سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

موضوع: جایگاه عقل در نظام هستی/ عقل، چراغ راه آدمی در شناختها و اعمال/ رهبر سيزده ساله

ارسال شده توسط: عرببازدید شده: 407 مرتبه
دسته: خطبه های نماز جمعهتاریخ: 1395.08.09
 
خطبه نماز جمعه شهرستان زرند به امامت حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی امام جمعه محترم مورخه 95/08/7



http://yascms.ir/emam/gozaresh/bb525.JPG


خطبه اول

اَلحَمدُ اللِه رَبِ اِلعالَمینَ الصَلاة وَالَسلامُ عَلی عَبِداللِه وَ رَسُولِهِ وَحَبیبِه وَصَفیهَ وَحافِظِ سِرِه وَمُبَلغِ رِسالاتِه ِ سِیدِنا وَمَولانَا اَبِی القاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَدصلی الله علیه وآله وسلّم وَعَلی آله الطَیِبینَ الطاهِرین المَعصُومینَ اَلهُداةِ المَهدیین وَالَلعنَ الدائم عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ ِاِلی قِیامِ یَومِ الدین .

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع) ، السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)، یا اباصالح، یا بقیة الله ادرکنا واغثنا

اُوصیکُم عِبادَالله وَنَفسی بِتَقَوَیَ الله

خشنودی مولایمان صاحب الزمان(عج) ، سلامتی رهبر عزیز و بزرگوارمان، شادی روح امام راحل عظیم الشأن، شادی ارواح طیبه شهدا ،شهدای والا مقام شهرستان ، دو شهید گمنام گرانقدر مهمان امروز نماز جمعه ، شهدای والامقامی که بستگانشان امروز در نماز جمعه حضور دارند یا حضور پیدا می کنند ، شادی ارواح مطهر دو شهید گمنام شهرستان ، شادی ارواح شهدای مدافع حریم اهل بیت ، سلامتی همه خدمتگزاران به نظام اسلامی ، سلامتی خودتان وخانواده وفرزندانتان اجماعاً صلوات.

امیدوارم خداوند متعال ، این حضور مؤمنانه ، این نماز جمعه ، این خطبه، این نشستن و سکوت را از همه ما قبول بگرداند ، ذخیره ای ارزشمند برای دنیا و آخرت، مخصوصاً برای اولین لحظه ورود ما به عالم قبر و قیامت قرار بگیرد ، باز هم صلوات بر محمد وآل محمد(ص).

اولاً از حضور مؤمنانه همه شما برادران و خواهران مکرمه در نماز جمعه این هفته تقدیر وتشکر می کنم. از مسئولین محترم ،ستاد برگزاری نماز جمعه ،سروران معظم روحانی، فرماندهان محترم نظامی و انتظامی، از هیأت امنای مسجد جامع ، قاری محترم، مجری محترم و فرماندار محترم سخنران قبل خطبه ها، نیز صمیمانه تقدیر و تشکر می کنم .

از اینکه دو هفته ای نتوانستم در خدمت شما نمازگزاران بزرگوار باشم، عذرخواهی می کنم، سفر کربلای معلی و عتبات عالیات پیش آمد ،نائب الزیاره و دعاگوی همه شما همشهریان عزیزم بودم، از امام جمعه موقت شهرستان جناب حجه الاسلام سلطانی که نماز جمعه را اقامه کردند، صمیمانه تقدیر و تشکر می کنم.

در خطبه این هفته ، یک حدیث ممتاز و ارزشی را از امیرالمومنان علی (ع) مورد بحث قرار می دهیم.

وصیت علی علیه السلام در واپسین لحظات عمر :

امام حسن (ع) ، هنگامی که امیرالمومنان علی (ع) ضربت خوردند، گریان نزد ایشان آمدند، امیرالمومنین (ع) سوال کردند: پسرم چرا گریه می کنی؟ امام حسن پاسخ دادند: چرا گریه نکنم، آخرین روز شما در این جهان و اولین روز آن جهان است،گریه من برای از دست دادن شماست. امیرالمومنین (ع ) فرمودند: «يَا بُنَيَّ احْفَظْ عَنِّى أَرْبَعاً » پسرم ! چهار چيز از من يادگير (در خوبى ها ) ، «وَ أَرْبَعاً لَا يَضُرُّكَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ» و چهار چيز به خاطر بسپار (هشدارها)، كه تا به آن ها عمل مى كنى زيان نبيني:

الف ـ خوبى ها :

1- « إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ » همانا ارزشمند ترين بى نيازى عقل است . (عقل بالاترین توانگری است)2- «وَ أَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ » و بزرگ ترين فقر بى خردى است . 3- «وَ أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ و» و ترسناك ترين تنهايى خود پسندى است .4- «َ أَكْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ » و گرامى ترين ارزش خانوادگى ، اخلاق نيكوست.

ب ـ هشدار ها :

1- «يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرَّكَ » پسرم ! از دوستى با احمق بپرهيز ، چرا كه مى خواهد به تو نفعى رساند اما دچار زيانت مى كند. 2- «وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِيلِ فَإِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ » از دوستى با بخيل بپرهيز ، زيرا آنچه را كه سخت به آن نياز دارى از تو دريغ مى دارد.

3- «وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ فَإِنَّهُ يَبِيعُكَ بِالتَّافِهِ » و از دوستى با بدكار بپرهيز، كه با اندك بهايى تو را مى فروشد.4- «وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَرِيبَ » و از دوستى با دروغگو بپرهيز كه به سراب ماند: دور را به تو نزديك ، و نزديك را دور مى نماياند. (1) انصافاً ما به عنوان شیعه و دوستدار امیر المومنین به همه این هشت مورد، محتاج هستیم. اولین کلام امیرالمومنان در این سفارش ، عقل و خرد است.

عقل و خردورزی

عقل در لغت به معنای حبس و امساک آمده است. عاقل را از آن رو عاقل گفته اند که خود نگهدار بوده، خویشتن را از رفتن به دنبال خواهشها و هواهای نفسانی باز می دارد. عقل مایه امتیاز انسان از حیوان است. این واژه همچنین به معنای فهم و ضد حماقت نیز آمده است.(2)

عقل، بزرگ ترین نعمت خدادادی برای بشریت است؛ چرا که شرافت و کرامت آدمی به عقل و به کارگیری آن است. این عقل است که آدمی را با دین و اخلاق آشنا و بدان پایبند می کند و توانایی شناخت و معرفت حقایق هستی را به انسان داده و حق و باطل را به او می شناساند و در مقام عمل خوب و بد را نشان می دهد. در قرآ ن کریم واژه عقل در قالب اسمی و اسم مصدر یا مصدر به کار نرفته، ولی برخی از مشتقات آن در شکل فعلهای ماضی و مضارع مانند «یعقل » ، « عقلوا » ، « یعقلون » و «تعقلون » آمده است.البته الفاظ دیگری مانند: «قلب » ، « فؤاد » ، « افئده » ، « الالباب» ، «النهی » و «حجر» که به نوعی بیانگر اسم مصدری و نتایج به کارگیری عقل و خردورزی یا مرتبه ای از مراتب خردورزی است در قرآن آمده است. به عنوان مثال واژه «اولوا الالباب» 16 بار در قرآن کریم به کار رفته است. (3) «اولوا الالباب» به معنای صاحبان عقل، اندیشه، درک و دارای بینایی جان، در مقابل جاهلان، نادانان و کوردلان در پذیرش حق می باشد. خداوند چهار بار در قرآن، انسان‌هاى متفکّر را مورد خطاب قرار داده است واینکه صحبت من را تنها صاحبان اندیشه متذکّر مى‌‏شوند. پس آنچه از نظر آموزه های قرآنی مهم و اساسی است، داشتن عقل و خرد نیست، بلکه خردورزی و به کار بستن عقل است.

جایگاه عقل در نظام هستی

خداوند عقل را نعمتی بزرگ برشمرده است و در روایات معتبر آمده که عقل مخاطب اوامر و نواهی خداوندی است و از عقل در برابر کارهای انسان مؤاخذه می شود. امام باقر (ع) فرمودند: وقتی خداوند عقل را آفرید، به او فرمود: « و عزتی و جلالی ما خلقت خلقا هو احبّ الیّ منک، اما انی ایاک آمر، و ایاک انهی و ایاک اعاقب و ایاک اثیب» (4) سوگند به عزت و جلالم که آفریده‌ای محبوب تر از تو نزد من نیست. آگاه باش که به تو امر و نهی می نمایم . پاداش‌ها و کیفرها نیز به خاطر تو نصیب مردم می شود.همچنین از روایات به دست می آید که دینداری و اخلاق مداری انسان ریشه در عقل دارد و از لوازم ذاتی عقل، دین و حیاست. (5) عقل و دین لازمه یکدیگرند. عقل مخالف فطرت نیست و فطرت جدای از دین نیست.

عقل از ديدگاه قرآن كريم :

خداوند عقل و ابزارهای ادراکی آن را آفریده (مومنون، آیه ۷۸ ) و از مردم خواسته تا با به کارگیری آن در مقام شناخت و معرفت حقایق و تمییز حق از باطل در مقام عمل، در صراط مستقیم الهی و رسیدن به مقام خلافت الهی حرکت کنند.چنانچه پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله فرمودند: « اَلعقلُ نُورٌ في القَلبِ يفرقُ بِهِ بَينَ الحَقِّ وَ الباطِلِ »(6) عقل نوري در قلب است كه به سبب آن بين حق و باطل فرق گذاشته مي شود.

خداوند در آیاتی از قرآن به نقش عقل در شناخت و معرفت حقایق (یونس، آیه ۱۶ ؛ روم، آیات ۲۴ و ۲۸ ؛ لقمان، آیه ۲۰ ) و نیز تشخیص ارزشها و پیدا کردن زندگی بهتر و برتر (قصص، آیه ۶۰ ) و قدرت تشخیص حسن و قبح اعمال و افعال (بقره، آیه ۴۴ ؛ انعام، آیه ۱۵۱ ) اشاره می کند و در آیه ۱۰۰ سوره مائده می فرماید که عقل، ابزار شناخت پاکی ها و ناپاکی ها و دستیابی به ارزش برتر پاکیهاست. همچنین در قرآن نیز آمده است : « إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ » (انفال ،آیه22) حقّا که بدترین جنبندگان در نزد خدا مردم کر و لالی ( از شنیدن و گفتن حق ) هستند که نمی اندیشند.

عقل، چراغ راه آدمی در شناختها و اعمال

امتیاز انسان و شرافت انسانی به قوه عاقله است. محبوب ترین چیزی که خداوند خلق کرده است و آن را در وجود انسان قرار داده است، عقل است. عقل مانند چراغ و روشنی است که در تاریکی جهل ، راه درست را به ما نشان می دهد که به چاه ظلمت نیفتیم.البته چراغ توانایی این را ندارد که تبیین کند این کژراهه یا بیراهه است یا راهی راست است، بلکه تنها جلوی آدمی را روشن می کند و انسان ، چاه و راه را می بیند. در اصطلاحات قرآنی از راه راست به صراط مستقیم تعبیر شده و همین را به عنوان دین معرفی می کند. خداوند خود خالق هستی و صراط مستقیم است و مردم را بدان سمت راهنمایی و اداره می کند. (هود،آیه ۵۶ ) از آنجایی که عقل به تنهایی نمی تواند در همه فتنه ها و کوره راه ها ما را دستگیری کند و چراغ روشنی باشد، خداوند وحی و پیامبر را به عنوان چراغ بیرونی در اختیار بشر قرار داده است. از این رو در روایات در بیان نقش مکمل وحی و نقل برای راهنمایی بشر آمده است: «یثیروا لهم دفائن العقول ». (7) به این معنا که این عقل به تنهایی کافی نیست تا آدمی را از دوزخ ظلمات بیرون کشد و به سلامت به بهشت انوار برساند. پس وحی به کمک عقل آمده تا با هم هماهنگ شوند و صراط را بشناسانند.

نقش پیامبران در شکوفایی و به فعلیت رساندن عقل :

عقل آدمی یک قوه ای است که با به کارگیری آن به فعلیت می رسد و آنچه مهم است اینکه عقل به کار گرفته شود و به فعلیت درآید. پس عقل آدمی استعداد دارد و اگر بخواهد از قوه به فعلیت برسد، یک مبدأ تحریکی می خواهد. اینجاست که نیازمند خداوند است تا به عنوان معلم به عقل کمک کند تا از قوه به فعلیت درآید. از این رو درباره نقش وحی و بعثت پیامبران به تعلیم الهی اشاره شده است. خداوند در آیاتی از جمله ۱۶۴ سوره آل عمران و آیه ۲ سوره جمعه می فرماید: « یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة » در حقیقت این معلم است که نور این چراغ عقل را با بالا کشیدن فتیله آن افزایش می دهد؛ زیرا گاهی این چراغ عقل با گناه زنگار می گیرد تا تحت سایه شهوت و فجور نهان و دفن شود (شمس، آیات ۷ تا ۱۰ ) .

به عبارت دیگر گاهی خسوف و کسوف کلی رخ می دهد و گاهی نیز به شکل جزیی اتفاق می افتد. اینجا لازم است تا با تعلیم از آن حالت بیرون کشیده شود. سایه تاریک شهوت و غضب گاهی روی عقل می افتد و آن وقت این عقل را ظل می گیرد. اینجاست که باید به عقل کمک شود، شاعر می‌گوید: «انارة العقل مکسوف بطوع الهوی/ عاصی الهوی یزداد تنویراً » درخشش خرد با هواپرستی زنگار می‌گیرد (کسوف می‌کند)و سرپیچنده از خواهش‌های نفس بر تابش عقل خویش می‌افزاید. این شعر که بخش نخست آن گویا مضمون روایتی هم است می‌گوید اگر کسی مطیع هوا و هوس بود سایه این هواها و هوس روی عقل می افتد .کاری که انبیا و پیامبران انجام می دهند این است که این را از سایه بیرون آورند. گاهی به سبب نسیان و سهو، سایه و ظلی بر عقل می افتد و گاهی دیگر با شهوت و فجور این اتفاق رخ می دهد. همچنین گاهی «اثاره دفائن عقول » به بخش عقل نظری و مطالب علمی مربوط است که در اینجا باید از راه تعلیم اقدام شود: یعلمهم؛ و گاهی مربوط به بخش عملی و آن عقلی است که «ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان » است که در این صورت باید تزکیه انجام شود.از این رو در آیات پیش گفته از تعلیم و تزکیه سخن به میان آمده است. اما هرگز این بدان معنا نیست که عقل قانونگذار باشد بلکه تنها قانون شناس است؛ زیرا حکم و قانون تنها در اختیار خداوند است: ان الحکم الا لله. (یوسف، آیه ۴۰ )

عقل بالاترین امتیاز انسانها:

عقل بالاترین امتیاز ما انسانها نسبت به دیگر موجودات است ، کرامت آدمی به عقل و به کارگیری آن است ، علت و ریشه گرفتاری های ما در زندگی این است که از عقل بهره نمی بریم، تقلیدات کورکورانه را در زندگی پیش گرفته ایم و براساس شانس و فال زندگی می کنیم. منتهی بعضی از چیزها هست که عقل را ضایع می کند حماقت بزرگترین بیماری در عقل است ، شهوات، خشم و غضب، هم از جمله چیزهایی هستند که نور عقل را در انسان خاموش می کند. هوی و هوس ها و خشم و غضبها مانند درختی بر عقل سایه می اندازد و مانع از رشد آن می شود . در کنار عقل باید مواردی باشد که آن را رشد بدهد و شکوفا کند، خداوند برای این منظور پیامبر و وحی خود را فرستاده است . در کنار عقل که در درون هر انسانی هست و خوب و بد، زشت و زیبا را تشخیص می دهد، خداوند وحی و نبوت را قرار داده است و با این دو حجت و راهنماست که انسان در زندگی می تواند سعادتمند شود.

خرد و خردمندی در کلام مولی امیرالمومنین علی (ع) :

خردمند در لغت به معنای عاقل و صاحب عقل است : " خرد" به معنی عقل و " مند " به معنی صاحب و خداوند است . خردمند باشید تا توانگر باشید. (9).

به فرموده امام علی علیه السلام « الاِنْسانُ بِعَقْلِهِ » (10) ارزش و منزلت انسان در گرو عقل اوست. و باز می فرمایند: « لا غِنَی كَالعَقلِ، و لا فَقْرَ كَالجَهلِ»(11) هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل نخواهد بود.
خرد را از آثار آن می توان درک کرد:

نقش خرد در كيفر و پاداش :

در بین ادیان زنده جهان هیچ یک، به اندازه اسلام و اولیای آن، در باب خرد و خردورزی سخن نگفته اند که به چند نمونه از آن اشاره می‌گردد.به امام صادق علیه السلام گفتند: فلانی خیلی نماز می‌خواند ، روزه می‌گیرد. فرمود: «كَیْفَ عَقْلُهُ»(12). عقل او چقدر كار می‌كند؟ گفتم نمی دانم . فرمود : پاداش به اندازه عقل است . ( این نشان می دهد عقل بسیار مهم است و عبادت بدون تفکر و عقل به کار نمی آید. هر کجا و در هر زمان انسان از نعمت عقل و فکر استفاده کرد، موفق شده است و راه را درست تشخیص داده است.) همانا مردی ازبنی اسرائیل دریکی ازجزایر دریا که سبز وخرم و پرآب ودرخت بود ،عبادت خدا می کرد، روزی فرشته‌ای او را دید. از خداوند خواست پاداش‌هایی که به او داده، نشان دهد، وقتی پاداش او را دید، شگفت زده شد و عرض کرد: با آن همه عبادت، چرا پاداش او اندک است؟ خداوند به او فرمود :مدتی با او باش تا بدانی. فرشته به صورت انسان مدتی نزد آن عابد به سر برد، روزی سرگرم سخن با او شد و از سرسبزی آن محل سخن به میان آمد. عابد گفت: این منطقه سرسبز یک عیبی دارد و آن این که اگر خداوند الاغی ‌داشت که در این جا گیاهان را می خورد ،خیلی خوب بود! فرشته دانست که پاداش او به اندازه عقلش است.(13) قرآن کریم یک مصاحبه ای با جنهمیان دارد که نقش تعقل را درتعیین سرنوشت آنها روشن می کند. سوال می شود که چرا شما جهنمی شدید؟ علتی را که جهنمیان مطرح می کنند عجیب و تکان دهنده است: « و قالوا لو کنا نسمع او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر » (14) می گویند اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقل می کردیم در میان دوزخیان نبودیم ! این اعتراف منشا تمام دردها و مشکلاتشان را بیان می کند و آن عبارت است از: به حرف حق اعتنا نکردند و گوش دل نسپردند و به عبارت دیگر عقلشان را بکار نینداختند.خیلی از اتفاقات زندگی ما تحت تاثیر القائات و خواسته های دیگران است و از نورانیت عقل خود کمتر استفاده می کنیم.مثلاً حزب و گروه من این کار را گفت و من انجام دادم .

مقام عقل در روایات اسلامى

در روایات اسلامى بیش از آنچه تصور شود به گوهر عقل و خرد بها داده شده و به عنوان اساس دین، بزرگترین غنا، برترین سرمایه، راهوارترین مرکب، بهترین دوست، و بالاخره معیار و میزان براى تَقَّرب الى الله و کسب پاداش معرفى گردیده است. از میان ده ها یا صدها روایت پر ارزش که در منابع مختلف در این زمینه از پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) و ائمه هدى (علیهم السلام) رسیده است تنها به ذکر چند روایت نمونه قناعت مى‌کنیم.

امام صادق عليه السلام : « مَن كانَ عاقِلاً كانَ لَهُ دِينٌ ، و مَن كانَ لَهُ دِينٌ دَخَلَ الجَنَّةَ» (15) کسی که عاقل باشد دین دارد و کسی که دین دارد وارد بهشت خواهد شد.

پیامبر گرامی اسلام نیز افعال و رفتار اندک انسان عاقل را چون که از علم و دانش سرچشمه می گیرد، برتر از عبادت جاهل می داند ومی فرماید: «ما قَسَّم اللهُ للعِباد شَیْئاً اَفضَلُ مِنْ العِقَلِ» خداوند هرگز چیزی را پرفضیلت تر از عقل بین بندگان خود تقسیم نکرده است. « فَنَومُ العاقِلِ اَفضَلُ مِنْ سَهَرِ الجاهِلِ» پس خواب عاقل برتر از شب زنده داری جاهل است « وَ اِقامَةِ العاقِلِ أفضَلُ مِنْ شُخُوصِ الجاهِلِ» و درنگ و وقوف عاقل، از جنگ و ستیز جاهل در راه خدا برتر و بالاتر است.(16)
در حدیثى دیگر از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «اِذا أَرادَ الله أنْ یُزِیلَ مِنَ عَبْد نِعْمَةً » هنگامى که خداوند بخواهد نعمتى را از بنده‌اش (به خاطر ناسپاسى) بگیرد «کانَ اوَّلُ ما یُغَیِّرُ مِنْهُ عَقْلُهُ» اوّلین چیزى را که از او دگرگون مى‌سازد عقل او است. (17) امام صادق (علیه السلام) این روایت را از زبان داود علیه السلام نقل می کند : « فِي حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ » در حكمتهاى آل داوود آمده است : «عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِهِ » بر خردمند است كه زمانش را بشناسد ، به موقعيت خويش رو كند و نگهدار زبانش باشد . (18) عاقل باید بداند در زمانش چه می گذرد. عاقل نباید همواره به گذشته فکر کند. فکر به گذشته موجب می شود که انسان به زمان حال فکر نکند.

نشانه هاي ده گانه عقل از نگاه امام رضا(ع) :

در روایتی امام رضا عليه السلام فرمودند : « لا يتـم عَقل إمـرء مُسلـم حتـّى تكونَ فيه عَشر خِصـال » عقل شخص مسلمـان کامل نيست, مگر ايـن كه ده خصلت را دارا بـاشـد : 1- « اَلخيــرُ مِنـهُ مـأمــُول » از او اميد خير باشد(پدر ،مادر، فرزندان ، همسایه ها و مسلمانان امید خیر به او داشته باشند، یک نشانه عقل است .) 2- « وَ الشّر منهُ مأمـُون » از بدى او در امان باشند(در جامعه به کسی ضرر و زیان نمی رساند و نیش و کنایه نمی زند.) 3- « يَستكثِر قليلُ الخير مِن غيره » خير اندك ديگرى را بسيار شمارد(در گذشته یک پدر شهیدی در زرند بود که بسیار با اخلاق و اهل خیر بود و کارهای خیر زیادی را انجامک داده بود ، مثل ساخت مدرسه، بیمارستان و... . مردم به این فرد اعتماد زیادی می گذاشتندو بسیار مورد اعتماد مردم بود. زیرا این پدر شهید وقتی کسی کمک می کرد، مثلاً صدهزار تومان میداد، بسیار تشکر می کرد و همه جا می گفت فلانی یک میلیون تومان کمک کرده است، خیر اندک مردم را زیاد به شمار می آورد. این مرد بزرگ پسرش را فدای انقلاب و اسلام کرده بود و زندگی خودش را نیز وقف کمک به خلق خدا؛ در این حدیث امام می فرمود: انسان عاقل خوبی دیگران در چشمش بسیار است.)4- « وَ يَستقل كَثيرُ الخير مـِن نفسه » خير بسيار خود را اندك شمارد (متاسفانه بعضی افراد یک قدم کوچک برمیدارند وآن را بزرگ می شمرند دائماً منت آن را بر سر دیگران می گذارند ) 5- « لا يسام من طلب الحـوائج اليه » هـر چه حـاجت از او خـواهنـد دلتنگ نشـود 6- « و لا يمل مـن طلب العلـم طول دهره » در طول عمر از تحصیل علم خسته نشود. 7- « الفقرفى الله احبّ اليه مِن الغنى » فقـر در راه خـدا نزد او از توانگـرى در راه غیر خدا،محبـوبتـر بـاشــد 8- « و الذّل فى الله احب اليه مـن العز فى عدوه » خـوارى در راه خـدايـش از عزت بـا دشمنـش محبـوبتـر بـاشــد 9- « و الخمـول اشهى اليه من الشهره » گمنامی و ناشناخته بودن را، از شهرت و مشهور بودن، خواهان‌تر باشد. 10- «ثـم قال عليه السلام العاشرة و ما العاشرة؟» سپس فـرمـود: دهمى چيست و چيست دهمى ؟ « قيل له: ما هى؟ » به حضرت عرض شد: دهمی چیست؟ « قال عليه السلام» فـرمـود:« لايرى احدا إلا قال: هو خير منى و اتقى » كسي را ننگرد جز ايـن كه بگويد او از من بهتر و پـرهيز كارتر است . (19) . زیرا انسان خودش را می شناسد ولی از درون دیگران آگاه نیست.این نکته بسیار مهم است، انسانی که خودش را بالاتر از دیگران بداند،در روز قیامت از همه حقیرتر است.

متاسفانه بعضی افراد وقتی مدارج بالای تحصیلی را طی می کنند یا به پست و مقام بالایی دست پیدا می کنند ویا سر دوشی می گیرند،به دیگران فخر می فروشند و خودشان را بالاتر از بقیه می دانند.

دوری از منِّیت و خودخواهی :

خدا رحمت کند، شهید صیاد شیرازی را که چه مرد بزرگی بود. وقتی از دستان مقام معظم رهبری سردوشی را گفت،خیلی خوشحال بود. از او سوال کردند از گرفتن سردوشی چنین خوشحالی؟ گفت: نه برای این خوشحالم که ولی ورهبرم از من راضی است.در روایتی نقل شده است: خداوند به حضرت موسی (علیه السلام) وحی کرد این بار که به مناجات آمدی، کسی که تو از او بهتر هستی را با خودت بیاور. (حضرت موسی «علیه السلام» که پیامبر اولوالعزم است، دارای کتاب است، به تصریح قرآن به مقام مخلَصین رسیده است : « وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مُوسى‌ إِنَّهُ كانَ مُخْلَصاً وَ كانَ رَسُولاً نَبِيًّا » (20)، چه کسی ممکن است در زمان او از او بهتر باشد؟ ) موسی (ع)هر چه در میان مردم گشت کسی را نیافت که بتواند بگوید من از او بهتر و بالاتر هستم. (نفرمود که فلان آقا فاسق است، فاجر است، اهل معصیت است پس من از او بالاتر هستم. بالا بودن و پائین بودن در دست ما نیست، خدا می‌داند، شاید این شخص گنه‌کار و ظالم، در نزد خدا خصوصیتی دارد که از من که پیغمبرم بالاتر باشد.) در میان مردم کسی را نیافت، به سراغ حیوانات رفت، سگی مریض حال و بدشکلی را دید، برای امتثال امر خداوند آن سگ را با خود به سوی کوه طور برد،( سگی که نجس العین است و اگر به کاسه ای زبان بزند، با آب همۀ دریاها هم نمی‌شود آن کاسه را پاک کرد، حتماً باید خاک‌مالش کرد و بعد با آب شست.) در راه با خود گفت از کجا که من بر این سگ شرف داشته باشم؟ لذا او را رها کرد و با دست خالی به کوه طور آمد.خداوند فرمود مگر من امر نکردم که کسی را که از او بهتری با خودت بیاور؟ حضرت موسی (ع) عرض کرد: هر چه تفحص کردم، موجودی را که از او بهتر باشم نیافتم. خداوند فرمود که به عزت و جلالم قسم که اگر کسی را با خودت می‌آوردی تو را از نبوت خلع می‌کردم.(21)این خیلی مهم است که انسان ، دیگران را از خودش بالاتر بداند.اگرهمه افراد جامعه ، چنین تفکری داشته باشند،صلح و دوستی در جامعه زیاد می شود و اختلاف و درگیری از بین می رود.چون عقل حاکم است نه هوی و هوس.

راه های پرورش عقل و کسب استقلال فکری:

1. استفاده از معلم و استاد دلسوز:

امام علی (ع) یکی از گروه های سعادتمند را دانشجویانی می داند که درپی یافتن راه از طریق تعلیم و بهره گیری از اساتید و معلمان دلسوز هستند. (22)

2. ارتباط با کتاب و مطالعه:

چنان که امام صادق (ع) فرمود: « مطالعه فراوان در مطالب علمی عقل را باز و شکوفا می سازد» . (23)

3. سیر و سفر در زمین و مطالعه تاریخ گذشتگان:

قرآن در موارد متعددی انسان را امر به مسافرت های تحقیقاتی کرده و فرموده است:

* « قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبینَ »(24) بگو: روى زمین گردش کنید! سپس بنگرید سرانجام تکذیب‏کنندگان آیات الاهى چه شد؟! .

*« قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمینَ »(25) بگو: در روى زمین سیر کنید و ببینید عاقبت کار مجرمان به کجا رسید!.

*« قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ » (26) بگو: در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است؟ سپس خداوند (به همین گونه) جهان آخرت را ایجاد مى‏کند یقیناً خدا بر هر چیز توانا است!

*« قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذینَ مِنْ قَبْلُ کانَ أَکْثَرُهُمْ مُشْرِکینَ »(27) بگو: در زمین سیر کنید و بنگرید عاقبت کسانى که قبل از شما بودند چگونه بود؟ بیشتر آنها مشرک بودند!

4. تفکر و اندیشه ورزی در آیات الهی:

مسلماً در آفرینش آسمان ها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانه‏هاى (روشنى) براى خردمندان است. قرآن مجید صاحبان عقل و اندیشه را کسانی می داند که در نشانه های خداوند تفکر می کنند و می فرماید: « لّأُِوْلىِ الْأَلْبَابِ... الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَمًا وَ قُعُودًا وَ عَلىَ‏ جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فىِ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَاذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» (28 ) .... براى خردمندان است، همان ها که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آن گاه که بر پهلو خوابیده‏اند، یاد مى‏کنند و در اسرار آفرینش آسمان ها و زمین مى‏اندیشند (و مى‏ گویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریده‏اى! منزهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار!

5. پرهیز از تقلید کورکورانه :

قرآن مشرکان را که به تقلید کورکورانه از پدران مشرک خود می پرداختند به شدت مذمت می نماید و می فرماید: « وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَیْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُون » (29) و هنگامى که کار زشتى انجام مى‏دهند مى‏گویند: پدران خود را بر این عمل یافتیم و خداوند ما را به آن دستور داده است! بگو: خداوند (هرگز) به کار زشت فرمان نمى‏دهد! آیا چیزى به خدا نسبت مى‏دهید که نمى‏دانید؟!

6. ارتباط با خردمندان و دانشمندان و دانایان:

امیرالمؤمنین علی (ع) می فرماید: « قطع ارتباط از خردمند مساوی با پیوستن به نادان است ». (30) و یا در بخشی از حدیث پیامبر اکرم (ص) آمده است: « شایسته است که شخص خردمند عاقل شبانه روز خود را به چهار بخش تقسیم کند: ... بخشی را به همنشینی با دانشمندی که او را در امر دینش یاری دهد، صرف نماید». (31)

7. پیروی از روی فکر و اندیشه:

چنان که انبیاء و پیامبران الهی نیز همواره مردم را به تفکر و بصیرت در دستورات و آموزه های آیین خود دعوت می کردند. در این مورد قرآن کریم می فرماید: «بگو این راه من است، من و پیروانم با بصیرت کامل همه مردم را به سوی خدا دعوت می کنیم». (32) و نیز پیامبر اکرم (ص) فرمود: « تسلیم راهنمایی عقل باشید که به کمال دست یابید، و از آن سر نتابید که سرانجام پشیمان می گردید. »(33)

8. عدم غلبه احساس بر عقل از دیگر موارد رشد عقل و کسب استقلال فکری است. امام سجاد (ع) در این رابطه می فرمایند: « هر آن کس که عقلش کامل ترین اندوخته اش نباشد، هلاکش بسیار آسان است».(33)نتیجه رشد و تعالی فکر و عقل خداشناسی و معرفت به پروردگار متعال و حرکت به سوی رضای او است.

خدایا به حق محمد وآل محمد روز به روز عقل و شعور مارا بیشتر بگردان.

خطبه دوم

اَلحَمدُ اللِه رَبِ اِلعالَمینَ الصَلاة وَالَسلامُ عَلی عَبِداللِه وَ رَسُولِهِ وَحَبیبِه وَصَفیهَ وَحافِظِ سِرِه وَمُبَلغِ رِسالاتِه ِ سِیدِنا وَمَولانَا اَبِی القاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَدصلی الله علیه وآله وسلّم وَعَلی آله الطَیِبینَ الطاهِرین المَعصُومینَ اَلهُداةِ المَهدیین وَالَلعنَ الدائم عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ ِاِلی قِیامِ یَومِ الدین.

اُوصیکُم عِبادَالله وَنَفسی بِتَقَوَیَ الله.

در آغاز خطبه دوم خود و همه شما برادران وخواهران مکرمه را دعوت می کنم به تقوی الهی ، انجام واجبات ،عزت به دنبال دارد و ترک واجبات ذلت در پی دارد.ان شاءالله بکوشیم تا با انجام واجبات در دنیا و آخرت عزتمند شویم.

مناسبات را به اختصار خدمت همه شما خواهران و برادران عرض می کنم.

رهبر سيزده ساله :

اولین مناسبت شنبه 8 آبان ، شهادت محمدحسين فهميده) دانش آموز بسيجى 13 ساله در 1359ه.ش ) است که روز نوجوان و روز بسيج دانش آموزی نامگذاری شده است. خداوند رحمت کند همه شهدا را ، مخصوصا شهدای دانش آموز و کم سن و سال را، آنها نیز مانند حضرت قاسم (ع) برای دفاع از حق و اسلام و نظام اسلامی به میدان های جنگ رفتند وجان خودشان را فدا کردند و معلمی برای همه ما شدند. امام(ره) در پيامي كه به مناسبت دومين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي صادر مي كنند، جملات معروف خود را پيرامون او مي فرمايند: رهبر ما آن طفل سيزده ساله اي است كه با قلب كوچك خود كه ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ تر است، با نارنجك، خود را زير تانك دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نيز شربت شهادت نوشيد.

در زمان جنگ ،دشمن تعدادی از نوجوانان کم سن و سال ما را که در جنگ شرکت کرده بودند، اسیر کرد و با تبلیغات سوء به جهانیان گفت که ایران سرباز ندارند و کودکان خود را به جنگ فرستادند.در ایران هم تصمیم گرفته شد تا از نوجوانان در جنگ استفاده نشود، نظر یک نوجوان بسیجی دوازده ساله را در این باره سوال کردند . او گفت من از شما فقط یک سوال دارم، چرا حضرت قاسم همراه سیدالشهدا در کربلا جنگید، اگر آن زمان امام حسین به خاطر سن پایین حضرت قاسم، مانع از حضور او در میدان جنگ شد، من هم دیگر به میدان جنگ نمی آیم، واقعا شهدای ما به شهدای کربلا اقتدا کردند که این گونه نقش آفرینی کردند. سالروز این شهید بزرگوار را روز نوجوان نامیده اند. نوجوانان ما باید به چنین فردی نگاه کنند و راه صحصح زندگی را پیدا کنند، اینها ستاره وشاخص هستند.

روز ملی پدافند غیرعامل:

البته شنبه روز روز پدافند غيرعامل نیز هست، واژه افندیعنی هجوم و کلمه پدافند به معنی دفاع است.گاهی جنگ سخت است و با ابزارهای نظامی(مانند تانک و موشک و... ) باید به مقابله با دشمن پرداخت ،گاهی جنگ نرم است و با ابزاری جز ابزار جنگی و تهاجمی باید مقابل دشمن ایستاد که به آن پدافند غیرعامل می گویند. مثلاً توجه نکردن به شایعات و تبلیغات سوئی که دشمن در فضاهای مجازی علیه نظام اسلامی راه انداخته است. امروز دشمنان با کوچکترین موردی در نظام جمهوری اسلامی، اصل نظام را زیر سوال می برند و مورد هجمه قرار می دهد. تحت تاثیر القائات دشمن قرار نگرفتن و دیگران را از ماهیت شایعات آگاه کردن خود جزئی از پدافند غیرعامل است.

دوشنبه 10 آبان ، شهادت آيت الله سيدمحمدعلى قاضى طباطبايى(ره)، (امام جمعه تبريز )اولين شهيد محراب ( توسط منافقين 1358 ه.ش) را داریم.ایشان از شاگردان حضرت امام رحمت الله علیه هستند که جان خود را در راه اسلام و حفظ سنگر نمازجمعه فدا کردند.

سه شنبه 11 آبان مصادف با اولین روز ماه صفر، ورود كاروان اهل بيت امام حسين(ع) را (61ه.ق) به به شام داریم.

مناسبت های پنج شنبه 13 آبان برابر با سوم ماه صفر :

ولادت حضرت امام محمد باقر(ع)( بنا به روایتی) ( 57 ه.ق)

بازداشت و تبعيد حضرت امام خمينى(ره) به تركيه ( 1343 ه.ش)

تسخير لانه جاسوسى آمريكا توسط دانشجويان مسلمان پيرو خط امام ( 1358 ه.ش)

روز ملى مبارزه با استكبار جهانى - روز دانش آموز

پیام های سفر مادورو به ایران :

نيكلاس مادورو رئيس جمهور ونزوئلا به کشور ما آمدند وبه دیدار مقام معظم رهبرى رفتند. در خصوص فرمايشات رهبر معظم انقلاب در این ديدار نكاتى وجود دارد كه لازم است نسبت به آن ها توجه ويژه اى داشته باشيم. مهمترین این نکات این است که امروزه هر نا امنی و جنگی در دنیا هست، زیر سر استکبار جهانی به رهبری امریکاست. آمريكاى لاتين و جهان اسلام بسیار شبیه هم هستند، یکی از این مشترکات جنگ نرم ودخالت امریکا نسبت به هر دو منطقه است،عده ای گمان می کنند، امریکا شکست ناپذیر است، واقعيت امر اين است كه طى15 سال اخير، شاهد كثرت نشانه هاى شكست و ناتوانى و استيصال ايالات متحده آمريكا در منطقه و نظام بين الملل هستيم. ایشان در خصوص وقايع جارى در نظام بين الملل اشاره فرمودند: «اشتباههاى مكرر آمريكايی ها در 15 سال گذشته، اكنون آ نها را در منطقه به شدت زمينگير و درمانده كرده است. ايستادگى و مقاومت عاقلانه و همراه با تدبير در مقابل فشارها، يقيناً پيروزى را به دنبال خواهد داشت... . اینکه برای ايستادگى و مقاومت عاقلانه در برابر ايالات متحده آمريكا ضرورتى است كه كل دولتهاى مستقل و آزاد یخواه در نظام بين الملل بايد آ ن را در سياست خارجى و داخلى خود مورد توجه قرار دهند. در اين خصوص،لازم است كشورها و دولتهايى كه در معرض توطئه هاى غرب و در راس آن ايالات متحده آمريكا هستند، رصد هوشمندان هاى نسبت به رفتارهاى واشنگتن داشته باشند. اين رصد هوشمندانه اصلی ترين پيش شرط مقاومت آگاهانه در برابر توطئه هاى غرب خواهد بود.مقام معظم رهبری در امریکای لاتین هم نورافشانی و هدایت گری دارند و جهان اسلام را هدایت می کنند خداوند این مرد بزرگ را حفظ کند.

دیدار عده ای از نخبگان را با مقام معظم رهبری داشتیم و توصیه هایی که ایشان داشتند و خواستند تا رشد علمی کشور حفظ شود و رورز به روز بیشتر شود.


پی نوشت:

1- نهج البلاغه حکمت 31 / زندگانی امیر مؤمنان علی علیه السلام، سیدجعفر شهیدی ، ص 168

2- لسان العرب، ج ۹، ص ۳۲۶

3- بقره، 179، 197، 269؛ آل عمران، 7، 190؛ مائده، 100؛ یوسف، 111؛ رعد، 19، ابراهیم، 52؛ صاد، 29، 43؛ زمر، 9، 18، 21؛ غافر، 54؛ طلاق، 10.

4- اصول کافی، ج 1، ص 10، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1388 ق.

5- ر.ک: اصول کافی، ج ۱، کتاب العقل و الجهل

6- ارشاد القلوب، ج 1، ص 198

7- شیعه در اسلام، ص 42 و بررسی های اسلامی ص 214-213

8- نهج البلاغه

9- قابوسنامه

10- الآمدی، عبدالواحد، غررالحکم، حدیث 230

11- تحف العقول ص89

12- كافی، ج‏1، ص‏11

13- اصول کافی، ج 1، ص 12، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1388 ق

14- سوره مبارکه ملک،آیه۱۰

15- الكافي : 1/11/6 ؛ جهاد با نفس، ح 83

16- مرآة العقول، ج1، ص37، کتاب عقل و جهل

17- اختصاص، ص14 / بحارالانوار،ج1،ص245

18- الاصول من الکافی، شیخ کلینی، ج2، ص116، ط دار الکتب الاسلامیة.

19- تحف العقول، ص 443

20- سوره مبارکه مریم، آیه ۵۱

21- عدةالداعی و نجاح الساعی، ص ۲۱۸

22- نهج‏البلاغة، ص 496 ، النَّاسُ ثَلَاثَةٌ فَعَالِمٌ رَبَّانِیٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِیلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاع.‏

23- طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ، ج 5، ص 413.

24- سوره مبارکه انعام،آیه11

25- سوره مبارکه نمل،آیه 69

26- سوره مبارکه عنکبوت، آیه 20

27- سوره مبارکه روم،آیه 42

28- سوره مبارکه آل عمران،آیات 190-191

29- سوره مبارکه اعراف،آیه 28

30- طباطبائی، محمد حسین، المیزان ، ج 5، ص 114.

31- طباطبائی، محمد حسین، المیزان ، ج 5، ص 113.

32- سوره مبارکه یوسف،آیه 108

33- حسینی دشتی، مصطفی، معارف و معاریف (دایرة المعارف جامع اسلامی)، ج 5، ص 412.


http://yascms.ir/emam/gozaresh/m117.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/m118.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/m119.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/m120.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/m121.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/m122.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/m123.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/m124.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/m125.jpg

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.