السلام علیک یا مولانا یا صاحب الزمان(عج)، یا بقیة الله یا اباصالح، السلام علیک یا ثامن الحجج یا علی بن موسی الرضا (ع) ، ادرکنا واغثنا .
اُوصیکُم عِبادَالله وَنَفسی بِتَقَوَیَ الله
خشنودی مولایمان صاحب الزمان(عج) ، سلامتی رهبر عزیز و بزرگوارمان، شادی روح امام راحل عظیم الشأن، شادی ارواح طیبه شهدا ، شهدای والا مقام شهرستان ، دو شهید گرانقدر مهمان امروز نماز جمعه ، شهدای مدافع حرم، شادی ارواح مطهر هفده شهید گمنام شهرستان ، شادی ارواح مؤمنین و مؤمناتی که اهل نماز جمعه بودند و از دنیا رفتند ، سلامتی خودتان ، خانواده و فرزندانتان وسلامتی همه خدمتگزاران به نظام اسلامی، اجماعاً صلوات.
امیدوارم خداوند متعال ، این حضور مؤمنانه همه شما عزیزان در نماز جمعه ، این خطبه، این نشستن و سکوت را در نماز جمعه ، از همه ما قبول بگرداند ، ذخیره ای ارزشمند برای دنیا و آخرت، مخصوصاً برای اولین لحظه ورود ما به عالم قبر و قیامت قرار بگیرد ، باز هم صلوات بر محمد وآل محمد (ص).
اولاً از حضور مؤمنانه همه شما برادران و خواهران مکرمه ، نمازگزاران عزیز در نمازجمعه ، تقدیر وتشکر می کنم. از مدیران و مسئولین محترم ،دانش آموزان مدارس، اقشار مختلف ،ستاد برگزاری نماز جمعه ، فرماندهان محترم نظامی و انتظامی، سروران معظم روحانی ، از هیأت امنای مسجد جامع ، قاری محترم، مجری محترم و مؤذن محترم ، از رانندگانی که هر هفته نمازگزاران رابه میعادگاه نمازجمعه می آوردند و از سخنران قبل از خطبه ها نیز صمیمانه تقدیر و تشکر می کنم .
امروز پایان دهه کرامت و سالروز ولادت امام رئوف علی بن موسی الرضا (ع) است. این میلاد پُر از خیر و برکت را به مولایمان صاحب الزمان به رهبر عزیز و بزرگوارمان وهمه شما ارادتمندان ،علاقمندان و دوستداران امام هشتم علی بن موسی الرضا (ع) تبریک عرض می کنم. ان شاءالله به هر حاجت و نیتی که در نماز جمعه شرکت کرده اید ، به برکت حضرت ثامن الحجج (ع) همه حاجت روا شوید.یک صلوات محمدی غرّا بفرستید.
برگی از زندگی امام هشتم
امام هشتم علی بن موسی الرضا (ع)، در یازدهم ذیقعده سال ۱۴۸ هـجری قمری در مدینه منوّره متولّد شد. (1) امام موسی کاظم(ع) پدر بزرگوار امام رضا(ع)، پیشوای هفتم شیعیان بودند که در سال ۱۸۳ ﻫ.ق. به دست هارون عباسی به شهادت رسیدند و مادر گرامی امام رضا(ع) نجمه نام داشت.(2) امام موسی کاظم فرزندان زیادی داشتند ولی تنها امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) از یک مادر و فرزند نجمه خاتون هستند.نجمه، مادر بزرگوار امام رضا علیه السلام و از زنان مومنه، پارسا، نجیب و پاکیزه بود. حمیده، همسر امام صادق علیه السلام، او را که کنیزی از اهالی مغرب بود، خرید و به منزل برد. نجمه در خانه امام صادق علیه السلام، حمیده خاتون را بسیار احترام می کرد و به خاطر جلال و عظمت او، هیچ گاه نزدش نمی نشست! روزی حمیده در عالم رویا، رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله را دید که به او فرمودند: ای حمیده! نـجـمـه را به ازدواج فرزند خود موسی درآور زیرا از او فرزندی به دنیا خواهد آمد که بهترین فرد روی زمین باشد.حمیده به آنچه که رسول خدا(ص) در خواب به وی امر کرده بود عمل کرد (3) و امام رضا(ع) به دنیا آمد . قبر نجمه در قبرستان بقیع نیست بلکه در مشربه ام ابراهیم است. «مشربه امّ ابراهیم» در میان مردم به باغ خرمایی اطلاق شده که در خارج از شهر مدینه بوده و به رسول الله(صلی الله علیه وآله) تعلّق داشته است و در نقطه مرتفعی از این باغ، غرفه ای بوده که پیامبر آن را برای زندگی کنیز خود «ماریه قبطیه» اختصاص داد و او را به این محل منتقل کرد .( وقتی رسول خدا(ص) پادشاه مصر را به اسلام دعوت نمود، او با ادب و احترام جواب پیامبر را داد و در پاسخ نامه پیامبر کنیز زیبا رویی را به نام ماریه به پیامبر هدیه کرد ) . ابراهیم، فرزند آن حضرت در همین باغ از ماریه متولد شد و از دنیا رفت، این مکان به مشربه ام ابراهیم معروف شد. ماریه، پس از رسول خدا نیز تا پایان عمرش در مشربه به زندگی اش ادامه داد و در همان غرفه از دنیا رفت.این باغ پیش تر از آنِ شخصی یهودی، به نام «مخیریق» بود و با وصیت او، به رسول الله(صلی الله علیه وآله)منتقل شد. این واقعه و رخداد چنین بوده است : مخیریق، که از یهودیان بنی نضیر مدینه و از عالمان و ثروتمندان آن ها بود، به هنگام جنگ اُحد، اقوام و عشیره خویش را جمع کرد و به آنان گفت: « ای یهودیان! شما می دانید که محمد همان پیامبری است که ما و پدرانمان در انتظار ظهورش به سر می بردیم و اکنون نصرت و یاری او برهمه واجب است. پس به پا خیزید و از وی در مقابل دشمنانش دفاع کنید. » او وقتی دید دعوت و موعظه اش در هم کیشانش مؤثر واقع نمی شود، خود آماده جنگ با مشرکان مکه شد و به هنگام حرکت به اُحد اینگونه وصیت کرد که: «اگر من در این جنگ کشته شدم همه ثروتم از آنِ محمد است و هر گونه صلاح بداند تصرّف خواهد کرد.» او در جنگ اُحد به شهادت رسید . بدینگونه، املاک و باغ های «مخیریق» که هفت قطعه و از جمله مشربه امّ ابراهیم بود، در اختیار رسول الله(صلی الله علیه وآله) قرار گرفت.(4) ائمه هدی(علیهم السلام) به زیارت مشربه امّ ابراهیم بسیار اهتمام داشتند و آن را پس از مسجد قبا، مهم ترین مکان زیارتی و حتی مقدم بر زیارت شهدای اُحُد و قبر عموی پیامبر (حمزه سید الشهدا) می دانستند.
مشربه ام ابراهیم :
عقبة بن خالد گوید از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم: ما مساجدی را که پیرامون مدینه هستند، زیارت می کنیم، از کدامین مسجد آغاز کنیم بهتر است؟ فرمود: «اِبْدَأْ بِقُبَا فَصَلِّ فِیهِ وَأَکْثِرْ فَإِنَّهُ أَوَّلُ مَسْجِد صَلَّی فِیهِ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه وآله) فِی هَذِهِ الْعَرْصَةِ ثُمَّ ائْتِ مَشْرَبَةَ أُمِّ إِبْرَاهِیمَ فَصَلِّ فِیهَا وَهِیَ مَسْکَنُ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه وآله)وَمُصَلاَّهُ».(5) از مسجد قبا آغاز کن و در آن زیاد نماز بخوان; زیرا آن نخستین مسجد در این منطقه است که رسول خدا در آنجا نماز خواند. پس از آن، به مشربه امّ ابراهیم برو و در آنجا نماز بگزار; زیرا آنجا مسکن دوم پیامبر خدا و محل نماز او است.«مشربه امّ ابراهیم» از مکان های مهم زیارتی و از بقاع متبرکه در مدینه منوره، است. پیشوایان و ائمه(علیهم السلام) به زیارت آن توصیه و تأکید کرده اند و همه مسلمانان در گذشته و در طول تاریخ، این مکان مقدس را با اهمیت تلقّی کرده و مدینه شناسان در معرفی آن مطالبی نوشته اند.
ولی پس از تسلّط وهابیان بر حجاز، مشربه امّ ابراهیم نیز مانند حرم ائمه و سایر بقاع متبرّکه، منهدم گردید و پیرامون آن را با بلوک های سیمانی دیوار کشیده، درِ آهنی گذاشتند تا مانع ورود زائران شوند و امروزه آن را به گورستان تبدیل کرده اند و دیگر اثری از مشربه و محلّ مسکن پیامبر(صلی الله علیه وآله) و مسجد آن دیده نمی شود و این اثر مهم اسلامی، مانند آثار مذهبی فراوان دیگر در مکه و مدینه، به فراموشی سپرده شده و کمتر مسلمانی است که از وجود این اثر تاریخی ـ مذهبیِ مهم، آگاه شود و شنیدن نام مشربه برای وی تازگی نداشته باشد. مادر امام رضا هم در همین مشربه ام ابراهیم دفن شده است.مشهدی ها وقتی به مدینه می روند، یکی از کارهایی که انجام می دهند، زیارت قبر نجمه مادر امام رضا(ع) است. این اواخر که دیگر کسی جرات ندارد به آن مکان برای زیارت برود. سعودی ها مانع زیارت می شوند به بهانه اینکه ایرانی ها اینجا خاک می خورند و خوردن خاک هم حرام است و ما مانع هستیم.ان شاءالله با نابودی آل سعود مدینه رفتید حتماً به زیارت قبر مادر امام رضا هم بروید.
راجع به امام رضا(ع) و شخصیت این بزرگوار اگر بخواهیم صحبت کنیم ،مطلب فراوان است، از آنجایی که فرصت محدود است به ذکر چند مطلب اکتفا می کنیم. حضرت رضا(ع) سه سال آخر عمرشان را به ایران آمدند .
اهداف مأمون از دعوت امام رضا (ع) به خراسان
در در سال صد و نود و هشت هجری مأمون عباسی از جمله خلفای حیله گر عباسی که ادعای تشیع نیز می کرد ، برای اینکه در جنگ قدرت با برادرش امین ، ایرانی ها را طرفدار خود کند ( زیرا ایرانی ها با اینکه سنی مذهب بودندولی از عاشقان و دوستداران اهل بیت بودند) همچنین مأمون برای اینکه کاری کند تا دوستداران اهل بیت،علوی ها و شیعیان بر علیه او قیام نکنند و مهمتر از همه برای اینکه امام رضا(ع) را زیر نظر بگیرد و امام را از چشم مردم بیندازد و بگوید امام حکومت طلب و دنبال سلطنت و ریاست است، تصمیم گرفت تا امام را به خراسان بیاورد. (6) مأمون برای عملی کردن اهداف ذکر شده چند تن از مأموران مخصوص خود را به مدینه، خدمت حضرت رضا (علیه السلام) فرستاد تا حضرت را به اجبار به سوی خراسان روانه کنند. همچنین دستور داد حضرتش را از راهی که کمتر با شیعیان برخورد داشته باشد، بیاورند. مسیر اصلی در آن زمان راه کوفه، جبل، کرمانشاه و قم بوده است که نقاط شیعه‌نشین و مراکز قدرت شیعیان بود. مأمون احتمال می‌داد که ممکن است شیعیان با مشاهده امام در میان خود به شور و هیجان آیند و مانع حرکت ایشان شوند و بخواهند آن حضرت را در میان خود نگه دارند که در این صورت مشکلات حکومت چند برابر می‌شد. لذا امام را از مسیر بصره، اهواز و فارس به سوی مرو حرکت داد.ماموران او نیز پیوسته حضرت را زیر نظر داشتند و اعمال امام را به او گزارش می‌دادند.(7)
اطلاع از احوال شیعیان :
امام رضا (ع) سه ساله آخر عمر خود را به ایران آمدند و در مسیر حرکت خود در چندین شهر ایران مدتی را سکونت داشتند و آثار با ارزشی را از خودشان به یادگار گذاشتند و به وظیفه امامت و ولایت خود و تبلیغ اسلام عمل می کردند.از موسي بن يسار نقل كرده است كه گفت: به همراه حضرت رضا(ع) بودم، هنگامي كه نزديك ديواره‌هاي شهر طوس رسيده بودند، ناگهان صداي ناله و فريادي شنيدم و به دنبال آن صدا رفتم، ديدم جنازه‌اي است، همين‌كه چشمم به جنازه افتاد، آقا و سرورم را ديدم كه مي‌خواهند از اسب پياده شوند، سپس طرف جنازه آمدند و آن را بلند كردند و همانند برّه‌اي كه مادرش را در بر مي‌گيرد و به او مي‌چسبد جنازه را در برگرفتند، آنگاه به من رو كردند و فرمودند: اي موسي بن يسار! هر كس جنازة دوستي از دوستان ما را تشييع كند، از گناهان خارج مي‌شود مانند روزي كه از مادر متولّد شده است و هيچ‌گونه گناهي ندارد.و چون جنازه را كنار قبر نهادند، ديدم آقا و سرورم جلو آمدند و مردم را كنار زدند تا ميّت براي آن حضرت پديدار شد، دست مبارك خود را بر روي سينة او نهاده، فرمودند: اي فلان بن فلان! تو را بشارت باد به بهشت، و بعد از اين ساعت ديگر هراس و وحشتي نخواهي داشت. و من كه اين رفتار حضرت و فرمايش ايشان را دربارة آن شخص شنيدم، عرض كردم: فدايت شوم، آيا اين مرد را مي‌شناسيد؟ به خدا قسم اين سرزميني است كه قبلاً در آن قدم نگذاشته‌ايد؟ به من فرمودند: اي موسي بن يسار! آيا نمي‌داني اعمال شيعيان هر صبح و شام به ما عرضه مي‌شود؟ اگر در اعمال آنها تقصيري مشاهده كنيم از خداوند گذشت و بخشش براي آنان طلب مي‌كنيم و اگر پرونده عالي باشد و اعمال نيكو در آن ثبت شده باشد توفيقات بيشتر و شكر الهي را براي آن نيكوكار تقاضا مي‌نماييم .(8)
حدیث سلسلة الذهب مهمترین یادگار امام رضا(ع) در نیشابور:
درادامه مسیر خود حضرت (ع) به نیشابور رسیدند، مردم ایران علی رغم اینکه اهل سنت بودند، علاقه بسیار زیادی به اهل بیت رسول خدا داشتند.بنابراین مردم بسیار زیادی در این شهر به استقبال امام رضا(ع) آمدند.از جمله معروف ترین یادگارهای امام حدیث سلسله الذهب در نیشابور است. (سلسله یعنی افراد راوی و ذهب نیز به معنای طلا ست.
یعنی افرادی که روای این حدیث هستند، همه با ارزش وطلا هستند که امامان معصوم ما هستند.) جریان از این قرار است که در سفر حضرت رضا علیه السلام به خراسان، کجاوه‌ی امام وارد نیشابور شد و در حال عبور از بازار بود که دو نفر از راویان احادیث به نام‌های «ابوذرعه» و «محمد بن اسلم طوسی» جلو آمدند و به امام عرض کردند:«ای امام و فرزند امامان، ای سلاله پاک فاطمه زهرا و ای چکیده پرثمر نبوت! به حق پدران گرامیت صورت مبارک و پرنور خود را به ما بنمایان و حدیثی از جد بزرگوارت را برای ما بگو!» . امام دستور داد کجاوه را متوقف کنند. سپس سایبان را کنار زد و چشم مسلمانان به جمال نورانیش منور شد. مردم همه روی پا ایستادند. صدای گریه از هر سو بلند شد و اشک شوق از دیده‌ها فرو ریخت. گروهی خود را به خاک می‌افکندند، عده‌ای افسار مرکبش را بوسه می‌زدند، یا گردن می کشیدند تا صورت مبارک امام را ببینند.
(وقتی پرچم امام رضا را می بینیم چه حسی پیدا می کنید؟انسان از خود بی خود می شوند ، حال این مردم، خود حضرت را می دیدند. اینها نشانه عشق و علاقه به اهل بیت و علامت حلال زادگی است. در روایتی پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) خطاب به ابوذر فرمود: « اى اباذر! هركه ما اهل بيت را دوست دارد پس خدا را بر نخستين نعمت سپاس گويد. ابوذر پرسيد: اى رسول خدا، نخستين نعمت كدام است؟ فرمود: حلال زادگى. ما را دوست نمى دارد، مگر كسى كه حلال زاده باشد.»(9) عشق به علی و آل علی محکی است برای حلال زادگی انسان) .این ازدحام و غوغا در استقبال امام رضا(ع) تا ظهر طول کشید و مردم همچون سیل اشک می ریختند تا سرانجام، بزرگان قوم فریاد زدند: « ای مردم! گوش فرا دهید و فرزند رسول خدا را آزار ندهید، که این کار آزار رسول خداست.». مردم ساکت شدند و بیست و چهار هزار قلم و دوات آماده شد تا حدیث امام را بنویسند.این حدیث شریف بعدها به «حدیث سلسلة الذهب» (سلسله‌ی طلا) معروف شد؛ چون راویان آن حدیث همه از معصومین (رسول خدا و ائمه ) و جبرئیل علیهم السلام هستند. (این حدیث بسیار مهم است و پایه تشیع واسلام ناب محسوب می شود، زیرا اسلام آن زمان اموی و عباسی و اسلام مأمونی و هارونی بود و امام در این حدیث بسیار زیرکانه پایه های اسلام ناب را تبیین می کند) . ابوزرعه و محمد بن اسلم نیز مأمور شدند تا حدیث را برای افرادی که صدای امام را نمی‌شنیدند با صدای بلند تکرار کنند. امام رضا علیه السلام این چنین آغاز کرد:« پدرم، موسی بن جعفر الکاظم، برای من روایت کرد از قول پدرش، جعفر بن محمد الصادق، از قول پدرش، محمد بن الباقر، از قول پدرش، علی بن الحسین زین العابدین، از قول پدرش، حسین بن علی که در سرزمین کربلا شهید شد، از قول پدرش، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب که در کوفه شهید شد، از قول برادر و پسر عمویش، محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، از قول جبرئیل، که خداوند فرمود:« کلمه لا اله الا الله حصنی فمن قالها دخل حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی» کلمه توحید (لا اله الا الله) دژ و حصار محکم من است. هر کس آن را بگوید، داخل حصار من شده و هر کس داخل قلعه و حصار من شود، از عذاب من در امان است.(امروزه نیمی از مردم جهان در چین و هند مردم گاو پرست هستند ، حتی برخی از مردم در گوشه های جهان آنقدر پست و بدبخت هستند که آلت پرست هستند ویا سنگ و چوب و... را خدای خود می دانند،متاسفانه امروزه بخش عظیمی از مردم دنیا مشرک هستند.) در ادامه حضرت رضا علیه السلام فرمود: « آری، خداوند راست فرمود و جبرئیل و رسول خدا و ائمه اطهار علیهم السلام همه راست گفته اند.» در این هنگام کجاوه امام به راه افتاد.(چه بسا مامورین مأمون، کجاوه را حرکت دادند.) ولی امام اشاره کرد کجاوه را نگه دارند و ندا کرد:« بشرطها و انا من شروطها » ( اما در صورتی که به شرط‌های آن عمل شود، و من یکی از آن شرط‌ها هستم.) (10)
قبولی توحید با پذیرش ولایت اهل بیت:
توضیح این حدیث : فرمایش امام به این معنی است که توحید در صورتی مقبول درگاه خداوند است که همراه با پذیرش ولایت اهل بیت باشد.راه نجات از آتش و عذاب این است که امامت را قبول داشته باشید. اگر « لا اله الا الله » را بگویید وحاکم طاغوت ( یعنی حکومت مأمون ، هارون ، خلفای سه گانه و... ) را قبول داشته باشید، از عذاب خداوند ایمن نخواهید بود. وقتی توحید موثر است که ولایت و امامت را قبول داشته باشید. در آن زمان امام حی علی بن موسی الرضا بودند،پس مطیع امام باشید تا « لا اله الا الله » برشما اثر داشته باشد.
صاحب جواهر و استشفا از حدیث سلسله الذهب
صاحب جواهر که از فقهای بزرگ هستند ، دستور داد حدیث سلسله الذهب کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی را با آب طلا نوشتند و وصیت کرد که آن را هنگام دفن با وی در قبر گذارند. چون وفات کرد او را در خواب دیدند، پرسیدند خدا با تو چه کرد پاسخ داد خدا مرا به برکت این امور آمرزید: یکی اینکه کلمه مبارکه لا اله الا الله را به زبان جاری کردم، دیگر اینکه با کمال اخلاص به نبوت حضرت رسول - صلی الله علیه و آله - اقرار داشتم سوم اینکه از نظر تعظیم و احترام حدیث مذکور را دستور دادم با آب طلا نوشتند.صاحب جواهر می فرماید: من بسیاری از اوقات حدیث مذکور را با همان سند می نوشتم با مقداری از تربت حضرت سیدالشهداء و در آب محو می کردم و به بیماری می دادم شفای عاجل می یافت و در این خصوص بحمدالله حضرت امیرالمؤمنین - علیه السلام - را در خواب دیدم و آن حضرت عمل مرا تصدیق فرمودند و ضمناً باید دانست استفاده از آن، منوط به دادن پنج قران به مستحق است. (11)
ولایتعهدی امام رضا (ع)
علاقه ایرانیان به خاندان پیامبر(ص) و دودمان امیر مؤمنان مأمون را که مردی زیرک و مکّار بود، به فکر انداخت تا با طرح واگذاری خلافت یا ولایت عهدی به شخصیتی مانند امام رضا (ع) پایه های لرزان حکومت خود را تثبیت کند، زیرا امیدوار بود که با این کار بتواند جلوی شورش علویان را بگیرد و موجبات رضایت خاطر آنان را فراهم سازد و ایرانیان را نیز آماده پذیرش خلافت خود نماید.(12) پس از ورود امام به مرو، مأمون پیام فرستاد که می خواهم از خلافت کناره گیری کنم و آن را به شما واگذارم، نظرتان چیست؟ امام نپذیرفت. مأمون بار دیگر پیغام داد که چون پیشنهاد اول مرا نپذیرفتید ناچار باید ولایت عهدی ام را قبول کنید. امام به شدت از پذیرفتن این پیشنهاد نیز خودداری کرد. پس از آن، مأمون، امام را نزد خود طلبید و با او خلوت کرد. فضل بن سهل (ذو الرّیاستین) نیز در آن مجلس بود. مأمون گفت: نظر من این است که خلافت را به شما واگذارم، امام قبول نکرد. مأمون پیشنهاد ولایت عهدی را تکرار کرد، باز امام از پذیرش آن امتناع نمود. مأمون گفت: «عمر بن خطاب» برای خلافت بعد از خود شورایی با عضویت شش نفر تعیین کرد و یکی از آنان جدّ شما علی بن ابی طالب بود. و عمر دستور داد هر یک از آنان به مخالفت برخاست گردنش را بزنند، اینک چاره ای جز قبول آن چه اراده کرده ام نداری، چون راه و چاره دیگری نمی یابم. مأمون با بیان این مطلب تلویحاً امام را تهدید به مرگ کرد و امام به ناچار با اکراه و اجبار، ولی عهدی را پذیرفت و فرمود: «ولایت عهدی را می پذیرم، به شرط آن که در رتق و فتق امور مداخله ننمایم و مفتی و قاضی نباشم و کسی را عزل و نصب نکنم و چیزی را تبدیل و تغییر ندهم». مأمون همه این شرایط را پذیرفت و بدین ترتیب، ولایت عهدی خود را بر امام تحمیل کرد.اگر امام رضا (ع) ولایت عهدی را قبول نمی کرد دشمن او را به شهادت می رساند، و شهادت او - با توجه به شرایط موجود - شاید باعث سرکوبی شیعیان و علویان می شد و جمع کثیری کشته می شدند. از این رو حضرت ولایت عهدی را قبول کرد تا عملاً رهبری جامعه را بر عهده بگیرد و چراغ راه و رهبر و مقتدا در حل مشکلات و هجوم شبهه ها باشد.
مأمون برای اینکه شأن امام را پایین بیاورد. تمامی علمای بزرگ مذاهب و ادیان مختلف(مسیحی، زرتشتی ، صائبی، هندی و... ) را جمع کرد تا با ما امام مناظره کنند، در هر مناظره ای امام پیروز می شد تا اینکه مامون ترسید که اگر به همین منوال ادامه پیدا کند. عظمت امام روز به روز نزد مردم بیشتر خواهد شد.
رساله ذهبیه؛ کتابی پزشکی از امام رضا(ع) :
امام کتب زیادی را تالیف کردند، از جمله کتابی به نام «رساله ذهبيه» نوشتند. رساله ذهبيه، رساله اى بود كه امام (ع) درباره طب و بهداشت و صحت بدن توسط اغذيه براى مأمون عباسى نوشت و چون مأمون دستور داد آن را با آب طلا نوشتند، به رساله ذهبيه معروف گرديد، نقل شده است : وقتی اين رساله به دست مامون رسيد، آنرا خواند و شاد شد و گفت: با آب طلا نوشته شود و رساله مذهبيه مسمى گردد.(13)
برخی از مباحث این کتاب عبارت است از:
1. تمثیلات زیبایى درباره اعضاء مهم بدن؛ مانند قلب، رگ‌ها، دماغ، دست‌ها، پاها، چشم‌ها، گوش‌ها، زبان و ... 2. مطالب متنوعى پیرامون بهداشت، بیماری‌ها، خواص خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها و گیاهان، و شیوه پیشگیرى از بیمارى و درمان آنها؛
3. بیان منشأ دردها و بیماری‌هایى که بر هر یک از اعضاء بدن وارد می‌شود؛
4. نام ماه‌هاى سال: ماه آزار، نیسان، ایار، حزیران، تموز، آب، ایلول، تشرین اول، تشرین آخر، کانون اول، کانون آخر و شباط و ارائه دستور العمل‌هایی متناسب با شرایط آب و هوایى در هر یک از این ماه‌ها ؛
5. بیان حالات طبیعى انسان در ادوار عمر، وقت و چگونگی حجامت و فصد، چگونگی حمام گرفتن و ... .
رابطه نوشیدن آب بین غذا وکبد چرب:
در بخشی از این کتاب امام رضا علیه السلام فرموده اند: « مَن أَرادَ أَن لا تُوذِیهِ مِعدَتُهُ » هر کس بخواهد که معده اش او را اذیت نرساند، « فَلا یَشرِبُ بَین طَعامَهُ ماءٍ » در بین غذا خوردن آب نیاشامد« حتی یَفرِغ » تا وقتی که از غذا خوردن فارغ شود، «وَ مَن فَعَلَ ذلکَ »هر کس در اثنای طعام آب بخورد«رَطبٍ بَدَنَهُ» بدنش مرطوب « وَ ضَعفَ مِعدَتهُ » و معده اش ضعیف شود «وَ لَم تأخذ العُروق قُوة الطَّعام» و رگ ها قوت غذا را نمی گیرند.(14) امروز هم علم پزشکی این نکته را به اثبات رسانده است که نوشیدن آب بین غذا ،معده را ضعیف می کند .همچنین خوردن آب وسط غذا یکی از عوامل ایجاد بیماری کبد چرب است. همانطور که روی یک غذای چرب ماند آبگوشت،آب سرد بریزید ، می بندد ،درمعده هم همین اتفاق می افتدو آب سرد باعث ضعف معده می شود، اینکه معده نتواند غذارا هضم کند. توصیه های بهداشتی مفیدی را علی بن موسی الرضا در این کتاب آورده اند که در اینجا فرصت نیست همه آنها را بیان کنم. بنابراین پیشنهاد می کنم، خودتان این کتاب را تهیه و مورد استفاده قرار دهید.
در آغاز خطبه دوم خود و همه شما برادران وخواهران مکرمه را دعوت می کنم به تقوی الهی.
استقبال از پرچم و خدام امام رضا(ع):
عرض تبریک مجدد دارم به مناسبت میلاد پر از خیر و برکت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(ع)، برنامه بسیار خوبی را آستان قدس آغاز کرده است و آن اینکه به مناسبت هفته کرامت ،خدام حضرت با پرچم امام رضا به شهرهای مختلف ایران اسلامی می روند. سال گذشته وقتی پرچم امام رضا(ع) را به زندان می برند، یک زندانی که محکوم به اعدام شده بود، متوسل به امام رضا می شود و نامه ای می نویسد و آزادی خودش را از امام رضا می خواهد و از خدام حرم می خواهد تا نامه اش را داخل ضریح بیندازند . آن، پرچم را جهت تبرک به خانه یک شهید می برند که از قضا خانواده مقتول هم آنجا حضور داشتند و وقتی پرچم امام رضا را می بیند منقلب می شوندو رضایت می دهندو زندانی آزاد می شود. این نامه هنوز به حرم نرسیده بود ، امام رضا حاجت آن زندانی را داد و خانواده مقتول او را بخشیدند و آزاد شد. این پرچم حکم پیراهن یوسف را دارد که وقتی بوی پیراهن در شهر پیچید، همه مردم شهر آماده استقبال شدند و آن پیراهن ،چشمان نا بینای یعقوب نبی(ع) را روشن کرد و شفا داد.
پرچم امام رضا(ع) نیز چنین قدرتی دارد و می تواند تا این اندازه شفا بخش باشد. امسال بازهم این کرامت تکرار شد ،درست است این پرچم پارچه است ولی منسوب به امام رضا است. برای همین شفابخش است.
مناظره جالب علامه موسوی عاملی با پادشاه عربستان:
آیت الله سید شرف الدین موسوی عاملی، در عصر حکومت «ملک عبدالعزیز» برای زیارت خانه خدا به مکه رفت. در عید قربان در کنار سایر علما به کاخ پادشاه سعودی دعوت شد، تا طبق معمول در عید قربان به او تبریک بگویند. او به کاخ رفت، هنگامی که نوبت به او رسید، دست شاه را گرفت و هدیه‌ای به او داد، و آن هدیه یک قرآن بود که دارای جلدی پوستین بود. شاه عربستان آن هدیه را گرفت و بوسید و به عنوان تعظیم و احترام، بر پیشانی خود گذاشت. سید شرف الدین (از فرصت استفاده کرد) ناگهان گفت: ای پادشاه! چرا این جلد را می‌بوسی و به آن تعظیم می‌کنی، با اینکه این جلد چیزی جز پوست بز نیست؟ شاه گفت: غرض من از بوسیدن جلد، قرآنی است که در داخل آن قرار دارد، نه خود جلد آقای شرف الدین، بی‌درنگ فرمود: احسنت ای پادشاه! ما شیعیان نیز وقتی که پنجره یا در اتاق پیامبر(صلی الله علیه و آله) را می‌بوسیم، می‌دانیم که آهن هیچ کاری نمی‌تواند بکند، ولی غرض ما آن کسی است که ماورای این آهن‌ها و چوب‌ها قرار دارد. ما می‌خواهیم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را تعظیم و احترام کنیم، حاضران تکبیر گفتند، و او را تصدیق کردند در این هنگام ملک عبدالعزیز ناچار شد تا به حاجیان اجازه دهد که از آثار رسول خدا(صلی الله علیه و آله) تبرک بجویند ولی ولیعهد او که بعد از او آمد، از قانون گذشته‌شان برگشت.(15) درست است ، پرچم امام رضا(ع) هم یک تکه پارچه است ولی چون منسوب به امام رضا (ع) است ،همانند لباس یوسف شفا بخش است. امسال هم این پرچم به شهر ما آمد . بنده از هیئت عشاق الرسول و همه کسانی که زحمت کشیدند واین مراسم را برگزار کردند، صمیمانه تقدیر و تشکر می کنم. انصافا مردم ما عاشق اهل بیت هستند . اگر امام زمان ظهور کنند چه گلستانی می شود. این استقبال باشکوه از پرچم امام رضا(ع) نشان دلدادگی ، عشق وعلاقه به ساحت امیرالمومنین و همه فرزندان اوست.
مفهوم و ماهیت تنفیذ حکم ریاست جمهوری چیست؟
در حدیث سلسله الذهب بیان شد که مبنای حکومت باید دستور خدا باشد و رهبر نیز باید امام معصوم باشد تا سعادت جامعه تامین و جامعه دچار خسران و عذاب نشود .خدا رحمت کند امام بزرگوار را که این حدیث را در ایران اسلامی، تحقق عینی بخشیدند و زنده کردند. امام(ره) و ملت ایران این حدیث سلسله الذهب که حاکم باید دستور خداو رهبر باید امام معصوم و یا جانشین امام معصوم باشد را تحقق بخشیدند. و امام بزگوار به عنوان جانشین امام زمان قیام کردو طاغوت سرنگون شد ومحتوی نظام جمهوری اسلامی که مایه افتخار همه ماست، همین حدیث سلسله الذهب است.
شما مراسم تنفیذ را از تلویزیون دیدید، در نظام جمهوری اسلامی فردی که می خواهد رئیس جمهور شود باید چند مرحله را پشت سر بگذارد، ابتدا شورای نگهبان باید فرد را تایید صلاحیت کند وبعد از انتخابات صحت آن انتخابات را تایید کنند و هرکس را که 50+1 درصد آراء را بدست بیاورد به عنوان منتخب مردم معرفی کند. مرحله سوم تنفیذ یا امضا است . رهبر معظم انقلاب باید حکم ریاست جمهوری منتخب مردم را امضا کند و او را به مقام ریاست جمهوری منسوب کند. چرا این کار را انجام می دهند؟ برای اینکه این حدیث امام رضا عملی شود .زیرا جهان ملک خداست و تنها کسی می تواند در ملک خدا تصرف کند که از خداوند اجازه داشته باشد.حال چه کسی اجازه دارد؟ رسول خدا(ص) ؛ بعد از پیامبر(ص) نیز دوازده امام می تواند مردم را امر ونهی کند که خدا آنها رامنسوب کرده است . حکومت بدون اذن خداوند ، غصب و طاغوت است. در زمان غیبت امام زمان،ولی فقیه جامع الشرایط که نایب امام زمان است باید حاکم باشد زیرا حکم او را نیز امام معصوم امضا کرده است. ولی فقیه از طرف امام زمان و امام زمان از طرف امامان معصوم قبل از او وآنها از طرف رسول خدا(ص) و رسول خدا نیز از طرف خداوند منسوب شده است .بنابراین در نظام جمهوری اسلامی برای عمل به حدیث سلسه الذهب ، ولی فقیه و رهبر جامعه باید حکم رئیس جمهور را امضا کند، پس اگر مردم به فردی رای دادند تا حکم او را ولی فقیه امضا وتائید نکرده است،آن نصب، شرعی نیست و نمی تواند تصرف کندو حکم بدهد .پس ولی فقیه وجانشین امام زمان باید این رای را باید تایید کند که به این امر در نظام جمهوری تنفیذ می گویند که بسیار مهم است . ولایت و رهبری از ناحیه خدا است و تصرف در ملک خدا نیز باید به اذن او باشد. برای همین است که رهبر معظم فرمودند: « اینجانب به پیروی از گزینش ملّت ایران، رأی آنان را تنفیذ و دانشمند محترم جناب حجت‌الاسلام آقای دکتر حسن روحانی را به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب می کنم».
تنفیذ حکم ریاست جمهوری توسط رهبرانقلاب:
ملاک نصب همان دستورات خداست. اگر یک رئیس جمهوری برخلاف قران و اسلام عمل کند خود به خود این نصب از بین میرود و مانند زمان بنی صدر که خلاف شرع عمل می کرد، خود به خود عزل شده بود تا امام رسما او را عزل کردند. اهمیت این مراسم تنفیذ برای این است که احکام الهی جاری شود. رئیس جمهور باید مردمی و شرعی باشد وهمه دستگاهها باید به دستور او گوش بدهند تا بتواند برنامه های تنظیم شده را عملی کنند چون نصب ازطریق ولی فقیه انجام شده است. آخرین مرحله هم تحلیف یعنی قسم خوردن است. رئیس جمهور باید در مجلس شورای اسلامی به قران مجید سوگند بخورد که پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور باشد. بینید تا چه حد مدیریت در نظام جمهوری اسلامی حساب شده است. بعد رهبر سه مورد رافرمودند: 1- وظیفه رئیس جمهور و زرا رفع مشکل اقتصادی است . 2- با همه دنیا تعامل داشته باشید نه فقط با چند کشور اروپایی . نظام جمهوری اسلامی باید با تمام دنیا ارتباط بگیرد جز رژیم های صهیونیستی و امریکا . 3- ایستادگی در مقابل متجاوز بسیار مهم است. هرکس به حقوق ملت ایران تجاوز کند ، با قدرت در مقابل او ایستادگی کنید.
ده توصیه رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به رئیس جمهور و مسئولان دولت جدید:
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه ده توصیه به رئیس جمهوری محترم و همکاران ایشان، بیان کردند.
«امانت دانستن مسئولیت و امانتداری آن»، «اولویت بندی در برنامه ریزی ها و هزینه کردها بویژه تلاش برای ریشه‌کنی فقر و فساد»، و «حرکت براساس برنامه ششم»، سه توصیه اول حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بود.
ایشان در بیان توصیه چهارم گفتند: «اتحاد ملت» را مهم بشمارید و حفظ کنید و مراقب باشید، التهاب آفرینی و دو دستگی مضر میان مردم ایجاد نشود.ایشان با اشاره به سلایق مختلف مردم خاطرنشان کردند: بگذارید مردم با سلایق مختلف، زندگی آرامی در کنار یکدیگر داشته باشند.رهبر انقلاب اسلامی در توصیه پنجم خطاب به رئیس جمهور و دولت آینده، گفتند: از نظرات مخالف آشفته نشوید، زیرا در کارها و وظایف سنگین، نقص وجود دارد و باید با پذیرش و تحمل انتقاد، اجازه دهید منتقدین، دیدگاههای خود را بیان کنند.ایشان در توصیه بعدی خود، دولتمردان را به رفتن به میان مردم و برقراری ارتباط بی واسطه با آنان سفارش کردند و در بیان توصیه هفتم، افزودند: قدر نیروهای مؤمن، انقلابی و پرانگیزه را بدانید زیرا همین نیرهای انقلابی هستند که در مشکلات، کشور را حفظ و سینه سپر می کنند.
توصیه هشتم رهبر انقلاب اسلامی به مسئولان، از یاد نبردن دشمنیِ دشمنان بود که گفتند: همواره در تصمیم گیریها و تعامل های بین المللی به یاد داشته باشید که دشمن همه توان خود را برای نابودی شما بکار گرفته است و از هر بهانه‌ای هم استفاده می کند.حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به جنجال های اخیر درخصوص پرتاب موشک ماهواره بر به فضا اشاره کردند و افزودند: پرتاب این موشک ماهواره بر، یک کار علمی و فنی و معمول و البته لازم برای کشور بود اما در همین موضوع نیز جنجال بپا کردند.
توصیه بعدی رهبر انقلاب به دولتمردان، لزوم کار قوی و جهادی و حساب شده در عرصه های اقتصادی، فرهنگی، دفاعی و حفظ هویت اسلامی و انقلابی برای مقابله با ترفندها و بهانه‌های بدخواهان و پاسخ به آنها بود.حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بیان دهمین و آخرین توصیه خود خطاب به مسئولان گفتند: به خدا توکل کنید و به وعده نصرت الهی باور داشته باشید.
ایشان در پایان با تأکید بر اینکه نباید در مقابل دین ستیزان و قانون شکنان آرام نشست، خاطرنشان کردند: بدانید که آینده متعلق به شماست.
آخرین نکته را عرض کنم:
امروز همایش بزرگ پیاده روی و خانوادگی در زرند برگزار شد ، از شهردار محترم و همه دست اندرکاران وهمه مردم که در این همایش شرکت داشتند، تقدیر و تشکر می کنم. میوه این پیاده روی و ورزش ، سلامت است. امام جعفرصادق(عليه‌السلام) : « العافِيَةُ أَجمَلُ عَطاءٍ » (16) سلامتي بهترين نعمت‌هاي خدادادي است. تا زنده اید به سلامتی خودتان توجه داشته باشید.
مزه آب ، مزه زندگى است
آب مایه حیات و بقای همه جنبندگان و نباتات در جهان هستی است و در قرآن هم به این ویژگی آب اشاره شده آنجا که فرموده:« و جعلنا من الماء کلّ شئ حیّ »(17) و ما حیات همه چیز را از آب قرار دادیم. از همین رو امام رضا علیه السلام می فرماید:« طَعمُ الماءِ طَعمُ الحَیاةِ»(18) مزه آی مزه زندگی است.اگر آب نباشد نمی توانیم زندگی کنیم ، برادران و خوهران توصیه همیشگی من این است که در مصرف آب چه شرب و چه بخش کشاورزی، نباید اسراف صورت بگیرد . ما مدیون و مسئولیم این آب مانند خون است حیات ما بستگی به آب دارد باید در مصرف آن صرفه جویی کنیم. البته طرح های دولت در این زمینه جای تشکر دارد، آبیاری زیر سطحی برای کشاورز خیلی مفید است . در مصرف آب و برق صرفه جویی کنید.
صرفه جویی در مصرف آب :
متاسفانه ما مردم مُسرفی هستیم و آب و برق را زیاد استفاده می کنیم.همه در سریالهای خارجی دیده ایم برای مسواک زدن، یک لیوان آب کنار دستش میگذارد و فقط از همان استفاده می کنند ولی مردم ما برای یک مسواک زدن، دائما شیرآب باز است و هدر می رود. اگر به همین منوال بگذارد در تابستان با مشکل آب مواجه می شویم. کمبود آب را جدی بگیرید، برخی چاه های ما 4-5 لیتر آب بیشتر ندارد . در خانوک چاههایی که حفر شده است بالای 200 متر حفاری کردند و 5لیتر آب دارد اکثر چاهها که 15-20 لیتر آب داشته اند، امروز 3-4 لیتر است. در مصرف آب شرب و کشاورزی و در مصرف برق باید بیشتر صرفه جویی کنیم.
اینکه ما دائماً نیروگاههای جدید برق احداث کنیم ولی مصرف را بیشتر کنیم چه فایده ای می تواند داشته باشد؟ نظر من این است که در طرح های اقتصادی که جهاد کشاورزی در حال اجرا دارد، ارباب ، ارباب تر می شود.البته این نظر شخصی بنده است ، اگر کارشناسان این نظر را رد کنند، بنده می پذیرم.
ولی یک تلمپه شش تایی متعلق به یک ارباب است و وقتی طرح آبیاری زیر سطحی اجرا می شود، 600 میلیون تومان هزینه می برد که 400 میلیون تومان آن را دولت می دهد . جهت گیری این طرح ها باید در جهت رفع محرومیت باشد .ما باید به فقرای جامعه رسیدگی کنیم. نه اینکه کسانی که دارنده هستند و سند دارند ،روز به روز پولدار شوند و مردم فقیرتر. زمان طاغوت ،ثروتمندان جلو بودند، امروز هم آنها جلو هستند . نظام جمهوری اسلامی برای این آمده است تا محروم ، محروم تر نشود. کشاورزانی که خرده مالک هستند، نفعی از این طرح ها نمی برند. دولت تصویب می کند که هر کس این طرح را اجرا کند، نصف هزینه آن را ما پرداخت می کنیم . خیلی از زمین ها سند ندارد. بعضی جاهها دستور دادند تا درخت های سی ساله و بیست ساله را که کشاورز سالها زحمت کشیده است تا به ثمر برسد را با لودر از ریشه در بیاورند. شخصی به دفتر ما آمده بود واز این بابت گریه می کرد. طرح های ما باید جهت گیری محرومیت زدایی داشته باشد و پولی هم که تزریق می شود، باید گره ای از کار محرومین که پشتوانه نظام هستند، باز شود. مردمی که در زمان جنگ خون و جان دادند و حافظ این نظام و مسسئولیتهای ما هستند. ماهم باید قدمی برای آنها برداریم و یکی از صحبت های حضرت این است که عدالت برقرار بشود. کسی که محروم است باید کمکش کرد.
ان شاءالله جهت گیری مدیران و مسئولین ما در جهت رفع محرومیت از قشر محرومی که حافظ نظام هستند، باشد. وگرنه برخی از آنها که تمکن مالی بالا دارند، سرمایه های خود را یا به خارج از کشور می برند و یا کاری به سازندگی هم ندارند . اگر برای کارهای عام المنفعه هم از آنها کمک بخواهی ،نهایتا هزار تومان کمک می کنند و حتی ممکن است ، مسخره هم بکنند.
پی نوشت:
1- الکافی، ، ج 1، ص 486 / مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 6، ص 70
2- طبرسى، احمد بن على، الاحتجاج على أهل اللجاج، ج 2، ص 374/ / شیخ مفید، الاختصاص، ص 196
5- الکافی، ج4، ص560 ، کتاب الحج باب اتیان المشاهد و قبور الشهدا
6- کتاب انسان 250 ساله ، بیانات مقام معظم رهبری درباره‌ی زندگی سیاسی - مبارزاتی ائمه معصومین علیهم السلام
7- محقق، همان كتاب ص 70 - 74
8- مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 341 / مجلسي، بحارالانوار، ج 49، ص 98، ح 13 / المستدرك، ج 12، ص164، ح9 / بحراني، مدينة المعاجز، ج 7، ص 228، ح 179.
9- أمالي الطوسيّ : 455 / 1018 عن الحسين بن زيد وعبد اللّه بن إبراهيم الجعفريّ عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، وراجع معاني الأخبار : 161 / 1 ، أمالي الصدوق : 383 / 12 ، علل الشرائع : 141 / 1 ، المحاسن : 1 / 232 / 419 كلّها عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام .
10- بحارالانوار، ج 49، ص 126، ح 3. از کشف الغمه، ج 3، ص 144- 145 / بحارالانوار، ج 49، ص 123، ح 4. از عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 135.
11- مردان علم در میدان عمل ،جلد 5، ص 245
12- شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 345.
13- شيخ طوسى در فهرست در ترجمه محمد بن حسن بن جمهور بصرى از آن ياد كرده و فرمايد: «وله الرسالة الذهبية عن الرضا (ع)»، علامه مجلسى رضوان الله عليه همه آن رساله را در بحار: ج 59 ص 306 - 356 در پنجاه صفحه نقل كرده است.
