سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

حضوروسخنرانی امام جمعه محترم در مراسم شب قدر سقاخانه حضرت ابالفضل(ع)

ارسال شده توسط: عرببازدید شده: 323 مرتبه
دسته: گزارش تصويريتاریخ: 1397.03.17
 
حضور وسخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی امام جمعه محترم درمراسم شب بیست ویکم ماه مبارک رمضان در محل سقاخانه حضرت اباالفضل(ع) زرند مورخه97/03/15




سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی در مراسم شب بیست ویکم ماه مبارک رمضان سقاخانه حضرت ابوالفضل 15 خرداد97


اَلحَمدُ اللِه رَبِ اِلعالَمینَ الصَلاة وَالَسلامُ عَلی عَبِداللِه وَ رَسُولِهِ وَحَبیبِه وَصَفیهَ وَحافِظِ سِرِه وَمُبَلغِ رِسالاتِه سِیدِنا وَ مَولانَا اَبِی القاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَد صلی الله علیه وآله وسلّم وَعَلی آله الطَیِبینَ الطاهِرین المَعصُومینَ اَلهُداةِ المَهدیین وَالَلعنَ الدائم عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ ِاِلی قِیامِ یَومِ الدین.

السلام علیک یا صاحب الزمان(عج) ، یا بقیة الله یا اباصالح (ع)، آجرک الله یا بقیة الله فی مصیبة جدتک.

خشنودی مولایمان صاحب الزمان(عج) ، سلامتی رهبر عزیز و بزرگوارمان، شادی روح امام راحل عظیم الشأن، شادی ارواح طیبه شهدا ، سلامتی همه عزیزانی که در این شب های قدر در مساجد و تکایا عزاداری می کنندو قرآن به سر می گذارند، سلامتی خودتان و خانواده و فرزندانتان اجماعاً صلوات.

بنده برنامه صحبت در این مجلس باشکوه را نداشتم ولی توفیقی حاصل شد ، دوست داشتیم در خدمت حاج آقا زاوری باشیم و از بیانات ارزشمندشان استفاده کنیم ولی ایشان جلسه را به ما واگذار کردند.

حضور مؤمنانه شما برادران و خواهران مکرمه، در این شب عزا و مصیبت شهادت مولای متقیان امیرالمومنین(ع) و دومین شب قدر، تقدیر و تشکر می کنم. از هیئت امنای این بُقعه معظم و روحانی این مسجد جناب حجه الاسلام قاسمی نیز تشکر می کنم. ان شاءالله آنچه خیر و خوبی را که خدای متعال تقدیم بندگانش می کند را امشب روزی همه ما بفرماید و هرحاجتی هم ان شاءالله شما مؤمنین ، در این شبهای استجابت دعا داشته باشید، ان شاءالله به آبروی امیرالمؤمنین و حضرت زهرا برآورده بخیر شود ، بازهم صلوات بر محمد و آل محمد.

توصیه های رسول خدا(ص) به اسامة ابن زید:

پيامبر ( صلي الله عليه و آله و سلم ) به اسامه بن زيد چنين توصیه می کنند: «عَلَيْكَ بالصوم » بر توباد روزه‌داري، زيرا در برنامه های خدا در میان عبادات روزه است که « فانه لا مثل له» همانندی ندارد. خوشا به حال به کسانی که خداوند به آنها توفیق روزه داری را عطا کرده است ، خداوند را بر این نعمت شکرگزاریم.

دو مطلب را خدمتتان عرض می کنم :

مطلب اول عظمت شب قدر و مطلب دوم عظمت امیرالمؤمنین و ماجرای ابن مجلم است اینکه ابن مجلم که بود و چگونه توانست این جنایت بزرگ را انجام دهد و اشقی الاولین و الاخرین شود. این شبها ما از خداوند چه بخواهیم؟ با گذشت زمان، حالات انسانها عوض می شود و از مصائب تاثیر وتاثر می گیرد. چه کنیم که خوش عاقبت شویم و چه مسیری را طی کنیم که دچار بد عاقبتی نشویم.

عظمت شب قدر:

اما در باب شب قدر، مهمترین تعریف را خدای متعال کرده است : « إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ» ما (قرآن را) در شب قدر نازل كرديم «وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ» پیامبر اگر ما برای شما نگوییم، شما نمی دانی که شب قدر چه ارزشی دارد . «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» شب قدر از هزار ماه بالاتر است. (1) شب قدر، شب بسیار با ارزشی است. اگر شب قدر را بر یک کفه ترازو بگذارید و هزار ماهی که شب قدر نداشته باشد، هزار ماهی که انسان شبانه روز روزه باشد و جهاد کند و دائما در معرکه جنگ حضور داشته باشد ، را برکفه دیگر بگذارند ، باز هم عظمت شب قدر بالاتر است. شب قدر، شب تعیین سرنوشت است . امشب ملائکه با روح اعظم، خدمت حضرت ولی عصر(عج) می رسند. به نظر من امشب دوچیز خیلی مهم است یکی ارتباط با قرآن چون شب نزول قرآن است. دوم ارتباط با امام معصوم و ارتباط با امام زمان ، چون ملائکه بر امام زمان فرود می آیندو تصویر تمام برنامه های عالم بر ایشان عرضه می شود و به امضاء حضرت می رسد. برای همین است که در مفاتیح یکی از دعاهای این شب را قرائت دعای سلامتی امام زمان(عج) می دانند. این دعا را شب قدر زیاد بخوانید. خدا را شکرگزاریم که توفیق شرکت در مراسم احیای شب قدر را به ما عنایت کرد . دور هم جمع شویم و خدا را عبادت کنیم وفضایل مولا را بیان می کنیم . انسان دائما در راه تحقیق و تفحص است این طور نیست یک بار راه صحیح را انتخاب کردیم، تا آخر همان را بتوانیم ادامه بدهیم. هر آن، احتمال انحراف وجود دارد عوامل انحراف هم زیاد است، مال حرام انسان را از امام معصوم جدا می کند. امروز فضاهای مجازی و مسائل جنسی هم جز مسائل انحرافی است. شب قدر، شبی است که می توانیم جلوی انحراف را بگیریم. درخواست عاقبت بخیر شدن، جدا نشدن از قرآن و عترت ،این عظمت شب قدر است. شب قدر شب نزول قرآن است .

این جمله رسول خداست که من از دنیا می روم ولی این رسالت و هدایت به برکت قرآن و اهل بیت ادامه خواهد داشت. پس دوچیز بین شما امانت می گذارم قرآن و عترت، امشب شب قرآن و عترت است.
تمسک به قرآن برای همین است که سفارش شده است یک سری سوره خاص خوانده شود. توجه به امام عصر، قرآن را روی سر گذاشتن و خدا را به اهل بیت قسم دادن، قرآن و اهل بیت است. امشب، شب هدایت و شب تقدیر است.مهمترین تقدیر این است که انسان در راه درست قرار بگیرد و از راه حق انحراف پیدا نکند.این مهمترین خواسته ما باید باشد. قدیم رسم بود وقتی در این شب به هم می رسیدندمی گفتند: بر ابن ملجم لعنت. یکی از دعاهای امشب «اللّهمَّ العَن قَتلَة اَميرَالمُومِنين(علیه السلام) » است.

ابن ملجم چه کسی بود:

ابن ملجم کی بود و چه شخصیتی داشته است؟ آیا کافر بوده است؟ ابن ملجم شخصیت پیچیده ای دارد. حافظ و قاری قرآن بوده است ، یمنی الاصل است . فقیه است در مصر کرسی درس داشته است. صحابی امیرالمومنین و همراه علی(ع) بوده است ؛هم قرآن را به مردم می آموخت و هم مسائل فقهی و شیعی را آموزش می داد. رزمنده ای در رکاب علی(ع) بود که در این مسیر ثابت قدم نماند. وقتی عثمان کشته شد و مردم با امیر مؤمنان علی علیه السلام بیعت کردند، حضرت برخی از استانداران را برکنار کردند و برخی ار ابقا کردند. مردی به نام «حبیب بن منتجب» از طرف عثمان والی یکی از شهرهای اطراف یمن بود. حضرت علی علیه السلام او را ابقا کرد و نامه‌ای نوشت: وقتی نامه ام رسید، پس آن را برای مردم اهل یمن بخوان و از مردم برای من بیعت بگیر،ه نفر از میان مردم آنها (با این شرایط) برایم بفرست که از عقلا و فصحای آنها و مورد اطمینان مردم باشند، از بین کسانی که در یاری رساندن محکم اند (و از این شرایط نیز برخوردارند) از اهل فهم و شجاعت اند، آگاه به خداوند، دانای به دینشان و آگاه به حقوق و وظایف خویش و دارای رأی نیکو هستند ، برگزین . «حبیب بن منتجب» نامه حضرت را برای مردم خواند و از همه برای او بیعت گرفت و پس از بیعت گفت: ده نفر از بزرگان و شجاعان شما را می‌خواهم که نزد علی علیه السلام بفرستم، چنان که خودش فرمان داده است. پس صد نفر از بین آنها انتخاب نمود، آنگاه از صد نفر هفتاد نفر را انتخاب کرد، آنگاه از بین هفتاد، ده نفر را انتخاب کرد که عبد الرحمن بن ملجم بین آنها بود.پس از انتخاب ده نفر، به سرعت آنها را برای اعلام وفاداری و یاری علی علیه السلام راهی کوفه کرد.هنگامی که آنها به کوفه رسیدند، خدمت امیر مؤمنان علیه السلام شتافته، بر او سلام کردند و خلافت را به او تبریک و تهنیّت گفتند. حضرت علی علیه السلام نیز جواب سلام آنها را داده، به آنها خیرمقدم گفتند.«فَتَقَدَّمَ ابْنُ مُلْجَمٍ وَ قَامَ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ قَالَ: السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمَامُ الْعَادِلُ وَ الْبَدْرُ التَّمَامُ وَ اللَّیْثُ الْهُمَامُ وَ الْبَطَلُ الضِّرْغَامُ وَ الْفَارِسُ الْقَمْقَامُ وَ مَنْ فَضَّلَهُ اللَّهُ عَلَى سَائِرِ الْأَنَامِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى آلِکَ الْکِرَامِ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ صِدْقاً وَ حَقّاً» آنگاه ابن ملجم (که از قبل به عنوان سخن گو انتخاب شده بود) جلو رفت و در پیشگاه علی علیه السلام ایستاد [این نشان از شجاعت و نترسی او دارد که یک جوان بتواند جرأت کند در مقابل امیر مؤمنان علیه السلام به این زیبایی لب به سخن گشاید.] و گفت: سلام بر تو ای پیشوای عادل! و ماه شب چهارده و شیرژیان و قهرمان دلاور و تک‌سوار بزرگ (میدان نبرد) و کسی که خدا او را بر تمام مردم (جز نبی) برتری داد! درود بر شما و آل بزرگوارت باد. شهادت می‌دهم که به راستی و به حق و حقیقت تو امیر تمام مؤمنان هستی.» به راستی عجب سخنرانی هیجان انگیزی، سخنرانی که کاملاً نشان از فصاحت، شجاعت و آگاهی گوینده دارد. ابن ملجم ادامه داد: «أَنَّکَ وَصِیُّ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ الْخَلِیفَةُ مِنْ بَعْدِهِ وَ وَارِثُ عِلْمِهِ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ جَحَدَ حَقَّکَ وَ مَقَامَکَ أَصْبَحْتَ أَمِیرَهَا وَ عَمِیدَهَا لَقَدِ اشْتَهَرَ بَیْنَ الْبَرِیَّةِ عَدْلُکَ وَ هَطَلَتْ شَآبِیبُ فَضْلِکَ وَ سَحَائِبُ رَحْمَتِکَ وَ رَأْفَتِکَ عَلَیْهِمْ وَ لَقَدْ أَنْهَضَنَا الْأَمِیرُ إِلَیْکَ فَسُرِرْنَا بِالْقُدُومِ عَلَیْکَ فَبُورِکْتَ بِهَذِهِ الطَّلْعَةِ الْمَرْضِیَّةِ وَ هُنِّئْتَ بِالْخِلَافَةِ فِی الرَّعِیَّةِ؛ به راستی تو وصی رسول خدا، و خلیفۀ بعد از او هستی [نه آنهایی که قبل از تو خلافت را غصب کردند](یعنی ابن ملجم شیعه علی بود) و وارث علم او می‌باشی. از رحمت خداوند دور است کسی که حق تو و مقام و منزلت تو را انکار کند. صبح کردی در حالی که امیر خلافت و ستون (نگهدارندۀ آن) هستی. به راستی عدالت تو بین مردم شهرت دارد، وباران با فشار و پی در پی فضلت و ابرهای لطف و مهربانی‌ات مرتب بر مردم فرود می‌آید. امیر (یمن) ما را نزد تو فرستاده و ما از آمدن به نزد شما سخت خوشحال و مسروریم، پس مبارک (و با برکت) باد این طلقت (زیبایی) پسندیده، و تهنیّت و گوارایت باد خلافیت بر رعیّت! . حضرت علی علیه السلام چشمان خود را بر ابن ملجم و ده نفری که بر او وارد شده بودند، دوخت و آنها را در نزد خویش فرا خواند. وقتی آنها نشستند، نامۀ فرماندار یمن را به آن حضرت دادند. حضرت آن را باز کرد و با خواندن آن مسرور شد. آنگاه دستور داد که برای هر یک از آن ده نفر یک دست (لباس) حلّه یمنی و یک عبای عدنی، و اسب عربی بدهند و دستور داد که از آنها دلجویی کنند و آنها را احترام و کرامت نمایند.راوی می‌گوید: «فَاسْتَحْسَنَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام کَلَامَهُ مِنْ بَیْنِ الْوَفْدِ فَقَالَ: لَهُ مَا اسْمُکَ یَا غُلَامُ؟ قَالَ اسْمِی عَبْدُ الرَّحْمَنِ قَالَ ابْنُ مَنْ قَالَ ابْنُ مُلْجَمٍ الْمُرَادِیِّ قَالَ لَهُ أَ مُرَادِیٌّ أَنْتَ قَالَ نَعَمْ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ» حضرت امیر مؤمنان علیه السلام سخنان او را از بین جمعیت وارد شده تحسین نمود. سپس فرمود به او: اسمت چیست ای جوان؟ عرض کردم: اسم من عبد الرحمن است. حضرت فرمود: پسر چه کسی هستی؟ عرض کرد: ابن ملجم مرادی. فرمود: تو (واقعاً) مرادی هستی؟ عرض کرد: بله، ای امیر مؤمنان! پس فرمود: «اِنّا لله وَ اِنّا اِلیهِ راجِعُونَ، وَ لا حُولَ وَ لا قُوَّۀَ اِلاّ بِاللهِ العَلیِّ العَظیمِ؛ ما از خداییم و به سوی خدا بر می‌گردیم و هیچ حول و قوه‌ای نیست مگر از جانب خداوند بلند مرتبه و بزرگ.» در روایت از «اصبغ بن نباته» آمده است: وقتی گروه ده نفره بر امیر مؤمنان وارد شدند و با حضرت بیعت کردن، ابن ملجم نیز بیعت کرد، وقتی او خواست برگردد، حضرت امیر مؤمنان علیه السلام دوباره او را خواست و عهد و پیمان دوباره گرفت و از او خواست که پیمان خود را نشکند و حیله نکند. وقتی ابن ملجم فاصله گرفت، باز برای بار سوم او را خواست و پیمان مجدّد گرفت. ابن ملجم عرض کرد: ای امیر مؤمنان! ندیدم آنگونه که با من رفتار کردی با دیگران رفتار کنی؟ (سرّش چیست؟) حضرت فرمود: برو و مواظب باش؛ زیرا اینگونه می‌بینم که به بیعتت وفا نخواهی کرد! ابن ملجم عرض کرد: گویا آمدن من را خوش نمی‌داری، مخصوصاً وقتی که اسم من را متوجه شدی؟ « وَ إِنِّی وَ اللَّهِ لَأُحِبُ الْإِقَامَةَ مَعَکَ وَ الْجِهَادَ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ إِنَّ قَلْبِی مُحِبٌّ لَکَ وَ إِنِّی وَ اللَّهِ أُوَالِی وَلِیَّکَ وَ أُعَادِی عَدُوَّکَ » و من به راستی به خدا سوگند شدیداً دوست دارم که همراه شما باشم و در خدمت شما جهاد کنم، و به راستی من شدیداً شما را دوست دارم. به خدا سوگند به حقیقت، دوستان شما را دوست دارم و دشمنان شما را دشمن می‌دارم.(2) این مطلب نشان می دهد که در هر جا و هر مقامی باشی در معرض سقوط هستی. خطر همواره انسان را تهدید می کند، این طور نیست که انسان تا آخر همین گونه بماند. ابن ملجم حافظ قرآن،رو در روی امیرالمومنین ایستاد و اشقی الاشقیاء شد.

عوامل انحراف افراد:

چه عواملی باعث انحراف می شود؟ مسائل شهوانی و مال حرام . کسانی که در کربلا تیغ بر فرزند فاطمه کشیدند، مگر علی را نمی شناختند؟ مگر پای خطبه های علی بزرگ نشدند؟ عامل انحراف آنها لقمه حرام بود . اینکه انسان باید دستورات شرعی را در زندگی مراعات کند برای این است که بدعاقبت نشود. میزان لحظه آخر است که انسان چگونه از دنیا برود.در آن لحظات فرشتگان از سمت راست و شیاطین از سمت چپ ، تا لحظه آخر دست برنمی دارند تا دین و ایمان را بربایند. مگر برصیصای عابد که درزمان حضرت موسی زندگی می کرد به مقام مستجاب الدعوه بودن نرسید. او مرض های صعب العلاج و کور را شفا می داد و در مقام عبادتش درجه یک بود. ولی همین آدم به جرم زنا و کفر از دنیا رفت!(3) .پس نمی توان گفت: من بسیجی و رزمنده هستم تا آخر در همین مسیر می مانم.چقدر انسانهای مومن بودند که از دین منحرف شدند. شبهای قدر برای این است که انسان خودش را به خدا بسپارد و از خداوند بخواهد که بر ایمان خود باقی بماند. شب قدر شب تعیین سرنوشت است. مثل این می ماند که انسان پرونده ای در دادگاه داشته باشد و قاضی به او بگوید این پرونده شما، هرطور که دوست داری آن را بنویس . شب قدر هم خدا قرار داده است تا ما با دست خودمان عاقبت خودمان را بنویسیم. شیاطین از یک طرف و حوائج نفسانی از طرف دیگر برای فریب انسان و منحرف شدن تلاش می کنند. شب قدر ، شب رحمت و توبه است.شب بازگشت به سوی خدای تبارک و تعالی است .

خوشحالی خداوند از توبه کردن بندگان:

حضرت باقر(ع) می فرماید : هرگاه مردی در شب تاریک شتر و توشه و اهل و عیالش را در بیابانی گم کند و سپس در حین تلاش برای یافتن ایشان،یک مرتبه ایشان را بیابد، چقدر خوشحال می شود پس خداوند متعال بیشتر از این شخص نسبت به بنده اش که توبه می کند و به سوی او باز می گردد، خوشحال می شود.(4) همین طور روایت شده که خداوند شادمانتر است به توبه بنده مؤمنش از مردی که در بیابان قافله ای است ، در هنگام حرکت قافله شتر او گم می شود ، شبی بسیار تاریک است. در آن تاریکی میان بیابان از شتر خود جستجو می نماید ، کاروان حرکت میکند آن مرد به همراه خود نه خوراک و نه آبی دارد آنقدر در پی شتر تفحص میکند تا مایوس میشود. با یک دنیا یاس و نا امیدی به جای اول ( فرودگاه قافله ) برمیگردد ، در آن تاریکی سر به زانو میگذارد ، تنها است وسیله دفاع ندارد هر آن منتظر است حیوانات درنده به او حمله کنند و پاره پاره اش نمایند در چنین موقعیت حساسی اگر شخصی پیدا شود شترش را به او بدهد و سوارش کند بگوید حرکت کن تا تو را به کاروان برسانم ، با این خصوصیات آن مرد از پیدا شدن چنین شخصی چقدر شاد و مسرور میشود خداوند از توبه بنده اش بیش از مرد عقب مانده از کاروان ، سرور وخوشحالی دارد. (5)

شب قدر شب عاقبت بخیری:

شب قدر ،شب استجابت دعا و شب عاقبت بخیری است ، شبی که انسان به دست خودش می تواند راه درست را انتخاب کند و عقب ماندگی اش را جبران کند. برای چه در نماز می گوییم «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»خدایا مارا به راه صحیح هدایت کن .راه درست همان راه اهل بیت و راه امیرالمومنین است و دیدیم که امروز جانشین امیرالمومنین (ع) مقام معظم رهبری است که راه درست را به ما نشان می دهند. بودند افرادی که در زمان رسول خدا و بعد از رسول خدا مومن به پیامبر بودند ولی رو در روی امیرالمومنین(ع) قرار گرفتند. عده ای هم بودند که امیرالمومنین(ع) را قبول داشتند و همراهی کردند. بعد ناکثین ، قاسطین ، مارقین شدند ، عده ای هم امام حسن(ع) را قبول داشتند ولی بعداً جدا شدند. عده ای نیز امام حسین(ع) را قبول داشتند بعد مقابل حضرت تیغ کشیدند و همین طور عده ای بودند که امام موسی بن جعفر(ع) را قبول داشتند ولی امامان بعد او را قبول نداشتند و به فرقه های انحرافی جدیدی را به وجود آوردند. اینکه انسان بگوید « لا إله إلا الله * محمد رسول الله » خوشحال باشد که تا آخرین لحظه عمرش بتواند این راه را ادامه بدهد. دشمن و تهدید بسیار زیاد است . انسان باید خودش را به خدا بسپارد و سعادت و خوشبختی خودش وخانواده اش را در این شب ها از خدا بخواهد.

زید بن صوحان و برادرش از یاران امیرالمومنین(ع) هستند، ان شاءالله مکه که رفتید مسجدی که این بزرگواران دفن هستند را خواهید دید و دو رکعت نماز می خوانید، اینها انسانهای محکمی بودند. تا آخر پای دین و اعتقاداتشان و. پای امیرالمومنین ایستادند و جانفشانی کردند. امروز هم نگاه کنید دوران حضرت امام عده ای تا آخر وفادار به امام و آرمانهای انقلاب ماندند و عده ای هم نیمه راه برگشتند. به یکی از افرادی که کوشش می کرد تا آقای خامنه ای به عنوان رهبر انتخاب شوند، گفتند: شما تا آخر روی این حرفتان باقی می مانی؟ عمامه اش را برداشت و گفت: خدا مرا نیامرزد اگر از شما جدا شوم . مقام معظم رهبری فرمود: ده سال دیگر هم این حرفها را می زنی؟ ده سال بعد این فرد، رو در روی مقام معظم رهبری ایستاد. این طور نیست که هرکس از اول خوب بود تا آخر خوب بماند. « وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ».

دلایل برتری حضرت علی(ع) بر پیامبران(ع) غیر از پیامبر خاتم(ص)
در روز بیستم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجرت که آثار ارتحال بر آن حضرت ظاهر شد در اثر ضربت شمشیر زهر آلود که اشقى الاولین و الاخرین بر فرق سر مبارکش وارد آورده بود، به فرزندش امام حسین (ع ) فرمود: شیعیانى که بر در خانه اجتماع نموده اند اجازه دهید بیایند مرا ببینند، وقتى آمدند اطراف بستر را گرفتند و آهسته به حال آن حضرت گریه مى نمودند.حضرت با کمال ضعف فرمودند: «سلونى قبل ان تفقدونى ولکن خففوا مسآئلکم» سوال کنید از من هر چه مى خواهید قبل از آن که مرا نیابید و لکن سئوال هاى خود را سبک و مختصر کنید. اصحاب هر یک سوالى مى نمودند و جواب هایى مى شنیدند.از جمله سوال کنندگان صعصعة بن صوحان بود که از رجال بزرگ شیعه و از خطباى معروف کوفه و از راویان عظیم الشاءن است که علاوه بر علماى شیعه بزرگ از علماء اهل سنت حتى صاحبان صحاح روایت هاى او را از على (ع ) و ابن عباس نقل نموده اند. صعصعه که مورد توثیق همه است و مردى عالم و فاضل که از اصحاب على (ع ) بوده به حضرت عرض کرد: «اخبرنى انت افضل ام آدم ؟» مرا خبر دهید شما افضل هستید یا آدم ابوالبشر(ع )؟ حضرت فرمودند: تزکیة المرء لنفسه قبیح ،قبیح است که مرد از خود تعریف و تزکیه نماید (6) و لکن از باب «و اما بنعمة ربک فحدث »(7) مى گویم «انا افضل من آدم » من از آدم افضل هستم . عرض کرد: «ولم ذلک یا امیرالمؤمنین » به چه دلیل افضل از آدم هستى ؟ حضرت بیاناتى فرمود که خلاصه اش این است که براى آدم (ع ) همه قسم وسایل رحمت و راحت و نعمت در بهشت فراهم بود، فقط از یک درخت گندم منع گردید و او راضى نشد و از آن درخت نهى شده خورد و از بهشت و جوار رحمت حق خارج شد. ولى خداوند مرا از خوردن گندم منع ننمود من به میل و اراده خود چون دنیا را قابل توجه نمى دانستم از گندم نخوردم .کنایه از آن که کرامت و فضیلت شخص در نزد خدا به زهد و ورع و تقوى است هر کس اعراض او از دنیا و متاع دنیا بیشتر است ، قطعا قرب و منزلت او در نزد خدا بیشتر و منتهاى زهد این است که از حلال غیر مُنهى اجتناب نماید. عرض کرد: «انت افضل ام نوح ؟» شما افضل هستید یا نوح (ع )؟ فرمود: «قال انا افضل من نوح » من از نوح برتر هستم . عرض کرد: «لم ذلک » چرا افضل هستید از نوح ؟ فرمود: نوح قوم خود را به سوى خدا دعوت کرد، آنها اطاعت نکردند به علاوه اذیب و آزار بسیار به آن بزرگوار نمودند تا درباره آنها نفرین کرد، «رب لاتذر على الارض من الکافرین دیارا» اما من بعد از خاتم الانبیاء (ص ) با آن همه صدمات و اذیت هاى بسیار فراوانى که از این امت دیدم ابدا درباره آنها نفرین نکردم و کاملا صبر نمودم (چنانچه در ضمن خطبه معروف شقشقیه فرمود: «صبرت و فى العین قذى و فى الحلق شجى »صبر نمودم در حالى که در چشم من خاشاک و در گلویم من استخوان بود. (8) کنایه از اینکه نزدیک ترین مردم خدا کسى است که صبرش بر بلا بیشتر باشد. عرض کرد: «انت افضل ام ابراهیم؟» شما افضل هستید یا ابراهیم (ع )؟ فرمود: «قال : انا افضل من ابراهیم » من افضل از ابراهیم هستم . ابراهیم عرض کرد: «رب ارنى کیف تحیى الموتى قال : اولم تؤ من قال بلى ولکن لیطمئن قلبى الایة »(9) { پروردگارا چگونگی زنده کردن مردگان را به من نشان ده. خداوند فرمود: آیا باور نداری؟ پاسخ داد: چرا باور دارم، اما می خواهم با مشاهده آن دلم آرام گیرد} ولى ایمان به جایى رسیده که گفتم : «لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا»(10) اگر پرده ها بالا رود و کشف حجب گردد یقین من زیاد نخواهد شد. کنایه از آن که علو درجه شخص به مقام یقین او مى باشد که واجد مقام حق الیقین شود. عرض کرد، «انت افضل ام موسى ؟» شما افضل هستید یا موسى (ع )؟ فرمود: «قال : انا افضل من موسى » من افضل هستم . عرض کرد: به چه دلیل شما افضل از موسى هستید؟ فرمود: وقتى خداوند موسى را ماءمور به دعوت فرعون کرد که او به مصر برود، عرض کرد: «قال رب انى قتلت منهم نفسا فاخاف ان یقتلون . واخى هارون هو افصح منى لسانا فارسله معى ردا یصدقنى اخاف ان یکذبون .» (11) {موسى گفت : اى خدا من از فرعونیان یک نفر را کشته ام و مى ترسم که (به خون خواهى و کینه دیرینه ) مرا به قتل برسانند، و با این حال اگر از رسالت ناگزیرم هارون را نیز که ناطقه اش فصیح تر از من است با من شریک در کار رسالت فرما تا مرا تصدیق کند که مى ترسم این فرعونیان سخت تکذیب رسالتم کنند. اما من وقتى رسول اکرم (ص ) از جانب خدا ماءمورم کرد که بروم در مکه معظمه بالاى بام کعبه آیات اول سوره برائت را بر کفار قریش قرائت نمایم . با آن که کمتر کسى بود که برادر یا پدر یا عمو یا دایى یا یکى از اقارب و خویشانش به دست من کشته نشده باشند مع ذلک ابدا نترسیدم ، اطاعت نموده تنها رفتم ماءموریت خود را انجام دادم آیات سوره برائت را برخواندم و مراجعت نمودم .کنایه از آن که فضیلت شخص با توکل به خداست هر کس توکلش بیشتر است فضیلتش بالاتر مى باشد موسى (ع ) به برادرش اتکاء و اعتماد نمود ولى امیرالمؤ منین (ع ) توکل کامل به خدا و اعتماد به کرم و لطف عمیم ذات ذوالجلال حق نمود. «قال : انت افضل ام عیسى ؟ قال انا افضل من عیسى قال لم ذلک ».عرض کرد: شما افضل هستید یا عیسى (ع )؟فرمود: من افضل از عیسى هستم .عرض کرد: چرا شما برتر هستید؟فرمود: پس از آن مریم (س ) به واسطه دمیدن جبرییل در گریباناو، به قدرت خدا حامله شد همین که موقع وضع حمل رسید وحى شد به مریم که : «اخرجى عن البیت فاءن هذه بیت العبادة لابیت الولادة ».(12) از خانه بیت المقدس بیرون شو زیرا که این خانه محل عبادت است ، نه زایشگاه و محل ولادت و زاییدن فلذا از بیت المقدس رفت در میان صحرا پاى نخله خشکیده عیسى به دنیا آمد.(امروز جای آن بالای سر قبر امام حسین (ع) است.) اما من وقتى مادرم فاطمه بنت اسد را درد زاییدن گرفت در حالتى که وسط مسجدالحرام بود به مستجار کعبه متمسک گردیده و عرض کرد: الهى به حق این خانه و به حق آن کسى که این خانه بنا کرده درد زاییدن را بر من آسان گردان . همان ساعت دیوار خانه شکافته شد، مادرم فاطمه را با نداى غیبى ، دعوت به داخل خانه نمودند که : « یا فاطمة ادخلى البیت »فاطمه ، مادرم وارد شد و من در همان خانه کعبه به دنیا آمدم . این قضیه اشاره دارد به آن که مرتبه اول شرف مرد به حسب و نسب طاهریت مولد است هر که روح و نفس و جسد او پاکیزه باشد او افضل است . (از این امر پروردگار به فاطمه بنت اسد در دخول کعبه معظمه و نهى از مریم (س ) از وضع حمل در بیت المقدس با توجه به شرافت مکه معظمه بر بیت المقدس شرافت فاطمه (س ) بر مریم و شرافت على (ع ) بر عیسى (ع ) معلوم مى شود. (13)
خدا را شکر می کنیم ما پیرو و دوستدار امیرالمومنین علی (ع) هستیم. زندگی امیرالمومنین را مطالعه کنید. وصایای حضرت امیرالمومنین و تفاسیر آن را می توانید در فضاهای مجازی پیدا کنید و مطالعه کنید که ببینید حضرت از ما چه می خواهد. همه ما همان راه را برویم. برادران و خواهران سعی کنیم تقوای الهی را پیشه کنیم ، این شبها علاقه ما به قرآن و عترت و حضرت صاحب الزمان است. و سعی کنیم از راه و تدبیری که مقام معظم رهبری برای ما تعیین میکنند، برویم. ان شاءالله خوش عاقبت باشید والا یک سر سوزن زاویه پیدا کردن با ولایت ، موجب بدعاقبتی است.

خدایا به حق محمدو آل محمد ما را وفادار به اهل بیت قرار بده


پی نوشت:

1- سوره مبارکه قدر،آیات 1-3

2- بحارالانوار، علامه مجلسی ج42، ص 259

3- مجمع البیان، پیشین، ص ۶۹۰-۶۸۸؛

4- اصول کافی ج 4 صفحه 167

5- انوارنعمانیه صفحه 88 ، پند تاریخ جلد 4 صفحه 231

6- اللمعه البیضاء، ص220 ; شبهای پیشاور، ص474 «تزکیه المرء لنفسه قبیح».

7- سوره مبارکه والضحی ، آیه 11

8- الغدیر، ج 10

9- سوره مبارکه بقره ،آیه 260

10- شرح الاسماء الحسنی، ج 1، ص190 ; شبهای پیشاور، ص475 «لو کشف الغطاء ما ازددت یقیناً».

11- سوره مبارکه قصص ،آیه 33

12- الامام علی(علیه السلام) ص369 ; اللمعه البیضاء، ص221 ; شبهای پیشاور، صص476 و 814 «اخرجی عن البیت فإنّ هذه بیت العباده لا بیت الولاده».

13- الانوار النعمانية ج1 ، ص27اللمعة البيضاء ص220



http://yascms.ir/emam/gozaresh/u693.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/u694.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/u695.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/u696.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/u697.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/u698.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/u699.jpg

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.