سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

حضور وسخنرانی امام جمعه محترم در همایش بصیرتی خانواده وسبک زندگی اسلامی

ارسال شده توسط: عرببازدید شده: 308 مرتبه
دسته: گزارش تصويريتاریخ: 1398.08.09
 
حضور وسخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی امام جمعه محترم در همایش بصیرتی خانواده وسبک زندگی اسلامی ویزه کارکنان اداره اوقاف و امور خیریه زرند که مورخه98/08/07 در محل نمازخانه این اداره برگزار شد.



سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیمی در جلسه بصیرتی کارکنان اداره اوقاف وامور خیریه زرند مورخه98/08/07



الحمدلله، الصلاة والسلام علی رسول الله وعلی آله آل الله

السلام علیک یا ثامن الحجج(ع) یا علی ابن موسی الرضا(ع) ، السلام علیک یا صاحب الزمان(عج) ، یا بقیة الله ،یا اباصالح، ادرکنا واغثنا
خشنودی مولایمان صاحب الزمان(عج) ، سلامتی رهبر عزیز و بزرگوار مان، شادی روح امام راحل عظیم الشأن، شادی ارواح طیبه شهدا ، شهدای والا مقام شهرستان، شهدای مدافع حرم، یگانه شهید مدافع حرم شهرستان شهید سرافراز علی عظیمی، شادی ارواح مطهر شهدای گمنام شهرستان ، شادی ارواح مومنین و مومناتی که این مجلس به نام و یاد این عزیزان تشکیل شده است، سلامتی خودتان و خانواده و فرزندانتان اجماعاً صلوات.

عرض تسلیت دارم شام غریبان علی بن ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(ع) را به ساحت مقدس حضرت صاحب الامر(عج) و شما همه علاقمندان و ارادتمندان و برادران وخواهران عزادار ، ریاست محترم اداره اوقاف جناب آقای قادری و از شما عزیزان عذرخواهی می کنم ، سلامتی خودتان اجماعا صلوات.

جلسه بصیرتی و سبک زندگی اسلامی است ، سعی می کنم هم راجع به موضوع جلسه صحبت کنم وهم راجع به شهادت امام علی بن موسی رضا (ع)چندکلامی را خدمت شما عرض کنم.

ان شاءالله خدای متعال این جلسه نورانی را از همه ما قبول بگرداند. اما در باب زندگی اسلامی من فکر کردم چه موضوعی را خدمت شما عرض کنم که مفیدباشد ،این حدیث شریف از امام موسی بن جعفر(ع) را خدمتتان عرض می کنم که اگر همین حدیث را عمل کنیم، تقریبا سبک زندگی را حضرت بیان می کنند.

حدیثی از سبک زندگی اسلامی:

امام کاظم (ع) می فرماید(1) : «اجْتَهِدُوا فِی أَنْ یَكُونَ زَمَانُكُمْ أَرْبَعَ سَاعَات»سعی کنید در زندگی، زمان خود را به چهار بخش تقسیم کنید:
1. سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ: بخشی را به راز و نیاز با خداوند متعال اختصاص دهید.(ساعتی را به ذکر و یاد خدا بپردازید اگر از خدایی که مارا آفریده است غافل شویم مانند شاخه ای می شویم که از درخت جدا شده است ، همانطور که شاخه جداشده از درخت خشک می شود ماهم از ذکر و یاد خدا جداشویم روح ما از بین می رود. « نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي»(2) هنگامی خداوند جسم ما را آفرید از روح خودش در ما دمید، روح ما الهی است باید وصل به توحید شود. بایادو نام خداو مناجات خدا به او وصل می شویم.از قبیل نماز واجب و مستحب و ذکر گفتن که بسیار مهم است . علما یک بحثی دارند که انسان باید خودسازی کند. مثلا فردی خسیس است و تنگ نظر است . اگر بخواهد خست را از وجودش بیرون کند ،باید بر خلاف آن عمل کند.یعنی انفاق کند آن قدر انفاق کند تا خسیسی از وجود او برود، هر صفت زشتی در وجود انسان است برضد آن عمل کند تا کم کم آن صفت زشت از وجود انسان برود. منتهی یک راه میان بر هم هست که در روایت امیرالمومنین (ع) آمده است : « أصلُ صلاحِ القلبِ» اگر قلب و صفات زشت را بخواهید در وجود خودت ریشه کن کنی . برخی علما گفته اند: 60 سال خون جگر خوردیم تا توانستیم یک صفت زشت و بد را در وجود خودمان ریشه کن کنیم و امروز دیگر آن صفت زشت در وجود ما نیست. ولی راه میان بر داشت که امیرالمومنین می فرماید: « أصلُ صلاحِ القلبِ اشتِغالُهُ بذِكرِ اللّه ِ »(3) خیلی عجیب است ،یک سال با روحانیون قصد حج داشتیم که خدمت مقام معظم رهبری مشرف شدیم . جلسه ای بود که این حدیث را آنجا از آیت الله ری شهری شنیدیم ومعنا آن است که راه ریشه کن کردن همه مفاسد از دل این است که انسان اهل ذکر باشد. پس ذکر خیلی قیمتی است امام می فرماید: اگر می خواهید زندگی تان اسلامی شود، شبانه روز را به چهار قسمت تقسیم کنید یک بخشی از آن برای مناجات باخدا باشد که اگر نباشد روح انسان می میرد.)

2. وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ: بخشی را هم به تلاش برای کسب روزی حلال اختصاص دهید.

3. وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِینَ یُعَرِّفُونَكُمْ عُیُوبَكُمْ وَ یُخْلِصُونَ لَكُمْ فِی الْبَاطِنِ: زمانی هم به معاشرت با برادران و اشخاص مورد اعتمادی بپردازید كه شما را از عیب‏هایتان آگاه می کنند و از صمیم قلب با شما یک رو هستند. ( بخشی از شبانه رو ز را باید برای یدن پدرو مادر و صله رحم قرار دهید. این سبک زندگی اسلامی است ولی امروز متاسفانه خانواده هایی داریم که یک سال با هم قهر هستند و از حال هم خبر ندارند و ما ادعا داریم شیعه ودوستدار امیرالمومنین (ع) هستیم. چطور می شود با خانواده یا فامیل قهر باشی و ادعا کنی سبک زندگی اسلامی داری.

کوتاه شدن عمر با قطع صله رحم

در این باب حکایتی را از زمان امام موسی بن جعفر خدمتتان عرض می کنم :علی بن ابوحمزه (رحمت الله علیه) از شاگردان امام كاظم (علیه السلام) بود، روزی امام كاظم (علیه السلام) به او فرمود: بزودی شخصی از مردم مغرب(آفریقا) ، با تو ملاقات می كند، و سراغ من را از تو می گیرد. او را نزد من بیاور.علی بن ابوحمزه (رحمت الله علیه) كنار كعبه رفتم و مشغول طواف بودم ، ناگاه مرد بلند قامت و تنومندی نزد من آمد و گفت : در مورد درباره موسی بن جعفر (علیه السلام) سؤال دارم . گفتم : نامت چیست ؟ گفت : یعقوب بن یزید گفتم : اهل كجا هستی ؟ گفت : اهل مغرب (آفریقا) و از من خواست او را به حضور امام كاظم (علیه السلام) ببرم ، او را به محضر امام ع آوردم . وقتی كه امام كاظم (علیه السلام) او را دید، فرمود: ای یعقوب بن یزید، دیروز آمدی ، و در فلان محل بین تو و برادرت ، درگیری شد و به همدیگر ناسزا گفتید، چنین برخورد و روش از دین من و دین پیروانم نیست ، و ما به هیچیك از شیعیان خود نگفته ایم كه رفتارشان چنین باشد، از خدا بترس ، بین شما بزودی (به خاطر قطع رحم) بر اثر مرگ جدایی می افتد، برادرت در همین سفر، قبل از آنكه به وطن برسد می میرد، و تو از كرده خود پشیمان می شوی ، شما قطع رحم نموده اید و نسبت به همدیگر قهر هستید، خداوند عمر شما را كوتاه نمود. یعقوب گفت : ای پسر رسول خدا! تكلیف من چه می شود، و مرگ من كی فرا می رسد؟ اما كاظم (علیه السلام) فرمود: مرگ تو نیز (به خاطر قطع رحم) فرا رسیده بود، ولی تو در فلان منزل ، نسبت به عمه ات صله رحم كردی ، خداوند بیست حج (سال) عمر تو را تاخیر انداخت . علی بن حمزه می گوید: سال بعد، یعقوب را در مكه دیدم و به من خبر داد كه برادرم قبل از رسیدن به وطن از دنیا رفت و در همان راه ، او را دفن كردم. (4) یعقوب آن قدر خاص است که امام صحابی خودش را می فرستد تا با او ملاقات کند، فرد کوچکی هم نبوده است ولی همین آدم ، با این برخورد ،عمرش کم می شود.برای این است که امام(ع) می فرمایند بخشی از ساعات روز را برنامه ریزی کیند و به صله رحم و دیدو بازدید از فامیلو افرادی که مورد اعتماد هستند، اختصاص بدهید.

4. وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِیهَا لِلَذَّاتِكُمْ فِی غَیْرِ مُحَرَّمٍ وَ بِهَذِهِ السَّاعَةِ تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلَاثِ سَاعَات‏: زمانی را هم برای لذتهای حلال قرار دهید که به کمک این بخش است که شما توان گذراندن آن سه بخش را خواهید داشت. انسان نیاز به تفریح دارید ، اینکه با خانواده ودوستان بنشینید بگویید و بخندید . لذت حلال داشته باشد این لذت حلال به فرموده امام می تواند شما را در در سه کار دیگر موفق گرداند. مانند ماشین، اگر ماشین فقط ازش کار بکشی داغون می شود ، ماشین رسیدگی می خوآهد . باید آب و روغن آن را مرتب چک کرد ، لاستیک و.. بررسی شود تا سالم بماند وآن را استراحت بدهی تا قدرت پیدا کند. انسان نمی تواند فقط عبادت کندو یا فقط کار کند بلکه در زندگی نیازبه تفریح سالم هم دارد. هفته ای، ماهی یکبار به زیارت بروید. پیامبر خدا (ص) هم اهل تفریح بودند و مسابقه برگزار می کردند، مسابقات تیر اندازی و شترسواری حتی شتر خودشان را میدادند تا مسابقه برگزار شود. در لذت حلال امام می فرماید با این ساعت شما قادری سه بخش دیگر زندگی را انجام بدهی ، این سبک زندگی اسلامی است .البته نباید افراط و تفریط کرد نه طوری که نماز نخواند و بی بندو بار باشدو نه اینکه دائما مشغول عبادت باشدو از دیگر امورات بازبماند.در زندگی باید تعادل داشته باشد این حدیث امام کاظم(ع) بر اساس سبک زندگی الهی اسلامی است.

در باب بصیرت چون امروز روز شهادت امام رضا (ع) است . حدیثی گهرباری از این امام همام خدمت شما عرض می کنم .

حدیث سلسلة الذهب مهمترین یادگار امام رضا(ع) در نیشابور:

امام(ع) وقتی به نیشابور رسیدند برنامه حکومت این بود که امام(ع) را از جاهایی به خراسان ببرند که شیعه نشین نباشد و از مسیرهای کوهستانی حضرت را به خراسان ببرند تا ملاقاتی با شیعیان نداشته باشند. امام(ع) از بصره آمدند مطالعه کنید به چند طریق این روایت ذکر شده است، امام(ع) در مسیر حرکت خود از هر جا رد می شدند به مناطق اطراف هم سرکشی می کردند و یادگاریهای زیادی هم از خودشان به جا می گذاشتند. حتی از کویر هم رد شدند، مطالعه می کردم امام(ع) برای رفتن مرو و مشهد ازکویر گذشتند. خلاصه امام(ع) به نیشابور رسیدند،آن زمان مردم نیشابور سنی بودند و شیعه نبودند ، چند روزی امام(ع) آنجا ماندند وقتی می خواستند از این شهر بروند، ازبازار عبور کردند. امام(ع) سوار بر شتر و کجاوه بودند و پرده هم کشیده بودند که دو نفر از راویان احادیث به نام‌های «ابوذرعه» و «محمد بن اسلم طوسی» جلو آمدند و به امام عرض کردند:«ای امام و فرزند امامان، ای سلاله پاک فاطمه زهرا و ای چکیده پرثمر نبوت! به حق پدران گرامیت صورت مبارک و پرنور خود را به ما بنمایان و حدیثی از جد بزرگوارت را برای ما بگو!» . امام(ع) دستور داد کجاوه را متوقف کنند. سپس سایبان را کنار زد و چشم مسلمانان به جمال نورانیش منور شد. مردم همه روی پا ایستادند. صدای گریه از هر سو بلند شد و اشک شوق از دیده‌ها فرو ریخت. گروهی خود را به خاک می‌افکندند، عده‌ای افسار مرکبش را بوسه می‌زدند، یا گردن می کشیدند تا صورت مبارک امام را ببینند. ( اگر یادتان بیاید ماهم وقتی به حسینیه جماران می رفتیم و چشم به دیدار امام می افتاد ، ناخوداگاه اشک انسان جاری می شد، امام معصوم که دیگر جای خودش دارد) .این ازدحام و غوغا در استقبال امام رضا(ع) تا ظهر طول کشید و مردم همچون سیل اشک می ریختند تا سرانجام، بزرگان قوم فریاد زدند: « ای مردم! گوش فرا دهید و فرزند رسول خدا را آزار ندهید، که این کار آزار رسول خداست.». مردم ساکت شدند و بیست و چهار هزار قلم و دوات آماده شد تا حدیث امام را بنویسند.این حدیث شریف بعدها به «حدیث سلسلة الذهب» (سلسله‌ی طلا) معروف شد؛ چون راویان آن حدیث همه از معصومین (رسول خدا و ائمه ) و جبرئیل علیهم السلام هستند. (احمد بن حنبل از علمای اهل سنت می نویسد این حدیث دوای بیماران وشفای مجانین است.مرحوم صاحب جواهر هم که عالم بزرگ شیعه است و هر فقهی سرسفره ایشان نشسته است ، نیز دستور داد حدیث سلسله الذهب کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی را با آب طلا نوشتند و وصیت کرد که آن را هنگام دفن با وی در قبر گذارند. چون وفات کرد او را در خواب دیدند، پرسیدند خدا با تو چه کرد پاسخ داد خدا مرا به برکت این امور آمرزید: یکی اینکه کلمه مبارکه لا اله الا الله را به زبان جاری کردم، دیگر اینکه با کمال اخلاص به نبوت حضرت رسول - صلی الله علیه و آله - اقرار داشتم سوم اینکه از نظر تعظیم و احترام حدیث مذکور را دستور دادم با آب طلا نوشتند.صاحب جواهر می فرماید: من بسیاری از اوقات حدیث مذکور را با همان سند می نوشتم با مقداری از تربت حضرت سیدالشهداء و در آب محو می کردم و به بیماری می دادم شفای عاجل می یافت و در این خصوص بحمدالله حضرت امیرالمؤمنین - علیه السلام - را در خواب دیدم و آن حضرت عمل مرا تصدیق فرمودند و ضمناً باید دانست استفاده از آن، منوط به دادن پنج قران به مستحق است.(5) ابوزرعه و محمد بن اسلم نیز مأمور شدند تا حدیث را برای افرادی که صدای امام را نمی‌شنیدند با صدای بلند تکرار کنند. امام رضا علیه السلام این چنین آغاز کرد:« پدرم، موسی بن جعفر الکاظم، برای من روایت کرد از قول پدرش، جعفر بن محمد الصادق، از قول پدرش، محمد بن الباقر، از قول پدرش، علی بن الحسین زین العابدین، از قول پدرش، حسین بن علی که در سرزمین کربلا شهید شد، از قول پدرش، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب که در کوفه شهید شد، از قول برادر و پسر عمویش، محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، از قول جبرئیل، که خداوند فرمود:« کلمه لا اله الا الله حصنی فمن قالها دخل حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی» کلمه توحید (لا اله الا الله) دژ و حصار محکم من است. هر کس آن را بگوید، داخل حصار من شده و هر کس داخل قلعه و حصار من شود، از عذاب من در امان است.

در ادامه حضرت رضا علیه السلام فرمود: « آری، خداوند راست فرمود و جبرئیل و رسول خدا و ائمه اطهار علیهم السلام همه راست گفته اند.» در این هنگام کجاوه امام به راه افتاد.(چه بسا مامورین مأمون، کجاوه را حرکت دادند.) ولی امام اشاره کرد کجاوه را نگه دارند و ندا کرد:« بشرطها و انا من شروطها » ( اما در صورتی که به شرط‌ های آن عمل شود، و من یکی از آن شرط‌ها هستم.) (6) یعنی مردم نیشابور! (لا اله الا الله) شما وقتی قبول است که ولایت مرا قبول داشته باشید، در غیر این صورت اثری نخواند داشت. امروز سعودی ها هم (لا اله الا الله) می گویند ولی هیچ فایده ای برای آنها نخواهد داشت و اهل نجات نیستند. مردم نیشابور! وارد قلعه خدا شدن و اهل (لا اله الا الله) شدن به شرطی است که امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) را قبول داشته باشید، نه مامون عباسی را ، این کلام خیلی حساب شده است و بصیرت است ، یعنی انسان باید اهل توحید و پیرو معصوم هم باشد و در عصر غیبت پیرو جانشین معصوم باشیم. عده ای هستند می گویند ما پیرو رسول خداییم و اهل سنت هستیم. سنت رسول خدا این است که پیرو مولا علی باشید. عده ای می گویند ما خط امامی هستیم، اگر پیرو خط امام هستید ، امروز پرچم آن بر دوش مقام معظم رهبری است وایشان این خط را ادامه می دهند ، نمی توان ناقص بود مانند این است بگویید ما پیرو پیامبر هستیم ولی علی را قبول نداریم این گونه نمی شود این اسلام ناقص است . این همان حَسْبُنَا کِتابُ اللَّهِ (فقط قرآن خدا ما را کافیست) است .

مسائل اعتقادی ازمسائل سیاسی جداست:

در جامعه امروز ما باید مسائل خط سیاسی را از مسائل اعتقادی جدا کرد ، در زرند همه بحث سیاسی سر انتخابات است ، متاسفانه برخی بحث انتخابات را با بحث اعتقادی مخلوط می کنند . اصلا تشیع معنایش توحید و ولایت است . شیعه یعنی همین است، نمی شود بگوییم ما تنها پیرو امام هستیم. بعد از امام چه؟ مثلا به موسی بن جعفر گفتند ما هفت امامی هستیم وکاری به علی بن موسی الرضا نداریم یا قبل آن، عده ای چهار امامی بودند، زیدی ها چهار امام را قبول دارند مانند مردم یمن که اکثر زیدی هستندو تا امام سجاد قبول دارندو بعد سراغ دیگران رفتند وهرجا می روند با خودشان شمشیر می برند ولی نزد مقام معظم رهبری که آمده بودند شمشیرهایشان را نیاوردند . اینها می گویند رهبر و پیشوا کسی است که اهل قیام باشد، این خودش یک نوع انحراف است. از ابتدا عده ای گفتند فقط پیامبر را قبول داریم و علی را قبول نداریم. باز یک عده دیگر گفتند تا امام سجاد را قبول داریم و بقیه امامان را نه و این یک نوع انحراف است عده ای گفتند تا امام صادق را قبول داریم وبعد رفتند سراغ دیگر فرزند امام عبدالله ‏افطح و شش امامی شدند . این حدیث هم خیلی جالب است از راجع به امام رضا(ع) .

زیارت امام را(ع) افضل بر زیارت امام حسین(ع):

علی بن مهزیار گوید به امام جواد (علیه السلام )عرض کردم فدایت شوم زیارت حضرت رضا (علیه السلام) افضل است یا زیارت امام حسین (علیه السلام) حضرت فرمودند: زیارت پدرم امام رضا (علیه السلام ) افضل است چون امام حسین (علیه السلام) را تمامی مردم زیارت می کنند و پدرم را تنها شیعیان خاص زیارت می کنند.» (7) علت آن این است که امام رضا (علیه السلام) را تنها خواص از شیعیان که شیعه اثنی عشری هستند زیارت می کنند.

پس برادران و خواهران راه نجات همان فرموده رسول خداست که فرمود من از بین شما می روم، دو چیز را در میان شما به امانت می گذارم یکی قرآن و دیگری عترت و اهل بیتم.(8) ما هم باید به این دو متمسک شویم. حدیث امام رضا در شهر نیشابور همان قرآن و عترت است . (لا اله الا الله) به علاوه عترت و ولایت و امامت ، این دو باید با هم شد ، خدا را شکر می کنیم که مردم ایران اهل هر دو اینها هستند. سوال شد از امام معصوم (ع) که مردم ایران ایمان بالاتری دارند یا مردم مکه ؟ امام فرمودند : مردم مکه به زور شمشیر ایمان آوردند ولی مردم ایران آزادانه اسلام را پذیرفتند . سوال کردند راجع به اسلام اولی و دومی و سومی آیا اسلام آنها سوری بوده یا آازدانه پذیرفتند؟ امام فرمودند اسلام آنها اسلام طمعی بوده است ، به طمع اینکه بعد از پیامبر رهبر بشوند، مسلمان شدند.به طمع دست یافتن به حاکمیت بود.به هرحال بصیرت این است که انسان اهل توحید و اهل ولایت و امامت باشد.

معرفت خداوند از بیان امام حسین(ع):

روزی امام حسین (عليه السّلام‌) در خطبه‌ ای به اصحاب‌ خود فرمودند: « أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِيَعْرِفُوهُ »خداوند متعال بندگان را نیافرید، مگر آنکه او را بشناسند و به‌ او معرفت‌ پيدا كنند. « فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ » پس هرگاه خدا را بشناسند، او را عبادت می کنند.« فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَنْ سِوَاهُ » و به‌ واسطه‌ عبادت‌ و بندگي‌ او از عبادت‌ و بندگي‌ غير او بی نیاز مي‌گردند. « فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ يَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي، فَمَا مَعْرِفَةُ اللهِ؟ » در اين حال‌ مردي‌ گفت‌: اي‌ پسر رسول‌ خدا! معرفت‌ خداوند عزّوجلّ چيست‌؟ «قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُه»‏ حضرت‌ فرمود: معرفت‌ و شناخت‌ اهل‌ هر زمان‌، یعنی شناخت امامشان كه‌ اطاعت‌ و پيروی از او برای آنها واجب‌ شده است‌.(9) معرفت خدا یعنی اینکه امام واجب الاطاعه را بشناسند، امروز امام واجب الاطاعه ما کیست؟ امام زمان که در پس غیبت است و دست ما به حضرت نمی رسد، امام واجب الاطاعه در زمان ما مقام معظم رهبری حضرت آیت الله الامام خامنه ای (حفظ الله تعالی) هستند ، همه احزاب چپ و راست ، تندو کند ، اصلاح طلب و اصولگرا وظیفه دارند از ایشان اطاعت کنند. در انتخابات به هرکس که دوست داشتید رای بدهید وای اصل حقیقت همین است که عرض کردم. انسان نباید مسائل اعتقادی و تشیع را با سیاست مخلوط کند. یا عده ای می گویند ولایت فقیه زمینی است به این معناست که مردم هرکس را انتخاب کردند او ولی فقیه است ، این افکار اهل سنت است زمینی یعنی انتخاب مردم که بعد از رحلت پیامبر (ص) ، مردم به سراغ ابوبکر وعمر و عثمان رفتند. یعنی آنها حق هستند؟ ولی فقیه را خدا درست کرده است و آسمانی است یعنی خدا و امام معصوم فرموده است در عصر غیبت فقیه جامع الشرایط حاکم جامعه اسلامی باشد. زمینی بودن ولایت فقیه ،از جمله حرفهایی است که چوب حراج به اسلام می زنند این هم اصل بصیرت که در حدیث نورانی امام رضا (ع) خدمتتان عرض کردم.

عنایت امام رضا(ع) به احمد درویش:

یکسال با روحانیونی که در مساجد نماز خواندند، از طرف آموزش و پرورش قم، به اردوی مشهد رفتیم،سفر بسیار خوبی بود . علمای خوبی که در بحث رسانه کار می کردند با ما همراه بودند . در یک جلسه بحث کرامات امام رضا بود و هر کس هر کرامتی از امام رضا دیده بود ، نقل می کرد. یکی از روحانیون اهل رشت بود به نام نایب که مجروح جنگی بود ، می گفت :من مجروح شدم ومجروحیت سختی هم داشتم ومن برای درمان به کشور آلمان بردند . قبل از ما هم عده ای مجروح آنجا بودند، یکی از این مجروحین بنام « احمد درویش» به گردن او ترکش خوره بود ، یک سال بود نمی توانست غذا بخورد ، پایین گردن او را سوراخ کرده بودند و با شلنگ مایعات را درست می کردند تا وارد معده او شود و تغذیه کند، گفت ما نزد پزشک رفتیم و پزشک آلمانی گفت احمد درویش! من تو را عمل می کنم اما یک سال بعد مشخص می شود که آیا تو می توانی غذا بخوری یا نه ، حال با توست می توانی رضایت بدهی یا نه ! او می گوید ما مشورت کردیم که ما این همه راه آمده ایم یک سال بعد هم خوب شویم ارزش دارد، ایشان عمل کردند و پزشک هم آمد بالای سر او و عمل هم موفقیت آمیز بود. روز آخری که می خواستیم راهی ایران شویم رفتیم نزد پزشک، پزشک گفت احمد دوریش! حرف همان است ، یک سال باید صبر کنی ان شاءالله که یک سال بعد بتوانی به درستی غذا بخوری ، اما یک راه میان بُر هم داری که شما بروی نزد " پروفسور رضا "، اگر او اراده کند شفا می یابی. می گوید این حرف آنقدر اثر گذاشت که احمد درویش مستقیم بلیط مشهد را گرفت و رفت پشت پنجره فولاد از امام رضا (ع) خواست که او را شفا دهد ، یک نخی به گردن او طرف دیگر به پنجره فولاد و از امام رضا (ع) طلب شفا کرد، نیمه های شب بود که خواب رفت و در خواب یک آقایی به او گفت ، احمد حالت چطور است؟ گفت حال من خراب است و یک سال است که نتوانستم غذا خورم و یک لقمه از گلویم پایین نرفته است و آن مرد به احمدگفت کجایت درد می کند ؟ گفت آقا گردنم ، دستی به گردن احمد کشید و گفت ان شاءالله خوب می شوی ، خدا تو را شفا می دهد، نگاهی کردم دیدم کسی نیست ،به دوستی که کنارم بود گفتم که یک لقمه نان به من بده تا بخورم ، دوستم گفت احمد اگر غذا بخوری ، می میری. گفت: اگر قرار است بمیرم چه بهتر در کنار پنجره فولاد امام رضا (ع) بمیرم ، و به برکت توسل به امام هشتم علی بن موسی الرضا (ع) احمد درویش شفا یافت.ماهم امشب خودمان راپشت پنجره فولاد تصور کنیم و به امام رضا متوسل شویم ؛ برخی هم به حرم امام رضا زنگ می زنند، شماره 5148888 که اگر زنگ بزنید به حرم و به ضریح وصل می شوید. که می توانیدبه این امام رئوف متوسل شوید و حاجت بگیرید. ما از همین راه دور و در این مجلس ، حاجات خودرا در نظر بگیرید و به امام رضا متوسل می شویم ، ان شاءالله عنایت شود وهمه حاجت روا بشویم. یکی از خدام امام رضا می گفت شتری از دست قصاب فرار کرده بود و به حرم امام پناهنده شده بود و تا چند سال پیش زنده بود.

شهادت امام رضا(ع) به دست مأمون:

برادران وخواهران امشب ، شب شهادت امام رضاست ، در چنین شبی مأمون امام را خواست، امام به اباصلت فرمودند: اباصلت اگر دید که من عبایم را بر سر گرفته ام دیگر با من صحبت نکنی ، امام به مجلس مأمون آمدند ،مأمون انگورها را چیده بود وبه امام رضا(ع) رو کرد وگفت: این انگورها را از باغ خودم چیده ام ومرتب به امام تعارف می کرد که از این انگورها بخورید واز گوشه ای که سمی نبود خودِ لعنت الله علیه شروع به خوردن کرد و به امام گفت: نگران نباش اینها مسموم نیست وبخور، امام چند دانه خوردند که مأمون گفت: بیشتر بخورید، امام فرمودند با همین ها به مقصودت خواهی رسید، امام حرکت کردند وعبای خودشان را بر سر گرفتند ، اباصلت می گوید راه نزدیک بود ولی امام در همین مسیر کوتاه چندین مرتبه نشستند وبلند شدند واینقدر زهر قوی بود وبعد هم امام در حجره آمدند وصدا زدند اباصلت پرده های حجره را جمع کن که می خواهم مانند جدم حسین(ع) غریبانه جان بدهم . اباصلت می گوید در همان حال نوجوانی را در خانه دیدم که امام جواد بودند و در لحظه آخر سر حضرت را در دامن گرفتند امام که از دنیا رفت.کسی در تشییع جنازه شرکت نمی کرد تا اینکه زنان نوغان به شوهراشان گفتند ما مهریه خود را می بخشیم ،اجازه دهید در تشییع حضرت شرکت کنیم ، آنها جنازه حضرت را گلباران کردند ، اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله ...

الا لعنة الله علی القوم الظالمین، سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ


پی نوشت:

1- تحف العقول، ص 409

2- سوره مبارکه ص،آیه 72

3- غرر الحكم : 3083

4- داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم(عليهم السلام)/ محمد محمدي اشتهاردي)

5- مردان علم در میدان عمل ،جلد 5، ص 245

6- بحارالانوار، ج 49، ص 126، ح 3. از کشف الغمه، ج 3، ص 144- 145 / بحارالانوار، ج 49، ص 123، ح 4. از عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 135.

7- الکافی، ج۴ ، ص ۵۸۴

8- حدیث ثقلین ، کمال الدین وتمام النعمة، ج1، باب22، ص233 234

9- علل الشرایع، شیخ صدوق، ج1 ص9


http://yascms.ir/emam/gozaresh/u3246.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/u3247.jpg

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.