قال رسول الله (ص) : « یا سَلْمانُ، مَنْ أَحَبَّ فاطِمَةَ ابْنَتی، فَهُوَ فِی الْجَنَّةِ مَعی » (1)
السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)، السلام علیک یا فاطمه الزهرا سیدة النساء العالمین .
اُوصیکُم عِبادَالله وَنَفسی بِتَقَوَیَ الله
خشنودی مولایمان صاحب الزمان(عج) ، سلامتی رهبر عزیز و بزرگوار مان، شادی روح امام راحل عظیم الشأن، شادی ارواح طیبه شهدا ، شهدای مدافع حرم، یگانه شهید مدافع حرم شهرستان شهید سرافراز علی عظیمی ، شادی دو شهید گرانقدر مهمان امروز نماز جمعه ، شادی ارواح مطهر شهدای گمنام شهرستان ، سلامتی همه خدمتگزاران به نظام اسلامی ، سلامتی خودتان و خانواده و فرزندانتان اجماعاً صلوات.
امیدوارم خداوند متعال ، این حضور مؤمنانه همه شما عزیزان در نماز جمعه ، این خطبه، این نشستن و سکوت را در نماز جمعه ، از همه ما قبول بگرداند ، ذخیره ای ارزشمند برای دنیا و آخرت، مخصوصاً برای اولین لحظه ورود ما به عالم قبر و قیامت قرار بگیرد ، باز هم صلوات بر محمد وآل محمد (ص).
اولاً از حضور مؤمنانه همه شما برادران و خواهران مکرمه ، نمازگزاران عزیز در نمازجمعه ، از مدیران و مسئولین محترم،دانش آموزان مدارس ،اقشار مختلف ،ستاد برگزاری نمازجمعه ،فرماندهان محترم نظامی و انتظامی، سروران معظم روحانی ، از هیأت امنای مسجد جامع ، از قاری محترم، مجری محترم و مؤذن محترم ، از سخنران قبل از خطبه های نماز جمعه دادستان محترم جناب آقای قویدل ، صمیمانه تقدیر و تشکر می کنم . ان شاءالله خدای متعال این سعی همگانی در برپایی نماز باشکوه جمعه از همه ما قبول بدارد.
در خطبه های گذشته اشاره داشتیم به یکی از نامه های مهم آقا امیرالمومنین علی (ع) به یکی از شیعیان و اصحاب مخلص شان به نام حارث همدانی و توصیه هایی که آقا امیرالمومنین(ع) به ایشان داشتند. امروز هم یکی دیگر از کلمات و توصیه های امیرالمومنین(ع) را خدمت شما عرض می کنم. حضرت در این نامه می نویسند : « وَ إِيَّاكَ وَ مَقَاعِدَ الْأَسْوَاقِ » از نشستن در گذرگاههاى عمومى، و بازار، پرهيز كن « فَإِنَّهَا مَحَاضِرُ الشَّيْطَانِ وَ مَعَارِيضُ الْفِتَنِ» كه جاى حاضر شدن شيطان، و بر انگيخته شدن فتنه هاست (2). در اینجا حضرت حارث را از حضور بی جهت و پرسه زدن و نشستن بی مورد در بازار منع می کنند،این مطلب نیاز به توضیح و تحلیل دارد ، در برخی از روایات ما اهمیت بازار و کسب و کار ر بیان شده است.
نحوه اداره بازار از نظر رسول خدا و امیرالمومنین(ع)
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در این باره فرمودند : «العباده عشرة اجزاء تسعة أجزاء في طلب الحلال »(3) عبادت ده جزء دارد كه نه جزء آن درآمد حلال است. و یا در جایی دیگر می گویند:کاسب حبیب خداست (4) اینگونه روایات نشان از تمجید و تعریف تجارت و بازارداری می کند. ولی برخی روایات مانند این نامه امیرالمومنین(ع) نشستن در بازار را مذمت می کند و می فرماید: آنجا محل حضور شیطان است. چگونه ما این دو نوع روایت را با هم جمع و تحلیل کنیم؟ قبل از تحلیل این روایات، نحوه اداره بازار از نظر رسول خدا و امیرالمومنین(ع) را خدمتتان عرض می کنم.اینکه پیامبر خدا(ص) و امیرالمومنین(ع) نسبت به بازار مسلمانان چه حساسیتی داشتند وچگونه برخورد میکردند. بنده برخی از سخنان خطبه دوم را در همین خطبه اول ، خدمتتان عرض می کنم:
تاملي در ويژگيهاي بازار از نظر اسلام و تاريخ مسلمانان :
در عصر ظهور اسلام و تشکیل حکومت اسلامی توسط پیامبرگرامی اسلام(ص) در مدینه، مهمترین بازار مدینه یعنی بازار بنی قینقاع در اختیار یهودیان قرار داشت. حضرت به جهت حساسیت ویژه بازار و نارضایتی از حاکمیت مطلق یهودیان بر بازار در صدد شکستن حاکمیت آنان و سلب انحصار از آنان برآمدند و در این راستا بازار دیگری را در مدینه تأسیس نمودند ومقررات خاصی نظیر عدم اخذ خراج از بازاریان، نداشتن جایی مشخص برای فروشندگان و ممنوعیت تجاوز به حریم بازار و... وضع نموده و امتیازهای قومی و طبقاتی گذشته را به کلی لغو و امنیت بازارها را به طور کامل تأمین کردند. این اقدامات به شکوفایی و رونق بازار منجر شد. به عنوان مثال نگرفتن خراج و هر گونه مالیات، سبب کاهش قیمتها و رواج و گستردگی خرید و فروش میشد و در عین حال که انتقال بازار به مکان دیگر، درآمد مالیاتی یهودیان را از بازار بنیقینقاع به شدت کاهش داده و یهودیان را که دشمنان عنود اسلام و مسلمین بودند، به خشم آورد.
وضعیت بازار در زمان حکومت امیرالمؤمنین(ع)
در زمان حکومت امیرالمؤمنین(ع) بازارها همانگونه که بودند استمرار یافتند، گرچه محل خلافت و حکومت از مدینه به کوفه منتقل شد ولی تغییری در محل بازارها گزارش نشد. و حضرت با توجه به نقش حساسی که بازار در رونق فعالیتهای اقتصادی داشت در بهبود وضعیت آن و افزایش رونق و کارایی آن تلاش نمودند.
برای تبیین وضعیت بازار در زمان حکومت امیرالمؤمنین(ع) میتوان به ویژگیهایی اشاره نمود. اگر چه برخی از این ویژگیها اختصاص به زمان حضرت ندارد بلکه از گذشته وجود داشته و در زمان حضرت نیز استمرار پیدا کرده است آن ویژگیها عبارتند از:
1) احداث بازارها در کنار مسجد و دارالاماره :
بازارها غالباً در کنار مسجد و دارالاماره بنأ شدند که خود حاکی از ارتباط وثیق این مراکز نسبت به هم میباشد. مساجد جامع بصره، کوفه و سامرا در کنار بازار قرار داشتند.(5) البته این که بازارها در کنار دارالاماره و مسجد بنأ میشد اختصاص به زمان حضرت ندارد. بلکه به عنوان یکی از مظاهر تمدن اسلامی تلقی میشود و شهرهایی که توسط حاکمان اسلامی ساخته میشد و کوفه نیز یکی از آنها است، از چنین وضعیتی برخوردار بودند. و مسجد جامع مرکز مذهبی و سیاسی و محلی برای آموزشهای فکری و عملی و مکانی برای بسیج نیروها جهت دفاع و جهاد محسوب میشد.
2) احداث اتاقهایی در بازار برای خرید و فروش
از روایات استفاده میشود که در زمان امیرالمؤمنین(ع) در کوفه بازارهایی بود و اطاقهایی داشت که برای خرید و فروش ساخته و آماده شد.
3) عدم اخذ کرایه و اجرت از مغازههای بازار
همین طور در روایات آمده است که در بازار کوفه غرفههایی وجود داشت که ملک دولت اسلامی بود و حضرت کراهت داشت در مقابل استفاده از این غرفهها کرایهای بگیرد و کرایهای نیز نمیگرفت.(6) از این روایات استفاده میشود که فروشندگان تنها میتوانستند برای مدتی بدون پرداخت اجاره از این مکانها استفاده کنند. و حتی مجاز نبودند دکانهایی را شخصاً در بازار احداث نمایند و در صورت انجام چنین کاری توسط حکومت با آنها برخورد میشد. اصبغ بن نباته روایت میکند که امیرالمؤمنین(ع) روزی به بازار رفت با مغازههایی که در بازار ساخته شد مواجه گشت. دستور داد آنها را خراب و ویران نمایند.(7) عدماخذ اجرت از مغازههای بازار میتوانست داد و ستد را تسهیل نماید و کالاها با قیمت کمتری در نهایت در اختیار مشتری قرار میگرفت و این خود عاملی برای رونق بازار تلقی میشود و شاید به همین علت نیز باشد که حضرت اجازه ساختن بناهایی را توسط افراد نمیدادند. زیرا در صورت احداث بنأ هنگامی که خود فرد به هر دلیل نمیتوانست از آن مکان برای تجارت استفاده کند، احتمالاً این محل را با اخذ کرایه به دیگری واگذار میکرد و به ازأ آن مبلغی دریافت مینمود و حضرت تمایل نداشت از مغازهها اجرتی اخذ شود. گرچه باید توجه نمود که در روایات امیرالمؤمنین(ع) تنها کراهت اخذ اجرت از این دکانها مطرح است نه حرمت اخذ آن و طبیعی است حضرت با توجه به مصالح چنین عمل مینمودند. اما اگر مصالح جامعه جداً اقتضأ داشته باشد که از این مغازهها اجرت اخذ شود، مانعی از اخذ اجرت وجود ندارد. البته حضرت در این اقدام متفرد نبودند بلکه در روایتی که ابن شبه و ابن زباله از محمدبن عبدا بنحسن دارند، بیان نمودند که رسولا(ص) نیز بازار را بر مسلمین تصدق فرمود خراج و کرایهای از آنها اخذ نمینمود.(8) سنت عدم اخذ اجرت از بازارها تا زمان زیاد بن ابیه ادامه داشت و او اولین حاکمی بود که از بازارها اجرت اخذ کرد.(9) همچنین از روایات استفاده میشود که در زمان حکومت امیرالمؤمنین(ع) تحت هیچعنوان اعم از کرایه، خراج و مالیات از خریدار و فروشنده مبلغی گرفته نمیشد. زیرا مصالحی که اقتضأ میکرد از مغازهها اجرت اخذ نشود همان مصالح نیز اقتضأ میکرد که مالیات نیز از آنان اخذ نشود.
4) تعیین محدوده بازار :
حدود بازارها نیز توسط حکومت تعیین میشد و بازاریان حق تخطی از محدوده معین را نداشتند و مردم نیز حق نداشتند به حریم بازار تجاوز نموده و بنایی را برای سکونت خویش احداث نمایند. حکومت نیز برای تحقق این امر مستمراً بر حسن اجرای آن نظارت میکرد.
پیامبر اسلام(ص) در هنگام تعیین بازار مدینه فرمود: «این بازار شماست و کسی حق تجاوز به آن را ندارد و خراج نیز از آن گرفته نمیشود.»(10) حضرت امیر(ع) نیز چنین فرمود.(11)
5) وجود بازارهای تخصصی :
در آن زمان بازارهای تخصصی برای برخی پیشهوران وجود داشت و برای آن پیشه و حرفه مکان خاصی در نظر گرفته شد و پیشهوران محصولاتی که خود فراهم نمودند و یا نقش واسطهگری داشتهاند، به معرض فروش میگذاشتند. بازارهای تخصصی چون بازار قصابان، بازار خرمافروشان، بازار ماهیفروشان و ... . همچنین از روایت استفاده میشود، در زمان حضرت محلی به نام کناسه بود که در آن مشاغل مختلفی از جمله، شترفروشی، صرافی، بزازی و خیاطی وجود داشت.(12) روند شکلگیری بازارهای تخصصی همچنان ادامه یافت به گونهای که نقل شد در کوفه بازارهای خاصی برای بریانگران، بردهفروشان، سلاخان و زیت فروشان وجود داشت و دکانهای صرافی نزدیک مسجد کوفه مجتمع شدند. خرمافروشها و ماهیفروشها هم هر کدام بازار مخصوصی داشتند، بازاری برای فروش شتر و بازاری نیز خاص نانوایان وجود داشت.(13)
اقدامات امیرالمؤمنین(ع) در بازار :
با توجه به گستردگی دائره حکومت در زمان امیرالمؤمنین(ع) و عدم امکان نظارت مستقیم خود حضرت، معیارها و چارچوبهایی را برای نظارت کنندگان و بازرسان بیان نمودند و علاوه بر آن که از اخبار مربوط به کارگزاران خود در اقصی نقاط کشور پهناور اسلامی، اطلاع مییافتند و اقدامات مقتضی را انجام میدادند، خود نیز تا آنجا که امکان داشت بر روند کلی فعالیتهای گوناگون جامعه نظارت مستقیم مینمودند.
الف) اصل نظارت و بازرسی در بازار :
بازارها از ابتدای تشکیل دولت اسلامی در مدینه توسط پیامبر اکرم(ص)، تحت نظارت و مراقبت بود. پیامبر(ص) بر انباری از گندم گذر کرد، دستش را در آن فرو برد رطوبتی در آن یافت، فرمود: صاحب گندم، این چیست؟ گفت یا رسولالله باران بر آن باریده پس فرمود: چرا آن را بر روی طعام نگذاشتهای تا مردم آن را ببینند « مَنْ غَشَّ مُسْلِماً فِی شِراءٍ أو بِیعٍ فَلَیسَ مِنَّا » کسی که مسلمانی را در خرید یا فروش فریب دهد، از ما نیست. (14) در احادیث امیرالمؤمنین(ع) نیز عنایتی آشکارا نسبت به بازار و نظارت بر آن را مشاهده میکنیم. حضرت به صورت گسترده و فراگیر مستقیم یا غیر مستقیم بر بازار و روند عملکرد آن نظارت مینمود. امام حسین(ع) میفرماید:
«امیرالمؤمنین(ع) بر مرکب رسولا، شهبأ، در کوفه سوار میشد و از همه بازارهای کوفه بازدید مینمود، روزی به بازار گوشت فروشان رفت و با صدای بلند فرمود: ای قصابان در ذبح گوسفندان شتاب نکنید، بگذارید روح از بدنشان بیرون رود و از دمیدن در گوشت وقتی میفروشید بر حذر باشید. همانا از رسولا(ص) شنیدم که از این عمل نهی میفرمودند.» سپس به بازار خرمافروشان رفت و فرمود: «همانگونه که خرماهای خوب را در معرض دید میگذارید خرماهای بد را نیز در معرض دید بگذارید.» سپس به بازار ماهیفروشان رفت و فرمود: «غیر از ماهی حلال گوشت نفروشید و از فروش ماهیهایی که در دریا مردند و موج آنها را بیرون آب انداخت، خودداری کنید.» سپس به محله کناسه رفت که تجارتهای مختلفی از قبیل شتر فروشی، صرافی، بزازی، خیاطی در جریان بود.
حضرت با صدای بلند فرمود: «در این بازارها قسم خوردن متداول شده است. قسمهایتان را با صدقه درهم آمیزید و از قسم خوردن خودداری کنید. همانا خداوند عز و جل کسی را که قسم دروغ بخورد، منزه نخواهد نمود.»(15) امام باقر(ع) نیز میفرماید: «امیرالمؤمینن(ع) وقتی در کوفه بود هر روز صبح از دارالاماره بیرون میآمدند و در بازارهای کوفه، بازار، بازار میگشتند. و با او تازیانهای بود که بر گردنش آویخته بود و دوطرف داشت و «سبیبه» نامیده میشد. و در هر بازاری میایستاد و ندا میداد، ای تاجران تقوای خداوند عز و جل پیشه کنید. هنگامی که بازاریان صدای او را میشنیدند، هر چه در دست داشتند، زمین میگذاشتند و به سخنان حضرت گوش فرامیدادند که میفرمود: «طلب خیر را بر هر چیز مقدم دارید و با سهل گرفتن در معامله به اموالتان برکت بخشید و با بردباری خود را زینت دهید. از سوگند دوری نمایید و از دروغ فاصله بگیرید و تن به ظلم ندهید و در معامله با مظلومین با عدل و انصاف برخورد کنید و به ربا نزدیک نشوید و اندازه و میزان را رعایت نمایید و کالاهای مردم را حقیر نشمارید و در زمین فساد نکنید.» و بدینگونه همه بازارها را سر میزد و سپس برای رسیدگی به مراجعات مردم به دارالاماره بازمیگشت.(16) امیرالمؤمنین(ع) در بازار راه میرفت و اگر کمفروشی یا متقلبی را در بازار مشاهده میکرد با تازیانهای که در دست داشت، تنبیه مینمود. اصبغ بن نباته میگوید روزی به حضرت عرض کردم که شما در خانه بنشین و من این کار را انجام میدهم حضرت فرمود: «ای اصبغ مرا نصیحت نکردی.»(17) ابی الصهبأ نیز میگوید: علی ابن ابیطالب(ع) را در شط کلأ دیدم که از قیمتها پرس و جو میکرد.(18) از مجموعه این روایات استفاده میشود که امیرالمؤمنین(ع) به جهت اهمیت ویژهای که بازار در اقتصاد جامعه اسلامی دارد، نظارت بر آن را وظیفه ضروری خود میدانست و این کار را مستمراً انجام میداد و اگر به دلایلی قادر نبود هر روز بازارها را بگردد و تذکر دهد و نصیحت کند، هر چند روز یکبار این کار را تکرار مینمود.(19) این شیوه امیرالمؤمنین(ع) بود که نبض بازار در دست حکومت باشد واجازه احتکار ویا قاچاق کالا را به کسی نمی دادند و اگر متوجه می شدند کسی در زمان قحطی کالایی را احتکار کرده تا بعد به قیمت بالا بفروشد، خود حضرت شخصا فرد محتکر را شلاق می زدند. البته حضرت در گشت زدنهای خود در بازار صرفاً دنبال متخلف نبودند که آنرا شلاق بزند و بعد به سراغ کار خود در دارالاماره بروند. بلکه حضرت همیشه احکام اسلام را به آنان گوشزد میکرد. در یک جمعبندی میتوان گفت: حضرت علاوه بر اینکه هر روز یا هر چند روز یک بار به بازارها میرفت و بازاریان و تجار را نصیحت مینمود و حکم الهی را برایشان بازگو میکرد و دعاوی را حل و فصل مینمود، بطور مستمر در جریان کیفیت خرید و فروش و سطح قیمتها قرار میگرفت و در صورت مشاهده هر گونه تخلف و تعدی و تجاوزی مستقیماً وارد عمل میشد و حق مظلوم را میستاند و گم شده را راهنمایی میکرد و به کمک ضعیفان میشتافت .
ب ) اقدامات عملی حضرت در زمینه اجرای قوانین در بازار :
1) ممانعت از احتکار :
حضرت در عهدنامه مالکاشتر ضمن آنکه بر نقش مهم بازرگانان و صنعتگران تأکید و آنان را مایههای منفعت و پدید آورندگان وسایل آسایش و راحتی میداند و سود حاصل از تلاش آنان را مایه برپایی بازارها قلمداد میکند، میفرماید: «و با این همه بدان که میان بازرگانان بسیار کسانند که معاملتی بد دارند، بخیلند و در پی احتکارند سود خود را میکوشند و کالا را به هر بها که خواهند میفروشند و این سود جویی و گرانفروشی زیانی است بر همگان، و عیب است بر والیان. پس بایدت از احتکار منع نمود که رسول خدا(ص) از آن منع فرمود. و باید خرید و فروش آسان صورت پذیرد و با میزان عدل انجام گیرد. با نرخهای - رایج بازار - نه به زیان فروشنده و نه خریدار. و آن که پس از منع تو دست به احتکار زند او را کیفر ده و عبرت دیگران گردان و در کیفر او اسراف مکن.» (20) همچنینحضرت درنامهای به رفاعة بن شداد(استاندار اهواز) بیان داشت: «از احتکار نهی کن و پس هرکس مرتکب آن شد تنبیه بدنی کن و با آشکار ساختن آنچه احتکار کرده او را مجازات کن.»(21) علاوه بر این تأکیدات مطابق برخی روایات حضرت نیز شخصاً با احتکار برخورد مینمودند. حضرت غلهای را که صد هزار درهم قیمت داشت و احتکار شد، سوزاند (22)
2) کنترل قیمتها (تسعیر)
امیرالمومنین (ع) شخصاً بر بازار نظارت داشتند و بر اجرای قانون رسیدگی می کردند. یکی دیگر از کارهای امیرالمؤمنین(ع) تسعیر یا کنترل قیمت ها بود و اجازه نمی دادند قیمت ها یک دفعه بالا برود. امام(ع) در عهدنامه مالک اشتر میفرماید: «باید خرید و فروش آسان صورت پذیرد و با میزان عدل انجام گیرد و با نرخهای نه به زیان فروشنده و نه خریدار.» حضرت برای اجناس قیمت تعیین نمی کردند، قیمت عادله بازار ملاک بود و حکومت قیمت گذاری نمی کرد، عرضه و تقاضا بود که قیمت را تعیین می کرد، البته اگر کسی در بازار گندم و یا جو خود را نسبت به دیگران گران تر می داد، حضرت ابتدا او را نهی می کرد ، اگر توجه نمی کرد او را از بازار بیرون می کرد. مگر اینکه جنسی که گران تر فروخته می شد، مرغوب تر از اجناس مشابه دیگران بود، تا این حد حضرت به امورات بازار توجه داشتند. پس یکی از نظارتهایی که امیرالمومنین نسبت به بازار داشتند، کنترل قیمت ها بود. دولت اسلامی نیز موظف است بر قیمت ها نظارت کند .
3) کنترل وزن :
گفتیم حضرت (ع) اجناس بازار را قیمت گذاری نمی کردند ولی اوضاع را کنترل می کردند و اجازه نمی دادند تا کم فروشی صورت بگیرد. کم فروشی یعنی پول بیشتری برای یک جنس دریافت شود ویا وزن کمتری به مشتری بدهند. مثلاً وقتی حضرت بر زعفران فروشی که زعفران را وزن میکرد و چرب میکشید گذشت به او فرمود وزن را به قسط (عدل)تمام کن. (جنس را وزن می کنی، مشخص کن که وزن آن چقدر است) سپس هر میزان که تمایل داری بر آن بیفزا.(23) این یکی از شیوه های امیرالمومنین برای کنترل وزن و مقدار در معاملات بود . این سخن حضرت حاکی از آنست که در معاملاتی که خرید و فروش برمبنای توزین است، باید توزین دقیق صورت پذیرد ولی شایسته است فروشنده چیزی بر آن بیفزاید و چربتر بکشد.البته این شایستگی تنها در صورتی است که افراد کالاهایی که در ملکیت خود دارند را میخواهند بفروشند. اما اگر قرار است اموال بیتالمال را توزیع کنند و یا به فروش برسانند باید کاملاً رعایت عدالت را بنماید و هیچ چیز بر آن ننماید. به همین جهت است از امیرالمؤمنین(ع) روایت شد که حضرت مردی را خواست تا مقدار زعفرانی از بیتالمال را بین مردم تقسیم نماید. آن فرد در هنگام وزن کردن، مقدار بیشتری وزن میکرد. حضرت با چوب دستی به دست او زد و فرمود «همانا وزن یکسان است.»(24) در واقع لب این روایات این است که اگر انسان میخواهد بذل و بخششی داشته باشد باید از مال خودش باشد و نه از مال بیتالمال. امیرالمؤمنین(ع) که خود در جود و سخاوت شهرة آفاق بود در تقسیم اموال بیتالمال ذرهای اضافه بر حق فرد به او نمیداد و معتقد بود بذل و بخشش در اموال عمومی به هر طریقی که باشد خیانت به بیتالمال و صاحبان اصلی آن است. و به همین دلیل با برادرش عقیل آن گونه برخورد میکند.
4) ممنوع نمودن غیرمسلمانان از صرافی (کنترل پول) :
امیرالمؤمنین(ع) به دلیل نقش مهم صرافیها در مبادلات درهم و دینار به عنوان پول داخلی و احیاناً تبدیل پولهای خارجی به پول داخلی و بالعکس، نقش قابل ملاحظهای برای آن قائل بودند. از این جهت رضایت نمیدادند که یکی از شریانهای مهم اقتصادی در اختیار کسانی باشد که به گونهای دلبستگی به بیرون امت اسلامی دارند و نمیتوانند امانتدار مصالح امت باشند. از این رو حضرت در نامهای به قاضی اهواز به او دستور میدهد که اهل ذمه ( یهودی ، مسیحی و زرتشتی که در پناه کشور اسلامی ، زندگی می کنند ) را از اشتغال در شغل صرافی بازدارد.(25)
5) برخورد با کسانی که حریم بازار و قوانین آن را رعایت نمیکنند:
همانگونه که قبلاً اشاره شد تعیین مکان و حدود بازار برعهدة حکومت اسلامی است. و افراد نمیتوانند به هیچ گونه به حریم بازار تجاوز نمایند. و همین طور بازاریان نیز نمیتوانند بساط خود را در خارج بازار و مکانی که دولت اسلامی تعیین نموده پهن نموده و یا به احداث بنایی برای فروش کالا بپردازند. به همین جهت است که امیرالمؤمنین(ع) وقتی بر خانههای «بنی البکأ» گذر کردند، فرمودند: این مکان جزء بازار است و دستور دادند که ساکنین آن به جای دیگر منتقل شوند و بعد از این، آن خانهها را ویران نمودند.(26)
6) ممنوعیت ذبح حیوانات مریض و ناقص
ابن الاخوة میگوید: امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (رضیا عنه) از ذبح گاوهای فلج، زمینگیر، یک چشم، نابینا، بیدندان، گردن مویین، دیوانه، سم چاکدار و معلول و بیمار منع مینمودند.(27) تردی نیست که از نظر شرع مقدس خوردن گوشت این حیوانات حرمتی ندارد. ولی حضرت به عنوان حاکم جامعة اسلامی این دستورات را صادر کرد تا جامعه در برابر عوارض آلوده کننده خوردن این گوشتها سلامت خود را از دست ندهد. همانگونه که وقتی مسلمانان در خیبر از جهت تغذیه با مشکل مواجه شدند و الاغ را ذبح نموده برای طبخ آماده مینمودند، پیامبر اکرم(ص) دستور داد، دیگها را واژگون نمایند.(28) در حالی که میدانیم خوردن گوشت این حیوان تنها کراهت دارد نه حرمت و حضرت به جهت مصالحی چنین اقدام نمودند. و این مصلحت در روایت امام باقر(ع) آمده که سبب نهی پیامبر(ص) در آن هنگام به جهت استفاده بارکشی از آن بود تا این منفعت از جامعه فوت نشود. این ممنوعیتها بدان جهت است که حاکم جامعه اسلامی باید تمام سعی و کوشش خود را مبذول دارد تا آسایش و رفاه بیشتر مردم فراهم آید و تا حد ممکن از بیماریها و بلایا و ناهنجاریهای عمومی جلوگیری به عمل آید.
7) برخورد با پدیدههایحرامو نامطلوب در بازار :
امیرالمؤمنین(ع) همچنین در سخنان خویش به برخی از محرماتی که ممکن است فروشنده یا خریدار و یا هر دو ممکن است در هنگام معاملات مرتکب شوند را به شرح زیر تبیین نموده است:
الف) ربا: ربا مطلقاً چه ربای معاملی و چه ربای قرضی حرام است. ولی تشخیص معاملات ربوی از غیر آن در بسیاری از موارد دشوار است. اصبغ بن نباته میگوید از امیرالمؤمنین(ع) در منبر شنیدم که میفرمود: ای تاجران اول فقه سپس تجارت، اول فقه سپس تجارت، اول فقه سپس تجارت. قسم به خدا همانا ربا در این امت مخفیتر از حرکت مورچه بر سنگ است.»(29) اگر فروشندگان و خریداران شناخت درستی از احکام شرعی معاملات نداشته باشد در دام ربا گرفتار خواهند آمد.
ب) فریب فروشنده یا مشتری، سوگند در معامله، کتمان عیوب:
حضرت در خطاب به تاجران دوری از این امور را توصیه میکند و میفرماید در صورتی که از این امور مراقبت نمایید، معاملاتی که انجام میدهید معاملات صحیحی خواهد بود و از حرام دور خواهید ماند.(30)
جلوگیری از انحصار طلبی در بازار:
امیرالمومنین (ع) هرگز اجازه نمی دادند که بازار انحصاری باشد .( انحصار به وضعیتی در بازار گفته میشود که تنها فروشنده واحد وجود دارد که کالا یا خدمت معینی را ارایه میکند. این فروشنده میتواند با تنظیم مقدار تولید و میزان عرضه، قیمت کالای خود را به نقطه مورد نظر برساند و با برابر ساختن درآمد نهایی و هزینه نهایی منافع خود را حداکثر نماید. همانگونه که میتواند با افزایش یا کاهش تولید به اهداف خود دست یابد.) در آن زمانمانند امروز، سلطان سکه ، سلطان مرغ و ... نبود، به هیچ وجه در بازار سلطان و انحصاری وجود نداشت ، مثلا اجازه نم یداندد یک نفر، انحصارا فروش گندم را در دست بگیرد و هرگونه خواست قیمت گذاری کند تا اجحافی در حق مسلمانان نباشد ولی جامعه امروزه برند و انحصاری شده است.
تجارت خارجی و استفاده از کالاهای بیگانه :
امام صادق(ع) فرمود: «امیرالمؤمنین(ع) همواره میفرمود: مادامی که این امت لباس بیگانه نپوشد و از غذاها آنان استفاده نکند، همواره در خیر خواهد بود و هنگامی که چنین کند خداوند آنان را ذلیل خواهد کرد.»(31) تأکید حضرت بر این است که وابستگی در مصرف به بیگانگان امر مذمومی است و امت اسلامی هرگز نباید در پوشاک و خوراک خود به بیگانه نیازمند باشد و در صورت چنین نیازی، جامعه اسلامی ذلیل خواهد شد. پیوند این روایت با بحث ما دقیقاً این است که وقتی استفاده از پوشاک و خوراک بیگانه امر مذمومی تلقی میگردد، خرید و فروش این اجناس در بازار اسلامی نیز بیتردید مذموم است.این همان سخن مقام معظم رهبری است که بارها
بر استفاده از تولیدات داخلی تاکید داشتند و همگان را از استفاده از تولیدات خارجی که مشابه داخلی دارند، منع کردند. اگر کالاهای اساسی ما در دست بیگانگان باشد، هم موجب رکود و حقارت می شود و استعدادها شکوفا نمی شود و هم فرهنگ بیگانه به همراه این تولیدات وارد کشور اسلامی می شود و رونق داخل از بین خواهد رفت و نیز می تواند تبدیل به یک اهرم فشار برای بیگانگان شود.
آنچه گفته شد شیوه امیرالمومنین (ع) در اداره بازار بود ، البته این بحث ادامه دارد و روایات زیادی در این رابطه وجود دارد ، اینکه چرا یکبار حضرت صحابه خود را منع می کنند از رفتن و نشستن در بازار و می فرمایند: اینکار موجب فتنه می شود و در جایی دیگر تجارت را عبادت می دادند، اینکه چه نوع تجارت و چه بازاری موجب عزت است را ان شاءالله در خطبه آینده خدمتتان عرض می کنم.
خدایا به حق محمد و آل محمد عاقبت همه را ختم بخیر بگردان و همه ما را از حرام و ربا دور بگردان.
در آغاز خطبه دوم خود و همه شما برادران و خواهران مکرمه را دعوت می کنم به تقوی الهی، مناسبت های هفته را به اختصار خدمتتان عرض می کنم:
سالروز تهاجم گروهك ضدانقلاب مسلحِ به شهر «آمل»
شنبه ششم بهمن ماه ، سالروز تهاجم گروهك ضدانقلاب مسلحِ «اتحادیه كمونیستها» به شهر هزارسنگر «آمل» (1360ش) را داریم. در چنین ایامی بود که این گروهک کمونیستی به شهر آمل حمله کردند .آنها گمان می کردند می توانند همان کاری را که میرزا کوچک خان انجام داد را انجام دهند و از شمال شروع کنند و کل کشور را در اختیار خودشان بگیرند و زمینه نابودی نظام جمهوری اسلامی را فراهم کنند. این گروهک کمونیستی حمله کردند ولی مردم آمل، شهر خود را به هزار سنگر تبدیل کردند و به اندک زمانی بسیج و سپاه و مردم آنها را دستگیر و شکست خوردند. گروهک ها نمی دانند آنچه باعث پیروزی این نظام شد علاوه بر رهبری امام و مقام معظم رهبری ، وفاداری و حضور و بیداری مردم است که به لطف الهی آن بیداری در آن زمان خودش را نشان داد.
شهادت سردار سرافراز حسن باقری:
سهشنبه نهم بهمن ماه، شهادت سردار رشید اسلام، برادر «غلامحسین افشردی» معروف به «حسن باقری» (1361 ش) را داریم خداوند ایشان را رحمت کند، شخصیت جوان و برجسته ای که بسیارى او را بهعنوان «مغز متفكر اطلاعات نظامى ایران» و «نابغه دفاع» مىشناسند.
ضرورت برپایی مجالس عزای حضرت زهرا(س):
در ایام فاطمیه قرارداریم، شهادت حضرت زهرا (س) را خدمت شما بزرگواران تسلیت عرض می کنم ، در حدیثی که ابتدای سخن خدمتتان عرض کردم ، پیامبر خدا(ص) خطاب به سلمان می فرماید: « یا سَلْمانُ، مَنْ أَحَبَّ فاطِمَةَ ابْنَتی، فَهُوَ فِی الْجَنَّةِ مَعی »(32) ای سلمان! هر کس فاطمه را دوست داشته باشد، در بهشت همراه من است. سعی کنید در این ایام با برپایی هیئت های مذهبی و مجالس عزا ، عشق و ارادت خودتان را به ساحت مقدس حضرت زهرا(س) ابراز کنید. برپایی هیئت های کوچک و بزرگ عزا ، گرفتن روضه های خانگی و... ، تمام همّ و غم تان دشمنان اسلام ایجاد اختلاف است ، وهابیت در شبکه های مختلف ماهواره ای برنامه ریزی می کند تا بخش مهمی از تاریخ اسلام را واژگون کنند و شیعیان از حوادث صدر اسلام بی اطلاع باشند، آنها منکر شهادت حضرت زهرا(س) هستند. درست است ما باید با مسلمانان اهل سنت وحدت و همدلی داشته باشیم ولی این بدین معنای نیست که ما در مورد اسلام ناب و حوادث صدر اسلام مطالعه و تفحص نداشته باشیم .نباید اجازه بدهیم فرزندانمان با تفکر وهابی بار بیایند . برپایی مجالس عزا برای حضرت زهرا(س) می تواند به غنای فرهنگی ما نسبت به اهل بیت کمک کند و جوانان را با اهل بیت بیشتر آشنا کند، خواهش که دارم این است که در این ایام عشق و علاقه خودتان را به حضرت زهرا ابراز کنید و مجالس پر از خیر و برکتی همراه با انفاق برای حضرت زهرا بر پا کنید تا اخلاص و عشق و علاقه ما به حضرت زهرا ابراز شود.
برتری مردم ایران بر مردم زمان رسول خدا(ص):
در آستانه چهل سالگی انقلاب هستیم ، اولین عامل در یپروزی انقلاب وجود حضرت امام و رهبری ایشان بود، دومین عامل تحول درونی مردم بود که این شایستگی را به ملت ایران داد تا به آروزی انبیا و اولیا الهی که برپایی نظام اسلامی بود، جامعه عمل بپوشانند. مردم ما از مردم زمان رسول خدا (ص) خدا هم بالاترند، در تاریخ آمده است که یک روز پیامبر خدا(ص) مشغول خواندن خطبه نماز جمعه بودند که یک کاروان تجارتی ازراه رسید و سر و صدا ایجاد شد. مردم نماز را رها کرده و به سمت کاروان شتافتند و به غیر از ۱۲ نفر بقیه پیامبر(ص) را تنها گذاشتند. در این حال این آیات نازل شد: «إِذا رَأوْا تِجارَةً أوْ لَهْوًا انْفَضّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوکَ قائِمً» (33)( به نماز جمعه اهمیت ندهند ) ، هنگامی که آنها تجارت یا سرگرمی و لهوی را ببینند، پراکنده میشوند و به سوی آن میروند و تو را ایستاده (در حالی که خطبه میخوانی) به حال خود رها میکنند.اگر همین چند نفر هم برای نماز باقی نمی ماندند، عذاب بر همه آنها نازل می شد.این از مسلمانان زمان رسول خدا(ص)، مردم ایران از مردم زمان امیرالمؤمنین(ع) نیز بهترند، مردم آن زمان کاری کردند که حضرت علی (ع) با چاه درد دل می کردند . مردم ما حتی از مردم زمان امام حسن و امام حسین هم بهترند، چون این مردم بصیر و وفادار با اینکه پیامبر خدا و اهل بیت را نده اند ، امام زمان خود را ندیده اند ولی از دل و جان برای اسلام و ائمه جان فشانی می کنند و در راه ولایت جان و مال و فرزندان خود را هدیه می کنند. نقل شده است از رسول خدا (ص) که فرمودند : « يا علي ! و اعلم ان اعجب الناس ايمانا و اعظمهم يقينا قوم يكونون في آخر الزمان ، لم يلحقوا النبي فحجبت عنهم الحجة فامنوا علي سواد علي بياض .»(34) اي علي ! بدان كه عجيب ترين مردم و از نظر ايماني و عظيم ترين ايشان در يقين ( به خداوند و نشانه هاي او ) گروهي در آخر الزمان هستند كه پيامبر را نديده اند و حجت خدا نيز از ايشان غايب شده است ، اما آنان هم چنان به سياهي بر روي سپيدي ايمان دارند .( يعني ايمانشان به واسطه ي نوشته هاي سياه بر كاغذ هاي سفيدي است كه از پيشينيانشان به يادگار دارند).علی رغم همه مسائلی که امروز وجود دارد و باعث جدایی مردم از دین و اهل بیت شده است ولی جوانان ما با عشق و علاقه فراوان به اهل بیت در هیئت های مذهبی، راهپیمایی و مساجد و مجالس اهل بیت شرکت می کنند. این معجزه پرودگار است که علی رغم فسادهایی که این روزها در گوشی های همراه وجود دارد و مشکلات مالی مردم، وفاداری مردم ما بسیار عجیب است ،این عشق و علاقه ، معرفت و بصیرت مثال زدنی است .خدا را براین نعمت بزرگ شکرگزاریم .
مردم ایران بهترین یاران پیامبر(ص):
شما بهترین یاران پیامبر هستید. در روایت آمده است که روزی رسول خدا(صلواتالله علیه و آله وسلم) در بین جمعی از اصحاب خود، دوبار فرمودند: « اشوقاهُ اِلَی لِقاءِ اِخوانی» چقدر دلم برای برادرانم تنگ شده است؛اصحابی که دور حضرت بودند، گفتند: ای رسول خدا، آیا ما برادران شما نیستیم؟ حضرت فرمودند: خیر، شما یاران من هستید؛ و برادران من قومی هستند که در آخرالزمان به من ایمان می آورند در حالی که مرا ندیده اند. آنها کسانی هستندکه پایداریشان بر دین خود، از راه روندهی برخار مُغیلان و از نگهدارندهی آتش سوزان در دست بیشتر است. آنها در ظلمات، چراغ های هدایتاند و خداوند آنها را از هر فتنهای در زمین پُر از ظلمت نجات می دهد.(35)
این نعمت بسیار بزرگی است که مردم ما ندیده اینگونه عاشق خدا و دین خداو اسلام ناب هستند. نظام جمهوری اسلامی از برکت امام و از برکت بیداری این مردم است . این نظام را خدا درست کرده است. خداوند این صلاحیت و عزت را به ما داده است و حفظ استقلال و تماتمیت ارضی کشور بزرگترین نعمتی است که به ماداده شده است ؛ اینکه امروز ملت ایران در دنیا مطرح است از لطف خداوند است، زمان طاغوت، ملت ما را هیچ به حساب نمی آوردند و ما را انسانهایی وحشی می دانستند ولی امروز ملت ایران عزیز و سربلند است و در دنیا حرف برای گفتن دارد و در راه نجات دنیا قدم بر می دارد و جهان را آماده ظهور امام عصر می کند، همه اینها از برکت نظام جمهوری اسلامی است .
وابستگی شدید محمدرضا شاه به دولت امریکا:
یک وابسته سیاسی طاغوت که در سفارت امریکا بود در خاطرات خود می نویسد : شاه ایران آنقدر به ایالت متحده امریکا نزدیک شده بود که به نظر می رسید بیشتر برای مقاصد امریکا فعالیت می کند تا ایران. از بس خود با خته و وابسته بودند ولی رغم این همه توطئه ودشمنی امریکا،ایران اسلامی روز به روز پیشرفته تر و سربلند تر می شود و امریکا از درون پوشیده شده ودر حال فروپاشی است. در هیچ جای تاریخ، سابقه نداشته است تا این حد دولت امریکا تعطیل شده باشد، اختلاف بین دمکرات ها و ترامپ تعطیلی طولانی دولت را به همراه داشته است.
خباثت دولت امریکا:
وجود زندان های مخفی ، برخورد های بد با مهاجران ، جدا کردن کودکان از پدر ومادر که موجب مرگ بسیاری از آنها شده است، شلیک بی دلیل به سیاهپوستان و بعد هم تبرئه پلیس خاطی در دادگاه ها، آزادی حمل سلاح برای سود بیشتر کمپانی های ساخت اسلحه که باعث کشته شدن سالیانه بیش از پنجاه هزار انسان شده است، و... همه نشان از خباثت وموجب افول قدرت امریکا شده است. اخیرا هم یک خانم امریکایی را به نام مرضیه هاشمی که بعد از آشنایی با اسلام و شیعه شدن نام خود را تغییر داده بود، بدون هیچ اتهامی دستگیر و زندانی کردند.این بانوی بزرگوار در در نوشته های خود چنین می گوید: شما نمی دانید نظام جمهوری اسلامی تا چقدر مقدس و ارزشمند و با برکت است. ایشان وقتی برای عیادت به برادرشان که سرطان داشته ، به امریکا می روند، پلیس امریکا بدون هیچ دلیلی او را بازداشت می کند و حجاب از سر او بر می دارد، در زندان گوشت خوک برای او می آرودند ! خدا را شکرگزاریم که ایشان آزاد شدند، ان شاءالله همه زندانی هایی که به ناحق در چمبره استکبار هستند و یا اسیر زندان های مخفی در سراسر دنیا هستند، به زودی آزاد شوند.
کمک به موقوفه فاطمی
یکی از برادر عزیز روحانی به نام آقای پهلوانی از مشهد تشریف فرما شدند ، آیت الله علم الهدی موقوفه ای را خریداری کرده اند به نام موقوفه فاطمی که درآمد آن خرج ترویج حضرت زهرا و کار فرهنگی می شود. ایشان به عنوان نماینده این موقوفه به شهرهای مختلف سفر می کنند و کمک های مردمی را جمع می کنند. هر کس هر مقداری که می تواند کمک کند. خود ایشان بین دو نماز توضیح کامل خواهند. شما هم اگر تمایل داشته باشید ، می تونید در این کار خیر کمک کنید.
خدایا به حق محمدو آل محمد عاقبت همه را ختم بخیر بگردان
پی نوشت:
1- بحارالأنوار، ج 27، ص 116، روايت 94.
2- نهج البلاغه،نامه 69 به حارث همدانی
3- مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، اسلاميه، ج100، ص9، ح37.
4- برخی از علما این روایت را منصوب به پیامبر اعظم (ص) دانسته اند / ر.ک : مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، سید عبد الاعلی سبزواری، ج 3، ص 170.