مطالب

برگزاری نخستین شب از لیالی قدر ماه مبارک رمضان با حضور امام جمعه محترم

ارسال شده توسط: عرب	بازدید شده: 233 مرتبه
دسته: گزارش تصويري	تاریخ: 1394.04.15
همزمان با شب ضربت خوردن مول الموحدین حضرت علی (ع) و نخستین شب از لیالی قدر ماه مبارک رمضان مراسم احیای این شب با حضور حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی امام جمعه محترم وجمعی از مردم مومن وخداجوی شهرستان زرند در مورخه94/04/14 در جوار آرامگاه دو شهید گمنام 8سال دفاع مقدس در محل پارک شهید برگزار گردید. سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی در مراسم احیاء شب قدر 94/04/14 اَلحَمدُ اللِه رَبِ اِلعالَمینَ الصَلاة وَالَسلامُ عَلی عَبِداللِه وَ رَسُولِهِ وَحَبیبِه وَصَفیهَ وَحافِظِ سِرِه وَمُبَلغِ رِسالاتِه ِ سِیدِنا وَمَولانَا اَبِی القاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَدصلی الله علیه وآله وسلّموَعَلی آله الطَیِبینَ الطاهِرین المَعصُومینَ اَلهُداةِ المَهدیین وَالَلعنَ الدائم عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ ِاِلی قِیامِ یَومِ الدین. السلام علیک یاصاحب الزمان؛ یا بقیه الله ادرکنا واغثنا،السلام علیک یا امیرالمومنین یا علی بن ابیطالب السلام علیک یا شهدا یا نجبا یا سعداء،السلام علیکم یا انصارالله السلام علیکم یا انصار رسول الله،السلام علیک یا انصار امیرالمومنین خشنودی مولایمان صاحب الزمان(عج)،سلامتی رهبر عزیز وبزرگوارمان،شادی روح امام راحل عظیم الشان،شادی ارواح طیبه شهدا وشهدای والا مقام ودوشهید گمنام این شهرستان ،که این مراسم در جوار این شهیدان تشکیل شده است وسلامتی همه خدمتگزاران به نظام اسلامی ،سلامتی خودتان وان شاءالله برآورده شدن حاجات و رفع و دفع بلاها اجماعاً صلوات. از حضور همه برادران و خواهران مکرمه شب زنده دار،صمیمانه تقدیر و تشکر می نمایم . مخصوصاً از هیات شهدای گمنام که از اول ماه مبارک رمضان برنامه نماز جماعت و دعای ابو حمزه را تدارک دیدند و این شب ها، راز و نیاز در جوار شهدا را تعطیل نکردند، صمیمانه تقدیر و تشکر می کنم. از روحانیون محترمی که همکاری می کنند ، از مجری محترم و مداحان عزیز ودیگر عزیزانی که در پشت صحنه هستند و تدارکات را به عهده دارند،صمیمانه تقدیر وتشکر می کنم. اگر نواقصی هم در کار هست به بزرگواری خودتان عفو بفرمایید . شفای مریض از برکت توسل به شهید گمنام: شهدا در نزد خداوند بسیار مقام و آبرو دارند، آنها همه هستی وحتی جان خودشان را در راه خدا دادند. و نخواستند حتی اسم و یا نامی از آنها برجا بماند. مانند حضرت زهرا (س) که قبر شریفشان پنهان است،این شهدای عزیز هم می خواستند تا گمنام باشند.حاجت ها درجوار این شهدا برآورده می شود.مزارآنها جایگاه عشاق و دلدادگان و دار الشفاست. یکی از آشنایان ما تعریف می کرد که دستم خیلی درد می کرد، هر چه به دکتر مراجعه کردم، خوب نشد،تا اینکه به مزار شهید گمنام کرمان رفتم و دستم را روی قبر گذاشتم و گفتم ای شهید شما نزد خدا آبرو دارید، دستم را شفا بده،وقتی دستم را برداشتم، هیچ احساس دردی نداشتم، حتی شک کردم که درد در کدام دستم بود. یکی از خانمهای مکرمه نیز تعریف می کرد که همسرم بیماری صعب العلاجی داشت ،وقتی شهدای گمنام را به زرند آورده بودند ،توسلی کردم و به برکت این دو شهید گمنام خداوند همسرم را شفا داد، که داستانش مفصل است. یکی دیگر از آقایون هم مشکلی داشت. گفت به شهیدگمنام ، متوسل شدم وخدای تبارک و تعالی به برکت این شهید مشکل ما را هم حل کرد. ما هم که امشب به مزار این شهدا آمده ایم تا ابراز ارادت و عشق کنیم ، ان شاءالله هر حاجتی داشته باشیم در این شب قدر،شب ارتباط با خدای تبارک و تعالی ،شب پاک شدن به آبروی این دو شهید و به برکت آقا امیرالمومنین(ع) که امشب، شب ضربت خوردن مولایمان است ، همه حاجت روا شویم صلوات بر محمد و آل محمد. کمک در جهت ساخت حرم شهدای گمنام: ما باید عذر تقصیر به پیشگاه این دو شهید بزرگوار داشته باشیم، از اینکه نتوانستیم حرم این شهدا را بسازیم .واقعیتش این است که دست خالی نمی شود کاری کرد، ان شاءالله مومنین، متدینین و علاقمندان به این شهدای گمنام و انقلاب اسلامی ، پدران و مادران ( چه بسیار مادرانی هستند که هنوز منتظر فرزندان خود هستند)و همشهریان عزیز حق پدری و مادری را نسبت به این شهدا ادا کنند تا با یاری و کمک به هم مزار این دو شهید را بسازیم و اینجا از جمله مراکزی باشد (يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ) که صبح و شام، نام و ذکر خداوند در این جایگاه برده شود. نکته دیگری که باید عرض کنم،این است که بعضی ها می گویند در کنار مزار شهدا نماز خواندن و دعا خواندن کراهت دارد،این تفکر اشتباهی است، اینجا دارالشفا ، مرکز عشق و از جمله خانه هایی است که خدای تبارک الله و تعالی اجازه داده است تا برای بردن نام خدا، ساخته شوند « فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ» (1) در خانه‏هايى كه خدا رخصت داده كه (قدر و منزلت) آنها رفعت‏ يابد و نامش در آنها ياد شود در آن [خانه]ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مى‏كنند: مانندحرم اهل بیت(ع) که قرآن هم تایید کرده است. قصه اصحاب کهف هم که جوانان و بزرگوارانی بودند که در راه خدا قیام کردند، یک عده گفتند برای آنها ستون یادبودی بسازیم و عده ای دیگر گفتند، ستون یاد بود ملی گرایی است باید در این مکان مسجد ساخته شود ونام خدا برده شود.ما هم نمی خواهیم ستون یادبودی برای شهدا بسازیم، بلکه می خواهیم یک دارالشفا وحرم ، برای این عزیزان بسازیم. « بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ » برخلاف تفکر وهابیت، خانه های اهل بیت(ع) باید با شکوه ساخته بشود ،حرم ساخته شود ونام خدا در آنها برده شود همانطور که برای اصحاب کهف مسجدی ساخته شد. ان شاءالله شما مومنین و متدینین کمک کنید و از خیرین دعوت کنید تا سال آینده ، مزار این دو شهید ساخته شود. عظمت شب قدر: امشب اولین شب از لیالی بزرگ قدر است. شب قدر به قدری با عظمت است که در طول سال ممتاز است و به تصریح قرآن مجید،ارزش شب زنده داری ،عبادت ، دعا و ذکر در این از هزار ماه که شب قدری در آن نباشد بالاتر است. « ليلة القدر خير من الف شهر »شب قدر، بهتر از هزار ماه است. امشب، شب تقدیر و مُقدر کردن زندگی وشب حیات و سلامت ،شب توبه و بخشش در پیشگاه خداوند است، شبی که انسانها با دست خودشان،تقدیر یکسال آینده خودشان را می نویسند. مانند اینکه ما پرونده ای داشته باشیم و نزد قاضی برویم ، قاضی هم بگوید هرگونه دوست داری بنویس ، اختیار با توست. اگر انسان اختیار داشته باشد، پرونده خودش را عالی و پاک می نویسد. امشب را خدای تبارک و تعالی در اختیار ما قرا داده است که سرنوشت سال دیگر مان را رقم بزنیم. امشب شب امید و گرفتن حاجت است .شب راز و نیاز با خالق و هستی بخش خودمان است. شب قدر از بیان امام باقر(ع): امام باقر (علیه السلام) نیز فرمودند: «کسی که شب قدر را احیا کند، گناهان او آمرزیده شود، اگرچه به عدد ستارگان آسمان و وزن کوه ها و حجم دریاها باشد». (2) این عظمت، شب قدر است چون لطف خدا ، عنایت و مهربانی او، در این شب ، به برکت نزول قرآن بر همه نازل می شود. نزول دفعی و تدریجی قران کریم: قران دو مرتبه بر قلب پیامبر(ص) نازل شد: یکی نزول تدریجی و دیگری نزول دفعی،یک نزول تدریجی که در مدت 23 سال و با موضوعات مختلف بخشی در مکه و بخشی هم مدینه و اطراف مدینه بر قلب پیامبر(ص) نازل شد و بار دیگر همه قرآن به صورت یک جا بر ودر شب قدر، بر قلب نازنین پیامبر(ص) نازل شد، « إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ » (3) ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم. به برکت نزول قران است که امشب امتیاز پیدا کرده است و زمین مورد توجه ملائکه است، ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل مى شوند و به خدمت امام زمان علیه السلام مُشرّف مى شوند و آنچه براى هرکس مقدّر شده است بر امام زمان علیه السلام عرض مى کنند و در پایان شب های قدر امضاء می شود . مناجات حضرت موسی با خدای متعال: رسول اکرم(ص) به نقل از مکالمات حضرت موسی(ع) با پروردگار می‏ فرمایند:حضرت موسی(ع) در مناجات خود به خدا عرض کرد: « إِلَهِی أُرِیدُ قُرْبَکَ‏ »خدایا، خواهان قرب تو هستم! خداوند فرمود: « قُرْبِی لِمَنْ اسْتَیْقَظَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ » قُرب من از آن کسانی است که لیلة القدر را بیدار باشند(امام صادق عليه السلام هم وقتي شب قدر مريض بودند و نمی توانستند به مسجد بروند، می فرمود بستر من را به مسجد ببريد ، فاطمه زهرا سلام الله عليها، در شب قدر هرکه خوابش مي برد آب مي ريخت توي چشمش و مي گفت امشب نبايد بخوابي، شب قدر باید به بچه‌ها غذاي سبک بدهيد که خوابشان نگيرد، دستور هم مي دادند که روز بخوابيد تا شب بيدار باشيد.)موسی(ع) عرض کرد: « إِلَهِی، أُرِیدُ رَحْمَتَکَ »خدایا، رحمتت را خواهانم! خداوند فرمود: « رَحْمَتِی لِمَنْ رَحِمَ الْمَسَاکِینَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ » رحمت من شامل حال کسانی است که در شب قدر به نیازمندان رحم می کنند. موسی(ع) عرض کرد: « إِلَهِی، أُرِیدُ الْجَوَازَ عَلَى الصِّرَاطِ » خدایا! جواز عبور از صراط را می خواهم.خداوند فرمود: « ذَلِکَ لِمَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ » این جواز برای کسانی است که در شب قدر صدقه دهند.(عبور به سلامت از پل صراط یکی از برکات شب قدراست) حضرت موسی(ع) عرض کرد: « إِلَهِی، أُرِیدُ مِنْ أَشْجَارِ الْجَنَّةِ وَ ثِمَارِهَا »خدایا! من خواهان درختان و میوه های بهشت ام. خداوند سبحان فرمود: « ذَلِکَ لِمَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَةً فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ » این نعمت برای کسانی است که در شب قدر به تسبیح مشغول هستند. موسی (ع) فرمود: « إِلَهِی، أُرِیدُ النَّجَاةَ » خداوندا، نجات را می‏خواهم. خداوند فرمود: نجات از آتش؟ عرض کرد: آری.موسی (ع) گفت: « ذَلِکَ لِمَنِ اسْتَغْفَرَ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» این برای کسی است که در شب قدر استغفار کند.( در هر شب قدر با گفتن ، صد مرتبه « اَستَغفُرِاللهَ رَبی وَ اَتوبُ اِلَیه» از خداوند طلب بخشش کنیم ) موسی(ع) عرض کرد: « إِلَهِی أُرِیدُ رِضَاکَ» خدایا! من رضای تو را می طلبم. پروردگار فرمود: « رِضَائِی لِمَنْ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْر»کسی به رضای من دست یافت که شب قدر دو رکعت نماز خواند .( این شب ها دو رکعت نماز دارد که در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه « اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَتُوبُ اِلَیْهِ » بگوید که از جای خود برنخیزد تا حقّ تعالی او را و پدر و مادرش را بیامرزد .) (4) امام صادق علیه السلام مقداری سنگریزه از زمین برداشت و مشت خود را بسته و فرمودند: این اِقتدار (سختگیری و بخل ورزیدن ) است ، سپس مشت دیگری برداشت و دست خود را چنان گشود كه همه ی سنگریزه ها به زمین ریخت ، آن گاه فرمودند: این اسراف است . بار سوّم مشت دیگری برداشت و دست خود را كمی باز كرد به طوری كه مقداری از سنگریزه ها ریخت و مقداری در دستش باقی ماند، سپس فرمودند: این ، قَوام و اعتدال و حد وسط است .(5)ما هم باید اینگونه اهل انفاق باشیم که انفاق در این شب ها ارزشش از شبهای دیگر هزار برابر بیشتر است. این بخشی از عظمت شب قدر بودمنتهی از آنجایی که امشب ،با نام مولایمان علی (ع) عجین شده است،امتیاز پیدا کرده است. سوال کنید قبل از اینکه من را ازدست بدهید: امیرالمومنین(ع)در روز سیزدهم ماه رمضان در اثنای خطبه فرمودند : فرزندم حسین! از این ماه چند روز باقی مانده است؟ ( پاسخ داد) پدرجان! هفده روز. فرمودند: آری، نزدیک است که این محاسن به خون این سر رنگین شود، زمان رنگین شدن این محاسن نزدیک است.(6)در روز بيستم ماه مبارك رمضان سال چهلم هجرت كه آثار ارتحال بر آن حضرت ظاهر شد در اثر ضربت شمشير زهر آلود كه اشقى الاولين و الاخرين بر فرق سر مباركشان وارد آورده بود، به فرزندشان امام حسين (ع ) فرمودند: شيعيانى كه بر در خانه اجتماع نموده اند اجازه دهيد بيايند مرا ببينند، وقتى آمدند اطراف بستر را گرفتند و آهسته به حال آن حضرت گريه مى نمودند.حضرت با كمال ضعف فرمودند: « سلونى قبل ان تفقدونى ولكن خففوا مسآئلكم » .سئوال كنيد از من هر چه مى خواهيد قبل از آن كه مرا نيابيد و لكن سئوال هاى خود را سبك و مُختصر كنيد.اصحاب هر يك سؤالى مى نمودند و جواب هايى مى شنيدند. فضیلت حضرت علی(ع)بر پیامبران الهی: از جمله سوال كنندگان صعصعة بن صوحان بود كه از رجال بزرگ شيعه و از خطباى معروف كوفه و از راويان عظيم الشأن است كه علاوه بر علماى شيعه بزرگ از علماء اهل سنت حتى صاحبان صحاح روايت هاى او را از على (ع ) و ابن عباس نقل نموده اند.صعصعه که مورد توثیق همه است و مردى عالم و فاضل که از اصحاب على (ع ) بوده به حضرت عرض کرد: « اخبرنى انت افضل ام آدم ؟» مرا خبر دهید شما افضل هستید یا آدم ابوالبشر(ع )؟حضرت فرمودند:« تزکیة المرء لنفسه قبیح »،قبیح است که مرد از خود تعریف و تزکیه نماید و لکن از باب «و اما بنعمة ربک فحدث »(7) نعمت هایی که خداوند داده است انسان باید بازگو کند. مى گویم « انا افضل من آدم » من از آدم افضل هستم .عرض کرد: « ولم ذلک یا امیرالمؤ منین » به چه دلیل افضل از آدم هستى ؟ حضرت بیاناتى فرمود که خلاصه اش این است که براى آدم (ع ) همه قسم وسایل رحمت و راحت و نعمت در بهشت فراهم بود، فقط از یک درخت گندم منع گردید و او راضى نشد و از آن درخت نهى شده خورد و از بهشت و جوار رحمت حق خارج شد. ولى خداوند مرا از خوردن گندم منع ننمود من به میل و اراده خود چون دنیا را قابل توجه نمى دانستم از نان گندم نخوردم .(یعنی اعراض از دنیا، کسی که به اراده خودش این همه زهد داشته باشد فضیلتش بالاتر است. کنایه از آن که کرامت و فضیلت شخص در نزد خدا به زهد و ورع و تقوى است هر کس اعراض او از دنیا و متاع دنیا بیشتر است ، قطعا قرب و منزلت او در نزد خدا بیشتر و منتهاى زهد این است که از حلال غیر منهى اجتناب نماید.عرض کرد: « انت افضل ام نوح ؟» شما افضل هستید یا شیخ الکبیر نوح (ع )؟ فرمود: « قال انا افضل من نوح » من از نوح برتر هستم . عرض کرد: « لم ذلک » چرا افضل هستید از نوح ؟فرمود: نوح قوم خود را به سوى خدا دعوت کرد، آنها اطاعت نکردند به علاوه اذیب و آزار بسیار به آن بزرگوار نمودند تا درباره آنها نفرین کرد، « رب لاتذر على الارض من الکافرین دیارا» (8 ) (بعد 950سال هدایت و پیامبری بالاخره خلقش تنگ شد و نفرین کرد که خدایا یک نفر اینها را زنده نگذارو در طوفان نوح همه آنها از بین رفتند. )اما من بعد از خاتم الانبیاء (ص ) با آن همه صدمات و اذیت هاى بسیار فراوانى که از این امت دیدم ابدا درباره آنها نفرین نکردم و کاملا صبر نمودم . چنانچه در ضمن خطبه معروف شقشقیه فرمود: « صبرت و فى العین قذى و فى الحلق شجى » (9) صبر نمودم در حالى که در چشم من خاشاک و در گلویم من استخوان بود.کنایه از اینکه نزدیک ترین مردم خدا کسى است که صبرش بر بلا بیشتر باشد. عرض کرد: «انت افضل ام ابراهیم » شما افضل هستید یا ابراهیم خلیل (ع )؟ فرمود:« قال : انا افضل من ابراهیم » من افضل از ابراهیم هستم .ابراهیم عرض کرد: « درب ارنى کیف تحیى الموتى قال : اولم تؤ من قال بلى ولکن لیطمئن قلبى الایة »(10) ولى ایمان به جایى رسیده که گفتم : « لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا» اگر پرده ها بالا رود و کشف حجب گردد یقین من زیاد نخواهد شد. کنایه از آن که علو درجه شخص به مقام یقین او مى باشد که واجد مقام حق الیقین شود. عرض کرد: « انت افضل ام موسى ؟» شما افضل هستید یا موسى کلیم (ع )؟ فرمود : « قال : انا افضل من موسى » من افضل هستم .عرض کرد: به چه دلیل شما افضل از موسى هستید؟ فرمود: وقتى خداوند موسى را ماءمور به دعوت فرعون کرد که او به مصر برود، عرض کرد: « قال رب انى قتلت منهم نفسا فاخاف ان یقتلون . واخى هارون هو افصح منى لسانا فارسله معى ردا یصدقنى اخاف ان یکذبون» (11) .موسى گفت : اى خدا من از فرعونیان یک نفر را کشته ام و مى ترسم که (به خون خواهى و کینه دیرینه ) مرا به قتل برسانند، و با این حال اگر از رسالت ناگزیرم هارون را نیز که ناطقه اش فصیح تر از من است با من شریک در کار رسالت فرما تا مرا تصدیق کند که مى ترسم این فرعونیان سخت تکذیب رسالتم کنند. اما من وقتى رسول اکرم (ص ) از جانب خدا ماءمورم کرد که بروم در مکه معظمه بالاى بام کعبه آیات اول سوره برائت را بر کفار قریش قرائت نمایم . با آن که کمتر کسى بود که برادر یا پدر یا عمو یا دایى یا یکى از اقارب و خویشانش به دست من کشته نشده باشند مع ذلک ابدا نترسیدم ، اطاعت نموده تنها رفتم ماءموریت خود را انجام دادم آیات سوره برائت را برخواندم و مراجعت نمودم .کنایه از آن که فضیلت شخص با توکل به خداست هر کس توکلش بیشتر است فضیلتش بالاتر مى باشد موسى (ع ) به برادرش اتکاء و اعتماد نمود ولى امیرالمؤ منین (ع ) توکل کامل به خدا و اعتماد به کرم و لطف عمیم ذات ذوالجلال حق نمود. « قال : انت افضل ام عیسى ؟ قال انا افضل من عیسى قال لم ذلک » عرض کرد: شما افضل هستید یا عیسى (ع )؟ فرمود: من افضل از عیسى هستم .عرض کرد: چرا شما برتر هستید؟ فرمود: پس از آن مریم (س ) به واسطه دمیدن جبرییل در گریبان او، به قدرت خدا حامله شد همین که موقع وضع حمل رسید وحى شد به مریم که :« اخرجى عن البیت فاءن هذه بیت العبادة لابیت الولادة » .از خانه بیت المقدس بیرون شو زیرا که این خانه محل عبادت است ، نه زایشگاه و محل ولادت و زاییدن فلذا از بیت المقدس رفت در میان صحرا پاى نخله خشکیده عیسى به دنیا آمد (بالای سر امام حسین محل ولادت حضرت عیسی است ). اما من وقتى مادرم فاطمه بنت اسد را درد زاییدن گرفت در حالتى که وسط مسجدالحرام بود به مستجار کعبه متمسک گردیده و عرض کرد: الهى به حق این خانه و به حق آن کسى که این خانه بنا کرده درد زاییدن را بر من آسان گردان . همان ساعت دیوار خانه شکافته شد، مادرم فاطمه را با نداى غیبى ، دعوت به داخل خانه نمودند که : « یا فاطمة ادخلى البیت» فاطمه ، مادرم وارد شد و من در همان خانه کعبه به دنیا آمدم .این قضیه اشاره دارد به آن که مرتبه اول شَرَف مرد به حسب و نسب طاهریت مولد است هر که روح و نفس و جسد او پاکیزه باشد او افضل است . از این امر پروردگار به فاطمه بنت اسد در دخول کعبه معظمه و نهى از مریم (س) از وضع حمل در بیت المقدس با توجه به شرافت مکه معظمه بر بیت المقدس شرافت فاطمه (س ) بر مریم و شرافت على (ع ) بر عیسى (ع ) معلوم مى شود.(12) این بخشی از عظمت امیرالمومنین(ع) بود . افطار شب موعود : در نوزدهمین شب ماه خدا، در خانه دخترش ام کلثوم بود.او افطار پدر را در طبقی به حضورش آورد، دو تکه نان جو،کاسه ای از شیر و مقداری نمک اما همین که نگاه علی(ع) به ظرف غذا افتاد سرش را تکان داد و با صدای بلند گریست و گفت: «دخترم برای من در یک طبق دو خورش حاضر کرده ای؟ مگر نمی دانی که من متابعت برادرم رسول خدا می کنم... دخترم به خدایم سوگند افطار نخواهم کرد تا از این دو خورش یکی را برداری». ام کلثوم ظرف شیر را برداشت و آن یگانه دوران با کمی نام جو و نمک ساییده افطار فرمود.(13) روایت شده كه آن حضرت در آن شب بیدار بود و بسیار از اتاق بیرون می رفت و به آسمان نظر می كردند و می فرمودند: به خدا سوگند، دروغ نمی گویم و به من دروغ گفته نشده است. این است آن شبی كه به من وعده شهادت دادند.(14) سوگند به خدای کعبه رستگار شدم: به هر جهت، آن حضرت به هنگام نماز صبح وارد مسجد اعظم كوفه شدند و خفته گان را برای ادای نماز بیدار كرد. از جمله، خود عبدالرحمن بن ملجم مرادی را كه به رو خوابیده بود، بیدار و خواندن نماز را به وی گوش زد كرد.هنگامی كه آن حضرت وارد محراب مسجد شد و مشغول خواندن نماز گردید و سر از سجده اول برداشت، عبدالرحمن بن ملجم مرادی فریادی برداشت: "لله الحكم یا علی، لا لك و لا لأصحابك"! و شمشیر خویش را بر فرق نازنین حضرت علی(ع) فرود آورد و سر مباركش را تا به محل سجده گاهش شكافت.(15) حضرت علی(ع) در محراب مسجد، افتاد و در همان هنگام فرمود: بسم الله و بالله و علی ملّه رسول الله، فزت و ربّ الكعبه؛ سوگند به خدای كعبه، رستگار شدم.(16) همهمه و هياهو در مسجد بر پا شد حسنين عليهما السلام از خانه به مسجد دويدند عده‏اى هم به دنبال ابن ملجم رفته و دستگيرش كردند، حسنين به اتفاق بنى‏هاشم على عليه السلام را در گليم گذاشته و به خانه بردند فورا دنبال طبيب فرستادند، طبيب بالاى سر آن حضرت حاضر شد و چون زخم را مشاهده كرد به معاينه و آزمايش پرداخت ولى با كمال تأسف اظهار نمود كه اين زخم قابل علاج نيست زيرا شمشير زهر آلود بوده و به مغز صدمه رسانيده و اميد بهبودى نمي‌رود . بدین گونه پیشوایی شایسته، امامی عادل، خلیفه ای حق جو، حاكمی دلسوز و یتیم نواز، كامل ترین انسان برگزیده خدا و جانشین بر حق محمد مصطفی(ص)، به دست شقی ترین و تیره بخت ترین انسان روی زمین، یعنی ابن ملجم مرادی ملعون، از پای درآمد و به سوی ابدیت و لقاء الله و هم نشینی با پیامبران الهی و رسول خدا(ص) رهسپار گردید و امت را از وجود شریف خویش محروم نمود. پی نوشت: 1- سوره النور، آیه 36 2- بحارالانوار، ج95، ص168 3- سوره القدر،آیه 1 4- مستدرک الوسائل، ج 7، ص 456 / وسائل الشیعة، ج8، ص02: باب استحباب صلاة مائة رکعة... 5- فسير نمونه، ج 15، ص 152، به نقل از نورالثقلين، ج 4، ص 29. 6- بر گرفته از مجموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج۲۳، ص: ۱۲6 7- سوره ضحى ، آيه 11 8- سوره نوح ، آيه 26 9- نهج البلاغه خطبه شقشقيه 10- سوره بقره ، آيه 160 11- سوره قصص ، آيه 34 و 33 12- شبهاى پيشاور، ص 473 / على (ع ) قهرمان ارزش ها ص 218 و 213 13- علی علیه السلام و محرومان، عباس عزیزی‏ ،ص 19 14- منتهی الآمال، ج1، ص 172 15- الارشاد، ص 23؛ منتهی الآمال، ج1، ص 172؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله، ص 113؛ وقایع الایام، ص 41 16- منتهی الآمال، ج1، ص 174