سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

عقد نکاح(جلسه اول)

ارسال شده توسط: عرببازدید شده: 1721 مرتبه
دسته: سخنرانیتاریخ: 1395.01.24
 
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی در جلسه اول کلاس درس فقه با موضوع نکاح دانشگاه جامع علمی کاربردی مورخه95/01/23



http://yascms.ir/emam/gozaresh/bb525.JPG


الحمدلله، الصلاة والسلام علی رسول الله وعلی آله آل الله.

السلام علیک یا صاحب الزمان(عج).

خوش آمد عرض می کنم خدمت همه شما عزیزان، خواهران وبرادران، دانشجویان عزیز وبزرگوار،ان شاء الله که سالی پُر خیر وبرکت همراه با صحت وسلامت وآرامش برای همه ما وشما باشد.

در ادامه درس رسیدیم به « الفصل الثانی فی العقد»، فصل دوم که در خصوص عقد است. مرحوم شهید مطالب ومباحثی را در مورد عقد نقل می کنند.

شرط عقد نکاح:

در عربی معمولاً از سه واژه «زوجتک» یا «مَتعتُک» یا «انکحتک» برای زن و «قَبِلتُ التَزویج» یا «قَبِلتُ النِکاح» برای قبول مرد استفاده می‌شود. (1) ما یک ایجاب ویک قبول داریم ،ایجاب از طرف زن وقبول هم از طرف مرد است، وقتی که می خواهد بین دونفرعقد صورت بگیرد اینکه زن وشوهر تنها رضایت قلبی داشته باشند بدون اجرای صیغه عقد قبول نیست وحتما باید صیغه عقد خوانده شود تا نکاح حِلِّیت بیابد وصِرف اینکه دو نفر راضی باشند که با هم زندگی کنند کافی نیست وتعهدی را برای آنها ایجاد نمی کند وحتما باید با لفظ ایجاب وقبول خوانده شود خوب چه چیزی را باید بگویند؟وبا چه لفظی بگویند؟فتوای شهید این است که بگویند "زوجتک"یعنی زن بگوید من تو را زوجه خودم قرار دادم ویا بگوید" وَاَنکحتُک" یعنی به نکاح تو درآوردم وایشان یک کلام سومی را هم می آورند "مَتعتُک"یعنی خودم را مُتعه تو قرار دادم،این متعه معمولا در عقد غیر دائم یعنی صیغه گفته می شود البته به شرطی که مدت را هم ذکر کند . در صورتی که هر دو نفر یعنی زوج و زوجه اصالتا صیغه را اجرا می کنند ابتدا زوجه می گوید ( مَتعتُک نَفسی فی المدةالمعلومه علی المَهر المعلوم ) مثلا به مدت یکسال ویا دوسال بنا براین مهریه متعه تو قرار دادم و بعد زوج می گوید( قَبِلتُ التمتیع و المتعه لنفسی فی المدة المعلومة علی المهر المعلوم ) قبول کردم.

شرط خواندن صیغه :

پس فتوای مرحوم شهید این است که در عقد دائم هم کلمه "متعتک" را بگوئید صحیح است این یک نکته ای است که ایشان ذکر می کنند پس "فالایجاب" به آن کسی که می خواهد این کلمه را بگوید "موجب" می گویند وبه لفظش هم باید بگوید" فالايجاب زوجتك وانكحتك ومتعتك لا غير "یعنی اگر غیر از اینها بگوید قبول نیست ، ایشان شرط می کنند که حتما به لفظ عربی صحیح هم باشد ولی فتوای حضرت امام این است که اگر زن وشوهر به فارسی هم بگویند ولی مفهوم ومعنای نکاح در آن باشد(مثلا زن بگوید من زوجه تو هستم ومن تورا به نکاح خود در آوردم) صحیح است ودر این رابطه ماده قانونی (ماده 1062)هم داریم که می گوید: نکاح واقع می شود به ایجاب وقبول با الفاظی که صریجاً دلالت بر قصد ازدواج دارد که این در قانون ازدواج هم وجود دارد باید الفاظی که صریح بر نکاح وازدواج باشد بکار برده شود .

قبول صیغه عقد از نظر شرعی:

مسئله بعدی: " (والقبول. قبلت التزويج والنكاح، او تزوجت، او قبلت، مقتصرا عليه ) من غير ان يذكر المفعول (كلاهما) اي الايجاب والقبول (بلفظ المضي)"حالا کسی که می خواهد قبول کنداز نظرشرعی باید چه چیزی بگوید؟ فتوای شهید این است که مرد می گوید : "قبلت تزویج" وزن می گوید:"زوجتک " خودم را زن تو قرار دادم ویا اینکه بگوید"انکحتک"خودم را به نکاح تو درآوردم ومرد هم می گوید "قبلت نکاح"یعنی به همین دوکلام هم بگوید قبول است منتهی باید به لفظ ماضی باشد"قبلت" نه اینکه بگوید درآینده قبول می کنم .

آیا قبول مرد در عقد باید برمبنای همان لفظ زن باشد:

مسئله بعدی "(ولا يشترط تقديم الايجاب) على القبول، لان العقد هوالايجاب والقبول " و " (لا) يشترط (القبول بلفظه) اي بلفظ الايجاب، بان يقول: زوجتك. فيقول: قبلت التزويج، أو انكحتك.فيقول: قبلت النكاح، (فلو قال: زوجتك فقال: قبلت النكاح صح)" این یک بحث است که آیا این قبولی که مرد می گوید باید برمبنای همان لفظی باشد که زن می گوید مثلاً اگر زن گفت : " زوجتک نفسی" یا وکیل او گفت : " زوجتک موکلتی " ومرد جواب بدهد " قبلت نکاح " اشکال دارد یانه؟ فتوای شهید می گوید: نه اشکالی ندارد بالاخره منظورهمان ازدواج است ویا اگرگفت:" انحتک نفسی "درجواب می گوید:" قبلت تزویج"باز هم صحیح است وشرط نیست که هر لفظی که زن گفت: در قبول همان لفظ گفته شود حالا در عقد ایجاب معمولا می گویند:" زوجتک موکلتی" و وکیلش هم می گوید" قبلت تزویجی"اگر گفت: "انکحتک" مرد هم می گوید" قبلت نکاح"معمولاً مطابق هم می اورند حالا اگر آمدیم مطابق نیاورد وگفت" قبلت تزویج"شهید می گوید: اشکالی ندارد وعقد باطل نمی شود وآثارحقوقی آن بار می شود یعنی هم مهریه وهم نفقه بر او واجب می شود.

قرائت صیغه عقد به عربی صحیح:

" (ولا يجوز) العقد ايجابا وقبولا (بغير العربية مع القدرة) عليها "می فرماید: تا آنجایی که راه دارد باید صیغه عقد را به عربی صحیح بخوانند حالا اگر عرب زبان نبود باید چه کار کنند؟(مثلاً کسی بلد نبود عربی بخواند )فتوای شهید این است:تا آنجایی که قدرت وامکانش است ویا اینکه وکیل بگیرد باید با لفظ عربی صحیح بخواند وفتوای حضرت امام (ره) این است که در صورت عجز از بیان صیغه عقد بصورت عربی می شود آن را بصورت غیر عربی نیز بیان کرد اما باید مفهوماً همین مطالب عربی را برساند(2) حالا اگر انگلیسی ویا فارسی هم می گوید باید مفهوم نکاح وازدواج را در این کلام بیاورد حال اگر کسی خواست صیغه عقد را هم بخواند می گوید.

شرایط زوجین هنگام خواندن صیغه عقد:

" (والاخرس) يعقد ايجابا وقبولا (بالاشارة) المفهمة للمراد " اگر شخص لال بود و این مفهوم را با اشاره برساند اشکالی ندارد .حالا یک نفر است که لال است ومی گوید خودم می خواهم بگویم باید چه کار کند؟ " (ويعتبر في العاقد الكمال، فالسكران باطل عقده ولو اجاز بعده) " کسی که می خواهد صیغه عقد را بخواند چه زن وچه مرد باید کمال داشته باشند، کمال یعنی چه؟یعنی اینکه عاقل وبالغ باشد وقصد ازدواج هم داشته باشد این سه شرط را داشته باشد حالا این مسئله مطرح می شود اگر آمد ودر حال مست خطبه عقد را خواند (مثلاً زن ویا مرد مست بودند)آیا درهنگام مستی گفت" انکحتک نفسی فی المده المعلومه علی المهر المعلوم "یکی از شرایط کمال این است که عقل باشد ودر حال مستی هم عقل وجود ندارد پس در صورت مستی عقد باطل است حالا اگر آمدند وبه او گفتند توآن زمان مست بودی وجواب دادی و زن او شدی حالا نظر تو چیست؟گفت طوری نیست والان هم قبول دارم شهید می فرماید: ولو اگر بعدش هم رضایت بدهد کفایت نمی کند بلکه باید در حال کمال وعاقلی خطبه عقد تکرار شود " ويعتبر في العاقد الكمال " کسی که عقد را منعقد می کند باید کمال داشته باشد البته یک روایت هم داریم منتهی شهید این روایت را قبول نکرده است حالا کسی هم دودر حال مستی خطبه عقد را انشاء کرد وبعد که به هوش آمد حاضر به زندگی است و وقتی هم که از او پرسیدند تو در آن حال مست بودی در این روایت می گوید اشکال ندارد بالاخره همین که قبول می کند زندگی کند کافی است واشکال ندارد ولی شهید براین مبنا فتوا ندارد بالاخره در حال مستی عقل وجود ندارد " فالسكران باطل عقده "یعنی عقد شخص مست باطل است " ولو اجاز بعده " ولو اینکه بعدازهوشیار شدنش اجازه هم بدهد از نظر شهید باز هم باطل است .

مسئله بعدی این است که آیا زن می تواند درازدواج واجرای خطبه عقد وکیل شود وبا اینکه حتما باید مرد خطبه را بخواند؟


فتوای شهید می گوید: اشکالی ندارد " ويجوز تولي المرأة العقد عنها، وعن غيرها ايجابا وقبولا " هم خودش می تواند برای خودش ایجاب وقبول کند وهم می تواند از طرف کس دیگری وکیل شود وزن می تواند خودش خطبه عقدش را بخواند وهم می تواند از طرف مرد وکیل در قبول بشود واشکالی ندارد .

آیا در عقد شاهد بودن پدر و ولّی شرط است؟

بعضی از مراجع فتوا داده اند که شاهد باید باشد ودر مراجع رسمی وقتی که می خواهند ثبت کنند دو شاهد را می گیرند وپدر هم باید باشد شهید می فرمایند: حضور دوشاهد و پدر هنگام عقد شرط نیست البته این بیشتر به خاطر مهریه ومسائل دیگر است وبر دختر رشیده اذن پدر لازم است وهمچنین می گوید دختر اگر رشیده وخودش اهل تشخیص شد پدرش اگر مخالفت هم بکند اشکال ندارد وعقد باطل نیست پس از نظر شرعی زن می تواند وکیل شود مثلاً مادر وکیل پسرش می شود و"قبلت تزویج " را مادر می گوید " قبلت تزویج من موکلی"ویا " قبلت نکاح من موکلی"خوب می فرماید :" (ولا يشترط الشاهدان) في النكاح الدائم مطلقا (ولا الولي في نكاح الرشيدة وان كان افضل) على الاشهر، " در نکاح رشیده دختر خانمی که کمال داشته باشد دوشاهد و اذن پدرهم شرط نیست . " وان كان افضل "اگرچه مستحب وبهتر است که دو شاهد وپدرحضور داشته باشند .

عدم ابهام در عقد ازدواج:

مسئله بعدی " (ويشترط تعيين الزوجة والزوج) بالاشارة، أو بالاسم، أو الوصف الرافعين للاشتراك "در عقد ازدواج نباید ابهام وجود داشته باشد مثلاً چند دختردارد وپدردر هنگام عقد بگوید یکی از دخترانم را به عقد تودرمی آورم که این ابهام است وعقد باطل است پس هنگامی که می خواهند خبه را بخوانند باید معین ومشخص باشد ." فلو كان له بنات " اگرپدر چند دختر داشته باشد " ولم يسمها فان ابهم ولم يعين شيئا في نفسه بطل) العقد، " یکی از این دخترها را به عقد درمی آورد مثلاً بگوید یکی از دخترانم را به عقد تودرآوردم پس چون این عقد ابهام دارد باطل ست ومشخص هم نمی کند وپیش خودش هم نگفته است، یک مرتبه پدر در ذهنش است مثلاً دختر اول ویا دخترسوم،ولی به زبان نمی آورد پس اگر در ذهنش باشد اشکال ندارد .اگرپدری سه دختر دارد ویکی از این دختران را به عقد یک شخص در آورد ودر ذهنش مشخص کرد ودر شب زفاف در ذهن این پسر دختر سوم بوده ولی در ذهن پدر دختر اول بوده است پسر می گوید من دختر سومی را می خواستم وپدر هم بگوید من دختر اول رابه عقد تو درآوردم وبه دادگاه مراجعه کردند چه باید انجام دهند؟ وحکم چیست؟می گوید در اینجا اولاً که پدر باید قسم بخورد که من همین دختر اول را درذهن داشتم ودوم اینکه پسر این سه دختر را دیده باشد پس دراینجا اگر پدر قسم بخورد وپسر هم دختران را دیده باشد عقد صحیح است .(3)

والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.



پی نوشت:


1- المختصر النافع، ص ۲۸۸

2- تحریروالوسیله صفحه246مبحث عقد نکاح

3- روضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة - جلد 5 ، زین الدین بن علی العاملی الشهیر بالشهید الثانی

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.