سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

« کل یوم عاشوراء و کل ارض کربلاء»

ارسال شده توسط: عرببازدید شده: 539 مرتبه
دسته: سخنرانیتاریخ: 1395.07.29
 
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی امام جمعه محترم در مراسم شام غریبان حضرن اباعبدالله الحسین(ع) در محل حسینیه ثارالله سپاه زرند مورخه95/07/21



http://yascms.ir/emam/gozaresh/bb525.JPG



اَلحَمدُ اللِه رَبِ اِلعالَمینَ الصَلاة وَالَسلامُ عَلی عَبِداللِه وَ رَسُولِهِ وَحَبیبِه وَصَفیهَ وَحافِظِ سِرِه وَمُبَلغِ رِسالاتِه ِ سِیدِنا وَمَولانَا اَبِی القاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَدصلی الله علیه وآله وسلّم وَعَلی آله الطَیِبینَ الطاهِرین المَعصُومینَ اَلهُداةِ المَهدیین وَالَلعنَ الدائم عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ ِاِلی قِیامِ یَومِ الدین .

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع)، السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)، یا بقیة الله ، یا ابا صالح ،ادرکنا واغثنا.

عرض تسلیت دارم به مناسبت شام غریبان آقا ابا عبدالله الحسین(ع) به محضر مقدس مولایمان صاحب الزمان(عج)وبه همه شما ارادتمندان ، علاقمندان ،دوستداران ،عاشقان امام حسین(ع) وخوش آمد عرض می کنم خدمت همه شما بزرگواران ، برادران وخواهران مکرمه ، مدیران ومسئولین ،از فرماندار محترم ونماینده عزیزمان وهمچنین سروران عزیز روحانی که شَرَفِ حضور دارند واز همه دست اندرکاران این مراسم باشکوه صمیمانه تقدیر وتشکر می کنم . ان شاء الله که خدای تبارک وتعالی این عزاداری را از همه ما قبول کند وجای تشکر دارد که مردم شهرستان زرند انصافاً روز عاشورا کوتاهی نکردند وهیئت ها بسیار باشکوه برای امام حسین(ع)عزاداری کردند وشهر یکپارچه یا حسین(ع)ویا اباالفضل(ع) شده بود و از هر کوی و برزن وخیابان آنچه که بود عشق به سرور و سالارشهیدان آقا ابا عبدالله الحسین(ع) بود امیدوارم خدای متعال این سعی وکوشش وعشق وعلاقه را به ساحت مقدس مولایمان امام حسین(ع)از همه ما به شایستگی قبول بگرداند.

امام، طبیبّ دوّار بطبّه :

یکی از اوصاف رسول خدا حضرت محمد (ص)که از زبان امیرالمومنین علی(ع)بیان شده است این است : « طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ » (1) پیغمبر خدا(ص) یک طبیب است ما دو نوع طبیب داریم یک طبیبی که در مطبش می نشسیند تا مردم نزد او بروند تا او آنها را مداوا کند ویک طبیب هم قبلاً بود که دوره گرد بود وتمام وسایل پزشکی را در کیف خودش می گذاشت ومحله به محله وخونه به خونه به دنبال مریض می گشت تا مریض ها را مداوا کند امیرالمومنین(ع) می فرماید: پیامبر(ص) اینگونه دلسوز بود، دنبال مریض ها می گشت (درد جهل و درد گمراهی بدترین جهل است) تا آنها را با نور هدایت وتوحید مداوا کند ، امام حسین(ع) نیز همین گونه هستند ودنبال این هستند تا مردم را به نور دعوت کنند .امام (ع) هیچگاه شروع کننده جنگ نبودند.

خطبه حضرت در صبح عاشورا و اتمام حجّت بر کوفیان

راوی می گوید: وقتی که دشمن حمله را شروع کرد امام به شمشیر خود تکیه دادند وفرمودند عجله نکنید وبارها خطبه خواندند وچند مرحله سخنرانی کردند .امام خطاب به کوفیان و با صدای بلند بطوریکه همگی می شنیدند چنین خطبه ای ایراد نمودند: « اءُنْشُدُکُمُ اللّهَ هَلْ تَعْرِفُونَنی ؟» ای مردم ! شما را به خدا سوگند می دهم ، آیا مرا می شناسید و عارف به حق من هستید؟ در جواب آن جناب همگی گفتند:«اءَللّهُمَّ نَعَمْ، اءَنْتَ ابْنُ رَسُولِ اللّهِ وَسِبْطِهِ.» بلی تو را می شناسیم ، تویی فرزند رسول صلّی اللّه علیه و آله و قرة عین البتول که دختر پیغمبر است . پس تویی سِبْط آن جناب . امام حسین علیه السّلام فرمود: « اءُنْشُدُکُمُ اللّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اءَنَّ جَدّی رَسُولُ اللّهِ صلّی اللّه علیه و آله ؟» شما را به خدا سوگند که آیا می دانید که جدّ بزرگوار من رسولِ پروردگار عالمیان است ؟ گفتند:« اءَللّهُمَّ نَعَمْ. » خدا شاهد است که می دانیم ! امام علیه السّلام فرمود:« اءُنْشُدُکُمُ اللّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اءَنَّ اءُمّی فاطِمَةَ بِنْتُ مُحَمَّدٍ؟» شما را به خدا سوگند که آیا می دانید که مادر من ، دختر پیغمبر شماست؟« اءَللّهُمَّ نَعَمْ. »«اءُنْشُدُکُمُ اللّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اءَنَّ اءَبی عَلِیَ بْنَ اءَبی طالِبٍ»؟» شما را به خدا سوگند که آیا می دانید که پدر من علی بن ابی طالب است، اوّل مؤمن و تصدیق آورنده به رسول الله و به آنچه از جانب خدا بر او نازل شده بود؟« اءَللّهُمَّ نَعَمْ. » اءُنْشُدُکُمُ اللّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اءَنَّ جَدَّتی خَدیجَةَ بِنْتَ خُوَیْلِدٍ اءَوَّلُ نِساءِ هذِهِ الاُْمَّةِ إِسْلاما؟» شما را به خدا سوگند، آیا می دانید که جدّه من خدیجه بنت خُوَیْلد است و او اوّل زنی بود در این اُمّت که اسلام را اختیار و تصدیق احمد مختار صلّی اللّه علیه و آله نمود؟ گفتند:« اءَللّهُمَّ نَعَمْ. » خدایا تو گواهی که می دانیم ! امام علیه السّلام فرمود:« اءُنْشُدُکُمُ اللّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اءَنَّ حَمْزَةَ سَیِّدَ الشُّهَداءِ عَمُّ اءَبی ؟» شما را به خدا سوگند که آیا می دانید که حمزه سیدالشهداء عموی پدرم علی بن ابی طالب علیه السّلام است؟ گفتند: « اءَللّهُمَّ نَعَمْ» خدایا شاهدی که این را هم می دانیم ! امام حسین علیه السّلام فرمود: «اءُنْشُدُکُمُ اللّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اءَنَّ جَعْفَرَ الطَّیّارَ فِی الْجَنَّةِ عَمّی ؟» شما را به خدا قسم می دهم ، آیا می دانید که جعفر طیّار در بهشت عنبر سرشت ، عموی من است ؟ گفتند: «اءَللّهُمَّ نَعَمْ» خداوندا ما می دانیم که چنین است ! باز آن امام برگزیده خداوند بی نیاز به آن گروه ستم پرداز، فرمود: « اءُنْشُدُکُمُ اللّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اءَنَّ هذا سَیْفُ رَسُولِ اللّهِ صلّی اللّه علیه و آله اءَنَا مُتَقَلِّدُهُ؟» شما را به خدا سوگند که می دانید این شمشیری که در میان بسته ام همان شمشیر سیّد اَبرار است ؟ گفتند: «اءَللّهُمَّ نَعَمْ» بلی ، به خدا این را هم می دانیم ! امام حسین علیه السّلام فرمود: «اءُنْشُدُکُمُ اللّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اءَنَّ هذِهِ عِمامَةُ رَسُولِ اللّهِ صلّی اللّه علیه و آله اءَنَا لابِسُها؟» شما را به خدا قسم ، اطلاع دارید که عمامه ای که بر سر من است همان عمامه احمد مختار صلّی اللّه علیه و آله و رسول پروردگار است ؟ گفتند: «اءَللّهُمَّ نَعَمْ. » به خدا که این را هم می دانیم ! حضرت فرمود: «اءُنْشُدُکُمُ اللّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اءَنَّ عَلِیّا علیه السّلام کانَ اءَوَّلُ النّاسِ إِسْلاما واءَعْلَمَهُمْ عِلْما وَاءَعْظَمَهُمْ حِلْما وَاءَنَّهُ وَلِیُّ کُلُّ مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ» به خدا که می دانید شاه ولایت علی علیه السّلام اول کسی بود که قبول دعوت اسلام از سیّد اَنام نمود و او است آن کس که پایه علمش والا و درجه حلمش از همه کس اَرْفَع و اَعْلی است و اوست ولی هر مؤ من و مؤ منه ؟ گفتند: « اءَللّهُمَّ نَعَمْ. » به خدا که این فضیلت را هم می دانیم ! اباعبداللّه علیه السّلام فرمود: «فَبِمَ تَسْتَحِلُّونَ دَمی» پس به چه جهت ریختن خون مرا حلال شمردید « وَاءَبی صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِ الذّائِدُ عَنِ الْحَوْضِ، یَذُودُ عَنْهُ رِجالا کَما یُذادُ الْبَعیرُ الصّادِرُ عَلَی الْماءِ، وَلِواءُ الْحَمْدِ بِیَدِ اءَبی یَوْمَ الْقِیامَةِ؟!!» و حال آنکه پدرم در روز رستاخیز مردمانی را از حوض کوثر دور خواهد نمود چنانکه شتران را از سرِ آب برانند ولواء حمد در آن روز به دست اوست ؟!!! گفتند: « قَدْ عَلِمْنا ذلِکَ کُلَّهُ وَنَحْنُ غَیْرُ تارِک یکَ حَتّی تَذُوقَ الْمَوْتَ عَطْشانا!!! » همه این فضایل که شمردی بر آنها علم و اقرار داریم و با وجود این دست از تو بر نمی داریم تا آنکه تشنه کام شربت مرگ را بچشی !؟ (2)

دیدار امام حسین(ع) با عبیدالله بن حرّ جُعفی :

چه کردند اینها که در مقابل امام اینگونه ایستادند ؟! نقش امام نقش هدایتگری است منتهی بعضی هم هدایت نشدند یکی از کسانی که امام هدایتش کرد عبیدالله ابن حُر جعفی بود که این فرد از بزرگان واشراف کوفه بود که بیرون از کوفه خیمه زده بود امام شخصی به دنبال او فرستاد تا اورا برای یاری امام دعوت کند ولی او گفت من از کوفه بیرون آمده ام دیگر نمی خواهم نه با عبیدالله ابن زیاد باشم ونه با امام حسین(ع)باشم ومن می دانم سرنوشت حسین(ع) به کجا ختم می شود ونمی خواهم حسین(ع) را یاری کنم، آن صحابی امام آمد و پیغام عبیدالله را به امام رساند وبعدامام خودشان آمدند برای چه امام خودشان آمدند؟ نقش امام نقش پدرانه ونقش امربه معروف ونهی از منکر، نقش هدایتگری ونقش طبیب دَّاوربِطِّبِه است ومی خواهد شفا بدهد امام خودشان آمدند وخیلی از امام استقبال کرد وبعد به آقا گفت: آقا محاسن شما خیلی مشکی است آیا رنگ آن طبیعی است یا اینکه خضاب کرده اید؟آقا فرمودند مشکلات من زیاد بوده است وپیری من زود رس بوده ومحاسن من سفید شده است ومن محاسنم را رنگ کرده ام ، امام فرمودند : عبیدالله بن حُر تو گناهان زیادی کرده ای بیا توبه کن! (3)چرا گناهان زیادی داشت؟ چون او تفکرعلوی نداشت وهمراه عثمان ومعاویه بود ودر جنگ صفین بر علیه امیرالمومنین(ع) شرکت کرده بود ولی امام باز هم امید داشتند که او را هدایت کنند این درس بزرگی برای ماست که تا آنجایی که می توانیم جاذبه داشته باشیم ، امام می دانند که این فرد عثمانی است و رو در روی امیرالمومنین ایستاد وباز هم امام برای هدایت او رفتند ولی ما دوستان خودمان را طرد می کنیم این شیوه امام حسین(ع) نیست مقام معظم رهبری فرمودند : انسان باید جاذبه داشته باشد وجذب حداکثری داشته باشید این توصیه ولایت است نباید به صرف یک حرف مردم را ضدولایت بدانیم وبگوئیم شما ضد ولایت هستید امام نفرمود این آقا ضد ولایت است او در جنگ صفین روبروی علی ایستاده است وامام برای هدایت او آمدند ونشستند وگفتگو کردند تا شاید برگردد این شیوه امام حسین(ع) است برادران وخواهران تا می توانید جاذبه داشته باشید ودلها را به هم نزدیک کنید ، بچه ها را جذب مسجد وهیئت ها کنید ونگذاریم بچه هایمان طرد شوند امروز یک آقایی من را دید وگفت: پسر من مداح است ، کاری کرده اند که زیر پتو بیرون نمی آید چرا ما باید چنین کاری کنیم وجوانانمان را طرد کنیم ، دستگاه امام حسین(ع) یک دستگاه جاذبه دارد باید همه را هدایت وجذب کنیم ، پای جوانان را به مسجد وهیئت باز کنیم وقتی که به مسجد وهیئت آمدند هدایت می شوند وخودِعشق امام حسین(ع) دلها را می شوید وپاک می کند امام فرمودند تو گناهان زیادی داری،بیا توبه کن گفت: آقا چگونه توبه کنم امام فرمودند: بیا ومارا یاری کن گفت: آقا من از کوفه بیرون آمده ام وبه شما پیغام هم دادم وشما را یاری نخواهم کرد امام اسب وشمشیر خوبی دارم این اسب تا حالا هیچ کجا من را نگذاشته است دراینجا دیگر حجت تمام شد وامام فرمودند: «ما جِئْناک لِفَرَسِک وَسَیفِک اِنَّما اَتَیناک لِنَسْأَلَک النُّصَرَةَ؛ ما برای اسب و شمشیرت به نزد تو نیامدیم. ما آمدیم که [تو راه سعادت را انتخاب کنی و] از تو یاری بخواهیم.آنگاه فرمود: «حال که ما را یاری نمی کنی، به اسب و شمشیرت نیازی نیست و ما گمراهان را به یاری خویش نطلبیم؛ ولی تو را نصیحت می کنم، اگر می توانی به جایی برو که فریاد ما را نشنوی و مقاتله ما را نظاره گر نباشی. از رسول خداصلی الله علیه وآله شنیدم که فرمود: «مَنْ سَمِعَ واعِیةَ اَهْلَ بَیتِی وَلَمْ ینْصُرْهُمْ عَلی حَقِّهِمْ اَکبَّهُ اللَّهُ عَلی وَجْهِهِ فِی النَّارِ؛ هر کس بانگ اهل بیت من را بشنود و بر گرفتن حقشان یاری نکند، خدا او را به روی در آتش می افکند. . (4) این شخص سرنوشت دردناکی پیدا کرد وبعدآً همراه دیگران شد ودر آخر هم در کشتی غرق شد واگر کسی رو در روی ولِّی قرار بگیرد سرنوشت دردناکی پیدا خواهد کرد. این یک شخص بود در کنار این مطلب ما حُر ابن یزید ریاحی را داریم .

ادب حُرّ نسبت به حضرت زهرا(س) موجب نجاتش شد :

حُر با هزار نفر راه را برامام حسین(ع) بستند اگر بخواهیم حساب کنیم همه مشکلات از ناحیه حُر شروع شد اگر حُر اجازه می داد که امام برگردد شاید این اتفاقات رخ نمی داد با این همه مشکلات حُر با امام نماز خواند وعاقبت بخیر شد چرا حُر عاقبت بخیر شد؟ چون اولاً فکر کرد این فکر خیلی قیمت دارد خودش را بین بهشت وجهنم مُخَّیر کرد این طرف امام حسین وآخرت وحرص دنیا، گفت : من هرگز آخرت را بر دنیا ترجیح نمی دهم این درس بزرگ حُر به همه ماست وقتی پای ولایت ومسایل دنیوی به میان می آید فکر کنید که کدام طرف بهتر است در مسائل دنیا وآخرت این حُر بزرگواربالاترین درس را به ما داد ، با امام نماز خوانده وبعد دریکی از کشورهای اروپایی بین پیرمردها یک نظر سنجی کرده وسوال کرده بودند اگر شما جوان شوید چه می کنید ؟عده زیادی در نظر سنجی اعلام کرده بودند ما بیشتر فکر می کردیم این فکر خیلی مهم است ، فکر کردن ودرست تشخیص دادن ومسیر صحیح را انتخاب کردن ودر بزنگاهها نلغزیدن خیلی مهم است این درس بزرگ جناب حُر بود یکی از علتهایی که حُر ، حُر شد این بود که حرمت مادر امام حسین(ع) را نگه داشت ، امام می خواستند به مکه یا مدینه برگردند ولی حُر جلوی ایشان را گرفت واجازه نداد وگفت : من مأمورم شما را به کوفه ببرم. امام(ع) در برابر حرّ فرمودند: «ثَکَلَتکَ اُمُّک»(5) مادر به عزایت بنشیند، چه می خواهی؟
حرّ مقداری سکوت کرد، سپس به حضرت نظر کرد و گفت «اَما وَ اللهِ لَو غیرُکَ مِنَ العَرَب یَقولُ حالی وَ هُوَ عَلی مِثلِ تِلکَ الحالَةِ الَّتی أنتَ عَلَیها ما تَرَکتُ ذِکرَ اُمِّهِه بِسَّکن أن أقولَها کائِناً ما کان وَ لکِن وَ الله مالی إلی ذِکر اُمِّک مِن سَبیل إلّا بِأحسَنِ ما یُقدَرُ عَلَیه» به خدا سوگند اگر غیر تو از عرب این کلمه را به من می گفت و در یک چنین گرفتاری که تو هستی قرار داشت، من او را رها نمی کردم و مادرش را به شیون و فرزند مردگی یاد می کردم، قطعاً پاسخش را می دادم، ولی به خدا سوگند من حق ندارم نام مادرت را جز به نیکوترین وجه مقدور به زبان جاری کنم. بعد از نماز این مرحله ی دوم ادب حرّ بود که نشان داد به خاطر این احترام به حضرت زهرا، درهای رحمت خاصّ حق به روی او باز شد. روز عاشورا، امام حسین(علیه السلام) با صدای بلند از مردم یاری خواست و گفت: «أَما مِنْ مُغِیث یُغِیثُنا لِوَجْهِ اللهِ؟ أَما مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللهِ؟» حر ریاحی با شنیدن سخنان جانسوز امام، مضطرب و پریشان شد و حال توبه و نورانیّت عجیبی به او دست داد. به سوی خیمه های امام(ع) حرکت کرد. نزدیک خیمه پیاده شد، دو دستش را روی سر گذاشت، چون به امام(ع) نزدیک شد، خودش را روی زمین انداخت، روی خاک انداخت و مرتب می گفت: «اللهمَّ إلیکَ أنَبتُ فَتُب عَلَی» خدایا من توبه کردم، توبه ی مرا بپذیر. «فَقَد ارعَبتُ قُلوبَ اُولیائِک وَ اُولادَ بِنتِ نَبیِّک» من دل بندگان تو را به هراس انداختم، خدایا دل دختر پيغمبرت را، دل فرزندان دختر پیغمبر تو را به ترس انداختم. امام حسین(ع) فرمودند: «إرفَع رَأسَک» سرت را بردار. عرضه داشت: یَابنَ رَسولِ الله، من همان کسی هستم که تو را از بازگشت به مدینه مانع شدم، من راه را به تو بستم، واقعاً برای من جای توبه وجود دارد؟ امام حسین(ع) فرمود: «نَعَم، یَتوبُ اللهَ عَلَیک» بله جای توبه وجود دارد، سرت را از روی خاک بردار، خدا توبه ی تو را پذیرفت. حرّ به امام حسین(ع) گفت: یابن رسولِ الله وقتی از کوفه بیرون آمدم، از پشت سر صدایی شنیدم که می گفت: ای حرّ: تو را به بهشت بشارت باد. حضرت(ع) فرمود: «لقد أَصَبتَ أجراً وَ خِیرا»(6) پاداش خدا و خیر را خوب تشخیص دادی که از یزیدیان بریدی و به اهل بیت: پیوستی و خوب خودت را به آن بشارت رساندی. بعد اجازه گرفت، به میدان رفت، بعد از جنگ سختی که با مردم کوفه کرد شهید شد. یاران امام(ع) بدنش را از زمین برداشتند تا نزدیک خیمه ها آوردند، در پیشگاه حضرت حسین(ع) روی زمین گذاشتند، امام(ع) بالای سرش نشست و به رخساره ی خون آلودش دست محبت کشید، غبار از چهره اش پاک کرد و این جمله را فرمود: «أنتَ الحُر کَما سَمَّتکَ اُمُّکَ حُرّاً فِی الدُّنیا وَ سَعیدٌ فِی الآخِرَة» تو آزادی چنان که مادرت تو را به آزاده نام نهاد، تو در دنیا آزاد و در آخرت خوشبخت هستی.(7)

«جون»؛غلام سیاه امام حسین(ع) که رو سفید شد

«جَوْن» غلام سياهى بود كه اميرمؤمنان على(عليه السلام) او را خريدارى كرد و به ابوذر غفارى بخشيده بود. او در ربذه ـ تبعيدگاه ابوذر ـ همراه ابوذر بود و پس از شهادت ابوذر در سال 32 هجرى به مدينه بازگشت و در خدمت اميرمؤمنان على(عليه السلام) و سپس امام حسن مجتبى(عليه السلام) و پس از آن در خدمت امام حسين(عليه السلام)بود. او به همراه امام از مدينه به مكه و از آنجا به كربلا آمد.(8) امام حسین(عليه السلام) در روز عاشورا به وى فرمود: «أَنْتَ فِي إذْن مِنّي، فَإِنَّما تَبِعْتَنا طَلَباً لِلْعافِيَةِ فَلا تَبْتُلْ بِطَريقِنا»؛ تو از جانب ما آزادى! تو در جستجوى عافيت با ما همراه بودى، پس خويش را در راه ما گرفتار مكن.«جون، خود را به پاهاى حضرت انداخت و ملتمسانه عرض كرد: «يَابْنَ رَسُولِ الله! أَنَا فِي الرَّخاءِ أَلْحَسُ قِصاعَكُمْ وَفِي الشِّدَّةِ أخْذُلُكُمْ؟»؛ پسر پيامبر! در خوشى ها در خانه شما بودم حال در گرفتارى رهايتان كنم؟آنگاه افزود: «وَ اللهِ إِنَّ ريحِي لَمُنْتِنٌ وَ إِنَّ حَسَبي لَلَئيمٌ وَ إِنَّ لَوْنِي لاََسْوَدٌ فَتَنَفَّسْ عَلَيَّ بِالْجَنَّةِ لَيَطيبَ ريحِي وَ يَشْرُفَ حَسَبِي وَ يَبْيَضَّ لَوْني لا » بخدا سوگند مى دانم بويم ناخوشايند، حَسَبم ناچيز و چهره ام سياه است پس بهشت را بر من ارزانى دار تا بويم خوش و حَسَبم شريف و سيمايم سفيد گردد. «وَ اللهِ لا أُفارِقُكُمْ حَتّى يَخْتَلِطَ هَذَا الدَّمُّ الاَْسْوَدُ مَعَ دِمائِكُمْ»؛ به خدا سوگند از شما جدا نخواهم شد تا اين خون من با خون شما بياميزد. (9) پس از اين گفتار، امام به وى اجازه داد. او شادمان به سوى ميدان شتافت. سپس جنگيد تا به فيض شهادت نايل آمد. امام بر بالين وى حاضر شد و اين گونه در حقش دعا كرد: « أَللّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهَهُ، وطَيِّبْ ريحَهُ، وَاحْشُرْهُ مَعَ الاَْبْرارِ، وَعَرِّفْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد»؛ خدايا چهره او را سفيد گردان، و بوى او را خوش گردان، و او را با ابرار محشور كن و بين او و محمد و آل محمد (در بهشت) آشنايى برقرار ساز . (10) از امام سجّاد(عليه السلام) نقل شده است: آنگاه كه جمعى براى دفن شهيدان كربلا حاضر شدند، پيكر جون را در حالى يافتند كه با گذشت چند روز بوى بسيار خوشى از آن به مشام مى رسيد.(11)
برادران وخواهران از حسین(ع) دست برندارید هر چه که می خواهید درِ خانه امام حسین (ع) است.

این فرد در ظهر عاشورا امام حسین(ع) را تنها گذاشت :

ماجرای «ضحاک بن عبدالله » در نوع خود بی نظیر است، او که تا دقایق پایانی حماسه عاشورا در کنار امام شمشیر زد و تعدادی از لشکریان دشمن را از پای درآورد و از نزدیک شاهد صحنه مظلومیت خاندان رسالت بود، چگونه بر عاقبت نیکوی خود پشت پا زد و خود را از فیض شهادت در رکاب سالار شهیدان محروم ساخت! جریان از این قرار است که او در کربلا به حضور امام حسین (ع) رسید،حضرت فرمود: چرا مرا یاری نمی کنید؟ گفت: تا آن جا از شما دفاع خواهم کرد که دفاع من به حال شما مفید باشد، در غیر این صورت در جدایی از شما آزاد خواهم بود، امام نیز پذیرفت. ضحاک در روز عاشورا، دلیری به خرج داد و امام بارها او را تشویق و دعا فرمود. چون جمله یاران امام حسین (ع) به شهادت رسیدند، او نزد حضرت آمد و شرط پیشین خود را یادآور شد و از ایشان اجازه بازگشت خواست، امام هم آزادش گذاشت. او که قبلا اسب خود را در یکی از خیمه ها پنهان کرده بود، پس از اذن امام، سوار بر اسب شد و فرار کرد. تعدادی از سربازان «ابن سعد» به تعقیب او پرداختند، ضحاک چون به روستایی به نام «شفیه » رسید ایستاد، تعقیب کنندگان او را شناختند و رهایش کردند. آری، او آنچنان به دنیا دل بسته بود که خود را از فیض شهادت در رکاب سالار شهیدان محروم ساخت! (12)

کل یوم عاشوراء و کل ارض کربلاء :

امروز هم عاشورا است ؛ " کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا" کربلا تجدید شده است وهمیشه زنده است . امروز پرچم سیدالشهداء(ع)،پرچم عزت، پرچم معرفت،پرچم هدایت،پرچم انسانیت وپرچم محبت بر دوش مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی الامام خامنه ای(حفظه الله تعالی) است وملت ایران اصحاب مقام معظم رهبری هستند ودر مقابل ملت ایران ورهبرما یزیدیان زمان قرا دارند وپرچم یزیدیان زمان امروز به دست استکبارجهانی وآل سعود ( علیه لعنت والعذاب) است وهر جنایتی را که ما امروز مشاهده می کنیم از این یزیدیان زمان است .کربلا برای این است که ما امروزخودمان را بشناسیم وامام حق رایاری کنیم ودرمقابل امام کفر ونفاق ویزیدیان زمان ایستادگی کنیم ،همیشه حق وباطل در مقابل یکدیگر قراردارند وپرچم حسین زمان(ع) بر دوش مقام معظم رهبری است وحامیان این نهضت ملت بزرگ ایران خصوصاًجوانان، دختران، پسران هستند ودر مقابل ملت بزرگ ایران یزیدیان زمان استکبار جهانی به رهبری آمریکا وآل سعود قرار دارند، اینها دشمنان اسلام هستند وعلت دشمنی آنها به این دلیل است که ما پیرو اهل بیت هستیم ، آن دشمنی را که با علی(ع) با اهل بیت دارند امروز برعلیه ملت ایران وشیعیان یک جبهه کفر تشکیل داده اند شما دیدید که در نیجریه چقدر از عزاداران سیدالشهداء را به خاک وخون کشیدند ، در یمن در یک مجلس ختم بیش از هفتصد نفر انسان مظلوم در خون غلتیدند. این جنایات یزیدیان زمان است ما باید چه موضعی داشته باشیم ؟ تبعیت از مقام معظم رهبری ،ایستادگی، مقاومت وآینده هم ازآنِ نهضت عاشوراست ،پیغمبرخدا(ص) فرمودند:
«يخرُجُ ناسٌ مِنَ المَشرِقِ فَيوَطِّئونَ لِلمَهدي سُلطانَه » (13) مردمي از شرق (ایران) قيام ميکنند و زمينه را براي حرکت جهاني مهدي [عج] فراهم ميسازند. ملت ایران وشهدای ما زمینه سازند خدا را بر این نعمت ولایت شکر گذاریم وآینده ایران بسیاردرخشان است .

حضرت زینب(س) نقش حساسی در حفظ و تداوم قیام کربلا داشت :

برادران وخواهران شروع هرانقلابی آسانتر از ادامه و نگهداری آن است .نهضت امام حسین(ع) هم نیاز به نگهداری داشت ،تا بعدازظهر عاشورامسئولیت بر عهده امام حسین(ع) بود واز بعد از ظهرمسئولیت وادامه نهضت سیدالشهداء (ع)، پیام رسانی وروشنگری وهدایت به دست امام سجاد(ع) و حضرت زینب (س) دختربزرگ امیرالمومنین(ع) قرار گرفت. حالا مشخص می شود که چرا امام حسین(ع) خانواده خودشان را هم به کربلا آوردند می خواستند تا راه را ادامه دهند. واقعاً این جمله درست است که اگر زینب نبود کربلا در کربلا می ماند. امروزمن وشمابر سر سفره حضرت زینب (س) وامام سجاد(ع) نشسته ایم وعلاوه بر آن این همه سختی جسمی و روحی که حضرت زینب کشیدند وعلاوه بر اینها پیام رسانی، وظیفه پرستاری از امام سجاد(ع)را هم دارند چون امام سجاد(ع) در کربلا بیمار بودند دو کار بزرگ هم اینکه نهضت را ادامه بدهند و هم از امام سجاد(ع) نگهداری کنند وجان ایشان را حفظ کنند وچه خوب حضرت زینب از عهده این وظیفه برآمدند واین درس بزرگ حضرت زینب به بانوان بزرگوار حاضر در مجلس وبانوان ایران اسلامی است که این نهضت ونقشی که زنان در نهضت امام بزرگوار داشتند اگر بیشتر نبود کمتر هم نیست وامروز ادامه این راه وزمینه سازی برای ظهور حضرت صاحب الامر(عج)برعهده بانوان ایران اسلامی است که مایه نجات بشریت هستند.

*خدایا چنان کن سرانجام کار* تو خشنود باشی وما رستگار*

پی نوشت:

1- نهج البلاغه، خ 108.

2- امالى صدوق، ص 135 و بحارالانوار، ج 44، ص 318 (با مختصر تفاوت).

3- وسیلة الدارین، موسوی، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ص 67

4- مقتل الحسین، مقرّم، ص 189، الفتوح، ج 5، ص 131 – 133/ تأمّلی در نهضت عاشورا ، ص 89

5- بحارالأنوار، ج44، ص377، باب37؛ الإرشاد، ج2، ص80

6- مثیر الأحزان، ص59

7- خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین علیه‌السلام، ج۲، ص۱۲۱۳ / بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۹./ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۳۲۵.
8- ابصار العين، ص 105.

9- مقتل الحسين مقرّم، ص 252؛ بحارالانوار، ج 45، ص 23؛ نفس المهموم، ص 150 و اعيان الشيعه، ج 1، ص 605.

10- بحارالانوار، ج 45، ص 23؛ نفس المهموم، ص 150 و مقتل الحسين خوارزمى، ج 2، ص 24 .

11- بحارالانوار، ج 45، ص 23 .

12- تاریخ طبری، دارالکتب الاسلامیة، بیروت، ج 3، ص 315 و 329; الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 73; انساب الاشراف، ج 3، ص 197; سماوی، ابصار العین، ص 101; سید مرتضی عسکری، معالم المدرستین، مؤسسة البعثه، ج 3، ص 113، موسوعة کلمات الامام الحسین (ع)، 378 452 و 453 .

13- سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1368، ب 34، ح4088؛ کنز العمال، ح 38657؛ الزام الناصب، ج 2، ص 14



http://yascms.ir/emam/gozaresh/n969.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/n970.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/n971.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/n972.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/n973.jpg

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.