فقط کالای ایرانی بخریم :
| ارسال شده توسط: عرب | بازدید شده: 510 مرتبه |
| دسته: سخنرانی | تاریخ: 1395.12.19 |
| |
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی در مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) روستای سربنان مورخه 95/12/12
اَلحَمدُ اللِه رَبِ اِلعالَمینَ الصَلاة وَالَسلامُ عَلی عَبِداللِه وَ رَسُولِهِ وَحَبیبِه وَصَفیهَ وَحافِظِ سِرِه وَمُبَلغِ رِسالاتِه ِ سِیدِنا وَمَولانَا اَبِی القاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَدصلی الله علیه وآله وسلّم وَعَلی آله الطَیِبینَ الطاهِرین المَعصُومینَ اَلهُداةِ المَهدیین وَالَلعنَ الدائم عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ ِاِلی قِیامِ یَومِ الدین
قال رَسُولُ اللّهِ (صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) : « یا سلمانُ مَنْ احبَّ ابنتی فهو فی الجنةِ معی و مَنْ اَبْغَضها فهو فی النارِ » (1)
السلام علیک یا فاطمةالزهرا(س) سیدةالنساء العالمین،السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) یا ابا صالح ادرکنا و اغثنا
خشنودی مولایمان صاحب الزمان(عج) ، سلامتی رهبر عزیز و بزرگوارمان، شادی روح امام راحل عظیم الشأن، شادی ارواح طیبه شهدا ، شهدای والا مقام شهرستان شهدای مدافع حرم، شادی ارواح مطهر هفده شهید گمنام شهرستان ، سلامتی خودتان ، خانواده و فرزندانتان اجماعاً صلوات.
امیدوارم خدای متعال این عزاداری و عشق و معرفت را به ساحت مقدس حضرت زهرا (س) از همه ما به شایستگی قبول بدارد. ان شاءالله از زیارت و شفاعت حضرت زهرا و مولا امیرالمومنین همه بهره مند شویم ، باز هم صلوات بر محمد و آل محمد.
ایام ،ایام فاطمیه است، عرض تسلیت به ساحت مقدس مولایمان صاحب الزمان(عج) و به همه شما ارادتمندان ،علاقمندان و دوستداران اهل بیت داریم. در ابتدای سخن چند مسئله شرعی را خدمت شما عرض می کنم.
فقط کالای ایرانی بخریم :
با توجه به اینکه نزدیک ایام عید نوروز است و همه به فکر خرید برای عید هستند، خواست و فتوای مقام معظم رهبری این است که تا جایی امکان دارد مومنین و متدینین از تولیدات داخلی استفاده کنند. این مطلب بسیار مهم است و قوام جامعه اسلامی به این است که اگر قصد خرید جنسی را داریم و مشابه داخلی آن وجود دارد، از نمونه داخلی آن جنس استفاده کنیم.
خمس واجب است ،همانگونه که نماز واجب است :
همانطور که در شرع یک سن تکلیف داریم و پسران در پایان ۱۵ سال قمری و دختران در پایان ۹ سال قمری به سن تکلیف می رسند و باید وظایف شرعی خود عمل کنند ، یک سال مالی نیز باید داشته باشیم. هر مسلمان باید تاریخ معینی را برای آغاز سال مالی خود قرار دهد و پس از یک سال از آن تاریخ با تعیین مقدار سود حاصله در یک سال و کسر نمودن تمامی مخارج و هزینه ها و مصارف سالانه، یک پنجم مقدار سود باقیمانده را خمس دهد.
پرداخت خمس و زکات نیز مانند دیگر واجبات دینی (نماز ، روزه ،حج و... ) واجب است.هر فردی باید برای خودش سال مالی داشته باشد. اگر در یک خانواده هم خانم و همن آقا هر دو شاغل باشندو یا درآمد داشته باشند، هرکدام جداگانه باید برای خود سال مالی داشته باشند.تا مال و زندگی آنها پاک باشد. اگر فردی با پولی که خمس آن نداده است،لباسی بخردو با آن لباس، نماز بخوانند . این نماز صحیح نیست. بعضی افراد هستند که واجبات مالی خودشان را (خمس ) نمی پردازند ولی مرتب کارهای مستحبی انجام می دهند . مانند گرفتن مراسمات عزاداری برای اهل بیت، کمک به مؤسسات خیریه ، ساخت مدرسه و بیمارستان و مسجد و... . اصل انجام واجبات است و مستحبات فرع است و در کنار اصل قرار می گیرد. رفتار این افراد مانند کسی است که در شبانه روز صد رکعت نماز مستحبی می خواند ولی نماز یومیه و نماز واجب خودش را نمی خواند. اگر واجب ادا نشود، انجام مستحب ارزشی ندارد.اگر این جلسه فقط این بازدهی را داشته باشد که مردم را به فکر بیندازد که مال خودشان را پاک کنند و واجبات مالی خودشان را انجام دهند، برای ما کافی است و بسیار ارزشمند است. اگر هر سال و کم کم خمس مال خودمان را بپردازیم، این پول روی هم نمی شود که مبلغ زیادی بشود و دیگر نتوانیم دل بکنیم و کلا از پرداخت خمس آن منصرف بشویم.امام علی (ع) در نهج البلاغه می فرمایند : « اِنّ اَعْظَمَ النّاسِ حَسْرَةً یَوْمَ القیامَةِ » بیشترین حسرت در روز قیامت « رجلٌ اِکْتَسَبَ مالاً مِنْ غَیْرِ طاعَةِ اللّهِ » از آن کسی است که مالی از راه حرام به دست آورده « فَوَّرثَهُ رَجُلاً اَنْفَقَهُ فی طاعَةِ اللّهِ »و برای کسی به ارث گذاشته که آن را در اطاعت خداوند مصرف کرده و « فَدَخَلَ بِهِ الجَّنَةَ »به سبب آن به بهشت رفته « و دَخَلَ به الأَوَّلُ النّار »ولی فرد اول ـ که آن را از راه حرام تحصیل کرده ـ به سبب آن در آتش شده است . (2)پس بالاترین حسرت قیامت حسرت کسی است که مال بسیار بدست آورده است (از راه حلال یا حرام ) و آن را جمع کرده و بعد از مرگ او به وارثانش می رسد که یا وارث در طاعت مصرف می کند یا در معصیت . اگر در بندگی مصرف کنند، برای شما حسرت آور است که چرا خودتان این کار را نکردید (و وارثان با این پول عاقبت بخیر شدند و شما باید جوابگو باشید که این پول را از چه راهی به دست آورده اید.) و اگر در معصیت مصرف کند باز برای شماحسرت آور است. امیرالمومنین می فرماید: من تعجب می کنم از بخیل در دنیا مثل گداها زندگی می کند و در قیامت باید مثل اغنیاء جواب بدهد.دستگاه الهی طوری تنظیم شده است که اگر فردی واجبات مالی خودش را ادا کند، هیچ وقت فقیر نمی شود. بعضی فکر می کنند با پرداخت خمس، مال آنها کم می شود. زکات یعنی نمو ، پاک کردن و زیاد شدن. اگر مالی پاک باشد،آن مال رشد پیدا می کند.مانند درخت انگور اگر هر سال شاخ و برگ اضافه آن زده نشود ،بعد از گذشت چند سال دیگه میوه نمی دهد و بی بر می شود ولی اگر هر سال هرس بشود و شاخ و برگ اضافه آن زده بشود،هم شاخه جدید می زند و هم میوه خوبی می دهد. مال را هم باید حسابرسی کنیم.
طریقه محاسبه خمس و سال خمسی :
کارگر اولین روزی که سرکار می رود ، شروع سال خمسی اش است ،کارمند اولین حقوقی که در یافت کرد، تاجر اولین روزی که کار تجارت را آغاز می کند. کشاورز اولین محصولی را که برداشت می کند.شروع سال خمسی اش است و بعد از گذشت یک سال ، همان تاریخ باید خمس مالش راحساب کند، ابتدا از پولی که آخر سال خمسی باقیمانده است، قرض و یا وام های خودش را بپردازد ، بعد مواد غذایی منزل از قبیل روغن ، برنج و حبوبات ، ... ، خوراکی که برای دام خودش خریده است : علوفه،جو، گندم ، یا کشاورز است و کود ، سم و ... خریده است، هر چه باقی مانده است وپول آن را پرداخت کرده است وباقیمانده است، به قیمت در می آورد وهر چه پول نقد اضافه آورده است ، یک پنجم آن خمس است که باید بپردازد. (البته خمس به پول یا جنسی که به عنوان هدیه ، پاداش ، تشویق و یا ارث دریافت کرده است، تعلق نمی گیرد.) .نیمی از خمس سهم امام و نیمی سهم سادات است که بایدخرج سادات فقیر از ذریه حضرت زهرا شود که این خدا این سهم را برای آنها قرار داده است. به عنوان مثال شما آخر سال تمام حسابهایت را کردی، یک میلیون تومان اضافه آورده ای. به یک پنجم آن یعنی دویست تومان خمس تعلق می گیرد که نصف آن یعنی صد تومان آن سهم امام زمان است و صد تومان آن سهم سادات است که به سادات فقیر می دهند، چرا در خمس مبلغی برای سادات فقیر در نظر گرفته شده است؟ زیرا صدقه به سادات تعلق نمی گیرد، دیگر فقرا (فقرای غیر سادات) را می توان از طریق صدقات کمیته امداد کمک کرد ولی به سادات نباید صدقه بدهی. در روایت داریم که وقتی اسراء کربلا را وارد کوفه کردند، مردم کوفه از روی ترحم به اطفال و اسیران نان و خرما می دادند، زینب (س) فریاد می زد: ای اهل کوفه! صدقه بر ما حرام است و آنان را از دست و دهان بچه ها می گرفت و به سوی مردم می انداخت (3) ، حتی حاضر می شود نان و غذای خود را بین بچه ها تقسیم کند و سه روز یا بیشتر چیزی نخورد ولی اجازه نمی دهد که ذره ای از صدقه را استفاده کنند. ذریه حضرت زهرا و سادات نمی توانند صدقه بگیرند برای همین خداوند از خمس قسمتی برای اداره زندگی سادات فقیر قرار داده است. سهم امام نیز در اختیار مرجع تقلید قرار می گیرد و برای احیاء دین خدا خرج می شود، حوزه های علمیه، طلاب علوم دینی و سربازان اما زمان از طریق همین خمس اداره می شوند.اگر فردی خمس مال خود را پرداخت ،زندگی او پاک است و مایه برکت است و موردرحمت خداوند قرار می گیرد و عاقبت به خیر خواهد شد. بعضی افراد هستند که اهل پرداخت خمس نیستند، این افراد وقتی سفر حج نصیب آنها می شود، ناچار هستند تا خمس شان را حساب کنند، چک آن را هم می نویسند و حج هم انجام می دهند ولی متاسفانه گاهی چک نقد نمی شود و موفق نمی شوند خمس مالشان را بدهند. پس انسان تا خودش زنده است باید به فکر دیونی که به گردنش است باشد و مال خودش را تطهیر کند، نقل شده است : شخصی از دنیا رفت و هشت فرزند پسر داشت. یک شب به خواب همسایه خود می آید و می گوید: به پسران من بگو خمس مال مرا حساب کنید و بپردازید که من در عذاب هستم . این شخص خواب پدر را برای پسران تعریف می کند ولی آنها توجهی نکردند. باز همسایه شب بعد این خواب را دوباره می بیند ، پسران آن مرحوم با هم مشورت کردند و گفتند اگر ما خمس را جدا کنیم وبپردازیم، هشت نفر از نظر مالی ضرر می کنیم و عذاب می کشیم ولی پدر یک نفر است، یک نفر عذاب بکشد بهتر است و خمس مال پدر را نپرداختندپس تا زنده اید ، وجوهات مالی خودتان را بپردازید بعد از مرگ کسی به فکر ما و دیونی که به گردن ماست ، نیست. تهمت پشت سر شیعه بسیار زیاد است ، وهابیون مرتب به مراجع و روحانیون تهمت زده می شود. ولی آنچه اصل است این است که خمس یکی از واجبات دینی است وخود فرد هم نمی تواند آن را در موارد دلخواه مصرف کند بلکه باید حتما به دست مرجع تقلید خود برساند و رسید آن را دریافت کند.
فاطمیه اول یا دوم ؟!
امشب ،شب شهادت حضرت زهرا (س) است. درباره روز شهادت حضرت زهرا(س) در میان کتاب های تاریخی چند نظر وجود دارد. بعضی از مورخین این زمان را 75 روز و عده ای این مدت را 95 روز بعد از وفات پیامبر (ص) ذکر کرده اند. البته ممکن است دلیل اختلاف در این دو دسته از روایات صحیحه رایج نبودن نقطه گذاری بر کلمات در زمان صدور روایات باشد. توجه به شباهت «خمسه و سبعون» با «خمسه و تسعون» موید این معنا است. منتهی ما هر این دو تاریخ را عزاداری می کنیم که با توجه به رحلت پيامبر اسلام (ص) در بيست و هشتم صفر، بنا به روايت ۷۵ روز، در مورخة سيزدهم تا پانزدهم جمادي الاوّل ، شهادت حضرت زهرا(س) است و اين ايام را فاطمية اوّل مي خوانند اما بنا به روايت ۹۵ روز، شهادت حضرت زهرا (س) در سوم تا پنجم جمادي الثاني است و اين ايام را فاطمية دوم مي خوانند.
آثار محبت به فاطمه علیها السلام
در روایتی داریک که پیامبر خدا - صلّی الله علیه و آله - خطاب به سلمان فرمود: « یا سلمانُ مَنْ احبَّ ابنتی فهو فی الجنةِ معی» ای سلمان هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد در بهشت با من خواهد بود « و مَنْ اَبْغَضها فهو فی النارِ » و هر کس او را دشمن بدارد پس او در آتش است.(1) بهشت هدیه رسول خدا به شیعیان برای دوستی و محبت به حضرت فاطمه (س) است و آتش جهنم سزای دشمنی با اهل بیت است. می گویند مغیره از دشمنان اهل بیت حتی در بستر مرگ هم از دشمنی خود دست برنداشت و در حال مرگ به امام حسن مجتبی (ع) گفت: من از دو کار خود راضی هستم و هیچ گاه از آن توبه نمی کنم: 1) طنابی که در روز بیعت به زور دور گردن علی پدرت انداختم! 2) سیلی ای که به مادرت در کوچه ها زدم! وحتی در آخرین لحظه عمر ، از کرده خود پشیمان نبود. طبق حدیث رسول خدا کسی که بغض و کینه نسبت به حضرت زهرا داشته باشد بطور یقین جایگاه او جهنم است.
محبت به علی علیه السلام نشانه حلال زادگی است:
هر کس نسبت به حضرت زهرا و حضرت علی (ع) محبت و علاقه داشته باشد، این علاقه او نشانه حلال زادگی اوست.
از جابر بن عبد اللَّه انصارى نقل شده : من با گروهى از قبيله انصار به حضور رسول خدا (ص) شرفياب بوديم، پس آن حضرت (ص) به ما فرمود: اى گروه انصار فرزندان خود را به دوستى على بن ابى طالب آزمايش كنيد، پس هر كدام على را دوست داشت بدانيد كه فرزند شما است (و حلال زاده است) و هر كدام كه او را دشمن داشت بدانيد او از زنا است(4)
همچنین در روایتی دیگر پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم به امیرالمومنین فرمودند: « یا علی لا یحبک الا طاهر الولاده » ای علی دوست ندارد تو را مگر شخص طاهر الولاده حلال زاده «و لایبغضک الا خبیث الولاده»و بغض و دشمنی با تو نداشته باشد مگر خبیث الولاده حرام زاده. (5)
بخشیده شدن فدک به حضرت فاطمه (س) :
رسول خدا درباره محبت به در مورد محبت به امیرالمومنین ، حضرت زهرا و اهل بیت خود بسیار سفارش کرده بود ولی بعد از رحلت رسول خدا زمان زیادی طول نکشید که مردم بیعت خود را در غدیر خم با امیرالمومینن فراموش کردندو کینه های شتری آنها نسبت به حضرت زهرا زبانه کشید.و حکومت غصب شد، وقتی کودتایی صورت می گیرد، اولین کاری که انجام می شود این است که کودتاگران ، رسانه ها را چون رادیو و تلویزیون و ... در دست می گیرند . در آن زمان هم مسجد ،محراب و منبر رسول خدا، رسانه بود که خلیفه اول بعد از غصب حکومت، ابتدا آنها را در دست گرفت. دومین اقدام غاصبین محاصره اقتصادی بود.
به طور کلی مناطقی که به دست مسلمانان تسخیر می شود، دو گونه است:
1 . مکان های که با جنگ و نیروی نظامی گشوده می شود ،به منظور تقدیر از تلاش جنگجویان مسلمان ، در اختیار مسلمانان قرار می گیرد و رهبر جامعه اسلامی چگونگی تقسیم یا بهره برداری از آن را مشخص می سازد .
2 . مکان هایی که با صلح گشوده می شود، یعنی مردم منطقه ای با پیمان صلح خود را تسلیم می کنند و دروازه های خود را به روی مسلمانان می گشایند . قرآن کریم اختیار این نوع سرزمین ها را تنها به رسول خدا (ص) سپرده است (6) و مسلمانان در آن هیچ حقی ندارند .
فدک این گونه فتح شد ،یهودیان ساکن فدک بدون جنگ و از طریق صلح تسلیم رسول خدا شدند. بنابراین، فدک، ملک رسول خدا (ص) گشت زیرا هیچ یک از مسلمانان نه سواره نظام و نه پیاده نظام در تصرف آن نجنگیدند و حتی یک قطره خون هم از آنها ریخته نشد. بعد از اینکه فدک در اختیار رسول خدا قرار گرفت، آیة : « وَ آتِ ذَا الْقُرْبي حَقَّهُ »(7) نازل شد که ای پیامبر حق (ذا القربی) خویشان خود را بپرداز . پیامبر از جبرئیل سؤال کرد: ذا القربی کیست؟ جبرئیل از طرف پروردگار وحی نازل کرد: فدک را به حضرت زهرا علیهاالسلام هدیه کن. رسول خدا(ص) نیز چنین کرد
مصادره فدک در دوران سه خلیفه نخست:
ابوبکر برای اینکه حضرت زهرا وامیرالمومنین را در تنگنای اقتصادی قرار بدهد ،تصمیم به غصب فدک گرفت.بنابراین کارگزار و کارگران حضرت زهرا (س) در سرزمین حاصلخیز فدک توسط خلیفه اخراج شدند و فدک مانند خلافت به چنگ دشمنان اهل بیت افتاد و البته حضرت فاطمه ساکت ننشست و دادخواهی نمود. وی می دانست خلیفه می خواهد با غصب فدک منبع مالی بزرگ و فراوانی برای تثبیت خلافتش فراهم کند، مردم را بخرد و مخالفان خویش را از صحنه بدر کند وقصد دارد تا یاران علی را ازدور حضرت بپراکند تا هیچگاه فکر مقابله و انقلاب بر علیه حکومت را در سر نپرورانند. یکی دیگر از انگیزه های غاصبین این بود که می دیدند اگر فدک در دست اهل بیت باقی باشد و احسان و بخشش اهل بیت را ببینید، کم کم این سؤال در ذهن مردم شکل می گیرد که چرا خلافت به دست اینان نیست؟ حضرت زهرا می خواست با درآمد فدک به فقرا رسیدگی کند، همچنان که این کار را در 4 سال سرپرستی بر فدک انجام داد. او می خواست با آن اموال همچون مادرش خدیجه اسلام را به رهبری علی(ع) تقویت نماید.(8)
دادخواهی حضرت فاطمه (علیهاسلام):
بعد از اینکه ابوبکر، کارگزار حضرت فاطمه علیهاسلام را از فدک خارج کرد و فدک را به تصرف خود درآورد. فاطمه علیهاسلام نزد ابوبکر رفت و فرمود: « چرا وکیل مرا از فدک بیرون کردی؟ پدرم رسول خدا آنرا به امر خدا به من داده است. » ابوبکر پاسخ داد: با این که می دانم دروغ نمی گویی، اما باید برای مدعای خودت شاهد بیاوری . زهراعلیها السلام، ام ایمن و علی علیه السلام را به عنوان شاهد معرفی نمود . ام ایمن به ابوبکر گفت: ترا به خدا سوگند آیا می دانی که رسول خدا درباره من فرمود: ام ایمن از اهل بهشت است؟ پاسخ داد: آری خبر دارم، در آن هنگام ام ایمن گفت: اکنون شهادت می دهم هنگامی که آیه «و آت ذا القربی حقه » نازل شد، رسول خدا فدک را به فاطمه علیها السلام واگذار نمود . علی علیه السلام نیز بدین موضوع شهادت داد، ابوبکر چاره ای ندید جز این که فدک را به فاطمه برگرداند . پس نوشته ای در این باره صادر کرد و به دست او داد . ناگاه عمربن خطاب وارد شده از جریان پرسید . ابوبکر پاسخ داد: چون فاطمه علیها السلام مدعی فدک بود واقامه شهود نمود، فدک را به او واگذارکردم . عمر نوشته را از دست زهراعلیها السلام گرفت آب دهان بر آن افکند و پاره کرد . ابوبکر هم برای تایید عمر با این بهانه که اولا حضرت علی (ع) در این گواهی صاحب نفع است و ثانیا ( حتی اگر شهادت علی (ع) پذیرفته شود ) در اثبات امور مالی گواهی دو مرد یا یک مرد و دو زن لازم است، گواهی امام علی (ع) و ام ایمن را رد کرد . فاطمه علیها السلام با چشم گریان از خانه ابوبکر خارج شد . (9)
دادخواهی امیرالمؤمنین(ع):
بعد از آنکه ابوبکر فدک را گرفت امیرالمؤمنین علیه السلام به او فرمود: چرا فاطمه را از میراث رسول الله محروم کردی و حال آنکه فدک در زمان خود رسول خدا جزو املاک فاطمه بود؟ ابوبکر گفت: فدک غنیمت اسلام و متعلق به همه مسلمین است. اگر فاطمه شاهد بیاورد که رسول الله آن را به او داده قبول است و الا حقی ندارد. امیرالمؤمنین فرمود: ای ابوبکر، آیا بر خلاف حکم خدا حکم میکنی؟گفت: نه. فرمود: اگر یکی از مسلمان‌ها چیزی داشته باشد مانند لباسی یا خانهای و من ادعا کنم که متعلق به من است، از چه کسی دلیل و شاهد میخواهی؟ابوبکر گفت: از تو. امام فرمود: پس چرا از فاطمه دلیل و شاهد خواستهای در صورتی که فدک متعلق به فاطمه بوده است؟ اگر مسلمان‌ها حقی در آن دارند، آنها باید دلیل و شاهد بیاورند.» ابوبکر که با جوابی منطقی روبرو شده بود، ساکت و متحیر ماند. ولی عمر گفت: «ای علی! ما را رها کن! ما از پس دلائل تو برنمیآئیم. اگر شهود عادلی میآوری بیاور و الا فدک مال مسلمین است. نه تو در آن حق داری و نه فاطمه.» .
امیرالمومنین به ابوبکر فرمود:«ای ابوبکر آیا کتاب خدا را خواندهای؟» گفت:«بله.»فرمود:بگو این آیه درباره ما نازل شده یا کسانی غیر از ما:« إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیراً» (10) (خداوند اراده کرده است که هرگونه رجس و پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک گرداند.) ابوبکر گفت:«درباره شما.»امام فرمود:«اگر کسانی بیایند و شهادت بدهند که فاطمه، دختر رسول خدا، عمل زشتی انجام داده چه میکنی؟»ابوبکر گفت:«بر او حد جاری میکنم همان طور که بر سایر زنهای مسلمین حد می زنم.»امیرالمؤمنین فرمود:«تو در این صورت کافر میشوی!» گفت: «چرا؟» فرمود:«چون تو شهادت خدای تعالی را در پاکی و عصمت فاطمه زهرا رد کرده‌ای و شهادت مردم را پذیرفتهای؛ همان طور که الان هم حکم خدا و رسولش را رد کرده‌ای و شهادت یک شخص بیاباننشین را قبول کرده‌ای، فدک را از او گرفتهای و گمان میکنی که غنیمت مسلمین است. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:« مدعی باید دلیل بیاورد و تو سخن رسول خدا را رد کرده‌ای!!»با این استدلال کوبنده دیگر کسی را یارای جواب نبود و مردم به همهمه افتادند و به یکدیگر نگاه تعجب میکردند.بعضی گفتند:«به خدا قسم علی علیه السلام راست میگوید.»مجلس به هم خورد و امیرالمؤمنین به خانه برگشتند. (8)
نقشه ترور امیرالمومنین(ع) :
ابوبکر به عمر گفت: دیدی امروز علی علیه السلام با ما چه کرد! به خدا اگر بخواهد چنین کند، خلافت ما را تباه میکند؛ چه کنیم؟! عمر گفت:«نظر من این است که فرمان بدهی تا او را بکشند.» ابوبکر گفت:« چه کسی میتواند او را بکشد؟»عمر گفت:«خالدبن ولید.» رفتند و جریان را به خالد گفتند، او هم قبول کرد. ابوبکر گفت: علی که به مسجد میآید، در موقع نماز در کنارش بنشین. وقتی سلام نماز را دادم، گردن علی علیه السلام را بزن. اسماء بنت عمیس که در آن زمان همسر ابوبکر و بانوى صالحه اى بود از اين توطئه كه در خانه ى ابوبكر صورت گرفت آگاه شد. لذا خدمتكار خود را فرستاد و گفت: نزد فاطمه برو و به او سلام برسان و آنگاه كه از در وارد مى شوى اين آيه را (به كنايه) بخوان: «إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنّى لَكَ مِنَ النَّاصِحينَ » (11)يعنى: «اين گروه توطئه مى كنند كه تو را بكشند. خارج شو كه من خيرخواه تو هستم». همچنين اسماء به خادمه اش گفت: اگر با خواندن آيه منظور تو را متوجه نشدند آن را تكرار كن. خادمه آمد و وارد شد و گفت: خانم من مى گويد: «اى دختر پيامبر حالت چگونه است؟ إنّ الملأ يأتمرون بك ليقتلوك...»! وقتى خادمه خواست بيرون برود بار ديگر آيه را خواند. اميرالمؤمنين عليه السلام به او فرمود: به اسماء سلام برسان و بگو: «خداوند عزوجل بين آنان و تصميمى كه دارند مانع خواهد شد انشاء اللَّه»!
سپس حضرت به مسجد رفت. خالد کنار امام آمد و نماز شروع شد. همه به نماز ایستادند. همین که ابوبکر برای تشهد آخر نشست، از گفته خودش پشیمان شد و ترس او را گرفت که اگر خالد موفق به کشتن علی نشود، مردم شورش خواهند کرد و حکومت من به خطر می افتد. بنابراین همینطور نشسته بود و فکر میکرد و جرات نداشت سلام نماز را بگوید. مردم خیال کردند ابوبکر به اشتباه افتاده. ناگهان ابوبکر با صدای بلند گفت: « يا خالد! لا تفعل ما أمرتک به » ای خالد آنچه را که گفتم انجام نده، السلام علیکم و رحمه الله و برکاته!امیرالمؤمنین رو کرد به خالد و فرمود:« ابوبکر تو را به چه کاری امر کرده بود؟» خالد گفت: «فرمان داده بود گردنت را بزنم.» امام فرمود:«این کار را میکردی؟» خالد گفت: به خدا قسم اگر نگفته بود « انجام نده » تو را کشته بودم. امام فرمود:«دروغ میگویی.(تو قدرت انجام این کار را نداشتی) به خدا اگر حکم الهی نبود، می فهمیدی که کدام دسته- من و شیعیانم ـ یا ابوبکر و پیروانش ضعیفتریم.» بعد با دو انگشت مبارک، گلوی خالد را گرفت و فشار داد.خالد نعره بلندی کشید؛ به طوری که مردم ترسیدند. خالد قدرت حرف زدن نداشت. بالاخره ابوبکر دست به دامان عباس، عموی امیرالمؤمنین، شد.عباس جلو آمد و شفاعت کرد. امیرالمومنین هم خالد را رها کرد.
پس حضرت رو به عمر كرده و يقه او را گرفته و فرمودند : اي فرزند صهاك ؛ اگر نبود پيماني كه رسول خدا صلي الله عليه وآله از من گرفتند ، و نيز اگر نبود دستورات خداوند كه از قبل آمده است ، مي دانستي كه كداميك از ما ياوران ناتوان تري دارد و نيروي كمتري دارد ؛ و سپس به منزل خود وارد شدند .(12)
مخفی بودن قبر حضرت فاطمه(س) دلیلی بر مبارزات سیاسی در جهت دفاع از ولایت بوده است:
زندگی حضرت زهرا را مطالعه کنید ،حضرت زهرا پرچم هدایت گری، پرچم حق و حقیقت است.امروز مسلمانان جهان باید به دنبال پاسخ این سوالات باشند چرا قبر یگانه دختر رسول خدا باید مخفی باشد؟ چرا حضرت را شبانه و به صورت مخفیانه دفن کردند و مسلمانان در تشییع جنازه حضرت شرکت نداشتند؟ حضرت زهرا با این کار سعی داشتند تا حقانیت مولا امیرالمومنین را اثبات کنند. حضرت زهرا هدایت گر پرچمی است که در مقابل غاصبین ولایت و امامت برافراشته شده است و این پرچم تا قیام قیامت برافراشته است. تا مسلمانان گمراه نشوند تا به حقیقت پی ببرند و بدانند که حق با کیست. با مطالعه زندگی حضرت زهرا ، سخنان و خطبه های حضرت زهرا می توان به حقیقت پی برد.متاسفانه گاهی اوقات اطلاعات دینی ما آن چنان پایین است که با دو کلام ناحق از وهابیون از شیعه زده می شوند و اعتقادات خود را از دست می دهند. باید مطالعات خود را بالا ببریم.تا بتوانیم در مقابل شبهات بایستیم.مذهب شیعه حق است ولی ما قدر آن را نمی دانیم.
بزرگانی از اهل سنت که با مطالعه زندگانی حضرت زهرا ، شیعه شده اند وکتاب نوشته اند که من با فاطمه هدایت شده ام. در زندگی اهل بیت خصوصا حضرت زهرا بیشتر مطالعه و تحقیق و بررسی داشته باشید تا به حقانیت اسلام و شیعه پی ببرید.
پی نوشت:
1- بحار الانوار، ج 27، ص 116
2- نهج البلاغه (568/2).
3- بحار الانوار، ج 4، ص 114
4- ارشاد شیخ مفید جلد 1 صفحه 37 الی 38
5- ینابیع الموده باب ۴۴ ج۱ص۳۹۷
6- سوره مبارکه حشر ،آیه 6
7- سوره مبارکه اسراء، آیه 26
8- بحارالانوار، ج 29، ص 128 و 127 و 199
9- احتجاج طبرسی، ج 1، ص 121/کشف الغمه، ج 2، ص 102 در المنثور، تالیف جلال الدین سیوطی، ج 4، ص 177
10- سوره مبارکه احزاب، آیه33
11- سوره مبارکه قصص ،آیه 20
12- تفسير القمي: 2/ 158، 159، تفسير نور الثقلين: 4/188، الاحتجاج: 1/118 و126 وعنه في بحار الأنوار 29/127 ح 27، مدينة المعاجز: 3/152.الاصول الستّة عشر، أصل أبي سعيد عباد الصفري، ص 18، باختصار. علل الشرايع: 192، باب 151، العلّة التي من أجلها أمر خالد بن الوليد بقتل أمير المؤمنين. وحضر المسجد وصلي خلف أبي بكر. الاحتجاج: 1/1
|
|
| چاپ این نسخه درجه: 0.00 چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه |
