سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

ویژگیهای انسان متقی از دیدگاه امیرالمومنین(ع)

ارسال شده توسط: عرببازدید شده: 2305 مرتبه
دسته: سخنرانیتاریخ: 1394.05.31
 
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی در مراسم عزاداری به مناسبت ایام صادقیه در منزل پدر شهید ابراهیمی سیریزمورخه 94/05/17



http://yascms.ir/emam/gozaresh/bb525.JPG


الحمدلله والصلاة والسلام علی رسول الله وعلی آله آل الله

السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)، السلام علیک یا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع)

خشنودی مولایمان صاحب الزمان(عج)،سلامتی رهبر عزیز وبزرگوارمان،شادی روح امام راحل عظیم الشأن،شادی ارواح طیبه شهدای والا مقام شهرستان وسلامتی همه خدمتگزاران به نظام اسلامی وسلامتی خودتان،خانواده و فرزندانتان، اجماعاً صلوات.

اساس تمام کمالات معنوی روحانی:


یکى از امورى که در فرهنگ اسلامى و متون دینى از اهمیت فوق العاده‌اى‌برخوردار است و بلکه به حق مى‌توان گفت اساس تمام کمالات و ترقیات ‌روحانى و معنوى انسان است، تقوا و پرهیزکارى و دورى از آلودگى‌ها و گناهان ‌است و اگر انسان بخواهد به راه راست و صراط مستقیم راه یابد و از تعالیم ‌آسمانى و معارف قرآنى بهره‌مند شود، اساس آن تقواست. حال به این موضوع از دیدگاه امیرالمؤمنین می پردازیم که که چگونه مى‌توان متقى بود؟

ویژگیهای انسان متقی از دیدگاه امیرالمومنین(ع):

یک روز امیرالمومنین (ع) به همراه هَّمام و تعدادی از شیعیانشان وارد یک مجلسی می شود. يک عده اي در آنجا نشسته بودند تا حضرت را ديدند بلند شدند و سلام کردند و عرض ادب کردند و حضرت سوال کردند که شما چه کسی هستید؟ عرض کردند يا امير المومنين(ع) ما يک عده اي هستيم از دوستان و شيعيان شما .حضرت يک نگاهي کردند و فرمودند :« يَا هَؤُلَاءِ مَا لِي لَا أَرَى فِيكُمْ سِمَةَ شِيعَتِنَا وَ حِلْيَةَ أَحِبَّتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَأَمْسَكَ الْقَوْمُ حَيَاء (1) من آثار شيعه بودن را در شما نمي بينم و اين جماعت هم به حضرت هيچ نگفتند.همام که یکی از اصحاب و شیعیان خوب امیرالمومنین(ع) بود (همّ یعنی غم، همّام صیغه مبالغه است یعنی کسی که بسیار غم دارد . غمِ همّام، غمِ دنیا نبود و غم آخرت را داشت ) نزد امیرالمومنین آمد و عرض کرد : يا امير المومنين شما بفرمائيد علامت و نشانه شيعيان شما چيست که در اينها نيست ؟ حضرت دستشان را گرفتند و وارد مسجد شدند جمعيت هم پشت سرشان رفتند. موقعي که وارد مسجد شدند اميرالمومنين دو رکعت نماز خواندند؛ و بلند شدند و دست همام را گرفتند و فرمودند : «يا هَّمام! اِتَقِ الله وَ اَحسِن؛ « إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذينَ اتَّقَوْا وَ الَّذينَ هُمْ مُحْسِنُونَ»(2) » ای هُمام با تقوا باش و کار خوب انجام بده ، اگر باتقوا وخدا ترس باشی،خدا هم به تو کمک خواهد کرد ، خدا با انسانهای باتقواست. خدا با انسانهای اهل احسان است ، « فَلَم یَقنَع هَّمام بّهذاَ القَولُ حَتی عَزَمَ عَلَیه » ولی همام به این جواب مجمل قانع نشد و همچنان اصرار کرد که شما برای من بیان کنید که انسانهای باتقوا چگونه انسانهایی هستند .

علت تامل حضرت علی(ع)در پاسخ به همام:

درباره علت- تامل علی (ع) در جواب همام وجوهی گفته‌اند که: ما چهار وجه آنرا ذکر می‌کنیم:

1- در آن مجلس افراد بیگانه و اغیاری بوده‌اند که حضرت صلاح نمی‌دیدند این گوهر عظیم و گرانبها و این کلمات پر محتوی در اختیار بیگانگان قرار گیرد به همین جهت تامل فرمود، تا مجلس از اغیار خالی شود، زیرا (گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش).

2- شوق و عطش همام را با تامل خود بیشتر کردند، تا مطالب بهتر در وجود او جای گیرد، و این طریقه را در تعلیم مطالب باید از مولی علی (ع)آموخت، زیرا انسان تشنه را اگر دیرتر آبش دهند هم بیشتر می‌نوشد و هم بیشتر لذت می‌برد.

3- ادب سئوال و جواب ایجاب می‌کرد که: حضرت تامل کنند، یعنی حضرت با درنگ خود، به ارزش و لزوم ارج نهادن به علم توجه می‌دهد نه اینکه در جواب گفتن نیازی به تامل داشته باشد ؛این شیوه باید خط مشی عملی ما باشد و اگر چه مسئله‌ی ساده‌ای را می‌دانیم سریعا جواب ندهیم .
4- حضرت با اینکه متوجه قابلیت همام بودند، ولی خوف داشتند که نتواند تحمل درک این صفات را بکند و در نتیجه جان خود را از دست دهد ولی وقتی با اصرار و علاقه او روبرو شدند، شروع بذکر آنها کردند، و موید این وجه هم آخر خطبه است که همام وقتی سخنان حضرت را شنید، با توجه به اینکه شاید هنوز شمردن صفات تمام نشده بود، صیحه‌ای عاشقانه زد و روحش به ملا اعلی پیوست و حضرت فرمودند: (اَمّا وَ اللهُ لَقَد کُنتَ اَخافَها عَلَیه) یعنی به خدا قسم خوف چنین پیش آمدی را داشتم(3)و وقتی به مولی اعتراض شد که چرا باعث مرگ او شدید؟ حضرت فرمودند: برای هر اجلی وقتی تعیین شده است این اعتراضات را شیطان بر زبان تو جاری می‌کند.

انسان متقی مجمع الفضائل:

در این خطبه که به خطبه همّام معروف شده است، حضرت(ع) بعد از حمد و ثنای خداوند و درود بر پیامبرخدا(ص) ، 110 ویژگی از برای معرفی افراد متقی و شیعه خود بیان می کند.

در ابتدای صحبت حضرت(ع) می فرماید: « فَالْمُتَّقُونَ فيها هُمْ اَهْلُ الْفَضائِلِ»(3) پرهيزكاران در اين دنيا اهل فضائلند، یعنی همه خوبیها در انسانهای متقی جمع شده است و آنها مجمع الفضائلند ، اولین خوبی و فضیلتی که امام ذکر می کنند این است که « مَنْطِقُهُمُ الصَّوابُ»(3) گفتارشان صواب است.فرد متقی در صحبت کردنش خطا نمی کند و درست صحبت می کند یعنی زبان خود را از دروغ، غیبت ، تهمت و افترا زدن و بردن آبروی مسلمان دیگر نگه می دارد.

مهمترین و والاترین نعمت:

مهمترین وبالاترین نعمتی که خداوند تبارک و تعالی به ما انسانها بعد از خلقتمان عنایت کرده است، صحبت کردن است : « خَلَقَ الاْءِنسَانَ، عَلَّمَهُ الْبَیانَ» (4) انسان را آفريد و به او سخن گفتن آموخت. یکی از بالاترین نعمت هایی که خداوند به انسان داده است قدرت تکلم است که موجودات دیگر از آن بی بهره اند یا بهره کمی برده اند.البته باید توجه داشته باشیم این نعمت مانند قله کوه است که هر چه قله بزرگتر باشد، دره کنار آن هم عمیق تر است و آسیب کنار آن هم بیشتر است، همانطور که می دانید بیشترین گناهان کبیره هم از ناحیه زبان است، اگر انسان جهنمی می شود به خاطر نطق است واگر بهشتی هم می شود به خاطر زبان است، پس نعمت قدرت بیان، در پیشگاه پروردگار ارزش بالایی دارد.

زبان منشاء بسیاری از گناهان:

در روایتی از رسول خدا(ص) آمده است که حضرت(ع) فرمودند: «انّ اکثر خطایا ابن آدم فی لسانه » ؛ (5) قطعاً بسیاری از گناهان انسان از ناحیه زبان او است.همچنین رسول گرامی اسلام (صلى الله عليه و آله) در حدیثی می فرمایند: « يُعَذِّبُ اللَّهُ اللِّسَانَ بِعَذَابٍ لَا يُعَذِّبُ بِهِ شَيْئاً مِنَ الْجَوَارِحِ» .

عذاب زبان شدیدترین عذاب:

خداوند! زبان را عذابى دهد كه هيچ يك از اعضاى ديگر را چنان عذابى ندهد. (عذاب زبان از همه اعضای بدن شدیدتر است)« فَيَقُولُ أَيْ رَبِّ عَذَّبْتَنِي بِعَذَابٍ لَمْ تُعَذِّبْ بِهِ شَيْئاً» زبان گويد: اى پروردگار! مرا عذابى دادى كه هيچ چيز را چنان عذاب ندادى! « فَيُقَالُ لَهُ » در پاسخش گفته شود: «خَرَجَتْ مِنْكَ كَلِمَةٌ فَبَلَغَتْ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا » سخنى از تو بيرون آمد و به شرق و غرب زمين رسيد « فَسُفِكَ بِهَا الدَّمُ الْحَرَامُ » و به واسطه آن خونى بناحقّ ريخته شد «وَ انْتُهِبَ بِهَا الْمَالُ الْحَرَامُ » و مالى به غارت رفت «وَ انْتُهِكَ بِهَا الْفَرْجُ الْحَرَامُ» و ناموسى هتك شد (6) . این سه مطلبی که در این روایت از پیامبر خدا(ص) آمده است، موضوعات مهمه در فقه گفته می شود و سه موضوع بسیار مهم است یکی اعراض( عِرض یعنی آبرو)آبروی انسان خیلی مهم است، دوم دماء (خون) خون به ناحق ریخته شده که بسیار با اهمیت است، سوم اموال (اموال کسی را به ناحق تصرف کردن). این زبان می تواند کاری کند که این سه مطلب بسیار مهم درجامعه اتفاق بیفتد . بنابراین اهمیت نطق تا حدی است که امیرالمومنین(ع) اولین فضیلت انسان باتقوا را حفظ زبان معرفی می کند. برای این است که بزرگان وعلمای اخلاق ما همیشه یک سنگریزه ای را درگوشه زبان خود می گذاشتند و مواظب بودند که مبادا یک کلامی از دهان آنها به ناحق خارج شود، پس می بینیم که این عضو مهمترین نعمت پروردگار است در کنار آن گناهان کبیره مهم هم از ناحیه این زبان است و همین زبان است که انسان را بهشتی ویا جهنمی می کند.پیامبرخدا(ص) درحدیثی می فرمایند: « لَوْ لا تَمْرِيغُ قُلُوبِكُمْ » اگر آلوده ساختن دل‌هايتان « أوْ تَزَيُّدُكُمْ فِي الْحَدِيثِ » و زيادتي در گفتارتان نبود « لَسَمِعْتُمْ ما أسْمَعُ» شما هم مي‌شنيديد آنچه را كه من مي‌شنوم (7).

انسان متقی وتواضع در رفتار:

در ادامه معرفی افراد متقی امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: «وَ مَشْيُهُمُ التَّواضُعُ » (3) در رفتارشان افتادگى است. «مَشْيُ» یعنی طریق راه رفتن.دومین ویژگی انسان با تقوا این است که با تواضع راه می رود، تواضع به معنای فروتنی در برابر خداوند ، پدر و مادر و تواضع در برابر استاد و... می باشد.

انسان باتقوا ومیانه روی در رفتار:

نکته سوم می فرمایند: «وَ مَلْبَسُهُمُ الاِْقْتِصادُ» (3)سومین ویژگی انسان با تقوا این است که پوشاكشان اقتصادى است و در پوشش میانه رو هستند. افرادی هستند که با وجود وضعیت اقتصادی خوب ، فقیرانه می پوشند ، این رفتار شایسته نیست، نعمتی که خداوند به انسان داده است ، باید در ظاهر انسان پیدا باشد ؛ انسان نباید طوری بگردد که انگشت نما شود ، اقتصاد یعنی میانه روی؛ انسان با تقوا از نظر پوشش میانه رو است. چهارمین کلام حضرت : «غَضُّوا اَبْصارَهُمْ عَمّا حَرَّمَ اللّهُ عَلَيْهِمْ»(3) است. امام علی(ع) در بیان چهارمین کلام می فرمایند: از آنچه خدا بر آنان حرام كرده ،چشم می پوشند.

تاثیر لقمه حرام در زندگی:

حرام در زندگی تاثیر منفی زیادی دارد، ابوالاسود دوئلي، از چهره هاي معروف شيعي است که دلدادگي او نسبت به خاندان وحي، بخصوص به اميرمومنان علي(ع) زبانزد خاص و عام بود. روزي معاويه ، هدايايي براي ابوالأسود فرستاد تا با آن علاقۀ او را نسبت به علی(ع) کم و به سوی خویش جلب نمایدکه مقداري عسل يا حلوا نيز با آنها بود. دختر ابوالأسود مقداری از آن را خورد، پدر چون متوجه این جریان شد، خطاب به کودک خویش نمود و گفت: اين هديه را معاويه فرستاده است تا ما را نسبت به دين و مراممان فريب دهد. و عشق ما را به علی(ع) ،کم کند، چرا خوردی؟ دختر انگشت در دهان کرد و آنچه را خورده بود، قی کرد و خارج نمود و في البداهه اين دو بيت را سرود: « ابالشهد المزعفر يابن حربٍ نبيع عليك احسابا و دينا؟ »اي پسر حرب! آيا مي خواهي به خاطر عسل زعفراني، حسب و شرافت خانوادگي و دين خود را به تو بفروشيم؟ « معاذالله، كيف يكون هذا و مولانا اميرالمؤمنينا! » پناه بر خدا! چگونه اين شدني است؟ در حالي كه مولا و سرور ما اميرالمؤمنين است!(8)خداوند نیز در قرآن به این موضوع(چشم پوشی از حرام ) اشاره می کند و می فرماید: « وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاء مَّنثُورًا » (9) و به سراغ اعمالى كه كرده‏اند مى‏رويم و آن را چون گردى پراكنده بر باد مى‏دهيم. یعنی در قیامت هیچ کدام از اعمال خیر او را نمی پذیریم. امام صادق(ع) در تفسیر این آیه فرمودند: « و اللّه ِ إنْ كانتْ أعْمالُهُم أشَدَّ بَیاضا مِن القَباطیِّ » به خدا سوگند، كه كرده هاى آنان از پارچه هاى كتان قبطى سفیدتر بود، « و لكنْ كانوا إذا عَرَضَ لَهُمُ الحَرامُ لَم یَدَعُوهُ » اما چون به حرامى برمى خوردند از آن خوددارى نمى كردند (10) پرهیز نداشتن از حرام باعث نابودی همه اعمال نیک آنها شد.بنابراین افراد باتقوا طرف حرام نمی روند. لقمه حلال در خوشبختی خودمان و نسلمان و داشتن رونق اقتصادی بسیار موثر است.

چهار ویژگی انسانهای متقی را از دیدگاه امیرالمومنین(ع) خدمت شما عرض کردم، در خطبه همام صد وده ویژگی ذکر شده است که می توانید ادامه خطبه و دیگر ویژگی انسانهای متقی را خودتان در نهج البلاغه مطالعه کنید. ان شاءالله که خداوند به ما توفيق دهد تا بتوانيم اهل تقوا باشيم.

والسلام علیکم و رحمه الله برکاته


پی نوشت:

1- بحارالأنوار/ 65 / 192/ باب 19- صفات الشيعة و أصنافهم

2- سوره نحل،آیه 128

3- نهج البلاغه، خطبه 193

4- سوره الرحمن آیات 3 و4

5- نهج الفصاحة حدیث 5081

6- كافى(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 115، ح 16 / وسائل الشيعة18: 10

7- مسند احمد بن حنبل، جلد 5 ، صفحه‌ي 266 .

8- تحفة الاحباب، ص232

9- سوره الفرقان، آیه 23

10- الكافی : 2/81/5

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.