سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

شیوه زندگی امام هادی(علیه السلام)

ارسال شده توسط: عرببازدید شده: 563 مرتبه
دسته: خطبه های نماز جمعهتاریخ: 1394.01.30
 
خطبه های نماز جمعه زرند به امامت حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی امام جمعه محترم 94/1/28

http://yascms.ir/emam/gozaresh/bb525.JPG


خطبه اول



اَلحَمدُ اللِه رَبِ اِلعالَمینَ الصَلاة وَالَسلامُ عَلی عَبِداللِه وَ رَسُولِهِ وَحَبیبِه وَصَفیهَ وَحافِظِ سِرِه وَمُبَلغِ رِسالاتِه ِسِیدِنا وَمَولانَا اَبِی القاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَدصلی الله علیه وآله وسلّم وَعَلی آله طَیِبینَ الطاهِرین المَعصُومینَ اَلهُداةِ المَهدیین وَالَعنَ الدائم عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ ِاِلی قِیامِ یَومِ الدین.

قال الله حکیم فی کتابه : « يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ »(1)

اُوصیکُم عِبادَالله وَنَفسی بِتَقَوَیَ الله.

السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)، السلام علیک یا بقیه الله یا ابا صالح (عج) ادرکنا و اغثنا.

خشنودی مولایمان صاحب الزمان(عج)،سلامتی رهبر عزیز وبزرگوارمان،شادی روح امام راحل عظیم الشأن،شادی ارواح طیبه شهدا ،شهدای والا مقامی که بستگانشان امروز در نماز جمعه حضور دارند ، سلامتی همه خدمتگزاران به نظام اسلامی وسلامتی خودتان وخانواده و فرزندانتان اجماعاً صلوات بر محمد و آل محمد.

امیدوارم خدای متعال این حضور مؤمنانه و این خطبه ،این نشستن واین سکوت را از همه ماقبول بگرداند ،ذخیره ای ارزشمند برای دنیا وآخرت، برای اول لحظه ورود ما به محضر پروردگار عالم قرار دهد، باز هم صلوات بر محمد وآل محمد.

اولاً از حضور مؤمنانه شما برادران و خواهران مکرمه ،جوانان و نوجوانان در نماز جمعه تقدیر تشکر می کنم. از بحث احکام جناب حجه الاسلام والمسلمین آقای عربپور هم استفاده کردیم ، از ایشان و همه دست اندرکاران نماز جمعه، مجری برنامه ، مؤذن و مُکبر صمیمانه تقدیر و تشکر می کنم. با توجه به اینکه در هفته آینده آغاز ماه رجب وشهادت امام دهم امام هادی(علیه السلام) را دراین سوم این ماه داریم، حق این امام برزگوار است که خطبه اول را ایشان اختصاص داده و مطالبی را خدمت شما عزیزان عرضه بدارم، نوعاً اطلاعات (خود حقیر را عرض می کنم) از ائمه مثل امام نهم ، دهم و امام حسن عسکری کم است به اندازه ای که وقت اجازه دهد، چند کلامی را در باب شیوه زندگی این امام بزرگوار خدمت شما عرض می کنم.

شمه ای از زندگی امام هادی(علیه السلام)

حضرت امام علی النقی (ع ) ، پيشواى دهم ما شيعيان، در نيمه ذيحجه سال 212 هجرى در اطراف مدينه در محلى به نام «صريا» به دنيا آمدند(2) مدت زندگانی ایشان 41 سال تا حدود 44 سال بوده است و در سن 6سالگی به امامت رسیدند. هنگامی که امام جواد(علیه السلام) در 22 سالگی به شهادت رسیدند،فرزندشان امام هادی(علیه السلام) از سن 6 سالگی عهده دار امامت ، هدایت و رهبری مسلمانان و شیعیانِ آن زمان شدند. زمان امامت این بزرگوار مصادف با خونخواران عباسی از جمله متوکل عباسی بود که زیاد شنیده باشید که متوکل کینه و دشمنی زیادی نسبت به اهل بیت (علیه السلام)و خصوصاً امام حسین(علیه السلام) داشت وجنایات زیادی را در حق اهل بیت روا داشت تا حدی که مردم نتوانند به زیارت امام حسین (علیه السلام)بروند زیرا زیارت امام حسین(علیه السلام) آتشفشان تزریق اسلام ناب و تشیع بود و مردم را با اسلام و اهل بیت پیوند می داد. او حتی دستور تخریب قبر امام حسین(علیه السلام) را داد و آنجا را شخم زدند وکشاورزی کردندو این متوکل سخت ترین شکنجه ها را برای زائران امام حسین (علیه السلام) برنامه ریزی کردند. منظور این است که امام هادی(علیه السلام) در دوران چنین حاکمان ستمگری که از معاویه و یزید هم بدتر بودند،زندگی می کردند؛ بنی عباس ادعا داشتند که از اقوام اهل بیت هستند ولی از بنی امیه بدتر رفتار کردند.

شاخصه های امامت در تفکر شیعی

اصولاً در مکتب امامت ، خدای تبارک تعالی امام را نصب کرده و امام بعدی به وسیله ی امام قبل معرفی می شود .امام هم باید علم، شجاعت و عصمتش از همه بالاتر باشد. اینها شاخص های امامت در تفکر شیعی است. همچنین امام از زهد ، تقوی ، خیرخواهی و گره گشایی برخوردار بودند. در این باب چند کلامی را از امام هادی(علیه السلام) خدمت شما عرض می کنم تا زمینه ای شود و خود شما بزرگواران از فرصتی که در این ماه پر برکت رجب است به زندگی ائمه بیشتر بپردازیدو در این زمینه مطالعه و تحقیق کنید و هرچه بیشتر به ائمه نزدیک شوید.

آگاهی امام از زبان تمام موجودات

علم امام از همه بالاتر است،حتی امام به همه زبانها آگاهی دارد . ابوهاشم جعفرى از صحابی امام بودند حكایت می كند (البته ایشان از اصحاب چند امام بود): روزى از روزها به محضر مبارك حضرت ابوالحسن هادى (علیه السلام) وارد شدم و پس از عرض سلام نشستم .پس از گذشت لحظاتى ، حضرت با من به زبان هندى صحبت فرمود؛ ولى من نتوانستم پاسخ فرمایشات وى را بدهم، چون به زبان هندى آشنا نبودم .در همین اثناء، متوجّه شدم كه ظرفى پُر از سنگ ریزه در كنار امام (علیه السلام) قرار دارد، حضرت یكى از آن ریگ ها را برداشت و درون دهان مباركش نهاد و آن را مقدارى مكید و سپس همان ریگ را به من عطا نمود و فرمود داخل دهان خود بگذار. به دستور حضرت ، آن ریگ را داخل دهان خود نهادم و قبل از آن كه از محضر شریف آن حضرت مرخّص شوم ، حالتى را در خود احساس كردم ، مثل این كه مى توانم غیر از عربى هم سخن بگویم و در همان موقع به هفتاد و سه زبان ، سخن گفتن را فرا گرفتم كه یكى از آن ها زبان هندى بود.(3) خود امام که جایگاه بالاتری دارند نه تنها به زبان انسانها آگاه است بلکه به زبان تمام موجودات عالم آگاهی دارد.

رفتار نفاق گونه متوکل نسبت به امام هادی (علیه السلام)

آن ظلم و ستمی که حاکمان ستمگر به امامان معصوم داشتند این ظلم در متوکل عباسی تجلی پیدا کرده است ، چون شهر مدینه شهر عاشقان اهل بیت بود و امام رهبری شیعیان را در سراسر دنیای آن روز (مانند : حجاز ، مصر، کوفه و بصره و اهواز و قم) به عهده داشتند و دلها به سمت امام معصوم بود ،متوکل نمی توانست علنی با امام (علیه السلام) دشمنی کند، برای همین رفتار منافقانه ای را در پیش گرفتند و در ظاهر حرمت نگه می داشتند و از امام می ترسیدند،منتهی تحریکات زیادی را انجام می دادند تا چهره امام را در نزد مردم، بد جلوه بدهند؛
دشمنی استکبار تداوم دشمنی بنی امیه و بنی عباس همان گونه که امروز ،مستکبران از اسلام ناب در دنیا می ترسند و چهره جمهوری اسلامی وهمچنین چهره امام بزرگوار و رهبر ما را بد جلوه می دهند. استکبار جهانی ،تلاش دارد که چهره مظلومترین انقلاب را که قصد هدایت بشریت را دارد ، در دنیا بد نشان می دهد. آن زمان هم بنی عباس برای اینکه محبوبیت امام را کم کنندو مردم پیرو امام معصوم نشوند راههای مختلفی را ازجمله تحقیر ، توهین را برنامه ریزی می کردند. متوکل عباسی از ترس اینکه که مبادا مردم به ویژه چهره های سرشناس با امام هادی(علیه السلام) ارتباط برقرار کنند و به ایشان گرایش پیدا کنند و در نتیجه نظام سیاسی از دست بنی عباس خارج شود.طی یک نامه خیلی محترمانه به امام نوشتند که ما شما را دوست داریم و مشتاق دیدار شما هستیم ، از شما می خواهیم تا از مدینه به سامرا تشریف بیاورید تا در خدمت شما باشیم و شخصی را به اسم حیی بن هرثمه با سیصد نظامی وبا ساز و برگ نظامی آن زمان راهی مدینه کرد. مردم وقتی که متوجه شدند اینها برای بردن امام آمده اند، می دانستند قرار است چه اتفاقی برای امام (علیه السلام)بیفتد رفتن حضرت به سامرا همانا و شهادت ایشان هم همانا ؛ ولی آنها ظاهر سازی کردند که ما مأمور هستیم با احترام برخورد کنیم و امام را به مرکز حکومت ببریم و پشتیبان حکومت باشند و حکومتیان از طرفداران امام هستندو وبه امام هم گفتند تا سه روز دیگر باید آماده حرکت باشید. امام را از مدینه به سامرا آوردند ؛ به امام هادی(علیه السلام)و امام حسن عسکری(علیه السلام) ، عسکریین می گویند زیرا شهر سامرا یک شهر نظامی بود،لشکر هم در زبان عرب به معنای عسکر است چون تحت نظر است.

نیرنگ متوکل برای تحقیر امام هادی (علیه السلام) هنگام ورود به سامرا

متوکل اولین کاری که هنگام ورود امام به سامرا انجام دادبرای تحقیر امام دستور دادیک شبانه روز امام را در یک مسافرخانه ای سطح پایین نگه داشتند تا عظمت و قدرت امام را بشکند، رفتار متوكل با امام به ظاهر محترمانه بود ولي پيوسته او را تحت نظر داشت و گاهي به حبس، توقيف و يا جستجوي منزل آن حضرت امر مي¬كرد. یک روز به خلیفه خبر دادند که از قم اموال و اسلحه هایی برای امام فرستاده شده است و امام قصد قیام علیه او را دارد. البته اینها در ظاهر بود وهدف این بود که رعب و وحشت نسبت به امام (علیه السلام) در بین شیعیان ایجاد کنند و آسایش و امنیت امام را خدشه دار کنند.

حمله شبانه به منزل امام هادی (علیه السلام) توسط متوکل

متوکل دستور حمله شبانه به خانه امام داد وگفت امام در هر وضعی هست او را دستگیر کرده و به نزد من بیاوریدو قسم خورد که امام را بکشد . شبانه از دیوار به منزل امام ریختند و امام را درحالی یافتند که لباس پشمی به تن کرده و در یک اتاق که پوشیده از ماسه بادی بود ،مشغول تلاوت قرآن . در همان حال امام را دستگیر کرده و همه اموال ایشان را جمع کردند وامام را نزد متوکل بردند.

تأثیر عجیب شعر امام هادی (علیه السلام) در جلسه متوکل

متوکل امام را نزد خود نشاند و پیاله شرابی را که در دست داشت به امام تعارف کرد!! اما امام از نوشیدن شراب سر باز زد و فرمودند پوست ، گوشت و خون من هیچ گاه آغشته به حرام نشده ونخواهد شد . متوکل گفت: پس برایمان شعری بخوان!! امام عذر خواست اما متوکل ایشان را مجبور به این کار نمود تا مجلس را شاد کند وامام در آن جلسه چند بیت شعر را خواندند و بزم آنها به عزا تبدیل شد.بعضی از اشعار امام در آن جلسه قرائت کردند را خدمت شما عرض می کنم. امام (علیه السلام) این اشعار را خواند:

« بَاتُوا عَلَى قُلَل الْأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ‏ »

(گردنکشان) بر قله کوهساران شب را به روز آوردند در حالى که مردان نیرومند از آنان پاسدارى مى‏کردند، ولى قله‏ها نتوانستند آنان را از خطر مرگ برهانند.

« وَ اسْتَنْزَلُوا بَعْدَ عِزٍّ مِنْ مَعَاقِلهمْ وَ اسْکِنُوا حُفَراً یَا بِئْسَمَا نَزَلُوا »

آنان پس از مدتها عزت از جایگاه‏هاى امن به زیر کشیده شدند و در گودال‏ها جایشان دادند. چه منزل و آرامگاه ناپسندى!

« نَادَاهُمْ صَارِخٌ مِنْ بَعْدِ دَفْنِهمْ أَیْنَ الْأَسَاوِرُ وَ التِّیجَانُ وَ الْحُلَلُ‏ »

پس از آن که به خاک سپرده شدند، فریادگرى فریاد برآورد: کجاست آن دست‏بندها، تاج ها و لباس هاى فاخر؟

« أَیْنَ الْوُجُوهُ الَّتِی کَانَتْ مُنْعِمَةً مِنْ دُونهَا تُضْرَبُ الْأَسْتَارُ وَ الْکِلَلُ »‏

کجاست آن چهره‏هاى در ناز که به احترامشان پرده‏ها مى‏آویختند؟

« فَأَفْصَحَ الْقَبْرُ عَنْهُمْ حینَ سَاءَلَهُمْ تِلْکَ الْوُجُوهُ عَلَیْهَا الدُّودُ تَقْتَتِلُ‏ »

گور به جاى آنان پاسخ داد: اکنون کِرم ها بر سر خوردن آن چهره‏ها با هم مى‏ستیزند!

« قَدْ طَالَ مَا أَکَلُوا دَهْراً وَ قَدْ شَرِبُوا وَ أَصْبَحُوا الْیَوْمَ بَعْدَ الْأَکْلِ قَدْ أُکِلُوا»

آنان مدت درازى در دنیا خوردند و آشامیدند ولى بعد از خوردن طولانى، خود خورده شدند!
پس از خواندن این اشعار متوکل و هر که در مجلس بود گریستند تا جایی که متوکل همراه با گریه ،جام شراب را زمین زد و دستور داد امام را با احترام به منزلشان برگردانند،(4)
عظمت امام هادی نزد مردم علی رغم نقشه های شوم متوکل
متوکل همواره به فکر نقشه کشیدن برای به شهادت رساندن امام (علیه السلام) بودندو تلاش می کردند تا امام را نزد مردم تحقیر کنند و به امام ظلم های زیادی می کردند .متوکل به امام دستور می داد که لباس شیک بپوشید و در رکاب من باشید. متوکل سوار بر اسب وامام ، پیاده در کنار اسب او حرکت کنند و با این کار می خواست تا عظمت خودش را با تحقیر کردن امام به مردم نشان بدهدتا مردم نسبت به امام دلزدگی پیدا کنند ولی با همه ی این کارها، روز به روز بر عظمت ومقام امام(علیه السلام) نزد مردم افزوده می شد.

شیعه شدن عبدالرحمن وخیرخواهی امام هادی (علیه السلام)

در عصر امام هادی (علیه السلام) شخصی بنام عبدالرحمن ساکن اصفهان و پیرو مذهب تشیع بود (با توجه به اینکه در آن زمان ، شیعه در اصفهان کم بود و اغلب مذهب سنی داشتند) از عبدالرحمن پرسیدند چرا تو امامت امام هادی (علیه السلام) را پذیرفتی نه غیر او را. در پاسخ گفت :من فقیر بودم ولی در جرات و سخن گفتن قوی؛ در سالی همراه جمعی از اصفهانی ها به عنوان اینکه به ما ظلم می شود برای شکایت به شهر سامره نزد متوکل (دهمین خلیفه عباسی) رفتیم ، کنار در قلعه متوکل منتظر اجازه ورود بودیم ، ناگهان شنیدم که متوکل دستور احضار امام هادی (علیه السلام) را داده تا او را به قتل برساند.من به يكي از حاضران گفتم :این کیست که فرمان به احضار او و سپس ‍ اعدام او داده شده است ؟ در جواب گفت :این کسی است که رافضی ها (شیعه ها) او را امام خود می دانند، من تصمیم گرفتم در آنجا بمانم تا ببینم کار به کجا می کشد.بعد از ساعتی دیدم امام هادی سوار بر اسب آمدند، مردم تا او را دیدند در طرف راست و چپ اسب او به راه افتادند، همین که چشمم به امام هادی(علیه السلام) خورد محبتش بر دلم جای گرفت ، دعا کردم که خداوند وجود نازنينش را از شر متوکل حفظ کند، همچنان ناراحت و نگران بودم و دعا می کردم که امام در میان جمعیت به من رسید و فرمود:خداوند دعایت را مستجاب می کند، و مال و فرزند و عمرت زیاد خواهد شد.من از اینکه امام چنین از نهان خبر داد متحیر شدم بطوری که رنگم تغیير کرد .حاضران گفتند چه شده ؟ چرا چنین حیرت زده ای ؟ گفتم :خیر است ولی اصل ، ماجرا را به کسی نگفتم . بعداً که به اصفهان برگشتم کم کم بر مال و فرزندم افزوده شد و غنی شدم ، و اکنون بیش از هفتاد سال دارم این بود علت تشیع من که این گونه به حقیقت رسیدم.(5)

گره گشایی از کار نیازمندان

یکی از کارهای امام معصوم کارگشایی و دلسوزی برای مردم است. امام معصوم در عین حال که در تبعید بودند گره گشا بودند و گره از کار مردم باز می کردند .در روایت دیگری هم داریم که شخص فقیری خدمت حضرت هادی (علیه السلام) آمد و گفت: من از شیعیان جدتان امیرمؤمنان (علیه السلام) هستم و قرض سنگینی بر عهده‏ام است که توان پرداخت آنرا ندارم، اکنون جز شما کسی را برای دادخواهی نیافته‏ام. امام (علیه السلام) فرمود: غمگین مباش و با من بیا. آنگاه او را به خانه‏اش برد چون صبح شد به او فرمود: برای آن که حاجتت برآورده شود از تو می‏خواهم که با آنچه به تو خواهم گفت هرگز مخالفت نکنی و او پذیرفت. آنگاه امام (علیه السلام) با خط خود در ورقه‏ای نوشت: این مرد از حضرت هادی (علیه السلام) فلان مبلغ طلبکار است و مبلغ را بیش از مقدار قرض او نوشت، سپس فرمود: این کاغذ را بگیر و در سامرا نزد من بیا و در حالی که جماعتی نزد من هستند، این سند را ارائه کن و با ناراحتی و خشم، پولت را از من طلب نما. تو را به خدا قسم می‏دهم که مبادا با دستورم مخالفت کنی. عرب فقیر پذیرفت و در آن حال که امام (علیه السلام) به سامرا رفت و جماعت بسیاری از اصحاب خلیفه به دور آن حضرت اجتماع کرده بودند وارد مجلس شد و ورقه را بیرون آورد و مطالبه‏ی آن مبلغ را نمود. امام هادی (علیه السلام) با کمال مدارا و آرامش و زیرکی از او عذرخواهی نمود و وعده فرمود در اولین فرصت قرض خود را ادا خواهد کرد. این خبر به متوکل رسید. او برای دلخوشی امام (علیه السلام) فوراً دستور داد تا سی‏هزار درهم به آن حضرت دادند. امام (علیه السلام) تمام آن پول را به مرد فقیر داد و فرمود: «قرض خود را ادا کن و باقی آن را خرج معاش خانواده‏ات نما. مرد فقیر گفت: ای پسر رسول خدا! به خدا سوگند توقع من از شما کمتر از یک سوم این مبلغ بود، ولی خداوند، خود بهتر می‏داند مقام رسالت خود را در وجود چه کسی قرار دهد و چه کسی را امام و حجت خود بر مردم نماید.(6) خواهران برادران ما هم باید در زندگی خود گره گشایی داشته باشیم که این صفت بسیار ارزشمند است. گره گشایی از جمله درسهای بزرگی که اهل بیت در زندگی به ما آموختند. داستانی را در مورد گره گشایی خضر نبی(علیه السلام) خدمتتان عرض می کنم.

خضر نبی و کمک به بینوا

روزى حضرت خضر از بازار بنى اسرائيل مى گذشت ناگاه چشم فقيرى به او افتاد و گفت :به من صدقه بده خداوند به تو بركت دهد! خضر گفت : من به خدا ايمان دارم ولى چيزى ندارم كه به تو دهم . فقير گفت : بوجه الله لما تصدقت على ؛ تو را به وجه (عظمت ) خدا سوگند مى دهم !به من كمك كن! من در سيماى شما خير و نيكى مى بينم تو آدم خيّرى هستى اميدوارم مضايقه نكنى .خضر گفت : تو مرا به امر عظيم (وجه خدا) قسم دادى و كمك خواستى ولى من چيزى ندارم كه به تو احسان كنم مگر اينكه مرا به عنوان غلام بفروشى .فقير: اين كار نشدنى است چگونه تو را به نام غلام بفروشم ؟ خضر: تو مرا به وجه خدا (خداى بزرگ ) قسم دادى و كمك خواستى من نمى توانم نااميدت كنم مرا به بازار ببر و بفروش و احتياجت را برطرف كن !فقير حضرت خضر را به بازار آورد و به چهارصد درهم فروخت .خضر عليه السلام مدتى در نزد خريدار ماند، اما خريدار به او كار واگذار نمى كرد.خضر: تو مرا براى خدمت خريدى ، چرا به من كار واگذار نمى كنى ؟ خريدار: من مايل نيستم كه تو را به زحمت اندازم ، تو پيرمرد سالخورده هستى .خضر: من به هر كارى توانا هستم و زحمتى بر من نيست .خريدار: حال كه چنين است اين سنگها را از اينجا به فلان جا ببر! با اينكه براى جابجا كردن سنگها شش نفر در يك روز لازم بود، ولى سنگها را در يك ساعت به مكان معين جابجا كرد.خريدار خوشحال شد و تشويقش نمود و گفت :آفرين بر تو! كارى كردى كه از عهده يك نفر بر نمی آمد كه چنين كارى را انجام دهد.روزى براى خريدار سفرى پيش آمد خواست به مسافرت برود، به خضر گفت :من تو را درستكار مى دانم مى خواهم به مسافرت بروم ، تو جانشين من باش ،با خانواده ام به نيكى رفتار كن تا من از سفر برگردم و چون پيرمرد هستى لازم نيست كار كنى،كار برايت زحمت است .خضر: نه هرگز زحمتى برايم نيست .خريدار: حال كه چنين است مقدارى خشت بزن تا برگردم . خريدار به سفر رفت ،خضر به تنهايى خشت درست كرد و ساختمان زيبايى بنا نمود.خريدار كه از سفر برگشت ، ديد كه خضر خشت را زده و ساختمانى را هم باآن خشت ساخته است ، بسيار تعجب كرد و گفت :تو را به وجه خدا سوگند مى دهم كه بگويى تو كيستى و چه كاره اى ؟حضرت خضر گفت : چون مرا به وجه خدا سوگند دادى و همين مطلب مرا به زحمت انداخت و به نام غلام فروخته شدم .اكنون مجبورم كه داستانم را به شما بگويم :فقير نيازمندى از من صدقه خواست و من چيزى از مال دنيا نداشتم كه به او كمك كنم .مرا به وجه خدا قسم داد، لذا خود را به عنوان غلام در اختيار او گذاشتم تا مرا به شما فروخت .اكنون به شما مى گويم هرگاه سائلى از كسى چيزى بخواهد و به وجه خدا قسم دهد در صورتى كه مى تواند به او كمك كند، سائل را رد كند روز قيامت در حالى محشورخواهد شد كه در صورت او پوست ، گوشت و خون نيست ، تنها استخوانهاى صورتش مى ماند كه وقت حركت صدا مى كنند (فقط با اسكلت در محشر ظاهر مى شود).خريدار: چون حضرت خضر را شناخت گفت :مرا ببخش كه تو را نشناختم . و به زحمت انداختم .خضر گفت : طورى نيست . چون تو مرا نگهداشتى و درباره ام نيكى نمودى .خريدار: پدر و مادرم فدايت باد! خود و تمام هستى ام در اختيار شماست .خضر: دوست دارم مرا آزاد كنى تا خدا را عبادت كنم .خريدار: تو آزاد هستى !خضر: خداوند را سپاسگزارم كه پس از بردگى مرا آزاد نمود.(7) منظور این است پیامران الهی و همه خوبان عالم ، از مهمترین کارهای که انجام می دادند، کارگشایی بود و این بزرگترین درسی است که ما از امامان معصوم و امام دهم می گیریم.

امام هادی و خبر از آینده:


گونه ای دیگر از کرامات امام هادی (علیه السلام) خبر از آینده افراد است، که به نمونه ای در این موضوع اشاره می شود. یوسف بن یعقوب مسیحی می گوید: متوکل مرا خواسته بود، ولی نمی دانستم به چه علتی؟ از این رو صد دینار نذر امام هادی(علیه السلام) کردم ولی به علت شرایط نامناسب سیاسی، نمی توانستم نشانی منزل امام را از کسی بپرسم. در آن حال به در خانه ای رسیدم که احساس کردم منزل امام است. غلامم در زد. شخصی بیرون آمد و گفت: یوسف بن یعقوب هستی؟ گفتم: آری، گفت: آن صد دینار کجاست؟ سکه ها را دادم و او آن ها را به امام رساند و به من اجازه ورود داد. امام را دیدم که تنها نشسته است. با محبت به من نگاه کرد و گفت: آیا وقت آن نرسیده که به راه راست بیایی؟ گفتم من به اندازه کافی دلایل روشن دیده ام. امام فرمود: «تو اسلام نخواهی آورد، ولی فرزندت به زودی مسلمان شده و یکی از شیفتگان ما می گردد. ای یوسف! اقوامی گمان دارند که دوستی ما به حال کسانی مانند تو سودی ندارد. به دیدار متوکل برو که منظورت برآورده خواهد شد». پس از مرگ یوسف، فرزندش مسلمان و از دوستان اهل بیت شد و همواره می گفت: «من بشارت آقایم هادی علیه السلام هستم».(8)

مرد شعبده باز و نقش شیر

یکی از نگهبانان متوکل می گوید: مرد شعبده بازی را از هند آورده بودند که کارهای خارق‌العاده انجام می داد. متوکل که دوست داشت امام هادی را خجالت زده کند، به شعبده باز گفت: اگر علی بن محمد را سرافکنده کنی هزار دینار خالص به تو می‌دهم. شعبده باز گفت: دستور بده نان های سبک و نازکی بپزند و در سفره بگذارند و مرا کنار او جای بده. سفره گسترده شد. شعبده‌باز کنار پشتی‌ای که عکس شیری بر آن نقش بسته بود نشست. هنگام غذا امام هادی علیه السلام دست برد که نانی بردارد اما با شعبده آن شخص، نان از زمین به هوا بلند شد. بار دیگر امام خواست نان دیگری بردارد که آن نان هم از سفره بلند شد و همه حضار در مجلس خندیدند. در این هنگام امام هادی علیه السلام دست خویش را به پشتی زد و به نقش شیر روی پشتی فرمود: این مرد را بگیر. در همان لحظه نقش شیر به صورت شیر درنده ای زنده شد و بیرون پرید و آن مرد را بلعید، آن‌گاه باز سر جای خودش قرار گرفت و مثل سابق به صورت نقشی درآمد. همگان متحیر شدند. امام هادی علیه السلام برخاست تا از مجلس خارج شود. متوکل گفت: درخواست می کنم بنشینید، و این مرد را دوباره برگردانید. امام فرمود: سوگند به خدا دیگر او را نمی‌بینی، آیا می‌خواستی دشمنان خدا را بر اولیاء خدا مسلط می کنی؟ و از مجلس متوکل خارج شد و از آن مرد شعبده باز دیگر اثری دیده نشد.(9) داستانهای بسیار زیاد دیگری در بابا گره گشایی و کرامات امام هادی(علیه السلام) وجود دارد که در اینجا فرصت آن نیست که بخواهم آنها را خدمت شما عرض کنم و به همین مقدار اکتفا می کنم. باز هم شهادت این بزرگوار را خدمت شما تسلیت عرض می کنم، ان شاءالله توفیق شود تا ما هم زائر وپابوس حرم این امام بزرگوار در شهر سامرا باشیم. خدایا آنچه را که گفتیم محض رضای خودت قرار بده.

خطبه دوم

سوء ظن نسبت به دشمنان نظام جمهوری اسلامی

اُوصیکُم عِبادَالله وَنَفسی بِتَقَوَیَ الله.

در توصیه به تقوی یکی از کلمات گهربار اما دهم را خدمت شما عزیزان و بزرگواران عرضه می دارم. امام هادی (علیه السلام)می فرماید: « اِذَا کَانَ زَمانُ العَدلِ فیهِ أَغلَبَ مِنَ الجَورِ» هرگاه در جامعه، رعایت عدالت بیشتر از جور و ستم باشد؛ « فَحَرامٌ أَن یَظُنَّ بِاَحَدٍ سُوءً » بد گمانی به مردم حرام است «حَتّی یَعلَمَ ذالِکَ مِنهُ » مگر آن که از راه یقین محرز باشد(علم داشته باشی و به یقین برسی هر حرفی که می شوند نباید نقل بکنند. به فرموده رسول خدا(ص) :در دروغگو بودن فرد همین بس که هرچه را شنید، نقل کند(10). این مثل امروز زمان ماست.انقلاب ما که از برکت امام و شهدا به وجود آمده است و در مقابل ظلم وستم استکبار جهانی ایستادگی می کند،مظلوم واقع شده است ، مدیران و مسئولین ما نیز مظلوم هستند وبا تمام قدرت خدمت می کنند و کار می کنند اینکه به آنها سوء ظن داشته باشیم کار اشتباهی است مگر اینکه یقین حاصل شود) در ادامه حدیث حضرت می فرماید: « و اِذَا کَانَ زَمانُ الجَورِ أَغلَبَ فیهِ مِنَ العَدلِ » و امّا اگر در برهه ای از زمان، ظلم و جور بر عدالت غلبه پیدا کند (مانند زمان طاغوت) ،«فَلَیسَ لِأَحَدٍ أَن یَظُنَّ بِاَحَدٍ خَیراً » خوش گمانی به همگان شایسته نیست «ما لَم یَعلَم ذالِکَ منهُ »جز آنجا که آدمی به نیک بودن شخصی علم و یقین دارد.(11) این را از این جهت خدمت شما عرض می کنم که عده ای هر آنچه را که از خبرگزاری های بیگانه مانند بی بی سی و همچنین ماهواره می شنوندبدون توجه به اینکه آنها دشمن نظام جمهوری اسلامی نشر می دهد و می گویند این درست است ولی اگر رسانه های خود جمهوری اسلامی، خبری را پخش کند ،می گویند دروغ است و سوء ظن پیدا می کنند. این رفتار واقعاً اشتباه است، ما باید نسبت به دشمن سوءظن داشته باشیم .دشمنی که از اول انقلاب روبروی نظام ما ایستاده وتمام تلاشش را برای نابودی این نظام کرده است. در خطبه اول ،خدمت شما عرض کردم که تمام تلاش بنی عباس این بود که نور امامت را خاموش کندولی نتوانستند. امروزه هم همه ی دنیا می خواهند نور جمهوری اسلامی که در واقع نور اهل بیت و امیرالمومنین و حضرت زهرا است را خاموش کنند ولی ان شاءالله به یاری خدای تبارک و تعالی نخواهند توانست؛ انسان نباید با آنانی که این همه ظلم ، ستم و جور می کند، خوش گمان باشد ولی نسبت به افراد داخل کشور که با محبت و صداقت کار می کنند ،بدگمان باشد. در ادامه مناسبت های این هفته را به اختصار عرض می کنیم.

حمایت همه جانبه حضرت امام خمینی (ره) از ارتش

اولین مناسبت، شنبه روز ارتش جمهوری اسلامی و روز نیروی زمینی نامگذاری شده است. این روز را به همه ارتشیان عزیزمان تبریک عرض می کنم. 29 فروردین ماه به فرمان حضرت امام خمینی (ره) به نام « روز ارتش» نامگذاری شد. بعد ازپیروزی انقلاب اسلامی تمام تلاش فدائیان خلق و منافقین بر لغو و انحلال ارتش بود. آنها اموال و منافع ارتش را غارت کردند و اسلحه ها آنها را هم به تاراج بردندتا کشور پشتبانه نظامی نداشته باشد. امام خمینی (ره) كه حتی از پیش از انقلاب جدی ترین حامی ارتش به ویژه بدنه متدین آن بودند، در برابر تلاش های این افراد برای انحلال ارتش، بر لزوم حمایت از ارتش تاكید كردند و ضمن نامگذاری روز 29 فروردین به نام ارتش، در پیامی تاریخی اعلام كردند: « ارتش محترم در این روز در شهرستان های بزرگ با ساز و برگ به رژه بپردازند و پشتیبانی خود را از جمهوری اسلامی و ملت بزرگ ایران و حضور خود را برای فداكاری در راه استقلال و حفظ مرزهای كشور اعلام نمایند. ملت ایران موظفند از ارتش اسلامی استقبال كنند و احترام برادرانه از آنان بنمایند. اكنون ارتش در خدمت اسلام است و ارتش اسلامی است و ملت شریف لازم است آن را به این سمت رسماً بشناسند و پشتیبانی خود را از آنان اعلام نمایند. اكنون مخالفت با ارتش اسلامی كه حافظ استقلال و نگهبان آن است جایز نیست. ما و شما و ارتش برادرانه باید برای حفظ امنیت كشورمان كوشش كنیم و به شرارت اشرار و اخلال مفسدین خاتمه دهیم».امام(ره) با جدیت به تقویت ارتش پرداختند و خود امام(ره) شخصاً مسئولیت فرماندهی ارتش را به عهده گرفتند؛ واقعاً کار با ارزشی را انجام دادند و خدمات ارتش در جنگ و بعد از جنگ و حتی امروز بر کسی پوشیده نیست و ارتش به عنوان یک پشتیبان قوی برای نظام جمهوری اسلامی است.

عظمت سپاه ،خار چشم دشمنان

تأسیس سپاه پاسداران را هم در این هفته داریم. به پاسداران عزیزمان هم تبریک عرض می کنیم . تأسیس سپاه هم یکی از کارهای بزرگ حضرت امام(ره) است،ایشان همانگونه که ارتش را حفظ کردند سپاه را هم تاسیس کردند (اگر یادتان باشد اول انقلاب کمیته ها بود که امام (ره) به جای آن سپاه را تاسیس کردند ) و چه خدمات ارزشمندی را سپاه در داخل و بیرون از مرزهای کشور انجام داد. امروز عظمت سپاه ، خار چشمی برای دشمنان نظام است و در بحث سازندگی دفاع مقدس و در بحث برون مرزی بسیار مؤثر بوده است. امروز سپاه، یک ارتش بسیار قوی و پشتوانه برای نظام است،بنده به همه پاسداران عزیزمان افتخار می کنم.

لیله الرغائب

ماه رجب، ماه عبادت را در پیش داریم ، هرکس توان دارداز روزه و عبادت این ماه غافل نباشد. مخصوصاً شب پنج شنبه این هفته ، لیله الرغائب است شبی که انسان حاجت روا می شود. هر عبادتی که در این شب انجام بدهید، صورت انسان در قبر مانند خورشید نورانی می شود. همانگونه که در ماه مبارک رمضان ،شب قدر دارای قدر و ارزش بالایی است، در ماه رجب ، لیله الرغائب دارای اهمیت برجسته ای است. مستحب است روز پنج شنبه ماه رجب را - در صورت امكان و بلا مانع بودن - روزه گرفته شود. چون شب جمعه شد مابین نماز مغرب و عشاء دوازده ركعت نماز اقامه شود كه هر دو ركعت به یك سلام ختم می شود و در هر ركعت یك مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود. و چون دوازده ركعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذكر" اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله" گفته شود. پس از آن در سجده هفتاد بار ذكر "سبوحٌ قدوسٌ رب الملائكة والروح" گفته شود. پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذكر "رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انك انت العلی الاعظم" گفته شود. دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه ذكر "سبوح قدوس رب الملائكة والروح" گفته شود. در اینجا می توان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت می رسد.(12) ان شاءاالله که بتوانیم از ماه رجب و عبادت های این ماه بهترین فرصت و بهترین بهره را ببریم.

وهابیون فرقه ساختگی توسط سرویس های جاسوسی انگلیسی
هر روز شاهد حمله وحشیانه رژیم آل سعود علیه مردم مسلمان یمن هستیم. وهابیون یک حزب و مکتب ساخته شده توسط سرویس های جاسوسی انگلیس هستند .در کتاب « خاطرات مستر همفر » که در بازار وجود دارد و بنده مطالعه آن را به شما پیشنهاد می کنم آمده است که چگونه این فرقه ساختگی به دست سرویس های جاسوسی انگلیس ساخته شده است و اینکه همفر (جاسوس انگلیسی) چگونه محمدبن عبدالوهاب را پیدا کرده است وچه جنایاتی را انجام داده اند. امروز هم کارهایی که علیه مسلمان صورت می گیرد به دست همین وهابیون و به پشتوانه آل سعود است.یک تعبیری را حاج آقای جفعری نماینده محترم ولی فقیه دارند که فرمودند: وهابیون از یهود هم بدتر هستند. گروه های تروریستی طالبان،القاعده ، داعش وگروه تروریستی بوکوحرام در نیجریه و... همه و همه به پشتیبانی همین وهابیون به وجودآمده اند. در واقع امریکایی ها اینها را پرورش دادند تا جلوی نفوذ انقلاب اسلامی را در جهان بگیرند و آل سعود هم پولهای زیادی را در این راه خرج کرده است ؛دشمنان چه جنایاتی را انجام دادند که جلوی نفوذ امام وانقلاب اسلامی را بگیرندو یک جنگ نیابتی را هم در یمن راه اندازی کردند. 10 کشور عربی علیه مردم مظلوم یمن، که همه زیرساخت های این کشور را نابود می کنند.

تعبیر زیبای مقام معظم رهبری نسبت به آل سعود

تعبیری که مقام معظم رهبری داشتنداین بود که فرمودند : پوزه آل سعود به خاک مالیده خواهد شد واقعا هم همین است. مگر اسرائیلی ها در غزه یا لبنان پیروز شدند که آل سعود هم بر مردم یمن پیروز شود. سالها این حوثی ها جنگ چریکی راه انداختنددر جنگ های زمینی و چریکی اینها حرف اول را می زنند. ارتش سعودی ارتشی است که از کشورهای دیگر مانند بنگلادش و پاکستان و .. آمده اند و عرقی به کشور عربستان ندارند ولی مردم یمن ،مردمی مؤمن و متدین هستند، ان شاءالله یک روز صحبت مقام معظم رهبری را به چشم خواهیم دید و پوزه آل سعود به خاک زده خواهد شد.

خائن الحرمین الشریفین

در این ایامی که زائران ما از خانه خدا برمی گشتند وچه رسوایی این وهابیون به راه انداختندو به دو نوجوان ایرانی زائر خانه خدا تعرض کردند. اینها لایق نام «خادم حرمین شریفین» نیست وخائن هستند. بدتر از اینها نسبت به خیانت به مسلمانان و قران و زائرین خانه خدا در دنیا وجود ندارد. ان شاءالله خدا رویشان را سیاه بگرداندو به زودی اینها را نابود بگرداند وزمینه فرج امام زمان را فراهم بکند . خدایا آنچه که گفتیم و شنیدیم محض رای خودت قرار بده.

توجه ویژه به سه مکان مقدس

در انتهای خطبه من از شما مردم بزرگوار تقاضا دارم که نسبت به سه مکان در شهرستان توجه ویژه داشته باشید .یکی نسبت به مسجد جامع که مرکز عبادی شهرستان است .دوم مصلی هر کدام از شما امکاناتی دارد کمک بکند. دیروز یک خانمی خداخیرش بدهد یک زمینی را برای کمک به مصلی وقف کرد. ان شاءالله با کمک مردم عزیز شهرستان یک مصلی آبرومندی داشته باشیم.

امامزاده حمزه قلب شهر زرند

مکان سوم امازاده حمزه که ذریه پیغمبر است. تنها جایی که در این شهر ما می توانیم فرزند پیامبر را زیارت کنیم امامزاده حمزه است. بافت که بودیم با اینکه مردم وسع مالی زیادی نداشتند ولی امامزاده خیلی باشکوهی را آنجا ساخته اند. این امامزاده، قلب شهر زرند است،با وجود این همه وسع مالی که مردم این شهرستان دارند ولی امامزاده یک ضریح خوب ندارد ، دل آدم واقعاً می گیرد.بالاخره ما شیعه هستیم و به ذریه اهل بیت علاقه داریم ما برای اهل بیت جان دادیم. بخشی از مالمان را هم وقف کنیم برای این که این امامزاده ساخته شود و ضریح مناسب داشته باشدو عظمت پیدا کند . متاسفانه ما خیلی در این زمینه کوتاهی کرده ایم، امیدوارم عذر تقصیر ما را این امامزاده بپذیرد و بتوانیم دین خودمان را ادا کنیم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


پی نوشت:

1- مى‏خواهند نور خدا را با دهان‏هاى خود خاموش كنند، ولى خدا كامل‏كننده‏ى نور خويش است، هر چند كافران خوش نداشته باشند/ سوه الصف ،آیه 8

2- طبرسى، اعلام الورى، الطبعة الثالثة، دارالكتب الاسلامية، ص 355 - شيخ مفيد، الارشاد، قم، مكتبة بصيرتى، ص .327

3- الخرایج و الجرائح، ج 2، ص 673، ح 3؛ الثّاقب فى المناقب ، ص 532، ح 467؛ بحارالانوار، ج 50، ص 138، ح 32؛ مناقب ابن شهر آشوب ، ج 4، ص 409.

4- مروج الذهب مسعودی، نورالابصار شبلنجی، تذکرةالخواص سبط ابن الجوزی، وفیات الاعیان ابن خلکان، مآثرالاناقة فی معالم الخلافه قلقشندی، سیره پیشوایان، ترجمه كتاب قطره اى از دریاى فضایل اهل بیت علیهم السلام : ج 2، ص 740

5- الثاقب فی المناقب: صفحه 549،؛ کشف الغمة: جلد 2، صفحه 389 ؛ بحار، جلد 50، صفحه 141، حديث 26

6- منتهی الامال، محدث قمی، ج 2، ص 645، به نقل از کشف الغمة / کرامات و مقامات عرفانی امام هادی؛ سید علی حسینی قمی؛ نبوغ چاپ اول 1381.

7- بحار: ج 13، ص 321.

8- نگاهی بر زندگی امام هادی؛ محمد محمدی اشتهاردی؛ نشر مطهر چاپ دوم بهار 1377.

9- منابع: بحار الانوار، ج 50، ص 146، شماره 30 از خراپج.

10- رواه مسلم 1/ 10 فی المقدمة، باب النهی عن الحدیث بکل ما سمع، وأبو داود رقم (4992) فی الأدب، باب فی التشدید فی الکذب
11- مستدرک الوسائل، ج9 ص 146

12- برگرفته از مفاتیح الجنان



http://yascms.ir/emam/gozaresh/b655.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/b656.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/b657.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/b658.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/b659.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/b660.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/b661.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/b662.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/b663.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/b664.jpg

چاپ این نسخه درجه: 5.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 1 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.