خشنودی مولایمان صاحب الزمان(عج) ،سلامتی رهبر عزیز وبزرگوار وبهتر از جانمان،شادی روح امام راحل عظیم الشان،شادی ارواح طیبه شهدا ، شهدای شهدای شهرستان وشهدای والامقامی که بستگانشان امروزدر نماز جمعه حضور دارند یاحضور پیدا می کنند،شادی ارواح مطهر دوشهید گمنام شهرستان ، سلامتی همه خدمتگزاران به نظام اسلامی وسلامتی خودتان وخانواده وفرزندانتان اجماعاً صلوات.
امیدوارم خداوند متعال این حضور مؤمنانه و باشکوه و این نمازجمعه واین خطبه ،این نشستن واین سکوت را از همه ماقبول بگرداند وذخیره ای ارزشمند برای دنیا وآخرت برای اول لحظه ورود ما به محضر پروردگار عالم قرار دهد.
استفاده کردیم از فرمایشات برادر عزیز و بزرگوارمان جناب سرهنگ ایرانمنش که مسئولیت ستاد عتبات عالیات شهرستان را به عهده دارند و کمک های مردمی جهت ساخت حرم سیدالشهدا(ع) را جمع آوری می کنند، افتخار طراحی گنبد امام حسین (ع) ،نصیب استان کریمان شده است که با سبک و سیاق بسیار مدرن و خوب و با خشت های طلا، انجام شده است؛ ان شاءالله که هر کدام از ما هم بتوانیم، در این راه قدمی برداریم و از اینکه خدای متعال چنین توفیقی را نصیب ما کرده است، خدا را شکرگزاریم.
ولادت با سعادت مولای متقیان ،امیرالمومنین علی (ع) را به ساحت مقدس مولایمان صاحب الزمان(عج) و به همه شما ارادتمندان و علاقمندان آن حضرت تبریک عرض می کنم. روز پدر بر همه شما پدران عزیز و بزرگوار و بر شما پدران بزرگوار شهدا ، پدران آسمانی مبارک باشد. باز هم صلوات بر محمد و آل محمد.
پدر ومادر حضرت علی(ع):
در خطبه اول با توجه به ولادت آاقای امیرالمومنین (ع) چند کلامی را راجع به مولایمان امیرالمؤمنین(ع) خدمت شما عرض می کنم. پدر بزرگوارشان « عمران » مشهور به « ابوطالب» است که سیّد بَطحا، پیر قریش و رئیس مکّه و قبله قبیله بودو مادر بزرگوار امیرالمؤمنین،شخصیتی بسیار برجسته به نام فاطمه بنت اسد است که در حق رسول خدا (ص) ، قبل از به دنیا آمدن امیرالمؤمنین ،هم مادری کرده است؛البته این بانوی بزرگوار بعد از وفات حضرت خدیجه در حق حضرت زهرا (س) نیز مادری کرده است. فاطمه بنت اسد، حنیف به دین حضرت ابراهیم بودند تا اینکه خدای تبارک و تعالی علی(ع) را به او عنایت کرده است.
لرزه در مکه
از آن شبی که وجود مبارک امیرالمؤمنین (علیه السلام) در رحم مادر قرار گرفت تا چند روز زمین به لرزه درآمد بطوری که قریش بشدت از آن زمین لرزه نگران شدند و به وحشت افتادند و به یکدیگر گفتند: خدایان و بت های خود را بر فراز کوه ابوقبیس ببرید تا از آنها بخواهیم این زلزله را برطرف کنند و این مسئله را دفع نمایند ( کوه ابو قبیس محل معجزه شق القمر پیامبر بود ، کوهی در نزدیکی صفا که امروزه سعودی ها آن را از بیخ کنده اند، و به جای آن یک قصری ساخته اند به نام قصرالضیافه )؛ وقتی آنها به همراه بت ها برفراز کوه جمع شدند لرزش آن بیشتر شد بطوری که صخره ها و تخته سنگها را به حرکت درآورد و آنها را متلاشی ساخت و بتها به صورت روی زمین افتادند. آنها وقتی این منظره را دیدند گفتند: ما در مقابل این امر عظیم طاقت نداریم! اینجا بود که حضرت ابوطالب (علیه السلام) بر فراز کوه آمد و در حالی که به اضطراب مردم اهمیتی نمی داد فرمود: ای مردم خداوند تبارک و تعالی امشب حادثه جدیدی در جهان هستی ایجاد کرده و مخلوقی را خلق کرده که اگر او را اطاعت نکنید و به ولایت او اقرار ننمایید و به امامتش گواه نباشید، این لرزه و زلزله آرام نمی گیرد و آنقدر ادامه پیدا می کند که در سرزمین تهامه برای شما مسکنی باقی نماند. مردم گفتند: ای ابوطالب، هر چه تو بگویی می پذیرم حضرت ابوطالب (علیه السلام) گریه کرد و دستهای خود را به سوی خداوند بلند کرد و عرضه داشت: «اِلهی وَ سَیِدی اَساَلُکَ بِالمُحَمَدِیةُ المَحمُودَة وَ بِالعَلَویَة العالِیَهُ وَ بِالفاطِمِیَةُ البَیضاءَ وَ اِلّا تَفَضُلَت عَلی تَهامَه بِالرَافَةَ وَ الرَحمَة» با دعای حضرت ابوطالب (علیه السلام) زلزله آرام گرفت و مردم این دعا را بخاطر خود سپردند و نوشتند و در همان زمان جاهلیت آن دعا را در گرفتاریهای خود می خواندند در حالی که معانی و حقیقت آن را نمی دانستند . از آن روز به بعد برای هر کدام از مردم مکه، مشکلی پیش می آمد این دعا را می خواند و دعایش برآورده می شد .در تاریخ ذکر شده است که فاطمه بنت اسد ، اطراف خانه خدا که طواف می کرد به هرکجا که پا می گذاشتند .
نحوه ولادت حضرت علی(ع):
حضرت علی که در شکم مادر ،چنان لگدی زد که ایشان را از بت ها دور می کرد و بارها می شد که فاطمه بنت اسد وارد مسجدالحرام که می شدند این بت ها در مقابل سرنگون می شدند تا جایی که آثار حمل در 13 ماه رجب در شب ظاهر شد ، ایشان شب را بادعا گذراندند وصبح شدت درد زیاد شد، در همین حال، فاطمه ندایی را شنید که می گوید: ای فاطمه، بر تو باد که به خانه خدا بروی! ( همانطور که می دانید خانه خدا محل زایمان نیست، خانم حائض حق ندارد به مسجد الحرام برود ، البته در مساجد دیگر می تواند از یک در داخل شود و از در دیگر خارج بشود؛ حضرت مریم (س) وقتی می خواستند در بیت المقدس وضع حمل کنند خدا به ایشان دستور داد از اینجا بیرون برو ، بیرون که آمدند زمین زیر پایشان پیچیده شد و به کربلا رفتند که امروز، بالای سر سیدالشهدا، محل تولد حضرت عیسی است) ؛ اما به مادر امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: ای فاطمه به خانه ما بیا . پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دست ابوطالب (علیه السلام) را گرفت و با هم نزد فاطمه آمدند و او را با خود کنار خانه خدا آوردند. فاطمه بنت اسد در قسمت پشت کعبه (یعنی پشت آن سمتی که درب در آن است درکنار رُکن یمانی، در جایی قرار گرفت که حضرت آدم در آن مکان به خدا پناه بردو دعای حضرت ادم در آن مکان مستجاب شد و اگر کسی حاجتی داشته باشددر آن مکان خدا را بخواند دعایش مستجاب می شود. مستجاب به معنای پناهنده شدن است، وقتی حضرت آدم در آنجا به خدا پناه برد گفت: « اَللهُمَ اغفِر لِیَ ذَنبی » که خداوند فرمود: تو را بخشیدم . سپس آدم گفت: «وَلِذُرِیَتی مِن بَعدی» فرزندان مرا هم ببخش ، که ندا آمد: ای آدم هر کدام از فرزندان تو که خانه مرا طواف کنند و در این نقطه استغفار کنند البته که من آنها را می بخشم) ، فاطمه در این نقطه ایستاده بود و رو به کعبه دعا می خواند(واین جملات را زمزمه می کرد: خدایا من به تو و پیامبرانت و همه کتابهای آسمانی که از جانب تو آمده ایمان دارم و هم کلام جدّم ابراهیم خلیل را تصدیق می کنم و به آنها ایمان دارم . خدایا تو را به ذات پاکت قسم می دهم و به حق جدّم که این خانه را بنا کرده است و به حق فرزندی که در شکم من است و با من سخن می گویدو یکی از آیات با عظمت توست و با گفتارش با من انس پیدا کرده است . خدایا این ولادت را بر من آسان کن.) که ناگهان پیش چشمان همه حاضران دیوار خانه خدا از همان قسمت شکاف برداشت و آنقدر از هم فاصله گرفت که فاطمه توانست از شکاف دیوار وارد شود و جبرئیل او را به داخل برد و دوباره دیوار به هم آمد و او داخل کعبه ماند.( مکّه، مقدس ترین و بهترین شهر روی زمین است و بهترین نقطه مکه، مسجد الحرام و مقدس ترین مکان مسجدالحرام کعبه بود که محل ولادت امیرالمومنین انتخاب شد).
کسانی که بر بالین فاطمه بنت اسد حاضر شدند:
وقتی فاطمه بنت اسد در درون کعبه قرار گرفت پنج بانو نزد او آمدند در حالی که لباس همچون حریر سفید بر تن داشتند و عطری خوش تر از مُشک ناب از آنان شنیده می شد. اینان حوا و ساره و آسیه و مادر موسی بن عمران و مریم مادر عیسی (علیه السلام) بودند. اینان از طرف خداوند برای کمک در ولادت علی (علیه السلام) فرستاده شدند چرا که نباید زنان ناپاک مکه در ولادت چنین مولودی حضور داشته باشند، آنان رو به فاطمه کردند و گفتند: «السلام علیک یا ولیة الله»: سلام بر تو ای بانویی که از اولیای خدا هستی» فاطمه جواب سلام آنان را داد. زنان بهشتی برابر او نشستند در حالی که هر یک ظرف عطری از نقره در دست داشتند.
سخن گفتن علی(ع)بعد از تولد:
علی (علیه السلام) بر روی سنگ سرخی که در گوشه راست کعبه است بدنیا آمد (امروزه در بازسازی آن را در دیوار کعبه کار گذاشتند) و همین که قدم بر زمین گذاشت به سجده افتاد و در همان حال دستهای خود را به سوی آسمان بلند کرد و چنین گفت: « اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلَّا الله وَاَنَّ مُحَمَداً رَسُولُ الله وَاَنَّ عَلِیاً وَصِّیَ مُحَمَد رَسُولُ الله، بِحَمدِ یَختِمُ الله النُبُوةُ وَ بی یُتِمَ الوَصِیةَ وَ اَنَا اَمیرَالمُومنین» یعنی: «شهادت می دهم که خدایی جز الله نیست و محمد پیامبر خداست و علی وصی محمد رسول الله است. با محمد نبوت ختم می شود و با من وصایت کامل می شود و من امیرالمؤمنین هستم». سپس فرمودند: «جاءَ الحَقَ وَ زَهَقَ الباطِل حق آمد و باطل رفت» .
اتفاقات بعد از تولد حضرت علی(ع):
آنگاه که امیرالمومنین علی (علیه السلام) به دنیا آمد نور حضرت از کعبه تا سینه آسمان را شکافت و بتهایی که بر روی کعبه نصب شده بود به صورت افتادند. شیطان فریاد بر آورد و گفت: وای بر بتها و عبادت کنندگانشان از این فرزند!وقتی علی (علیه السلام) به دنیا آمد رو به آن پنج بانوی بهشتی نمود و به آنها سلام و خیر مقدم گفت.آنگاه حضرت حوا؛ تازه مولد را از زمین برداشت و در آغوش خود گرفت. علی (علیه السلام) نگاهی به صورت او انداخت و با بیانی رسا و واضح گفت: سلام بر تو ای مادر! حوا پاسخ گفت: سلام بر تو پسرم! حضرت پرسید: پدرم (آدم (علیه السلام)) چه می کند؟ گفت: غرق در نعمتهای خداوند است و در جوار پروردگار متنعم است. سپس حضرت مریم نزدیک آمد در حالی که ظرف عطری همراهش بود و علی (علیه السلام) را از آغوش حوا گرفت. مولود کعبه نگاهی به روی مریم کرد و گفت: سلام بر تو خواهرم! گفت: سلام بر تو برادرم! پرسید عمویم چه می کند؟ او گفت: خوب است و به تو سلام رسانده است. آنگاه مریم با عطری که همراه داشت علی (علیه السلام) را معطر نمود. آنگاه حضرت آسیه علی (علیه السلام) را در آغوش گرفت و او را در پارچه ای که همراه داشت پیچید و گفت: این فرزند پاک و مطهر به دنیا آمده است حرارت آهن به او نمی رسد مگر بر دست مردی که خدا و رسول و ملائکه و آسمان و زمین و دریاها او را مبغوض می دارند و جهنم مشتاق آن مرد است.
ورود پنج تن از انبیای الهی به خانه خدا:
وقتی که علی (علیه السلام) در کعبه پا به عرصه وجود گذاشت پنج تن از انبیا الهی وارد کعبه شدند علی (علیه السلام) با دیدن آنها حرکتی کردند و آنان گفتند: سلام بر تو ای ولی خدا و خلیفه پیامبر خدا؛ حضرت در جواب آنها فرمودند: و علیکم السلام و رحمة الله برکاته و سپس به هر یک جداگانه سلام کرد. آنها حضرت آدم، حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسی و حضرت عیسی (علیه السلام) بودند که یکی پس از دیگری نوزاد را گرفته و بوسیدند و زبان به مدح او گشودند و سپس رفتند.فاطمه می گوید: شنیدم ندایی را که می گفت: «... او را از چشم بینندگان حفظ کن که ولی رب العالمین است بدان که وارد بهشت نمی شود کسی، مگر که ولایت او را بپذیرد و امامت او را تصدیق کند خوشا به حال آنکه تابع اوست و وای بر کسی که از او روگردان شود مَثَلِ او چون کشتی نوح است که هر که بر آن سوار شد نجات می یابد و هر که از آن باز ماند غرق می شود و سقوط می کند.راویان این جریان می گویند : پس از ورود فاطمه به خانه کعبه، هرچه کردیم نتوانستیم در خانه خدا را باز کنیم ،انگار قفل شده بود و متوجه شدیم حکمتی در کار است.
نحوه نامگذاری علی(ع):
صبح روز چهارم وقتی فاطمه از کعبه بیرون آمد در مقابل چشمان به انتظار نشسته مردم، ناگهان دیوار کعبه از همان جای قبل شکاف برداشت و از هم فاصله گرفت تا حدی که فاطمه توانست از آن خارج شود. مردم در کمال تعجب ناظر این مطلب عجیب بودند آنها دیدند آن بانوی با عظمت مولود کعبه را در آغوش فشرده و نوزاد خندان است و با این حال از شکاف دیوار کعبه خارج شد قبل از آنکه کسی سؤال کند، فاطمه رو به مردم کرد و چنین سخن آغاز کرد. « ای مردم من بر زنانی که قبل از من بوده اند فضیلت داده شدم... من وارد خانه محترم خداوند شدم و در خانه عتیق الهی فرزند به دنیا آوردم و سه روز درون آن ماندم و از میوه ها و غذاهای بهشت خوردم آنگاه فرمود: هنگامی که فرزندم را در آغوش گرفتم و خواستم از کعبه خارج شوم هاتفی ندایم داد: " ای فاطمه نام این مولود را علی بگذار..." ».
سلام علی(ع) به پدرخود:
ابوطالب (علیه السلام) بسیار خوشحال بود. و در نگاه اول علی (علیه السلام) به پدر خود گفت: « السلام علیک یا ابه ورحمة الله و برکاته » .حضرت ابوطالب (علیه السلام) هم در جواب گفت: « و علیک السلام یا بنی و رحمة الله و برکاته » و سپس فرزند خود را در آغوش گرفت.
اذان وسخن گفتن علی(ع):
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)در حالی که بشدت مسرور بود نزدیک آمد، تا چشم علی (علیه السلام) به آن حضرت افتاد از خوشحالی، خود را حرکتی داد و به روی او خندید و عرض کرد: «السلام علیک یا رسول الله و رحمة الله و برکاته» و گفت: «مرا در آغوش بگیر. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پاسخ سلامش را داد و او را در آغوش گرفت و بوسید و دست در دست او گذاشت سپس نوزاد کعبه دست راست بر گوش راست خود گذاشت و اذان و اقامه گفت: و به یگانگی خداوند عزوجل و رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شهادت داد.در حالی که نوزاد کعبه در آغوش پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم )بود، رو به آن حضرت کرد و پرسید: یا رسول الله بخوانم؟! حضرت فرمود: بخوان آنگاه امیرالمؤمنین (علیه السلام) سینه خود را صاف کرد و شروع به خواندن کتب انبیای گذشته نمود ابتدا از صُحُف حضرت آدم (علیه السلام) که به دست پسرش شیث نگهداری شده بود آغاز کرد و آنها را چنان خواند که اگر حضرت شیث (علیه السلام) حاضر بود اقرار می کرد که علی (علیه السلام) آنها را از او بهتر می داند، سپس صُحُف حضرت نوح (علیه السلام) و بعد صُحُف حضرت ابراهیم (علیه السلام) را بخواند و بعد از آن تورات حضرت موسی (علیه السلام) را خواند سپس زبور حضرت داود (علیه السلام) را طوری خواند که اگر آن حضرت حاضر بود اقرار می کرد که علی (علیه السلام) زبور را بهتر از او می داند. و سپس انجیل را خواند.
عباس بن عبدالمطلب روایت کرده زمانی که علی بن ابیطالب (علیه السلام) بد نیا آمد قنداغه او را به دست حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) دادند. حضرت علی (علیه السلام) به تلاوت آیات اولیه سوره مؤمنون و آیات بعدی آن پرداخت و وقتی به آیه "اُولئِکَ هُمُ الوارِثُون"رسیدند رسول اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: به خدا قسم! که ای علی (علیه السلام) تو امیر ایشان می باشی.(3) آنچه گفته شد، گوشه ای از نحوه ولادت امیرالمومنین علی(ع) بود، مجدداً روز پدر را به همه پدران عزیز و بزرگوار تبریک عرض می کنم.
شکایت ایرانیان از رفتار مسلمانان:
حضرت علی (ع) یک لطف و عنایت و محبت ویژه ای نسبت به ایرانی ها داشتند و سعی آنها بر این بود که کرامت ایرانی ها را حفظ کنند . در تاریخ آمده است که نگاه تحقیرآمیز به ایرانیانی که تازه مسلمان شده بودند، ایرانی ها را رنج می داد و باعث افسردگی و ناراحتی آنها می گردید. به فرموده ی امام صادق(ع): موالی (ایرانیان) نزد امیرمؤمنان آمدند و گفتند: « از این عرب ها به تو شکایت می کنیم. رسول خدا ما را با آنها سهم مساوی از بیت المال می داد، برای سلمان، بلال و صهیب زن گرفت، اما این ها این گونه عمل نمی کنند و به ما زن نمی دهند و می گویند چنین نخواهیم کرد». علی(ع) نزد آنها رفت و در این باره با آنها سخن گفت، عرب ها فریاد زدند: ای ابوالحسن ما این گونه عمل نخواهیم کرد! حضرت از جمع آنها خارج شد، در حالی که غضبناک بود و عبای خود را می کشاند فرمود : « ای موالی، اینان شما را به منزله ی یهود و نصارا قرار داده از شما زن می گیرند و به شما زن نمی دهند؛ پس به تجارت بپردازید، خداوند به شما برکت دهد» .(4)
دفاع از خوشرفتاری با ایرانیان:
علامه مجلسی به نقل از الغارات می نویسد: یک روز جمعه علی(ع) بر روی منبری آجری خطبه می خواند، اشعث بن قیس کندی که از سرداران معروف عرب بود جلو آمد و به اعتراض گفت: این سرخ رویان (ایرانیان) جلو روی تو بر ما غلبه کرده اند و مانع آنها نمی شوی. علی(ع) در حالی که خشمگین بود فرمود: « امروز نشان خواهم داد که عرب چکاره است- آن گاه فرمود-: چه کسی مرا معذور می دارد از این شکم گنده هایی که خودشان در بستر نرم استراحت می کنند و آنها (ایرانیان) در هوای گرم به خاطر خدا فعالیت می کنند. آن گاه از من می خواهند آنان را طرد کنم تا از ستمکاران باشم». سپس این گونه ادامه داد : « و الذی فلق الحبة و برء النسمة لقد سمعت محمداً (ص) یقول: لیضرِبنّکم و الله علی الدین عوداً، کما ضر بتموهم علیه بدواً » ؛(5)قسم به آن که دانه را شکافت و آدمی را آفرید از محمد(ص) شنیدم که می فرمود: هر آینه ایرانیان به خدا سوگند شما را با شمشیر خواهند زد، که به اسلام باز گردید آن گونه که شما در آغاز آن ها را به اسلام دعوت کردید. در این جا امیرمؤمنان نه تنها از ایرانیان دفاع می کند، بلکه آنان را از حافظان اسلام دانسته، که روزی به خاطر بازگرداندن عربها به اسلام با آنها درگیر خواهند شد و در این کار خود موفق خواهند بود؛ یعنی تجدد اسلام از طریق ایرانیان است.
زمانی یک مسلمان ایرانی به مناسبت سال جدید و عید نوروز برای امام علی(ع) فالوده آورد. علی(ع) سؤال کرد: این به چه مناسبت است؟ پاسخ دادند، به مناسبت عید نوروز است. امام(ع) به شوخی فرمود: « اگر می توانید هر روز را برای ما نوروز قرار دهید».(6)امام علی(ع ) عشق و علاقه خاصی به ایرانی ها داشتند.به قول باباطاهر « چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی »؛ همانگونه که ما به امیرالمؤمنین (ع) علاقه مندیم، ایشان هم به ملت ایران ، بسیار علاقه داشتندو روایت های بسیار دیگری هم در این زمینه است که مجال نیست به آن بپردازیم؛ روز پدر را تبریک عرض می کنم، ان شاءالله که به پدران خود احترام کنید و با محبت دست آنها را ببوسید و هدیه ای هر چند کوچک برای آنها بخرید و بخواهید تا برای برآ.رده شدن حاجتتان دعا کنند و اگر پدرتان از دنیا رفته است، حتماً در روز پدر، به زیارت قبر آنها بروید و همانجا از آنها بخواهید تا برای شما دعا کنند و بدانید خداوند دعای پدر را در حق اولادش مستجاب می کند . خدایا به حق محمد وآل محمد، آنچه را که گفتیم و شنیدیم محض رضای خودت قرار بده.
خطبه دوم
اُوصیکُم عِبادَالله وَنَفسی بِتَقوَیَ الله
درآغاز خطبه دوم خود وهمه شما برادران و خواهران مکرمه را به تقوی الهی دعوت می کنم ؛ در توصیه به تقوی الهی یک کلامی از پیامبر خدا(ص) خدمت شما عرض می کنم ؛
اهمیت نماز جمعه:
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :« هرگاه مؤمنی به سوی نماز جمعه حرکت کند، خداوند دلهره های روز قیامت را برای او کاهش داده و به سوی بهشت راهنمایی اش می کند» (7).
حضرت علی (ع) فرمودند: برای شش گروه بهشت را ضمانت می کنم : که یکی از آنها کسی كه براى بجا آوردن نماز جمعه از منزل خارج مىشود و مى ميرد. (8)
مناسبتهای هفته:
مناسبت هایی را که این هفته، در پیش رو داریم کوتاه خدمتتان عرض می کنم.
روزجهانی کاروکارگر:
اولین مناسبت روز جهانی کار و کارگر است که به کارگران و کشاورزان و همه زحمت کشان عزیز تبریک عرض می کنم.
فرمایشات مقام معظم رهبری در جمع کارگران:
فرمایشات مقام معظم رهبری را شنیده اید که فرمودند: « کلید حل مشکلات اقتصادی در لوزان و ژنو و نیویورک نیست، در داخل کشور است و همه باید مسئولیتهای متفاوت خود را در تقویت تولید داخلی به عنوان " تنها راه علاج مشکلات اقتصادی"، انجام دهند» . گره کار به دست کارگران و کشاورزان ایرانی و خود مردم باز می شود و تنها راه تقویت تولید داخل است . مسئولین بانک ها و مدیران و همه باید در جهت ایجاد اشتغال و تولیدات داخلی کمک کنند.
تعهدات کارگروکارفرما نسبت به یکدیگر:
دو مطلب را خدمتتان عرض می کنم. اولاً کارگران عزیز یک تعهد و یک وجدان کاری نسبت به کارفرمادارند و باید حق کارفرما را ادا بکنندو یک تعهدی هم نسبت به کار دارند و آن جنسی را هم که تولید می کنند، جنس مرغوب باشد .البته همه ما باید با مصرف کالاهای داخلی کمک کنیم تا چرخ اقتصاد کشور بچرخد. استفاده از اجناس خارجی ،باعث بیکاری کارگران ایرانی و از کار انداختن چرخ اقتصاد کشورمان است و پولی را که ما خرج خرید اجناس خارجی می کنیم در حقیقت این پول از چرخه اقتصاد کشور خارج می شود و به خانواده کارگران خارجی خدمت می شود ولی کارگر ایرانی بیکار و گرفتار و خدای ناکرده معتاد می شود. در همین شهرستان، نگاه کنید خواهید دید که بنگاههای تولیدی زیادی را در شهرستان داریم، مانند : شیرینی پزی و ... . بیائید حداقل در شهرستان خودمان از تولیدات داخلی شهر خودمان استفاده کنیم . الحمدالله در شهرستان افرادی هستند که از تمکن مالی خوبی برخوردار هستند و به جای اینکه در شهرهای دیگر سرمایه گذاری کنند ،در شهر خودشان سرمایه گذاری کنند. «حب الوطن من الایمان» شهر و روستای خودتان را آباد کنید . ان شاءالله که مومنین به این قضیه هم توجه بیشتری داشته باشند.
شهادت استاد شهید مرتضی مطهری:
مناسبت بعدی ، شهادت استاد شهید مرتضی مطهری را داریم. شهادت این علامه بزرگوار را به حضرت صاحب الامر تسلیت عرض می کنم و به جهان اسلام که چنین بزرگ مردی را تربیت کرده است، تبریک عرض می کنم. این روز را روز معلم نامگذاری کرده ایم و به معلمان عزیز تبریک عرض می کنم. روز عقیدتی در سپاه و بسیج را هم در پیش رو داریم که به بسیجیان و پاسداران عزیز تبریک عرض می کنم.
سخن "بیکن":
جمله معروف و خوبی از بِیِکن نقل میکنند که میگوید علما بر سه دستهاند: بعضی مانند مورچه هستند، همواره از بیرون دانه میآورند و انبار میکنند. ذهن اینها یک انبار است. در واقع یک ضبط صوت هستند، هرچه شنیدهاند ضبط کردهاند و هر وقت بخواهی همان را که یاد گرفتهاند میگویند. دسته دوم مانند کرم ابریشماند، مرتب از لعاب خود میتنند و از درون خودشان در میآورند. این هم عالم واقعی نیست زیرا از بیرون چیزی اکتساب نمیکند، از خیال و درون خودش میخواهد بسازد، و این عاقبت در درون پیله خود خفه خواهد شد. دسته سوم علمای واقعی هستند. اینها مانند زنبور عسلاند، گلها را از خارج می مَکَند و میآیند عسل می سازند.(9)
علماء سه دسته اند:
پیامبر اعظم حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)در روایت عالم را به زنبور عسل ضرب المثل زدند و فرمودند:«مَثَلُ العالَم کَمَثَلِ النَحلَه»البته در بعضی از تعبیرات آمده است:«مَثَلُ المُؤمِن کَمَثَلِ النَحلَهُ»اما پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)در این فراز شریف می فرمایند:علم مانند زنبور عسل است و بعد سه ویژگی برای زنبور عسل ذکر می کنند:1- عسل او شفا بخش است.2- آنچه که می نوشد گزینش می کند و غذای پاک و طیب می خورد.3- هر جا بنشیند آنجا را خراب نمی کند.
یک معلم هم باید از اعماق دین، بهترین مسائل دینی و شرعی و اخلاق و ادب را استخراج کند تا در دل دانش آموزان شفابخش باشد و معلم باید در نظام جمهوری اسلامی، تعلیم و تعلم و آموزش و پرورش و تربیت را در کنار هم به دانش آموزان یاد بدهد . روز معلم را مجدداً تبریک عرض می کنیم و وفات حضرت زینب(س) را در همین هفته داریم که خدمت همه شما تسلیت عرض می کنم.
تغییر قبله مسلمین در15رجب:
مناسبت بعدی، تغییر قبله را در 15 ماه رجب داریم که خودش حادثه بسیار بزرگی است . پیامبر خدا(ص) تا سال دوم به سمت بیت المقدس نماز می خواندند و در مکه هم طوری نماز می خواندند که هم رو به کعبه و هم رو به بیت المقدس باشند. ولی در مدینه عکس قبله و رو به بیت المقدس نماز می خواندند . مسلمانان در اين مدت مورد سرزنش يهود قرار داشتند چرا كه بيت المقدس در اصل قبله يهود بود آنها به مسلمانان مى گفتند: اينان از خود استقلال ندارند و به سوى قبله ما نماز مى خوانند، و اين دليل آن است كه ما بر حقيم.اين گفتگوها براى پيامبر اسلام و مسلمانان ناگوار بود، آنها از يكسو مطيع فرمان خدا بودند، و از سوى ديگر طعنه هاى يهود از آنها قطع نمى شد، براى همين جهت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) شبها به اطراف آسمان نگريسته و منتظر راه چاره اي از سوي پروردگار عالميان بود تا از دست طعنه هاي يهوديان خلاصي يابد.مدتى از اين انتظار گذشت تا اينكه فرمان تغيير قبله صادر شد و در حالى كه پيامبر دو ركعت نماز ظهر را در مسجد بنى سالم به سوى بيت المقدس خوانده بود جبرئيل مأمور شد پيامبر(صلى اللّه عليه و آله و سلم ) را به سوى كعبه بگرداند.يهود از اين ماجرا سخت ناراحت شدند و طبق شيوه ديرينه خود به بهانه جوئى و ايراد گيرى پرداختند. آنها قبلا مى گفتند: ما بهتر از مسلمانان هستيم ، چرا كه آنها از نظر قبله استقلال ندارند و پيرو ما هستند، اما همين كه دستور تغيير قبله از ناحيه خدا صادر شد زبان به اعتراض گشودند.چرا اينها از قبله پيامبران پيشين رو گردان شدند؟ اگر قبله اول صحيح بود اين تغيير چه معنى دارد؟ و اگر دومى صحيح است چرا سيزده سال و چند ماه به سوى بيت المقدس نماز خوانديد ؟!خداوند به پيامبرش دستور ميدهد به آنها بگو شرق و غرب عالم از آن خداست ، هر كس را بخواهد به راه راست هدايت مى كند)) (قُل لِله ِالمَشرِقِ وَ المَغرِب يَهدىَ مَن يَشاءُ اِلَى صِراطِ مُستَقيم )(10).
ارزش وعظمت اعتکاف:
ان شاءالله از امشب کسانی که می خواهند به اعتکاف بروند، باید تا قبل از اذان صبح در مسجد باشند،رفتن به مسجد بعد از اذان صبح، اعتکاف صحیح نیست . اعتکاف به قدری با عظمت است که حضرت ابراهیم خلیل وحضرت اسماعیل ذبیح را خداوند خادم معتکفین قرار می دهد و می فرماید:« وَعَهِدنا إِلى إِبراهيمَ وَإِسماعيلَ أَن طَهِّرا بَيتِيَ لِلطّائِفينَ وَالعاكِفينَ وَالرُّكَّعِ السُّجودِ »(11). ما به ابراهيم و اسماعيل امر كرديم كه خانه مرا براي طواف كنندگان ومجاوران و ركوع كنندگان و سجده كنندگان پاك كنند.
اعتکاف انس باخدا:
اعتکاف معجونی از عبادت هاست،اعتکاف پالایش است و انسان را پاک می کند،اعتکاف اُنس با خداست. البته سعی کنید تا برای معتکفین این قدر برنامه های جَنبی درست نکنید که دیگر فرصت خلوت کردن با خدای خودشان و حال خلوص را نداشته باشند.
جنایات آل سعود در یمن:
جنایات آل سعود را هم شنیده اید ، بیش از 1300 شهید و3500 نفر مجروح که یک سوم اینها از کودکان هستند.خدا آل سعود را لعنت کند که آمریکایی هستند . اگر صدام و اسرائیلی ها توانستند پیروز شود آنها هم پیروز می شوند . مقام معظم رهبری فرمودند: پوزه آل سعود به خاک مالیده می شود. خدای تبارک تعالی آنها را لعنت کند.
حکایت لقمان وپسرش:
بعضی اعتراض دارند خطبه ها کم است و عده ای هم می گویند خطبه ها باید کمتر باشد، این حکایت کم و زیاد بودن خطبه ها مانند داستان لقمان با پسرش است ، روزی لقمان به فرزند خود گفت: مرکب را آماده ساز و مهیای سفر شو. چون مَرکب آماده شد، لقمان خود سوار شد و پسرش را پیاده دنبال خود روان کرد. در این حال گروهی که در مزارع خود مشغول کار بودند آنها را نظاره کردند و به زبان اعتراض گفتند: عجب مرد سنگدلی، خود سواره است و کودک معصوم را پیاده به دنبال می کشد. سپس لقمان خود از مرکب پیاده شد و پسر را سوار بر مرکب کرد تا به گروهی دیگر از مردم رسید، این بار مردم با نظاره آنها گفتند: عجب پسر بی ادب و بی تربیتی، پدر پیر و ضعیف خود را پیاده گذاشته و خود با نیروی جوانی و تنومندی بر مرکب سوار است. حقا که در تربیت او غفلت شده است. در این حال لقمان نیز همراه فرزند خود سوار مرکب شد و هر دو سواره راه را ادامه دادند تا به گروه سوم رسیدند، مردم این قوم چون آنها را دیدند گفتند: عجب مردم بی رحمی، هر دو چنین بار سنگینی را بر حیوان ناتوان تحمیل کرده اند و هیچ یک زحمت پیاده روی را به خود نمی دهند. در این هنگام لقمان و پسر هر دو از مرکب پیاده شدند و راه را پیاده ادامه دادند تا به دهکده ی دیگری رسیدند، مردم با مشاهده آنها، زبان به نکوهش گشودند و گفتند: آن دو را بنگرید، پیر سالخورده و جوان خردسال هر دو پیاده در پی مرکب می روند و جان حیوان را از سلامت خود بیشتر دوست دارند. چون این مرحله از سفر نیز تمام شد لقمان با تبسمی معنی دار به فرزند خود گفت: حقیقت را در عمل دیدی، اکنون بدان که هیچگاه خشنودی تمام مردم و بستن زبان آنها امکان پذیر نیست؛ ما هم تصمیم گرفتیم که خطبه های نماز جمعه بین 40 تا 45 دقیقه باشد. بهشت را که همین طوری به انسان نمی دهند ، نماز جمعه سختی های قیامت را بر می دارد ، بنده هم در مقابل وقت شما احساس تکلیف می کنم و برای هر خطبه ،تقریباً 7-8 ساعت وقت می گذارم تا مطالبی که خدمت شما عرض می کنم هم تازگی داشته باشد و هم مفید باشد وهم اینکه مورد نیاز همه باشد، ان شاءالله که خداوند از همه ما قبول بگرداند.
« والسلام علیکم و رحمه الله برکاته».
پی نوشت:
1 -سوره المائده ، آیه 55 / ترجمه آیه : ولىّ و سرپرست شما تنها خدا و رسول اوست و كسانى كه ايمان آوردهاند همانها كه نماز را برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند .
2 - امالی(صدوق) ص182 / همانا سعادتمند(به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.
3- بحارالانوار، ج 35 ، دایرة المعارف علوی ، روضة الواعظین، امالی شیخ طوسی و . . .
4- بحارالانوار، ج 42، ص 160.
5- سفینة البحار، ج 2، ص 693، چاپ سنگی؛ شرح نهج البلاغ? ابن ابی الحدید، ج 20، ص 284؛ بحارالانوار، ج 41، ص 118 و ج 34، ص 319.
