مطالب

سه مصیبت آرام بخش /نه دی روز بصيرت وميثاق امت با ولايت :

ارسال شده توسط: عرب	بازدید شده: 416 مرتبه
دسته: خطبه های نماز جمعه	تاریخ: 1395.10.04
خطبه نماز جمعه شهرستان زرند به امامت حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی امام جمعه محترم مورخه 95/10/03 خطبه اول اَلحَمدُ اللِه رَبِ اِلعالَمینَ الصَلاة وَالَسلامُ عَلی عَبِداللِه وَ رَسُولِهِ وَحَبیبِه وَصَفیهَ وَحافِظِ سِرِه وَمُبَلغِ رِسالاتِه ِ سِیدِنا وَمَولانَا اَبِی القاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَدصلی الله علیه وآله وسلّم وَعَلی آله الطَیِبینَ الطاهِرین المَعصُومینَ اَلهُداةِ المَهدیین وَالَلعنَ الدائم عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ ِاِلی قِیامِ یَومِ الدین . السلام علیک یا مولانا یا صاحب الزمان(عج)، یا بقیة الله یا اباصالح، ادرکنا واغثنا اُوصیکُم عِبادَالله وَنَفسی بِتَقَوَیَ الله خشنودی مولایمان صاحب الزمان(عج) ، سلامتی رهبر عزیز و بزرگوارمان، شادی روح امام راحل عظیم الشأن، شادی ارواح طیبه شهدا ،شهدای والا مقام شهرستان ، دو شهید گرانقدر مهمان امروز نماز جمعه ، شهدای والامقامی که بستگانشان امروز در نماز جمعه حضور دارند یا حضور پیدا می کنند ، شادی ارواح مطهر هفده شهید گمنام شهرستان ، سلامتی همه نمازگزاران روز جمعه ، سلامتی خودتان وخانواده وفرزندانتان وسلامتی همه نمازگزاران روز جمعه اجماعاً صلوات. امیدوارم خداوند متعال ، این حضور مؤمنانه ، این نماز جمعه ، این خطبه، این نشستن و سکوت را از همه ما قبول بگرداند ، ذخیره ای ارزشمند برای دنیا و آخرت، مخصوصاً برای اولین لحظه ورود ما به عالم قبر و قیامت قرار بگیرد ، باز هم صلوات بر محمد وآل محمد(ص). اولاً از حضور مؤمنانه همه شما برادران و خواهران مکرمه ، نمازگزاران عزیز تقدیر وتشکر می کنم. از مدیران و مسئولین محترم ،اقشار مختلف ، ستاد برگزاری نماز جمعه ،سروران معظم روحانی، فرماندهان محترم نظامی و انتظامی، از هیأت امنای مسجد جامع ، قاری محترم، مجری محترم و سخنران قبل خطبه ها،جناب آقای نخعی ریاست محترم ثبت احوال که به مناسبت روز ثبت احوال سخن گفتند، نیز صمیمانه تقدیر و تشکر می کنم .امیدوارم خدای متعال توفیقات روز افزون به همه ما عنایت بگرداند. در این خطبه قصد دارم تا روایتی بسیار ارزشمند را از امام زین العابدین(ع) خدمتتان عرض کنم. برای درک بهتر این روایت، چند مطلب را به عنوان مقدمه ، خدمتتان عرض می کنم. سلاح برنده تفکر و عبرت بالاتر از عبادت : خدمت امام ششم صحبت از ابوذر شد و هر کسي هر خيري و هر خوبي و ويژگي اي از ابوذر خبر داشت در آن جلسه بيان کرد. امام ششم هم مستمع بودند حرفهاي همه که تمام شد امام صادق(ع) درباره ابوذر نظر دادند اين جمله را فرمودند : « كَانَ أَكْثَرَ عِبَادَةِ أَبِى ذَرٍّ خَصْلَتَيْن‌: التَّفَكُّرُ وَ الِاعْتِبَارُ» بیشتر عبادت ابوذر دو خصلت تفکر و عبرت آموزی بود.(1) اين ارزش ابوذر است. بيشترين عبادت ابوذر و بندگي او انديشه و فکر بود و اعتبار يعني عبرت گرفتن و درس گرفتن. یعنی از ظواهر امور بتوانی اصل مطلب را متوجه شوی. پس خود اين نگاه کردن و نتيجه گرفتن و عبرت گرفتن يک عبادت است و رشته اي از بندگي پروردگار عالم است. در یکی از کشورهای اروپایی از افراد مسن سؤال شد : اگر زمان به عقب برگردد و دوباره جوان شوید، چه انجام می دهید و در زندگی چه راهی را در پیش می گیرید؟ اکثراً جواب دادند: ما اگر به عقب برگردیم، بیشتر فکر می کنیم. فکر کردن بسیار مهم است، زندگی هر انسانی بر اساس تفکر اوست، سرنوشت هر انسانی آن می شود که به آن فکر می کرده است .اگر فکر را درست کنیم، زندگی هم درست می شود واگر فکر نادرست باشد، زندگی هم به مشکل بر می خورد. مظاهر غفلت در انسان مطلب زیبایی را از نهج البلاغه امیرالمومنین انتخاب کرده ام که خدمتتان عرض می کنم، در این مطلب امیرالمومنین سلام الله علیه ، نحوه نگرش انسان به دنيا را معيار آگاهي و بينائي او مي داند و می فرماید: «و انما الدنيا منتهي بصر الاعمي» دنيا، آخرين نقطه ديد کوردلان است « لا يبصر مما و راءها شيئا» که در آن سوي دنيا چيزي نمي بينند . ( آخرین هدف و بینش انسانهای کور دل ، همین دنیاست وتمام همّ وغم انسان کور دل این است که به راحتی بیشتر در این دنیا برسد. خانه ، ماشین ، غذا و ... بیشتر و بهتر. ) « و البصير ينفذها بصره، و يعلم ان الدار وراءها » اما صاحبان بصيرت نور بينائي شان، ساحت دنيا را درنورديده، سراي جاويدان را در آن سوي دنيا مي بيند .( آدم بینا می داند که خانه،پشت این دنیاست این جا خانه نیست، گذرگاه است،)«فالبصير منها شاخص »به همين دليل است که انسان آگاه به دنيا دل نمي دهد(و می داند که این دنیا ماندگار نیست) «و الاعمي اليها شاخص » در حالي که همين دنيا برترين منظور و مقصود کور دلان است . (اما کسی که بینا نیست خیال می کند همین است که این جاست چیزهای دیگری نیست، طبعا تمام همتش هم صرف همین جامی شود: خوردن، پوشیدن، زندگی کردن، چه کار کردن، غافل است از این که این ها همه ابزار، وسیله آزمایش و زمینه کار است. و همواره در تلاش است تا دنیای خودش را آباد کند) «و البصير منها متزود» اهل بصيرت از دنيا توشه مي گيرند« و الاعمي لها متزود» در حالي که اهل غفلت، همه چيز را وسيله به دست آوردن دنيا قرار مي دهند . و چون مدتي بدين سان بگذرد، ياد آخرت کلا فراموش شده، جز آرزوها و اهداف دنيوي، چيزي مورد توجه انسان قرار نمي گيرد .(2) بینا آن کسی است که نگاهش از دنیا عبور کند و به آخرت برسد، کورآن است که نگاهش همین جا می ماند، اگر من به شیشه های عینکم نگاه کنم هیچ جا رانمی بینم و گویی که کور هستم، اما اگر با عینک بیرون را ببینم، همه چیز را بهترمشاهده می کنم. توشه آخرت زُهری، یکی از سرشناسان عصر امام سجاد علیه السلام می گوید: در یک شب سرد بارانی امام زین العابدین علیه السلام را در تاریکی دیدم که کیسه آرد بر پشت گرفته بود و حرکت می کرد. گفتم: ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله ! این باری که به دوش گرفته ای چیست؟ فرمود: می خواهم به سفری بروم و این بار، توشه سفر است. گفتم: غلام من همین جاست. او به جای شما می برد، زحمت نکشید. امام فرمود: نه. خودم می برم. چند روز از این ماجرا گذشت و امام سجاد علیه السلام به سفر نرفت. آن حضرت را دیدم و گفتم: به مسافرتی که فرمودی در پیش داری، نرفتی. فرمود: «ای زُهری! منظور از سفر، آن نبود که تو گمان کردی، بلکه منظورم سفر مرگ بود. برای این سفر آماده باش و بدان که آمادگی این سفر این گونه است: از گناه دوری کن و کارهای نیک انجام ده».(3) کسی که کوردل است ،آنچنان به این دنیا و آنچه جمع کرده است دل می بندد که در وقت مرگ، دل کندن از این دنیا برایش خیلی سخت می شود.این فرد فقط دنیای خود را آباد کرده است و توشه ای برای آخرت خودش نیندوخته است. ولی انسان بینا که از همین دنیا به فکر سفر آخرت بوده است ، می داندکه سفر ماندگاری در پیش دارد و زندگی خود را به گونه ای چیده است که آخرت آبادی داشته باشد.این دو بینش است. با این مقدمه ای که خدمتتان عرض کردم، روایت امام زین العابدین را که در ابتدای سخن وعده دادم را عرض می کنم: سه مصیبت آرام بخش : «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام یَشْكُو إِلَیْهِ حَالَهُ» مردی نزد امام زین العابدین علیه السلام آمد و از اوضاع و احوال بد خود، خدمت آن حضرت گلایه کرد که مثلا خرج بالاست و درآمدم کفاف زندگیم را نمی دهد؛ طلبکاران امانم را بریده اند و خلاصه سفره دل باز کرد و شکایتهایی از این دست را که بین ما هم رایج است خدمت امام علیه السلام بازگو کرد و منتظر شنیدن سخنی راهگشا از آن حضرت شد.امام سجاد علیه السلام برای تسکین دردهای این مرد و تمام کسانی که مانند او گرفتار ناملایمتی روزگار شده اند به حقایقی اشاره کردند که توجه به آنها سبب می شود تا فشار جانکاه روزگار از گُرده آدمی برداشته و به فراموشی سپرده شود. لازم به ذکر است که این رهنمود امام علیه السلام به معنای راهکاری برای رفع مشکلات موجود نیست بلکه با منصرف کردن ذهن از دغدغه های بی اثر و آزاردهنده به امور حقیقی، آرامش روانی به انسان هدیه داده می شود.امام سجاد علیه السلام فرمود:«مِسْكِینٌ ابْنُ آدَمَ»؛ چقدر انسان بی نواست! «لَهُ فِی كُلِّ یَوْمٍ ثَلَاثُ مَصَائِبَ»؛ او هر روز با سه مصیبت و گرفتاری واقعی دست به گریبان است. « لَا یَعْتَبِرُ بِوَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ»؛ که در هیچیک از آنها با دیده عبرت نظر نمی کند و پند نمی گیرد. «وَ لَوِ اعْتَبَرَ لَهَانَتْ عَلَیْهِ الْمَصَائِبُ وَ أَمْرُ الدُّنْیَا»؛ که اگر در این سه مصیبت عاقلانه نظر می کرد و پند می گرفت؛ بی شک، ناملایمات و سختی های جانکاه دنیا برای او نرم و قابل تحمل می شد. (دنیا یک کلاس درس است و انسان باید هر روز از آنچه در این دنیاست، درس بگیرد و خودش را مهیای سفر آخرت بکند. از آمدن روز و شب ، تغییر فصول و... )پس از این مقدمه، حضرت شروع به بیان آن سه مصیبت همگانی و همیشگی می نماید؛ گرفتاری هایی که هر روز دامنگیر تمام انسانهاست. مصیبت اول: کاستن از عمرانسان: «فَأَمَّا الْمُصِیبَةُ الْأُولَى فَالْیَوْمُ الَّذِی یَنْقُصُ مِنْ عُمُرِهِ»؛ مصیبت اول آن است که هر روز از عمر انسان کاسته می شود و بعد ادامه می دهند: «وَ إِنْ نَالَهُ نُقْصَانٌ فِی مَالِهِ اغْتَمَّ بِهِ»؛ اگر کمبودی در سرمایه و دارایی انسان رخ دهد؛ او از این نقصان به وجود آمده بسیار غمگین می شود در حالی که «الدِّرْهَمُ یَخْلُفُ عَنْهُ»؛ پول و دارایی جبران پذیر است و در نهایت با قدری کمی و زیادی، دیر یا زود، جای خالی شده آن پر می شود؛ اما «الْعُمُرُ لَا یَرُدُّهُ شَیْ‏ءٌ»؛ جای خالی شده عمر را هیچ چیز پر نمی کند.(اگر جوانی از پدر سرمایه هنگفتی را ارث ببرد و آن را در راه خلاف صرف کند، همه افسوس می خورند که این جوان چگونه این مال زیاد را تباه کرد و از بین برد ولی ما از بابت اینکه هر روز که می گذرد از عمر ما کم می شود،ناراحت نمی شویم . حتی بعضی افراد در مقابل ضرر مالی ممکن است، سکته کند و جان خود را از دست بدهند ولی در مقابل گذر عمر و از درست رفتن جوانی ناراحت نمی شوند و کسی به فکر نیست.) مصیبت دوم: حسابرسی از اموال: «وَ الثَّانِیَةُ»؛ دوم اینکه «أَنَّهُ یَسْتَوْفِی رِزْقَهُ»؛ انسان هر روز، رزق روزانه اش را تمام و کمال دریافت می کند و این در حالی است که «فَإِنْ كَانَ حَلَالًا حُوسِبَ عَلَیْهِ»؛ اگر از راه حلال آن را به دست آورده و مالی صد در صد حلال است؛ باید بداند که در مورد آن مال از او حسابرسی خواهد شد. «وَ إِنْ كَانَ حَرَاماً عُوقِبَ عَلَیْهِ»؛ اگر هم آن پول از راه حرام به دست آمده باشد و مصداق مال حرام شده باشد، دیگر جای توضیح نیست که صاحبش را به چه عذابی سخت گرفتار خواهد کرد. (به فرموده رسول گرامی اسلام (ص) : در روز قیامت بنده قدم از قدم بر ندارد مگر اینکه پنج سوال از او بپرسند : 1.از عمرش می پرسند که در چه راهی مصرف کرده است .2.از جوانیش می پرسند که در چه راهی مصرف کرده ای .3.از دارائی و ثروتش می پرسند که از چه راهی درآوردی و در چه راهی خرج کردی 4.از علم و دانشش پرسند که چقدر از آن را عمل کردی. (4)) حلال خوری و پاک خوری بسیار مهم است . اینکه انسان مالش را پاک کند. تا اینجا امام سجاد علیه السلام توجه ما را به دو نقطه معطوف داشت: 1. گذر عمر و از دست دادن لحظه به لحظه این سرمایه بی بازگشت و جبران ناپذیر. 2. حساب و یا عقابی که در آن سوی مرزهای دنیا در کمین هر نوع درآمد و دارایی است. مصیبت سوم: نزدیکی انسان به آخرت: در ادامه امام علیه السلام با مقدمه ای کوتاه، مصیبت و گرفتاری سوم را ذکر می فرمایند: «وَ الثَّالِثَةُ أَعْظَمُ مِنْ ذَلِكَ»؛ و سومین گرفتاری از آنچه تا کنون گفته شد سهمگین تر و با عظمت تر است. این سخن حضرت، باعث شگفتی شنونده و اشتیاق او در شنیدن مورد سوم شد. از این رو لب به سخن گشود و پرسید: «وَ مَا هِیَ»؛ آن سومی که به مراتب سخت تر از دوتای اول است چیست؟ امام علیه السلام در پاسخ فرمودند: «مَا مِنْ یَوْمٍ یُمْسِی إِلَّا وَ قَدْ دَنَا مِنَ الْآخِرَةِ مَرْحَلَةً»؛ روزی نیست که بر انسان بگذرد و انسان مرحله و قدمی به آخرت نزدیک نشود؛ بلکه همه ما با هر نَفَسی که می کشیم، قدری به آخرت نزدیک می شویم. نکته سخت و مصیبت بار اینجاست که «لَا یَدْرِی عَلَى الْجَنَّةِ أَمْ عَلَى النَّارِ»؛ نمی دانیم این قدمها عاقبت در بهشت گام خواهند نهاد یا در جهنم سقوط خواهند کرد.(5)بله ! مصیبت بالاتر از همه، جهل ما نسبت به پایان کار است به واقع چه کسی می داند که پایان کار او چیست؟ بر سعادت است و در جنّت یا بر شقاوت است و در دوزخ. آثار مثبت آگاهی انسان از سه مصیبت دنیا: همین امور کافی است تا انسان همواره ذهنش را به آنها مشغول گرداند که اگر چنین شد دو اثر مثبت را به همراه خواهد داشت: 1. همانگونه که امام سجاد علیه السلام فرمودند:«لَهَانَتْ عَلَیْهِ الْمَصَائِبُ وَ أَمْرُ الدُّنْیَا»؛ تحمل سختی ها و مشکلات روزمره زندگی که به نوعی همه درگیر آن هستند بر انسان سهل و آسان می شود. 2. برخلاف دل مشغولی های رایج زندگی که جز جانکاهی و بروز مشکلات روحی و روانی اثری ندارند؛ توجه به این امور سه گانه ای که در روایت به آنها اشاره شد سبب تربیت، رشد و تکامل روحی و روانی انسان خواهد شد. فردی که مدام به این می اندیشد که عمر او در حال مصرف شدن است و به سرعت رو به پایان؛ بی شک بهتر از این سرمایه بی باز گشت استفاده خواهد کرد. کسی که هر روز به این نوشته در ذهن خود نظر کند که ای انسان! دارایی و درآمد تو را در محکمه عدل الهی بررسی خواهند کرد و حساب و یا عقابی در انتظار توست؛ قطعا تلاش خواهد کرد که جز حلال به دست نیاورد و جز در محل مورد نیاز، خرج نکند.بی خبری از پایان کار هم سبب می شود تا انسان هر لحظه مراقب افکار و اعمال خود باشد تا مبادا عقربه های عمر از حرکت باز ایستد و او در قعر جهنم باشد. داستانی از مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی "قدس سره الشریف" نقل شده است که فرمودند: روزی در محضر آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی (قدس سره الشریف) نشسته بودم و ایشان شخصا" نامه ها را باز رؤ یت می فرمودند و یک قسمت از نامه را جدا می کردند تا جواب بنویسند، به یک نامه رسیدند، سه دفعه دست روی دست زد و فرمود: (صدقتک) بعد فرمود: این نامه از آیت الله آقا سید جمال الدین گلپایگانی است که برایم نوشته و مرا موعظه و نصیحت کرده است، آقا نامه را می خواند و اشک از دیدگانش جاری بود و زمزمه می کرد، مرجعیت سنگین است. مرگ هست و همه ما از دنیا می رویم. ان شاءالله خدای متعال عاقبت همه ما را ختم بخیر بگرداند. خطبه دوم اَلحَمدُ اللِه رَبِ اِلعالَمینَ الصَلاة وَالَسلامُ عَلی عَبِداللِه وَ رَسُولِهِ وَحَبیبِه وَصَفیهَ وَحافِظِ سِرِه وَمُبَلغِ رِسالاتِه ِ سِیدِنا وَمَولانَا اَبِی القاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَدصلی الله علیه وآله وسلّم وَعَلی آله الطَیِبینَ الطاهِرین المَعصُومینَ اَلهُداةِ المَهدیین وَالَلعنَ الدائم عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ ِاِلی قِیامِ یَومِ الدین. اُوصیکُم عِبادَالله وَنَفسی بِتَقَوَیَ الله. در آغاز خطبه دوم خود و همه شما برادران وخواهران مکرمه را دعوت می کنم به تقوی الهی ، باید قدر لحظه لحظه عمر خودمان را بدانیم که بالاترین سرمایه ای است که خداوند در اختیار انسان است. همه چیز را می توان دوباره به دست آورد ولی عمر که گذشت، قابل برگشت نیست. مناسبتهای هفته را به اختصار خدمت شما بزرگواران عرض می کنم: نه دی روز بصيرت وميثاق امت با ولايت : پنجشنبه هفته آینده نهم دی ماه مصادف با سالروز حماسه بزرگ مردم ايران (1388 ه. ش) و روز بصيرت و ميثاق امت با ولايت‌ است. ان شاءالله مراسم بزرگداشت یوم الله نهم دی ساعت نه و نیم صبح در مقابل بازار برگزار می شود که از همه خواهران و برادران ایمانی از زن و مرد می خواهم تا در این مراسم شرکت داشته باشند.دشمنان همواره از قبل و بعد انقلاب اسلامی به دنبال نابودی ملت ایران بوده اند. نمونه آن : جنگ تحمیلی ، کودتا ها، ایجاد و دامن زدن به اختلافات داخلی ، محاصره اقتصادی ، تحریم های ظالمانه ، شهادت و ترور بزرگان مملکت و... . هر روز دشمن در پی برنامه ریزی برای کارشکنی و نابودی ملت ایران است ولی به لطف الهی در همه مراحل ، تیر دشمنان به سنگ خورده است و نتوانسته اند به اهداف شوم خود برسند.دشمنان هر چه تلاش کردند تا از بیرون به نظام جمهوری اسلامی ایران ضربه بزنند، موفق نشدند، بنابراین برنامه ریختند تا کاری کنند که خود مردم بر علیه نظام جمهوری اسلامی شورش بکنند.زیرا تا زمانی که مردم حامی این نظام باشند، این نظام ماندگار است و آسیب نخواهد دید ولی اگر مردم شورش کنند و بر علیه نظام بلند شوند، قطعا نظام شکست خواهد خورد. حتی امیرالمومنین و سیدالشهدا هم بدون حمایت مردم نمی توانستند حکومت تشکیل بدهند و کاری را انجام بدهند.دشمنان انقلاب، سالها نقشه کشیدند و برنامه ریختند تا بتوانند نقشه خود را در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 پیاده کنند. این انتخابات همانند گذشته به خوبی برگزار شد و افراد هم طبق تشخیص و مذاق سیاسی خود به کاندیداهای مورد نظرشان رأی دادند و شورای نگهبان نیز صحت انتخابات را تایید کرد و کاندیدای انتخابی مردم با قاطعیت پیروز شد وعلی رغم اینکه تفاوت رأی کاندیدای منتخب با کاندیدای بعدی سیزده میلیون رأی بود و انتخابات در کمال صحت و سلامت برگزار شده بود، بدون هيچ‌گونه دليل و مدرك محكمه‌پسندی ، ادعاى واهى تقلب در انتخابات را مطرح کردند . به صورت تصادفی بعضی از صندوق ها را دوباره شمارش کردند و مشخص شد که تقلبی صورت نگرفته است ولی فتنه گران قانع نشدندو اعتراضات را به سطح خيابان‌ها کشاندند. جنبش به‌اصطلاح سبز و يا انقلاب مخملين آمريكايى با سوءاستفاده از خويشتن‌دارى و حلم نظام و مأموران امنيتى، دامنه اغتشاش و فتنه را تا جايى گستراندند كه از ۱۶ آذر ۸۸ به بعد رسماً روى شعار مرگ بر آمريكا و مرگ بر اسرائيل قلم كشيدند و با پاره كردن و آتش زدن تصوير امام خمينى(ره) در مقابل دانشگاه تهران و شعارهاى ضدانقلابى، ماهيت واقعى خود را نيز به‌روشنى نمايان ساختند. اين در حالى بود كه برخى خواص بى‌بصيرت و بلكه فرزندان و وابستگان برخى چهره‌هايى كه اصلاً انتظارش نمى‌رفت، سرخطهاى اصلى تجمعات و ميتينگها و تظاهراتهاى خيابانى بودند و به‌نحوى فتنه‌گران را به ادامه اغتشاشات تشويق و ترغيب مى‌نمودند. شعله‌هاى آتش فتنه‌اى زبانه كشيد كه نه تنها شيرينى حضور با معنى و شكوهمند مردم را به تلخى مبدل ساخت بلكه موجبات خرسندى بدخواهان و دشمنان انقلاب اسلامى(صهیونیست ها ، بهائیان و ... ) را نيز فراهم نمود. همه عناصر ضدانقلاب، بدخواه و زاويه‌دار با نظام و انقلاب اسلامى را كه تا آن زمان جرأت عرض اندام نداشتند ،با اميد به براندازی نظام و سرنگون کردن حاکمیت به كف خيابانهاى تهران و چند كلان شهر ديگر آمدند. آنچه در جریان فتنه ۸۸ دنبال می‌شد در واقع نوعی انقلاب رنگی و یا مخملی بود که مهمترین توطئه استکبار جهانی علیه جمهوری اسلامی بعد از توطئه جنگ تحمیلی بود که توسط دستگاههای امنیتی غرب طرح‌ریزی و به اجرا درآمد.و از بحث ادعاى تقلب در انتخابات ، کم کم به مبارزه با اصل نظام تبدیل شد.و شعار «جمهوری ایرانی »را سر دادند. معنای جمهوری ایرانی این است که ما مخالف جمهوری اسلامی هستیم و اسلام را نمی خواهیم . این در حالی بود که ملت ایران برای حفظ اسلام و شیعه و برای ماندگار ماندن نام سیدالشهدا بود که جانانه جنگیدند و خون دادند و جان خود و فرزندان خود را فدا کردند تا اسلام بماند وگرنه برای ملی گرایی کسی حاضر نیست حتی یک سر سوزن درد را تحمل کند چه برسد جان خودرا فدا کند. فتنه گران حتی حرمت تاسوعا و عاشوراى حسينى را نگه نداشتند و در هنگامه‌اى كه بسيارى از مردم بر سر و سينه مى‌زدند و در عزاى فرزند پيغمبر اشك مى‌ريختند، اهالى فتنه با كف و سوت و رقص و فريادهاى هنجارشكنانه به صورتى سازمان‌يافته، تخريب اموال عمومى را در دستور كار خود قرار داده بودند: آتش زدن كيوسك نيروى انتظامى و خودروهاى پليس، پايكوبى در حاشيه ميدان ولى عصر و خيابانهاى اطراف، حمله به مردم انقلابى و نيروها و پايگاه و حوزه مقاومت بسيج و بالاخره، آتش زدن پرچمهاى «يا حسين» و «يا زهرا» و تعرض به ايستگاه‌هاى صلواتى و خيمه عزاى امام حسين(عليه‌السلام). رهبرانقلاب و ديگر كسانى‌كه مسؤوليت ارزيابى و رصد پروژه‌هاى دشمن را داشتند دائما در این باره آن هشدار دادند كه ديگر مسأله انتخابات و ادعاى تقلب نيست، مگر نمى‌بينيد آرمانهاى امام خمينى(ره) يكى پس از ديگرى زير پا قرار مى‌گيرد و آيا صداى شعاردهندگان بى‌سروپا را كه از ماهواره‌ها و رسانه‌هاى معاند خط‌دهى مى‌شوند را نمى‌شنويد؟ و شعار نه لبنان، نه غزه كجا سرداده شد؟ و يا شعار مرگ بر اصل... از حلقوم كثيف چه كسانى شنيده شد؟ و قاطعانه تصريح فرمودند: تا سر نخ هدايت امر از دستتان خارج نشده است، جمع كنيد اين بساط فتنه را. ولى متأسفانه اينان كه مست سوت و كف، آن‌هم در مراسم عزاى اهل بيت در ماه محرم بودند، قبل از آن‌كه فرياد رهبرشان را بشنوند، جذب كف و سوت و در نهايت موج شوم فتنه‌گرديده بودند و گوئيا چند قدمى تا براندازى نظام و به بن‌بست كشاندن انقلاب و رهبرى انقلاب و در نهايت انحراف در مسير حركت ملت بزرگ و انقلابى ايران نمانده بود و البته از اين رهگذر، سكوت برخى ديگر از خواص نيز قابل توجه بود و به‌راستى حوادث آن روز كف خيابانهاى تهران تداعى مى‌كرد روز عاشورای حسينى . آرى وقتى آتش فتنه از عكس امام و شعارهاى انقلاب عبور كرد و به حريم عزاى سيدالشهداء(ع) ورود يافت، پرده‌ها كنار رفت و دستهاى پشت صحنه عيان گرديد ، لذا توده مردم متوجه شدند که بحث انتخابات و ادعاى تقلب بهانه‌اى بيش نيست بلكه زدن اصل نظام و انقلاب هدف شوم فتنه است، این بود که مردم برای پاسدارى از انقلاب وارد صحنه شدند و چنان موجی عاشورایی ایجاد کردند که در یک روز طومار فتنه جمع شد و در این میان مدیریت مقام معظم رهبری و صبری که به خرج دادند باعث شد تا کشور حفظ شود. خداوند را باید بر این نعمت مرجعیت و رهبری عالمه امام خامنه ای شکر می کنیم وگرنه کشورهای دیگر که دچار انقلاب مخملی و کودتا می شدند،همه نابود شدند چون رهبر و پیشوایی این چنین مدبر و بصیر نداشتند. رهبری مقام معظم رهبری و بیداری باعث حفظ کشور شد،اینجاست که پی به مفهوم سخن امام می بریم : «من با جرأت مدعى هستم كه ملت ايران در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول‌الله و كوفه و عراق در عهد اميرالمؤمنين و حسين‌بن على عليهم السلام مى‌باشند . و اهل اسلام بايد افتخار كند كه چنين فرزندانى تربيت نموده و ما همه مفتخريم كه در چنين عصرى و در پيشگاه چنين ملتى مى‌باشيم.» به لطف خداوند این توطئه هم شکست خورد، البته این آخرین توطئه نیست و دشمنان همواره به دنبال توطئه های جدید تر برای نابودی نظام جمهوری اسلامی ایران هستند. نظام جمهوری اسلامی ایران زمینه ساز ظهور امام زمان است.اراده الهی براین قرار گرفته است که ملت ایران این زمینه ظهور را فراهم کند.تا شیعیان و جهان آماده ظهور شود.همه امکاناتی که دولتهای غربی و صهیونیستی و ... جمع کردند تا سوریه را نابود کنند همه کارشناسان نظامی ناتو هم برنامه ریزی کردند و از سراسر جهان حرامیان وحشی را جمع کردند و به جان مردم سوریه انداختند تا بعد از نابودی سوریه ، نقشه نابودی عراق و ایران را اجرا کنند. تروریست ها از بیش از صد کشور در سوریه جمع شدند و تمام اطلاعات نظامی، اطلاعاتی ، تسلیحاتی را در اختیار داشتند. اما اراده الهی بر این قرار گرفت که مردم به صحنه آمدند و خدا حفظ کند رهبر انقلاب ایران و سیدحسن نصرالله و حاج قاسم سلیمانی را که چگونه مدیریت کردند و با اتاقهای پیچیده نظامی، ترفندهای دشمن ، یکی پس از دیگری شکست خورد وبه لطف الهی بزرگترین ومهمترین شهر سوریه که در دست تروریست ها قرار گرفته بود، امرو ز آزاد شده است به لطف خداوند امروز ، جهان به سمت نابودی استکبار در حرکت است. رهبر معظم انقلاب در ديدار دبيركل جهاد اسلامى فلسطين فرمودند : «به شرط مبارزه متحد مسلمانان، رژيم صهيونيستى تا ۲۵ سال آينده وجود نخواهد داشت.»به لطف الهی آینده جهان آینده بسیار روشن و دلپذیر و در اختیار اسلام ناب محمدی است. مناسبت های هفته : یکشنبه ، 5 دی ماه ولادت حضرت عيسى مسيح (على نبينا و آله و عليه السلام) را در پیشرو داریم. (متاسفانه امروزه چقدر به نام مسیحیت به جهانیان ظلم می کنند) . همچنین در این روز سالگرد تشکیل سپاه حفاظت هواپیمایی به فرمان امام خمینی(ره) (1363ه.ش) را داریم.خداوند عزیزانمان را در سپاه حفاظت هواپیمایی حفظ کند، از وقتی تشکیل شد، امنیت هوایی ما نیز تامین شد و بحث هواپیما ربایی نیز جمع شد. سه‌شنبه 7 دی ، شهادت آيت‌الله حسين غفارى به دست مأموران ستم‌شاهى پهلوى (1353 ه.ش) راداریم . خداوند این بزرگ مرد را رحمت کند که جزء پیشگامان پیروی انقلاب اسلامی بودند. تشكيل نهضت سوادآموزى به فرمان امام خمينى(ره) (1358 ه.ش) را نیز در این روز داریم. به مناسبت این روز دولت یک طرحی را گذاشته است که اگر خانواده ای یک فرد باسواد دارد، یکی از اعضای بیسواد آن خانواده را (که سن آن بین 10 سال تا 49 سال است ) آموزش دهد، شش میلیون و هشتصد هزار تومان از سوی سازمان نهضت سوادآموزی به خانواده داده می شود. پاسخ به شایعه ای در مورد مصلی پیامبر اعظم (ص) : نکته آخری که می خواهم خدمتتان عرض کنم این است که مدتی است شایعاتی در مورد مصلی پیامبر اعظم (ص) درست کرده اند . زمین مصلی در زمان امام جمعه اسبق ، از طریق مراکز قانونی آن زمان برای ساخت مصلی واگذار شد و دور تا دور زمین را در همان زمان درختکاری کردند ، حال یک عده شایعه کرده اند که امام جمعه قصد دارد خیابان کنار مصلی را کوچک کند وبه دفاتر مراجع نامه نوشتند . به دفتر آیت الله مکارم شیرازی نامه نوشتند که امام جمعه زرند، خیابان کنار مصلی را غصب کرده است آیا می توان در آن نماز خواند؟ ایشان هم پاسخ دادند بر فرض سؤال ، اگر خیابان بوده است و الان آن را گرفته اند و مصلی ساخته اند ، غصب است و نماز ندارد. در صورتی که مصلی حتی یک سانتیمتر از خیابان را هم نگرفته است و غصبی در کار نبوده است، چون بعضی افراد،گاهی این مسائل را هم در نماز جمعه مطرح می کنند،بنده امروز اطلاع رسانی کردم . خیابان کنار مصلی که به ریل راه آهن می خورد در نقشه ای که بییست سال پیش برای مصلی دادند، 15 متر است. این خیابان بن بست است و در سمت را ست آن چند نفری خانه دارند و بقیه آن مصلی است و آخرش هم ریل قرا گرفته است. آن زمان، مصلی این خیابان را تا 18 تا 20 متر باز کرد.حال یک عده مدعی شدند که این خیابان بیست متری بوده و الان 15 متری کرده اند. کاری ندارد، می توانید از نزدیک ببینید و متر کنید. هیچ دخل و تصرفی در خیابان صورت نگرفته است از همان روز اول قانون این زمین را به مصلی واگذار کرده است ،خیابان را هم 15 متر قرار داده است،حال چند نفری هر روز مشکل ایجاد می کنند و در شهرداری شکایت می کنند. آن زمان حدود بیست سال پیش که خیابان را 15 متری قرار داده بودند، دور تا دور مصلی درخت زیتون کاشتند و خیابان 18 متری شد، این خیابان برای این 7 - 8 تا خانه کافی است، اینجا که خیابان 40 متری برای شما نمی زنند، عده ای واقعا توقع بالایی دارند و هر روز در شکایت می کنند و یا در نماز جمعه شایعه درست می کنند. خدا شاهد است ما حتی یک سانتی متر هم از خیابان را نگرفته ایم،به جای اینکه تشکر کنند اقدامی برای ساخت مصلی صورت گرفته است و همراهی کنند، دائماً سنگ اندازی هم می کنند و شایعه درست می کنند. در سند مالکیتی که امروز شهرداری و اداره مرکزی به مصلی داده است ، متراژ مصلی و خیابان مشخص شده است . بیست سال پیش متراژ مصلی را مشخص کردندو زمین کنار مصلی را 15 متری مشخص کرده اندو آن را مهر کردندو تمبر باطل کرده اند . شهردار سابق و شهردار جدیدی هم خیابان 15 متری را تائید کرده اند،حتی به دادگاه هم شکایت کردند و 15 متری بودن خیابان اثبات شده است ولی بازهم آقایان از ادعای خود دست بردار نیستند.مصلی نه یک سانتی متر از خیابان را گرفته است و نه قصد دارد تا بگیرد، مسجد جامع دیگر گنجایش نمازگزاران ندارد، باید مصلی زودتر ساخته شود تا نماز در آنجا برگزار شود.مصلی مرکز عبادی شهرستان است باید برای هر چه آباد شدن آن تلاش کنیم نه اینکه شایعه درست کنید که مصلی غصبی است و نماز نداردو مانع از حضور مردم در مصلی بشوید. ميگويند چند صد سال پيش، در اصفهان مسجدي مي ساختند. روز قبل از افتتاح مسجد، كارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرين خرده كاري ها را انجام مي دادند. پيرزني از آنجا رد مي شد وقتي مسجد را ديد به يكي از كارگران گفت: «فكر كنم يكي از مناره ها كمي كجه!» كارگرها خنديدند. اما معمار كه اين حرف را شنيد، سريع گفت: «چوب بياوريد! كارگر بياوريد! چوب را به مناره تكيه بدهيد. فشار بدهيد.» در حالي كه كارگران با چوب به مناره فشار مي آوردند، معمار مدام از پيرزن مي پرسيد: «مادر، درست شد؟!» مدتي طول كشيد تا پيرزن گفت: «بله! درست شد! تشكر كرد و دعايي كرد و رفت.» كارگرها حكمت اين كار بيهوده و فشار دادن به مناره اي كه اصلاً كج نبود را پرسيدند. معمار گفت: «اگر اين پيرزن، راجع به كج بودن اين مناره با ديگران صحبت مي كرد و شايعه پا مي گرفت، اين مناره تا ابد كج مي ماند و ديگر نمي توانستيم اثرات منفي اين شايعه را پاك كنيم. اين است كه من گفتم در همين ابتدا جلوي آن را بگيرم!» جریان مصلی هم این گونه است و هیچ مشکلی ندارد و بنده برای اینکه ذهن ها روشن بشودو جلوی شایعات گرفته شود، چند کلامی را عرض کردم. خدایا به حق محمد و آل محمد آنچه را که گفتیم و شنیدیم محض رضای خودت قرار بده. پی نوشت: 1- الخصال ، ج1 ، ص 42 2- نهج البلاغه، خطبه 133 3- بحارالانوار، ج 46، ص 66 4- ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 37 5- بحار الأنوار : 78/160/20 ؛ الاختصاص/342