سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

جلسه درس " اصول فقه 2 " دانشگاه جامع عملی کاربردی زرند با حضور امام جمعه محترم

ارسال شده توسط: عرببازدید شده: 499 مرتبه
دسته: سخنرانیتاریخ: 1396.09.05
 
سخنرانی در جلسه درس دانشگاه جامع علمی کاربردی درس اصول فقه 2، مباحث اصول عملیه مورخه96/08/29


الحمدلله، الصلاة والسلام علی رسول الله و علی آله آل الله

ابتدا حادثه دلخراش زلزله کرمانشاه را تسلیت عرض می کنم، متاسفانه در این حادثه تعداد زیادی از هموطنانمان جان باختند، خدای متعال روحشان را شاد بگرداند و تعداد زیادی هم مجروح شدند،ان شاءالله خدای متعال به این مجروحین شفای عاجل عنایت بگرداند. الان وقت کمک است و هر کس می تواند باید به زلزله زده ها کمک کند، هر کسی به هر نحو که می تواند و کم و زیاد آن به توان انسان بستگی دارد. هرمقدار کمک شود مطلوب است.

بحثی که در خدمت شما هستیم مباحثی است تحت عنوان اصول عملیه
در فقه شیعه مکلف و مقلد احکام را از چند طریق استنباط کند یک دفعه از روی دلیل است مثلا با استفاده از قرآن که به صراحت در قرآن آمده است : نماز و روزه واجب است . « أَقِمِ الصَّلَاةَ» « ﺃَﻗِﻴﻤُﻮﺍ ﺍﻟﺼﱠﱠﻠﺎﺓَ ﻭَ ﺁﺗُﻮﺍ ﺍﻟﺰﱠﱠﻛﺎﺓَ » آیا زکات واجب است؟ بله از صیغه امر است وامر هم از وجوب است، پس یک راه این است که از طریق دلیل شرعی استنباط می شود.
اگر حکمی را در قرآن پیدا نکردیم در سنت و در کلام رسول خدا وکلام ائمه معصومین و یا رفتار آنها آن را می یابیم. مثلاً اینکه یک نفر در محضر امام معصوم (س) ، وضو می گرفته و یا ازامام تقلید کرده و امام معصوم وضو او را تائید کرده است وفرموده است این وضو درست است. وبرای ما این نحوه وضو گرفتن، ثابت شده است . و از همین طریق حکم می کنیم که فلان عمل مستحب، واجب ،حرام و یا مکروه بوده است.

راه دیگر اثبات احکام الهی از طریق اجماع است پس منبع حکم شرعی ما قرآن ، سنت واجماع است .

اجماع یعنی همه علمای مسلمانان به اتفاق نظر دارند که این کار واجب است. مثلا فرض کنید روزه گرفتن در قرآن و سنت نبوده است ولی چون همه مسلمانان در طول تاریخ در ماه رمضان روزه می گرفتند.اجماع بر این بوده است که همه مسلمانان در ماه رمضان روزه می گرفتند که به این اجماع می گویند.

راه دیگر دلیل عقلی است ، اینها مباحثی بود که در اصول فقه 1 در موردآن صحبت شده بود.یک دفعه منظور بر دلیل است و ما می گردیم واز قرآن و سنت و اجماع دلیل می آوریم .

مثلا علما می گویند حکم شُرب توتون ، کشیدن توتون ویا سیگار چیست؟ اگر توی قرآن ندیدم ونتوانستیم دلیل را پیدا کنیم در سنت ندیدم و از عقل هم نمی توانیم استباط کنیم و اجماعی هم در کار نبود، آیا باید مسلمانان بلاتکلیف بمانند، یا راه روشی دیگری هست که احکام را استنباط کنیم؟ یا مثلاً اصل حکم این است که خون نجس است، شراب نجس است و خوردن آن هم حرام است. اگر داخل یک ظرف شراب داشته باشیم ولی ندانیم شراب است یا نه، اینجا چکار باید بکنیم؟ یا مثلاً صبح وضو گرفته ایم و نمی دانیم آیا برای اقامه نماز ظهر وضو داریم یا نه؟ در موارد تحیر وشک چکار باید کرد و یا جایی که دلیل محکمی اقامه نشده است؟ یک دفعه ما یقین داریم ، آیه قران داریم و یا روایت محکمی در این مورد وجود دارد.که ما بخواهیم به آن استنباط کنیم. وقتی روی حکمی یقین داریم ، نام آن را قطع می گویند ( قطع خودش حجت است ) مثلا الان روز است و هرکس بگوید الان شب است ما زیر بار نمی رویم و یقین داریم که روز است. ویا مثال دیگر : در ابتدایماه رمضان ، شما ماه را دیده اید و برای شما قطعی می شود که رمضان است ولی کسی بگوید ماه در آسمان نیست وامروز ماه رمضان نیست، پس فردا ماه رمضان است. ما قطع و یقین داریم که چون ماه را دیدیم امروز ماه رمضان است.وخومان ماه رادیده ایم.اینجایی که قطع و یقین است حکم مشخص است ولی جایی که دلیلی پیدا نکردیم و شک و تردید وتحیر داریم و روایت معتبری هم در این مورد وجود ندارد ، در اینجا برای اینکه از تحیر بیرون بیاییم نمی شود که استخاره کنید، اینجا فقها یک راهی را گذاشته اند تا در عمل ما از حیرت و تردید دربیاییم و می توانیم وظیفه خودمان را انجام بدهیم . به این اصل عملیه می گویند.

اصل عملیه در جایی است که ما یقین داریم و می دانیم حکمی نه از عقل و نه ازاجماع و نه از سنت و نه از قرآن بیرون نمی آید. و در مقام تحیر و سرگردانی نمی مانیم و راه مشخص می شود تا مردم حیران نباشند. اصولی را تبیین کرده اند که اصل عملیه می گویند و این اصول عملیه چهارتاست که در تمام کتابهای فقهی مثلا در کتاب طهارت و زکات و... در همه ابواب فقه می توانید از این چهار اصل استفاده کنید.

اصـول عـمـلیـه کـلیـه کـه در هـمـه ابـواب فـقـه مـورد استعمال دارد چهار تا است :
1. اصل برائت .
2. اصل استصحاب .
3. اصل احتیاط.
4. اصل تخییر.
اینها اصول عملیه عام می گویند.

اصول عملیه خاص مثل اصل طهارت – اصل صحت – اصل حلیت که هرکدام درباب مخصوص خود مکلف را از حیرت درمی آورد.

مثلا اصل طهارت ، چیزی قبلا پاک بوده است و شما نمیدانید الان نجس شده است یا نه ،کسی هم هم ندیده که نجس شده باشد چون از ابتدا پاک بوده پس اصل بر پاکی آن است : اصالة الطهارة
بعضی از این اصول بُردشان محدود است در یک بابی هست و در یک باب دیگر صدق نمی کند.مثلا در طهارت می توان استفاده کرد ولی در زکات نمی توان از آن استفاده کرد. دست فقیه باز باشد، می توانند استفاده کند.

جایگاه اصول عملیه شک است یعنی مجرای آن در مقام عمل جایی است که ما در تحیر باشیم و شک داشته باشیم ویا دلیل غیر مطمئنی نداشته باشیم.

درجایی که شک داریم چند حالت است: اینکه حالت سابقه دارد، یا سابقه ندارد.

حالت سابقه: مثلا قبلا وضو داشتم والان شک دارم که وضو دارم یا ندارم ویا یک دفعه سابقه ندارد: مثلا هرچه فکر می کنم یادم نمی آید وضو گرفته باشم، پس وضو نداریم .

اگر یک روز صبح وضو گرفته ایم ولی نمی دانم الان وضو دارم یا نه که نماز بخوانم و یا دست به قران بزنم.

حالت سابق را می کشانم تا الان ؛ یعنی الان هم وضو دارم.« لا ینقض الیقین بالشک» .اگر حالت سابقه داشته باشد این اصل را اصل استصحاب می گویند.

برای اینکه ما بفهمیم جایگاه اصلی استصحاب کجاست؟ جایی است که حالت سابقه داشته باشد.مثلاً این ظرف قبلاً نجس بوده است و ما نمی دانیم آیا کسی این را آب کشیده یا نکشیده است چون نجاست یقینی است الان هم حکم می کنیم نجس است چون سابقه داشته است. ولی اگر قبلاً وضو داشتم، نمی دانم الان وضو دارم یا نه حالت سابقه به من کمک می کندو باعث می شود من به حالت سابقه حکم کنم و از تحیر بیرون آیم.وبه اینکه آیا واقعا من وضو دارم یا نه؛ کاری نداریم ، اصول عملیه کاری به واقع ندارد وحکم واقعی به ما نمی دهد. پس این اصول عملیه ما را به حقیقت و واقعیت نمی رساند ولی پیش خدا برای ما عذر درست می کند و ما به آن حکم می کنیم که به آنچه قبلاً یقین داشتیم حکم می کندو شک و تحیر را از بین می برد.

حال اگر ما واقعا وضو نداشتیم ونماز بدون وضو باطل است ولی ما دیگر معذوریم وقتی فقیه طبق این اصل فتوا می دهد که وضو داریم. اصطلاحا جایی که حالت سابقه آن لحاظ می شود .مجرا و محل اجرای این قانون و اصل اسمش استصحاب است .

حالت دوم اگر هرچه فکر کنیم حالت سابقه ای نمی بینیم ،مثلا کشیدن سیگار ما هیچ دلیلی نداریم ( شُرب توتون گفته می شود) سابقه ندارد که قبلا حلال یا حرام بوده است. الان ما شک می کنیم که شرب توتون برای من حلال یا حرام است .فقیهی که آشنای به مبانی است می خواهد حکم کند و وظیفه مکلف را در مقام عمل برای کشیدن سیگار مشخص کند. اینجا شک در اصل تکلیف است، ما نمی دانیم خدای متعال در این زمینه حکمی کرده و یا نکرده است .پس شک در اصل تکلیف است و نمی دانیم حکم هست یا نه ، بر ذمه من بری است زیرا تکلیف وقتی می آید که حکمی باشد وخداوند دستوری داده باشد ولی من نمی دانم خدا دستوری داده یا نه ، این برای من وجوب نمی آورد ، من مخیر هستم که اصاله التخییر نامیده می شود.

می خواهی این کار را انجام بده ونمی خواهی آن را انجام نده ؛ چون از طرف شارع برای شما ثابت نشد که این کار واجب یا حرام است .پس اگر شک ما حالت سابقه داشته باشد ، ما به همان سابقه هر چی بوده ویقین به هرچه بوده عمل می کنیم. ولی اگر حالت سابقه نداشت ولی شک ما روی اصل حکم است آیا خدا همچین حکمی داده است یا نه؟ در قرآن و سنت رسول خدا ندیدیم و عقل ما و عقلا هم روی این جهت نمی توانند حکمی نمی کنند.اجماعی هم از طرف فقها نبوده است.اینجا چه باید کرد؟ در اصل حکم خدا هم شک داریم، شک در اصل حکم باشد جایگاه اصالة البرائت است .

حالت دیگر سابقه ندارد ولی اصل حکم را می دانیم مثلا خدا حکم کرده است از ظرفی که نجس شده، نباید استفاده کرد و خدا حکم کرده است خون نجس است. وضو با آب نجس ، باطل است . اصل حکم را می دانیم
که از نجاست پرهیز کنیم.

ولی من دوتا لباس دارم ما نمیدانم کدوم لباس نجس بود و می خواهم نماز بخوانم و می دانم نماز خواندن با لباسی که خونی باشد (خونی بیش از دوتومانی بیشتر باشد ، باطل است غیر از خون عادت که یک ذره آن هم باطل است ) و نجس باشد نماز باطل است. شک داریم اینجا جای احتیاط است اصالة الاحتیاط که از هر دو باید اجتناب کرد. مثال دیگر: چند ظرف نوشیدنی داریم که داخل یکی از آنها شراب است و از رنگ و بو نمی توانیم ظرف شراب را تشخیص بدهیم . اصل حکم را می دانیم که خداوند فرموده است: « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ » (1) ای کسانی که ایمان آورده اید ، جز این نیست که شراب و قمار و بت های نصب شده و تیرهای قرعه قمار ، نجس و پلید و از اختراعات شیطان است ، پس از آنها دوری کنید ، در اصل حکم اجتناب از شراب است ولی در مقام عمل باید احتیاط کرد و از هیچکدام استفاده نکرد. (اصالة الاحتیاط)

این خیلی اصل مهمی است که در مقام انجام عمل ما را از تحیر نجات می دهد وحکم از طرف خدا صادر شده است ولی نمی دانیم حکم روی کدام مورد نشسته است ،کلی را می دانیم ولی جزئی را نمی دانیم
باید احتیاط کرد و از همه موارد اجتناب کرد . (اصالة التخییر)

اصل تکلیف را هم می دانیم مثلا خدا گفته است این حلال است و یا حرام است ولی حالت سابقه ندارد تا حکم کنیم . اگر بتوانیم احتیاط کنیم مثلاً لباس نجس در میان لباس ها گمشده است و می توان از همه آنها دوری کرد. پس باید همه را بشوریم و خیالمان راحت می شود . یک دفعه نمی توانیم اینها را با هم جمع کنیم ، نمیدانیم حرام بوده است یا حرام بوده است . در اینجا دسترسی به حکم ندارد ، تخییر دارد.

اصالة التخییر جایی است که حالت سابقه این حکم برای ما روشن نیست و اصل حکم انشا شده و ما وجوب یا حرام را می دانیم ولی نمی توانیم احتیاط و جمع کنیم . بین دو محضور است یا باید واجب را انجام بدهیم یا نباید انجام بدهیم . نمی شود هم انجام بدهیم و هم انجام ندهیم.این در اینجا اصالة التخییر است و شما مخیرید و اختیار دارید انجام بدهید یا ندهید. این کلیه مباحث تا این فصل این چهار اصل است.که جایگاه برائت، استصحاب و تخییر و احتیاط کجاست؟ مصداق هرکدام را پیدا کنیم .


پی نوشت:

1- سوره مبارکه مائده، آیه 90

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.