سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

وظیفه مومنان و صالحان در جامعه

ارسال شده توسط: مدیربازدید شده: 635 مرتبه
دسته: سخنرانیتاریخ: 1389.06.15
 
بسم الله الرحمن الرحیم

سخنرانی در نماز وحدت به میزبانی شورای شهر 22/10/88
http://yascms.ir/emam/ebrahimi3.png

میزبان این جلسه امروز ما نماز وحدت شورای شهر است از همه عزیزانمان در شورای شهر تشکر و قدردانی می کنم. جناب آقای موحدی گزارش مختصری از حجم کاری که انجام می دهند را ارائه کردند از ایشان هم تشکر و قدردانی می کنیم.

وظیفه مومنان و صالحان در جامعه
خدای متعال مهمترین وظیفه صالحان را که وقتی مسئولیت پیدا می کنند چهار واجب ذکر می کند. مهمترین وظیفه صالحان «الذین ان مکناهم فی الارض» الذین ان مکنا یعنی صالح، آدمهای صالح وقتی که مسئولیت قبول می کنند در زمین چهار واجب جز اولویت کارهایشان است «الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاة» ارتباط با خدا را باید درست کند. اگر جامعه ارتباط با خدا برقرار نکند صالح و غیر صالح یک سرسوزن نمی توانند قدم بردارند. موفقیت حکومت مومنین و متدینین این است که دلها را متوجه خدا بکند.از طریق نماز و از میان نمازها ، نمازجمعه است من تشکر و می کنم از جناب آقای موحدی لطف دارند. اگر نمازجمعه هم باشکوه برگزار شده است به برکت همت شما بزرگواران است. شما مسئولین ، عزیزان، برادران و خواهران و شهروندان کمک می کنند که امر اقامه نماز باشکوه برگزار بشود.

اقامه نمازجمعه از برکت امام و شهدا
ما هیچ سهمی برای خودمان قائل نیستیم هر چه هست از برکت شما مومنین ، امام و رهبری، شهدا است که زمینه اش را برای نمازجمعه فراهم کردند. والا اگر زحمات امام و شهدا نبود که ما نمی توانستیم نمازجمعه برگزار کنیم قبلاً ما نمازجمعه اصلا نداشتیم ولی امام این مرد بزرگ زمینه ساز این واجب الهی است. پس اول کار صالحان «اقاموا الصلاة» است امام اول کارشان اقامه نمازجمعه و ارتباط با خدا بود سعی کنید ادارات شما همیشه نمازجماعت باشکوه برگزار کند. بچه هایتان را به نماز عادت دهید.

حیات معنوی در پرتو ارتباط با خداوند
اگر رابطه با خدا واقعا درست شد همه چیز درست می شود. هر کجا مسئولیت دارید سعی کنید ارتباط با خدای متعال را درست و خوب کنید. رابطه با خدای متعال حیات معنوی ما است ما را اگر مثل یک شاخه درختی وقتی ببرند خشک می شود از این درخت دیگر نمی تواند ثمره ای بچیندند. ماها به توحید وصل هستیم اگر از توحید جدا شویم مثل یک شاخه خشک هستیم بی ارزشیم.

پرداخت زکات
«الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاة و اتوا الزکاة» اتوا الزکاة یعنی انفاق به فقرا، زکات مثل مثل خمس، زکات اصطلاحی که به گندم و جو ...

امربه معروف و نهی از منکر
سوم «و امروبالمعروف و نهوا عن المنکر» سعی می کنند جامعه حساسیت داشته باشد. یعنی روح جمعی حاکم بر همه این خوبیها در جامعه زیاد شود آن وقت زشتی و پلیدی و پستی هم از جامعه برداشته شود. اگر کسی همچین روحیه ای نداشته باشد او آدم سالمی نیست حس دینی ندارد اگر می بینید جامعه رو به گناه می رود ، جامعه گرفتار است غمش نیست معلوم می شود واقعا او حس حیات ندارد این مرده ای است آدم زنده به آن کسی می گویند که در جامعه ای که دارد زندگی می کند نسبت به خوبیها و گسترش آن حساسیت داشته باشد. نسبت به پستی ، زشتی ، کثافتکاری و خلافکاری در جامعه باید کم شود این باید حساسیت داشته باشد اگر کسی واقعا بی تفاوت باشد او مرده است. روایت هم داریم. این یک مرده ای بین زنده گان است نفس می کشد ولی این آدم، آدم زنده حساب نمی شود. آدم باید حساسیت داشته باشد .

مراتبط امر به معروف
حساسیت داشتن سه مرحله دارد مرحله اول قلب است یعنی وقتی خوبی در جامعه است خوشحال می شود وقتی می بیند مردم گرفتارند یک گناهی در جامعه است یک کسی در چاه افتاده و گرفتار شده است آدم باید ناراحت شود. اگر آدم واقعا آن حس تعاون در وجودش نباشد او ارزش انسانی دیگر ندارد. قلباً آدم باید دلش بخواهد در جامعه خوبی روز به روز گسترش پیدا کند و کسی که هم دارد کار خوب انجام می دهد باید به فعلش راضی باشد، اگر راضی نباشد آدم حسود است. به عنوان مثال شما دارید کار خیر انجام می دهید من هم باید بگویم خدا را شکر می کنم که این مسئول دارد کار خیر انجام می دهد، ما وقتی راضی باشیم ما هم در ثوابش شریک هستیم ولی یک کسی گناهی انجام می دهد باید ناراحت باشیم، خوشحال نباشیم گناه در جامعه زیاد است.

کاش برادرم با ما بود...
هر کس خوشحال باشد نسبت به خوبی او در ثوابش شریک است هر کس خوشحال باشد نسبت به گناه او هم در گناه و عذاب شریک است. در جنگ صفین یک نفر از اصحاب امیرالمومنین(ع) آه کشید گفت کاش برادرم با ما بود و در رکاب امیرالمومنین(ع) او هم همکار بود. حضرت وقتی این جمله را شنیدند فرمودند برادر تو چه نیتی داشت؟ گفت برادر من نیت او این بود که با شما باشد و دوست داشت در رکاب شما شمشیر بزند. حضرت فرمودند: او با ماست بعد فرمودند نه تنها او با ماست بلکه کسانی که در پشت پدران می آیند ولی به کار ما راضی باشند آنها هم در جنگ ما شریکند، در ثواب ما شریکند. در حدیث است که می گویند«الراضی بفعل قوم» کسی راضی به کاری باشد او هم داخل حساب می شود، اگر راضی به گناه شدی شما جز گناه حساب می شوی، اگر راضی به کار خوب شدی شما جز ثواب می شوید.

حسادت
مومنین باید وقتی یکنفر مسئول است و کار خیر دارد انجام می دهد همه باید کمکش بکنند همه خوشحال باشند و الا اگر سنگ اندازی شد معلوم می شود آدم نمی تواند ببیند. بعضی ها مثلا من خودم را حالا عرض می کنم حتما اسلامی که من تعریف می کنم او خوب است اگر شما از این اسلام تعریف کنید این خوب نیست خوب این حسادت است. معلوم می شود که شما آدم حسودی هستید. شما که از اسلام می گوید خیلی خوب است او هم که از اسلام می گوید خوب است من وقتی که راضی باشم من هم در ثواب کار شما شریک هستم.

ایجاد خوش بینی در جامعه
باید این روح را در جامعه ایجاد کنیم همه به هم خوش بین باشند، به کارهای خوب همدیگر راضی باشند. از آن طرف اگر گناهی را در جامعه می بینید حساسیت نسبت به این داشته باشید این مرحله اول است .
امر به معروف و نهی از منکر زبانی
مرحله دوم لسانی است یعنی زبانی است.مثلا خوبی را می بینید تشویقش کنید آفرین، بارک الله و اگر گناهی هم در جامعه می بینید تذکر بدهید. این تذکر لسانی معجزه می کند. اسلام می خواهد جامعه بی تفاوت نباشد مثلا یک کسی یک خلافی دارد انجام می دهد صد نفر البته شیوه گفتار هم عرض می کنم با زبان خوب فلانی سلام علیکم حالت خوبه؟ احوالپرسی می کند و بعد کار شما به نظر من خوب نیست، آن هم با زبان لیّن در خیابان صد نفر اینجوری به آدم بگویند در مقابل ده نفر بگوید به تو چه؟ صد و پنجاه نفر می گوید به تو چه؟ بالاخره در مقابل صدمین آدم تسلیم می شود این تاثیر دارد تذکر لسانی، تذکر لسانی خیلی موثر است.

داستان مرحوم بافقی(ره)
خدا رحمت کند آیت الله حاج شیخ محمدتقی بافقی را، انشاءالله حرم حضرت معصومه(س) رفتید حتما این آدم را زیارت کنید. این جز کسانی است که بارها خدمت حضرت بقیة الله الاعظم(عج) نائل شدند. من هر وقت می روم سعی می کنم یک سلامی به محضر این عالم فرزانه بدهم. این آدم خیلی عجیبی بود. زمستان بوده در حوزه علمیه زمان آقای حائری، ایشان می آیند به ایشان می گویند که زمستان شده چهارصد نفر از طلبه ها عبا ندارند چه کار کنیم؟ می گوید من درست می کنم. بلند می شود به جمکران می رود متوسل به امام زمان(عج) می شود بعد خود حضرت صاحب الزمان(عج) می فرماید که از نائین یکنفر می آید و چهارصد عبا می آورد. چنین آدمی این شیخ محمد بافقی بوده است. اینها دو برادرند یک برادرش هم انشاءالله اگر یک وقت به بافق یزد رفتید ملا اسدالله هست این هم آدم عجیبی بوده است. یعنی این دو برادر واقعا عارف بزرگ ، با شخصیت و خیلی عجیب هستند. منتهی حالا این مرحوم بافقی یکروز به حمام می رود و حمام عمومی بوده است. یکنفر ریشش را می تراشیده است به او می گوید فلانی ریش تراشیدن کار خوبی نیست به زبان خوب آن هم سرلشکر رضاخانی بوده است کشیده آبدار توی گوش این مرحوم شیخ محمدتقی می زند به قول معروف برق از چشم مرحوم حاج شیخ پریده بود از بس که این ضربه داشت، گفت حالا زدی ولی اینکار را انجام نده این کار خوبی نیست. آن سرهنگ اصلا استعفا می دهد. یعنی با همان برخورد خوب و تذکر لسانی توبه می کند و از مریدان حاج شیخ محمدتقی می شود. زبان خوب خیلی موثر است، شیوه گفتن حالا شیوه گفتاری آن را من شیوه هایش را برای اینکه این مجلس کاربردی شود هفت هشت مورد را ذکر می کنم که چگونه این تذکر لسانی را انجام دهیم؟

تذکر عملی
بعد تذکر عملی هم هست یعنی با عمل جلوی فساد را بگیریم که آن دیگر مربوط به ماها نمی شود که آن مربوط به نیروی انتظامی و دادگاه هست آنها باید قهری برخورد کنند بگیرند زندان کنند، شلاق بزنند که آن مرحله مربوط به حکومت است و شامل ما نمی شود. موظف حکومت است و بدون اجازه هم نمی توانند آقا اینقدر هم تذکر دادند که این کارها را نکنید.

وظیفه توده مردم
آنچه برای من و شما هست این است که با زبان خوش ، با زبان لیّن ، زبان لیّن خیلی فرق می کند مثلا ما هر روز خودم را عرض می کنم پسرم یک مشکلی دارد تا به ما بگوید فوری پرخاش می کند چرا اینجوری می شود پرخاش ، زیر بار حرف ما نمی روند. برای اینکه ما تند می رویم شیوه گفتاری برادران خیلی موثر است. حرف خیلی اثر دارد ما وقتی که می گوییم چرا نماز نخواندی؟ ما شخصیتش را خورد می کنیم ولی جوری می گوییم که او احساس بی شخصیتی می کند. بعد در مقابل ما می ایستد و می گوید دلم نمی خواهد نماز بخوانم حالا اگر گفت دلم نمی خواهد نماز بخوانم می خواهید چکارش کنید و نباید بگذارید به این نکته حساس برسد.

لزوم حفظ شخصیت در امر به معروف و نهی از منکر
شخصیت طرف نباید خورد کنید. جناب موسی وقتی می خواهد برود فرعونی که می گوید «انا ربکم الاعلی» را نصیحت کند «قولا له قولا لیّنا» موسی وقتی می خواهد با فرعون هم حرف بزنی آرام حرف بزن، نرم باید حرف بزنی، لیّن باید باشی حرفت اثر داشته باشد یا پیغمبرخدا(ص) اگر یک سید ضمخت و تندخویی بودی همه از دورت پراکنده می شدند. آدم نباید بد اخلاق باشد خوش اخلاقی در بیان، پس یکی از راههایش این است که نکات کاربردی آن این است که کلام ما به او توهین نباید محسوب شود. مثلا دختری است باید با زبان خوش به او بگوییم شخصیتش را نباید خورد بکنی، احساس نکند اهانت به او می شود. در حضور دیگران مثلا دارد خورد می شود باید شخصیت برایش قائل شویم. بعد از قائل شدن شخصیت احترام آمیز باید تذکر را به او بدهیم حالا باز آن هم فرق می کند کرامت انسانی را باید حتما در بحث امر به معروف و نهی از منکر باید رعایت کرد. زمینه سازی کنیم یکدفعه نرویم و یک چیزی بگوییم . این زمینه اش را قبلا باید چکار کنیم؟ باید زمینه اش را فراهم کنیم.

اهمیت خوش خلقی در تاثیر امر به معروف و نهی از منکر
یکی از بزرگان حوزه می خواهد بچه اش را به نمازشب وادار کند، نگفت پسرم بلند شو نمازشب بخوان ، قبل از اذان او را برداشت به حرم حضرت معصومه(س) رفت. یک نفر شیر می فروخت قبل از صبح زود معمولا رسم بود. الان هم بعضی اوقات هست دم صبح زود حرم مطهر حضرت معصومه(س) می آمدند و شیر می فروختند و به زائرین می دادند. قبل از اذان به پسرش گفت برای چه آمده است؟ گفت این برای دنیایش قبل از اذان آمده است. تو اگر بخواهی آخرت کسب کنی، کی باید برخیزی؟ قبل از اذان باید برخیزی ، شیوه گفتن و زمینه سازی کردن تا بعداً بپذیرد. ادب را باید حفظ بکنیم. نیش دار و تند نباید باشد اگر تند باشد دفع می کند، زیر بار حرف ما هرگز نخواهد رفت.
صادقانه باشد مثل آئینه
اعتماد را جلب کنیم یعنی صادقانه باشد مثل آئینه، آئینه صادق با آدم حرف می زند. آئینه به آدم خیانت نمی کند صادقانه با آدم حرف می زند. یک نکته دیگر که باید از آئینه یاد بگیریم آئینه به خود آدم می گوید . مثلا آئینه که می گیری خودت می گیری، دیگر آن طرف کسی نمی بیند تذکر که می خواهیم ما بدهیم دیگر در جمع نباشد که شخصیتش خورد شود مثلا مهمان آمدند حالا مثلا غذا شور شده است ، بی نمک شده است ما همسرمان را خورد کنیم. مثلا حالا می خواهیم نصیحتش هم بکنیم آن بنده خدا شخصیتش خورد می شود همه زحماتش هدر می رود. در جمع گفتن خیلی تاثیرات منفی دارد. خصوصی گفتن، با زبان لیّن داشتن، نرم صحبت کردند و غیر مستقیم چه بسا مستقیم اثر منفی دارد این همه پیغمبران، خدا این کار را نکردی، آن کار را نکردی. پیغمبر(ص) که چنین کاری را نمی کند ماها باید اینکارها را انجام دهیم ولی خدا می گویند به در می گویند که دیوار بشنود. این شیوه را بکار برده است این همه انبیاء توبیخ می کنند در واقع چه کسانی را خدا توبیخ می کند؟ مردم را دارد توبیخ می کند انبیاء که بندگان خدا چه مشکلی دارند عیسی تو گفتی چرا گفتی که من و مریم فرض کنید خدا هستیم؟ خدا می دانی در زمان حیاتم من کی چنین حرفی زدم. خوب خدا نمی داند حضرت عیسی(ع) همچین حرفی نمی زند. چرا حضرت عیسی(ع) را مورد پرخاش قرار می دهد؟ می خواهد مردم را غیر مستقیم نصیحت کند اینها تاثیرات و چیزهای دیگر هم هست که جلسه دیگری را می طلبد. امیدواریم خدای متعال توفیق امربه معروف و نهی از منکر منتهی با شیوه های خودش که تاثیر گذار هم باشد به همه من و شما عنایت بفرماید. از اینکه تصدیع ایجاد کردم عذر خواهی می کنم.
والسلام علیکم و رحمة الله

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.