سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی در مراسم ختم مرحوم حاج مختار عرب در روستای گورچوئیه

ارسال شده توسط: عرببازدید شده: 539 مرتبه
دسته: سخنرانیتاریخ: 1396.09.17
 
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی در مراسم ختم مرحوم حاج مختار عرب در روستای گورچوئیه مورخه96/09/10


http://yascms.ir/emam/gozaresh/bb525.JPG


الحمدلله،الصلاة والسلام علی رسول الله وعلی آله آل الله

قال الله الحیکم فی کتابه: « لَقَدْ کانَ لَکُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ » (1)

السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)، یا بقیة الله،یا اباصالح، ادرکنا اغثنا.

استفاده کردیم ازفرمایشات حاج آقای مجتهدی ومن هم زیاد قصد مزاحمت ندارم یک صلواتی را مرحمت بفرمائید.

بنا به فرموده بعضی از علمای شیعه وتمام اهل سنت ولادت با سعادت پیامبر اکرم(ص) امروز یعنی دوازدهم ماه ربیع بوده است ولی بین علمای شیعه هفدهم ماه ربیع همراه با ولادت با سعادت رئیس مذهب حضرت امام جعفر صادق(ع) مشهور است واین هفته را هفته وحدت نامگذاری کرده اند. بنده چند کلمه ای را درخصوص ولادت پیامبر اعظم حضرت محمد(ص) خدمت شما بزرگواران عرض می کنم .

اتفاقات هنگام تولد پیامبر اکرم(ص):

صبحگاه داوزدهم ویا هفدهم ماه ربیع در طلوع فجر پیغمبر ما به دنیا آمدند، مادرشان آمنه می گویند: پیامبر دستهایش را بر روی زمین گذاشت ونگاهی به آسمان کرد و از صورت مبارکشان یک نوری درخشید که خانه های اهل مکه وشرق وغرب عالم روشن شد(2) در شب تولد و هنگام تولد ان حضرت، حوادث عجيبي در جهان رخ داد، كه در اين جا به ذكر چند حادثه اكتفا مي كنيم. امام صادق (ع) درباره تولد آن حضرت چنین می فرماید: شیطان در آسمانهای هفتگانه رفت و آمد می کرد، وقتی حضرت عیسی (ع) متولد شد، او را از رفتن به سه آسمان منع کردند، و فقط تا آسمان چهارم بالا رفت، اما وقتی که پیامبر اکرم (ص) متولد شد، شیطان را از تمام آسمان ها منع کردند و شیاطین را با تیرهای شهاب از آسمان ها راندند، قریش با دیدن این تحولات آسمانی گفتند: گویا قیامتی که یهود و نصاری خبر دادند برپا شده است. در بامداد ولادت آن حضرت(ص) ، هربتي كه بر روي زمين بود از جا كنده شده و به رو افتاد و هیچ بتی درآن روز بر سر پا نبود . و ایوان کسری در آن شب شکست خورد وچهارده کنگره آن فرو ریخت. (حضرت امام خمینی(ره) می فرمایند: این 14 کنگره اشاره به 14 قرن باشد که اسلام رونق پیدا می کند ) و دریاچه ساوه خشک شد. ووادی سماوه پر از آب شد. آتشکده های فارس که هزار سال بود خاموش نشده بود ، در آن شب خاموش گردید. و طاق کسری از وسط شکست خورد و رود دجله در آن وارد شد. و نوري در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و منتشر گرديد تا به مشرق عالم رسيد و فردای آن شب تخت هر پادشاهی سرنگون گردید و خود آنها گنگ گشتند که در آنروز قادر به سخن گفتن نبودند. دانش کاهنان ربوده شد و سحر جادوگران باطل گردید، وهر کاهنی که بود از تماس با همزاد شیطانی خود ممنوع گردید ومیان آنها جدائی افتاد.و شیطان در آنوقت صيحه زد و یاران خود را جمع كرد و چون اطرافش جمع شدند بدو گفتند: ای سرور چه چیزتو را به راس و وحشت افکنده؟ گفت: وای بر شما از سر شب تابحال اوضاع آسمان و زمین را دگرگون می بینم و بطور قطع درروی زمین اتفاق تازه و بزرگی رخ داده که از زمان ولادت عیسی بن مریم تاکنون سابقه نداشته، اینک بگردید و به بینید این اتفاق چیست؟ آنها پراکنده شدند و برگشتند و اظهار داشتند: ما که تازه ای ندیدیم. ابلیس گفت: این کار شخص من است آنگاه در دنیا به جستجو پرداخت تا به حرم (مکه) رسید، و مشاهده کرد فرشتگان اطراف آن را گرفته اند، خواست وارد حرم شود که فرشتگان بر او بانگ زده مانع ورود او شدند، بسمت غار حری رفت و چون گنجشکی گردید و خواست در آید که جبرئیل بر او نهیب زد: برو ای دور شده از رحمت حق! ابلیس گفت: ای جبرئیل از تو سؤالی دارم؟ گفت: بگو، پرسید: از دیشب تاکنون چه تازه ای در زمین رخ داده؟ پاسخ داد: محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) بدنیا آمده. شیطان پرسید: مرا در او بهره ای هست؟ گفت: نه. پرسید: در امت او چطور؟ گفت: آری. ابلیس که این سخن را شنید گفت: خوشنود و راضیم.(3) این اتفاقاتی بود که در شب ولادت پیامبر(ص) رخ داد .

رسم مردم مکه این است وقتی که نوزادی متولد می شود ( چون در شهرمکه رفت وآمد زیاد بود و زائر هم زیاد می آمد ومی رفت بیماری هم در این شهرزیاد بود )برای اینکه فرزندانشان سالم بمانند وبه بیماری مبتلا نشوند وهمینطور در صحرا بزرگ بشوند وبا بُنیه خوب در صحرا زندگی کنند جناب عبدالمطلب برنامه ریزی کردند که چند خانم به پیامبر(ص) شیر بدهند منتهی آن کسی که رسمی پیامبر را شیر داده است ، شخصیتی بنام حلیمه سعدیه است، ایشان میگوید:درمنطقه ما خشکسالی شد وباران نمی آمد و زندگی ها هم رونق نداشت من هم یک فرزندی داشتم وکم شیر هم بودم وبا خودم گفتم به مکه می آیم ویک بچه ای را پیدا می کنم وبه او شیر می دهم تا زندگیم را اداره کنم وقتی که شنید برای عبدالمطلب نوه ای به دنیا آمده است به محضرجناب عبدالمطلب آمد .

تاریخ نویسان غربی نوشته اند که چون یتیم بود وسرمایه وپولی هم نداشت هیچ زنی حاضر نمی شد این بچه را قبول کند ولی این حرف درست نیست بلکه جناب عبدالمطلب رئیس وبزرگ قریش وشهر مکه است وبرای نجات عبدالله صد شتر را قربانی کرده و فرد فقیری نبوده است وفرد غنی بوده که صد شتر داشته وبرای جناب عبدالله قربانی کرده است پس این حرف غربیها صحیح نیست . داستان ازاین قرار بوده که پیغمبر(ص) ازهر سینه ای شیر نمی خوردند و زنان مختلفی آمدند و رفتند تا اینکه حلیمه سعدیه آمد، جناب عبدالمطلب سوال کردند نام شماچیست؟ گفت: نام من حلیمه سعدیه است وبعد عبدالمطلب به این اسم تفألی زدند وگفتند: « بخٍ بَخٍ سَعْدٌ و حِلْمٌ خِصْلَتان فیهما خیرُ الْدَهْر و عِزُ الاَبَدِ » چه نام خوبی، دو خصلت نیکو؛ حلم و سعد که در آن خیر دنیا و آخرت جمع شده است (4)، حلیمه می گوید: من این نوزاد رادر بغلم گذاشتم وقتی که به چهره اش نگاه کردم مهرش به دلم نشست و یکی از سینه های من شیر نداشت وفرزند خودم هم از سینه دیگر من شیر می خورد ومی گوید من آمدم وآن سینه ای که شیرداشت در دهان آن نوزاد گذاشتم که از آن شیر نخورد وبعد همان سینه ای که شیر نداشت رادر دهان آن نوزاد گذاشتم که یک مرتبه دیدم رگهای آن سینه ام هم پُرازشیر شد وسینه ای که شیر نداشت همین که در دهان رسول خدا(ص) قرارگرفت پُرازشیر شد واین هم خیلی مایه خوشبختی است(5) وبعد من این نوزاد را براشتم وبه هر در ودیواری که می رسیدم می گفت" السلام علیک یا رسول الله"" السلام علیک یا محمد" وبا یک الاغی آمده بودیم که راه نمی رفت ولی این مرتبه که آمدیم بسیار تند می رفت وهمین که این نوزاد را به منطقه خودمان بردم ( من به این منطقه حلیمه سعدیه رفته ام تقریبا هوا چند درجه ای خنک تر است وهوای آن با مکه خیلی تفاوت دارد) باران رحمت شروع به باریدن کرد و مزارع سرسبز شد وزندگی پُر رونق شد و از برکت وجود مقدس این نوزاد زندگی ما هم رونق گرفت(6) خوب به همین مقدار اکتفا می کنم .

رسول خدا(ص) بهترین الگوی مسلمانان:

قرآن می فرماید: ای مردم شما به پیغمبرتان نگاه کنید« لَقَدْ کانَ لَکُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ » (1) اگر شما می خواهید به انسانهای خوب نگاه کنید به رسول خدا(ص) نگاه کنید او یک الگوی بسیار خوبی برای شماست من یکی ازشیوه های اخلاقی پیامبر (ص) را خدمت شما عرض می کنم وصحبتم را تمام می کنم : زندگی پیغمبر(ص) یک زندگی بسیار ساده ای بود ، ساده وبی تکلف بودند، حضرت از زرق وبرق متنفر بودند ،خوراک و پوشاک شان بسیار ساده بود، راوی می گوید: سه روز نمی شد که پیغمبر(ص) سیر غذا خورده باشند. (7)عایشه می گوید :بیشترین غذای خانه ما آب وخرما بود ، محل خوابیدن حضرت یک حصیر خرما و یا گاهی اوقات عبای خودشان را تا می زدند و از آن به عنوان زیر انداز استفاده می کردند یک خانمی از انصار وقتی که آمد واین رختخواب پیامبر(ص) را دید دلش سوخت وبه منزل رفت ویک رختخواب خوبی را برای رسول خدا(ص)آورد حضرت وقتی که به منزل آمدند و رختخواب را دیدند از عایشه سوال کردند این چیست؟ عایشه گفت: یکی از زنان انصار به منزل ما آمده وجای خواب شما را دیده وخیلی ناراحت شده و یک رختخواب برای شما آورده است، حضرت فرمودند: این رختخواب را پس بدهید وبعد فرمودند: من اگر می خواستم خداوند این کوهها را برای من طلا ونقره می کرد من خودم ازدنیا اعراض می کنم وقتی که حضرت می خوابیدند رد حصیر بر بدن ایشان می ماند،(8)

شانزده درهم با برکت:

یک روز یک بنده خدایی آمد و دوازده درهم به پیغمبر(ص)داد وگفت: آقا این هدیه رابرای شما آورده ام(حضرت هدیه را قبول می کردند ولی صدقه را قبول نمی کردند)تا برای خودتان یک لباس تهیه کنید ، حضرت این پول را به امیرالمومنین(ع) دادند وفرمودند : با این پول یک لباس برای من تهیه کنید، حضرت علی(ع) رفتند وبا همان قیمت شانزده درهم یک لباس تهیه کردند وآوردند ، پیغمبر(ص) یک نگاهی به لباس کردند وفرمودند: علی جان آیا می شود این لباس را پس بدهی ولباس ارزانتری برای من تهیه کنی ؟این شیوه را اقاله می گویند( یعنی مستحب است کسی که جنس را پس می آورد آن فروشنده قبول کند )حضرت فرمودند: این لباس را ببر ویک لباس به چهار دهم بخر امیرالمومنین لباس را به بازار بردند وپس دادند ویک لباس به مقدار چهار درهم تهیه کردند که یک فقیری پیدا شد وگفت: یا رسول الله شما می خواهید برای خودتان لباس تهیه کنید درحالیکه من لباس ندارم حضرت آن لباس را به آن مرد فقیر بخشیدند وبعد حضرت با چهار درهم دیگر یک لباس تهیه کردند ودر راه که می آمدند دیدند که یک دخترکوچکی گریه می کند حضرت سوال کردند برای چه گریه می کنی؟ دخترک گفت: اربابم من چهار دهم پول داده تا برایش وسیله ای بخرم که من آن پولها را گم کرده ام حضرت چهار درهم به آن دختردادند وبعدرفتند وکارشان را انجام دادند وبرگشتند دیدن که هنوز آن دخترآنجاست حضرت فرمودند: چرا نرفته ای؟ گفت: دیر شده ومن می ترسم که اربابم من را کتک بزند حضرت فرمودند : با ما بیا خانه اربابت را نشان بده وحرکت کردند وبا آن دختربه درب خانه ارباب رفتند( عادت پیامبر(ص) این بود که روبروی درب خانه نمی ایستادند)کنار درب ایستادند و به ارباب آن دختر سلام کردند وحضرت نهایتاً سه سلام می کردند اگر صاحبخانه جواب می داد وارد می شدند واگر جواب نمی داد بر می گشتند ، حضرت کنار در ایستادند وفرمودند: السلام علیک ای صاحب خانه که خبری نشد وحضرت دوباره سلام کردند باز هم خبری نشد وبار سوم که حضرت سلام کردند صاحبخانه آمد وگفت: السلام علیک یا رسول الله، به منزل ما خوش آمدید ، به منزل ما برکت دادید، حضرت فرمودند: چرا جواب سلام را ندادید ؟گفت: آقا ما می شنیدیم بلکه می خواستیم سلام شما برما بیشتر باشد چون که بر ما سلامتی می اورد حضرت فرمودند: خوب دیگربا این دختر بچه کاری نداشته باشید و او را دعوا نکنید آن مرد خیلی مودب بود وگفت: آقا به برکت وجود مقدس شما من این کنیز را در راه خدا آزاد می کنم حضرت فرمودند : یا علی عجب پول با برکتی بود دو برهنه را پوشانید ویک کنیز را هم در راه خدا آزاد کرد.(9)

پیغمبر (ص) کم خرج وکم هزینه:

پیغمبر ما کم خرج وکم هزینه ولی در زندگی خودشان پُرکار بودند وخدمتشان به مردم بسیار زیاد بود، بعضی افراد نه خودشان می خورند ونه به دیگران کمک می کنند، پیغمبرخدا (ص) خودشان کم می خوردند ولی به مردم رسیدگی می کردند، تمییز ونظیف بودند برخی فکر می کنند سادگی یعنی این که لباس کثیف بپوشیم پیغمبر خدا(ص) همان لباس ساده شان بسیار تمیز ومرتب بود، وقتی که در کوچه قدم می زدند اگر کسانی هم که پبیغمبر را ندیده بودند می فهمیدند که پیامبر (ص) از آن کوچه عبور کرده است به خاطر بوی خوشی که رسول خدا(ص) داشتند، سادگی آرامش می آورد انسان در زندگی هر چه که بی تکلف تر باشداعصاب و روح و روانش آرامش دارد وانسان هر چه که به دنبال تکلفات و زرق وبرق دنیا برود بیشترخودش را ناراحت می کند وآرامش را از خودش سلب می کند .

خدایا به حق محمد وآل محمد ما را رهرو راه رسول خدا(ص) قرار بده

والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته


پی نوشت:

1- سوره مبارکه الأحزاب، آیه ۲۱

2- روضة الواعظين و بصيرة المتعظين ج‏1ص64

3- بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏15، ص: 259

4- سیره حلبی، ج 1، ص128 و محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج 51 ، ص 8 38 .

5- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 51 ، ص 389

6- ابن اثیر، أسد الغابه، ج 5، ص 427 / ابن هشام، سیرة النبی ، ج 1، ص 106 / ابن أثیر، البدایه و النهایه، ج 2، ص 334 /الصالحی الشامی، سبل الهدی و الرشاد، ج 1، ص 387

7- طبرسی،الاحتجاج،نجف،دارالنعمان،1386ج1ص335؛سنن الکبری،ج2ص150

8- طبقات الکبری،ج1ص465؛الحلبی،السیرة الحلبیه،بیروت،دارالمعرفه،1400،ج3ص454

9-بحار، ج 16، ص 214.

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.