امنیت واسایش امروز از برکت شهداء
| ارسال شده توسط: عرب | بازدید شده: 477 مرتبه |
| دسته: سخنرانی | تاریخ: 1395.12.16 |
| |
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی در مراسم یادواره شهداء زن وگمنام دبیرستان دخترانه رضوان زرند مورخه95/12/10
الحمدلله، الصلاة والسلام علی رسول الله وعلی آله ال الله
السلام علیک یا فاطمةالزهرا(س)،سیدةالنساء العالمین،السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)؛السلا علیکم یا شهداء، یا نجباءیا سعداء؛
از اینکه خدای متعال توفیقی عنایت فرمود تا در جمع شما فرزندان عزیزم وجلسه بزرگداشت شهداء خصوصاً شهدای زن حضور پیداکنم خدای متعال را شکر گزارم.از همه دست اندرکاران ومدیریت خوب این آموزشگاه ، دبیران ومعلمان شما، ریاست محترم آموزش وپرورش وهمکارانشان و فرماندار عزیزمان که شَرَفِ حضور دارند وعزیزانمان از بسیج وسپاه صمیمانه تقدیر وتشکر می کنم ان شاء الله خدواند این سعی وکوشش را نسبت به بزرگداشت شهداء از همه ما قبول بگرداند صلواتی مرحمت بفرمائید.
قرار بنده به سخنرانی نبود، چون امروز یادواره شهدای روحانی وبزرگداشت مرحوم علامه جعفری در سقاخانه در حال برگزاری است ومن هم در آنجا حضور داشتم منتهی به احترام شما فرزندان عزیز وشهداء چند دقیقه را حضور پیدا کردم واقای ایزدی هم گفتند بنده هم چند دقیقه ای برای شما صحبت کنم .
خاطره ای از طلبه شهید عربزاده
فرزندان عزیزم شهداء بر گردن ما حق دارند وما هم هرچه که داریم از برکت شهداست ، خدا رحمت کند شهید عرب زاده که که شما هم تصویر این شهید بزرگوار را می بینید درحالی که لباس رزم پوشیده وعمامه بر سر دارد . در زمان جنگ روحانیون به عنوان نیروی رزمی وتبلیغی به جبهه می رفتند گروه رزمی تبلیغی یعنی اینکه هم رزمنده بودند و هم در همه جا به همراه گردان بودند وگردان 411 زرند هم روحانی آن شهید عربزاده بود ،اخوی بنده هم در دبیرستان امام درس می خواند وبه من یک نامه ای نوشت که عملیاتی در پیش است اگر می خواهی به جایی برسی بیا،خوب وقتی که من رسیدم صبح عملیات کربلای پنج بود وبه همراه شهید عرب زاده حرکت کردیم ( یکی از سخت ترین عملیاتها کربلای پنج بود چون هم آبی وهم خاکی بود )من در کنار شهید عرب زاده بودم ولاله گوش ایشان ترکش خورده بود وتکه آن کنده شده بود وآن را با کاغذ چسبانده بود ، ما سه روز در محاصره دشمن بودیم وهمه امکاناتی به ما نمی رسید تانکهای دشمن به پشت سَرِ ما رسیده بودند وهنگام شب با نورافکن نفر به نفر نیروهای ما را شناسایی می کردند وحتی اسلحه دیگر انجا کارایی نداشت چون دشمن درست پشت سرِ ما قرار گرفته بود و در همین محاصره بچه های گردان 411 با اینکه دشمن از پشت آنها را محاصره کرده بود رفتند و چند تا از این تانکهای عراقی را گرفتند وبه پشت خط منتقل کردند وشهید عرب زاده هم که لاله گوشش ترکش خورده بود وبه قدری بحران در آنجا بود که من هرچه بگوئیم شما باور نخواهید کرد ودشمن برای هر نفر از نیروهای ما از خمپاره 120استفاده می کرد ویک جیپ در کنارما بود وقتی که با تانک ان را زدند موتور این جیپ پودر شد ودر این فضا بود که من به آقای عرب زاده گفتم: دلت می خواهد که شهید بشوی؟ گفت: راضی به رضای خدا هستم وهر چه که خواست خدا باشد (رمز این عملیات هم " یا فاطمة الزهرا(س)" بود وآن رزمنده هایی که خیلی به حضرت زهرا(س) عشق داشتند معمولاً از پهلو تیر وترکش می خوردند )وهمان موقع با خمپاره به طرف ما شلیک کردند ومن گفتم آقای عربزاده بیا جابجا بشویم چون عراقی ها الان اینجا را با خاک یکسان می کنند ودرهمین فرصت جابجا شدن یک مرتبه دیدم که دیگر دوستان طلبه برانکارد را آورده اند ودارند یک نفر ر ابه عقب می برند من سوال کردم چه کسی است؟گفتند عرب زاده است وقتی که خمپاره زده بودند به پهلوی ایشان اصابت کرده وواین بزرگوار شهید شده بود.
امنیت واسایش امروز از برکت شهداء
فرزندان عزیزم ما برای این آب وخاک واسلام خیلی خون وجان وبهترین عزیزانمان را داده ایم تاناموس این مملکت وحجاب حفظ شود وتا دین ودیانت وآزادی وسربلندی ما حفظ شود وقتی نفس می کشیم از برکت شهداست اجازه ندهید دشمن دوباره به کشور ما برگردد واینجا لجنزار شود دنیای درحال حاضر لجنزار است ودر هیچ کجا راه نجاتی نیست ودر تمام دنیا تنها راه نجات در اسلام ناب است ، حکومت سرمایه داری شکست خورده است ونمی تواند انسانها را نجات بدهد وتنها نجات بخش وشفا بخش همین راه امام وشهداست ، اینها را قدر بدانید که دنیا وآخرت وزندگی آینده ما ونسل بعد از ما را می تواند تامین کند اینها خیلی ازخود گذشتگی کردند وبعضی ازشهدای ما حتی ازنام خودشان هم گذشتند شما ببینید هر کس هرچه که می خواده برای خودش می خواهد یعنی اول خودش را حفظ می کند ولی این شهداء حتی از نام خودشان هم گذشتند وگمنام شدند تاما سربلند باشیم شهداء گره گشا هستند ومانند امامزداگان عشق وشفا بخش هستند که اکنون فرصت بازگو کردن خاطراتی از شفا بخشی شهداء نیست ؛ این شهداء دستشان پیش خدا باز است ونزد خدا آبرو وعزت دارند باز هم از اینکه یاد شهداء را زنده نگه داشتید تشکر می کنم چرا که هر چه بیشتربا شهداء مانوس باشیم در واقع خودمان حیات پیدا می کنیم واز مدیریت خوب این آموزشگاه ومعلمان ودبیران وازشما فرزندان عزیزم صمیمانه تقدیر وتشکر می کنم . ان شاء الله موفق وموید و سربلند باشید وهر حاجتی هم که داشته باشید به برکت شهداء حاجت روا بشوید .
|
|
| چاپ این نسخه درجه: 0.00 چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه |
