سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

شاخص های جنبش دانشجویی

ارسال شده توسط: مدیربازدید شده: 765 مرتبه
دسته: سخنرانیتاریخ: 1389.04.27
 
بسم الله الرحمن الرحیم
سخنرانی در پیش دانشگاهی حجاب به مناسبت عید غدیر 16/9/88

http://yascms.ir/emam/ebrahimi.BMP


اولاعید سعید غدیر رابه مولایمان صاحب الزمان(عج) وبه همه شما دختران خوبم، عفیف، محجبه و نخبه تبریک عرض می کنم و همینطور به اولیاء این آموزشگاه و مسئول این آموزشگاه سرکار خانم ایازی و همکارنشان تشکر و قدردانی می کنم از جناب آقای خیاط زاده که همکاری کردند. مطالبی که مد نظر است در سه بخش به طور اختصار خدمتتان عرض می کنم.

عرض ادب به ساحت مقدس امام زمان(عج)
این ایام مطلق خجسته را ما باید عرض ادب کنیم و همیشه به ساحت مقدس حضرت صاحب الامر(عج) و توجه مان را بیشتر کنیم . یک مطلب را خدمتتان عرض می کنم که یادگار این جلسه باشد که انشاءالله همیشه سلام صبحگاهی را به حضرت صاحب الامر(عج) داشته باشیم برای اینکه سلام مستحب است و جوابش واجب و ترکش حرام است و امام عصر(عج) کار حرام و ترک واجب نمی کند. شما وقتی که از خواب بلند می شوید به امام زمان(عج) می گوید«السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)» سلامی که خدمت آقا عرض می کنید و حضرت می فرمایند«و علیکم السلام ورحمة الله علیه» جواب سلام شما را می دهد این جواب 24 ساعت بیمه امام زمان(عج)حساب می شوید. این سلام صبحگاهی را دز زندگیتان که خیرات و برکات زیادی دارد فراموش نکنید. با یکی از علماء همین چند روز قبل از ایام خجسته عید غدیر من زنگ زدم سوال کردم که به نظر شما چه مطلبی شما صلاح می دانید که من در جلساتی که دارم مطرح کنم. فرمودند عرض ادب به ساحت مقدس امام زمان(عج) فراموش نشود. در کنار مطالبی که گفته می شود حتما عرض ادب به ساحت مقدس صاحب الزمان(عج) فراموش نشود و مخصوصا سلام صبحگاهی شما هم انشاءالله این نکته را فراموش نکنید. این جلسه ما شروعش با عرض ادب باشد به محضر مولایمان صاحب الزمان(عج) و همینجا عرض می کنیم.
«السلام علیک یا صاحب الزمان، یا یقیةالله یا اباصالح ادرکنی و اغثنی»

ضد استبدادی بودن جنبش دانشجویی
16 آذر ماه روز دانشجو که اشاره هم سرکار خانم ایازی کردند حرکت دانشجویی و جنبش دانشجویی در ایران اسلامی ما از اول که به وجود آمده ضد استبدادی بوده است. عدالت خواهی بوده است در واقع الان ممکن است عده ای آمدند منصرفش کنند. افرادی دیگری نفوذ کردند ، رخنه کردند و آمدند دانشجویی عدالت خواه را رو در روی نظام حق قرار بدهند و به اسم جنبش دانشجویی 16 آذر روز دانشجو حرکاتی می خواهند انجام بدهند الان من می خواهم عرض کنم. اصلا جنبش دانشجویی چگونه به وجود آمد؟ 16 آذر سال 1332 تعدادی از دانشجویان اعتراض کردند به معاون رئیس جمهور آمریکا که پانزدهم آمد به ایران و عامل کودتای 28 مردادبود. حدوداً 110 روز بعد از کودتای 28 مرداد وارد ایران شد. دانشجویان به عنوان اینکه آمریکا دولت مردمی را سرنگون و دولت طاغوت را تقویت کرده و کودتا کرده و دولت زاهدی را با کودتا آورد بر سرکار و دولت مردمی را ساقط کرده است دانشجویان در دانشگاه تهران اعتراض کردند به این استبداد، ظلم و استکبار جهانی و آمریکا بعد هم رژیم طاغوت آمد و حمله کرد سه نفر از دانشجویان مثل امروز در سال 1332 به شهادت رساند. این حرکت و مبداء جنبش دانشجویی است. بنابراین جوان ما دلش نمی خواهد زیر بار ظلم رود.

شاخص های جنبش دانشجویی
یکی از شاخصهای حرکت دانشجویی ظلم ستیزی و استکبار ستیزی است و استکبار از ماده کبر است کبر یعنی من خودم را بالاتر می دانم و دیگری را هیچی حسابش نمی کنم استکبار می گویند. منافع و نفت شما، عزت و آبروی شما مال من ، و شما خنثی هستید و حق توحش می گرفتندآمریکایی ها. دانشجویان بیشتر در معرض این افکار بودند و تحقیر را حس می کردند که دشمن چگونه ملت و دانشجویان ما را تحقیر می کند. پس جنبش دانشجویی یکی از شاخصهایش ضد استکباری و ضد ظلم است. استقلال طلب است یعنی اینکه در کشور ما بیگانه در آن نفوذ نداشته باشد. کشور را خود مردم اداره کنند. عدالت خواه است، می خواهند ظلم نباشد. آرمان خواه است. محافظ کار نیست و یکی از شاخص های جنبش دانشجویی بصیرت و اگاهی است. ممکن است توده مردمی حکومت ظلم و طاغوت را می پذیرفتند ولی دانشجویان ما ظلم و ستم و نامردی را نمی پذیرفتند. این راجع به جنبش دانشجویی بود.
آفات جنبش دانشجویی
منتهی جنبش دانشجویی چه آفاتی پیدا کرده است؟ آفاتش این است که دسته جات مختلف، سیاست بازان برای اینکه به قدرت برسند می آیند از دانشجویان یارگیری و سربازگیری می کنند . از کجا سربازگیری می کنند؟ از دانشگاه، خوب این جوان که دل پاکی دارد و خبر هم ندارد اینها می آیند این قدر لالایی به گوش او می خوانند تا عده ای را تحت تاثیر قرار بدهند و در واقع جنبش دانشجویی که ضد ظلم و استکبار ، ضد سلطه و استبداد است. دست دانشجو را می گیرند و در دست کسانی که این همه جنایت را در عراق ، افغانستان، ایران، لبنان و فلسطین بگذارند متاسفانه دانشجو فکر می کند دارد کار خوبی انجام می دهد و به حساب جنبش دانشجویی می گذارد. نمی داند در واقع دست او را در دست یزیدیان زمان گذاشتند. این خطری که دانشگاه و دانشجو را تهدید می کند. این که سیاست بازان از او یارگیری کنند. البته دانشجویان ما بچه های پاک، درسخوان و با زحمت وارد دانشگاه شدند و قدر دوران جوانیشان را می داند. کسب علم و دانش و تقوا را وظیفه خودشان می دانند و اگر می خواهند موفق شوند غیر از این راهی نخواهند داشت. انشاءالله شما هم سال آینده آنهایی که به وقتش رسیده در کنکور شرکت کنید و بالاترین رتبه را انشاءالله در دانشگاههای مشهور و معروف کشور بیاورید. هم خوب درس بخوانید و هم خوب دیندار باشید و بتوانید منشاء خیر و برکت باشید و نام نیکی را از خودتان به یادگار بگذارید انشاءالله.

اهمیت غدیر و وظیفه ما
نکته بعدی در باب غدیر بود خدمتتان عرض می کنم. اهمیت غدیر و اینکه ما چکار باید کنیم که عید غدیر یک عید رسمی من و شما محسوب بشود؟ فاصله خیلی زیادی داریم تا عید غدیر یک عید رسمی ما شیعیان قرار بگیرد. ببینید مسیحیت ولادت پیغمبرشان حضرت عیسی مسیح(ع) را با شکوه جشن می گیرند. شما در تلویزیون دیدید این درختها را چگونه و گران قیمت می خرند و تزئین می کنند و بابا نوئل درست می کنند و تولد حضرت مسیح(ع) را مایه خیر و برکت برایشان می دادندو در شهر و کشورهای مسیحی نشین یک شور و شوق عجیبی نسبت به عید کریسمس دارند. اهل سنت عید فطر و قربان را خیلی با شکوه جشن می گیرند. شما دیده باشید. این اندازه ای که آنها پر و بال می دهند به عید فطر ما نمی دهیم در تلویزیون شما دیدید که یک هفته برای عید فطر تعطیل می کنند. چه غذاها و برنامه های که از تلویزیون مشاهده کردید خیلی با شکوه برگزار می کنند. ما ایرانیان هم از یک ماه قبل به استقبال عید نوروز می رویم. خانه تکانی ، تمیزکردن خانه و خانه نو می شود. خرید برای بچه ها، لباس نو، دید و بازدید، خیلی شور و شوق روز نوروز و عید نوروز، قدیم ها پلو می دادند برنج کم بود رشته پلو درست می کردند و مرسوم بود. روز عید همه دور سفره هفت سین و دعا برای سلامتی سال دیگر خیلی خوب است. اسلام هم عید نوروز را تایید کرده است در بعضی از روایات ظهور حضرت صاحب الامر(عج) در عید نوروز است. مقام معظم رهبری(دام ظله العالی) هرسال پیامی می دهند. امام پیام می دادند و عید رسمی ما شد. ولی آن عیدی که ما شیعیان باید به آن خیلی اهمیت بدهیم و در واقع عید اول ما محسوب می شود عید غدیرخم است. روزی که مولای ما امیرالمومنین(ع) به امامت و ولایت از طرف خدای متعال منصوب شدند به اندازه رزو جمعه هم ما اهمیت به عید غدیر نمی دهیم. آیا این شایسته است؟ ما شیعیان امیرالمومنین(ع) که دم از دوستی و محبت حضرت امیر(ع) می زنیم و عاشق و دلباخته امیرالمومنین(ع) هستیم.
چرا عید غدیر اینقدر پیش ما کم رنگ است؟ ما باید کاری بکنیم که عید غدیر عید رسمی ما بشود. پر وسر و صدا باشد از یک ماه قبل به استقبال عید غدیر برویم. خریدها، عروسی ها، لباس نو، هدیه دادنها ، دیدو بازدیدها و افتتاح مهمترین پروژهها ملی ، شهرستانی و استانی ما در عید غدیر باشد و جهیزیه خریدنها شروعش در عید غدیر باشد.

غدیر در تاریخ
عید غدیر هجدهم ذیحجه یک روز تاریخی است. یعنی با عمر بشر کار دارد. حضرت آدم(ع) توبه اش در روز عید غدیر قبول شد. حضرت آدم(ع) پسرشان جناب شیعث را روز عید غدیر معرفی کردند. نجات حضرت ابراهیم(ع) از آتش روز 18 ذیحجه بود. حضرت موسی(ع) وقتی می خواست پیغمبر بعد از خودش را معرفی کند روز 18 ذیحجه معرفی کرد.
حضرت عیسی(ع) هم همینطور، حضرت سلیمان(ع) هم جانشین خودش را عاصف برخیا، عاصف تازه یک ذره از علم بلد بود. گفت چه کسی حاضر است برود تخت بلقیس را از کشور خودش یمن به فلسطین بیاورد؟ «قال افریت من الجن» افریتی از جن گفت: قبل از اینکه از جایت بلند شوید من آن را می آورم. حضرت سلیمان(ع)قبول نکرد. گفت زودتر می خواهم«وقال الذی علم من الکتاب» آن کسی که مقداری بعضی از علوم را بلد بود گفت قبل از اینکه چشمانت را به هم بزنی و باز کنی تخت را می آورم. یک دفعه جناب سلیمان نگاه کرد دید تخت با آن عظمت در جلوی چشمش حاضر است. که وقتی بلقیس وارد شد با آن قصر شیشه ای ساخته بود. در قرآن است آنقدر آب زلال بود روی آن شیشه بود لباسش را بالا گرفت که خیس نشود فکر کرد که آب است. وقتی آمد بلقیس نگاهی کرد. حضرت سلیمان(ع) گفت این تخت را می شناسی؟ گفت گویا مثل تخت من است باور نمی کرد یمن کجا فلسطین کجا؟ این عاصف برخیا که باید علمش و فضیلتش از همه بیشتر باشد او باید جانشین باشد.

پیامبر(ص) و روز عید غدیر
از نظر علمی دیگران را بتواند تامین کند نه اینکه خودش کور باشد . اگر غیر عالم به درد نمی خورد دیگر نمی تواند راهنما باشد. غدیر یک روز تاریخی است پیغمبر بزرگوار در سال دهم که از مدینه خارج شدند حج انجام نداده بودند عمره رفته بودند. پیغمبرخدا(ص) سه بار عمره رفتند ولی حج را برگزار نکرده بودند. سال دهم آیه نازل شد که مردم را دعوت کن به حج، حضرت مردم را دعوت کردند و 120 هزار نفر آمدند به حج، در عرفات سخنرانی مهمی در باب ولایت و امامت کردند در منا هم همینطور منتهی حضرت خوف داشتند که مسئله امامت امیرالمومنین(ع) را که می خواهند مطرح کنند منافقین نگذارند امامت امیرالمومنین(ع)مطرح شود همانطور که هنگام مرگ پیامبر نگذاشتند و حضرت فرمودند: کاغذ و قلم بیاورید که گمراه نشوید عمر نگذاشت گفتند«حسبنا الکتاب» نعوذ بالله این مرد دارد هزیان می گوید.

نزول جبرئیل امین
تا اینکه جبرئیل نازل شد«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته» نگرانی پیغمبر(ص) بر طرف شد. «والله یعصمک من الناس» چون خدا وعده عصمت و حفظ داد. پیغمبر(ص) نگران نباش. حضرت نگران شخص خودشان نبودند و منافقین بریزند حضرت را شهید کنند پیغمبر(ص) از شهادت ترسی ندارد. امیرالمومنین(ع) می فرماید: در جنگها ما به پیغمبر(ص) پناه می بریم. در صف مقدم او نفر اول بود و ما به پیغمبر(ص) پناه می بردیم.از خودش حضرت نگرانی نداشت نگرانیش این بود که اولا نگذارند امامت امیرالمومنین(ع) مطرح شود و اخلال کنند. بعد از آن هم می دانستند این منتهی می شود به شهادت امیرالمومنین(ع)، حضرت زهرا(س)، حضرت محسن(ع) و امام حسن (ع) و امام حسین(ع) و چه مسائلی پیش می آید. نگرانیش به این جهت بود. «والله یعصمک من الناس» وعده عصمت و حفظ داد. خدا شما را حفظ می کند. به این جهت حضرت دستور دادند که آنهایی که رفتند برگردند قبلا محل غدیر مسجدی ساخته بودند و مردم می رفتند آنجا نماز می خواندند. سعودی ها آمدند جاده را طوری ساختند که به هیچ وجه از کنار غدیر عبور نکند.ما آن منطقه را ندیدیم آنجا مسجدی بود و الان به خرابه ای تبدیل شده است. آن منطقه را حضرت دستور دادند آماده کردند خار بیابانی بود صاف کردند و چند درختی بود سایه بانی درست کردند و با جهاز شترها منبری را ساختند. حضرت شاید دو ساعت خطبه خواندند با چه بیانی ؟ با چه شیوه ای؟ فرمودند: مردم شنیدید ، متوجه شدید، حق را به شما رساندم که هیچ کس نتواند انکار کند.

سه کار مهم پیامبر(ص) در روز عید غدیر
کسی از هندیها می گوید: پیغمبر(ص) در روز عید غدیر سه کار انجام داد هم خطبه خواند، هم دست امیرالمومنین(ع) را گرفت اینقدر آورد بالا که پاهای امیرالمومنین(ع) رسید به زانو پیغمبر(ص) و از طرفی دست مردم را گذاشت در دست علی(ع) این سه کار برای اینکه آنهایی که کر بودند و آنهایی که کور بودند نگویند ما نفهمیدیم. آنهایی که کور بودند خطبه پیغمبر(ص) را شنیدند و آنهایی که کر بودند چشم داشتند دست علی(ع) را آورد بالا و دیدند و آنهایی که کر و کور بودند دستشان را گذاشت در دست حضرت علی(ع) نگویند ما کر و کور بودیم نفهمیدیم شاید کس دیگری را معرفی کنند. حجت را برهمه تمام کردند .

امام را خدا باید انتخاب کند
چون بحث امامت و ولایت باید یک کسی باشد مثل پیغمبر(ص) از طرف خدا باشد. اعتقاد ما این است که پغمبر(ص) را خدا باید انتخاب کند او می داند. فرض کنید یک کارخانه وقتی محصول می سازد یک دفترچه راهنما چاپ می کند که اینگونه باید استفاده کنید. بعضی از اوقات برای نصب آن یک کارشناس باید بیاید.
باید یک کارشناس قرآن را خدا انتخاب کند بعد هم کسی می خواهد ادامه بدهد باید خدا انتخابش کند و کسی باشد گناه نکند، کسی که خودش گناه کند چگونه می تواند دست مردم را به او داد که به بهشت ببرد؟ عصمت داشته باشد. سرسوزن در زندگی وگذشته اش خطایی نباید باشد. و علمش از همه باید بیشتر باشد. در مسئله ای گیر نکندو فضیلت، سخاوت، ایثار و بخشندگیش از همه بیشتر باشد. این شرایط سخت ما قائل هستیم برای رهبر و امام معصوم(ع)، خوب از طرف خدا امیرالمومنین(ع) را انتخاب کردند و بیعت گرفتندو سه روز آنجا بودند تا بیعت 120 هزار نفر را گرفتند.

درخواست تبریک به مناسبت عید غدیر
پیغمبر(ص) فرمودند: «هنئونی» به من تبریک بگویید. در هیچ جنگی همچین حرفی پیغمبرخدا(ص) نگفت که به من تبریک بگویید ولی در غدیرخم فرمود: به من تبریک بگوید جشن گرفتند. فرمودند: علی(ع) این روز را جشن بگیرید. همه پیغمبران سفارش می کردند که این روز را باید عید بگیرید.
بعد این آیه نازل شد«الیوم یئس الذین کفروا من دینکم» کفار امید داشتند می گفتند پیغمبر(ص) پسری ندارد از دنیا برود اسلام از بین می رود. ولی امیرالمومنین(ع) انتخاب شد کفار دیدند نه اسلام ماندگار است. مثل آمریکایی ها خوشحال بودن امام مریض است وقتی از دنیا می رود جمهوری اسلامی سرنگون می شود ولی فوری مقام معظم رهبری(دام ظله العالی) انتخاب شد و سرشان به سنگ خورد.

معنای از من بترسید چیست؟
«الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون» یعنی از من بترسید. یعنی چه؟ یعنی اگر اختلاف و کفران نعمت امیرالمومنین(ع) را کردید این نعمت از شما گرفته می شود«الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» امروز راضی شدم اسلام دین شما باشد. اسلامی که از پیغمبر(ص) شروع شد و با امیرالمومنین(ع) و یازده امام و در عصر غیبت با ولی فقیه ادامه پیدا می کند.

کرامات امیرالمومنین(علیه السلام)
امیرالمومنین(ع) کرامات زیادی دارد. یک نفر شاعری بود هم فارسی و هم عربی شعر می گفت و عالم هم بوده است. یک روز به خاطر فقر می آید به حرم امیرالمومنین(ع) همین جور که داشت نگاه می کرد دید یک عرب بیابانی آمد روبروی ضریح ایستاد و گفت یا علی(ع) یک شعری برایت سروده ام برایت می خوانم.
شمع سازم از برایت یا امیرالمومنین(ع)
قد این گلدسته هایت یا امیرالمومنین(ع)
این بیت شعر را خواند. دید یک مرتبه لوستر افتاد جلویش، خادمها آمدند با عجله دوباره این لوستر را نصبش کردند. دوباره این لوستر از جایش کنده شد و دوباره افتاد در دست این عرب قرار گرفت. فهمیدند که این مطلب دیگری است. این همینطوری نمی افتد. آمد آن مسئول تولیت حرم گفت چکار کردی؟ گفت همچین شعری را خواندم. گفت این صله امیرالمومنین(ع) است. شاعر وقتی شعر می خواند باید یک صله به او بدهند. این هدیه امیرالمومنین(ع) به شما است.این را پادشاهان آورده و گرانقیمت بود. گفت حالا این را ما از شما می خریم با پولهایی که مردم در ضریح ریخته اند.شما راضی هستید؟ و این لوستر را نصب می کنیم اگر نیفتد معلوم می شود حضرت علی(ع) با این معامله راضی است. گفت بله. پولها را جمع کردند و دادند به این عرب و لوستر را نصب کردند و نیافتاد. این شاعر گوشه ای نشسته بود،چنین منظره ای را دید رفت خانه و یک شعر بلند مرتبه ای سرود و آمد در حرم و بخواند برای عطا و صله، آمد نگاه کرد که ببیند کدام لوسترها گرانقیمت تر است آمد زیر همان لوستر ایستاد و رو به ضریح شروع کرد بخواندن شعر را خواند هرچه نگاه کرد به ضریح و انتظار کشید، خبری نیست.روز دوم آمد این شعرش را خواند باز هم خبری نشد. روز سوم آمد شعرش را خواند باز هم خبری نشد و ناراحت شد و گفت یا علی(ع) اگر بگویید که من شجاع هستم قبول دارم. اگر بگویید اولین مسلمان هستم قبول دارم. اگر بگویید داماد پیغمبر(ص) هستم قبول دارم ولی اگر بگویید شعر شناسم قبول ندارم تو شعر شناس نیستی این عرب بیابانی این شعر را سرود.

شمع سازم از برایت یا امیرالمومنین(ع)
قد این گلدسته هایت یا امیرالمومنین(ع)

و لوستر به این زیبایی را به او دادی، شعر به این خوبی من سروده ام نگاهم نمی کنی و قهر کرد و گفت دیگر در حرمت نمی آیم تو شعر نمی شناسی.
رفت خانه و خوابید . شب خواب امیرالمومنین(ع) را دید آقا با لبخند فرمودند که او برای خدا شعر گفته بود،خالص بود اما تو برای عطا گفتی فرق بین تو و او به این است.حالا از باب اینکه هیچ کس از درب خانه ما دست خالی و نا امید برنگشته است کرم ما اجازه نمی دهد از درب خانه ما کسی نا امید برگردد یک نیم بیت شعر یادت می دهم و می روی هندوستان یکی از شاعران شیعه در هندوستان یک شعر گفته است، نیم بیت گفته و نیم بیت دیگرش گیر کرده است مدتها فکر کرده و نذر کرده است هر کس این نیم بیت دومش را بیاورد نصف ثروتش را به او ببخشد. خیلی خوشحال شد گفت چه بگوییم؟ شما می گویید: به آسمان رود کار آفتاب کند. این نیم بیت را به او بگو.
به ذره گر نظر لطف ابوتراب کند
به آسمان رود کار آفتاب کند
از خواب بیدار و راهی هندوستان شد. رفت آنجا را پیدا کرد و رفت پیش این بنده خدا، گفت: شما مثل اینکه شعری گفتید ؟ گفت بله بعد قصه اش را تعریف کرد و این نیم بیت را گفت. و این بنده خدا نصف سرمایه خود را به او داد.

حضرت علی(ع) و حل مشکلات علمی و پزشکی
من امروز یک کتابی داشتم مطالعه می کردم به نام اعترافات، اعترافاتی که غربی ها کردند. در این کتاب نوشته بود که دانشگاه جندی شاپور از امیرالمومنین(ع) دعوت کردند مشکلات علمی درباره طب که داشتند برطرف کند. از جمله سوالاتی بود درباره جزامییها و بیماری خوره ، و جزام چگونه مداوا شود؟ حضرت فرمودند: اگر آهن خالص پیدا کنید و آن آهن خالص را بمالد و بیاندازد در آب و از آب آن بخورد خوب می شود. اینها وقتی همچین کارهایی را انجام دادند دیدند که مداوا نمی شود و به حضرت نامه نوشتند دوایی که شما تجویز کردید جواب نداد. حضرت فرمودند: چون شما آهن خالص پیدا نکردید. گفتند آهن خالص را باید از کجا پیدا کنیم؟ فرمودند یک میله آهنی خالص در سومنات هندوستان است آن آهن خالص دوای جزامیهاست. و در کتاب اعترافات نوشته بود زمانیکه انگلیسی ها بر هندوستان مسلط شدند. در یک صومعه هندوها دیدند یک میله آهنی است. این میله آهنی نه در باران زنگ می زند و نه خراب می شود و نه پوسیده می شود. یکی از انگلیسی ها مقداری از این آهن برید و رفت در آزمایشگاه، آزمایش کرد دید آهن خالص است. بعد هم اختلافات شد و این میله آهنی چه شد؟ گفتند به چه درد می خورد؟ گفتند جزامی ها می آیند خودشان را به این می مالند و خوب می شوند. ولی آن انگلیسی در کتابش نوشته است امیرالمومنین(ع) 1400 سال قبل فرموده بودند در سومنات ، ولی متاسفانه نظرات علمی اهل بیت(ع) مشخص نشده است. نظرات طبی که داشتندخیلی باید کار بکنیم با این معارف اهل بیت(ع) و با این چیزهای که ما داشتیم اینها را بتوانیم درک کنیم.

اروپا و توحش آنها
در همین کتاب نوشته بود که در بیمارستانهای صحرایی اروپاییان ، جنگهای صلیبی که پیش آمد اینها را پزشک هایشان تعریف کردند. از یک پزشک مسلمان دعوت کردندکه بیاید در اردوگاه مسیحی ها مداوا کند.دکتر رفت و برگشت گفت اینها وحشیانه آدم می کشند. بعد تعریف کرده بود یک نفر پایش یک دمل چرکی زده بود من داشتم مداوا می کردم که دمل سر باز کند.و یک خانمی بود دچار میگرن، سردردهای سخت و شدید از طریق غذا من داشتم مداوا می کردم. تا اینکه پزشک فرنگ(اروپایی) آمد به این بیمار که پایش دمل داشت گفت می خواهی بمیری یا می خواهی با یک پا زندگی کنی؟ ترساندش و گفت با یک پا زنده باشم بهتر است. بعد دستور داد به یک نفر که بیا پایش را قطع کند. پایش را روی یک چوبی، بعد یک تبری را دادند دست یک مرد زورمندی گفتند پای این را یک دفعه قطع کن، یک دفعه مغز استخوان پای این مرد بیرون ریخت و این از درد جان داد. آن خانمی که سر درد داشت به او گفت جن به سر تو نفوذ کرده باید یک کاری بکنیم که این جن از سرش بیرون رود. آمد سر این زن را با تیغ تراشید بعد پوست سرش را چاک داد و این زن مرد. پزشک مسلمان گفت من جرأت نکردم که در این اردوگاه بیمارستانی بمانم.
جنگهای صلیبی که اتفاق افتاد، ارتباطی که با مسلمانان برقرار کردند و تمام منابع علمی ما را به غارت بردند. سالهای سال کتابهای بوعلی سینا در دانشگاه هایشان تدریس می شد. کار کردند علوم را فرا گرفتند آن وقت فخر به ما می فروشند و این دارو را از کشورهای اروپایی بگیریم. یعنی مسلمانانی که این همه پیشرفت کرده بودند بیمارستان داشتند ولی آنها هیچ نداشتند حالا اینگونه ما محتاج شدیم به غرب. باید احیاء شود آن تمدن اسلامی که همه چیز را واقعا خودش داشته است. شما کتابهایی را مطالعه کنید یک کتابی است به نام مغز متفکر شیعه که خارجی ها نوشتند در باب امام صادق(ع) که نظرات حضرت درباب شیمی و در باب علوم دیگر شما نگاه کنید غوغا کردند.
به ذره گر نظر لطف ابوتراب کند
به آسمان رود کار آفتاب کند
حالا ما همیشه درب خانه امیرالمومنین(ع) می رویم که هر مشکلی داریم این بزرگوار هیچ کس را از درب خانه خود رد نخواهد کرد.
والسلام علیکم و رحمة الله

چاپ این نسخه درجه: 4.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 1 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.