سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

منطق عاشور، ایستادگی و استقامت در برابر جبهه استکبار و یزیدیان زمان است

ارسال شده توسط: عرببازدید شده: 468 مرتبه
دسته: سخنرانیتاریخ: 1395.07.29
 
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی درمراسم عزاداری حسینیه ثارالله سپاه زرند مورخه95/07/20



http://yascms.ir/emam/gozaresh/bb525.JPG


اَلحَمدُ اللِه رَبِ اِلعالَمینَ الصَلاة وَالَسلامُ عَلی عَبِداللِه وَ رَسُولِهِ وَحَبیبِه وَصَفیهَ وَحافِظِ سِرِه وَمُبَلغِ رِسالاتِه ِ سِیدِنا وَمَولانَا اَبِی القاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَدصلی الله علیه وآله وسلّم وَعَلی آله الطَیِبینَ الطاهِرین المَعصُومینَ اَلهُداةِ المَهدیین وَالَلعنَ الدائم عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ ِاِلی قِیامِ یَومِ الدین .

« کل یوم عاشورا وکل الارض کربلا »

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع)، السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)، یا بقیة الله ، یا ابا صالح ،ادرکنا واغثنا

خشنودی مولایمان صاحب الزمان(عج) ، سلامتی رهبر عزیز و بزرگوارمان، شادی روح امام راحل عظیم الشأن، شادی ارواح طیبه شهدا ،شهدای والا مقام شهرستان ، شادی ارواح مطهر هفده شهید گمنام شهرستان که چراغ هدایت در شهرستان ما هستند، سلامتی همه دوستداران و عزاداران سیدالشهدا ، سلامتی همه خدمتگزاران به نظام اسلامی ، سلامتی خودتان وخانواده وفرزندانتان اجماعاً صلوات.
امیدوارم خدای متعال این حضور مومنانه و این عزاداری ها را از همه ما به شایستگی قبول بدارد. ذخیره ای ارزشمند برای دنیا و آخرت و باعث عاقبت بخیری ما بگردد، بازهم صلوات بر محمد و آل محمد.

اعمال مستحبی شب عاشورا

از جمله اعمال مستحبی شب عاشورا خواندن چهار ركعت نماز است که در هر ركعت سوره حمد و پنجاه مرتبه سوره توحيد خوانده شود. اين نماز برابر است با نماز امير المؤمنين عليه السّلام كه فضيلت بسيار دارد، و فرموده: پس از نماز، بسيار ذكر خدا كند، و صلوات بسيار بر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرستد، و هرچه میتواند بر دشمنان ايشان لعن كند. (1)

نقش جوانان و نوجوانان در واقعه عاشورا

امشب چند کلامی درباره منطق عاشورا صحبت می کنم، اما به عنوان مقدمه ، نقش جوانان و نوجوانان در کربلا یک نقش برجسته است وآنان هم در جبهه نظامی و هم جبهه فرهنگی ایفا نقش کردند.دشمن برای اینکه امام حسین را به شهادت برسانند اول از نظر شخصیت حضرت را ترور کردندو گفتند امام حسین (ع) خارجی است یعنی بر علیه حکومت خروج کرده است .چندی پیش یکی از علما و مفتی های وهابی همان فتوای 1400 سال پیش شریح قاضی را تکرار کردند وگفتند : حادثه کربلا اشتباه امام حسین(ع) بوده است و نباید بر علیه خلیفه وقت قیام می کرده است. این همان حرفی بود که زمان 1400سال پیش زده شدو با استدلال به آن، امام و اهل بیتش را به شهادت رساندند. یزیدیان زمان ما هم امروز همان حرفها را می زنند. جوانان در کربلا هم در جبهه فرهنگی فعالیت داشتندو شبهات را برطرف می کردندو بصیرت افزایی می کردندو هم اینکه در میدانهای جنگ دلاورانه می جنگیدند.

«عمرو بن جناده» نوجوان 11ساله ای که رجز معروف «امیری حسین» را در کربلا طنین انداخت :

یکی از یاران امام (ع) ، «عمرو» فرزند «جناده» شهید کربلا است.(2) او در حالی که یازده سال بیش نداشت، پس از شهادت پدرش به خدمت امام حسین(ع) آمد تا اذن جهاد بگیرد. حضرت او را اذن میدان نداد و فرمود: پدر این نوجوان در اولین حمله کشته شده است. شاید مادرش کشته شدن او را خوش نداشته باشد.(3) نوجوان گفت: مادرم خود مرا به جهاد امر کرده است.(4). پس از آن امام به او اجازه جنگیدن داد ، او در هنگام ورود به میدان این بیت را ترنم می‎کرد:
امیری حسین و نعم الامیر * سرور فواد البشیر النذیر
(امیر و سالار من حسین است و چه نیک امیری، که نشاط دل پیامبر و بشارت دهنده (به سعادت وبهشت) و بیم دهنده (از انحراف و دوری از حق) است.)
علی و فاطمه والداه * و هل تعلمون له من نظیر
( علی و فاطمه پدر و مادر اویند و آیا مانند او کسی را می‎شناسید؟ ) (5)
پس از اجازه امام «عمرو» بی‎درنگ به میدان رفت و پس از کارزاری نه چندان طولانی به شهادت رسید. وسومین سَری بود که در کربلا از تن جدا شد وبه طرف خیمه مادرش پرتاب کردند .
پس جوانان در کربلا ابتدا با رجز خوانی ،شبهه زدایی می کردند و سپس به جنگ نظامی می پرداختند این درس بزرگ جوانان کربلا به همه ماست.

منطق عاشور، ایستادگی و استقامت در برابر جبهه استکبار و یزیدیان زمان ا ست:

بحث امشب در مورد منطق سیدالشهدا و منطق عاشوراست. محرم بسیار با عظمت است ؛ عظمت محرم بخاطر عاشوراست، عاشورا عظمتش را از امام حسین(ع) گرفته است و امام حسین(ع) عظمتش را از جهاد کبیر ، امر به معروف و نهی از منکر گرفته است. امام بزرگوار ما نهضت جمهوری اسلامی را که زمینه ساز ظهور صاحب الزمان است از برکت منطق عاشورا یعنی استقامت و ایستادگی و زیر بار ذلت نرفتن گرفته است، برای فهمیدن منطق عاشورا باید خطبه هاو شعارها و زجزهای امام حسین را مرور کنیم. برادران و خواهران ، در مسائل فروعات دینی ما باید خود متخصص باشیم و یا از یک مجتهد پیروی کنیم ولی در معرف دینی و سیاسی و اجتماعی نباید مقلد باشیم و باید از عقل ومنطق خود بهره ببریم. عقل و وحی باید در کنار هم باشند،پس عقل باید در کنار وحی نازل شده بر پیامبر(ص) ، عقل در کنار فرمان امام و در عصر غیبت ولی فقیه جامعه الشرایط است. در برابر منطق مقاومت عاشورا، دشمن عده ای ، منطق تسلیم در پیش گرفته اند . این درست نیست که روش ما ،روش حزب یا گروه سیاسی ما باشد وما ببینیم جناح ما چه می کند و چه می گوید همان کار را بکنیم. بلکه باید ببینیم عقل و وحی چه می گوید. هم حزبی و هم گروهی حجت شرعی محسوب نمی شود. در قیامت ما نمی توانیم بهانه بیاوریم که چون هم حزبی ها این راه را رفتند، من رفتم ! منطق ما باید منطبق بر وحی درونی عقل باشد و منطق بر وحی نازل شده بر پیامبر باشدکه خدای برای هدایت ما فرستاده است.
امام حسین (ع) می فرمایند: « فَإِنّی لا أَرَی الْمَوْتَ إِلاّ سَعادَةً وَ لاَ الْحَياةَ مَعَ الظّالِمينَ إِلاّ بَرَمًا » (6) به راستی من نمی بینم مرگ را، مگر سعادت و نمی بینم زندگی در کنار ستمگران را، مگر عار و ننگ . این منطق امام حسین بود که باعث نجات یارانش شد، امام ( عليه السّلام )، مرگ با عزّت را بهتر از زندگي با ذلّت مي‌دانست ومی فرمایند : «مَوْتُ في عِزٍّ خَيْرٌ مِنْ حَياةٍ في ذُلٍّ»(7) این منطق استقامت است که زمینه ساز ظهور حضرت صاحب الامر است. و همين مفهوم را در رجزخواني خود روز عاشورا در ميدان جنگ بر زبان مي‌آورد كه، «اَلْمَوْتُ اَوْلي مِنْ رُكُوبِ الْعارِ». مرگ، بهتر از این است که زیر بار ذلت وننگ استکبار بروم.(7)

خطبه حضرت در صبح عاشورا و اتمام حجّت بر کوفیان

در روز عاشورا وقتی دشمن آماده حمله شد، امام به آنان فرمودند:
« أَیهَا النَّاسُ!» ای مردم! « اسْمَعُوا قَوْلِی،» گفتار مرا بشنوید! « وَلَا تَعْجَلُوا حَتَّی أَعِظَکمْ بِمَا یحِقُّ عَلَی لَکمْ » و شتاب نکنید تا آنچه حقّ شماست بر من از اندرز و موعظه، شما را بدان پند دهم؛
آیا مگر گفتار رسول خدا به شما نرسیده است که درباره من و برادرم فرمود: « هَذَانِ سَیدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّه؟». (8) این دو نفر دو سید و آقای جوانان بهشتند؟ پس اگر مرا در این گفتار تصدیق دارید ،بدانید که من راست می گویم؛ و سوگند به خدا از وقتی که دانسته ام خداوند دروغگو را دشمنِ مبغوض شمرده است، سخن دروغی را بر زبان نیاورده ام (از کشتن من صرف نظر کنید)!
و اگر گفتار مرا باور ندارید و این کلام را تکذیب می کنید، اینک در میان شما کسی هست که شما را خبر دهد! از جابربن عبدالله أنصاری و أبوسعید خُدری و سَهْل بن سَعد ساعدی و زید بن أرقَم و أنس بن مالک سؤال کنید! آنان به شما خبر می دهند که رسول خدا درباره من و برادرم چنین فرموده است. ای این معنی مانع و حاجز از ریختن خون من نمی شود؟ و حضرت (ع) فصیح ترین خطبه را در صبح عاشورا ایراد نمودند و خودشان را معرفی کردند و فرمودند: «اگر در این امر شک دارید، آیا در این هم شک دارید که من پسر دختر پیغمبر شما هستم؟! وای بر شما! آیا کسی را از شما کشته ام که به طلب قصاص گرد آمده اید؟ یا مالی را از شما تملّک نموده ام، یا جراحتی و زخمی زده ام که برای تلافی آمده اید؟!» هیچیک از آنان سخنی نگفت!
حضرت ندا دادند : «ای شَبَث بن رِبْعِی! و ای حجّار بن أبْجُر! و ای قَیس بن أشعَث! و ای یزید بن حارِث! آیا شما به من در نامه ننوشتید که: میوه های درختان رسیده است! و اطراف زمین سرسبز گردیده است! اگر به سوی ما بیائی، به سوی لشکری آماده معاونت و کمک در تحت فرمان خود خواهی آمد؟!»
قیس بن اشعث در پاسخ گفت: ما نمی دانیم تو چه می گوئی! ولیکن برای حکم و فرمان پسر عمویت (یزید) تنازل کن؛ آنان برای تو نمی خواهند مگر آنچه را که تو بپسندی!
حضرت سید الشّهداء علیه السّلام در این حال فرمود: « لَا وَاللَهِ! لَا أُعْطِیکمْ ، بِیدِی إِعْطَآءَ الذَّلِیلِ، وَ لَا أَقِرُّ لَکمْ قَرَارَ الْعَبِیدِ.» نه سوگند به خدا! چون ذلیلان دست ذلّت به شما ندهم! و مانند بردگان بار ظلم و ستم شما را به دوش نمی کشم! و پس از آن فرمود: « یا عِبَادَ اللَهِ! إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَرَبِّکمْ أَن تَرْجُمُونِ» ای بندگان خدا! من پناه می برم به پروردگار خودم و پروردگار شما از اینکه مرا سنگباران کنید! « وَأَعُوذُ بِرَبِّی وَرَبِّکمْ مِنْ کلِّ مُتَکبِّرٍ لَایؤْمِنُ بِیوْمِ الْحِسَابِ.» من پناه می برم به پروردگارم و پروردگار شما ، از هر متکبّری که بروز پاداش و حساب ایمان ندارد.(9) این منطق سیدالشهداست که حاضر است ،جانش را از دست بدهد ولی زیر بار ظلم و ستم نرود.

خطبه حضرت در شب عاشورا در جمع اصحاب و برداشتن بیعت از آنها:

حضرت سید الشّهداء علیه السّلام روز تاسوعا نزدیک غروب آفتاب (شب عاشورا) اصحاب خود را جمع نمودند تا بیعت را از آنها بردارند، زیرا هر کدام از آنها باید آگاهانه و به اختیار راه خود را انتخاب کنند، حضرت در این جمع بعد از حمد و ثنای خداوند به اصحاب خود چنین فرمود: « فَإنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَابًا أَوْفَی وَلَا خَیرًا مِنْ أَصْحَابِی، وَلَاأَهْلَ بَیتٍ أَبَرَّ وَلَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَیتِی» حقّاً من اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحاب خودم، و نه اهل بیتی نیکوکارتر و با صِله و پیوندتر از اهل بیت خودم سراغ ندارم؛ «فَجَزَاکمُ اللَهُ عَنِّی خَیرَ الْجَزَآءِ.» پس خداوند شما را از طرف من به بهترین جزائی پاداش دهد! «أَلَا وَإنِّی قَدْ أَذِنْتُ لَکمْ» آگاه باشید که من در رفتن به شما اذن و اجازه دادم؛ «فَانْطَلِقُوا جَمِیعًا فِی حِلٍّ» پس همگی بروید که عقد بیعت را از شما بگسستم « لَیسَ عَلَیکمْ مِنِّی ذِمَامٌ. » آ و نسبت به خود، بر شما عهده و ذِمامی ندارم. « هَذَا اللَیلُ قَدْ غَشِیکمْ فَاتَّخِذُوهُ جَمَلًا » اینک شب در رسیده است و پوشش آن شما را در بر گرفته است؛ آن را چون شتر راهواری بگیرید و متفرّق شوید! (10)
برادران، فرزندان، پسران برادر، پسران عبدالله بن جعفر، مسلم بن عَوسجه، زهیر بن القَین، و جماعتی دیگر از اصحاب برخاستند و هر یک با زبانی اعتراض آمیز گفتند که: ما بعد از تو باقی نباشیم! و خداوند ما را پس از تو زنده نگذارد! ابداً ابداً چنین کاری نخواهیم کرد؛ بلکه آرزو داشتیم چندین جان داشتیم و همه را در راه تو فدا می کردیم! و هیچ یک حضرت را ترک نکردندو اینگونه وفاداری خود را اعلام کردند.

«جون»؛غلام سیاه امام حسین(ع) که رو سفید شد

«جَوْن» غلام سياهى بود كه اميرمؤمنان على(عليه السلام) او را خريدارى كرد و به ابوذر غفارى بخشيده بود. او در ربذه ـ تبعيدگاه ابوذر ـ همراه ابوذر بود و پس از شهادت ابوذر در سال 32 هجرى به مدينه بازگشت و در خدمت اميرمؤمنان على(عليه السلام) و سپس امام حسن مجتبى(عليه السلام) و پس از آن در خدمت امام حسين(عليه السلام)بود. او به همراه امام از مدينه به مكه و از آنجا به كربلا آمد.(11)
امام حسین(عليه السلام) در روز عاشورا به وى فرمود: «أَنْتَ فِي إذْن مِنّي، فَإِنَّما تَبِعْتَنا طَلَباً لِلْعافِيَةِ فَلا تَبْتُلْ بِطَريقِنا»؛ تو از جانب ما آزادى! تو در جستجوى عافيت با ما همراه بودى، پس خويش را در راه ما گرفتار مكن.« جون» خود را به پاهاى حضرت انداخت و ملتمسانه عرض كرد: «وَ اللهِ إِنَّ ريحِي لَمُنْتِنٌ وَ إِنَّ حَسَبي لَلَئيمٌ وَ إِنَّ لَوْنِي لاََسْوَدٌ فَتَنَفَّسْ عَلَيَّ بِالْجَنَّةِ لَيَطيبَ ريحِي وَ يَشْرُفَ حَسَبِي وَ يَبْيَضَّ لَوْني لا » بخدا سوگند مى دانم بويم ناخوشايند، حَسَبم ناچيز و چهره ام سياه است پس بهشت را بر من ارزانى دار تا بويم خوش و حَسَبم شريف و سيمايم سفيد گردد. «وَ اللهِ لا أُفارِقُكُمْ حَتّى يَخْتَلِطَ هَذَا الدَّمُّ الاَْسْوَدُ مَعَ دِمائِكُمْ»؛ به خدا سوگند از شما جدا نخواهم شد تا اين خون من با خون شما بياميزد. (12)
و امام(ع) به آنها مژده شهادت داد و فرمود: « فاعلموا أنَّ الله إنّما يهبُ المنازل الشريفة لعباده (لصبرهم) باحتمال المكارة »(13) بدانید همانا خداوند جایگاه‌های بلند و با شرافت را منحصراً به بندگانی می‌دهد که ناگواری‌ها و ناملایمات را تحمل کنند . این درس بزرگ عاشورا برای ماست که برای رسیدن به سعادتو شرافت باید سختی ها و مشکلات را تحمل کنیم و هرگز با دشمن سازش نکنیم.

شهادت برای قاسم از عسل شیرین‌تر است

بعد از خطبه حضرت، قاسم بن حسن به امام حسین (علیه‌السلام) عرض کرد: «أَنَا فِی مَنْ یُقْتَلْ؟» آیا من هم فردا در شمار شهیدان خواهم بود؟ امام حسین علیه‌السلام با مهربانى و عطوفت فرمود: «یا بُنَىَّ کَیْفَ الْمَوْتُ عِنْدَکَ؟ »فرزندم! مرگ در نزد تو چگونه است؟. عرض کرد: «یا عَمِّ أَحْلى‏ مِنَ الْعَسَلِ» عموجان! از عسل شیرین‏تراست !. امام فرمود: «إی وَاللَّهِ فِداکَ عَمُّکَ » آرى به خدا! عمویت به فداى تو باد! «إِنَّکَ لَأَحَدُ مَنْ یُقْتَلُ مِنَ الرِّجالِ مَعِی بَعْدَ أَنْ تَبْلُوا بِبَلاءٍ عَظیمٍ وَابْنی عَبْدُاللَّهِ » تو نیز از شهیدان خواهى بود ، آن هم پس از گرفتارى سخت و شهادت پسرم علی اصغر (شیرخوار) شهید خواهی شد!.(14)

امام حسین با شعار هیهات من الذله قیام کرد و اسلام را نجات داد :

در مقابل منطق عاشورا ،کسانی قرار دارند که منطق تسلیم و ذلت دارند.کاری به گوینده سخن نداریم ولی کسانی هستند که گفتار و رفتار آنها با فرهنگ عاشورا همخوانی ندارد و سخنان خود آب به آسیاب دشمن می ریزند .سخنانی چون : " خزانه خالیست ؛ امریکا کدخداست ؛ امریکا ابرقدرت است و بدون مذاکره و رابطه نمی توان ادامه داد ؛ امریکا می تواند تمام توان نظامی ما را ظرف 5 دقیقه نابود کند؛ تحريم ها باید از بين برود تا مشکل محیط زیست، آلودگی هوا ، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود!! ؛ در انزوا بودن و قهر با کشورهای خارجی امکان پیشرفت وجود ندارد. " و حرفهای سازشکارانه ای از این دست که ابداً با منطق عزًت کربلا جور نیست ، همه می دانیم ، امریکا اگر می توانست تا کنون نظام جمهوری را ریشه کن کرده بود. رهبر معظم انقلاب نیز فرمودند: « آمریکا غلط می کند که به ایران حمله کند، دوران بزن و دررو تمام شده و ملت ایران کسی را که بخواهد به او تعرض کند، رها نخواهد کرد.» ایشان با تأکید بر اینکه راهی را که ملت ایران انتخاب کرده است، راه متین، مستحکم و خوش عاقبتی است، گفتند: « به توفیق الهی و به کوری چشم دشمنان، این راه به نتایج خود خواهد رسید و همه خواهند دید که دشمنان نخواهند توانست اهداف شوم خود را در مورد ملت ایران، عملی کنند.» این انقلاب زمینه ساز ظهور حضرت صاحب الامر است و به لطف خداوند ماندگار خواهد بود. امروزه هر جنایتی در جهان انجام می شود، رد پایی از امریکای جنایتکار در آن دیده می شود. چند روز پیش ، بیش از 700 نفر از مردم بی دفاع یمن را قتل عام کردند. به راستی که امریکا شیطان بزرگ است، حال یک عده بگویند: « با شعارهای توخالی نمی‌شود مقابل قدرت‌های بزرگ بایستیم و باید همراه شویم! » این منطق ذلیلانه ای است و به هیچ وجه با منطق عزت و استقامت عاشورا سازگاری ندارد . وقتی امام حسین(ع) تعبیری چون "هیهات من الذله" دارد، آیا می‌توان مقابل آمریکا کوتاه آمد؟ همانطور که گفته شد ، مهمترین شعار آن حضرت در کربلا «هَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةِ» بود و ايشان بارها به این جمله یا مضامین مختلفی اشاره کرد. او هنگامی که از پیشنهاد ابن زیاد ، مبنی بر تسلیم شدن، آگاه شدند فرمود: «أَلَا إِنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيَّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ بَيْنَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهَات منا الذِّلَّة» (15) آگاه باشيد كه آن زنازاده پسر زنازاده، مرا بين دو چيز مخير ساخته است؛ شمشير كشيدن يا خوارى چشيدن؛ محال است كه تن به ذلت دهيم».

قیام امام حسین (ع) درس ظلم ستیزی را به ما آموخت :

هنگامی که امام حسين (ع ) از بيعت يزيد سر باز زد و قصد داشت از مدينه خارج شود، بـرادرش مـحمد بن حنفيه به خدمت ايشان رسيد . محمد حنیفه عرض كرد: برادرم ! جانم فداى تو باد! تو بـراى مـن عزيزترين مخلوقاتى , هيچ خير خواهى و نصيحتى را براى غير تو نگه نمى دارم كه براى نـصـيـحت وخيرخواهى هيچ كس شايسته تر از تو نيست , زيرا تو از گوشت و خون منى , تو روح و جـان مـن , تو چشم من , تو بزرگ خاندان من هستى و خداوند اطاعتت را بر من واجب كرد از باب مشورت مى خواهم سخنى بگويم . امام حسین(ع) فرمودند : هر چه مى خواهى بگو. محمدگـفـت : بـه نـظـر مـن تا مى توانى از شهرها و حوزه تسلط يزيد دورى كن , قاصدهايى به اطراف گـسـيـل دار ومردم را به بيعت خود بخوان اگر با تو بيعت كردند, حكومتى چون حكومت رسول خـدا(ص ) تاسيس كن , ولى اگر به گرد ديگرى جمع شدند, سكوت اختيار كن و در خانه بنشين من مى ترسم وارد يكى ازشهرها شوى يا به گروهى بپيوندى و بين مردم اختلاف افتد و تو در اين ميان كشته شوى . امام فرمود: به نظر تو كجا روم . گفت : به مكه برو اگر آنجا را محل مطمئنى يافتى همان جا بمان وگرنه به طرف يمن برو كه مـردم يـمن ياران جدت , پدرت و برادرت بودند يمن مردمى رئوف و رقيق القلب دارد و شهرهايى وسيع و گسترده دارد اگر در آنجا هم ايمن نبودى به كوهها و بيابانها برو تا ببينيم كار اين قوم به كجا مى رسد خدا بين ما واين قوم قضاوت كند. (16)امام فرمود: به خدا قسم اگر در دنيا هيچ پناه و پناهگاهى هم نيابم , با يزيد بن معاويه بيعت نمى كنم .(17) این منطق سیدالشهداست، ظلم ستیزی و استقامت درس عاشورای حسینی برای همه ماست. غرض این بود که ما باید در صحبت ها و حرفهایمان عقل و وحی در نظر بگیریم که راه هدایت ، سعادت و درستی در پرتو منطق وعقل و همچنین وحی است که امروز از ناحیه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی الامام خامنه ای است.

عاشورا ، روز یقین و اثبات وفاداری :

از حضرت زينب عليها السلام نقل شده فرمود: در شب عاشورا، نصف شب به خيمه برادرم حضرت عباس عليه السلام رفتم ديدم جوانان بنى‏هاشم به دور او حلقه زده‏اند و او مانند شير ضرغام با آنها سخن مى‏گويد، و به آنها مى‏فرمايد: «اى برادرانم و اى پسر عموهايم! فردا هنگامى كه جنگ شروع شد، نخستين كسانى كه به ميدان رزم مى‏شتابد، شما باشيد، تا مردم نگويند: بنى هاشم جمعى را براى يارى خواستند، ولى زندگى خود را بر مرگ ديگران ترجيح دادند ...». جوانان بنى هاشم پاسخ دادند: «ما مطيع فرمان تو مى‏باشيم‏».
حضرت زينب عليها السلام مى‏گويد: از آنجا به خيمه «حبيب بن مظاهر» رفتم ديدم با ياران (غير بنى هاشم) جلسه مذاكره تشكيل داده و به آنها مى‏گويد: «فردا وقتى كه جنگ شروع شد، شما پيشقدم شويد و نخست به ميدان برويد، و نگذاريد كه يك نفر از بنى هاشم، قبل از شما به ميدان برود، زيرا كه بنى هاشم، از سادات و بزرگان ما مى‏باشند ...». اصحاب گفتند: «سخن تو درست است‏» و به آن وفا كردند. (18)
جانها به فدای شهدای کربلا ،آنها در میان همه شهدا تک هستندو از همه بالاترند و هیچ شهیدی در مقام به پای آنها نمی رسد.

پی نوشت :

1- مفاتیح الجنان

2- کتاب الفتوح، ج5، ص110

3- مقتل الحسین علیه السلام مقرم، ص253.

4- ابصارالعین، ص159

5- مناقب آل ابی طالب، ج4، ص104.

6- تحف العقول، ص 276

7- مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 68.

8- مقتل الحسين خوارزمى، ج 1، ص 252-253 و بحارالانوار، ج 45، ص 5-6.

9-«إرشاد» ص 253 / امالى صدوق، ص 135 / بحارالانوار، ج 44، ص 318 ، (با مختصر تفاوت).

10- «إرشاد» مفید ص 250 ‏

11- ابصار العين، ص 105.

12- مقتل الحسين مقرّم، ص 252؛ بحارالانوار، ج 45، ص 23؛ نفس المهموم، ص 150 و اعيان الشيعه، ج 1، ص 605.

13- ليلة عاشوراء في الحديث والأدب ،ص 38 به نقل از بحارالانوار

14- مدینة المعاجز، سید هاشم بحرانی، ج 4 ص 214 ؛ نفس المهموم، ص 116 ؛ عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها ص 398

15- لهوف، ص197. بحارالانوار، ج45، ص8.

16- ابن اعثم کوفی،‌الفتوح،بیروت، دار المرتضی، 1409، ج5، ص 20 و مقرم، پیشین، ص 55.

17- ابن اعثم کوفی، پیشین، ص 21 و مقرم، پیشین، ص 55.

18- كبريت الاحمر ص 479.



http://yascms.ir/emam/gozaresh/n949.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/n950.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/n951.jpg

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.