذير است، اشتباه است كه گمان مىكنيم تحريك پذيرى روح بشر محدود به حد خاصى است و از آن پس آرام مىگيرد، همانطور كه بشر در ناحيه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملك جاه و مقام سير نمىشود و اشباع نمىگردد، در امور جنسى نيز چنين است. هيچ مردى از تصاحب زيبا رويان، و هيچ زنى از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هيچ دلى از هوس سير نمىشود. از طرفى تقاضاى نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنى است و هميشه مقرون است با نوعى احساس محروميت و دست نيافتن به آرزوها كه به نوبهى خود منجر به اختلالات روحى و بيمارىهاى روانى مىگردد. چرا در دنياى غرب اين همه بيمارىهاى روانى زياد شده است؟ علتش آزادى اخلاقى جنسى و تحريكات فراوان سكسى است كه به وسيله جرايد و مجلات و سينماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمى و غيررسمى انجام مىشود(41)»
بدحجابى زن در جامعه سبب نقش بازى كردن او در اسلوبها و مدلهاى گوناگون مىشود، اين اعمال او را به صورت موجودى بى اختيار و بى اراده به هر طرف مىكشد و ديگر بر زندگيش تسلط آگاهانه نخواهد داشت، در زندگى و اعمال خود، نظر ديگران را ترجيح مىدهد؛ كه براى جلوگيرى از اين امور منفى، حجاب بهترين درمان مىباشد(42).
ب( افت تحصيلى و آموزشى
يكى ديگر از پيامدهاى سوء بد حجابى و يكى از نمونههاى بارز ركود فعاليتها، افت تحصيلى و آموزشى در ميان دانشآموزان و دانشجويان دختر و پسر است؛ بدحجابى مشغوليت فكرى دختران محصل را بيشتر مىكند، آنان را به سوى شناخت مدلهاى گوناگون، آرايش موى سر و تقليد از مدهاى متنوع سوق مىدهد، آنان وقت زيادى از فرصتهاى مطالعه را مصروف آرايشها و آراستگىهاى سرو صورت و لباس مىنمايند، مقدار زيادى از وقت آنان نيز به سخن گفتن درباره اين گونه امور و طريقه دسترسى به لوازم آرايش مىگذرد و به جاى پرداختن به مباحث درسى به نوع آرايش مو و... مىپردازند.
از سويى ديگر پسران دانشجو كه دوران بحران جنسى را سپرى مىكنند، ممكن است به اشتياق ديدن روى چنان دخترى درس و مطالعه را رها كرده و ساعتها پس از ديدار در انديشه فرو روند؛ چه زيان بار و خطرناك است آنگاه كه ديدار، مكاتبهها و دوستىها را نيز در پى داشته باشد.
به راستى اگر پسر و دختر در محيط جداگانهاى تحصيل كنند و يا فرضاً اگر در يك محيط درس مىخوانند، دختران بدن و موى خود را بپوشانند، هيچگونه آرايشى نداشته باشند و از پوشيدن لباسهاى تحريك كننده اجتناب نمايند؛ بهتر درس مىخوانند، فكر مىكنند، به سخن استاد گوش فرا مىدهند و حوصله كار و مطالعه و تحقيق دارند، يا وقتى كنار هر پسرى يك دختر آرايش كرده و جالب توجه پسران نشسته باشد؟ مطالعات دانشمندان تربيتى نشان داده در آن مدارسى كه دختر و پسر با هم درس مىخوانند، كمكارى، عقب افتادگى و عدم مسئوليت به خوبى مشاهده شده است(43). البته در مواردى شاهد موفقيتهاى دختران بدحجاب بودهايم كه موفقيت آنها به خاطر جديت در تحصيل بوده است نه در بى حجابى. مسلماً اگر در عين جديت در تحصيل، حجاب را نيز رعايت كنند، موفقيت آنان دوچندان مىشود.
ج( تحمل آزار جنسى
يكى از آثار بدحجابى، آزار و اذيت زنان بوسيله مردان بدكار است، جوانان هرزه با ديدن سرو وضع نامناسب زنان، آنان را دنبال كرده و آزار مىدهند، چه بسيار دختران و زنان جوان، از برخورد افراد نااهل كه بر سر راه آنها مىنشينند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مىدهند و مزاحم آنان مىشوند، متنفر هستند و اين جوانان هرزه را مانع آزادى و فعاليتهاى خويش مىدانند. در موارد زيادى دختران مورد آزار جنسى مردان نااهل قرار مىگيرند كه ضرر و زيانش يك عمر گريبانگير آنهاست.
از آنجا كه پيامبر صلى الله عليه و آله و خانواده او الگوى زنان مسلمان مىباشند، آيه قرآن خطاب به پيامبر صلى الله عليه و آله مىفرمايد:
يا ايهاالنّبى قل لّازواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جلابيبهنّ ذلك أدنى ان يعرفن فلا يؤذين و كان اللّه غفوراً رحيماً(44).
اى پيامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو خويشتن را با چادر فرو پوشند كه اين كار براى اينكه آنها شناخته شوند تا از تعرض و جسارت آزار نكشند براى آنان بسيار بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است.
در شأن نزول اين آيه آمده است هنگام شب موقعى كه زنان براى نماز مغرب و عشا به مسجد مىرفتند، بعضى از جوانان هرزه بر سر راه آنها مىنشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مىدادند و مزاحم آنها مىشدند، آيه فوق نازل شد و به زنان دستور داد حجاب خود را به طور كامل رعايت كنند )تا از كنيزان و آلودگان و يهوديان( شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند(45).
د( سقوط ارزش زن
بدحجابى مقدمه بى بند و بارى و زمينه ساز لذتهاى شهوانى نامشروع است، اگر دخترى ازحجاب بى بهره باشد هرگونه توجهى به او جنبه شهوانى دارد، در نتيجه ارزشهاى راستين او فراموش مىگردد، به همين جهت تا زمانى كه جاذبه ظاهرى دارد، مورد توجه است و چون اين جاذبه از بين مىرود، احساس غربت، پوچى و پشيمانى مىكند.
آرى بدحجابى ارزشهاى راستين دختران را تحت الشعاع ظواهر جنسىشان قرار مىدهد و آنان را فداى هرزگىها و هوسرانىهاى شيادان مىسازد. بدحجابى ارزش زن را از بين مىبرد و او را تاحد يك كالا پست مىكند، زنى كه تن و اندام خود را در معرض ديد همگان مىگذارد و آنچه را كه به جنسيت او مربوط مىشود به كوچه و بازار مىكشد، در حقيقت مىخواهد با تكيه بر »زنانگى« خويش، جاى خود را در جامعه باز كند نه با تكيه بر »انسانيت« خويش، در واقع او بدين ترتيب اعلام مىكند كه آنچه براى او اصل است »زن بودن« اوست نه انسان بودن و نه انديشه و لياقت و كارايى او، چنين زنى قبل از هر چيز اسير خود است. او به مغازه دارى شبيه است كه دائماً در فكر تزئين و تغيير دكوراسيون ويترين مغازه است(46).
اين انديشه به او مجال آرزوهاى بزرگتر را نمىدهد. در اين صورت زن نمىتواند با ويژگىهاى اخلاقى، علم و آگاهى و دانائىاش جلوه كند و حائز مقام والايى گردد.
هر قدر زن از شخصيت معنوى و زيبائىهاى درونى برخوردار باشد، به همان ميزان خود را از به نمايش گذاشتن زيبائىهاى ظاهرى و جسمانى و خودنمايى و تنآرائى بى نياز مىبيند و همانگونه كه حجاب رمز پاكى و بازيابى شخصيت زن مسلمان است، چنين زنى ديگر در خود كمبودى احساس نمىكند و ارزش خويش را در تنآرائى و خودنمايى و لباسهاى رنگارنگ و حركات هوسانگيز نمىداند.
در مقابل زنان فاقد شخصيت و بدحجابى كه به نمودهاى ظاهرى و تجمل و تنوع مىپردازند و به سراغ اسباب آرايش و زيورآلات جالبتر و كفش و لباس شيكتر مىپردازند، از آن قشر زنانى هستند كه از سرمايههاى معنوى محرومند و جمال معنوى، براى آنان نامفهوم است، اينان، كمبود خويش را بدين گونه جبران مىكنند و عطش شخصيتيابى را از اين طريق فرو مىنشانند(47).
ه( زمينهسازى رذايل اخلاقى
بدحجابى منشأ پارهاى از رذايل اخلاقى در باطن فرد مىگردد، »ابتذال در لباس«، »ابتذال در اخلاق« مىآورد و »مدپرستى«، »هواپرستى« را در پى دارد، چه بسيار افرادى كه به علت ابتذال در پوشش، دچار بيمارىهاى كبر و غرور و عجب و ريا... مىگردند وچه بسيار كسانى كه به خاطر مد پرستى كه منشأى جز هواپرستى ندارد، در دام انواع مفاسد و معاصى گرفتار مىآيند.
صادق آل محمد)ص( هنگام بيان ويژگىهاى لباس مطلوب مؤمن، وى را از پوشيدن لباسهايى كه رذايل اخلاقى چون عجب و ريا و تكبر و... از آنها پديد مىآيد منع مىكند و مىفرمايد:
»و لا يحملك على العجب و الريا و التزيّن و التفاخر و الخيلاء فانها من آفات الدّين و مورثه القسوة فى القلب(48)».
»لباست، لباسى نباشد كه تو را به گناه خودپسندى، ريا، آراسته نشان دادن، مباهات بر ديگران، فخر فروشى و تكبر آلوده كند، كه تمام اينها از آفات دين و موجب سنگدلى است«
از اين روايت معلوم مىشود كه پارهاى از پوششها چنين خاصيت و پيامدهاى سوئى را به همراه دارند(49).
|
|
| چاپ این نسخه درجه: 0.00 چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه |