سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

شیوه زندگی امام جواد(ع)؛ امداد غیبی خداوند در صحرای طبس

ارسال شده توسط: عرببازدید شده: 627 مرتبه
دسته: خطبه های نماز جمعهتاریخ: 1394.02.06
 
خطبه های نماز جمعه شهرستان زرند به امامت حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی امام جمعه محترم زرند 94/2/4

http://yascms.ir/emam/gozaresh/bb525.JPG


خطبه اول

اَلحَمدُ اللِه رَبِ اِلعالَمینَ الصَلاة وَالَسلامُ عَلی عَبِداللِه وَ رَسُولِهِ وَحَبیبِه وَصَفیهَ وَحافِظِ سِرِه وَمُبَلغِ رِسالاتِه ِ سِیدِنا وَمَولانَا اَبِی القاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَدصلی الله علیه وآله وسلّموَعَلی آله طَیِبینَ الطاهِرین المَعصُومینَ اَلهُداةِ المَهدیین وَالَعنَ الدائم عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ ِاِلی قِیامِ یَومِ الدین.

قال الله الحکیم فی کتابه : « يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ » (1)

السلام علیک یاصاحب الزمان(عج)،السلام علیک یا محمد بن علی الجواد(ع)

اُوصیکُم عِبادَالله وَنَفسی بِتَقَوَیَ الله.

خشنودی مولایمان صاحب الزمان(عج) ،سلامتی رهبر عزیز وبزرگوار وبهتر از جانمان،شادی روح امام راحل عظیم الشان،شادی ارواح طیبه شهدا وشهدای والا مقام شهرستان وشهدای والامقامی که بستگانشان امروزدر نماز جمعه حضور دارند یاحضور پیدا می کنند،شادی ارواح مطهر دوشهید گمنام شهرستان ،شادی ارواح مومنین ومومناتی که اهل نمازجمعه بودند واز دنیا رفتند وسلامتی همه خدمتگزاران به نظام اسلامی وسلامتی خودتان وخانواده وفرزندانتان بر محمد وآل محمد صلوات.

از حضور مومنانه همه شما عزیزان، بزرگواران و نمازگزاران ،برادران و خواهران مکرمه، نوجوانان و جوانان مسئولین عزیز، سروران عزیز روحانی که شرف حضور دارند تشکر و قدردانی می کنم ،از مجری محترم نماز جمعه و دست اندرکاران نماز جمعه از رانندگانی که زحمت می کشند و هر هفته نماز گزاران را به محل نماز جمعه می آورند صمیمانه تشکر و قدردانی می کنم. امروز سخنران قبل از خطبه های نماز جمعه جناب آقای حجه الاسلام و المسلمین سلطانی بودند که از ایشان هم تشکر و قدردانی می کنم. در هفته ای که در پیش رو داریم سالرزو ولادت امام نهم امام جواد (ع) است و حیفم آمد که خطبه اول را به بیان گوشه ای از زندگانی این بزرگوار اختصاص ندهم .

سفارش پیامبر(ص)به دوستی اهل بیت(ع):

پیامبر خدا(ص) می فرمایند: «أَحِبُّوا الله » خدا را دوست بدارید « لََّما یَغذُوکُم مِن نِعَمِهِ» به جهت آن که از نعمت هایش به شما روزى مى دهد« وَأَحِبُّونى لَحُبِّ الله» و مرا نیز به جهت دوستى خدا دوست بدارید« وَأَحِبُّوا أَهلِ بَیتى لَحُبّى» و اهل بیتم را به جهت دوستى من دوست بدارید.(2)ما هم تأسی می کنیم به کلام رسول خدا (ص) و ابراز عشق و علاقه می کنیم به اهل بیت رسول خدا (ص) و خطبه اول را به امام جواد (ع)یگانه فرزند امام هشتم، اختصاص می دهیم و در این زمینه مطالبی را خدمت شما عرض می کنم. ان شاءالله به برکت امام جواد (ع)و پدر بزرگوارشان خدای متعال به هر نیت و حاجتی امروز در نماز جمعه حضور پیدا کرده اید ، همه ما را حاجت روا بگرداند.بازهم صلوات بر محمد و آل محمد.

برگی از زندگی امام جواد(ع):

امام جواد(ع) در شهر مدینه به دنیا آمدند، پدرشان امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) و مادرشان هم کنیز و همشهری همسر رسول خدا(ص) ماریه قبطیه ( مصری) بودند؛ یعنی از خاندان ماریه مادر ابراهیم فرزند رسول خدا(ص) بوده است، شخصیت بسیار بزرگواری است با اینکه مادرشان کنیز و ام ولد بوده است ولی جایگاه بزرگی در نزد اهل بیت داشته است همانگونه که پیامبر خدا(ص) توسط جابر بن عبدالله انصاری به امام باقر(ع) سلام رساندند. امام هفتم موسی بن جعفر(ع) هم به یزید بن سلیط ، یکی از شاگردان و یارانشان فرمودند: شما زمان امام رضا(ع) وفرزندش امام جواد (ع) را درک می کنی اگر توانستی سلام مرا به آن بانو (خیزران، مادر امام جواد(ع)) برسان.(3) این جایگاه بلند مادر امام نهم را نشان می دهد، حکیمه دختر موسی بن جعفر(ع) و خواهر امام رضا(ع) فرمود : در لحظه‏ای که امام جواد به دنیا آمد، فرمود: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللّه‏ وَاَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّه‏ »؛ گواهی می‏دهم که خدایی غیر از خدای یگانه نیست، و به راستی محمد( صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله) رسول خدا است و در روز سوم ولادتش وقتی عطسه می کرد، می فرمودند: «اَلْحَمْدُ للّه‏ِ وَصَلّی اللّه‏ عَلی مُحَمَّدٍ وَعَلَی الاَئِمّهِ الرّاشِدین»؛ ستایش مخصوص خداست و درود خدا بر محمد و امامان هدایتگر باد(4). حکیمه وقتی این جملات را از امام جواد شنید، با شتاب نزد امام رضا رفت و عرض کرد: از این طفل عجایبی دیدم. حضرت فرمودند: آن عجایب چیست؟ حکیمه جملات لحظه ولادت و هنگام عطسه حضرت را بیان نمود. حضرت رضا فرمود: «یا حَکیمهُ، ماتَرَوْنَ مِنْ عَجائِبِه اَکْثَرُ؛ ای حکیمه! در آینده عجایب بیشتری از او خواهید دید.(5)

حَسَد ورزی اقوام امام رضا(ع)نسبت به امام جواد(ع):

یک نکته ای را مرحوم کلینی در کتاب اصول کافی ضمن این حدیث ذکر می کنند که گروهی از خویشان امام رضا(ع) طبعاً بر اساس حسد ورزیها و تنگ نظریها-گستاخی را به جایی رساندند که گندمگونی صورت حضرت جواد(ع)و عدم شباهت میان پدر و فرزند از نظر رنگ چهره را بهانه قرار داده و گفتند: در میان ما، امامی که گندمگون باشد وجود نداشته است وادعا کردند که حضرت جواد، فرزند علی بن موسی نیست! امام رضا(ع) فرمود: او فرزند من است. آنان گفتند: پیامبر اسلام (ص) با قیافه شناسی داوری کرده است ، باید بین ما و تو قیافه شناسان داوری کنند. حضرت (ناگزیر) فرمودند: شما در پی آنان بفرستید ولی من این کار را نمی کنم، اما به آنان نگویید برای چه دعوتشان کرده اید...

دسیسه مخالفان امامت برای خاموش کردن نور اهل بیت:

یک روز بر اساس قرار قبلی، عموها، برادران و خواهران حضرت رضا(ع)در باغی نشستند و آن حضرت، در حالی که جامه ای گشاده و پشمین بر تن و کلاهی بر سر و بیلی بر دوش داشتند، در میان باغ به بیل زدن مشغول شدند;گویی که باغبان است و ارتباطی با حاضران ندارد. آنگاه حضرت جواد(ع)را حاضر کردند و از قیافه شناسان درخواست نمودند که پدر وی را از میان آن جمع شناسایی کنند. آنان به اتفاق گفتند: پدر این کودک در این جمع حضور ندارد;اما این شخص، عموی پدرش، و این، عموی خود او، و این هم عمه اوست، اگر پدرش نیز در اینجا باشد باید آن شخص باشد که در میان باغ بیل بر دوش گذارده است، زیرا ساق پاهای این دو، به یک گونه است! در این هنگام امام رضا(ع) به آنان پیوست. قیافه شناسان به اتفاق گفتند: پدر او، این است! در این هنگام علی بن جعفر، عموی حضرت رضا، از جا برخاست و بوسه بر لبهای حضرت جواد زد و عرض کرد: گواهی می دهم که تو در پیشگاه خدا امام من هستی (6)، بدین ترتیب یکبار دیگر توطئه و دسیسه مخالفان امامت برای خاموش ساختن نور خدا، با شکست روبرو شد و خداوند آنان را رسوا ساخت. منظورم است که دوران زندگانی امامان معصوم ما خصوصا از زمان موسی بن جعفر دوران بسیار سختی بوده است . همانطور که قبلا هم عرض کردم بنی عباس بدتر از بنی امیه بودند. خصوصاً در زمان مأمون که زیرک ترین و باهوش ترین خلیفه عباسی است.او وقتی که به تجربه حاکمان گذشته نگاه کرد به این نتیجه رسید که با جنگیدن نمی تواند نور اهل بیت را خاموش کند و حتی با شهادت اهل بیت، علاقه مردم به اهل بیت روز به روز بیشتر می شود.برای همین تصمیم گرفت برای اینکه مردم را از اطراف اهل بیت پراکنده کند ،آنها را به عنوان ولی عهد ، وارد حکومت بکند . بعد هم بحث های آزاد با طوایف مختلف و علمای بزرگ برگزار می کنیم و با برگزاری مبارزات علمی ، کاری می کنیم که ارزش و شأن امام پایین بیاید و از عظمت امام کاسته شود . مأمون بسیار مایل بود تا اُبهت امام را بشکند و مدام به فکر تخریب شخصیت اهل بیت بود. چون قرار است در مورد زندگانی امام جواد صحبت کنیم ، دوران امام رضا را عرض نمی کنم. بعد از شهادت امام رضا(ع) ، مامون متهم بود که امام رضا را به شهادت رسانده است و از طرفی هم از افزایش تعداد شیعیان و نفوذ آنها در جای جای جهان وحشت داشت و در آن زمان قیام های زیادی را شیعیان علیه حاکمان ظالم وقت در همه گوشه های جهان انجام می دادند . چون ایرانی ها متهم به شهادت رساندن امام رضا(ع) شده بودند، تصمیم گرفت حمایت و نظر ایرانی ها را به خودش جلب کند و به انجام کارهای عوام پسند روی آورد(مانند زمان طاغوت که شاه برای ظاهر بینی و عوام فریبی به زیارت امام رضا می رفت و نماز می خواند)مأمون نیز چنین روشی را در پی گرفت و دستور داد تا امام جواد (ع)را از مدینه به سمت بغداد بیاورند.

حاضر جوابی امام جواد(ع) در مقابل مامون:

یک روز مأمون از جایی عبور می‌کرد. سر راهش کودکانی سرگرم بازی بودند و امام جواد (ع) نیز در بین آنان به چشم می‌خورد. همه‌ی کودکان با دیدن مأمون گریختند جز امام جواد (ع). مأمون پرسید: تو چرا فرار نکردی؟ امام (ع)پاسخ داد:« خطایی نکرده‌ام که بابت آن بگریزم؛ راهت هم تنگ نیست تا لازم باشد کنار بروم. هر جا می‌خواهی برو».مأمون پرسید:« تو کیستی؟» امام جواد (ع) فرمودند:«من محمد پسر علی هستم». مامون خداحافظی کرد و رفت در حالی که یک باز شکاری در دست داشت ، آنرا در آسمانها رها ساخت و پس از ساعتی در بیابان بی آب و علف باز شکاری یک ماهی را صید کرد و آورد .در مسیر بازگشت مأمون باز هم امام جواد را دید از او پرسید: « می دانی در دستان من چیست و در بیابان بی آب و علف از کجا آمده است؟ » امام فرمودند:« پدرم از پدرانش از پیامبر خدا و او از جبرئیل و او از خداوند نقل می‌کرد که میان آسمان و هوا فضایی است که امواجش در تلاطم است و در آن ابرهای متراکمی است که بعضی ماهیان با آن بالا رفته‌اند و با شکم‌هایی سبز رنگ در آن زندگی می‌کنند؛ و پادشاهان با بازهای شکاری آنها را صید می‌کنند تا علما را بیازمایند .مامون گفت: «تو و پدرجدّ و پروردگارت راست گفتید.»(7)

هدف مامون از ازدواج دخترش با امام جواد(ع):

مأمون که یک دختر خودش را به عقد امام رضا(ع) درآورده بود تصمیم گرفت دختر دیگرش را به نام ام الفضل به عقد امام جواد(ع) که آن زمان حدود 8 سال داشتند، در بیاورد. هدف مأمون از این ازدواج، اوّلاً: رسیدن به نوعی شهرت و اعتبار از طریق داماد جوان و دانشمندش، ثانیاً: از دامادی امام به عنوان تأیید و مشروعیتی بهره برداری کند، و ثالثاً: امام را در درون منزل نیز مورد کنترل قرار دهد و رابعاً: به نوعی خود را در شهادت پدرش امام رضا(ع)که همه، مأمون را متهم به قتل او می دانستند ، تبرئه کند.

مناظره امام جواد(ع) با یحیی بن اکثم:

بزرگان عباسی از توجه مأمون به امام جواد(ع) در هراس بودند وبه مأمون گفتند: ما با ولی عهدی علی بن موسی الرضا(ع) هم مخالف بودیم و ترس این را داریم که حکومت از دست ما خارج شودو دردست بنی هاشم قرار بگیرد. شما با این کار با دست خودت پایه های حکومت را سست می کنید. مأمون یک عوام فریبی کرد و گفت: شما که به حَسَب و نَسَبِ خودتان افتخار می کنید، بدانید که حَسَبُ و نَسَبِ بنی هاشم از همه شما بالاتر است؛ پس آنها برای این که به مأمون ثابت کنند که این نوجوان از فهم و درک درست و دانش بالایی برخوردار نیست، قرار گذاشتند تا مناظره ای علمی با امام جواد(ع) برگزار کنند ویحیی بن اَکثَم قاضی القضات وقت که بزرگترین روحانی اهل سنت آن زمان و در دانش سرآمد همه بود را برای مناظره با امام برگزیدند و از او خواستند تا در جلسه ای که با حضور همه درباریان و بزرگان شهر در کاخ مأمون برگزار می شود، مسئله ای را طرح کند که محمد بن علی(ع) قادر به جواب دادن آن نباشد و شأن و مقام او نزد همگان شکسته شود . هنگامی که امام جواد(ع) وارد این مجلس شدند ، عظمت الهی و اُبهت امام به گونه ای بود که همگان ناخواسته جلوی پای امام بلندشدند. مأمون، امام جواد (ع)را درکنار خودش نشاند، یحیی بن اکثم از مامون اجازه خواست تا مباحثه را شروع کرد، که مامون برای حفظ ظاهر گفت از خود امام اجازه بگیرید که اجازه دادند و یحیی بن اکثم سوال کرد : درباره ی شخصی که مُحرِم بوده و در آن حال حیوانی را شکار کرده است، چه می گویید؟ (همانطور که می دانید در حالت احرام صید کردن حرام است). امام فرمودند: آیا این شخص، شکار را در بیرون حرم امن الهی کشته یا در حرم؟ عالم به حکم حُرمت شکار در حال احرام بوده یا جاهل؟ عمداً کشته یا به خطا؟ آزاد بوده یا برده؟ صغیر بوده یا کبیر؟ برای اولین بار چنین کاری کرده یا قبلاً صید کرده بود؟ صید کشته شده از پرندگان بوده یا از غیر پرندگان؟ از صیدهای کوچک بوده یا بزرگ؟ محرم بر کشتن صید اصرار دارد یا پیشمان است؟ کشتن در شب بوده یا روز؟ در حال کشتن صید، محرم به احرام عمره بوده یا حج؟ یحیی بن اکثم، مات و متحیر گشت و آثار ناتوانی و شکست در چهره اش پیدا شد. او به گونه ای به لکنت افتاد که همه اهل مجلس، متوجه حیرت و سرگردانی اش گردیدند.زيرا امام جواد (ع) با اين پرسش ها، براي او تشريح كرد كه مسأله او، صدها و بلكه بيش از دو هزار فرع دارد. مأمون، شكر و سپاسي گفت و ابراز كرد كه آيا دانستيد آنچه را كه من به شما گفتم؟!در پایان مأمون گفت: اگر موافقید، شما هم از یحیی سئوالی بکنید.امام جواد علیه السلام به یحیی فرمودند: بپرسم؟ یحیی گفت: فدایت شوم، هر طور میل شماست. اگر توانستم جواب می‌دهم و گرنه از شما استفاده می‌کنم، امام جواد علیه السلام پرسیدند:« مردی در ابتدای روز به زنی حرام بود، پیش از ظهر حلال شد، ظهر حرام شد و عصر حلال شد، هنگام غروب حرام شد، پس از عشا حلال شد، نیمه شب حرام شد و هنگام طلوع فجر حلال شد. حکم این زن چیست؟ و چرا پیوسته حلال و حرام می‌شد؟» یحیی گفت: سوگند به خدا جوابش را نمی‌دانم. اگر مایل هستید، پاسخ بفرمایید تا بهره ببریم. امام جواد علیه السلام فرمودند:« این زن یک کنیز بود. مردی بیگانه او را در ابتدای روز خرید و زن بر او حلال شد. هنگام ظهر او را آزاد کرد و حرام شد، وقت عصر با او ازدواج کرد و حلال شد. وقت غروب او را مظاهره کرد و حرام شد. (مظاهره نوعی طلاق است که شرط رجوع به همسر، دادن کفاره است.) وقت عشا کفاره‌ی ظهار داد و حلال شد. نصف شب او را طلاق داد و حرام شد. وقت طلوع فجر رجوع کرد و حلال شد. پس از آن که مأمون دخترش را به امام جواد تزویج کرد در مجلسی که مأمون و امام و یحیی بن اکثم و گروه بسیاری در آن حضور داشتند، یحیی عرض کرد: ای پسر رسول خدا! نظر شما درباره روایتی که (در مدارک اهل سنت) نقل شده است: که جبرئیل به حضور پیامبر رسید و گفت: یا محمد! خدا به شما سلام می رساند و می گوید: من از ابوبکر راضی هستم، از او بپرس که آیا او هم از من راضی است؟. نظر شما درباره این حدیث چیست؟
امام فرمود: من منکر فضیلت ابوبکر نیستم، ولی کسی که این خبر را نقل می کند باید خبر دیگری را نیز که پیامبر اسلام در حجة الوداع بیان کرد، از نظر دور ندارد. پیامبر فرمود: کسانی که بر من دروغ می بندند، بسیار شده اند و بعد از من نیز بسیار خواهند بود. هر کس بعمد بر من دروغ ببندد، جایگاهش در آتش خواهد بود. پس چون حدیثی از من برای شما نقل شد، آن را به کتاب خدا و سنت من عرضه کنید، آنچه را که با کتاب خدا و سنت من موافق بود، بگیرید و آنچه را که مخالف کتاب خدا و سنت من بود، رها کنید.
امام جواد علیه السلام افزود: این روایت (درباره ابوبکر) با کتاب خدا سازگار نیست، زیرا خداوند فرموده است: وَلَقَدْ خَلَقْنَا الاْءِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ (سوره ق/آیه16)ما انسان را آفریدیم و می دانیم در دلش چه چیز می گذرد و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم.
آیا خشنودی و ناخشنودی ابوبکر بر خدا پوشیده بوده است تا آن را از پیامبر بپرسد؟! این عقلاً محال است.
یحیی گفت: روایت شده است که: ابوبکر و عمر در زمین، مانند جبرئیل در آسمان هستند.
حضرت فرمود: درباره این حدیث نیز باید دقت شود، زیرا جبرئیل و میکائیل دو فرشته مقرّب درگاه الهی اند و هرگز گناهی از آن دو سر نزده است و لحظه ای از دایره اطاعت خدا خارج نشده اند، ولی ابوبکر و عمر قبل از اسلام مشرک بوده اند، و هر چند پس از ظهور اسلام مسلمان شده اند، امّا اکثر دوران عمرشان را در شرک و بت پرستی سپری کرده اند، بنابراین محال است که خدا آن دو را به جبرئیل و میکائیل تشبیه کند.
یحیی گفت: همچنین روایت شده است که: ابو بکر و عمر دو سرور پیران اهل بهشتند درباره این حدیث چه می گویید؟
حضرت فرمود: این روایت نیز محال است که درست باشد، زیرا بهشتیان همگی جوانند و پیری در میان آنان یافت نمی شود (تا ابو بکر و عمر سرور آنان باشند!) این روایت را بنی امیه، در مقابل حدیثی که از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله درباره امام حسن و حسین علیهما السلام نقل شده است که حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشتند ، جعل کرده اند.یحیی گفت: روایت شده است که عمر بن خطاب چراغ اهل بهشت است.
حضرت فرمود: این نیز محال است؛ زیرا در بهشت، فرشتگان مقرّب خدا، آدم، محمد صلی الله علیه و آله و همه انبیاء و فرستادگان خدا حضور دارند، چطور بهشت با نور اینها روشن نمی شود، ولی با نور عمر روشن می گردد؟!یحیی اظهار داشت: روایت شده است که سکینه به زبان عمر سخن می گوید (عمر هر چه گوید، از جانب ملک و فرشته می گوید).
حضرت فرمود: من منکر فضیلت عمر نیستم؛ ولی ابوبکر، با آن که از عمر افضل است، بالای منبر می گفت: من شیطانی دارم که مرا منحرف می کند، هرگاه دیدید از راه راست منحرف شدم، مرا به راه درست باز آورید.
یحیی گفت: روایت شده است که پیامبر فرمود: اگر من به پیامبری مبعوث نمی شدم، حتما عمر مبعوث می شد.
امام فرمود: کتاب خدا (قرآن) از این حدیث راست تر است، خدا در کتابش فرموده است: وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثَاقَهُمْ وَمِنکَ وَمِن نُّوحٍ... ( سوره احزاب/آیه7) به خاطر بیاور هنگامی را که از پیامبران پیمان گرفتیم، و از تو و از نوح... .
از این آیه صریحا برمی آید که خداوند از پیامبران پیمان گرفته است، در این صورت چگونه ممکن است پیمان خود را تبدیل کند؟ هیچ یک از پیامبران به قدر چشم به هم زدن به خدا شرک نورزیده اند، چگونه خدا کسی را به پیامبری مبعوث می کند که بیشتر عمر خود را با شرک به خدا سپری کرده است؟! و نیز پیامبر فرمود: در حالی که آدم بین روح و جسد بود (هنوز آفریده نشده بود) من پیامبر شدم.
باز یحیی گفت: روایت شده است که پیامبر فرمود: هیچگاه وحی از من قطع نشد، مگر آن که گمان بردم که به خاندان خطاب (پدر عمر) نازل شده است، یعنی نبوّت از من به آنها منتقل شده است.
حضرت فرمود: این نیز محال است، زیرا امکان ندارد که پیامبر در نبوّت خود شک کند، خداوند می فرماید: اللَّهُ یَصْطَفِی مِنَ الْمَلَائِکَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ (سوره حج/آیه75) خداوند از فرشتگان و همچنین از انسانها رسولانی برمی گزیند. (بنابراین، با گزینش الهی، دیگر جای شکی برای پیامبر در باب پیامبری خویش وجود ندارد).
یحیی گفت: روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اگر عذاب نازل می شد، کسی جز عمر از آن نجات نمی یافت.
حضرت فرمود: این نیز محال است، زیرا خداوند به پیامبر اسلام فرموده است: وَمَا کَانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِیهِمْ وَمَا کَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ(سوره انفال/آیه33) و مادام که تو در میان آنان هستی، خداوند آنان را عذاب نمی کند و نیز مادام که استغفار می کنند، خدا عذابشان نمی کند.
می بینید که برای نزول عذاب دو مانع ذکر شده است و لا غیر؛
الف) وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله در بین مردم.
ب) توبه و استغفار مردم.
بدین ترتیب تا زمانی که پیامبر در میان مردم است و تا زمانی که مسلمانان استغفار می کنند، خداوند آنان را عذاب نمی کند.
البته ناگفته نماند که امام (ع) با حفظ تقیه، این مناظره را انجام داده است.

در این هنگام مامون به حاضران از بنی عباس رو کرد و گفت: آیا در میان شما کسی هست که این مسئله را این طور بتواند جواب دهد یا مسئله‌ی قبلی را با آن جزییات بداند؟ گفتند: نه! به خدا قسم شما جواد(ع) را از ما بهتر می‌شناختید. مامون گفت: اهل بیت رسول (صلی الله علیه و آله وسلم ) در میان مردم فضل و کمال زیادی دارند و کم‌سالی آنان مانع کمالاتشان نیست. سپس برخی دیگر از فضایل امام جواد علیه السلام را بیان کرد.(8)

سپس رو به حضرت جواد (عليه السلام) کرده گفت: آيا خود خطبه عقد را مي خواني؟ فرمودند: بلي مأمون گفت: قربانت گردم خطبه عقد را براي خود بخوان، زيرا من تورا به دامادي خود پسنديدم و دخترم ام الفضل را به همسري تو درآوردم اگر چه گروهي اين کار را خوش ندارند. امام نیز خطبه را خواندند و مهريه اور ا مهريه جده اش فاطمه دختر رسول خدا قرار مي دهد که پانصد درهم خالص تمام عيار باشد، قرار دادند و بعد خطاب به مأمون فرمودند: آيا به اين مهريه او را به همسري من درخواهي آورد؟ مأمون گفت: آري اي ابا جعفر دخترم ام الفضل را به اين مهري که گفتي به همسري تو در آوردم آيا تو هم اين ازدواج را پذيرفتي؟ حضرت فرمودند: آري پذيرفتم و بدان خوشنود گشتم.

شهادت امام جواد(ع):

عمرحیات امام جواد خیلی کوتاه بود (اگر حاکام ظالم اجازه می دادند که اهل بیت با علم الهی که داشتند جامعه را اداره می کردند الان همه جا گلستان بود متاسفانه آنها دستان نفاق و با ظلم وستمشان بشریت را از این نعمت محروم کردند) زندگان امام جواد یک زندگی بسیار سختی بود. مأمون حاکم زمان امام جواد کسی بود که در ظاهر ادعای تشیع و دوستی داشت اما چنان کینه زیادی داشتند که امام را در بیست و پنج سالگی به شهادت رساند.

خاطره شنیدنی مرد سیستانی از همراهی با امام جواد(ع):

مردی از اهالی سیستان که در سفری با امام محمّد تقی(ع) همراه شده بود، خاطره ای شنیدنی از آن سفر را گزارش کرده است. او می گوید که در سال اوّل خلافت معتصم، من با امام نهم(ع) همسفر شدم و در همه موارد با هم بودیم.سر سفره غذا نشسته بودیم که عرض کردم: «فدایت شوم! فرماندار شهر ما یکی از دوستان و شیفتگان شما اهل بیت : است. مأموران او برای من مالیات نوشته اند؛ اما پرداختن آن برایم سنگین است. شما لطف کنید و به او نامه ای بنویسید که با من مدارا کند.» (یکی از کارهای امامان ما از امام موسی تا امام جواد انجام داده بودند، این بود که به اصحاب خاص خودشان دستور داده بودند تا در مَنسب های مختلف حضور پیدا کنند و با در دست گرفتن پست های حساس به شیعیان کمک کنند. استاندار سیستان زمان مأمون هم از شیعیان امام جواد (ع) بود ولی کسی نمی دانست امام هم برای حفظ جان استاندار تقیه کردند) و فرمودند: «من او را نمی شناسم.» گفتم: «فدایت شوم! همانگونه که عرض کردم او از دوستداران شما اهل بیت است. نامه شما برای من، خیلی کارساز و مشکل گشا خواهد بود. امام کاغذی را برداشتند و چنین نوشتند: « بسم اللّه الرحمن الرحیم. حامل این نامه به تو، نکته زیبایی را یادآور شد که تو به آیین پسندیده ای گرایش داری! مطمئناً تو در مقابل اعمال نیک، پاداش نیکی خواهی داشت. به برادرانت احسان کن و بدان، خداوند عزیز و جلیل از ریزترین اعمال و رفتارت سؤال خواهد کرد.» مرد سیستانی در پایان می گوید: «قبل از رسیدن من به سیستان، حسین بن عبد اللّه نیشابوری، فرماندار سیستان از نامه امام باخبر شده بود و هنگامی که من به شهرم نزدیک می شدم، هنوز دو فرسخ مانده بود که به استقبالم آمد. نامه را به او دادم. او آن را بوسید و روی دو چشمانش گذاشت و به من گفت: «چه می خواهی؟» گفتم: «در دفتر محاسبات شما برای من مالیاتی نوشته اند که توان پرداخت آن را ندارم.» دستور داد آن را برای من ببخشند و اضافه کرد: «تا زمانی که من فرماندار شهر شما هستم تو را از خراج و مالیات معاف کردم.» سپس از خانواده ام پرسید و من وضعیت اقتصادی خود و خانواده ام را برایش شرح دادم. او دستور داد که در باره مشکل معیشتی من، کارهایی انجام شود و مقداری هم به صورت نقدی به من کمک کرد. تا او زنده و در منصب فرمانداری سیستان بود، از من مالیات و خراج نگرفتند و عطایش را تا آخر از من قطع نکرد.(9)

مطلب راجع به زندگانی امام جواد(ع) زیاد است که شما می توانید مطالعه کنید ؛ در هفته آینده میلاد این امام هُمام را داریم که به محضر مولایمان صاحب الزمان(عج) و به همه شما ارادتمندان و علاقمندان آن حضرت تبریک عرض می کنم . ان شاءالله روز به روز بکوشیم و معرفت خودمان را و عشق و علاقه خودمان را نسبت به اهل بیت بیشتر کنیم.

خطبه دوم

اوصیکم عبادالله ونفسی بتقوی الله

توصیه امام جواد(ع) به رعایت تقوی:

در توصیه به تقوی یکی از کلمات ارزشمند امام جواد(ع) را خدمت شما عرض می کنم که هم درسی برای حقیر و هم برای شما بندگان خوب خدا باشد. امام جواد(ع) می فرمایند: «لاتَکُنْ ولِیّا لِلِّه فِی الْعَلانِیةِ، عَدُوّاً لَهُ فِی السِّرِّ»(10) در ظاهر، دوست خدا و در باطن، دشمن او مباش. چه بسا انسان ظاهرش درست باشد ولی در باطن دستور خدارا در زندگی رعایت نمی کند.

مناسبتهای هفته:

مناسبت هایی را که در هفته ای که پیش رو داریم به اختصار خدمت شما عرض می کنم :


شکست نظامی آمریکا در صحرای طبس:

اولین مناسبت شنبه پنج اردیبهشت مصادف است با شکست حمله نظامی آمریکا به ایران در صحرای طبس بر اثر طوفان شن ؛ وقتی ملت ایران برای خدا حرکت قیام کردند و از جان و مال و فرزندانشان در راه خدا گذشتند ،خدا هم به آنها را نصرت داد. « إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ » (11) اگر خدا را يارى كنيد ياريتان مى‏كند؛ همه ما دست خدا را در پیروزی انقلاب دیدیم ، همچنین دست غیبی خدا را هم در صحرای طبس دیدیم وقتی 132 نفر از کماندوهای امریکایی ها که در امریکا و مصر آموزش دیده بودند،تصمیم گرفتند تا شبانه ،گروگانان را در ایران آزاد کنند و با هشت هلی کوپتر و دو هواپیمای باری از ناوهای امریکایی آمدندو در فرودگاه متروکه ای در طبس به زمین نشستند . «ويليام هيلي سوليوان» آخرين سفير امريكا در كتاب «مأموريت ايران» نوشته است : گویا من آیت الله خمینی را دیدم در حالی که در بالکن خانه خودشان ایستاده و با اشاره هر انگشتش یک هلی کوپتر از ما ساقط می شد.کماندوهای امریکایی قصد داشتند که از صحرای طبس به ورزشگاه شهیدشیرودی یا همان امجدیه سابق بیایند و با لباس مبدل ،شبانه به سفارتخانه بروند و گروگان های خودشان را آزاد کنند( این برنامه ای بود که با عوامل داخلی خودشان طراحی کرده بودند) ولی هنگامی که وارد صحرای طبس می شوند ،دچار طوفان می شوند و دستگاه هیدرولیک یکی دیگر از هلیکوپترها از کار می افتد . خلبانها معتقد هستند که اگر بالاتر یا پایین تر ازآن حرکت کنی از طوفان در امانی ولی اینها هم در بالا و هم در پایین گرفتار طوفان بودندتا اینکه یک هلی کوپتر با هواپیما برخورد می کند و هر دو آتش می گیرند و هشت نظامی آنها به درک واصل می شوندکه کارتر دستور عقب نشینی می دهد. یکی از هلی کوپتر ها سالم مانده بود که خدا لعنت کند بنی صدر را دستور بمباران این هلی کوپتر را می دهد و تمام اسناد امریکایی که داخل این هلی کوپتر بود ، از بین می رود . در همان لحظه محمد منتظر قائم ، نخستین فرمانده سپاه پاسداران استان یزد که قصد خارج کردن اسناد را از هلی کوپترها داشت نیز به شهادت می رسد . ملی گراها واقعاً خیانت های زیادی به این ملت و نظام جمهوری اسلامی کردند. منظور این است که انسان دست غیبی خداوند و دست عنایت امام زمان(ع) را در آن نیمه شب که همه در خواب بودند، را می بیند. وقتی ملت ما بخاطر خدا به میدان آمدند و مادران ما بادست خودشان، فرزندانشان را به جبهه می فرستادند و همسران با تمام وجود شوهران خودشان راهی جبهه و جنگ کردندو برای خدا از جان خودشان گذشتند . خدای متعال هم دست عنایت خودش را شامل حال این ملت کرد . چه طوفانهایی را انقلاب ما پشت سر گذاشته است. جنگ تحمیلی از یک طرف و مسائل دیگر هم از طرف دیگر .امروز هم شما دست خدا نسبت به انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی در میان این همه دشمن که اطراف ما را فراگرفته اند می بینید .خدا را برای این نعمت امنیت که از برکت امام و شهداو نظام جمهوری اسلامی است، شکرگذاریم.

ارتباط مردم با شورا وبالعکس:

هفته شهر و شهروند را داریم و از شورای شهر تشکر می کنیم . ان شاءالله که ارتباط مردم با شورا و شورا با مردم ( که نماد مردم سالاری هر شهری شورای شهر است ) روز به روز بیشتر شود و بتوانند به مردم به بهترین وجه خدمت کنند .

هفته سلامت واهمیت ایمنی غذا:

هفته سلامت را هم در پیش داریم شعار هفته سلامت را خدمت شما عرض می کنم که به آن توجه داشته باشید وزارت بهداشت شعار امسال هفته سلامت را «ایمنی غذا از مزرعه تا سفره » قرار داده است . بخشی از سرطانهایی که امروزه ما در بخشی از استان می بینیم ،منشاء آن سمومی است که کشاورزان بی جهت استفاده می کنند . ایمنی غذا بسیار مهم است، بحث سَم پاشی و آلوده شدن غذا را بیشتر از پیش باید توجهک نیم تا جلوی ازیاد سرطانها خصوصاً سرطان کبد را بگیریم .

ایام البیض و سنت حسنه اعتکاف:

نکته دیگر اینکه در آستانه ایام البیض و اعتکاف هستیم . به بهترین بندگان خدا کمک کنیم تا مراسم اعتکاف ،به نحو احسن در مسجد جامع و دو مسجد دیگر برگزار شود . اعتکاف ، معجونی از عبادتهای بزرگ است. بخشی از اعمال حج را هم شما در اعتکاف مشاهده می کنید . اعتکاف به قدری ارزشمند است که پیامبر خدا هر سال مراسم اعتکاف را انجام می دادند، حتی یکسال که به دلیل جنگ بدر نتوانستند اعتکاف را انجام بدهند، سال بعد بيست روز معتكف شد كه ده روز آن قضاى سال قبل و ده روز ديگر براى همان سال بود. سه روز انسان با خدا خلوت کند آن هم در مهمترین مسجد شهر و در جمع بهترین بندگان خدا که این از برکت امام و شهداست . شما هم به برگزاری هر چه بهتر این مراسم کمک کنید و اگر خیرات و یا گوسفند عقیقه ای دارید با هماهنگی اداره تبلیغات ،آن را صرف معتکفین کنید، اعتکاف در 4 وعده غذایی برگزار می شود و هر چه می توانیدهزینه ها راکمتر کنید تا جوانان و مردم بیشتری بتوانند حضور پیدا کنند که این کار بسیار ارزشمندی است.

خدایا آنچه گفتیم و شنیدیم محض رضای خودت قرار بده


پی نوشت :

1- سوره الصف، آیه 8 / ترجمه آیه : می خواهند نور خدا را به دهانهايشان خاموش کنند ولی خدا کامل کننده ، نورخويش است ، اگر چه کافران را ناخوش آيد.

2- سنن ترمذى، ج 5، ص 664، ح 3789; مستدرک حاکم، 3، ص 150

3- منتهي الآمال، ج 2، ص 325

4- اعلام الهدایه، ج11، ص28.

5- اعلام الهدایه، ج11، ص28 و ر.ک: مستدرک العوالم، ج23، ص151 ـ 152.

6- کلینی، اصول کافی، تهران، مکتبة الصدوق، 1381 ه. ق، ج 1، ص 322-مقرم، سید عبد الرزاق، نگاهی گذرا بر زندگانی امام جواد-علیه السلام-، ترجمه دکتر پرویز لولاور، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1370 ه. ش. ص 36.

7- بحار الانوار، ج 50، ص 56، ح 31.

8- بحار الانوار، ج 50، ص 74 تا 78، ح 3. منتهی الامال.

9- تهذیب الاحکام، محمّد بن حسن طوسی، دارالکتب الاسلامیه، ج 6، ص 334.

10- انوار البهیه، ص 415، به نقل از: پرتوی از زندگی چهارده معصوم(ع)، نگاهی بر زندگی امام جواد(ع)، ص 117

11- سوره محمد،آیه 7



http://yascms.ir/emam/gozaresh/b696.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/b697.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/b698.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/b699.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/b700.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/b701.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/b702.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/b703.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/b704.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/b705.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/b706.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/b707.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/b708.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/b709.jpg

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.