درس ولایتمداری حضرت عباس(ع)به شیعیان
ارسال شده توسط: عرب | بازدید شده: 290 مرتبه |
دسته: سخنرانی | تاریخ: 1394.08.11 |
  |
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی در مراسم عزاداری شب تاسوعای حسینی 94/07/30
امشب شب تاسوعا شب ابوالفضل العباس (ع) است ما وقتی به زندگی ابوالفضل العباس (ع) نگاه می کنیم درس زندگی می گیریم در زیارت نامه آقا می خوانیم السلام عليك ايها العبد الصالح المطيع لله و لرسوله و لأمير المؤمنين و الحسن و الحسين (1)یعنی سلام بر تو ای بندهی شایستهی خدا که همواره مطیع خداوند و رسولش و امیرالمؤمنین و حسن و حسین علیهم السلام بودهای. این کلام خیلی معنا دار است ابوالفضل علیه السلام از بس که عبادت می کرد پیشانیش پینه بسته بود عبادت ،بندگی و شجاعت و وفاداری نسبت به امام حسین (ع) اینها درسهایی بسیار مهمی است که باید از ابوالفضل بیاموزیم .
پیش بینی شهادت حضرت عباس(ع) توسط پدر بزرگوارشان:
روزی امیرالمؤمنین در مسجد نشسته و با اصحاب و یاران خود گرم گفتگو بود. در این لحظه، مرد عربی در آستانه درب مسجد ایستاد، از مرکب خود پیاده شد و صندوقی را که همراه آورده بود، از روی اسب برداشت و داخل مسجد آورد. به حاضران سلام کرد و نزدیک آمد و دست علی(ع) را بوسید و گفت: مولای من! برای شما هدیهای آوردهام و صندوقچه را پیش روی امام گذاشت. امام در صندوقچه را باز کرد. شمشیری آب دیده در آن بود. در همین لحظه، عباس که نوجوانی نو رسیده بود، وارد مسجد شد. سلام کرد و در گوشهای ایستاد و به شمشیری که در دست پدر بود، خیره ماند. امیرالمؤمنین علیهالسلام متوجه شگفتی و دقت او گردید و فرمود: فرزندم! آیا دوست داری این شمشیر را به تو بدهم؟ عباس گفت: آری! امیرالمؤمنین فرمود: جلوتر بیا! عباس پیش روی پدر ایستاد و امام با دست خود، شمشیر را بر قامت بلند او حمایل نمود. سپس نگاهی طولانی به قامت او نمود و اشک در چشمانش حلقه زد. حاضران گفتند: یا امیرالمؤمنین! برای چه میگریید؟ امام پاسخ فرمود: گویا میبینم که دشمن پسرم را احاطه کرده و او با این شمشیر به راست و چپ دشمن حمله میکند تا اینکه دو دستش قطع میشود.(2)
شجاعت اباالفضل العباس در جنگ صفین
در جنگ صفین شجاعت ابوالفضل مشهور بود در گرما گرم نبرد صفین، جوانی از صفوف سپاه اسلام جدا شد که نقابی بر چهره داشت. جلو آمد و نقاب از چهرهاش برداشت، هنوز چندان مو بر چهرهاش نروییده بود، اما صلابت از سیمای تابناکش خوانده میشد. سنّش را حدود هفده سال تخمین زدهاند. مقابل لشکر معاویه آمد و با نهیبی آتشین مبارز خواست. معاویه به «ابوشعثاء» که جنگجویی قوی در لشکرش بود، رو کرد و به او دستور داد تا با وی مبارزه کند. ابوشعثاء با تندی به معاویه پاسخ گفت: مردم شام مرا با هزار سواره نظام برابر میدانند اما تو میخواهی مرا به جنگ نوجوانی بفرستی؟ آن گاه به یکی از فرزندان خود دستور داد تا به جنگ او برود. پس از لحظاتی نبرد، عباس علیهالسلام او را در خون خود غلطاند. گرد و غبار جنگ که فرو نشست، ابوشعثاء با نهایت تعجب دید که فرزندش در خاک و خون میغلطد. او هفت فرزند داشت. فرزند دیگر خود را روانه کرد، اما نتیجه تغییری ننمود تا جایی که همگی فرزندان خود را به نوبت به جنگ با او میفرستاد، اما آن نوجوان دلیر همگی آنان را به هلاکت میرساند. در پایان ابوشعثاء که آبروی خود و پیشینه جنگاوری خانوادهاش را بر باد رفته میدید، به جنگ با او شتافت، اما حضرت او را نیز به هلاکت رساند، به گونهای که دیگر کسی جرأت بر مبارزه با او به خود نمیداد و تعجب و شگفتی اصحاب امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز برانگیخته شده بود. هنگامی که به لشکرگاه خود بازگشت، امیرالمؤمنین علیهالسلام نقاب از چهره فرزند رشیدش برداشت و غبار از چهره او پاک کرد.(3)
درس ولایتمداری حضرت عباس(ع)به شیعیان:
تاریخ نویسان می نویسند ابوالفضل کل جبل العظیم یعنی چون کوه استوار و عظیم در جنگها حاضر می شدند یک روز در جنگ صفین یکی از سپاهیان معاویه به میدان آمده بود و هل من مبارز می طلبید امام علی (ع) نقاب و زره ابوالفضل را بر تن کردند و به جنگ او رفتند و مانند یک شیر ژیان به او حمله کردند و اورا به خاک و خون غلطاندند این نشان می دهد که ابوالفضل درست است که در آن زمان سن و سالی نداشت اما جثه ای درشت داشتند که زره اش بر تن امیر المومنین درست بود شهید مطهری جمله نابی دارند و این است که تمام آرزوهای امیر المومنین در ازدواج با ام البنین در حضرت ابولفضل العباس تحقق یافته است.(4) ما هم باید مثل ابوالفضل وفادار به اهل بیت و ولایت باشیم راه درست را انتخاب کنیم ما باید درس ولایتمداری و پیرو امام حق بودن را از ابوالفضل یاد بگیریم زیرا عاشورا همیشه زنده است و یزیدیان زمان هم همیشه هستند حق و باطل همیشه مقابل هم قرار می گیرند امشب شب ابو الفضل است ماباید پرچم دار امام حسین (ع)را بشناسیم و ولایت مدار رهبر حق باشیم تا دشمن نتواند به خواسته های خود برسد.
پی نوشت
1.بحارالانور جلد 1
2. مولد العباس بن علی علیه السلام، ناصری، محمدعلی، ص 61
3.محمدباقر بیرجندی، کبریت الاحمر ، کتابفروشی اسلامیه 1377 ق ، ص 385.
4. حماسه حسینی جلد1،ص 59
|
|
| چاپ این نسخه درجه: 0.00 چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه |